سریال زندگی در بهشت | قسمت 180 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

198 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    هاجر نخکو گفته:
    مدت عضویت: 2066 روز

    سپاس برای خداوند بخشاینده موهبتها

    سلام خدمت استاد گرامی و خانم شایسته عزیز و اعضای سایت عقل کل

    استاد عزیز خیلی قشنگ و خیلی به زبان ساده و روان نحوه بزرگ شدن ظرف انسان را توضیح دادند.

    واقعا خیلی از نعمتهایی که در اختیار داریم برایمان عادت شده و فکر میکنیم که باید داشته باشیم اما زمانیکه روی نعمتها تمرکز میکنیم ویا اینکه به دلایلی از دستشان میدهیم تازه متوجه میشویم که چه نعمت‌های بزرگی بوده اند.

    سپاس گذاری بزرگ ترین و مهمترین درسی بوده است که من از استاد آموخته‌ام. و تا جایی که توانسته ام در زندگیم استفاده کرده‌ام و استفاده میکنم.

    امیدوارم همیشه در زندگی موفق و پیروز باشید

    تمام

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    علی میرفخررجایی گفته:
    مدت عضویت: 1505 روز

    به نام الله یکتا به نام خدایی که به شدت برایم کافیست🙏🙏🤲🤲

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    امروز یکشنبه ۱۴۰۰/۰۸/۱۶ در حالی که داشتم قسمت جدید سفر به دور امریکا قسمت ۱۲۸ رو میدیدم یک سری خاطرات از رابطه قبلیم اومد تو ذهنم و به لطف خدا سعی کردم به نکات مثبش توجه کنم و زیبایی های قسمت ۱۲۸ هم که بسیار رویایی بود یه حسو حال عالی پیدا کردم و بعد از تموم شدن اون فایل یه حسی بهم گفت برو کلیک کن و یه نشانه از خدا بگیر و یکم فکر کردم گفتم تو چه موردی نشانه بخوام گفتم در مورد رابطه جدیدم باشه امید به خدا ببینم چی میاد که هدایت شدم به این صفحه

    بعد از دیدن این اگاهی سپاس گذاری برای داشته ها گفتم بزار از خودم یه رد پایی بزارم و چندتا از سپاس گذاری هایی که الان تو ذهنم میاد انجام بدم

    .

    *اول از همه از خداوند یکتا بییییی نهایت سپاس گذارم که من رو از طریق یک زندانی که شاگردمون بود وبرامون کار میکرد هدایت کرد تا با استاد عباس منش اشنا بشم . خدارو بی نهایت سپاس گذارم که خدا منو با کلید اصلی رسیدن به خواسته هام اشنا کرد.از خدا بی نهایت سپاسگذارم که اصلا کمکم کرد جوری زندگی کنم که بعد خودش منو به این مسیر هدایت کنه خدایااااااا شکرت صمیمانه ازت سپاسگذارم 🙏🙏🙏🙏🙏

    *من در رابطه دوم عاطفیم در کل زندگیم قرار داشتم که خیلی نااگاهانه و بدون اینکه اصلا از قبل تصور همچین رابطه ای رو داشته باشم هدایت شده بودم به این رابطه که میتونم بگم ۸۵%همه چی عالی بود و خدارو هزاران مرتبه شکر میکردم اما در میون راه با استاد عباس منش اشنا شدم که همون بنده خدا که گفتم چندتا از فایلهای تلگرامی استاد رو تو تلگرام برام ارسال کرد و بعد من گوش میکردم بعد دیدم چقدر نزدیک به اون سیستم فکریمه خلاصه رفتم تو چندتا از این کانال های تلگرامی استاد عباس منش که بعضا مال خودشون هم نبود عضو شدم و هر روز تو تایم هایی که مشغول کارم بودم گوش میکردم بعد در مورد همون رابطه گفتم خدایا من نااگاهانه این رابطه رو جذب کردم اگر بیام دقیقا بنویسم چی میخوام چی میییشه (البته اون موقع اینو نگفتم که بگم این رابطه رو نمیخوام چون همه چی عالی بود)

    اما خب خیلی در لول پایینی قرار داشتم .بعد یک سری اتفاق ها افتاد که اون رابطه سرانجام به ازدواج خطم نشد و رابطه قطع شد.(کلن ۶ ماه طول کشید که من از ماه ۲ رابطم با استاد و قوانین اشنا شدم)در حالی که این اتفاق به ظاهر بد بود و برای مدتی من رو اشفته کرده بود ولی اتفاق خوبه این بود که دقیقا فردای همون روز که رابطه پایان یافت من از طریق همون فایل تلگرامی که فایل زندگی در بهشت هم بود اگر درست گفته باشم هدایت شدم به سایت استاد و اون روز بود که ثبت نام کردم و شروع کردم به گوش کردن فایل های دانلودی.

    الان که به این موضوع نگاه میکنم میگم خدایا شکرت که اون موقع این اتفاق به لطفت انجام نشد چون من با این داستانا مدارم تغییر میکرد و کلن داستان میشد اون رابطه و اصلن من نمیتونستم با این تمرکزی که الان دارم رو خودم کار میکنم اون موقع رو خودم کار کنم

    و الان از خداوند بی نهایت سپاس گذارم که شرایطی رو برام فراهم کرد و منو به مسیری هدایت کرده که قشنگ میتونم رو خودم کار کنم و زندگیمو اونجور که میخوام خلق کنم

    خدایا بیییییی نهایت ازت سپاسگذارم به خاطر این فرصتی که به من عطا کردی🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    .

    *خدارو بی نهایت سپاس گذارم که تا الان زندگی سالمی داشتم و خودش همیشه هوامو داشته.هرجا خطایی کردم منو بخشیده و دستمو گرفته خدارو بی نهایت سپاس گذارم که تنو بدنم سالمه ورزشکار هستم سبک زندگی سالمی دارم تغذیه سالمی دارم دوستان سالمی دارم در محیط سالم و عالی زندگی میکنم در شهر عالی زندگی میکنم در شرایط خوبی زندگی میکنم

    خدارو بی نهایت سپاس گذارم به خاطر تموم داشته هام به خاطر سقفی که بالا سرمونه به خاطر مغاره ای که در بهترین نقطه شهر داریم به خاطر کسب و کار موفقی که داریم به خاطر محصولات بی نظیر و منحصربه فردی که داریم سپاسگذارم به خاطر خونه ای که کمک کرده خریدم و به خاطر شراکتی بودنش الان در اخطیارم نیست ولی به خودش ایمان دارم که در زمان مناسب در بهترین موقعیت که من لازمم میشه بهم برش میگردونه خدارو شاکرم به خاطر گوشی موبایلم به خاطر ساعت هوشمندم به خاطر تختو تشکو بالشته نرمو راحتم خدارو شاکرم به خاطر کفش های ورزشی که دارم به خاطر کفش های چرمی که دارم خدارو شاکرم به خاطر لیاس های عالی که دارم خدارو شاکرم به خاطر وسایل ورزشی که دارم خدارو شاکرم به خاطر اینکه در بهترین باشگاه های شهرمون تمرین میکنم خدارو شاکرم الان که وسیله نقلیه از خودم ندارم همیشه میتونم با اسنپ مسیر هامو طی کنم خدارو شاکرم به خاطر کامپیوتری که دارم و الان دارم باهاش این کامنتو مینویسم خدارو شاکرم به خاطر همه چیز به خاطر هر انچه که دادی و ندادی

    .

    *خدارو شاکرم به خاطر خانواده مهربان و صمیمی که دارم خدارو شاکرم به خاطر این که سایه پدر و مادرم بالا سرمونه خدارو شاکرم که هستن و الان میفهمم که پدر و مادرم یکی از دستان پرقدرت خداوند بر روی زمین برای من هستن خدارو شاکرم به خاطر مادر فوق العاده ای که دارم که بهم همیشه محبت میکنه غذاهای خوشمزه درست میکنه برام همیشه لباسهای ورزشیمو ۱۰ ساله که برام میشوره و اماده میکنه خدارو شاکرم به خاطر وجودش خدارو شاکرم به خاطر مهربونیش خدارو شاکرم که همیشه به فکرمونه و اما پدرم پدری که از جوونیش عزت مندانه برای خودش کار کرده و همیشه خودش کارافرینی کرده و نون حلال اورده سر سفرمون پدری که خیلی خیلی به نظرم از ماها که مذهبی بودیم بیشتر به درگاه خدا نزدیکه خدارو شاکرم به خاطر وجودش به خاطر سلامتیش خدایا شکرت که دارمشون 🤲🤲🤲

    و خدارو بی نهایت سپاس گذاررم به خاطر توانایی هایی که در وجودم افریده و قدرت خلق خواسته هامو بهم داده خدایا شکرت که فرصت زندگی کردن و تجربه کردن در این دنیا بهم عطا کردی سپاسگذارم به خاطر تک تک نفس هایی که به راحتی میکشم خدارو شاکرم به خاطر سیستم ایمنی بدن فوق العاده ای که بهم داده و اجازه ورود هیچ گونه بیماری رو به بدنم نمیده خدایا شکرت شکرت شکرت

    *

    خیلی سپاسگذاری هست که سعیمو میکنم هرروز به خودم یاداوری کنم

    استاد از شما مچکرم به خاطر این اگاهی ها انشاءالله هرروز بیشتر بدرخشید بیشتر ثروتمند شوید بیشتر سلامتو شاد و خوشحال باشید 🤲🤲🤲🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  3. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 978 روز

    به نام الله هدایتگرم

    سلام با عشق

    بعد یه تایمی که هر روز زندگی در بهشت میبینم ولذت میبرم تصمیم گرفتم امروز بیام کامنت بنویسم که دقیقا این صحبتهای استاد رو در زندگیم تجربه کردم ودرک میکنم حالا نمی‌دونم خدا توانایی میده که بتونم اون احساسات واون حال و هوا رو براتون وصف کنم یا نه ولی امیدوارم بشه وخداوند یاری کنه و رد پایی بزارم هم برای خودم و کسانی که میخونن این تجربه ها رو تا قبل از اینکه به تضاد بخوریم قدر تمام لحظات زندگی مونو بدونیم البته که سخته آدم بتونه شرایط رو اون جوری بفهمه و درک کنه تا کسی که تجربه کرده این تجربه ی من شاید به ظاهر بد باشه ولی هزاران خیر و خوبی برام به همراه داشت امیدوارم همه همیشه حالمون خوب و عالی و سپاسگزار خداوند باشیم

    برمی‌گردم به تیر ماه 1388 تا قبل اون زمان زندگی آروم و در آرامشی داشتم ولی هیچ وقت قدر دان وسپاسگزار داشته هام نبودم سر کاراهای خونه و نظم همیشه غر میزدم هزاران چرا هرروز چرا اینو اینجا گذاشتی چرا اتاقت ریخت و پاشه چرا چرا چرا و همیشه ناسپاسی دو تا بچه هامو دیونه کرده بودم سر نظم واین تو زندگی بود و بزرگترین تضاد بود …

    همیشه تا ساعت ده می‌خوابیدم و زورم نیومد صبحانه حاضر کنم البته ناگفته نماند من همیشه همه کار میکردم واز دید بقیه عالی بودم همه منو مثال میزدن که مریم خونش مرتبه ،به شوهرش و بچه هاش میرسه ، همیشه غذاهاش عالیه و آنها بود ….اما در چشم مردم عالی بود ومن با اینکه همیشه این کارها رو میکردم ولی با کلی غر زدن و اعصاب خوردی این خدمات رو زهر مار میکردم به جون همه من میگفتم چرا من نباید به خودم برسم باشگاه برم آرایش کنم تفریح کنم همیشه این زندگی برای من از صبح تا شب کار و کار و کار…..

    تا اینکه تیر ماه 98 سر یک آبسه کوچیک که لثه شوهرم زده بود و اصلا خوب نمیشد دو هفته ای می شد که این آبسه اذیت میکرد تا این که رفتیم دکتر آزمایش نوشت انجام دادیم دکتر متوجه شد پلاکت خونی همسرم بسیار پایینه و باید بلافاصله بریم بیمارستان از اونجا مارو فرستادن یه شهر دیگه چون ما شهرستان بودیم و امکانات کافی نبود ما رفتیم ببینیم چی به چیه و اون آبسه کوچیک نشانه ی یک بیماری بزرگ بود که اینجوری خودشو نشون داده بود مجبور شدیم سر این مشکل توی بیمارستان امام رضا مشهد دو ماه تمام بستری بشه همسرم و من هم باید اونجا می بودم و مراقبش باشم بماند که چقدر اون تایم ما سر دارو و درمان اذیت شدیم بدبختی اونجا بود که با وجود اینکه التماس هم می کردی پولم میدادی حتی چندین برابر ولی دارو نبود …

    منی که تا ساعت ده صبح می‌خوابیدم وکاراهای خونه رو با زور انجام میدادم اونجا تو بیمارستان مجبور بودم صبح ساعت 5 بیام بیرون توی محوطه بیمارستان چون دکتر ها برای ویزیت بیمارها میومدن تو بخش و هیچ همراهی نباید اونجا می‌بود این اولین تضاد که از صبح تا ظهر تو محوطه و از ظهر تا صبح روز بعد ساعت 5 بالا سر شوهرم هیچ امیدی هم به بهبود نبود و دکتر می‌گفت در بهترین شرایط با بهترین امکانات 20 درصد احتمال خوب شدن هست ….بچه هام خونه مامانم بودن و بابای منم اصلا حوصله نداره که با بچه ها سر و کله بزنه و اونها هم تو این مدت خیلی بهشون سخت گذشت تضاد بعد این بود که من در هر صورتی که هست باید دارو رو پیدا میکردم منی که شهر خودمو درست حسابی بلد نبودم باید همه جای مشهد رو دنبال دارو میرفتم بعضی وقتها کف پاهام تاول میزد همیشه گریه می کردم و از خدا کمک میخواستم حتی یه دوش آب گرم برام شده بود بزرگترین آرزو …

    یادمه یه جا روی یه تابلو نوشته بود سلامتی تاجی بر سر آدم هست که فقط آدم مریض اونو میبینه اونجا آنقدر گریه کردم که خدایا سلامتی رو به زندگیم و همسرم هدیه بده که فقط قدرت این کار دست خودته و بس

    روزها می‌گذشت من هر روز بزرگتر میشدم انگار ته دلم قرص شده بود که این هم میگزره ولی باید توکل داشته باشی خدا به اندازه ی توانت بهت سخت میگیره نه بیشتر همه چیز خوب پیش میره نگران نباش

    اون تایم میشستم ساعتها با خدا حرف میزدم و گریه میکردم بهش میگفتم منو ببخش بهم فرصت بده تا یه بار دیگه زندگی کنار همسرم با عشق و آرامش رو تجربه کنم و بعد سبک میشدم انگار خدا بهم میگفت حواسم بهت هست اصلا نگران نباش….

    این دو ماه سختی ، عذاب ، موهای همسرم که همه ریخته بود ، پوستش خشک شده بود لاغر شده بود اما….

    امید ….امید و توکل فقط به خدا نه هیچ چیز و هیچ کس..

    زندگی منو نجات داد معجزه تو زندگیم اتفاق افتاد به طرز عجیبی همه چیز عالی شد شوهرم مرخص شد وقتی بعد دو ماه اومدم خونه با وجود اینکه هنوز پرسه درمان باید طی میشد ولی خدای من زندگی برام شد بهشت دوش آب حموم که نگو اصلا جواهر بود روزی هزار بار میگفتم خدایااااااا شکرررررت روزی هزار بار هر چیزی رو دست میزدم هر جایی رو تمیز میکردم میگفتم من ملکه ی این خونه ام این کارهای خونه رسیدگی به بچه ها و…. بهترین کاریه که میشه آدم انجام بده آنقدر سپاسگزار شده بودم که روزها بهتر و بهتر شد والان که دارم فکر میکنم به اون زمان میگم باید اون اتفاق تو زندگیم میفتاد تا من بزرگ بشم و قدر بدونم قدر داشته هامو

    الان زندگیم هیچ ربطی به گذشته نداره

    همه چیز عالیه

    رابطم با همسرم عالیه این تضاد در زندگیم لازم بود

    بعد با قانون جذب و استاد عزیزم آشنا شدم و خدا رو هزاران بار شکر بهترین زندگی رو تجربه میکنم

    گاهی یادم میره و ناسپاس میشم ولی سعی میکنم زود برگردم به مسیر …

    زندگی من بعد اون بیماری خیلی عوض شد حتی درآمد همسرم بهتر و بهتر شد همیشه فکر میکنم خدا بهمون جایزه داد ما رو امتحان کرد و ما موفق از اون امتحان بیرون اومدیم ..

    خونه جدید خریدیم ماشین عالی مغازه ی بزرگتر درآمد بالاتر اینها بهمون داده شد و قبل این چیزها ما واقعا سپاسگزار شده بودیم تو زندگی …

    ماجراهایی که استاد تعریف کردن از اون بز و گاو که اومدن خونه ی اون آقا که گلایه از کوچیک بودن فضای خونه داشت و شرایط ماسک زدن اجباری در بیماری و …….

    منو یادآور شد بیام دست و پا شکسته جریانات زندگیمو بنویسم و به خودم یادآور بشم که سعی کنیم قبل از اینکه به تضاد برخوردیم قدر داشته هامون رو بدونیم ….

    زندگی خوب و عالی فقط پول هنگفت داشتن نیست زندگی خوب لذت بردن از داشته ها ،سپاسگزاری ، با عشق و امید حرکت کردن و…

    واگه بتونیم در شرایطی که هستیم با همون داشته ها سپاسگزار باشیم به بهترین ها هدایت میشویم

    خدایا شکرررررت

    استاد ومریم جون سپاسگزارم برای این آگاهی های بینظیر که در اختیارمان میزارین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    سمیه خضری گفته:
    مدت عضویت: 2131 روز

    بسم‌الله الرحمن الرحیم

    بنام یگانه پرودگار جهان هستی

    سلام بی نظیرترین مرد روی زمین و سلام بر بانو مریم عزیزم و سلام بر دوستان هم فرکانسی عزیزم.

    پرودگار:مرا بخوانید تا اجابت کنم شمارو…

    استااااااد این فایل امروز سایت خواسته دو روز پیش من از خدا بود من ازتون خواستم که کی نتیجه میگیرم از این شکر گزاری 😍 خدایا شکرت که خیلی زود جوابمو دادی اونم از زبان استاد عزیزم 😍

    داستان از این قراره که من هر روز صبح با جمعی از دوستان میریم برا شکر گزاری و انجام تمرینات ولی امروز دوستان بنابه دلایلی نتونستن بیان و من باید خودم تنهایی میرفتم که همون اول صبح نجواهای شیطانی میخواستن که مانع رفتن من بشن.

    تو این مدت که میرم برا شکر گزاری خیلی سحرخیز شدم و میرم تو دل طبیعت و با خدای خودم حرف میزنم باهاش میگم و میخندم و ازش کلی سپاسگزاری میکنم.

    امروز نجواهای شیطانی میخواستن که ادامه ندم مدام تکرار میکردن نرو تنهایی میخوای بری چکار این مدت رفتی نتیجه‌ش چی شد بابا بگیر بخواب

    اماااااااا ندای درونی گفت برووووو منم فقط گفتم چشم و دفترمو برداشتمو رفتم

    خداااااای من از هوای عالی نگم که چقدر مطبوع و عالی بود یک نسیم ملایم و سرد به صورتم میخوردو من رو دیوانه میکرد واین پاداشی بود از طرف خدا که حرکت کردم و به تعهدم پایبند بودم.

    در ادامه مسیر بازم نجواهای شیطانی شروع شدن یه مسیری رو میخوستم برم که تابه امروز تنهایی هیچ وقت نرفته بودم معمولا خلوت هست و یه چیزایی در موردش شنیده بودم ولی دوست داشتم تنهایی برم و ترسمو بشکونم که شیطان گفت نهههه این مسیرو نرو اینجا نمیتونی تو ترسو هستی و اینا ولی بازم خدا بهم گفت برووووو بازم گفتم چشم 😊 وقتی رفتم پر بود از آدمهای فوق‌العاده همه خندان و شاد در حال ورزش کردن

    خدایا چه آدمای مهربونی میدیدم که من به ندرت همچین آدمایی دیده بودم شاد و سرحال در حال ورزش کردن و همه خنده بر لب دقیق در مداری که میبایست قرار بگیرم بودم خدااااایا شکرت 💙

    چقدر مسیر انتخابیم سرسبز و زیبا بود چقدر پرنده‌های رنگارنگ از کبوتر و کلاغ و لک‌لک گنجشک گرفته تا سگهای زیبا و مهربون 😍 صدای پرنده‌ها همه با هم ترکیب شده بود چه نوای دلنشینی رو ساخته بودن چقدر فضا برای شکر گزاری و تمرین و تجسم عالی بود خدایا شکرت. نمی‌دونم چرا امروز درختان کوهها و گلها رو زیباتر میدیدم و‌ پرنده‌ها رو عاشقتر میدیدم امروز آدما رو مهربونتر میدیدم حتی سگهایی که من تا دو هفته قبل فوبیای سگ داشتم چقدر مهربون و آروم در دو متری من نشسته بودن استاد باور میکنین حتی چشمه آبی که هر روز میرم کلی باهاش حرف میزنم امروز خروشانتر و زیباتر بود کلا شکر گزاری امروزم با همه روزام فرق داشت شاید این واقعا پاداش امروزم بود که اولا من خودم تنهایی رفتم دوما پا رو دل ترسم گذاشتم و مسیر سخت رو‌ انتخاب کردم

    آره استاد جان این باور داره کم کم در من نهادینه میشه که اگه هر روز از ته دل سپاسگزاری کنم اگر شده حتی یکی دو مورد خودم رو تنظیم میکنم برای نعمت و زیبایی های بیشتر و رفتن به مداری که نعمت و زیبایی های بیشتری رو میتونم دریافت کنم. دقیقا حسش میکنم که خواسته هام به مرور بیشتر میشن و همین در خواستای من به دلیل بالا رفتن مدارم هست که این بالا رفتن مدار هم میشه نتیجه شکرگزاری روزانه. دقیقا خود قرآن هم همون طور که شما گفتین استاد جان که میگه سپاسگزاری کنید تا شما رو بیفزایم‌ که این افزایش همون رفتن به مدار بالاتر و وجود نعمتهای بیشتر و پر از حس خوب و زیبایی هاست.

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت بابت این قانون بی تغییرت که پر از زیبایی و نعمت است و نعمت است و نعمت🤲

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت بابت وجود استاد عباسمنش و مریم نازنینم در زندگیم که از قدرتمندترین دستان خداوند در زندگیم هستن💙🥰💙

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت بابت وجود این گنجینه سایت عباسمنش که پر است از آموزش و نکات و حس خوب 🙂

    خدایا شکرت خدایا شکرت بابت این همه دوستان هم‌فرکانسی‌ام که با برجا گذاشتن ردپاشون در سایت باعث باور سازی باورهای قوی در من میشن🤝

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت بابت گوشی هوشمندم که الان دستمه و شده گنجینه اطلاعات من 😊

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت که من رو مورد لطف و رحمت خود قرار دادی و من رو به این قانون زیبا هدایت دادی 💙

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت بابت خلق من دوستداشتنی من سمیه 😌که در کل جهان هستی از من فقط یکی هست و این قدرت رو‌بهم دادی که خالق زندگی خودم باشم 💙😌💙

    الهی بودنت رو شکر شکر شکر

    استاد بی نظیرم از بابت این فایل فوق‌العاده ازتون بسیار سپاسگزارم

    در پناه الله مهربان باشید

    💙💙

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1621 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    و سلام خدمت دوستای خوبم

    استاد این فایل هم مثل همه ی فایلها عالی بود

    میخواستم از تجربه ی خودم بگم در مورد سپاسگزاری

    من از وقتی با سایت شما آشنا شدم و صحبت های شما رو شنیدم شما همش از سپاسگزاری میگفتین و من نمیدونستم چطور باید سپاسگزاری کنم که احساس خوبی بهم بده همیشه فایلهای شما رو گوش میدادم و دنبال این بودم که چطوری سپاسگزاری کنم تا اینکه اوایل سال ۹۹ هدایت شدم به نوشتن نعمت هایی که داشتم و شکرگزاری از خداوند وقتی مینوشتم احساس خوبی داشتم بهتر اون نعمتها رو درک میکردم همین تمرین رو ادامه دادم

    اوایل هم شب قبل از خواب مینوشتم هم صبح بعد از بیدار شدنم یعنی فکر میکردم به تک تک نعمت هایی که یادم میومد دونه به دونه مینوشتم از سلامتی که داشتم و تا رخت خوابی که توش میخوابیدم هر چی که یادم میومد رو مینوشتم بعضی وقتا اینقدر مینوشتم شاید به پنجاه تا یا بالاتر هم میرسید

    این کار هر روز و هر روز حالم رو بهتر کرد شرایط زندگیم رو بهتر کرد

    اطرافیانم بخاطر این دیدگاهم تغییر کردن

    وقتی توی این فایل حرفهای استاد رو شنیدم کل این ماجرا برام مرور شد

    امسال فقط شبها مینوشتم و الان موقع خواب نمینویسم ولی زبانی از تک تک نعمتهایی که دارم سپاسگزاری میکنم یعنی عادتم شده

    این فایل بهم یادآوری کرد که دوباره شروع کنم به نوشتن تا بهتر درکش کنم

    من بهش میگم (لیست سپاسگزاری) که این تمرین باعث شد من سال ۹۹ به تک تک خواستهایی که داشتم رسیدم یعنی آخر پارسال وقتی لیست هدف گذاریم رو باز کردم با اینکه چیزی از هدف گذاری چیزی نمیدونستم وقتی خوندم اون لیست رو باورم نمیشد اینقدر ظرفم بزرگ شده بود که خیلی بیشتر خیلی بیشتر از اون چیزی که نوشته بودم رسیده بودم

    نوشتن لیست سپاسگزاری بهم خیلی احساس خوبی میده

    چند وقتی با یکی از عزیزانم باهم بصورت چت توی واتساپ باهم این تمرین رو انجام میدادیم یه گروه دونفره درست کرده بودیم به اسم( یکتا پرستان) هر شب باهم از داشتهایی که داشتیم سپاسگزاری میکردیم

    از لباسی که تن مون بود

    از غذایی که میخوردیم

    از مکانهایی که میرفتیم

    از خیلی خیلی چیزهایی که میومد به ذهنمون سپاسگزاری میکردیم

    خواستم بگم که هم میشه تنهایی سپاسگزاری کرد هم با هرکسی که راحتیم

    وقتی این کار رو انجام میدم قشنگ این بزرگ شدن ظرفم رو احساس میکنم خیلی باحاله

    هر چقدر سپاسگزاری میکنم هدایت میشم به جاهای زیباتر بیشتر

    یکی از نمونه هاش رو بگم که همین هفته ی پیش بود رفتم یه مسافرت سه روزه که بینهایت لذت بردم بینهایت زیبایی دیدم و پخته تر شدم خدایا شکرت

    خیلی خوشحالم که هدایت شدم به این مسیر

    خدایا سپاسگزارم از این همه نعمت زیبا

    استاد جان سپاسگزارم که کوچک ترین چیزی که بهتون گفته میشه رو با ما به اشتراک میذارید ♥♥♥♥

    و میدونم وقتی فایل ضبط میکنید اول از همه خودتون به درک بیشتری میرسید چون با دیدن فایلهای شما منم تجربه کردم و میدونم چه احساسی داره

    بهترینها رو براتون آرزومندم

    در پناه خدای یکتا شاد و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1920 روز

    سلام به استاد عزیزم، مریم جان ودوستان هم فرکانسی ام. خدا رو هزاران مرتبه شکر بابت این فایل آگاهی بخش. خدای من باشنیدن این فایل زیبا اشک از چشمانم جاری شد وهمون موقع شروع به نوشتن نعمتهای زندگیم کردم وچقدر حس وحالم عالی شد. اگه از صبح تا شب شکر نعمت سلامتی رو به جا بیاریم بازم کمه. ووقتی دقت می کنیم متوجه میشیم چقدر خداوند تو زندگی برامون سنگ تموم گذاشته وما از خیلی ازنعمتهامون غافلیم. خدای مهربونم بابت تمام نعمت های زندگیم بی نهایت سپاسگزارم. بابت سلامتی، نعمت این مسیر زیبای آگاهی، فراوانی هایی که در زندگیم جاریه. سپاسگزارم،سپاسگزارم، سپاسگزارم. 😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    نیره لقایی گفته:
    مدت عضویت: 1025 روز

    سلام به استاد نازنینم

    سلام به خانم شایسته عزیز

    سلام به همه دوستان خودم

    می‌خوام الان از هماهنگی که با این قسمت از سریال برام پیش اومد بنویسم.همسرم چند روز بود که سرماخورده بود و توی خونه بود .امروز بعد از چهار روز که حالش بهتر شد رفت سر کار .من صبح که میخواست بره سر کار بهش گفتم که خدا را شکر که حالت زود خوب شده و میخوای بری سر کار ، اگه زمان پندمی بود همه می ترسیدند و باید بیشتر می موندی خونه.خلاصه کلی خدا را شکر کردم.الان که اومدم تا سریال زندگی در بهشت را مثل هر روز نگاه کنم دیدم موضوع فایل همین شکرگزاری هست که من امروز صبح انجام دادم.گفتم خدای من چقدر قانون داره جواب میده کلی ذوق کردم .البته من هر روز شکرگزاری هام را می‌نویسم و در طول روز تکرار میکنم.

    خدایا شکرت که امروز هم بهم فرصت زندگی دادی.

    خدایا شکرت که نفس میکشم و زنده ام.

    خدایا شکرت که امروز میتونم برای همسرم و بچه هام صبحانه درست کنم.

    خدایا شکرت که سالمم.

    خدایا شکرت که سر میز صبحانه مون مواد غذایی سالم و اورگانیک داریم.

    خدایا شکرت برای نور خورشید که می افته توی خونمون و من را گرم می‌کنه.

    خدایا شکرت برای این که مادرم هر روز بهم زنگ میزنم و حالم را می پرسه.

    خدایا شکرت برای خونه بزرگ و سه خوابه که داریم و راحت در اون زندگی میکنیم.

    خدایا شکرت برای ماشین خوب و خوش رکابمون که ما را راحت همه جا میبره.

    خدایا شکرت برای گل‌های شاداب و خوشگلم که حس خوبی بهم میدان.

    خدایا شکرت برای ویوی زیبا که میتونم کوه بلند را از داخل خونم ببینم.

    خدایا شکرت که خونم از لحاظ موقعیت جغرافیایی در مکانی قرار گرفته که دسترسی به همه چیز برام راحته.

    خدایا شکرت برای اینترنت که ماهانه خریداری میکنم و راحت وارد سایت میشوم.

    خدایا شکرت برای وسایل برقی (غذاساز…)که کار من را راحت میکنند ومن خیلی راحت میتونم آشپزی کنم.

    خدایا شکرت برای سماور خوبم که زود آب را برام جوش میاره و چای خوش عطر که از شمال خریدیم را برام دم می‌کنه.

    خدایا شکرت برای نون خونگی که در دسترسم هست و راحت میخرم.

    خدایا شکرت که دانشگاه پسرم نزدیکه و راحت میره وبرمیگرده.

    ……

    خدایا شکرت ، خدایا شکرت ، خدایا شکرت

    اگه بخوام بنویسم باید ساعتها تایپ کنم از این همه نعمت که دارم.

    خدایا کمکم کن که هر لحظه در مسیر سپاسگزاری باشم و نعمت هایی که در اختیارم قرار دادی برام عادی نشه.

    ممنون از شما استاد عزیز که دائماً قانون را به ما یاد آوری میکنید.

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    فاطمه صفری گفته:
    مدت عضویت: 1949 روز

    بنام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استاد عزیز و گرانقدرم و مریم جان شایسته ی مهربانم

    امیدوارم که حال همگی خوب باشه، حال من هم خیلی عالیه به لطف فایل های دانلودی و محصولات شما استاد عزیزم، انقدر روی خودم کار میکنم که انگار این فایل اومده بود به من بگه آفرین داری راه رو درست میری.

    استاد میخوام بهتون بگم که منم واقعا برای سپاسگزاری کردن آگاهانه بخاطر نعمت ها و ثروت ها وقت میذارم، تاثیرش رو میبینم و از شما بی نهایت ممنونم.

    اگه بخوام از همین شروع سال جدید براتون بگم میتونم بگم روزی هزاربار از اول فروردین بخاطر وجود ابرهای قشنگ توی آسمون خدارو شکر کردم بخاطر نبود ابرها و دیدن آسمون صاف خداروشکر کردم بخاطر دیدن چند تا ستاره توی آسمون خداروشکر کردم، بخاطر بارون، بخاطر باد بخاطر طوفان خداروشکر کردم استاد

    و وااااقعا با دیدنشون چشمام برق میزنه، با دیدنشون لذت میبرم و غرق در شادی میشم، با خودم میگم خدایا اینا همیشه بوده، این نعمت ها همیشه بوده و من فقط گاهی میدیدمشون و ذوق میزدم، ولی الان هرروز با آگاهی شکرت میکنم بخاطر نعمت هایی که فقط کافیه یک لحظه سرم رو بگیرم بالا و ببینمشون. و چیزی که این وسط فرق کرد میدونید چی بود؟ اینکه امسال هوای بهاری بیشتر از همیشه برام طول کشید و ازش لذت بردم، الان که هوا گرم شده هم من خداروشکر میکنم، از اینکه نور خورشیدش زمین رو باور میکنه برای نعمت هایی که من قراره ازشون استفاده کنم خداروشکر میکنم استاد. مثل شخص نابینایی شدم که تازه بیناییش رو بدست آورده و از تک تک چیزهایی که توی اطرافش میبینه لذت میبره از ته قلبش.

    حالا بماند که دیدن درخت ها، گلهایی که تابحال بهشون دقت نکرده بودم و فکر میکردم امسال اولین سالی هست که این گلها و بوته ها رو در سطح شهر کاشتن، ولی عمیق بشم به قضیه میبینم که نه! این دید من بوده که عوض شده، که تشنه ی دیدن و لذت بردن و شکرگزاری شده.

    این رو موقعی متوجه شدم که بخاطر اومدن باد کلی ذوق کردم ولی دوستم گفت: ” اه گندش بزنن میخوام برم خونه داره باد میاد گرد و خاک بلند کرده! ”

    این تضاد به این واضحی بهم فهموند که چقدر تغییر کردم و دارم تغییر میکنم و باز همونجا چقدر خداروشکر کردم که توی این مسیر قرار گرفتم.

    استاد دقیقا یادم هست روزی که طرح محدودیت تردد شبانه از 9 شب به 10 شب تغییر کرد و ما چقدررررر خوشحال شدیم و خداروشکر کردیم که میتونیم یک ساعت بیشتر بیرون از خونه باشیم و به کارهامون برسیم و زیبایی های بیشتری رو ببینیم.

    آخه میدونین استاد؟ یکی از برنامه های روزانه ی من این شده که برم بیرون از خونه و آگاهانه به تمام زیبایی که میبینم توجه کنم و شکرگزاری انجام بدم، از آسمون و درخت و آسفالت گرفته تا خونه های زیبا، ماشین های لوکس پرنده های قشنگ و و و …

    استاد من ماه گذشته توی باشگاه سنگنوردی از سقف افتادم و با زانو اومدم روی تشک، متنها پام قرچ قرچ صدا داد و دردی که کل پام رو فرا گرفت فهمیدم که آسیب دیدم. اینجا میخوام از شما یک تشکر بسیییییییااااار ویژه و عمیق داشته باشم استاد عزیزم. برای اینکه همون موقع که از درد داشتم میمردم و نمیتونستم تکون بخورم، چشمام رو بستم و توی ذهنم با خدا حرف زدم، بهش گفتم: خدا جونم میدونم که این درد چیز خاصی نیست و من آسیب جدی ای ندیدم و ازت ممنونم که پام اتفاق بدی براش نیوفتاده، خدا جونم میدونم که حکمت و هدایتی توی این اتفاق وجود داره که بعدا میفهممش، خدای خوبم ازت میخوام که هیچی نباشه.

    اتفاقی که افتاد این بود که همه فکر میکردن یا شکستگی دارم و یا رباط پاره کردم، ولی من میدونستم که حالم خوبه. و واقعا حالم خوب بود استاد جانم، حالم خوب بود و فقط مینیسک و این چیزا کش اومده. من یک ماه تمام از تمرین دور موندم، از تمرینی که چهارروز در هفته انجامش میدادم و به شدت بهش علاقه مندم و دوری ازش برام سخته.

    ولی من این یک ماه چه کردم؟ هرروز خداروشکر کردم که اتفاق بدتری برام نیوفتاده، هرروز سپاسگزاری کردم که آسیب در همین حد بوده، اتفاقی که افتاد این بود که هدایت شدم به یک فیزیوتراپ و ماساژ درمان که یکی از بهترین ها هستن توی حرفه خودشون، هنوزم دارم خداروشکر میکنم، و روی خودم کار میکنم که این شرایط به ظاهر بد رو با خوبی پشت سر بذارم

    چون من میدونم

    میدونم که بهرحال این اتفاق افتاده و حالا اگه من بیام روی بدی های این موضوع تمرکز کنم چه اتفاقات ناجالبی میتونه برام اتفاق بیوفته، ولی آگاهانه کانون توجهم رو به اتفاقات خوب سوق دادم، خداروشکر کردم و پام هروز و هر روز داره بهتر میشه استاد.

    ازتون ممنونم که هستید و انقدر خالصانه و عاشقانه این مطالب که از ارزشمندترین چیزها برای بشریت برام باارزشتره رو باهام به اشتراک گذاشتید، ازتون ممنونم که یادم دادید که کنترل داشته باشم روی ذهنم. ازتون ممنونم که سر بزنگاه یه چیزی منتشر میکنید یه حرفی میزنید که مو به تنم سیخ میشه. و میگم خدایا این فایل برای من بود، دقیقا برای من.

    پس سپاسگزارم و سپاسگزارم و سپاسگزار ♥♥♥♥♥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    سويل ميرزالو گفته:
    مدت عضویت: 1914 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان 😍🙏🏻🧚🏼‍♀️💕

    استاد عزیزم چقدر لذت بردم از دیدن این قسمت از سریال زندگی در بهشت

    آخه چقدر شما عشقین چقدر عشق

    استاد شما تو این قسمت از سریال در مورد سپاسگزاری صحبت کردین راستش من ٨ ماه قبل یه نوشته ای رو یادداشت کردم برای خودم که بمونه موقعی که ذهن نجواگرم شروع کرد به نجوا اینارو واسش یادآوری کنم که ببین با کمک همین قانون و عمل کردن بهش و سپاسگزاری من تونستم انقدر موفق بشم پس دوباره میتونم حتی از این بهتر ، میخواستم اون نوشته رو اینجا بزارم تا شماهم بخونین

    راستش اصلا هدفم این نبود یک روزی بیام اینجا و بزارم نوشته رو ولی الان حسم میگه که بزارم و شماهم بخونین و دوستان هم بخونن و بدونن که سپاسگزاری چقدر میتونه باعث پیشرفت ما بشه :

    من دو هفته س که حس بویایی و چشایی نداشتم بعد احساس میکردم که کروناست و اینا خب به هر حال اینم مث بقیه سرماخوردگیا یه سرماخوردگی کوچولو و مهربونی بود (واقعا من اینجوری باورش کرده بودم) و جالب اینجاس از وقتی دارم روی خودم کار میکنم هیچ ترسی ندارم اصن عوضش ایمان دارم به خدا و آرامش !

    و رها ! رها ! رها !

    با اینکه کامل مطمئن نبودم که کروناس یا چی ولی خب چون حس چشایی و بویایی نداشتم احتمالا که همون بوده !

    و نمیدونیییییی چقد این دو هفته راحت گذشت برام خیلی راحت

    چرا ؟

    یک اینکه چون سیستم ایمنی بدنم رو به شدت باورش دارم و میدونم قویه و کارشو خوب بلده !

    دو اینکه ما یه روزی به این دنیای زیبا اومدیم و یه روزم قراره بریم و واقعا هیچ وابستگی به این دنیا ندارم جز لذت بردن واسه همین سعی میکردم لذت ببرم و به نکات مثبتش توجه کنم

    سوم اینکه سپاسگزاری مینوشتم اونم با احساس خوب ! احساس خوباا به قول شما نه اینکه ادا دربیارم مثلا با اینکه حس چشایی نداشتم ولی مینوشتم که خدایا سپاسگزارم ازت که حس چشایی عالی دارم و میتونم طعم بی نظیر غذاهارو بچشم و لذت ببرم و کامل حسش میکردم که به روال قبلم برگشتم…

    و چقدر بعد اون موضوع به این فکر میکردم که چقدر حس چشایی یادم میرفت که سپاسگزاری کنم بخاطرش ..

    چهارم اینکه میدونستم بدنم به این سرماخوردگیه احتیاج داشته تا قوی تر و قوی تر بشه این باور که هر اتفاقی که میافتاد به نفع من است

    .

    خیلی ریلکس بودم در طول این دو هفته خودمم باورم نمیشد سویلی که فوبیای بیماری داشت الان کلی فرق داره چون ایمان و ارامشی دارم که قبلا ١٪؜ هم نداشتم

    .

    خب باعثش هم خودم بودم فرکانسای خودم بود

    من از خدا هی میخاستم یه اتفاقا منفی بیوفته من ایمانمو بهش نشون بدم و تاکید بر اینکه بیماری هم باشه من ایمانمو نشون میدم !

    خلاصه که فرکانسشو فرستاده بودم و اتفاقم افتاد..

    ولی درسها داشت برام کلی ازش یاد گرفتم

    وقتی میخاییم ایمانمونو به خدا نشون بدیم ازش نخاییم که اتفاق بد بیوفته که ایمانمونو نشون بدیم ! این اشتباهه کلا

    و درسه دیگه ای که گرفتم از این اتفاق !

    من وقتی فایل های استاد رو نگا میکردم میدیدم میگه من توی این ١٠/١۵ سال اصن هیچ بیماری نداشتم به جز اینکه دوبار سرما خوردم و با لیمو و عسل اوکی شدم

    بعد میومدم خودمو با استاد مقایسه میکردم که اره دیگه منم باید بیمار نشم و اینا حتی اگر به خودمم نرسیدم من نباید بیمار بشم چون خب به وجود خدا تو درونم و وجودم ایمان دارم چون خدا منبع انرژی و هر لحظه در وجود منه جریان داره تو تک تک سلولهام و خون در رگهایم مث عشق جریان داره

    .

    در حالی که این باور اشتباه بود!

    ما باید با اینکه به وجود خدا باور داریم ولی باید به خودمون و بدنمون برسیم در هر صورت ! نه اینکه بگیم نه من سرمانمیخورم و ..

    .

    و میخام اینو بگم تضادها اومدن که ما خواسته هامونو واضح تر بفهمیم و درکشون کنیم

    و الان بعد دو هفته سالم سالم هستم و حالم فوق العاده عالی و پرانرژی خدارو صدهزاران مرتبه شکر

    عاشقتونم

    دقیقا تاریخش یادم نیست ولی الان ٨ ماه هست که ازش میگذره و من حالم خیلی خوبه بهتر از قبل حتی ، خداروشکر 😄😍😁❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    صادق گفته:
    مدت عضویت: 2380 روز

    ردپای دیگری…

    سلام خدمت استاد عزیزم .

    واقعا چه قدر زود مایی که تو مدار شنیدن و بودن با شما و این صحبت ها هستیم خیلی راحت یادمون میره قانون و بعضی وقت ها میریم تو روزمرگی و قشنگ حس میکنیم که زندگی داره مارو پیش میبره به قول یه نوشته ای : زندگی کن قبل از اینکه زندگی تورا زندگی کند . واقعا کنترل ذهن ، ایمان ، سپاس گذاری ، احساس خوب ، توجه به نکات مثبت ، توکل ، اعتماد به نفس و …خیلی از صحبت های شما که در تک به تک فایل هاتون بهشون اشاره میکنید به راحتی میتونه از یادمون بره . به نظرم این سبک زندگی کردن زندگی کردن به شیوه توحیدی خیلی متفاوته بازندگی های دیگه چرا که فردی که ایمان خالص و درست داره به خداوند و قوانینش و توحید را در عمل اجرا میکنه مثل شما استادعزیزم ، هر حرفی و نمیشنوه ، هر تصویری و نمیبینه ، هر آهنگی و گوش نمیده ، از کوچکترین نعمت هایی که در زندگی داره سپاس گذاری میکنه ، از نعمت های بیشماری که در جهان وجود داره توجه میکنه تحسین میکنه تایید میکنه ، نکات منفی اطراف و اعراز میکنه ، رابطه صمیمی با خداوند داره و به طبعش خداوند طبق قانون طبق قانون نه اینکه مثلا استاد سپاس گذاره خدا بگه من با این بندم که داره مرتب منو ستایش میکنه بهش حال بدم یا اینکه تو هر کاری که به کمک من احتیاج داره منو صدا میزنه و به من توکل میکنه خدا اینجوری فکر نمیکنه به نظرم خدا قانون جهان و طرح ریزی کرده و هر کس با هر رنگ و نژاد و جنسیت و دیدگاهی اگه از این قانون به نفع خودش استفاده کنه از زندگی لذت میبره ، ثروتمند میشه ، خوشبخت میشه و یک زندگی سراسر از شادی و تجربه میکنه.

    استاد نمیدونی من چه قدر مشتاق زندگی کردن هستم ، مشتاق خوب و لذت بخش و شاد زندگی کردن هستم ، یه انیمیشن هست به سام soul به فارسی روح ، انقدر روی من تاثیر گذاشت و منو برد تو خودم گفتم تو این انیمیشن همون نکته های ریز استاد وجود داره ، که از لحظه لذت ببر از همین غذایی که میخوری ، کاری که داری ، لباس هایی که داری ، خانواده ای که داری ، دوستان خوبی که داری و اگه کسی و نداری خودت و که داری من نمیدونم چرا خودم بعضی وقتا ناراحتم از تنهایی مگه من قبل این زندگی با دوستای زیادی به دنیا اومدم و قراره با دوستای زیادی برم اون دنیا من تنها اومدم و تنها میرم در این بین اگه دوستان خوبی داشتی لذت ببر اگه به هر دلیلی نداشتی بازم لذت ببر از تنهایی مسافرت رفتنت ، تنهایی ورزش کردنت ، تنهایی لذت بردنت نمیدونم چرا نگاه میکنیم به بقیه که تو رابطه هستن و حسرت میخوریم از کجا معلوم تو اون رابطه دو نفر واقعا خوشحالن ؟ بهتره نگاهمونو از زندگی بقیه برداریم و بزاریم رو خودمون ، از بودن با خودمون لذت بیریم خیلی چیزا هست تو زندگیمون میشه هر لحظه لذت ببری نمیدونم چرا اینجا وقتی بهشون فکر میکنن و مینویسم خیلی خوب میبینمشون ولی وقتی میرم تو زندگی انگار عادیه این چیزا .

    استاد صحبت های شما نمیخوام برای من مسکن باشه میخوام حال خوب همیشگی باشه و به طبعش زندگی بهتر .

    سپاس گذار استاد عزیزم و دوستانی که تا اینجا کامنت منو مطالعه کردن هستم ..😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: