سریال زندگی در بهشت | قسمت 19

نوشته‌ی زیبا و تأثیرگزاردوست عزیزمان «لیلا»، به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

سلام استاد عزیزم❤❤ خانم شایسته مهربان و دوستان عزیز هم خانواده ای . سپاسگزارم از همه دوستان عزیزم برای این همه کامنت الهام بخش و آگاهی بخش واقعا ما رو رشد میدید با نوشته های زیباتون.. خیلی دوستون دارم… خانم شایسته عزیزم از شما هم بینهایت سپاسگزارم کارتون فوق العاده است..

تمرین امروز من تحسین ویژگی های مثبت شخصیتی در شما خوبانه، چرا که توجه ما همه چیزه و من میخوام به چیزهایی توجه کنم که در زندگیم و در شخصیتم گسترش پیدا کنه .. من ویژگی‌های شخصیتی شما رو خیلی تحسین می کنم استاد عزیزم : این تسلط در گفتار و قدرت بیان بالای شما و وضوح در کلام و گفتار تون در ابتدای فایل. استاد من عاشق اینم که شما اینجوری کاراتونو انجام می‌دید تصمیم قاطع می‌گیرید که کاری رو انجام بدید، بدون شک و دودلی، تصمیم قاطع که گرفتید ، دیگه بهش فکر نمی کنید و با قدرت میرید تو دل کاری که لازمه انجام بشه، همه مقدماتش رو فراهم می کنید، برنامه ریزی می کنید، ولی جا برای هدایت هم میذارید و انعطاف پذیری لازم رو دارید. از انجام دادن کار لذت می برید و غرق در انجام دادن و تعهد بر روی کار میشید و چه حس خوبیه این تمرکز بر روی کاری که داریم انجام میدیم و لذت بردن از حس قوی تر شدن و رشد کردن و توجه نکردن به هیچ چیز دیگه ای . هم زمان که دارید کار رو انجام میدید به راه‌هایی فکر می‌کنید که چطور ساده‌تر انجامش بدید و به مشعل آوردن فکر می کنید و لذت میبرید از نتیجه .. عاشقتونم که اینقدر راحت زبونی احساستون رو بیان می کنید به راحتی و این کلام زیبا رو عاشقتم اینقدر راحت به زبان می‌آورید استاد واقعا چقدر قشنگه که به یارتون میگید و اجازه مدید بدونه احساس درونی شمارو ..این یعنی صداقت یعنی خلوص .. همش دنبال این هستین که چطور این کاری که شروع کردین رو راحتتر انجامش بدین..

چقدر متمرکزین روی انجام کارتون به بهترین شکل ، یعنی هر کاری که انجام می‌دین به بهترین شکل ممکن انجام می‌دین و به فراتر از مرزهاش می‌برین طوری که در پایان نگاه می کنید به نتیجه و سرشار از احساس خوب میشید هم از نتیجه‌ای که ایجاد شده هم از قدرت و توانمندی خودتون که اینقدر عالی این کار رو انجام دادید یعنی همیشه هدفتون همینه که در آخر کار به خودتون افتخار کنید این کاری که به ظاهر بزرگ و سخت بود رو خیلی راحت انجام دادید در واقع عاشق رفتن به دل کارهای بزرگی هستین چون هرچه بزرگتر نهایتاً بیشتر به خودتون افتخار می‌کنین و به خودتون آفرین میگید که از پسش براومدید واقعا احسنت به این جسارت و شهامت و ایمان و توانمندی در وجود شما. همش میخواین یه کاری رو فوق عالی انجام بدید چقدر به هر چیز کوچیکی تو دل کار توجه می کنید و از کشفش لذت می‌برید مثل قارچ روی چوب. چه جای وسیع باز سرسبزی و چقدر زیبا که ملک شخصی آدم باشه.

عاشقانه و با سپاسگزاری تمام توجهتان روی کارتونه حالا توی کاری که دارید انجام می دید یه مسئله به وجود اومده اولا آرامش محض دارید که راه حل داره، راه حلش تو دل مسئله است خدا خودش هدایتم می کنه و گوش به فرمان هدایت خداوند هستین و همون چیزی که بهش هدایت شدید بدون هیچ شک و تردید انجام میدین همونی که قلبتون گفته نه چیز دیگه ای. چون شما به هدایت خداوند اطمینان دارید و خدا خودش یه نیروی کمکی عالی هم از قبل براتون فرستاده.. عاشق این بی خیالیتون هستم که پشتش توکل هزار درصدی شماست ..در واقع شما فقط اطمینان می کنید خدا خودش کارها رو براتون انجام میده و اینجا قشنگ معنی اینکه خدا خودش کارها رو برام انجام میده معلوم شد .. مریم جان با چه انرژی و عشقی داشت به استاد بیخیال ما کمک می‌کرد پاداش ایمان همینه دیگه واقعا سرشار از آرامش بودید.. بی خیال و خندان. اینقدر خوب روی آمادگی جسمیتون کار کردید که حتی یه ذره خسته نشدید.. واقعا در ساختن جسم سالم و پر انرژی موفق بودین استاد. مرور چیزهای جدیدی که یاد گرفتین باز هم شما را به احساس خوب و لذت بیشتر میرسونه .

خانم شایسته ی عزیز:

مریم جان با عشق کار می‌کنن با لذت کار می‌کنن با احساس خوب . همون جوری که دارن زندگی می  کنن و کفششونو میپوشن کار هم می کنن یعنی برای سایت فایل آماده می‌کنن و لذّت می‌برن. هم کار و هم تفریح و هم لذت.. چقدر این زن برای خودش ارزش قائله و عزت نفس داره، اگه من بودم فکر می کردم وظیفمه که کمک کنم وسایلو ببرم ( همونطور که توی ایل ما زنا سخت‌ترین کارها رو انجام می‌دن و بار کلا رو دوش خانم هاست) ولی ایشون سوال می کنن که کمک می خوای ؟خیلی یاد گرفتم… واقعا چقدر خودشه چقدر با خودش بودن راحته.. چقدر هر کار کوچیکی رو هم با دقت و تمرکز بالا به بهترین شکل ممکن انجام میده و یه آتیش درست کردن کوچیک رو بررسی کرده دیده باید با تکه های کاغذ ریزی شروع کنه و میگه حالا من باید دوربینو کنار بذارم و تمرکزمو بذارم روی روشن کردن آتیش و خورد کردن کارتون ها و ریختن روش .. و تحسین می کنه خودشو و نتیجه کارشو چقدر دیدن خوبیهای کارهایی که می کنی تو رو به احساس خوب می رسونه .. با خوشرویی از نیروی کمکی هرچی باشه استقبال می‌کنه و همچنان با لذت با تعهد، کاری که ارزش می آفرینه رو انجام می‌ده فیلم میگیره و بهترین نماها و تصاویر را برای ما ثبت میکنن و همش به این فکر میکنن که چطور کار رو بهتر انجام بدم؟؟

هم بهتر هم ساده‌تر هم نتیجه بخش تر… پس این پیش آتیش زننده ها را جمع می کنن که کارو راحت تر بهتر و نتیجه بخش‌تر انجام بدن..حتی در یک کار کوچیک مثل آتیش روشن کردن کلی ذهنشون رو به کار می‌گیرن که چطور این کار رو قشنگ تر و بهتر انجام بدن و دقیقاً به اندازه حل یه مسئله ریاضی ذهنشون رو به کار می‌گیرن و ورزش میدن تا همیشه در آمادگی کامل باشه و اینکه اینقدر این ذهن عملکرد عالی ای داره و متن هایی مینویسه با این دقت، اینقدر موشکافانه و آگاهی بخش نشون دهنده این مسئله است. خسته شدن ولی استقامت می ورزند. استقامت . به نفس نفس افتادن ولی ادامه می‌دن ادامه می‌دن .. واقعاً مگه میشه کسی همچین روحیه ای داشته باشه و موفق نشه؟؟ کسی که خسته میشه اما جا نمیزنه، ادامه میده و ادامه میده و وقتی دیگه به جایی میرسه که خیلیا اونجا کارو ول میکنن و میرن میخوابن ایشون استقامت میورزه و ادامه میده.

بینهایت ممنون و سپاسگزارم.. شاد باشید و در پناه الله یکتا آرام

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    323MB
    21 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 19
    89MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

278 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ابوالفضل اولیائی» در این صفحه: 1
  1. -
    ابوالفضل اولیائی گفته:
    مدت عضویت: 2338 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته جسور

    با دیدن این قسمت از زندگی شما یاد خاطره ای که همین یک ماه پیش (فروردین ۹۹) در سوئیتی که پدر و مادرم در شهرستان برامون آماده کرده بودن تا در این اوضاع اخیر کشور ، هم تو شهر خودمون باشیم و هم خونه ای مجزا با تمام امکانات در اختیارمون قرار گرفته بود.

    جذب یعنی این

    قبل از سال نو همسرم دوست داشت در ایام عید وقتی میریم شهرستان وقتشو صرف دید وبازدید نکنه بلکه برعکس فرصتی ایجاد بشه تا تنها باشیم و در مورد قوانین صحبت کنیم و از طرفی دوست داشتیم از طبیعت شهرستان حسابی لذت ببریم .

    فکرشو بکن پدر و مادرم تقریبا یکسال و نیمه که خونه ای در یک قسمت دیگه از شهر اجاره کرده اند و خونه قدیمی شونو به دو قسمت تقسیم کرده اند. یکی شو اجاره دادن و دیگری رو برای فروش آماده کردن – درست قبل از فروردین کارشون تمام شده بود- تا بتونن با فروشش و خرید یک زمین زراعی ، باغی رو ایجاد کنن .

    قبل از سفر ما به شهرستان ، آنها همه جور وسایل رو توی اون خونه برده بودن تا موقعی که ما به شهرستان رفتیم ، جای دیگه نریم و همانجا بمونیم . اونجا رو فرش کرده بودن ، بخاری گذاشته بودن ، قند ، چای، روغن، برنج ، پیاز ، سیب زمینی ، حتی آجیل و میوه و تحمه و ….

    از طرفی این ویروس باعث شده تا دید وبازدید ها حساب ی کم بشه – دید و بازدید های الکی ؟؟!!! مثلا سال به سال عمویم را نمیبینم بعد بخاطر یک سری مراسم قدیمی و سینه به سینه برم خونه شو و عید وبهش تبریک بگم . در ضمن حرفی هم برای گفتن نداریم . اون تو یه مداره و من توی مداری دیگه و فرکانس هامون باهم فرق میکنه-

    کلی فرکانس طبیعت فرستادیم، کلی توی حیاط سوئیتمون به درخت و سبزی و هوای خوب باغچه توجه کردیم و صبحانه مون رو توی حیاط میخوردیم .

    با رفتن به طبیعت دیدیم که فارغ از نگرانی هاییکه مردم دارن ، طبیعت داره یواش یواش کار خودشو انجام میده و سبزه ها درحال رشدن، درختان دارن شکوفه میدن ، زمین داره گرمتر میشه ، باران به بارش خودش ادامه میده و خورشید همچنان میتابه، حشرات به کار خودشون مشغولن

    دیدیم همه در لحظه ان

    اما آدمها رو هم دیدیم که نگرانی و ترس همه رو فرا گرفته بود ، به دلایلی که میدانیم.

    یکی از روزها

    من داشتم توی حیاط سوئیتمون منقل رو آماده می کردم تا زغالی درست کنیم و کبابی به بدن بزنیم

    کمی قبل من برای تفریحاتمون برای اولین بار اونم بدلیل نبود ژل آتش زا ، الکل خریدم و حالا موقع استفاده بود تا آتیش رو روشن کنم .

    میدونید که الکل سریع تبخیر میشده و من تجربه قبلی نداشتم .

    مقداری الکل روی چوب ها ریختم وکبریت رو زدم .

    آتش روشن شد اما با تبخیر سریع الکل ، آتش فروکش میکرد.

    خواستم الکل رو که درون یک بطری پلاستیکی بود روی آتش بریزم که یهو دستم گر گرفت و آتیش گرفت و دیدم کل الکل داخل بطری به دیوار پاشیده بود(فقط در کسری از ثانیه)

    نمی دونستم با دست آتش گرفته چیکار کنم

    خلاصه خاموشش کردم و این درس دیگه رفت تو مخم که از موادی مثل بنزین و الکل هرگز برای آتش روشن کردن استفاده نکنم

    انگشت هام سوخته بودن و خدا رو شکر خفیف بود . خدا رو شکر فقط دست هام بود و آتش به جای دیگه ای سرایت نکرد . خدایا واقعا از تو به خاطر حفاظت و لطفی که به من داشتی سپاسگزارم.

    داشتم حسم رو خوب میکردم و این سوال رو از خودم می پرسیدم ، من که در مسیر هستم و توجه ای به اینگونه تضاد ها نداشتم ، این دیگه چی بود؟ طبق قانون نباید اتفاق بدی برام میفتاد .

    البته که همین طور بود . آن اتفاق خیلی بزرگ نبود اما درسهای خوبی برام داشت.

    با هدایت همسرم ، ماست خریدم و دستم رو بردم تو ماست و ساعت ها طول کشید تا آروم بشه .

    و من با همان دست های آسیب دیده ،کباب رو دست کردم و لذتشو بردیم .

    درس دومی که گرفتم این بود که بدون استفاده از پماد سوختگی طی تقریبا ۲ هفته شاهد جایگزینی پوست جدید بودم و آنچنان خوب جایگزین سوختگی شد که حسابی حال کردم و جاش بود تا این باور رو که بدن انسان آنقدر خوب آفریده شده که میتونه خودشو ترمیم کنه و هی میگفتم و به قدرت بدنم در دفاع از خودش، در مقابل بیماریها و آسیب دیدگی ها توجه می کردم ، حتی رفتم و در مورد سیستم ایمنی بدن تحقیق کردم و این باور رو ( مقاوم بودن بدن و کار درست بودن سیستم ایمنی ) های داشتم تقویت می کردم تا کمتر نگران بیماریها و ویروس ها و باکتری ها باشم . بجای توجه به این جور چیزا ، تمرکزم را بر روی سلامتی، پر انرژی بودن و لذت بردن از زندگی معطوف کنم.

    همچنین به خودم گفتم همینطور که ایمان داری ،بدن کار خودشو داره طبق سیستمش انجام میده و تو باید صبر کنی . به خودم یادآوری می کنم که این توجهات من به خواسته هام ،داره کار خودشو انجام میده . فقط من باید صبر کنم و از همین الانم لذت ببرم.

    اون تضاد باعث شد تا چند تا درس مهم رو یاد بگیرم و بجای ناخواسته، توجه ام رو به سمت خواسته هام ببرم .

    استاد عزیز

    میدانم این تضادی که در این قسمت مشاهده کردم و شما آنرا تجربه کردید قطعا درس هایی را برای شما خواهد داشت .

    قطعا خواسته هایی در شما شکل گرفت .

    ممنون بابت نشون دادن این قسمت . چون آن خاطره و درس های اون دوباره برام تداعی شد. سپاس

    ممنون که زندگیتون رو آنچنان که هست برامون نشون میدید تا ما درس های بزرگی رو در کنار شما تجربه کنیم . تا ما یاد بگیریم که چگونه به خواسته هامون توجه کنیم و فرکانس درستی رو ارسال کنیم.

    ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: