دیدگاه زیبا و تأثیرگزار زلیخا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
چیزی که در مورد مالیات درک کردم الان، نگاه متفاوت بهش هستش، نگاهی که حالمون رو خوب می کنه، نگاهی که بیشتر به صلح می رسیم، نگاهی که واقعیته، حقیقته!
درسی که در این مکتب گرفتم، تغییر زاویه ی نگاهم به مسائله!
نگاهی که جامعه به مالیات داره، و تا دقایقی قبل در درون منم بود، این حس که انگار مجبوری پولت رو بدی بره، به زور ازت میگیرن و تو چاره ای نداری، حس خوبی نبود این نگاه، دیدن نیمه ی خالی لیوان بود، درسته نیمه ی خالی لیوان هم واقعیته، نیمه پر لیوان هم واقعیته! این من هستم که انتخاب می کنم به کدام نیمه توجه کنم تا حرص نخورم، تا احساس قدرت داشته باشم نه ناتوانی و ناچاری، احساس صلح و دوستی داشته باشم با خودم و شرایطم و در نهایت احساس خوب که منجر میشه به شکرگزاری از خداوند برای نعماتش!
درکی که بهم الهام شد این بود که، تصویر کنید پدر خانواده، درآمدی داره، مقداری از اون برای مخارج خونه صرف میشه، مقداری رو میده به همسرش، مقداری به فرزندانش، در کل اون درآمد برای رفاه و آسایشش خرج میشه! حالا اینو در اسکیل Scale بزرگتر ببینیم، درآمدی که ما داریم، مقداریش رو برای مخارج داخل خونه صرف کنیم و مقداریش رو برای مخارج بیرون از خونه، اونم در نهایت منجر میشه به آسایش، رفاه و لذت و در کل زندگی راحت! زندگی ما فقط داخل خونه نیست که، بیرون خونه هم هست، پس من مقداری از این درآمدم رو واریز می کنم که برای تفریحات و امکانات بیرون از خونه ی من صرف بشه.
اصلا یک لحظه احساس کردم، خونه ی من فقط در چارچوب ملک من، نیست، خونه ی من یک شهره! خونه ی من یک کشوره! خونه ی من کل کره زمینه! اینطوری نیست که مبلغی که به عنوان مالیات دارم پرداخت می کنم از دست میدم، نه، اونم داره برای خونه ی من خرج میشه! این نگاه چقدر حسم رو به همین یه کلمه (مالیات) بهتر کرد! چقدر حالم خوب شد از وجود نعمتی به نام مالیات! اصلا چقدر نعمته که من پول واریز کنم و گروهی به نام دولت یا شهرداری، این زحمت رو بکشن و طبق تجربه و توانایی هایی که دارن این چنین زمین ها و تفریحات و شرایط برامون درست می کنن. تصور کنید اگه چنین نعمتی نبود، یعنی برای تفریحمون مجبور بودیم خودیم شروع کنیم و چنین پارکی بسازیم اول، بعد بریم یه شنایی کنیم، یه تابی بخوریم، یه دوچرخه سواری یا اسکوترسواری یا هر ورزشی داشته باشیم! چقدر سخت میشد برامون! و الان این حالت، یعنی واریز مبلغی به نام مالیات، الان یه نعمته برامون، چقدر توی زمان ما صرفه جویی کردن، چقدر کارهایی که باید خودمون انجام میدادیم برای دقایقی خوش گذرانی، اونا به دوش کشیدن! واقعا از ته دلم خوشحال شدم که شرایط فراهمه ما مالیات بدیم، و اونا چنین بهشتی رو برامون بسازن!
از طرف دیگه احساس کردم مالیات، چیزی جز انفاق نیست، جز خمس و زکات نیست! چیزی جز گسترش جهان نیست!
این میشه دیدن نیمه پر لیوان! حالا که باید مالیات بدیم، چرا اینطوری به مالیات نگاه نکنیم تا به احساس رضایت برسیم؟!
خدایا شکرت برای هدایت هات، برای تغییر زوایه ی دیدم در این مسئله، شکرت برای عزیزانی که دارن خوب زندگی می کنن و جهان رو برای ما زیبا کردن، شکرت برای تمام نعماتی که بهم دادی و من به جای شکرگزاری، به اشتباه و از روی نادانی دارم ناشکری می کنم، دارم کفر میگم! خدایا هدایتم کن از شاکران باشم، چشمانم رو بینا کن، قلبم رو باز کن، تا آگاهی هات رو درک کنم و قدرتی عطا کن تا آموخته هامو دائمی عمل کنم!
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمت های این سریال، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD188MB12 دقیقه
سلام به همه دوستان و همراهان این سایت
کیف کردم از این همه زیبایی … از این همه نعمت
فضای سبز عالی با طراحی مردم پسند و راحت … طراحی ساده و بدون نازیبایی بصری … پرهیز از شلوغ کاری و عدم استفاده از المان های نامناسب در فضای شهری … خدایا شکرت … دلم میخاد بیام اونجا و از نزدیک ببینم این همه زیبایی و شکوه رو
دوستان دقت کردین هیچ گلی توی پارک نبود با اینکه اونجا دائم بارندگی هست … دقت به فضای شهری و پرهیز از هرگونه دوباره کاری و چند باره کاری. چه خیابون های خلوتی ، محل های مخصوص پارک خودرو ، خط کشی های زیبا ، عرض مناسب خیابون ، استفاده از متریال مناسب و یکسان برای پیاده راه و پارک … طراحی پیاده راه ها و مسیرهای دوچرخه ، طراحی زمین های تنیس ، طراحی نور زمین های ورزشی ، رایگان بودن استفاده از اماکن ورزشی … همه و همه برای ما ایرانی ها غیرقابل تصوره … ما داریم مالیات میدیم ، عوارض میدیم و پول استفاده از اماکن ورزشی و کلا شهری رو هم باید بدیم …
حاشیه زاینده رود اصفهان که دیگه زنده نیست میتونه همین شرایط رو داشته باشه و ده ها محل دیگه در ایران که متاسفانه اینطوری نیس
نکته قشنگ دیگه اینکه یه شهروند مثل استاد عباسمنش (که آمریکایی هم نیست) میتونه یه پرنده با این تکنولوژی عالی رو پرواز بده و هیچ مشکلی از نظر حراست و بازرسی و اطلاعات و وزارت کشور و ….. نیس.
استاد از محدودیت ها شاکی بود و الان به جایی رسیده که هیچ گونه محدودیتی براش نیست . خدایا شکرت
خدایا شکرت از اینکه یک هموطن ایرانی میتونه در چنین شرایطی زندگی کنه
نبود محدودیت در آمریکا خیلی جالبه … واقعا هیچ محدودیتی نیست و هر چی هست فقط و فقط قانون مشخص میکنه و چه قوانین ساده ای دارن … خدایا شکرت که همچین جاهایی هم هست