سریال زندگی در بهشت | قسمت 189

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار خدیجه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بنام خداوند هدایتگر مهربان

بنام خدایی که خیلی راحت و ساده و زیبا مرا به خواسته هایم میرساند

سلام به استاد نازنینم و مریم بانوی مهربانم و سلام به همه دوستان عباسمنشی

وقتی صحنه اول فایل، اون لاک پشتهای گرفتار تو تله رو دیدم خیلی ذوق زده شدم و سریع فایل دانلود کردم،

خدای من چقدر این لاک پشتها خوشگلن چقدر طرح و نقش رو لاکشون ظریف و با شکوهه، چه دستها و چه ناخنهای بلندی الله اکبر از اینهمه زیبایی. مریم جان عاشقتم که نذاشتی استاد این حیوونی ها رو بکشه. هر چند اینقدر لاکشون زیباست که داشتنش وسوسه انگیزه اما اینکه تو طبیعت رهاشون کردین خیلی حس بهتری داره. من که کلی ذوق کردم وقتی ولشون کردین. انگاری اون لاک پشته داشت با نگاهش ازتون تشکر میکرد. ممنونم الگوهای نازنین من♥️♥️

مریم جون واقعا منم هر بار از دیدن این زیباییهای پرادایس دیوانه میشم، دیگه این لاک پشته که تا بحال سرش تو آب بوده، بیچاره چیزی ندیده از اینهمه زیبایی. حق داره الان کله شو از لای میله های قفس بده بیرون و زل بزنه به منظره دریاچه و آسمون و درختها که الحق دیوانه کننده اس،. مگه اینکه یه موقع، وقتی مهتاب بوده از آب اومده باشه بیرون چیزی دیده باشه (یاد فایل شهود و الهام افتادم)

استاد جان

چقدر من رابطه عاشقانه شما و مریم جان رو تحسین می کنم، چقدر کلمات زیبا و سراسر عشق برای تعریف از همدیگه استفاده میکنید. یعنی من دیوانه شدم وقتی شما اونجور عاشقانه به مریم جان گفتین که انسانی به فوق العاده بودن شما تو جهان ندیدم. و مریم جان هم چقدر با عزت نفس این جمله رو با یه «من عاشقتم گفتن» پذیرفتن و تشکر کردن. واقعا این رابطه سراسر عشق بی نهایت ستودنیه

چقدر این کارگاه بزرگ و وسیعه. از بیرون نمیشه فهمید چقدر بزرگه ولی وقتی مریم جون با تراکتور رفتن توش تازه یواش یواش معلوم میشه چقدر بزرگه، اینقدری که هم بشه کارگاه نجاری و هم بشه پارکینگ آروی و تراکتور و تریلر و جتسکی و ماشین. و هم بشه زمین بسکتبال و تنیس. واقعا که بی نظیره. تحسین می کنم استاد ثروتمند و خوش ایده م رو که زیبا فکر می کنه و اون فکر زیبا رو به زیبایی انجامش میده. ‌و اینا بخاطر قوی شدن عضله الهامه که همیشه استاد برامون میگه. خدایا شکرت بابت این استاد بی نظیر و همه الهاماتی که بهش می کنی

مریم جانم الگوی بی نظیر من تحسینت می کنم که اینقدر قدرتمندی و هر روز در جهت بهبود خودت در حال حرکتی، تحسینت می کنم که با قدرت سوار تراکتور شدی و خیلی عالی به مقصد رسوندیش و چه زیبا و عاشقانه استاد تحسینتون می کنن.

حرکت و سکون،

فکر میکردم این اصطلاحات فقط مربوط میشه به درسهای زمان مدرسه، اما حالا تو این سریال دیدم که حرکت چجوریه و چه نتایجی میتونه داشته باشه، حرکت آهسته و پیوسته، و چقدر زیبا استاد با مثالهای قابل لمس برامون توضیح میدن که عواقب سکون و در جا موندن و درجا زدن چی میتونه باشه. واقعا وقتی به گذشته خودم نگاه می کنم میبینم من درگیر یه سکون نامحسوس بودم و تعجب میکردم از اینکه چرا من به موفقیت نمیرسم. البته یه حرکتهایی داشتم ها ولی اینقدر ترمزها و درگیری های ذهنی من زیاد بود که با هر حرکتم سه چهار پله برمی گشتم عقب

و بازم میرسم به همون شکرگزاری همیشگیم بخاطر هدایتم به این سایت الهی و بهترین استاد دنیا. چون من لایق بهترینهام

خدایا شکرت شکرت شکرت

خداوندا من به هر خیری که از تو برسد محتاجم، هدایتم کن الله مهربانم♥️♥️♥️


منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت های این سریال‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    411MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

90 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ابراهیم خسروی» در این صفحه: 1
  1. -
    ابراهیم خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1381 روز

    سلام خدمت دوستان عزیزم،خانم شایسته و استاد عباسمنش محترم.

    این فایل نکات مثبت خیلی زیادی برام داشت که واقعا تحسین برانگیز بود و حالا با دقت کردن به این فایلها میفهمم چرا خانم شایسته همفرکانس هستند برای زندگی مشترک با استاد عباسمنش، و استاد میگن که من هیییچکس رو ندیدم مثله ایشون به قانون عمل کنه حتی بهتر از خوده من!

    1/برای من جالب بود که خانم شایسته با اینکه خیلی زیاد از جت اسکی استفاده نمیکنه بلکه بیشتر استاد عباسمنش سواری میکنه،اما براشون مهم نبود و با شوق و اشتیاق و لذت جت اسکی رو میشستن!مثل این میمونه که یک خانم ماشین همسرش رو بشوره،چیزی که من تاحالا هیچ جا ندیدم!

    واین نشون دهنده ی عشق واقعی و سپاسگزاری واقعی هست و همه ی اینها به کنار،این اون وجه از شخصیت خانم شایسته رو نشون میده که عاااشق تمیزی و پاکیزگی هست و این قائل تحسینه

    2/وقتی استاد داشتن صحبت میکردن در مورد کارگاه،خانم شایسته به احترام استاد کاملا سکوت کردند و وسط حرف استاد نپریدند چیزی که من خیلی دوست دارم و این نشون دهنده‌ی شخصیت و ادب ایشون و حرمتی هست که ایشون برای حرفه استاد قائل هستند!

    واقعا چرا ما خیلی وقتها وسط حرف دیگران میپریم!

    می‌ترسیم بمب ساعتی منفجر بشه!

    می‌ترسیم وقت بهمون نرسه!

    می‌ترسیم دیگه خیییلی دیر بشه برای اینکه حرفمون رو بزنیم!

    بنظر من سکوت کردن و وسط حرفه دیگران نپریدن از بالا بودنه سطح شخصیت افراد،پختگی افراد و از همه مهمتر آرامش درونی افراد سرچشمه میگیره!

    خیلی جاها ما بخاطر اینکه حرف بزنیم و حرف اون شخص رو قطع کنیم تا دیگران به حرفمون گوش کنن،یا با ثدای بلند تر صحبت میکنیم،یا مدام تند تند به طرف میگیم به لحظه وایسا!!!تووو گووووش کککن!!!

    یا دست طرف رو میگیریم و یا روش‌های دیگه

    من اینو بارها وبارها دیدم تو یه جمع چند نفره همه با صدای خیلی بلند توهم توهم صحبت می‌کنند و میخوان نظر خودشون رو هرجور شده به دیگری بفمونن اما تو همون جمع یکی ساکته و هیچ حرفی نمیزنه بعد از نیم ساعت اون شخص با صدای خییلی آروم، و با آرامش و شمرده شمرده شروع میکنه به حرف زدن و جالب اینجاست هممممه ی اونایی که زووور میزدن که حرف زنن سکوت میکنن تا ببینن اون شخص چی میخواد بگه!

    این نشون میده اون شخص چون برای کلام خودش ارزش قائل شده دیگران هم فرکانس و ارزش کلام اون شخص رو درک کردند و به احترامش سکوت کردند!

    همین موضوع بسیار کوچیک و ساده برای من درس خیلی بزرگی داشت!

    3/یه جای فایل خانم شایسته در نهایت احترام از استاد سوال پرسید که جت اسکی نمیشه اگه برم روی لبه اش وایسم!؟

    و استاد عباسمنش با خوشروئی گفت نه مشکلی پیش نمیاد

    این وجه از شخصیت خانم شایسته خیلی برای من با ارزش بود که ایشون چیزی رو که نمیدونستن سوال کردند و وقتی حواب رو گرفتند دیگه از اون جواب پیروی کردند هرچند عمل کردن به اون راهنمایی براشون قطعا ترس داشت اما اعتماد کردند به کسی که آگاه تره نسبت به خودش.این نشون از فروتنی و اعتماد ایشون هست

    4/یک جای دیگه ی فایل ،خانم شایسته وقتی میخواد موضوعی رو بگه فایل رو با این جمله شروع میکنه”سلام بچه های نازنین سریال زندگی در بهشت ”

    یعنی من عششق میکنم از طرز بیان و عفت کلام این جور اشخاص.

    جملاتی سراسر احترام،ادب و احساس دوست داشتن به دیگران.

    و در ادامه با صحبت کردن در مورد صداهای زیبایی که در طبیعت هست به این موضوع توجه میکنه و با این کار زیبایی های بیشتری رو وارد زندگیش میکنه.

    من اگه بخوام با آدمی ارتباط برقرار کنم اووولین مهمممترین،و بالااااترین معیار من ادب و عفت کلام و شخصیت اون فرد هست!

    بنظر من آدمی که ادب داشته باشه همه چی داره و لذت میبرم از این ادب و عفت کلام خانم شایسته و استاد که در 99/9٪ این ادب و احترام و شخصیت رو من دیدم

    5/خانم شایسته با اینکه یک خانم هست و از نظر مالی کاملا مرفح هستن پا به پای استاد برای جابجایی وسایل کارگاه قدم برمیدارن و کمک میکنن و نمیگن که این کار مردونه است یا اینکه با استاد بگن برو کارگر بگیر وسایل رو جابجا کنه!

    اتفاقا با عشق و از روی اینکه دوست داره فعالیت کنه و همراه و همقدم عزیز دلش باشه کنار میمونه و کمکش میکنه.

    بنظر من وقتی میگن زندگی مشترک یعنی این!

    نه اینکه مرد خونه وقتی موقع رابطه جنسی و غذا خوردن و کارای خونه میرسه چشمش به خانمش باشه و خانم خونه هم موقع لباس خریدن و فراهم کردنه نیاز های خونه و تامین مسائل مالی یاده شوهرش بیوفته.

    بنظر من اصل زندگی مشترک یعنی اینی که خانم شایسته و استاد دارن

    حالا منظورم این نیست که حتما خانم خونه با زور زدن به وسایل سنگین یا شستنه لاستیک های ماشین ابراز محبت کنه!

    نه!

    اما همینکه کنار همسرش باشه موقع ماشین شستن و بگه لنگ ماشین رو بده من واست بشورم همین یعنی اینکه همونجور که تو تابستون از کولر این ماشین استفاده‌ میکنم الآنم موقع شستنش من هم هستم!!!!

    این یعنی کنار هم بودنه واقعی

    یا نیاز نیست مرد خونه بیاد برنج رو آبکش کنه،همینکه در حد توانش که میتونه سفره رو پهن کنه،یا وسایل سفره رو بچینه همین نشون دهنده ی عشق واقعیه!!!

    چیزی که من بی‌نهایت بار،در زندگی استادو خانم شایسته دیدم!

    6/وقتی استاد میرن تو دریاچه و شنا میکنن خانم شایسته هم از لذت بردنه ایشون ،لذت میبره!

    و با درست کردنه یک آبلیموی ساده این احساس خوبش رو نسبت به استاد ابراز میکنه.

    این یعنی ایشون وابسته به استاد نیستن که بگن حتما خوشی هات باید با من باشه

    نه!

    میگن تو لذت ببر!

    تو حالت خوب باشه!

    من اینقدر عرضه دارم که منم لذت ببرم من مثله آدامس به شما نچسبیده ام!!!

    و وقتی این عزت نفس و احساس لیاقت باشه قطعا نتیجه اش میشه زندگی با کسی که در هر لحظه نکات مثبت خانم شایسته رو به زبون میاره و تحسینشون میکنه!!!

    7/من خیییلی خوشم اومد که خانم شایسته برای رشد خودشون، برای بالا بردنه اعتماد به نفس خودشون برای تجربه ی زندگی متفاوت تراکتور رو با بار جابجا کردن!

    کسی که حتی بلند نیست تراکتور رو روشن کنه!!!

    یعنی یه جاهایی من از این فایل مثله چکش میکوبه تو سرم که ببین!!

    تفاوت خانم شایسته با خیلی ها اینجاست که نتایج هم متفاوته

    بعضی از بچه های سایت میگن ما چرا نتایج بزرگ نمیگیریم!

    خوب چون عمل نمی‌کنیم!

    فقط حرف می‌زنیم!!!

    اول سایت استاد گفتن هر چیزی که راکد بمونه میگنده!

    باید حرکت کرد و تحرک داشت!

    این مصداق رفتار خانم شایسته بود که تو همین فایل ایشون حرکت میکنه و با روندنه تراکتور عزت نفس خودشون رک میبرن بالا و خودشون رو رشد میدن!!!

    8/امااا

    رسیدیم به جایی از فایل که اشک من در اومد!!!

    وقتی خانم شایسته تراکتور رو آوردن تو کارگاه‌، استاد با نهایت شوق،و به منظور تحسین کردن،به خانم شایسته گفت که دیدی چقدر راحت آوردیش!؟ و جواب خانم شایسته!

    ایشون با یک حالت تائید گرفتن از استاد نیومد بگه حااال کردی چطور آوردمش!؟

    یا برای اینکه بگه دیدی چقدر من حرفه ای ام،چقدر منننن میتونم نیومد بگه حال کردی چقدر خوب آوردمش!؟؟؟

    نه بلکه ایشون با نهایت فروتنی،و یک حسه آرامش گفت:

    آره، خدا هدایت کرد که راحت آوردمش!!!

    این حد از فروتنی این حد از احساس عجز و ناتوانی در برابر خداوند،این حد از وابسته بودن و اعتبار دادنه موفقیت ها به خداوند هست ایشون در همچین فضایی داره زندگی میکنه!

    به خدای واحد قسم میخورم ایشون از لحظه ای که سوار تراکتور شد،تا لحظه ای که پیاده شد مدام تو قلبش داشت از خدا کمک میگرفت!

    شغل من جوریه که با جونه آدما در ارتباطم!

    قشنگ بارها وبارها برام پیش اومده که با غرور و این حس که اینکه کار نداره و انجامش میدم رفتم که کاری رو انجام بدم ولی شرایطی پیش اومد که همون کار بی‌نهایت ساده رو به مشکلی برخوردم که استخون هام ،از شدت استرس و ترس شروع کرد به لرزیدن!!!

    و برعکسش کارهای بسسسیار خطرناک رو دل بستم که خداوند و با نهایت سادگی و به بهترین و راحت ترین شکل ممکن انجامش دادم!!!

    حیلی وقتها که از راه پله محل کارم پیام پایین اشک میریزم و میگم خدایا این پاها رو تو داری هدایت میکنی و گرنه من حتی قدرت بلندکردنه پاهامم ندارم!!!

    خدایا شکرت!

    9/اما موضوع آخری که میخواستم بهش اشاره کنم این بود که در طول این فایل 26 دقیقه ای بااارها و بااارها کلمه ی”عزیز دلم” “آقا” “عاشقتم” “ایشون” بین این دو بزرگوار رد و بدل شد.

    این حد از عشق،احترام،دوست داشتن،ادب بییینهایت من رو به وجد آورد

    در پناه خدای واحد موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 70 رای: