سریال زندگی در بهشت | قسمت 19 - صفحه 6

278 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2862 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان،،

    سلام به همگی

    چقدر خوب و عالی گفتی که بچه های کوچک نباید این فایلو ببینن اما توی فیلم ها هیچوقت بهمون نگفتن نگاه نکنید که نامناسبه خوبه ،بده،چجوریه،فقط ازبچگی یه عالمه ورودی نامناسب به خوردمون کردن،،

    استاد عزیز قسمتهای قبل همش ببر ببر بود

    همش شعار بود ببر آقا این دفه دیگه همش شده آتش بزن آقا آتتتتتتش،،

    اولا که چقدر خوبه و کارخوبی کردین خاکستر کلی خاک رو برادرختان غنی میکنه و پاکسازی،

    و چقدر خوبه ما هم خودمونو حسابی بتکونیم و هرآنچه زباله و مخرب در وجودمون هست همینگونه آتش بزنیم و نه تنها فقط خالی بشیم بلکه یه عالمه غنی شدن و تجلی خداوند رو در خودمون احساس کنیم و بعداز هربار آتش زدن باورهای اشتباه و مخرب بهشتی زیباتر به نام ذهن و زندگی رو براخودمون بسازیم،،

    استاد من از آتش زدن این درختچه ها و هیزم ها فهمیدم و یادگرفتم که اگه با نابود کردن محدودیتها و سوختن افکار مخرب حتی اگه منجر به نابودی و شکستهام درزندگیم بشه خیلی بهترازاینه که اصلا کاری نکنم و بذارم علفهای هرز اونقدر در وجودم رشد کنن و منو خفه کنن و از اونجایی که خنده آدمها به من بازتابی از درون خودمه بلکه نذارم فقط تاسف خوردن خودم در زمان مرگم بجا باشه بلکه با جسارت این شعله وجودیمو بیشتر کنم

    که فکرمیکنم واقعا زندگی ارزش اینو داره که خیلی چیزهارو آتش بزنیم،،

    دستم بسوزه بهترازاینه که تاآخر عمر از نسوختنش وحشت در وجودم باقی بمونه و یه ترس همیشگی رو باخودم نگه بدارم،،

    اما باید مانند آموزه های عزت نفس باورداشته باشم که اگه هرچقدر بظاهر آتشی دارد مرا میسوزاند اما همیشه باورداشته باشم که دریایی عظیم در کنارم هست و مواظب منه و با امواجش حامی منه و آسمانی زیبا درانتظار پرواز منه،،

    اگه بتونیم اون نقطه پایانی رو ببینیم که حتی شیطان هم در اون دنیا ازافراد بی ایمان بیزاره

    که هممون تاحالا درزندکی خیلی وقتا شده که تجربش کردیم بازتاب بی ایمانی از درونمون رو تماشا کردیم مثلا با فردی که درمسیر نادرست بوده همراه شدیم و به حرفاش گوش میکردیم اما به حرف استاد مربی یا والدین گوش نمیکردیم اما بعداز مدتی که شکست خوردیم و بلا سرمون اومده اتفاقا همون فرد منحرف برگشته بهمون گفته تو اشتباه کردی و کلی هم توحین و مسخره مون کرده،،

    اما مسیر درست مسیر خداوند هیچ زمان انکار نمیشه حتی شیطان هم روزی شهادت بر راستی و پاکی اش میده،،

    اینارو گفتم چونکه خودم دیشب باتضادی روبرو شدم باوجود ترس اما باجسارت رفتم بسمتش و حل کردنش چقدر بازخورد خوب و ایمان بیشتری بدست آوردم و کلی هم معذرت خواهی ازطرف مقابل به من شد و طلب بخشش ازم کردن ،،

    استاد اون درخت خشکی که چوب هارو گذاشتی کنارش تا آتشش بزنی یهو یاد آهنگ زیبای حبیب افتادم میخونه یه درخت خشک و بی برگ میون کویر داغ

    حالا ما هم نباید اجازه بدیم بقیه ورودی های منفی بهمون انتقال بدن تا مانند این درخت باوجودنزدیک به آب ضعیف بشیم و آتش مخربشون مارو بسوزونه،،

    بلکه ازقدرت این شعله آتش به نفع خودمون استفاده کنیم،،

    وهمچنین مانند این رابطه تکرار نشدنی استاد جان و مریم جان هیچوقت معمولی نمیشه و احترام ازبین نمیره حتی با انجام فعالیتهای هیزم آتش زدن و اشتباه کردن

    چقدر این عشق زیبا شعله اش از این آتش قویتر و زیباتره،لایک دارید،،

    ممنون و تشکر،،،

    خدا پشت و پناهتون،،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مریم رضوی گفته:
    مدت عضویت: 3528 روز

    سلام استاد عزیزم..

    دیدن صحنه های امروز از آتیش سوزی دقیقا موضوع نجواهارو برام تداعی کرد..

    وقتی آتیشی تو ذهنمون برافروخته میشه و نجواهای شیطانی شروع میشه اگه نتونیم جلوی نجواهارو بگیریم خیلی ساده بهشت زندگی مارو تبدیل به جهنم میکنه و براحتی سقوط میکنیم..

    چون وقتی نجواها کنترل نمیشه احساسمون بد میشه و این احساس بد اتفاقات بد رو برامون بوجود میاره و این سیکل معیوب رو اگه نتونیم مهار کنیم وجودمون و زندگی مون رو به آنیش میکشه و اونوقته که مهار کردنش سخت میشه.

    وقتی نجواها رو کنترل نمیکنیم فرکانسمون خوب نیست و هم زمانی های نامناسبی هم برامون ممکنه پیش بیاد مثل وزیدن باد موافق در جهت وزش آتیش و در جهتی که تغذیه بیشترس بگیره.‌.تغذیه ای مثل برگشت خوردن چکهای بیشتر..

    شرکتهایی که قرار دادشون رو لغو میکنن…

    یا بالا رفتن قیمت دلار در جهتی که باعث ضرر ما میشه و هزاران تغذیه نامناسبی که به خاطره گسترش آتیش بهش برمیخوریم.

    پس چقدر خوبه که وقتی آتیش روشن شد با یه لیوان آب خنک مهارش کنیم.‌

    تا بهشتمون رو تبدیل به جهنم نکنه.😊

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    ابوالفضل اولیائی گفته:
    مدت عضویت: 2335 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته جسور

    با دیدن این قسمت از زندگی شما یاد خاطره ای که همین یک ماه پیش (فروردین ۹۹) در سوئیتی که پدر و مادرم در شهرستان برامون آماده کرده بودن تا در این اوضاع اخیر کشور ، هم تو شهر خودمون باشیم و هم خونه ای مجزا با تمام امکانات در اختیارمون قرار گرفته بود.

    جذب یعنی این

    قبل از سال نو همسرم دوست داشت در ایام عید وقتی میریم شهرستان وقتشو صرف دید وبازدید نکنه بلکه برعکس فرصتی ایجاد بشه تا تنها باشیم و در مورد قوانین صحبت کنیم و از طرفی دوست داشتیم از طبیعت شهرستان حسابی لذت ببریم .

    فکرشو بکن پدر و مادرم تقریبا یکسال و نیمه که خونه ای در یک قسمت دیگه از شهر اجاره کرده اند و خونه قدیمی شونو به دو قسمت تقسیم کرده اند. یکی شو اجاره دادن و دیگری رو برای فروش آماده کردن – درست قبل از فروردین کارشون تمام شده بود- تا بتونن با فروشش و خرید یک زمین زراعی ، باغی رو ایجاد کنن .

    قبل از سفر ما به شهرستان ، آنها همه جور وسایل رو توی اون خونه برده بودن تا موقعی که ما به شهرستان رفتیم ، جای دیگه نریم و همانجا بمونیم . اونجا رو فرش کرده بودن ، بخاری گذاشته بودن ، قند ، چای، روغن، برنج ، پیاز ، سیب زمینی ، حتی آجیل و میوه و تحمه و ….

    از طرفی این ویروس باعث شده تا دید وبازدید ها حساب ی کم بشه – دید و بازدید های الکی ؟؟!!! مثلا سال به سال عمویم را نمیبینم بعد بخاطر یک سری مراسم قدیمی و سینه به سینه برم خونه شو و عید وبهش تبریک بگم . در ضمن حرفی هم برای گفتن نداریم . اون تو یه مداره و من توی مداری دیگه و فرکانس هامون باهم فرق میکنه-

    کلی فرکانس طبیعت فرستادیم، کلی توی حیاط سوئیتمون به درخت و سبزی و هوای خوب باغچه توجه کردیم و صبحانه مون رو توی حیاط میخوردیم .

    با رفتن به طبیعت دیدیم که فارغ از نگرانی هاییکه مردم دارن ، طبیعت داره یواش یواش کار خودشو انجام میده و سبزه ها درحال رشدن، درختان دارن شکوفه میدن ، زمین داره گرمتر میشه ، باران به بارش خودش ادامه میده و خورشید همچنان میتابه، حشرات به کار خودشون مشغولن

    دیدیم همه در لحظه ان

    اما آدمها رو هم دیدیم که نگرانی و ترس همه رو فرا گرفته بود ، به دلایلی که میدانیم.

    یکی از روزها

    من داشتم توی حیاط سوئیتمون منقل رو آماده می کردم تا زغالی درست کنیم و کبابی به بدن بزنیم

    کمی قبل من برای تفریحاتمون برای اولین بار اونم بدلیل نبود ژل آتش زا ، الکل خریدم و حالا موقع استفاده بود تا آتیش رو روشن کنم .

    میدونید که الکل سریع تبخیر میشده و من تجربه قبلی نداشتم .

    مقداری الکل روی چوب ها ریختم وکبریت رو زدم .

    آتش روشن شد اما با تبخیر سریع الکل ، آتش فروکش میکرد.

    خواستم الکل رو که درون یک بطری پلاستیکی بود روی آتش بریزم که یهو دستم گر گرفت و آتیش گرفت و دیدم کل الکل داخل بطری به دیوار پاشیده بود(فقط در کسری از ثانیه)

    نمی دونستم با دست آتش گرفته چیکار کنم

    خلاصه خاموشش کردم و این درس دیگه رفت تو مخم که از موادی مثل بنزین و الکل هرگز برای آتش روشن کردن استفاده نکنم

    انگشت هام سوخته بودن و خدا رو شکر خفیف بود . خدا رو شکر فقط دست هام بود و آتش به جای دیگه ای سرایت نکرد . خدایا واقعا از تو به خاطر حفاظت و لطفی که به من داشتی سپاسگزارم.

    داشتم حسم رو خوب میکردم و این سوال رو از خودم می پرسیدم ، من که در مسیر هستم و توجه ای به اینگونه تضاد ها نداشتم ، این دیگه چی بود؟ طبق قانون نباید اتفاق بدی برام میفتاد .

    البته که همین طور بود . آن اتفاق خیلی بزرگ نبود اما درسهای خوبی برام داشت.

    با هدایت همسرم ، ماست خریدم و دستم رو بردم تو ماست و ساعت ها طول کشید تا آروم بشه .

    و من با همان دست های آسیب دیده ،کباب رو دست کردم و لذتشو بردیم .

    درس دومی که گرفتم این بود که بدون استفاده از پماد سوختگی طی تقریبا ۲ هفته شاهد جایگزینی پوست جدید بودم و آنچنان خوب جایگزین سوختگی شد که حسابی حال کردم و جاش بود تا این باور رو که بدن انسان آنقدر خوب آفریده شده که میتونه خودشو ترمیم کنه و هی میگفتم و به قدرت بدنم در دفاع از خودش، در مقابل بیماریها و آسیب دیدگی ها توجه می کردم ، حتی رفتم و در مورد سیستم ایمنی بدن تحقیق کردم و این باور رو ( مقاوم بودن بدن و کار درست بودن سیستم ایمنی ) های داشتم تقویت می کردم تا کمتر نگران بیماریها و ویروس ها و باکتری ها باشم . بجای توجه به این جور چیزا ، تمرکزم را بر روی سلامتی، پر انرژی بودن و لذت بردن از زندگی معطوف کنم.

    همچنین به خودم گفتم همینطور که ایمان داری ،بدن کار خودشو داره طبق سیستمش انجام میده و تو باید صبر کنی . به خودم یادآوری می کنم که این توجهات من به خواسته هام ،داره کار خودشو انجام میده . فقط من باید صبر کنم و از همین الانم لذت ببرم.

    اون تضاد باعث شد تا چند تا درس مهم رو یاد بگیرم و بجای ناخواسته، توجه ام رو به سمت خواسته هام ببرم .

    استاد عزیز

    میدانم این تضادی که در این قسمت مشاهده کردم و شما آنرا تجربه کردید قطعا درس هایی را برای شما خواهد داشت .

    قطعا خواسته هایی در شما شکل گرفت .

    ممنون بابت نشون دادن این قسمت . چون آن خاطره و درس های اون دوباره برام تداعی شد. سپاس

    ممنون که زندگیتون رو آنچنان که هست برامون نشون میدید تا ما درس های بزرگی رو در کنار شما تجربه کنیم . تا ما یاد بگیریم که چگونه به خواسته هامون توجه کنیم و فرکانس درستی رو ارسال کنیم.

    ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    محمدرضا رئیس آبادی گفته:
    مدت عضویت: 2129 روز

    سلام استاد.

    استاد با اون خنده ی ملیحی که زدی فهمیدم چی می خواستی بگی، ولی چرخوندیش تا به نا خود ا گاهت اجازه ی سو استفاده نداده باشی. می خواستی بگی تا این بهشت رُ آتیش نزنیم بی خیال نمیشیم.

    ولی دمتون گرم در کل عالی بود . با موفقیت کنترل کردید.

    خیلی از ماها شنیدیم که پول پول میاره.

    اما من تو این قسمت به این نتیجه رسیدم که نداشتنش هم صد درصد بد بختی و دردسرهای بزرگگ به بار میاره.

    برای مثال :

    فرض کنیم به جای شما یه فرد فقیری بود که به جای بریدن سر اون ظرف دنبال یه ظرف دیگه می گشت و در این فاصله آتیش هم خیلی خیلی پیش روی می کرد.

    اما شما با ذهن ثروتمندتون سریع تصمیم به بریدن سر اون ظرف گرفتید و زود به کمک عزیز دلتون شتافتید.

    اینجاست که ثروتمند بودن باعث راحت و سریع انجام شدن کارها می شود و از خیلی ضرر ها و دردسر ها جلوگیری میکند .

    یه نکته جالب و نگاه از یه زاویه ی متفاوت دیگه؛

    اینکه مریم خانوم عزیز در عوض اینکه بِگَن: وایی!! آتیش تمام شد و این کار تونها رُ فراموش کردیم بسوزونیمشون؛گفتند وایی بدون اینکه این کارتونها رُ مصرف کنیم آتیشمون گرفت و به این کارتون ها نیاز پیدا نشد و میتونیم در آتیش زدن اون درخت ازشون استفاده کنیم.

    و اینکه چقدر خوب پیش بینی می کردند مسیر و شدت پیشروی آتش رُ.

    مثلا:

    اینجا باد داره بر خلافش می وزه یعنی خدا داره به ما کمک میکنه و از ین مسیر نمیتونه بره چون تغذیه نداره.

    و همین جا بود که من ربطش دادم به رابطه احساس خوب و پیش روی به سوی هدف. یعنی جایی که احساس بدی نداریم خیالمون راحته از این بابت که شیطان برای به راه غیر مستقیم کشیدن ما تغذیه ای نداره.و بلعکس جایی که احساس خوب داریم خیالمون راحته که قدرت الهی داره مارُ به سوی هدف هدایت میکنه.

    یه رفتار توحیدی دیگه اینکه فهموندید هر جا که به نظرات و مشاوره های مریم جان احترام می گذارید به حق بوده و برای روحیه دادن یا امید کاذب دادن به اون نبوده و این رُ ازز اوونجایی متوجه شدم که به پیشنهاد استفاده از مشعل (برای بار دوم و در حین شعله زیاد اتیش) از طرف مریم خانوم جواب رد دادید.

    این نشون میده که تا اینجا هر پیشنهاد و مشاوره ای که داده به جا بوده.

    و چه قدر خوب آدم هدایت میشه مثلا اونجا که خانم شایسته گفت وایی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! عصای موسی!!!!!!!!!!!!۱ شما یه لحظه گیج شدید گفتید الله و اکبر این چه ربطی داره به این معموریت . بعد منظورش رُ فهمیدید که چی داره میگه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    رحیم خان گفته:
    مدت عضویت: 3492 روز

    سلام ودرود.تجربه زیبایی بودوخیلی خندیدیم ولی نزدیک بود بهشت به خاکستر تبدیل کنید به نظر میاد تجربه آتش روشن کردن در جنگل ندارید. جایگاه آتش نباید هیچی باشد چرا از ماشین برای آب آوردن استفاده نکردید. البته این پیامهای زیبایی داشت مثل اینکه شما چون باچوب سرکاردارید حتما باید کپسول آتش نشانی داشته باشید

    البته به جای کفش میتونستید از یک شاخه درخت تر استفاده کنید. البته اینجا تابستان درجنگلها وطبیعت بکر لرستان آتش سوزی میشود که شاخه های سبز برای خاموش کردن خوبند البته بیل هم خوبه ولی به شرطی که جلوی آتش پاک کنی که تغذیه نداشته باشد

    قشنگ بود تنوع زیبایی درفایلها بود خصوصا اینکه خانم شایسته حسابی خسته شده بود ای کاش اونجا بودم تا کمکتان میکردم وقتی دیدم خانم شایسته باپا خاموش میکنند خیلی غیرتی شدم گفتم بیا اینور من خاموشش میکنم

    البته درسهای قشنگی داشت مثل ؛باغ به این بزرگی حتما باید چندتا کپسول آتش خاموش کن داشته باشد

    آجی شایسته دستور بدید آقا آقا بخره.

    خداراشکر خیلی حال کردیم آتش هم فوق العاده زیباست

    زیاد جای صحبت وتجربه های قشنگ داشت این آتش.من میگویم کسی که باخدا یکی شد هیچی نمیتواند آسیبی به اوبزند حتی اگر مثل ابراهیم خلیل وموحد وسط آتش باشد

    سمندر نه ای گرد آتش مگرد

    مرا چون خلیل آتشی دردل است. که پنداری این شعله برمن گل است آره وقتی مثل ابراهیم ایمان داشتی که این نیرو باتوست وقادربه هرکاری هست این نیرو میتواند ترا از جهنم آتش نجات دهد من این آتش دیدم یاد ابراهیم خلیل افتادم که یک انسان چقدر میتواند تاثیر گذارباشد بدون اینکه لشگری وهمراهانی داشته باشد پیام ابراهیم درآتش این است که اگر توایمان داشته باشی که نیرویی دراین جهان است واگر تو با تمااااااااااااااااااااام وجودت حرکت کردی وبه این الله ایمان واقعی داشتی این نیرو ترا ازتمام مشکلات به ساحل نجات میبرد خدایا شکرت برای این آتش زیبا که توخود آتشی. که توخود آتشی هستی که دردل من روشن شده ای وتا پیش خودت وخودت شدن ادامه دارد

    استاد عزیزم ،سردار دلها ممنون وسپاسگزارم ازاین مسیر نور وروشنایی که به من نشان دادی ممنون وخوشحالم که هستید ودرپناه خودش باشی سردار تنها 💖💖💖💖🔥🔥🔥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    شایان گفته:
    مدت عضویت: 2810 روز

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته و همه هم فرکانسیهای عزیزم

    چقدر درس توی این فایل بود ادمها اکثرا کارتون وسایل خریداری شده رو نگه میدارن که شاید یه جایی به درد خورد در حالی که این یه دیدگاه فقرالوده که نکنه بعدها به کارتون نیاز داشته باشیم در حالی که باور فراوانی عکس اینو میگه .

    این که چیزهای بیهوده رو سریع از بین میبرید خودش یه جراتیه که هر انسان عادی ای نداره و ناشی از باورهای قدرتمندیه که ساخته شده . چقدر خوبه که دور و ور ادم همیشه خلوت باشه و فقط وسایلی باشه که بهشون نیاز داره همونطور که ذهنمون رو باید خالی کنیم از تمام افکار منفی و چیزهای زایدی که هیچ منفعتی نداره

    وقتی که آتیش گسترش پیدا کرد در کمال خونسردی احساس خوبتون رو کماکان حفظ کردین و ایده ها رو برای خاموش کردن اتیش عملی کردین

    توی همین لحظه های مشکلات هست که دو طرف میتونن عشقشون رو به همدیگه ثابت کنن و بدون اینکه کسی رو مقصر بدونن و یا سرزنش کنن میشن یار و یاور همدیگه برای از بین بردن اشتباه پیش اومده و یا اتفاق پیش اومده

    دیدن شعله های قشنگ اتیش توی همون لحظه ای که ما بابت گسترش اتیش استرس داشتیم نشون دهنده تمرکز خانم شایسته در تمرکز بر نقاط مثبت در هر لحظه ایه

    استاد پس از خاموش کردن اتیش دوباره تصمیم به ادامه کار برای ازبین بردن تک درخت خشک میگیرن و اجازه نمیدن اتفاق پیش اومده مانع ادامه راهشون بشه

    این قسمت مغایر شد با اشتباهی که امروز در حین انجام کارم انجام دادم و تمام روز در حال سرزنش خودم بودم ولی این فایل به من یادآوری کرد که حتی موفقترین ادمها هم عاری از خطا نیستن همه انسانها در حین انجام کارهاشون ممکنه اشتباه کنن و یا اتفاق ناگواری پیش بیاد اما مهم واکنشی هست که به اون اتفاق نشون میدیم کسی برندست که هنگامی که اشتباهی مرتکب میشه چند تا اصل رو رعایت کنه :

    1. اول از همه اینکه بپذیره که در انجام دادن کارش اشتباهی انجام داده

    2. عدم سرزنش خود و یا دیگران

    3. کنترل ذهن : اگه نتونیم توی این شرایط ذهنمون رو کنترل کنیم شرایط بدتر میشه چون زمانی که عصبانی میشیم راه حل و ایده ای به ذهنمون نمیاد انگار دریچه های ذهنمون برای دریافت ایده ها بسته میشه

    4. در حین تلاش برای رفع مشکل توجه کنیم به نکات مثبتی که در همین اتفاق به ظاهر بد هست

    5.تحسین خود و دیگران در حین رفع مشکل و پس از اتمام آن

    6 . درس گرفتن از اشتباه پیش امده و رعایت ان در تلاشهای بعدی (تکامل)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    یزدان نظری گفته:
    مدت عضویت: 2643 روز

    من عاشق رنگ زردم💛

    رنگ زرد همیشه یکی از بهترین فرکانس ها رو بهم داده و به همین خاطر عاشق دوتا زردی ام! یکی زردی ملایم طلوع آفتاب و یکی زردی ملایم غروب آفتاب!

    به مین خاطر همون ثانیه اول که فیلم رو باز کردم، سریع پاوس کردم و محو اون رنگ زرد آشنای مایل به نارنجی شدم که همه جا رو به رنگ خودش دراورده بود!

    واقعا لذت بردم از این غروب آفتابی که نه تنها با زردیش بهترین انرژی رو بهم منتقل کرد، بلکه این زردی به قورباغه های دریاچه این میام رو میده که نوبت خوندن پرنده ها تموم شده و نوبت خوندن اوناست!

    پس شروع میکنن به خوندن و صدای بک گراند فیلم رو تشکیل میدن.

    استاد هم مثل همیشه در بهترین زمان و مکان و حالت! چون همون حالتی که از دور قدم بزنه و نزدیک بشه هم الهام بود!

    و من با شنیدن هشدار شما به کودکان، یاد بهترین فیلم های سینمایی هالیوودی افتادم که قبل از پخش فیلم، این هشدار رو به بچه ها میدن! تا حدی که این سریال رو هیجان انگیز تر کرد! من خودم با شنیدن این هشدار شوقم برای دیدن این قسمت سریال دو چندان شد!

    و چه خوب شد که تصمیم گرفتین زباله های خشک و قابل سوختن رو با چوبا بسوزونید! چون حجم زیادی ایجاد میکنن و لازم نیست این حجم بالا از زباله رو با خودتون حمل کنید تاااا سطل زباله ها.

    اون جعبه ی خالی باکس نوشابه های Coke هم که برای ما کاملا آشناست!

    همینجا میخوام خانم شایسته رو تحسین کنم. چون روند تکاملی پیشرفت مهارت تون در فیلم برداری رو دارم روز به روز میبینم! همین که دیدم موقع پوشیدن کفشاتون فیلم رو پاوس نکردین کلی لذت بردم! چون دارم می بینم که چه طوری فیلم برداری رو برای خودتون راحت تر و در عین حال لذت بخش تر می کنید! نه تنها راحت تر، بلکه بیننده فیلم خیلی بهتر میتونه از دیدن همین صحنه های طبیعی لذت ببره و براش خیلی بهتر تداعی میشه!

    و باز هم مثل همیشه، دستکش های فوق حرفه ای تون داره چشمک میزنه!

    هر چند به نظر من کفشاتون خیلی حرفه ای تره! در عین فوق حرفه ای بودنش، خیلی هم راحت پوشیده میشه!

    بریم سراغ آتیش بازی امروز

    چقدر خوشحالم که یک بار دیگر، نمود قانون تکامل رو در قالب روشن شدن آتیش می بینیم.

    تکاملی که به عنوان یک قانون اساسی در تمامی مسائل بشری و غیر بشری ریشه داره و همیشه، نقش ستون اصلی رو بازی میکنه!

    آتیش روشن شد و طبق قانون “نمودارنمایی با رشدی تصاعدی” شعله کشید.

    این نمودار همیشه میگفت که شیب نمودار رشد، ثابت نیست و این شیب، مدام در حال تند و تندتر شدنه! هر چند این شیب در گام های ابتدای مسیر خیلی کمه اما فقط کافیه ادامه بدیم تا هر بار شیب نمودار پیشرفت بیشتر و بیشتری داشته باشه!

    درست مثل آتیشی که در ابتدا خیلی ارام شعله کشید اما بعد از مدت کوتاهی، خیلی شعله بیشتری کشید!

    همون آتیشی که با یک شعله ی فندک روشن شد، به قدری شیب پیشرفتش تند و تند تر شد که اگه جلوشو نمیگرفتین، در زمان خیلی کوتاه تری از قبل شعله ور تر می شد! چون باز هم شیب پیشرفتش تند تر شده بود!

    میخوان بگم همون قانون تکاملی که میگه برای شروع باید از قدم های کوچیک و پله های اول شروع کرد …

    همون قانون هم میگه شیب پیشرفت ما ثابت نیست! یعنی اگه برای روشن کردن آتیش یک دقیقه زمان گذاشتیم تا شعله ی کوچکش شکل بگیره، یک دقیقه بعد اون شعله دو برابر نمشه! بلکه با ضریب رشد چندین برابر رشد میکنه! و همینطور با ادامه دادن نتایج عظیم و عظیم تر میشه! تا جایی که با همون یک شعله فندک، میتونست بهشت رو به جهنم تبدیل کنه!

    و استاد عباس منش عزیز در اوج عزت نفس همین جمله رو تکرار کردن!

    عاشق عزت نفس شمام که نه تنها اشتباهات تون رو عنوان می کنین، بلکه به هزاران هزار نفر بیننده در قالب قسمت نوزدهم سریال نشون میدین!

    سریال …

    چه الهامی بود که بهتون گفت این فیلما رو در قالب سریال منتشر کنین و از واژه “سریال” استفاده کنین؟!

    جالب اینجاست که همون کسی که این الهام رو به قلبتون انداخت، همون شخص هربار به صورت تکاملی هدایت تون کرد که به سریال شبیه و شبیه تر بشه!

    همون شخص بود که بهتون گفت اول فیلم اون هشدار رو بگید.

    همون شخص بود که هدایت کرد این قسمت سریال با صحنه های واقعی مهیج تر بشه.

    و همون شخص بود که هدایت کرد موضوع قسمت بعدی رو در همین قسمت عنوان کنید و در قالب “این داستان ادامه دارد” فیلم رو به اتمام برسونید!

    و من عاشق این هدایت هایی هستم که هر چه میگذره گسترده تر و گسترده میشه.

    هر چه میگذره بزرگ و بزرگتر با نتایج بزرگتر میشه!

    دقیقا با همون شیب که در نمودار تصاعدی گفتم. و حتی قانون خداوند رو در الهاماتش هم می تونینم ببینیم!

    و مطمئنم هر چه بگذره این الهامات بزرگ و بزرگ تر از این هم خواهند شد.

    این یک قانونه و قانون یعنی اطمینان!

    فقط کافیه شروع کنیم در جهت اهدافمون همون قدم های کوچولو موچولو و به ظاهر ساده رو برداریم تا قدم های بعدی و بزرگتر هم گفته بشه!

    فقط کافیه برای روشن کردن آتیش، شاسی فندک رو فشار بدیم تا یه شعله ی کوچولو ایجاد بشه و نگه داریم تااااا . . . .

    امیدوارم در قالب ذهنی آرام و رام،

    در قالب قلبی مومن و تسلیم،

    قدم های آغازین چراغ هدایتمون رو ببینیم و پیش بریم تا به جاده اصلی مسیر خواسته هدایت بشیم.

    خدای هادی رو بینهایت سپاسگزارم

    این آرزوی منه، این خواسته اصلی منه، هدف اصلی منه که سعی کنیم هر لحظه متصل باشیم به اون نیروی همیشه هدایت کننده که همه چی رو میدونه و همه چی رو بلده!

    تنها همه چی دان و همه فن حریفی که واقعا بشه روش حساب باز کرد و بهش اعتماد کرد.

    متصل باشیم🤗💚🌱💛

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  8. -
    محمدعلی مهرجوی گفته:
    مدت عضویت: 2190 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم 🌹💖

    امروز بعد ظهر رفتم پیاده روی ،،همزمان جلسه ۷عزت نفس گوش میدادم ،،ولی مدام فایل امروز تو ذهنم میومد ،،،خدایا عاشق اون تیکه بودم که آتیش شروع شد ،و شما خیلی ریلکس گفتی احساسم به این جریان خوبه 😍😍😍

    ای خدا من اون جنس احساس آرامش ،اطمینان از خودت میخام ،،چقدر یک آدم می‌تونه با ایمان و قوی باشه ..بابا آتیش تو خونشه ،،آتیشی که در کسری از ثانیه می‌تونه شعله ور بشه ..

    ولی این روح خدا در کمال آرامش داره توضیح میده که باید چیکار کرد 👏👏👏👏👏👏

    یعنی بینهایت روح خدایی ،،یعنی آرامشی از جنس خدا 🙏🙏🙏🙏🙏🙏

    خدایا من این جنس آرامش میخام …

    خدا نگهدار بهترین دوست 🌹💙⁦❤️⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    لیلا طهماسبی گفته:
    مدت عضویت: 3211 روز

    سلام استاد عزیزم❤❤ خانم شایسته مهربان و دوستان عزیز هم خانواده ای .سپاسگزارم از همه دوستان عزیزم برای این همه کامنت الهام بخش و آگاهی بخش واقعا مارو رشد میدید با نوشته های زیباتون..خیلی دوستون دارم…خانم شایسته عزیزم از شما هم بینهایت سپاسگزارم کارتون فوق العاده است..

    تمرین امروز من تحسین ویژگی های مثبت شخصیتی در شما خوبانه، چرا که توجه ما همه چیزه و من میخوام به چیزهایی توجه کنم که در زندگیم و در شخصیتم گسترش پیدا کنه ..من ویژگی‌های شخصیتی شما رو خیلی تحسین می کنم استاد عزیزم :

    💞این تسلط در گفتار و قدرت بیان بالای شما و وضوح در کلام و گفتار تون در ابتدای فایل

    💞استاد من عاشق اینم که شما اینجوری کاراتونو انجام می‌دید تصمیم قاطع می‌گیرید که کاری رو انجام بدید، بدون شک و دودلی، تصمیم قاطع که گرفتید ،دیگه بهش فکر نمی کنید و با قدرت میرید تو دل کاری که لازمه انجام بشه، همه مقدماتش رو فراهم می کنید، برنامه ریزی می کنید، ولی جا برای هدایت هم میذارید و انعطاف پذیری لازم رو دارید.

    💞 از انجام دادن کار لذت می برید و غرق در انجام دادن و تعهد بر روی کار میشید و چه حس خوبیه این تمرکز بر روی کاری که داریم انجام میدیم و لذت بردن از حس قوی تر شدن و رشد کردن و توجه نکردن به هیچ چیز دیگه ای .

    💞هم زمان که دارید کار رو انجام میدید به راه‌هایی فکر می‌کنید که چطور ساده‌تر انجامش بدید و به مشعل آوردن فکر می کنید و لذت میبرید از نتیجه ..

    💞عاشقتونم که اینقدر راحت زبونی احساستون رو بیان می کنید به راحتی و این کلام زیبا رو عاشقتم اینقدر راحت به زبان می‌آورید استاد واقعا چقدر قشنگه که به یارتون میگید و اجازه مدید بدونه احساس درونی شمارو ..این یعنی صداقت یعنی خلوص ..

    💞همش دنبال این هستین که چطور این کاری که شروع کردین رو راحتتر انجامش بدین..

    💞چقدر متمرکزین روی انجام کارتون به بهترین شکل ، یعنی هر کاری که انجام می‌دین به بهترین شکل ممکن انجام می‌دین و به فراتر از مرزها ش می‌برین طوری که در پایان نگاه می کنید به نتیجه و سرشار از احساس خوب میشید هم از نتیجه‌ای که ایجاد شده هم از قدرت و توانمندی خودتون که اینقدر عالی این کار رو انجام دادید یعنی همیشه هدفتون همینه که در آخر کار به خودتون افتخار کنید این کاری که به ظاهر بزرگ و سخت بود رو خیلی راحت انجام دادید در واقع عاشق رفتن به دل کارهای بزرگی هستین چون هرچه بزرگتر نهایتاً بیشتر به خودتون افتخار می‌کنین و به خودتون آفرین میگید که از پسش براومدید واقعا احسنت به این جسارت و شهامت و ایمان و توانمندی در وجود شما.

    💞همش میخواین یه کاری رو فوق عالی انجام بدید چقدر به هر چیز کوچیکی تو دل کار توجه می کنید و از کشفش لذت می‌برید مثل قارچ روی چوب

    💞چه جای وسیع باز سرسبزی و چقدر زیبا که ملک شخصی آدم باشه.

    💞عاشقانه و با سپاسگزاری تمام توجهتان روی کارتونه حالا توی کاری که دارید انجام می دید یه مسئله به وجود اومده اولا آرامش محض دارید که راه حل داره، راه حلش تو دل مسئله است خدا خودش هدایتم می کنه و گوش به فرمان هدایت خداوند هستین و همون چیزی که بهش هدایت شدید بدون هیچ شک و تردید انجام میدین همونی که قلبتون گفته نه چیز دیگه ای. چون شما به هدایت خداوند اطمینان دارید و خدا خودش یه نیروی کمکی عالی هم از قبل براتون فرستاده.. عاشق این بی خیالیتون هستم که پشتش توکل هزار درصدی شماست ..در واقع شما فقط اطمینان می کنید خدا خودش کارها رو براتون انجام میده و اینجا قشنگ معنی اینکه خدا خودش کارها رو برام انجام میده معلوم شد ..مریم جان با چه انرژی و عشقی داشت به استاد بیخیال ما کمک می‌کرد پاداش ایمان همینه دیگه واقعا سرشار از آرامش بودید.. بی خیال و خندان

    💞اینقدر خوب روی آمادگی جسمیتون کار کردید که حتی یه ذره خسته نشدید.. واقعا در ساختن جسم سالم و پر انرژی موفق بودین استاد💪💪

    💞مرور چیزهای جدیدی که یاد گرفتین باز هم شما را به احساس خوب و لذت بیشتر میرسونه .

    خانم شایسته ی عزیز:

    💞مریم جان با عشق کار می‌کنن با لذت کار می‌کنن با احساس خوب .همون جوری که دارن زندگی می کنن و کفششونو میپوشن کار هم می کنن یعنی برای سایت فایل آماده می‌کنن و لذّت می‌برن..

    هم کار و هم تفریح و هم لذت..

    💞 چقدر این زن برای خودش ارزش قائله و عزت نفس داره، اگه من بودم فکر می کردم وظیفمه که کمک کنم وسایلو ببرم( همونطور که توی ایل ما زنا سخت‌ترین کارها رو انجام می‌دن و بار کلا رو دوش خانم هاست) ولی ایشون سوال می کنن که کمک می خوای ؟خیلی یاد گرفتم…

    💞 واقعا چقدر خودشه چقدر با خودش بودن راحته.. 💞چقدر هر کار کوچیکی رو هم با دقت و تمرکز بالا به بهترین شکل ممکن انجام میده و یه آتیش درست کردن کوچیک رو بررسی کرده دیده باید با تکه های کاغذ ریزی شروع کنه و میگه حالا من باید دوربینو کنار بذارم و تمرکزمو بذارم روی روشن کردن آتیش و خورد کردن کارتون ها و ریختن روش ..

    💞و تحسین می کنه خودشو و نتیجه کارشو چقدر دیدن خوبیهای کارهایی که می کنی تو رو به احساس خوب می رسونه .. با خوشرویی از نیروی کمکی هرچی باشه استقبال می‌کنه و همچنان با لذت با تعهد، کاری که ارزش می آفرینه رو انجام می‌ده فیلم میگیره و بهترین نماها و تصاویر را برای ما ثبت میکنن و همش به این فکر میکنن که چطور کار رو بهتر انجام بدم؟؟

    هم بهتر هم ساده‌تر هم نتیجه بخش تر… پس این پیش آتیش زننده ها را جمع می کنن که کارو راحت تر بهتر و نتیجه بخش‌تر انجام بدن..حتی در یک کار کوچیک مثل آتیش روشن کردن کلی ذهنشون رو به کار می‌گیرن که چطور این کار رو قشنگ تر و بهتر انجام بدن و دقیقاً به اندازه حل یه مسئله ریاضی ذهنشون رو به کار می‌گیرن و ورزش میدن تا همیشه در آمادگی کامل باشه و اینکه اینقدر این ذهن عملکرد عالی ای داره و متن هایی مینویسه با این دقت، اینقدر موشکافانه و آگاهی بخش نشون دهنده این مسئله است.

    💞خسته شدن ولی استقامت می ورزند. استقامت . به نفس نفس افتادن ولی ادامه می‌دن ادامه می‌دن ..واقعاً مگه میشه کسی همچین روحیه ای داشته باشه و موفق نشه؟؟ کسی که خسته میشه اما جا نمیزنه، ادامه میده و ادامه میده و وقتی دیگه به جایی میرسه که خیلیا اونجا کارو ول میکنن و میرن میخوابن ایشون استقامت میورزه و ادامه میده.

    بینهایت ممنون و سپاسگزارم.. شاد باشید و در پناه الله یکتا آرام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      Princess Ela گفته:
      مدت عضویت: 2437 روز

      سلام بر لیلای نارنینممممممم

      یعنی من عاشقتممممم دوست عزیزدام

      معرکه نوشتی تمام این آگاهی های زیباتو رفیق جونییییی

      عاشقتم منو بی نهایتتتتتت برات بهترینننن ها ..و بی نهایتتتت زیباترین هارو میخوام

      خداوند ره گشای مسیرت باشه به سمت زیبایی ها و قشنگی های فراتر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        لیلا طهماسبی گفته:
        مدت عضویت: 3211 روز

        سلام الای عزیزم..دوست عزیزمی که نگاهی به زیبایی یک فرشته داری…چقدر این نگاه پر از ذوقت که متمرکز بر خوبیها و زیباییهاست آموزنده است عزیزدلم..سپاسگزارم رفیق نازنینم..الهی زندگیت پر از اتفاقات عااالی و تغییرات مثبت دلخواهت باشه. 🤗🤗🤗

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ساناز گفته:
      مدت عضویت: 2209 روز

      سلام لیلا جان عزیزم❤️

      اگه بدونی چه هدایتی بود برام این کامنت محشرت❤️❤️❤️

      بینهایت ازت ممنونم که انقدر قشنگ و موشکافانه و جذاب ویژگی های مثبت رو‌نوشتی،

      چقدر تحسین برانگیزه این دقت و ظرافت و درک و آگاهی❤️

      کلمه به کلمه اش هدایت برای من بود و الحق که حظ بردم از نوشتت❤️

      الهی بینهایت شکر برای این مسیر و این آگاهی ها و دوستانی فرای حد و مرزها زیبا، و خدایی که ما رو هر لحظه به وجود خودش متصل تر میکنه، خدایی که از ما به خودمون مشتاق تره❤️

      من دیوانه این خدام و عااااااشق این پاره های وجودشم❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    زهرا آبلو گفته:
    مدت عضویت: 1941 روز

    به نام خالق زیبایی

    سلام استاد جان سلام مریم جان

    سلام به دوستای عزیزم

    سلام بربهشت

    سلام برفراوانی و ثروت

    اول از همه توجه به فراوانی و ثروت که اون کارتون های خالی نشانه ازثروتی هست که به آسانی خلق شده و به آسانی هزینه شده برای اجناس و ابزار با کیفیت و ارزش خلق کرده هم برای استاد و هم برای اون صاحبان کسب و کار و هم چرخه پول به گردش در اومده و هم باعث شده صاحب اون ثروت لذت ببره از پولش و هم به ما نشون بده ثروتمند شدن با شکوه است و چقدر کیفیت زندگی رو می‌بره بالا

    آتیش بازی که من عاشقشم راستش بچگی‌ام خیلی از این کار های خطرناک کردم اما اون لحظه‌ها هیچ ترسی تو وجودم نبود و همون جسارت و شهامت باعث شد خیلی درسها گرفتم اما یه جایی ازبس وردی های بیخود داشتم که متوقف شدم و یه آدم ترسو توی تمام جنبه ها برا اومدم

    اون آتیش که استاد و مریم جان کنترلش کردن وخدا هم هدایتش کرد که کارا باشه از دوجنبه میشه نگاهش کرد یکی اینکه عین باور های محدود کننده من که اگر کنترل نشه همون‌طور که شاخه های خشک رو سوزون. به قسمت های خوب جنگل هم میشد آسیب برسونه و من سالها این آتیش ذهن رو رها کرده بود و اصلا حواسم بش نبود و کلی ازاون جنگل زیبای وجودمو گرفته بود و کلی آسیب زده بود و کلی توی تمام جنبه های زندگیم خرابیبه بار آورده بود به لطف خدا اززمانی که با سایت بهشتی آشنا شدم آروم آروم یاد گرفتم که چطور این آتیش رو کنترل کنم و مدیریت کنم و یواش یواش خاموش کنم که آسیب نزنه گاهی با گالن آب و گاهی با کوبیدن پا و گاهی با کوبیدن اون ته شیشه 😂 منم با ابزار های مختلفی و البته کارآمد که ازاین سایت و استاد یاد گرفتم و تونستم این آتیش رو که داشت دیگه داشت کل زندگیمو به جهنم تبدیل میگرد رو مدیریت کنم

    اما از جنبه دیگه هم این آتیش خیلی به استاد و مریم جان کمک کرد مثل اون فلکه مریم کم کلیهم زیباش کرد اونجا رو و کار استاد جان رو کمی راحت کرد برای سوزوندن و به قول استاد یه بارون که بزنه چه جاده جنگلی قشنگی بشه

    باور های منم همینطور حالا که یاد گرفتم و یه. شعله روش کردم برای رسیدن به هدف هام باید حواسم باشه که به موقع مدریتش کنم هم کمک کننده و هم زیبا کننده مسیر من من اگه وسط راه حواسم نباشه اون غرور و یا اون تنبلی بخاد به من غلبه کنه و ازمسیر دور بشم اون آتیش سرایت می‌کنه وهرچی رو که ساختم رو خراب میکنه اما اگر مراقب باشم و به موقع هدایتش کنم یه مسیر درست کلی کارمو آسونتر می‌کنه و لذت بخش

    خدایا شکرت برای این وردی های عالی که داره خوراک ذهنمو تامین می‌کنه و کلی کلی باعث احساس خوب در من شده

    استاد جان مریم جان ازتون سپاسگزارم که زیباترین وسازنده ترین دست های خدا بودید در زندگی من

    عاشقتونم و به زودی آمریکا میبینمتون 😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: