دیدگاه زیبا و تأثیرگزار خدیجه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
بنام خداوند هدایتگر مهربان
بنام خدایی که خیلی راحت و ساده و زیبا مرا به خواسته هایم میرساند
سلام به استاد نازنینم و مریم بانوی مهربانم و سلام به همه دوستان عباسمنشی
وقتی صحنه اول فایل، اون لاک پشتهای گرفتار تو تله رو دیدم خیلی ذوق زده شدم و سریع فایل دانلود کردم،
خدای من چقدر این لاک پشتها خوشگلن چقدر طرح و نقش رو لاکشون ظریف و با شکوهه، چه دستها و چه ناخنهای بلندی الله اکبر از اینهمه زیبایی. مریم جان عاشقتم که نذاشتی استاد این حیوونی ها رو بکشه. هر چند اینقدر لاکشون زیباست که داشتنش وسوسه انگیزه اما اینکه تو طبیعت رهاشون کردین خیلی حس بهتری داره. من که کلی ذوق کردم وقتی ولشون کردین. انگاری اون لاک پشته داشت با نگاهش ازتون تشکر میکرد. ممنونم الگوهای نازنین من♥️♥️
مریم جون واقعا منم هر بار از دیدن این زیباییهای پرادایس دیوانه میشم، دیگه این لاک پشته که تا بحال سرش تو آب بوده، بیچاره چیزی ندیده از اینهمه زیبایی. حق داره الان کله شو از لای میله های قفس بده بیرون و زل بزنه به منظره دریاچه و آسمون و درختها که الحق دیوانه کننده اس،. مگه اینکه یه موقع، وقتی مهتاب بوده از آب اومده باشه بیرون چیزی دیده باشه (یاد فایل شهود و الهام افتادم)
استاد جان
چقدر من رابطه عاشقانه شما و مریم جان رو تحسین می کنم، چقدر کلمات زیبا و سراسر عشق برای تعریف از همدیگه استفاده میکنید. یعنی من دیوانه شدم وقتی شما اونجور عاشقانه به مریم جان گفتین که انسانی به فوق العاده بودن شما تو جهان ندیدم. و مریم جان هم چقدر با عزت نفس این جمله رو با یه «من عاشقتم گفتن» پذیرفتن و تشکر کردن. واقعا این رابطه سراسر عشق بی نهایت ستودنیه
چقدر این کارگاه بزرگ و وسیعه. از بیرون نمیشه فهمید چقدر بزرگه ولی وقتی مریم جون با تراکتور رفتن توش تازه یواش یواش معلوم میشه چقدر بزرگه، اینقدری که هم بشه کارگاه نجاری و هم بشه پارکینگ آروی و تراکتور و تریلر و جتسکی و ماشین. و هم بشه زمین بسکتبال و تنیس. واقعا که بی نظیره. تحسین می کنم استاد ثروتمند و خوش ایده م رو که زیبا فکر می کنه و اون فکر زیبا رو به زیبایی انجامش میده. و اینا بخاطر قوی شدن عضله الهامه که همیشه استاد برامون میگه. خدایا شکرت بابت این استاد بی نظیر و همه الهاماتی که بهش می کنی
مریم جانم الگوی بی نظیر من تحسینت می کنم که اینقدر قدرتمندی و هر روز در جهت بهبود خودت در حال حرکتی، تحسینت می کنم که با قدرت سوار تراکتور شدی و خیلی عالی به مقصد رسوندیش و چه زیبا و عاشقانه استاد تحسینتون می کنن.
حرکت و سکون،
فکر میکردم این اصطلاحات فقط مربوط میشه به درسهای زمان مدرسه، اما حالا تو این سریال دیدم که حرکت چجوریه و چه نتایجی میتونه داشته باشه، حرکت آهسته و پیوسته، و چقدر زیبا استاد با مثالهای قابل لمس برامون توضیح میدن که عواقب سکون و در جا موندن و درجا زدن چی میتونه باشه. واقعا وقتی به گذشته خودم نگاه می کنم میبینم من درگیر یه سکون نامحسوس بودم و تعجب میکردم از اینکه چرا من به موفقیت نمیرسم. البته یه حرکتهایی داشتم ها ولی اینقدر ترمزها و درگیری های ذهنی من زیاد بود که با هر حرکتم سه چهار پله برمی گشتم عقب
و بازم میرسم به همون شکرگزاری همیشگیم بخاطر هدایتم به این سایت الهی و بهترین استاد دنیا. چون من لایق بهترینهام
خدایا شکرت شکرت شکرت
خداوندا من به هر خیری که از تو برسد محتاجم، هدایتم کن الله مهربانم♥️♥️♥️
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمت های این سریال، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD411MB26 دقیقه
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته و دوستان عزیز
نشانه امروز من
چقدر فایل قشنگ و به جایی بود
امروز یک ایده اومد به ذهنم در رابطه با کاری که انجام میدم من بوتیک لباس دارم اما بدون هیچ تجربه ای اومدم و الان یک ساله که این حرفه رو شروع کردم چند وقتی هست که شرایط اونجوری که میخوام پیش نمیره و کاهش فروش و اینجور مسائل امروزصبح داشتم توی سایت میچرخیدم که بر خوردم به یک کامنت ازیکی از دوستان که تجربشون بود از دوره 12 قدم و منم حدود یکماهه که قدماول روشروع کردم دیدم اون بنده خدا توکامنت نوشته من بعد از 20 سال کار کردن توی حرفه ساختو ساز رفتم ور دست یکی دیگه شروع کردم به صورت مجانی کار کردن که بتونم بهتر کارم یاد بگریم بعد توی کامنت گفته بود که یاد حرف استاد عباسمنش افتادم که گفته بودن اگه میخواید کاری رو شروع کنید اول برید چند ماهی یه جا شاگردب کنید تا کار رو یادبگیرید یهو به خودم گفتم منم این حرف استاد رو شنیدم و ببین این آدم بعد 20 سال سابقه کاری رفته کنار دست یکی دیگه به صورت مجانی کار کنه و بهتر کارش رو یادبگیره به من چطوری بدون هیچ تجربه ای از فروش و لباس اومدم کار رو راه انداختم خلاصه به خودم گفتم میرم تو سایت دیوار ودنبال کار توی بوتیک میگردم اولش ذهنم میگفت نهههههه تو خودت کسب و کار داری میخوای بری برای یکی دیگه کار کنی مگه دیوونه ای و از این حرفا خلاصه قانع کردم و رفتم دنبال کار و دیدم یه بنده خدایی گذاشته که به یکی نیاز دارن که هم میتونه به عنوان تک شیف و یا دو شیف بیاد کار کنه اومدم زنگ بزنم دوباره ذهنه شروع کرد تا اومد نجوا بالابگیره زنگ زدم و طرف تو همون زنگ اول جواب داد باهاش صحبت کردم و گفتم من خودم بوتیک دارم ولی میخوام تک شیفت بیام اونجا کار کنم گفت چطور خودت بوتیک داری بعد میخوای بیای اینجا کار کنی و دیگه گفتم میام حضوری صحبت میکنیم معطل نکردم همون موقع وسایل برداشتم مغازرو بستم رفتم دیدم یکی از خفن ترین بوتیک های شهره خیلی خوشحال شدم رفتم داخل و با اون بنده بخدا شروع کردم صحبت کردن و چقدر آدم خوب و خوش برخوردی ام بود بهش گفتم من تنها قصدم اینه بیام اینجا و بتونم کار رو یاد بگیرم اونم خوشش اومد اول گفت حقوق ماه اولت میمونه برای ضمانت من هیچی نگفتم بعد چند دقیقه گفت نه به جای حقوقت یه سفته بیار بازم من چیزی نگفتم دیگه آخرای صحبت گفت سفته ام نمیخواد بیاری کپی کارت ملی و شناسنامه رو برام بیار تو دلم گفتم خدایا شکرت تو ایده دادی من قدم برداشتم تو بهترین آدم هارو سر راهم قرار دادی خلاصه قرار شد از فردا طرف صبح برم از ساعت 9 صبح تا 1 ظهر بعدشم دیگه میرم مغازه خودم یه جورایی برام شد مثل کلاس آموزشی که حقوقم بهم میدن چقد باحال خدایا شکرت بعد اومدم و به خدا گفتم خدایا اگه انجام این کار درسته باز یه نشانه بهم بده و هدایت شدم ب این فایل و اونجایی که استاد گفت اگه ساکن بمونی میگندی باید حرکت کنی باید فعال باشی تا نگندی و گفتم پس درسته من دارم حرکت میکنم الان دارم میرم دنبال آموزش دنبال یادگیری کاری که دارم انجام میدم ذهنم همش میگه مگه دیوونه ای تو خودت مغازه داری ولش کن بعد میگم خب داشته باشم بهتره که با آگاهی بیشتری کسب و کارم رو ادامه بدم بهتره که خودم رو توانایی هام رو ارتقاع بدم بهتره که با آدم های جدید آشنا بشم بهتره که برم از اونایی که بیشتر تجربه دارن یادبگیرم و اینجوری میام ذهنم رو قانع میکنم که اینقد نجوا نگه من به خدا اعتماد کردم و قدم برداشتم و میدونم که با اعتماد کردن به خداوند موفق میشم توی این مسیر میدونم که خداوند هدایتم میکنه به سمت بهترین ها و زیبایی ها و با اعتماد کامل قدم به قدم جلو میرم و نتیجه ها آشکار میشه.