سریال زندگی در بهشت | قسمت 186

به نام رب کسی که تمام قدرت آسمانها و زمین در دستان اوست

سلااام به زیباترین رویایه دنیا.سلام به تو عزیزم که اشکو به چشام جاری کردی.چقد خدا زیبا از زبان تو باهام صحبت کرد.غرق لذت شدم خوشگل مهربون من.رویا جونم خیلییی خوشحالم خیلی سپاسگذار خداوندم که تونستم نشونه باشم برات و اینجوری غرق شوقت کنم.خدایااا شکرت.

رویا جونم نمیدونم چی بگم بهت که بیشتر تصدیق کنه قانون های خدارو.نمیدونم چیا تو زندگیته اما یه حسی بهم میگه از حس و حالای گذشتم برات بگم شاید باید بشنویشون .اول بگم الان اومدم تو باغ رو نیمکت نشستم.دور تا دور خونمون باغچش مثه باااغه.درخت گردو داره انجیر داره آلو داره.راهرو ورودی به خونمون از دری که تو کوچه هس تا در بزرگ ورودی ساختمون یه تونل هس که دیوار و سقفای تونل از درخت انگوره.الان انگوراش دارن میرسن آویزونن از تونله.یه صحنه ی رویایییی شدههه که فقط باید بیایی ببینی.رویا جونم اوون قدیمااااا 😂😂😂😂 میگم قدیما مال چند ماه پیشه هاااا که هنوز نیومده بودیم اینجا با تکرار قانون و شنیدن همیشه ی صدای استاد تو گوشم که روز به روز بیشتر برام همه چیز واضح تر میشد و بیشتر متوجه معجزاتش میشدم و راحت از کنارشون نمیگذشتم یاد گرفته بودم که لذت همه چییوووو ببرم.یاد گرفته بودم باید ظرف وجودم بززگ شه.باید همین قدر الانشو غرق لذت بشه تا بزرگتر شه.پس دقت کردم به کوچیکترین چیزا و واقعا لذتشوووو بردم.ببین رویا جونم شاید شاااید ظاهر زندگیم اینجوری بود که حالا کجاش لذت بخشه آخه.البته نه از زبون خودمون از زبون اونایی که عباسمنشی نیستن.خلااااصه که من لذتشو میبردم.صبحا از خواب پا میشدم مگه با صبحونم انقد عشق میکردم.بعد میرفتم تو حیاط خونمون که ورزش کنم پیاده روی کنم لباس راحت میپوشیدم چون دووست داشتم بدون محدودیت ورزش کنم حیاط خونمون برای من محیطش مناسب بود و من انقدر ذوق میکردم از ته دل و سپاسگذاری میکردم در موردش که نگوووو.تو هال خونمون پیاده روی میکردم لذت میبردم.هال خونمون مقیاسش خوب بود ولی مثلا بحثش پیش میومد میگفتن چطو سر درد نمیشی انقد مسیر تکراری رو‌ دور میزنی.اما من که متوجه نمیشدم بس لذت میبردم بس غرق صحبتای استاد بودم.وااای اطاقمو بهت بگم.اطاقم به نسبت ۲۰ متر بود.من انقد با پنجره های اطاقم کیف میکردم در صورتی که اصن ویو هم نداشتم.یعنی بلندتر بودن از قد من.ولی بهار که میشد بازشون میکردم بوی درخت همسایمون میومد تو اطاقم من دیواااانه میشدم.انقد خدارو سپاسگذاری کرددددم که نگوووو.از صمیم قلبم.اون زمان که میرفتم سر کار از یه خیابون له باید رد میشدم 😂😂😂😂😂😂 از لحظه ای که سوار ماشینم میشدم که چقد با ماشینم حرف میزدم بماند وقتیم میرسیدم به اون خیابونه بوی گل میومد تو فصل بهار من فک میکردم بوووی بهشته.انقد سپاسگذاری میکردددم که نمیدونی.با خدا حرف میزدم همش اصن وسط مسیر یهو میدیدم اشکام جاری شدن.ببین رووویااااا خیلی لذت بخش بود برام.تو محل کارم من تنها تمرکزم رو خودم بود در حین کار فقط ویسای استادو گوش میکردم و تو یه محیطی بودم که رقابت زیاد بود اما من اصللاااا قصد رقابت نداشتم فقط به اصرار مامانم رفته بودم اونجا برای کارآموزی اما بعدها فهمیدم دلیل بودنم اونجا چی بوده.خلاصه اینجور بگم که همههه عاشقم شده بودن.همه دوس داشتن که باشم اونجا.میگفتن چقد خوشگلی چقد خوبی و رئیسمون به شدت تحسینم میکرد و دوس داشت که اونجا باشم.وای خدایا شکرت از کجا به کجا رسیدم.بعد ۳ ماه کارآموزی خواستن که اونجا مشغول به کار شم.حالا جایی که بزرگترین شرکت حسابداری کرمان بود و اکثرا موفق نمیشدن اونجا مشغول شن یا بعداز نهایتا ۲ سال اونجا مشغول به کار میشدن.وااای خدایاااا شکرت.از کارم بخوام برات بگم اصن خیلیی باید صحبت کنم.خدایااا شکرت.ببین رویا جونم امیدوارم که بهترین حال های دنیا رو تجربه کنی.اما حس میکنم بسیار به وجود ارزشمندت پی بردی.دوس داشتم میتونستم میزبانت بشم اینجا.ببین رویا جونم خواستم بگم با تصدیق و سپاسگذاری و لذت بردن از چیزای کوچیک آااااره منم تونستم خلق کنم چیزایی رو که هنوز تازه چیزی نیست وسط نعمتای بی حد و حساب خدااا.چیزایی که من حتی نخواسته بودم.از خونمون بگم مثلاااا.هرچی میومدم تو ذهنم تجسمش کنم اصن باور فراوانیم درک داشتن خونه سه خواب با دوتا سرویس بهداشتی تازه یکیشم ایرانی تو غربت رو نداشت.میگفتم نه من باید کم کم بسازم.میگفتم نگین اولشه ولی میشه اما اولش نشد اشکاال نداره.اما خونمون یه جایی از این شهر وسیع استانبوله اصصصصن تکه.ببین رویا جونم واقعا رویااااییه.مدل خونمون هالش انقد باحاله.اصن نمیشه بگم چه شکلیه ولی در اوج چند ضلعی بودن در اوج زیبایی و نظمه.دقیقا همینو به جانه دلم میگفتم که من نمیتونستم خونمونو تجسم کنم.خدا گف بذا خودم برات اکیش میکنم .وای وسیله هامون همه چییییز پرفکت به لطف ربم🥺🥺🥺🥺🥺🥺

از آدمایی که سر راهمون قرار گرفتن از معجزات خدا چی بگممم.رویا جونم فقط خواستم بگم من این یه دونه قانونو که استاد عشق با این خلوص منطقی کردنش تو ذهنم و ساده بیانش کردن و من کم و بیش انجام دادم و اثرشو دیدم.حالا بماند بقیه قانون ها و اثراتشون تو زندگیم.خدایا هزاران بار شککرررررت.خیلی ذوق دارم برا دیدن بیشتر ازین ها.وای خدایاااا دور عظمتت بگردم تو آفریننده ی زیباترین چیزهایی و من مشتاق دیدنشون و درک کردنشونم.خدایااا شکرت بخاطر این فضای رویایی این فضای الهی این دوستان سخاوتمندم.خدایااااا بی نهایت سپااسگذااارم.رویا جونم برام بگو تو چه چیزی از قانونو بیشتر استفاده کردی تا منم بشنوم و یاد بگیرمو رشد کنم.

دوووست دارم ای هم پاره ی من.

در پناه رب یگانه فرمانروای دنیا کسی که قدرت آسمانها و زمین در دستان اوست باشی دوست 🌙 من 😍😘💐💐💐💐💐💐😘😍

درود و سلااام رویای زیبااای من دوسته الهی ارزشمندم هم پاره ی مهربانم

بسیار از دیدن پیام های الهیتون خوشحال شدم و خداروشاکرم برای وجود نازنینت

چقدر این مداومتتون و اینکه به زیبایی توضیح دادید دنبال این تیکه از کامنتتون میگشتید و چطور رب العالمین بر من منت گذاشت و من رو وسیله قرار داد تا شمارو بهش برسونم لذت بخش بود

البتهههه که این قانون خواستن و در مسیر خواستن و هم مدار شدن باهاش به زیبایی عمل میکنه و البتههه که برام به لطف هدایت ها و حمایت های لحظه به لحظه ی پروردگارم قابله درکه

سپاس و تشکر قلبی من رو پذیرا باااشید که انقدر زیبا تحسینم کردید و به قلب و روحم حس زیبای امید و انرژی و شوق رو روانه کردید

دوووسته الهی ارزشمندم باید عرض کنم خدمتتووووون که همونجور که گفتم اون پیام تبریک تولد الهیتون رو من در یکی از کامنتای خودم نه در پاسخ به شما نوشته بودم و نمیدونم چرا فکر میکردم شما میبینیدش !!!!!!!!!

میدووونید آخه من عاشق سورپرایز شدنو سورپرایز کردنم :))))))))))))))

فک میکردم اینکه یهویی ببینید بیشتر خوشحالتون میکنه :))))))))))))

اما میدونید چه چیزش جالبه اینکه گمووونم اینجوری با حال تر شد :)))))))))

من به لطف و هدایت خدا گشتم و اون کامنت رو پیدا کردم

تقدیییم با احتراااام abasmanesh.com

بااازم پیشاپیش تولد زیباتون رو تبریک میگم

همچنین یک هدیه ناقابل رو هم به ذهنم رسید که بهتون بدم

حس میکنم اگه انرژیش رو بگیرید جذابترین هدیه میتونه باشه

هدیه من به شما دیدن انیمیشن راتاتویی/موش سرآشپز Ratatouille هست

هر لحظه این فیلم برای من قوانین رو یادآوری کرد و حس خوبش از سالها پیش با منه و مجددا دیشب هم با همسر الهیم دیدیمش و ایشون حسابییی خوششون اومد علارغم تصورش :)))))))))

اون زمان ها که در ابتدای مسیر بودم و حسابی همه چی رو فیلتر شده استفاده میکردم و فیلم و سریال و تلویزیون به طور کلی حذف شده بود برای اوقات فراغتم حس کرده بودم فقط میتونه انیمیشن کارساز باشه آخه یکم بهترن دیگه بخاطر روح لطیف بچه ها

خاطرمه چون نخواستم از روی تریلر یا عکس انیمیشنی رو انتخاب کنم به همین خاطر رفتم تو یک ویدیو کلوپی و گفتم من چندتا انیمیشن میخوام تا از تجربه ی صاحب ویدیو کلوپیه استفاده کنم :))

آغاهه در پاسخ درخواست من که گفتم چند تا انیمیشن میخوام گفتن برای چه رده سنی؟

من گفتم برای خودم :))))

چشاش گرد شد و من ذووق زده از اینکه خجالت نکشیدم و به خواسته ی قلبیم عمل کردم

اول چشاش گرد شد بعد لبخند اومد رو لبش و انگار که تحسینم کرد وسط اون همه مشتری که فیلمای بزن بزن و اکشن میخواستن و بعد چند تا انیمیشن خفن برام ریخت که من ازشون کلا درس زندگی میکشیدم بیرون :))))))))

این انیمیشن رو امیدوارم که ندیده باشین و حسابی از دیدنش لذت ببرین

پاسخ سه پیام الهی و ارزشمندتون رو اینجا دادم و باازم بخاطر حضورتون و این ادامه دادنتون خداوند رو سپاسگزارم و شما رو هم از اعماق قلبم تحسین میکنم

پیام من رو از پشت همون پنجره همون هال همون ویوی رویایی که داره با عشق براتون تایپ میشه دریافت میکنید

همچنین نه تنها دریای مارمارای زیبا که دریاچه بیوک چکمجه زیبا بهتون درود و سلام میفرستن

همچنین میگن رویای بهشتی اگه شما مارو فراموش کنی ما هییچ زمان فراموشت نمیکنیم و درخواست حضورت رو و ملاقاتت رو به پروردگار عالمین داده ایم تا بیایی و در ما تنی بر آب بزنیییی.

در پناه حق باشید