سریال زندگی در بهشت | قسمت 187

سلام

درود و ارادت به استاد عباس منش عزیز و خانم شایسته گرامی و اعضای محترم سایت عباس منش

الان که دارم این کامنت رو مینویسم اصلا تصمیم به کامنت گذاشتن نداشتم یک دفعه بهم الهام شد که بیام و بنویسم

اولش مقاومت داشتم چون ذهنم خسته بود و اصلا یاری نمی‌کرد اما یک حسی بهم گفت تو فقط برو ما بهت میگیم و بنویس

واقعا نمی‌دونم چی می‌خوام بنویسم و چقدر ارزش داره اما باور کنید هر چی که توی ذهنم میاد. سریع یادداشت میکنم

دوشبی بود که بخاطر یک تضاد مالی یا بهتر بگم در اثر زیاده خواهی یک شخص که کار من پیشش گیر بود و انتظارات بیهوده داره حال بدی داشتم و و هر چقدر که تلاش کردم نتونستم ذهنم رو کنترل کنم

تا اینکه موقع خواب با اون حال گفتم باز هم بیام سریال زندگی در بهشت رو حتی شده بصورت گذری نگاه کنم و کامنت بخونم و به این ایده عمل کردم و اتفاقا یه بخش سریال رو امشب نگاه کردم و تمام اینها هدایتی بود که خداوند بمن الهام کرد و من در مسیرش قرار گرفتم ( من فقط به اون الهام عمل کردم) ونتیجه این هدایت که الان دارم این کامنت رو مینویسم یک چیز شد : حال خوب

خدایا شکرت

جالب اینجاست قسمت‌های ۱۸۵؛ ۱۸۶ و ۱۸۷ تماما در مورد تمرکز بر نکات مثبت و دیدن و لذت بردن از جشن و شادی مردم و یا تصاویر زیبا بود که فقط نگاه کردم و لذت بردم و خدا می‌دونه چقدر حالم تغییر کرد و بهتر شد

اگه درست بگم فکر کنم توی همین فایل بود که استاد گفت من وقتی ایران بودم تمام تمرکز رو روی زیباییها گذاشتم و استاد زیبایی‌های اطرافش رو دید و تحصین کرد و در این راه استمرار داشت تا اینکه به این قشنگی های زیبای شهر تمپا و آمریکا رسید و اینها نشون میده محیط زندگی استاد عباس منش و سرکار خانم شایسته به حدی قشنگن و فضا به حدی آرومه که من با دیدن فیلم این تصاویر احساسم خوب میشه و پر می‌کشه و حالا چه برسه به استاد که توی این فضای قشنگ و زیبا داره زندگی می‌کنه و این زیباییها درصد بالایی از زندگی استاد رو تشکیل میده

اینها تماما قدرت توجه و تمرکز بر زیباییها و خواسته هاست که اگه بهش عمل کنیم و یا به زبون ساده تر بگم یاد بگیریم نیمه پر لیوان را ببینیم اونوقت زندگی ما هم مثل استاد بهشتی میشه و بهشت را در این جهان مادی تجربه میکنیم

فقط باید در این تعهد داشته باشیم و با ایمان ادامه بدیم

و این نوشته تا به اینجا تماما خودش اومد ذره ای براش فکر نکردم

الان که دارم این متن رو مینویسم توی تهران بارون قشنگ اسفند پارهدمیباره که شبیه بارون بهاریه و حال و هوای اومدن بهار رو داره

صدای بارون داره منو کم کم به خودش جذب می‌کنه و حالم رو خوب می‌کنه و دوست داشتم این حال خوب را با شما عزیزان به اشتراک بذارم

لحظه قشنگیه و اگه دل بدیم به مسیر و خرکت کنیم و به ایده هامون عمل کنیم خداوند مارو هدایت می‌کنه و به جاها و تجربه های خیلی قشنگ می‌رسونه

به خدا قسم فضای این سایت به حدی برای من ارزشمند و معنویه که دوست دارم بیام اینجا فقط ببینم و بخونم و بنویسم

الان حالم داره بهتر و بهتر میشه و دوست دارم باز هم بنویسم

خدایا شکرت برای این هدایت زیبا

خدایا شکرت که حالم رو بواسطه این هدایت خوب کردی

خدایا سپاسگزارم که بمن الهام کردی که بیام بنویسم و دقیقا حس کردم بهم گفتی تو فقط بنویس من بهت میگم چی بنویسی

خدایا شکرت برای صدای بارون

برای این هوای قشنگ اسفند ماه

که همیشه از کدومی این هوای اسفند ماه رو دوست دارم چون نوید بهار و اومدن عید رو میده

چون طبیعت دوباره متولد میشه

و زیبایی‌های طبیعت دوباره نمایان میشه

خدایا سپاسگزارم بابت همه چیز

ارادتمند همه دوستان عزیز

موفق و پایدار باشید