سریال زندگی در بهشت | قسمت 190 - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

123 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2211 روز

    قسمت یکصدو و نود

    سریال بینظیر زندگی در بهشت و بهشتیانش

    سلام و صدها درود به دو استادان عزیزم جناب عباسمنش و خانم شایسته جان عزیزم

    و دوستان عزیزم

    خداااااااایاااااااا

    امروز چه غوغایی شده برای این هاکی روی یخ تمپابی

    پیروزی

    موفقیت

    شادی

    جشن و سرور

    امروز وقتی دیدم که داستان مسابقه تمپا بی هستش و دیدم فایل با این هیجان و مسابقه شروع شد در پوست خودم نمیگنجیدم

    فینال مسابقه تمپا بی

    این قسمت از اول فیلم که بازیکنان رو نشون میداد و معرفی میکردند و همچنین آماده سازی چوب هاشون برام جالب بود که با چه دقتی به لوازمشون توجه داشتند و چوب های هاکی رو مرتب و منظم چسب نواری میچسبوندند و من اصلا نمیدونستم که به این سبک چوب ها رو برای بازی آماده میکنند ..

    و کفش های مخصوص روی یخ چقدر جالب و زیبا بود و با چه دقتی تمرکز داشتند برای اینکه اون آهن کف کفش رو نشون میداد که من واقعا هیچوقت کفش این بازی رو به این شفافی ندیده بودم .‌

    چه کلاه های زیبا و ایمنی داشت چقدر مرغوب و با کیفیت بود یعنی از زیبایی برق میزد چشمام خیره شده بود به این حد از کیفیت و زیبایی

    بقول معروف پشت صحنه ی این بازی چقدر زیبا بود که مربی همه چی رو با دقت توضیح میداد و سعی داشت به بهترین وضعیت توضیح بده ..

    GAME ۵

    NHL ۲۰۲۱

    قانون بازی.👇👇👇👌👌

    چهار بار باید حریفشونو ببرند تا به مرحله ی بعدی برسند ولی بازی چهارم رو باخت الان بخاطر باختی که در کانادا داشت به این قسمت کشیده شد که در داخل تمپا برگذار بشه .. که البته دوقسمت بازی

    در تمپا برگذار شد و دوقسمت در کانادا.. اگر در کانادا در بازی چهارم برنده میشد دیگه همونجا برنده میشد و دیگه این فینال در تمپا برگزار نمیشد….

    و الان این بازی فینال هستش که هر کدوم ببره برنده و قهرمان میشه … 🏒🏒🏒🏌️‍♂️🏌️‍♀️⛸️⛸️🤸‍♀️🤸‍♀️

    واقعا این قسمت چقدر ارزشمند بود که مردم برای اینکه تیم تمپا بی رو تشویق کنند و از این بازی لذت ببرند در زیر این باران سیل آسا حضور پر رنگی داشتند و با صندلی هاهایی که خودشون آورده بودند و با چتر و لباس های بارونی و

    با پوشیدن لباس های تیم تمپابی آرم آبی رنگ و با خرید بلیط های گرانقیمت در صحنه حضور داشتند . بقول معروف مردم همیشه در صحنه که البته این حضور پرشکوه مردم همیشه در صحنه برای جشن و شادی و تشویق تیم هستش و تحسین میکنم این آمریکا 🇱🇷🇱🇷🇱🇷و فرهنگ بینظیرشون رو

    واقعا چقدر خوبه که این سرزمین نعمت و برکت بیکرانی داره انگار خداوند هر چی نعمت و برکت و عشق شادی و ثروت و فراوانی و زیبایی های جهان رو یکجا داده به این سرزمین .. خدایا شکرت

    چقدر خوبه که برای جشن و شادی پول پرداخت میکنند پول برای لذت و شادی و این پرداخت پول با شادی و رضایت و خوشحالی است حتی برای اینکه در خیابان این مسابقه رو ببیند حاضرند پول پرداخت کنند واقعا جای تبریک و تحسین و تشویق داره برای اینکه ثروت ساخته میشه و این مسابقه همش خیر و برکت داشت برای همه ی اون مردم 👏👏👏👏👏👏🙏🙏🙏🙏❤❤❤❤ نه تنها از این محوطه ها برای تماشا از پروژکتورها پول پرداخت میکنند بلکه اون لباس های مخصوص اون تیم چقدر فروش رفت یعنی تمام اون چهل پنجاه هزار نفر لباس و کلاه اون تیم رو خریداری کرده بودند این یعنی ثروت و نعمت…

    این مسابقه تمپا بی

    BAG TO BAG و پشت هم در دوسال قهرمان شد

    اون قسمت که گروه فیلمبرداری دورشونو حصار کرده بودند و با دوربین های بلند داشتند از مردم فیلمبردی میکردند خیلی جالب بود و روی دستگاه های فیلمبردایشون رو بارونی گذاشته بودند خلاصه هیچ چیزی و

    هیچ محدویتی مانع از این جشن و شادی و مسابقه نمیشد

    اینقدر از شوق و ذوق این جمعیت هیجان زده شده بودم که منم براشون کف میزدم برای اون شیپور زدن و اون آهنگ ها و اون هوررراااااا کشیدن ها

    استاد جان چقدر خوب شد شما رفتید اون پارکینک روبروی سالن مسابقه برامون فیلمبرداری کردید یعنی خوشم میاد که همیشه اون بالا بالاها هستی .. 👏👏👏👏👏❤❤❤ و همیشه از اون بالا بالاها همه چی رو به بهترین نحو تماشا میکنی 🤣🤣🤣😂😂

    ماشین پلیس رو دیدم که لای این مردم و جمعیت حضور داشت و مردم با فرهنگ آمریکا با ادب و با نزاکت براحتی از کنارشون رد میشدند

    چقدر جالب بود که مردم بخاطر این قهرمانی همدیگرو در آغوش میگرفتند و این خوشحالی و جشن و شادی رو با عشق بهم تبریک میگفتند

    چقدر این مورد دیگه ای برام جالب بود اینکه.. با اینکه این همه بارون باریده بود بعدش زمین کاملا خشک بود نفهمیدم این قسمت قبل از بارون بود یا بعد از بارون .. ولی مطمعن هستم که این قسمت رو بعد از پایان مسابقه بود که مردم بیرون اومده بودند و ابراز خوشحالی میکردند .. در هر صورت مه و ماه و فلک همه در کارند که زیبایی های بیشتری رو برامون رونمایی کنه

    خدااااایا شکرت

    بعد از قهرمانی این مسابقه خبرنگاران با دخترها مصاحبه میکرد و جلوی دوربین نظرشونو راجب مسابقه میپرسید چقدر این دخترا مودب بودند و چقدر قشنگ و با اعتماد بنفس صحبت میکردند و بعدش چند تا از جوان ها اومدند پشت اون دخترها و جلوی دوربین ابراز شادی و هوررااااا میکردند

    واقعااااا هر لحظه شادی و خوشی و… که شادی شادی بیشتری رو ایجاب میکند و ثروت و نعمت بیشتری ایجاد میشه

    چقدر اون قسمت که برنده شدند و به قهرمانی رسیدند پرشور وهیجان بود .. و عکس دسته جمعی و علامت وی V رو با دستانشون نشون میداد برام نشونه ی خوبی بود .‌ و آرزوی همین پیروزی و علامت V پیروزی و موفقیت و آزادی و رهایی و شادی رو برای ایران زمینم داشتم ..

    وقتی خانم شایسته درب کشویی بالکن رو باز کردند بنظرم آمد که همه ی درها بروی من باز شد ..

    یعنی امروز همش نشانه های

    آزادی و رهایی و پیروزی و موفقیت بوضوح و آشکار میدیدم .. با باز شدن اون درب کشویی بالکن نور و عشق صلح دوستی مهربانی و شادمانی موفقیت آرامش آسایش سلامتی جسم و جان و روح وذهن پول ثروت نعمت برکت فراوانی و تمام اون خوبی هایی که فراتر از حد تصور و درک تجربه ها و ایده ها و معیارها رو با شکوه و جلال و عزتمندانه دیدم .. ا

    امروز دوبار این درب کشویی بالکن به روی من باز شد

    یکیش.. وقتی که خانم شایسته فیلم میگرفتن و دومیش که استاد درب کشویی رو براحتی برامون باز کردند و اون هلی کوپتر زیبا را بر فراز شهر دیدم

    خدایااااااا شکرت

    خدااااایااااا مممنون و سپاسگذارم که از اون بالا بالاها اون شهر بینظیر تمپا رو با تمام ابهت و زیبایش میبینم

    ممنونم خانم شایسته جان که فیلمبردایت بیستع بیستع ۲۰ ۲۰ 👌👌👌 لباس تیم تمپا بی هم خیلی بهتون میاد .. کاش منم میتونستم در اونجا باشم و از اون لباس های مسابقه ای رو میپوشیدم … واقعا قدرت تجسم و تخیل من بیشتر از همیشه شکوفا شد .. مممنونم عزیز دلم که همش دوست دارید ما هم بیاییم تمپا .. من اینو از اعماق قلبتون حس میکنم .. میدونم که چقدر دوست دارید بروبچه های این سایت رو اونجا بببینید …

    مطمعن باشید که وعده ی دیدار نزدیک است چون اون علامت پیروزی V این خبرو به من داد ..

    خدایا شکرت این مردم فقط و فقط بهانه ای میخوان برای اینکه برای هر چیزی جشن بگیرند .. .. من که از این رودخانه ی بسیار زیبای تمپا سیر نمیشم .. این مردم فقط دوست دارند شاد و ثروتمند باشند .. ا

    اون قایق های تفریخی که همیشه کنار ساحل پارک بود هر دفعه برای جشن و رقص و پایکوبی از پارکینگ هاشون بیرون میاند و روی اون رودخونه ارز اندام میکنند ..

    واااای اون پل تمپا چقدر قشنگه که متحرکه

    اون کشتی های بزرگ و زیبا با اون قهرمان های مسابقه که روش نشسته بودند و به آرومی از جلوی مردم عبور میکردند و تشکر و قدردانی میکردند و با عشق در جشن و شادی این مردم ابراز شادی و خوشحالی میکردند واقعا شگفت زده شدم واقعا نمیدونم چطوری تبریک بگم ….

    استاد جان کاش از طرف ما بروبچه های سایت به این قهرمانان مسابقه تمپا بی تبریک میگفتید … چون من توی خونه اینقدر جیغ و داد میزدم و کف میزدم و سوت میکشیدم

    انگار خودم هم درون اون مسابقه بودم .. در هر صورت به شما ساکنین تمپا جان تبریک میگم و آرزو میکنم دیدن شهر تمپا و دیدن این مسابقات قهرمانی تبدیل به واقعیت زندگیم بشه .. و مثل استاد بخدا گفتم…. خدایا وقتی من میرم فلوریدا و تمپا توی خیابان بی شووور تمپا از همین جشن و سرور ها و خوشحالی ها و قایق ها رو تجربه کنم خودت توی دفترت برام خوشکل بنویس📝

    ❤❤❤❤🙏🙏🙏🙏👏👏

    اراتمند شما رویا مهاجر سلطانی

    🤸‍♀️🤸‍♀️🎈🎉🎇🎆💃💃💃

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    رکسان اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2171 روز

    به نام خدای زیبایی و شادی🎉🤩

    خدای عشق، خدایی که همه چیز را از عشق فراوان آفرید تا ما را با دیدن تمام مخلوقاتش به وجد آورد و عاشق تر از قبل کند…🥰🥰🥰

    درود به استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهربانم♥️

    وای که چقدر فایل قشنگی بود اصلا دوست نداشتم تموم بشه🥺🥺😍😍

    این فایل من رو یاد چند نفر از همشهری هایم انداخت که در تیم هاکی ایران بودند و واقعا باعث افتخار شهر همدان بودند و هستند،، یکی از این دوستان دروازبان ذخیره تیم بود و همیشه از این که اینجا قدرشش را نمی دانند صحبت می کرد، و پسر خیلی باهوش با پشتکار و اهداف عالی بود،، طی چند سالی کلا از بیشتر آدم های دوروبرش دور شد و دیگه خبری ازش نبود تا اینکه شنیدیم لاتاری برده و آمریکاست( خیلی جالب که در شهر همدان سالیانه تعداد افراد زیادی در لاتاری می برند و اون هایی که موفق می شوند و می روند زندگی عالی با لذت فراوانی دارند)

    بعد مدت ها با تماسی که با من داشتند از روندی که باعث شد که اصلا به فکر مهاجرت باشه گفت و خیلی جالب بود…

    وقتی می بینه که اونجوری که لیاقتشه در تیم ازش استفاده نمی کنند، میاد بیرون،، شروع به سفر کردن در کشورهای مختلف می کنه،، یادمه از لحاظ مالی هم متوسط بود و با تکامل به اینجا رسیده بود،، و اون زمان ها برنامه نویسی هایی را انجام می دادکه اصلا مغزهای این رشته هم از پسش برنمیومدن،، خلاصه که بعد از سفرهای متعدد به این نتیجه می رسه که باید از ایران بره،، بدون اینکه زبان انگلیسی یا هر زبان دیگری به غیر فارسی بلد باشه( چون پاشنه آشیل خیلی از ماست)،، وسط حرف ها پرسیدم تو که خیلی به مامانت وابسته بودی،، گفت چند سالی توی محمودآباد ویلا گرفتیم و مامان دیگه همش اونجا بود و من به نسبت روی وابستگی که داشتم کار کرده بودم( تکامل)،، خلاصه اینکه در این اوصاف لاتاری هم ثبت نام می کنه و برنده می شه ( حتی برنده شدن در لاتاری هم به خاطر کار کردن رو خودش بوده،، چون تکامل رو طی کرده بوده و پاداش الهی بوده)

    و اینطوری بوده که الان سه سال آمریکاست در شهری نزدیک تمپا، در ناسا کار می کنه و من مطمئنم وارد تیم هاکی هم خواهد شد💪🏽،، این تعریف به خاطر این بود که کسی که به خودش ایمان داشته باشه، ندای درونش طوری هدایتش می کنه که همه چیز معجزه وار صورت می گیره…

    تیم هاکی تمپا و مردم تمپا با این همه انرژی و فرکانس مثبت لایق این حجم از شادی و لذت هستند،، کشتی ها و قایق هایی که در دریاچه بودند واقعا زیبایی منطقه رو هزار برابر کرده بود،، شادی مردم،، اینکه شادی و خوشحالی الویت مردم هست و برای اینکه در مدار درست هستند خوشحالی خودش به سمتشون میاد، این یعنی زندگی کردن درست،، سازه ی شگفت انگیز پل که متحرک بود،، صبر و حوصله ماشین هایی که منتظر بودن تا کشتی ها عبور کنند،، همه و همه ستودنی بود، و من کلی لذت بردم…

    خدایا شکرت🤲🏼♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  3. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    ای جانم به این حجم از زیبایی و شادی و نشاط و انرژی مثبت و البته آزادی و قانونمداری

    خدا رو شکر بخاطر این همه ثروت و فراوانی و زیبایی

    خدا رو شکر به خاطر حال خوب انسانها که چقدر زیبا حال خوب گسترش پیدا می‌کنه و بیشتر و بیشتر میشه.

    قایق های پلیس و شِریف و گارد ساحلی هم بودن. و تو اوج شلوغی کماکان امنیت برقرار هست

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر

    IN God we TRUST

    This is God’s County

    ❤️❤️❤️🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  4. -
    جمال خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1286 روز

    سلام وصد سلام

    سلام

    سپاسگذارم

    خدایا شکرت که هستم

    خدایا شکرت که درک میکنم باور ساختن چیه

    سپاسگذارم گه هستم ونفس دارم

    سپاسگذارم

    کامنت دوست خوبم علی ابودر دایی را ک.ی میکنم که واقعا خواندن داره وبسیار انرژی دارد

    سپاسگذارم

    اینکه از تنهایی هام لذت ببرم و حالم با خودم خوب باشه یعنی چی؟

    به عبارتی چطور به منبع متصل شوم ؟

    هیچ چیز مهمتر از این نیست که احساس خوبی داشته باشی

    چه راهکاری می‌توانی برای خود تعبیه کنی که احساس خوبی داشته باشی ؟

    هر کسی عاداتش در دست خودش است

    هر کسی تنظیمات و قِلِقَش دست خودش است

    میداند چگونه خود را ناراحت کند یا چگونه خود را خوشحال

    یقیناً راههایی وجود دارد هر کسی برای خود ، که بتواند حس و حالش را خوب کند

    این حس و حال خوب کردن ، یعنی به منبع وصل شدن

    با مثال خیلی بهتر درک می کنیم که چگونه به منبع وصل شوم تا هم لذت ببرم و هم شادمانی مان را حفظ باشد :

    مثلاً من اول صبح که از خواب بیدار می‌شوم

    بلافاصله گوشی را برنمی‌دارم

    چون می‌دانم اگر گوشی برداشته شود ، ممکن است تا نیم ساعت غرق در آن شوم

    و همان نیم ساعت می تواند تمام روز مرا به دست بگیرد

    تلاش می‌کنم که در همان چند دقیقه اول ، تمرکز را به دست بگیرم

    صحبت‌هایِ ذهنیِ شادمانه بزنم صحبت‌های شادی بخش بزنم

    بدون اینکه دنبال بهانه‌ای باشم

    بدون اینکه دنبال این باشم که چیزی به دست من برسد

    احساس خوشبختی را برای خودم احساس می‌کنم

    این احساس را در خود به وجود می‌آورم

    که یک نیروی بی‌انتها که همیشه با من بوده است

    تمام روزم را به عالی‌ترین شکل ممکن مدیریت می‌کند

    این احساس را در خود به وجود می‌آورم که فرصت‌های امروزم زیباتر و گسترده‌تر می‌شوند

    این احساس را در خود به وجود می‌آورم که تک تک سلول‌هایم با ناظر بودن دستان خداوند ، همیشه در حالت طبیعی خود و در سلامتی هستند

    این احساس را در خود به وجود می‌آورم که همین نظمی که در اکنون و اول صبح برقرار کرده‌ام ، تا پایان روز برقرار خواهد ماند

    این احساس را در خود به وجود می‌آورم که به هر طریقی اگر به یک عامل منفی برخورد کردم ، بدانم که قرار است معادل عامل مثبت آن در ذهن خود خواستار شوم

    این احساس را در خود به وجود می‌آورم که هیچ عامل منفی وجود ندارد ، مگر اینکه نگرش من نسبت به آن منفی باشد

    این احساس را در خود به وجود می‌آورم که اگر به هر ناخواسته‌ای برخورد کردم ،

    این به نفع من است

    این به سود من است

    چون آن ناخواسته قرار است خواسته‌هایم را از ذهن من بیرون بکشد و به من نشان دهد

    و مهمتر اینکه به یادم بیاورد

    ممکن است تمام این شکل احساسات در چند ثانیه در ذهن ما رُخ دهد

    اما مهم این است که با همین نبض حرکت کنیم

    مهم این است که از آنها محافظت کنیم و در طول روز به کار ببریم

    و عمل کنیم

    تمام نبض روز من در رهبریِ همان 10 دقیقه تا نیم ساعت اول صبح است

    بعد از آن آرام آرام باید از خود محافظت کنیم

    بعد از آن با پدر یا مادر خود قرار است برخورد کنیم

    با اطرافیان خود قرار است برخورد کنیم

    با رسانه‌ها قرار است برخورد کنیم

    با موبایل خود قرار است برخورد کنیم

    با خیابان و فروشگاه‌ها

    با پیرامون خود قرار است برخورد کنیم

    وارد یک مهمانی شویم

    وارد یک اداره شویم

    به باشگاه برویم

    چه وظیفه‌ای دارم در برابر این برخوردها

    نه قرار است کسی را تغییر دهم

    نه قرار است کسی را مدیریت کنم

    و نه قرار است کاری کنم که مورد تحسین دیگران قرار گیرم

    قرار این است که با همان نبضِ احساس خوشبختی و همان نبضِ احساس خوب ، حرکت کنم

    اگرچه در مقابل این برخوردها قرار گیرم

    من با همان اتصال اول صبح که حالم خوب بود و خوش بود ، باید حرکت کنم

    هر جا که احساس نگرانی کردم

    آن اتصال قطع شده است

    برمی‌گردم به عقب که دلیل اینکه احساس نگرانی کردم چه بود ؟

    دلیل پیدا می‌شود و رفع می‌شود

    هر موقع که احساس غم و بی‌ارزشی کردن ، برمی‌گردم به عقب که اتصال دوباره قطع شد ، دلیل پیدا می‌شود و دوباره اتصال برقرار می‌ شود وقتی که به کسی برخورد کردم صحبت از بیماری کرد یا بیمار بود یا صحبت از فقر کرد و نگران بودم معلوم است که از آن ناحیه ناهماهنگی در حال گوش دادن به حرف‌های او هستم

    برمی‌گردم به عقب

    اتصال را برقرار می‌کنم و دوباره مسئله رفع می‌شود

    این هماهنگی باید کار روزانه یِ ما باشد

    تا شبیه غذا خوردن ، ناهار خوردن ، شام خوردن ، به آن عادت کنیم

    این کار کردن روی خود در طول روز ، یک کار است ، یک تخصص است

    و اگر سر هر کار و هر شغل و هر تخصصی که می‌روی

    برای تو مزاحمت ایجاد نمی‌کند

    چون تو تنها با ذهن خود کار داری چون تو تنها ، با نوع نگاه و نوع نگرش خود کار داری

    و هیچ چیز دیگری قرار نیست برای تو مزاحمت ایجاد کند

    مگر اینکه تو نخواهی

    نه نیاز از کار خود بزنیم

    نه نیاز است ، از وقت خود بزنیم

    بلکه این یک مکتب درونی است

    که هر لحظه ما می‌توانیم

    در هر کاری ، در هر وضعیتی ، در هر شرایطی ، در هر نوع برخوردی به کار ببریم

    ما اکنون در مورد اتصال به منبع نوشتیم ، در مورد اینکه چگونه از تنهایی خود لذت ببریم

    در مورد اینکه چگونه با یک اَهرُم نابود نشدنی حرکت کنیم

    اتصال به منبع یعنی احساس امید اتصال به منبع یعنی احساس سعادت اتصال به منبع یعنی احساس فراوانی اتصال به منبع یعنی احساس سلامتی اتصال به منبع یعنی احساس خوشبختی

    و بدانیم که همه چیز یک احساس است

    ثروت یک احساس است

    سلامتی یک احساس است

    اُمید یک احساس است

    خوشبختی یک احساس است *و احساس همان رابطِ بین بُعد جسمی و بعد روحانیِ ما است ، هر چقدر که بیشتر این رابطه را برقرار کنیم ، بیشتر به منبع وصل شده‌ایم

    بیشتر می‌توانیم از تنهایی و چه در غیر تنهایی لذت ببریم

    مثلاً در مورد خوشبختی

    اگر قرار است ما تقلا کنیم و رنج بکشیم تا چیزی را به دست بیاوریم تا ماشینی را به دست بیاوریم ، تا ویلایی را به دست بیاوریم و بعد احساس خوشبختی کنیم ، این مسیر یک مسیری است که خلاف قوانین زندگی است و زمانی که به آنها می‌رسیم باز هم تشنه یِ خوشبختی هستیم

    در صورتی که راهی را باید برای خود پیدا کنیم ، مثل راه‌های گفته شده که ما احساس خوشبختی خود را بدون هیچ واسطه‌ای ، بدون هیچ ابزار بیرونی ، در خود به وجود بیاوریم مثلاً در مورد سلامتی

    همه دنبال درمان‌های طولانی مدت می‌روند

    دنبال آزمایشات طولانی مدت می‌روند

    دنبال داروهای و درمان‌های زیادی می‌روند ، تا بلکه خوب شوند و احساس خوبی داشته باشند

    وقتی که شما مدام پیگیر بیماری خود شوید

    غلظت آن را بیشتر می‌کنید

    چون بیشتر در مدار آن قرار می‌گیرید

    و اگرچه شما دوست دارید بهتر شوید ، اما دست بردار از آزمایشات و پیگیری‌های خود نمی‌شوید

    و مدام بیشتر بیماری را تجربه می‌کنید

    اما اگر تمام این پیگیری‌ها را رها کنید ،

    و پیگیر همان رابطه با منبع شوید پیگیر همان اصل شوید

    پیگیر همان نبض شوید

    پیگیرِ خُدایِ درونِ خود باشید

    و در یک کلام همان احساس سلامتی را در خود به وجود بیاورید

    چیزی جز سلامتی را تجربه نخواهید کرد

    هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شوید ، یک تولد است

    به شرط آنکه ذهن خود را به سمت دیروز و گذشته‌ها نبرید

    مگر به اتفاقات خوبش

    اگر باور کنی امروز تولدت است امروز تازه وارد این فضای فیزیکی شده‌ای

    روح جوانی

    روح شادمانی

    روح خوشبختی را در خود احساس می‌کنی

    پس به وجود آوردن این افکار خیلی راحت است

    هر انسانی می‌تواند آن را به وجود بیاورد

    هر انسانی که حتی اگر بی‌دست و پا باشد

    حتی اگر فلج باشد

    هر انسانی با ذهن خود می‌تواند این افکار را به وجود بیاورد و این افکار منبع و نیروگاه هستند که ما باید خود را به واسطه یِ آنها ، تنظیم کنیم و با آنها جان بگیریم

    من به خودم وانمود می‌کنم

    و به یاد می‌آورم که چطور خیلی راحت ، توانستم 8 سال به اعتیاد عادت کنم و اُنس بگیرم

    8 سال به یک نیروی بیرونی اُنس بگیرم

    8 سال بصورت مداوم و منظم پیگیرش بودم

    پس می‌توانم 8 سال با خودم

    8 سال با خدای درون خود اُنس بگیرم

    8 سال به هر چیزی که در بیرون بود متل شدم ، جز خودم

    اما اکنون می‌توانم 8 سال به منبع بی‌انتهای خود متصل بشوم

    و دفترها بنویسم از افکار مثبت دفترها بنویسم از فرکانس‌های مثبت دفترها بنویسم از شکر و سپاسگزاری پیرامونم

    از شکر و سپاسگزاری دست و پایم

    از شکر و سپاسگزاری تک تک اعضای بدنم

    از شکر و سپاسگزاری های نعمت های بی‌انتهایِ پیرامونم

    از شکر و سپاسگزاری زمین و آسمان و نور و خورشید و آفتاب

    همه چیز در دست خود ماست

    اگر پیگیرِ خود باشیم

    اگر پیگیر نوشتن ها و گفتن های خود باشیم

    اگر پیگیرِ صبح ها و روز و شبِ خود باشیم

    همیشه دوست دارم پیگیر احساس خود باشم

    همیشه دوست دارم پیگیر فرکانس و افکار مثبت خود باشم

    دوست ندارم پیگیر حرف دیگران باشم

    دوست ندارم پیگیر رسانه‌ها و دولت و سران باشم

    دوست دارم پیگیر احساس خود باشم

    دوست دارم پیگیر منبع باشم

    ما خوشبخت زاده شدیم اکنون آن را گُم کرده ایم

    ودر بیرون دنبال آن می‌گردیم

    و فراموش کردیم که با اتصال با منبع خود ، می‌توانیم دوباره آن را پیدا کنیم ،

    بی هیچ تلاطمی ،

    بی هیچ رنجی ،

    بی هیچ اعتیادی ،

    بی هیچ سرسختی ،

    تنها با توجه به احساس خود می‌توانیم آن را پیدا کنیم

    و به میزانی که از تنهایی خود لذت ببریم :

    ثروت را می‌توان دید

    خوشبختی را می‌توان دید

    سعادت را می‌توان دید

    به میزانی که از تنهایی خود لذت ببریم :

    خوشبختی و سعادت و ثروت را می‌توان لمس کرد

    ابتدا باید آن چیزی که از خود می‌خواهیم و انتظار داریم ، را در خود خلق کنیم و درک کنیم و لَمس کنیم ، تا بعد بتوانیم در دنیا خلق کنیم چیزی را که می‌خواهیم

    ابتدا آن شکلی از خوشبختی را که می‌خواهیم

    را در خود خلق کنیم ، احساس کنیم و درک کنیم

    و بعد از آن چیزی به سمت ما می‌آید

    که جز خوشبختی نمی‌تواند باشد .

    سپاسگذارم خواندید ولذت بردید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    آینا راداکبری گفته:
    مدت عضویت: 3361 روز

    سلام

    به به لذت بردم از این همه شادی آن هم بدون هزینه زیاد . چقدر به ما گفته شد که باید پول داشته باشی که خوش باشی و خدا برات نخواسته و آن دنیا قراره بهت بده و چون تو رو دوست داره مال بهت نمیده وووووووووووو

    چه باران زیبایی چقدر دلم خواست زیر آن باران بودم و جیغ می زدم و می رقصیدم

    دوستم این ورزش را خبره انجام میده و خیلی یاد آن افتادم مرسی

    برای لذت بردن برای شادی کردن دلیلی نمی خواهد روحت بزرگ باشد هر جاکه باشی شادی

    به خودم گفتم تو همیشه باید back to back فکر خوب داشته باشی

    کلی باور ثروت ساز برای خودم با این فایل ساختم و دارم رویش کار می کنم

    متشکرم از این فایل زیبا و تهیه آن

    چه حس قشنگی است اول اول باشی بری روی سکوی اول و جام را برداری

    از خندیدن آدمها خدا را شکر کردم و خواستم که همه مردم روی زمین همیشه شاد باشند و خوشحال

    چه گزارشگر هیجانی !!!!!! از خود بازی هیجانی تر است 😂🤣🤣

    من جام ثروت و سلامتی و خوشبختی و موفقیت را به زودی بر بالای سرم خواهم بد آن هم خیلی خیلی شاد و خوشحال

    عاشق شادی باشم تا شادی بیشتری هم سمت من بیاید

    just do it now

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      مهدی حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2044 روز

      سلام بر خواهر خوب و عزیزم خدیجه جان….

      من بهارم از هم کلاسی های شما…

      و خیلی لذت بردم از دلنوشته ی زیبا و پر از احساست…

      خیلی خوب به نکات سریال اشاره کردی

      و باعث شدی تمرکز ما بر روی اون نکات بیشتر و بهتر بشه….

      برات آرزوی موفقیت دارم….

      و امیدوارم

      شاد و سلامت باشی بانو

      وهمواره درخشان!👌☀️🌷😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        خدیجه شریعتی گفته:
        مدت عضویت: 1970 روز

        سلام بهار نازنینم، ممنونم بابت اینهمه انرژی که بهم دادی، تحسینت می کنم عزیزم بخاطر نتایجی که از عمل کردن به آموزشهای استاد گرفتی و تبریک میگم بهت بخاطر دختر نازنینت سما. پیشاپیش تولدش رو تبریک میگم.

        میبینی خواهر نازنین من هدایت خداوند رو، شما ۴ ماه قبل این کامنت رو برای من نوشتی اما اشتباها در جواب به دوست عزیزمون آینا خانوم. و امشب من با خوندن کامنت دختر خوشگلت که برای فایل امروز نوشنه بود اومدم تو پروفایل شما و رسیدم به این کامنت شما، نمیدونم این هدایت چه درسی برای من داشته ولی خیلی خیلی خوشحال شدم از کامنت پر از مهربونیتون❤🙏 از خداوند جهانیان بهترینها رو برات آرزو می کنم عزیزم🙏❤

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3830 روز

    خدایا شکرت برای یک قسمت دیگه

    و خدایا شکرت برای نعمتِ انگیزه آور و بیدارکننده ذره به ذره ی وجودیم، تضاد

    سلام به پدر معنوی بت شکن من، خداروشکر به خاطر وجود ارزشمند شما، دعای سلامتی و ثروت و خوشبختی بیشتر را براتون دارم

    سلام به مری جان سلام به دوستان بینظیرم اعضای گرم و صمیمی خانواده ام

    خدایا شکرت که فرصت دارم بیش از پیش این زیبایی ها را بیشتر ببینم و لذت ببرم از این همه شادی و فرکانس مثبت دسته جمعی

    خدایا شکرت برای اینکه دوباره صدای پدر را میتونم بشنوم

    خدایا شکرت برای اینکه تمپا بی بازی چهارم را باخت(الخیرفی‌ماوقع) که اینجا توی بازی پنجم من از نزدیک بتونم این همه زیبایی را از نزدیک ببینم و حس کنم و تحسین کنم این همه فراوانی را لمس کنم تایید کنم شکر کنم که ببین ببین محمد خان، ببین ذهن عزیز ببین این همه عشق را ببین این همه عاشق را و نه فقط عاشق تیم شهرشون نه بلکه عاشق اینکه عاشقی کنند بازی کنند زیر بارون .. یادته؟ .. به قول سیاوش زیر بارون باید خوابید باید عشق بازی کنی .. و این مردم عاشق را میتونم ببینم ببین .. که واسه شادی بیشتر هر کسی هر جوری که دوست داره اومده با یک صندلی راحت تر از همیشه آزادتر از همیشه و آزادی یعنی زندگی به سبک شخصی خودت و چقدر قشنگه کنار کسایی هستی که مثل خودت هستند و تو تنها نیستی و چقدر قشنگه کشوری که اکثر آدماش اینجورن زندگی میکنند به سبک شخصی خودشون .. و من چقدر این شهر زیبای تمپا مردمش فرهنگش عقایدشون شادیشون رقص و پایکوبیشون جشن هاشون ساختمون ها و زبان هاشون غذاها و تاریخشون را آثارش را کوچه و پارک و خیابون و موزه ها و کشتی های تفریحی فراوان و جت اسکی و پلیس ها و بانک ها و آموزشگاه ها و سایت ها و بچه ها و نقاشی های روی دیوار و مووزیسین های توی خیابون ها و جانورای در صلح روی آب و توی آب و روی ابراو و درخت هاشو سایه هاشو نورخورشید تابان روی شهر و همه چیش همه جاش را تحسین میکنم این کشور بینظیر و شگفت انگیز و فراتحسین برانگیز آمریکا را ..

    خدایا شکرت که میتونم بنویسم و خدایا شکرت که چشم های عسلی قهوه ای درشتی خداجون تو بهم اعطا کردی که میتونم ببینم این همه زیبایی را میتونم تحسین کنم به جای حسادت .. تشویق کنم به جای سرکوب .. خدایا شکرت برای اینکه هدایتم کردی و میکنی بیش از پیش به راه راست مستقیم هموار .. که غیر از این مسیر تو نیست رهِ تو نیست .. ره تو مسیر تو مسیر سختی و زجر نیست خودت گفتی توی قران گفتی، محمد پیامبر اینو شنید و من باورش کردم و من باورش میکنم چون بهم احساس خوب میده .. چون نیاز نیست سختی بکشم برای رسیدن به هر خواسته ام .. اما این به این معنا نیست که توی تقسیم کار با تو کار خودم را انجام ندم .. نه من انجام میدم باقیش با تو .. لذت بردن برای من باقی کارها با تو .. و تو چه خدای مهربون و بزرگ و عظیمی هستی پروردگارا که واقعا در فهم نگنجی .. تویی که هدایت میکنی همه ی موجودات را تویی که روزی رسان بی حساب مایی از جاهایی که حتی الان گمان نمیبریم .. خدایا شکرت شکرت که فرصت صحبت کردن با خودت را دارم شکرت که بهم گفتی برای ارتباط با تو نیاز به هیچ بنی بشری نیاز به هیچ امام و واسطه ای و بزرگی ندارم و تو همینجایی همینجا از رگ گردن هم بهم نزدیک تری .. و البته که خودم را لایق هم صحبتی با تو میدونم و خودم را لایق دریافت الهامات میدونم و و خوشحالم که این لایق بودن فقط برای همین نیست و خودم را لایق یک زندگی سرتاسر از عشق و زیبایی و ثروت و فراوانی و آزادی و خوشبختی میدونم لیاقتی که تمام اعضای خانواده ی من هم به خوبی دارند که اگر نمیدونستند و نداشتند به اینجا هدایتشون نمیکردی: The Best

    پدر جان ممنونم برای تهیه ی این قسمت فوق العاده …

    باران را ببین … ۳۵هزار بلیط فروخته شده داخل ورزشگاه و این همه جا بیرون از ورزشگاه و هر نفر ۱۰-۱۵$ پرداخت کردند برای اینکه فقط اینجا باشند .. ببین آدما واسه شادی بیشتر واسه لذت بیشتر خرج میکنند این همون باوریه که توی کسب و کارم باید بیشتر بسازمش .. که آدما واسه احساس خوب بیشتر خرج میکنند هر چقدرر که باشه .. مثل اینجا.

    چقدر در صلح بودن این همه ادم را تحسین میکنم همه یک دست یک رنگ لباس تیم محبوبشون را پوشیدند و خود همین خریدن لباس هم داره خیر میرسونه به این تیم و ثروت میسازه به این شکل و هم داره به هر کسی که این لباس را میخره احساس بهتری میده که مثل الان اینجا همه کنار هم یک صدا یک دل تیم محبوبشون را تشویق کنند چقدر لذت بخش

    + و خدای من این نکته چقدر قشنگِ .. که بچه های داخل ورزشگاه از ۳۰۰- ۴۰۰ دلار تا حتی ۸۰۰هزاردلار پول بلیط دادند ..

    Really?!! Come on! crazyable Woww

    yohooo چقدر ثروتتتتتت پسرررررررر ساخته شده و میشود ..

    دقیقا دقیقا وقتی که یک تیم بهترین نسخه خودش را ارائه میده وقتی که آدمای توی تیم عاشق کارشون هستند و کارشون شغلشون عشقشون هم هست باورهای درستی هم که دارند یک تیم عالی و متحد .. ببین چطوری دارند خیر میرسونند به جهان به شهرشون به کشورشون .. چقدر ثروت میسازند واقعا خدایاااا شکرت شکرت شکرت

    تبریک میگم دومین بار پیاپی قهرمانی این تیم بینظیر تمپا بی .. یوهووو

    تبریک به خودم تبریک به شما تبریک به همه (خخ )

    بله ورزشگاه سراز پا نمیشناسه … و بله بله بله صدای قهرمانی یک بر صفر تمپا بی له صدا در میاد .. هوراااا جیغ و هورا و کف و دست و پاا .. حالا همه در آغوش هم میروند ترقه ها و موسیقی و به صدا در میاد .. واووو واووو چه صحنه باشکوهی .. از بالای ساختمون روبه روی ورزشگاه در این شب رویایی ِ شگفت انگیز .. همه با هم یک صدا یک صدا تاندر تاندر تاندر

    و حالا بعد از بازی همه پیر و جوون و شاد و خندان پسر و دخترهای بسیار زیبارو و در صلح و ثروتمند و خندان به خیابون میریزند و این شادی را بیش از پیش با تحسین و تشویق و رقص و پایکوبی نشون میدند .. یوهووو

    عزیزم برای این مصاحبه با این دو عزیز دوست داشتنی و چقدر من زبان انگلیسی را دوزز دالممم عاشقشمم

    و بله بله بله از پشت مانیتور مشخصه که وقت کاپ قهرمانی تمپا بی فرا رسیده و خدای من ..

    ادامه ی فایل Motivate .. چقدر تحسین برانگیز درستش کردند .. و بازم ردپای آدم هایی که عاشق کارشون هستند (فیلم میکر)

    کلیپی پر از انگیزه و امید دوباره برای تیم برای یک شهر برای یک کشور برای رسیدن به هدف برای ایمان و اراده ی قوی تر مصمم تر چرا که وقتی، باقیشو به انگلیسی میگم ..

    One light became two and two became ten, and Ten became a hundred thousand

    مثل الان ..

    از فیلم بردار و سازنده ی این کلیپ به …

    از پدر و این قسمت از سریال زندگی در بهشت در من … و

    از من با نوشتن این کامنت به ؟ …

    درست مثل شعار ” شاد زندگی کن و کمک کن که دنیا جای بهتری و شادتری برای زندگی تبدیل بشه ”

    خدایا شکرت

    و بازم میگم و میگم و میگم که چقدر ما خوشبختیم .. پدر .. مری .. دوست من دوستان من هم پاره های من محمد .. چقدرررر ماا خوشبختیم خوشبخت خوشبخت از این همه تجربه ی احساس خوب و درک این لحظه زندگی در این لحظه سپاس گزاری برای این لحظه. خدایا شکرت

    شکرت برای این باور که، ” کسب و کار من مقدس ترین و ثروت سازترین شغل دنیاست ” خدایا شکرت

    خدایا شکرت که ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست

    خدایا دعا میکنم که اراده ی داشته باشم و کمکم کنی که همیشه توی هر شرایطی و هر جایی و زمانی خودم باشم خودِ خود محمد مارکوی شجاع دل و توحیدی و ثروتمند و جاری … Amen

    .

    خدای من!

    خوشحالم که شما را میبینم مریم جان شاد و خندان

    خدای من!

    چقدر زیباست این شهر چقدر زیباست این خونه چقدر زیباست این لباس چقدر زیباست این گوشی با این کاور قشنگ چقدر زیباست این همه فراوانییییییی قایق های تفریحی خدای من .. چقدر ثروت چقدر پول چقدر دلار ووووو جشن آبی .. چقدر خوبه و مقدس و معنوی رفاه ثروت پول .. خدایا شکرت که این همه آدم ثروتمند را میبینم ببین ذهن من ببین فراوانی را واقعا چقدر سرسبر و یک دست دور رودخانه درختای زیبا ماشین های بی نهایت .. جاده ها .. پل ها ابرهای شگفت انگیز چی توزموتوری (خخ) هلیکوپترو .. راستی یادمه که توی این شهر میتونی بری پول بدی تا از بالا آسمون تمپا را ببینی اینم خودش خلق ثروت .. واوو واوو .. چقدر این ستوریشن این تصاویر واقعی بالاست رنگارنگ رنگا عمیق .. خدایاا شکرت میشه میشه میشه امکان پذیر شدنیه که بیای اینجا اینجا باشی .. و خدایا شکرت برای این عشق بی قید وشرط شما پدر جان و مری .. خدایا شکرت دعا میکنم که هر روز عشقتون به خودتون به خدای خودت بیشتر بشه به هم بیشتر بشه .. خدایا شکرت.

    واقعا سیر نمیشم از دیدن این همه زیبایی این همه قشنگی این همه فراوانی این همه آدم شادددد یکجااا باباااااااااا من میخوام اینجا باشم .. واوو

    من برم یک ناهار خوشمزه بال کبابی و برنج شوید پلو با دوغ محلی و سبزی تازه و سیب زمینی بزنم بر بدن و یکبار دیگه دوباره دیگه این فایل را دوباره تماشا کنم.

    عاشقتونممممم من خدایا شکرت

    خدایا شکرت که لایق بهترین هاا هستیم لایق بهترین هااا دعا میکنم که در این روز زیبا، خدا را بیشتر از همیشه توی دلامون حسش کنیم خانواده ی بینظیرم.

    +

    ✅ موقع دیدن دوباره نکته ای به ذهنم اومد ..

    از خود جمله ی توی فایل میخوام استفاده کنم که مریم جان گفت: “ یکی از همین مزیت رفاحتی این شهر همینه دیگه رودخانه بزرگ با عرض کم که زیبایی ها را بیشتر کرده چرا که باعث شده که همه چیز نزدیک تر به هم برسه

    در واقع نکته ای که میخوام بگم در مورد ” لذت بردن ” هست

    آدمایی که این بیرون هستند با پول بیشتری که پرداخت کردند دارند نهایت لذت را میبرند

    و آدمایی که درون ورزشگاه هم هستند دارند در نوع خودشون توی ورزشگاه نهایت لذت را میبرند

    یا حتی خود پدر که اون بیرون از توی پارکینگ داره تماشا میکنه به رایگان ولی این آدم خیلی خوب بلده که چطوری لذت ببره از لحظه هاش و واقعا شاد زندگی کنه و کمک کنه که دنیا جای بهتری برای زندگی بشود.

    این دارم به خودم میگم، باید بتونم لذت ببرم از این چیزهایی که دارم همینجا با همین داشته ها ..

    اومدن نعمت های بیشتر به زندگیم از همین احساس خوب توجه به نکات مثبت در همین لحظه است .. به ظاهر ساده است ولی ربطش بیش از پیش برای من عمیق شده که احساس خوب= اتفاقات خوب .. و احساس بد= نه اصلا حرفشو نزن Boy چون وقتی احساسم خوبه واقعا دارم زندگی میکنم.

    یک سوال بچه ها! جایزه داره! (لبخند)

    کسی آشغالی چیزی میزی روی زمین میبینه؟! … اوه اوه اوه

    تازه دارم این همه ماشین توی پارکینگ را میبینم .. این همه ردپدل بورد و جت اسکی و قایق و اوه اوه اونجا را اون ور رودخونه به درختا ننو وصل کردند .. یکی توی پیاده روئه .. یکی توی ماشینش داره بوق میزنه .. یکی از روی ساختمون ..

    بازم برگردم به اون اصل ..

    یک تیم تشکیل میگیره به نام تمپا بی با کلی هدف و خواسته ..

    این تیم رویاهاش بزرگ ولی قدم قدم باس بره جلو و هر چقدر که میره جلو هر چقدر که بهتر میشه هر چقدر که خودباوریشون بیشتر میشه هر چقدر که باورهای ثروت سازشون بهتر میشه ایده های بیشتر ثروت بیشتر و حالا بیش از پیش شادیییی بیشتررر منجر به این همه شادی بیشتر میشه ..

    و اینو میخوام لینک بدم بازم به کسب و کارمون .. اینکه هر کسی مسیر عشق و علاقه اش را در پیش میگیره و با باورهای قدرتمند همراه میکنه قدم به قدم ببین چقدررر با همون کسب و کارت که مقدس ترین شغل دنیاست ثروت سازترین شغل دنیاست ارزش ایجاد کنی شادی ایجاد کنی حل مسئله کنی ثروت خلق کنی کمک به رشد بیشتر دنیا کنی

    خدایااااااا شکرتتتتتتتتتت واسه این درک عالی و متعالی .. یوهو

    عاشقتم محمد جان تحسین برانگیز ثروتمند به راستی که من لیاقت بهترین زندگی را دارم بهترین

    خدایا شکرت

    عاشقتم

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      شادی رحیم زاده گفته:
      مدت عضویت: 2393 روز

      سلام محمد عزییز

      من هنوز فایل را ندیدم،

      کامنتتو خوندم تمام وجودم پر از شعف و شور شد.

      از اول کامنت بینظیرت تا آخر لبخند بیشتر و بیشتر روی صورتم نشست🙌🏼

      ازت سپاسگزارم که با این حد بالای احساس خوب این کامنت فوق العاده را نوشتی تا من که هنوز فایل را ندیدم اینقدررر حسم خوب بشه

      🍀قطعا که وجود پر از ارزش تو جهان را جای بهتری کرده برای زندگی🍀

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        محمد فتحی گفته:
        مدت عضویت: 3830 روز

        دوس دارم احساس خوب این لحظه ام را با شما به اشتراک بذارم ..

        احساس خنثی ای که انرژی پایینی که میدونی از چیه .. از اینکه توی یک محیط جدید، شرایط جدید، یک منطقه ی ناامنی که تا قبل نبودی ولی تو ترسیدی و خواستی اعتماد کنی و ایمان داشته باشی به کسی که میدونی تو را خلق کرده به نیرویی که میدونی تنها فرمانروای مقتدر تو و تمام جهان هستی به نیرویی که میدونی پاسخ میدهد به شجاعــــت تو همواره و میدونی که وقتی تو یک قدم برداری به سمتش به سمت گسترش بیشتر جهان او ده ها قدم به بی نهایت شکل ..

        میبینی تنها نیستیم ..

        اره

        توی این لحظه ها که بیشتر از همیشه نیازش داشتم .. توی این لحظه های fall شده از اینکه فهمیدی اره من حواسم نبود .. اره من هنوز باورهاشو نساختم. درست توی این فهمیدن درست توی این درک کردن نوری به سمت تو می آید .. یک نور یک هدایت و اون هدایت میشه قوت قلب و انرژی دوباره برای سرپا ایستادن ..

        اوهوم

        من چقدر خوشبختم و خوشحال و سپاس گزار که دوستایی مثل شما دارم شادی جان جانان

        و البته که هر چی دارم هر حس خوبی که حسش کردی و میکنی از خواندن نه فقط کامنت های من که باور دارم قلم من قلم رب العالمین بلکه هر پیامی هر صدایی هر لبخندی .. بدون که از اوست .. لطف اوست .. نور اوست .. خیر اوست چرا که او خیرالرازقین ..

        خیرالرازقین ..

        عاشقتم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          هلنا گفته:
          مدت عضویت: 2699 روز

          لطف اوست نور اوست خیر اوست چرا که او خیر الرازقینه …

          الهی که روزیت هزار برابر مارکو جون

          چرا که او خیر الرازقینه

          خیلی وقت بود کامنت نزاشته بودم رو سایت

          عید سعید غدیر رو اول از همه ب سید حسین عباسمنش و خانواده صمیمی عباسمنشیم تبریک و شادباش میگم

          الهی ک همیشه دلتون شاد و لبتون تا بناگوش بقول خودت خندون خخخ

          امروز خیلی روز ارزشمند و پربرکتی بود برام

          امروز روزی بود ک از وقتم نهایت استفاده رو کردم

          کمتر تو فضای مجازی بودم

          بیشتر تو سایت چرخیدم

          بیشتر فایل گوش دادم

          نوت برداری کردم

          نتیجه شم خدارو شکر گرفتم بلافاصله

          قلبم بازتر شد حالم بهتر شد عیدم مبارک شد

          یادش بخیر دو سال پیش به همچین روزی ایران بودم

          تبریز با بر و بچه های گل عباسمنشی

          بله

          این نیز بگذرد

          باید پارو نزد وا داد

          باید دل رو ب دریا داد

          ب هرجا برد بدون ساحل همونجاست

          این دومین کامنتیه ک امروز برا شما مینویسم پسرک

          خوشبخت باشی کنار عزیز دلت و بهترین ها رو تجربه کنی ایشالا

          ب امید دیدار مجدد تو یه لوکیشن جدید ازین کره زمین پر از نعمت و و ثروت و انسان‌های فوق العاده 💎

          عاشقتم مننن

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    خدیجه شریعتی گفته:
    مدت عضویت: 1970 روز

    بنام الله مهربان و بی همتا

    سلام به استاد نازنینم و سلام به مریم جان عزیزم و سلام به خانواده صمیمی عباسمنشی خودم

    به به بازم جشن و پایکوبی، اونم ورزشگاهی😍🤩

    یاد جمله شما استاد جان تو فایل قبلی افتادم که گفتین شادی مسریه، شادی شادی میاره برعکس ضرب المثل ما که همیشه بهمون میگفتن پشت هر خنده گریه ای هست و ما هم باور کرده بودیم، اما حالا با گوشت و خونم درک می کنم چقدر سرعت انتقال شادی زیاده که من اینجا تو خونه خودم نشستم و دارم جشن و شادی یه عده آدم اونور دنیا رو میبینم ولی از اعماق وجودم احساس شادی می کنم و مثل اونا از برنده شدن تیم تمپا منم به وجد اومده بودم😍😍😍😍🤩🤩🤩🤩

    استاد میدونین یه چیزی که به ذهنم رسید چی بود، اینکه من قبلا اصلا اهل مسابقه و بازی و اینا نبودم اما حالا با دیدن این جشن و شادیها و بزن بکوبهای این مردم به شدت این خواسته در وجودم شکل گرفته که از نزدیک یه مسابقه پر هیجان رو ببینم و یه همچین شرایطی رو تجربه کنم. به نظرم خیلی لذت بخشه که اونجا باشی و یه شور و هیجان دورهمی اونم تو این جمعیت رو تجربه کنی. واقعا خدا رو شکر برای این کشور توحیدی که میبینم و ازشون درس میگیرم.

    وای خدای من جمعیت کنار رودخانه رو ببین. قایقهای روی آب رو ببین ،چقدر فراوانی، چقدر ثروت😳

    داشتم با خودم فکر میکردم اصلا انگاری اینا کار و زندگی ندارن. بعد ذهنم خودش جواب خودشو داد که شادی جزو لاینفک زندگی ایناست، برعکس ما که میگیم یکم از زندگیمون کنده بشیم بریم شاد باشیم اینا شادی تو رگ و خونشونه و بهمین دلیل هم اینجوری نعمت و ثروت به سرشون میباره، تو رو خدا بارون رو ببینین، تو اون بارون این جمعیت پول دادن که وایستن بیرون ورزشگاه و با تیمشون همراه باشن. و واقعا هم عجب بارونی بود،

    استاد خدا رو شکر که بلیط برای اون پایین گیرتون نیومد چون به نظر من اینجا زاویه خیلی خیلی بهتر بود و بیشتر میشد جمعیت رو ببینیم. استاد جون ممنونم که هر جا هر اتفاقی هست برای ما فیلم میگیرین و ما رو هم تو اون جشن و شادی شریک می کنید.

    تحسین می کنم این مردم آزاد شاد رو که طبق سنت الهی رفتار می کنن و طبق همون سنت هم نتیجه میگیرن.

    تحسین می کنم شهر زیبای تمپا رو که از تمیزی برق میزنه، زمین و آسمونش اینقدر تمیز و پاکه که فکر می کنی یه ماشینم تو این شهر نیست که ایجاد آلودگی کنه، در صورتیکه تو رودخونه پر از کشتی و قایقهای تفریحی بود،

    تحسین می کنم خونه زیبای استادم رو‌ که بالای این برج بلنده و ما میتونیم به کل شهر احاطه داشته باشیم، وااااای از آشپزخونه ش که دیگه من مردم😍😍 همیشه عاشق داشتن یه پنجره تو آشپزخونه ام ولی امروز با دیدن این پنجره دیگه نمیدونین چه بلایی سر من اومد، باید بشینم دوباره خونه رویاهامو بازسازی کنم، چون منم از این پنجره ها میخووااام😁😇

    تحسینت می کنم مریم جان خوش تیپم که لباس تیم تمپا رو پوشیدی و باهاش کلی خوشگلتر شدی.

    تحسین می کنم رابطه عاشقانه شما رو با این عاشقتم گفتن هاتون😍😍

    تحسین می کنم تیم هاکی تمپا رو که اینقدر قدرتمند ظاهر شده و تو دوتا فصل قهرمان شده و این خوب کار کردنشون باعث شده این جمعیت جمع بشن و میلیونها دلار ثروت برای خودشون، تیمشون، شهرشون و کل کشورشون ساختن، و باعث شدن اینهمه آدم شاد باشن و بواسطه این شاد بودن کیفیت زندگیشون بهتر بشه.

    بازم یاد چند تا از جمله های طلایی استاد افتادم :

    ✅تو روی خودت کار کن، ثروت بصورت طبیعی وارد زندگیت میشه…

    ✅ اینکه خوب زندگی کن و کمک کن جهان جای بهتری برای زندگی باشه….

    ✅ ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهانه

    خدایا شکرت بابت این استاد بی نظیر و دوست داشتنی و این سایت الهی و مسیر خوشبختی که هر روز برام جذابتر و زیباتر میشه.

    خداوندا من به هر خیری از جانب تو محتاجم هدایتم کن الله مهربانم🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 49 رای:
    • -
      مجید احمدی گفته:
      مدت عضویت: 2276 روز

      سلام دوست خوبم

      چقدر دیدگاه شما رو خوندم بهم حس

      خوبی داد کنار اینکه تحصین کرده بودید با چشم قوانین به این مردم و شادهشون نگاه کردید و در آخر هم دعای زیبایی رو کردید تشکر میکنم

      از شما بخاطر دیدگاه زیباتون

      در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        خدیجه شریعتی گفته:
        مدت عضویت: 1970 روز

        سلام دوست عزیز

        ممنون بخاطر کامنت پر از مهرتون که وجودم رو پر از شادی کرد. امروز صبح تو تمرین ستاره قطبیم نوشته بودم که یه دوست برام کامنت بزاره و تا نت گوشیمو روشن کردم پیام شما برام اومد و من غرق در خوشی و شادی شدم هم بخاطر کامنت زیبای شما و هم لذتی که از جواب دادن قانون بهم داد.

        خدا رو شکر که دوستان خوبی دارم که فقط فکرشون اینه به جهان و جهانیان حال خوب بدن. امیدوارم به زودی پاسخ این فرکانس زیبایی که فرستادین رو به بهترین و زیباترین شکل دریافت کنید.🌹🌹🌹

        فقط خداست که میگه و ما مینویسیم😇

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2175 روز

      سلام به دوست ارزشمندم خدیجه شریعتی عزیز

      چقدر خوشحالم از این نشانه ی من، چقدر خوشحالم از دیدن و خوندن کامنت شما دوست ارزشمندم.

      وای که چقد بیشتر ذوق میکنم دارم کامنت مینویسم با صفحه کلیدی که دیروز با یک استیکر طرح نجومی یک سحابی زیبا دارم تایپ میکنم.چرا ذوق نکنم چرا هیجان خودمو بروز ندم. آقا من الان خیلی خوشــــحالم برای این حال خوشــــم خدارو بارها شــکـر…

      چقدر کامنتت زیبا بود و کلی درس ها رو برام مرور کرد.

      چقدر تحسین کردن هاتو دوست داشتم و تحسین ات کردم برای خط به خط نوشته هات.

      خدیجه جان اط صمیم قلبم خوشحالم که ردپاهاتو میبینم و اینکه در مسیر رشد خودت مثل من در حرکتی. چقدر احساس خوشبختی میکنم کنار شما عزیزانم هستم؛ کنار استاد عزیزمون هستیم و این آگاهی های ناب و تصاویر زیبا رو میبینیم لذت میبریم و الگو سازی و باورسازی میکنیم. چقدر خوشبختیم ما… چقدر به آسانی به همه چیزهای خوب دنیا در این بهترین جای دنیا دسترسی داریم. این پاداش ماست، پاداش تموم ما بچه هایی که یک روزی شجاعت به خرج دادیم و حرکت کردیم وباور کردیم که این خودمون هستیم که خالق زندگی مون هستیم و شروع کردیم به خلق لحظه ها و زندگی مون…خدیجه عزیزم واقعا ازت بی نهایت سپاسگزارم ازاینکه نوشتی…

      “شادی مسریه، شادی شادی میاره”

      تو روی خودت کار کن، ثروت بصورت طبیعی وارد زندگیت میشه…

      اینکه خوب زندگی کن و کمک کن جهان جای بهتری برای زندگی باشه….

      ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهانه

      چقدر لازم دارم که به یاد بیارم معنوی ترین کار دنیا ثروتمند شدنه و من فقط باید روی خودم کار کنم و جلوی نشتی های انرژی رو بگیرم. چقدر بیشتر از قبل لازم دارم تا خوب زندگی کردن تمرین کنم و در روزمرگی زندگی قرار نگیرم و هر روز بهتر تز دیروز خودم باشم و خودمو بهبود بدم چون من لایق تمام چیزهای خوب هستم مثل شما دوست خوب و ارزشمندم.

      این نوشته های کهکشانی با کلی عشق تقدیم تو…

      دوستت دارم خدیجه جان بووووس

      برات از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی خواهانم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    حمیده دربیدی گفته:
    مدت عضویت: 1558 روز

    باعرض سلام وخداقوت به استاد عزیز و مریم خانم مهربان.

    اول ازهمه ازتون ممنونم که باانرژی وعشقتون ماراهم درشادیهاتون ونکات مثبت درزندگی واتفاقات عالی زندگیتون شریک میکنین.

    راستش من اولین بارمه که نظرم رومیخوام بگم همیشه نظرات روخوندم وبرام جالب بودن که دوستان خیلی راحت وعالی نظراتشون رومیگن،واینکه دفعه دومه که تافایلی اومده بازشون کردم ومیتونم نظر بدم اولش گفتم نه من نمیتونم چی بگم چجوری بنویسم ولی یه حسی بهم میگه که حتما شروع کنم به نوشتن وخودشم بهم میگه چی بنویسم.

    اول ازهمه اونی که توذهنمه رومیخواستم بگم،دیشب باخانواده ام رفته بودیم بیرون وچندساعتی من باپسر کوچکم که درآغوشم خوابیده بود نشسته بودم ودلم گرفته بود وداشتم فایلهای استادراگوش میکردم یکی ازفایلها خیلی برام جالب بود درموردجوانی که کامنت گذاشته بود که درعرض دوسال زندگیش روعوض کرده بود واینکه گفته بود ماباید شخصیتمون روعوض کنیم واستادخیلی جالب توضیح دادن دراین موردکه ماسک نزنین وواقعا خودتونوتغییر بدین درموردش خیلی داشتم باخودم حرف میزدم پسربزرگترم که اومد توماشین باهاش دراین مورد صحبت کردم وازاین موردکه ورودیهای خوبی ندارم واطرافیان درمورداتفاقات ناخوشایند میگن وذهنم بهم ریخته میگفتم که بهم گفت که مامان اگر بتونی خروجی هات راکنترل کنی وخروجیهای خوبی داشته باشی ورودیهات هم خوب میشن ومثال استادعباس منش روبرام زد که فکر نکن استادهم فقط اتفاقات عالی رومیبینن ایشون هم چیزهایی رومیبینن که ناخوشاینده براشون ولی دیدشون را از اون موضوعات برمیدارن و میگذارن روی موضوعاتی که دوست دارن.

    من اون لحظه خیلی نتونستم درک کنم حرفهای پسرم را ولی الان که این فایل را میبینم واقعا بهتردرک میکنم .

    بله استاد باعشق رفتین روی پشت بام بترکینگ ودارین این فایل را با عشق با مابه اشتراک میگذارین وماراشریک میکنین درشادی،حال خوب وزیباییهای اونجا.

    توی این فایل خیلی زیبایی هست،

    برام جالبه که یک شهری وجودداره که مردمش عاشقانه وباعشق اومدن توی بارون ایستادن وجالبتراینکه هم هزینه دادن وهم ازخونه واسه خودشون صندلی آوردن تابتونن تیم موردعلاقه شون راتشویق کنن وچقدراینهابرای مادرس داره.وقتی آدم عاشق باشه هرکاری میکنه برای عشقش.

    چقدرزیبا جشن میگیرن وحتی برای شادی کردن هم نظم رارعایت میکنن درجای خاص قرارمیگیرن وشادی میکنن وهرکس دوست داشته باشه دراون جمع قرارمیگیره ومزاحم دیگران هم نیستن .

    واقعا چه زیباست وقتی میبینی دراین جهان کشور وشهرهایی هست که همه چی اون بانظمه واین نظم وزیبایی حس آدم روقشنگ میکنه.

    ممنون استادعزیزومریم جان ازاینکه این زیباییها واتفاقات عالی رابه مانشان میدین.

    سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای:
    • -
      شیرین عبدی زاده گفته:
      مدت عضویت: 2229 روز

      حمیده جان خداروشکر میکنم از اینکه به الهام قلب ت گوش کردی و دیدگاه قلبی ت رو نوشتی، دقیقا همونی بود که من باید الان در این لحظه میخوندم… خداوند سریع الجوابه و من همین الان توی ذهنم با خدا صحبت میکردم و گفتم خدایا چکار کنم امشب توی جمعی بودم که حرفها همه منفی بود و همین باعث شد وی وقتی رفتم اینستا گرام خبرها ی منفی ببینم ، و همین باعث شد که تصمیم بگیرم صفحه های که دارم رو پاک کنم… همین تصمیم من باعث شد خداوند من رو به دیدگاه شما هدایت کنه و از زبون پسر شما بهم بگه که مهم نیست ورودی چیه، حواست به خروجی ذهنت باشه شیرین، تو توکل و ایمان ت رو نشون بده من ورودی های ذهنت رو خودم برات مرتب میکنم که دیگه ناخواسته نداشته باشی..‌ خدایا سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        حمیده دربیدی گفته:
        مدت عضویت: 1558 روز

        سلام شیرین بانو خیلی خوشحال شدم وقتی کمنتتون روخوندم واشک ریختم واقعا خداجواب میده الان که دارم تایپ میکنم چشمام پراراشک شده خداخیلی زود جواب میده بعضی وقتها متوجه میشم وبرعکسش.

        راستش از دوشب پیش خیلی رفتم توفکر که چجوری واقعا شخصیتم رومیتونم تغییر بدم وادا تغییر را درنیارم.

        امیدوارم عالی باشین خیلی خوشحال شدم که به صدای درونم گوش دادم .موفق وشاد وپیروز باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَهً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ»

    (ﻭ ﻛﻮﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻲ [ ﻭ ] ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ [ ﺩﺭ ﺟﺎﻱ ﺧﻮﺩ ] ﺑﻲ ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻰﭘﻨﺪﺍﺭﻱ ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﺑﺮ ﮔﺬﺭ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ . ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻛﻪ [ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ] ﻫﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﻣﺤﻜﻢ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ; ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺍﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻴﺪ ، ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ)

    «مَن جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ خَیْرٌ مِّنْهَا وَهُم مِّن فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ»

    ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺧﻴﺮ ﻭ ﻧﻴﻚ ﺑﻴﺎﻭﺭﻧﺪ ، ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﻫﻮﻝ ﻭ ﻫﺮﺍﺳﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﻳﻤﻦ ﺍﻧﺪ) (88-89 نمل)

    —————————————————————————

    إلهی، چگونه دعوی بندگی کنم که پرندگان از من می رمند و دَدان رامم نیستند ؛ إلهی،‌ گرگ و پلنگ را رام توان کرد، با نَفْسِ‌ سرکش چه باید کرد؟

    إلهی، چگونه ما را مراقبت نباشد، که تو رقیبی؛ و چگونه ما را محابست نبوَد که تو حسیبی.

    إلهی، نهرْ بحر نگردد، ولی تواند با وی پیوندد و جدولی از او گردد ؛ إلهی،‌ چون در تو می نگرم،‌ رعشه بر من مستولی می شود؛‌ پشه با باد صرصر چه کند؟

    إلهی، دیده از دیدارِ جمال لذّت می برد و دل از لقای ذوالجمال ؛ إلهی، انسان را قِسطاس مستقیم آفریده ای،‌ افسوس که ما در میزان طغیان کرده ایم.

    إلهی، نعمت ارشادم عطا فرموده ای، توفیق شکر آن را هم مرحمت بفرما ؛ إلهی، عروج به ملکوت بدون خروج از ناسوت چگونه میسّر گردد؛ «یا مَن بِیدِهِ مَلَکوتُ کُلِّ شیءٍ‌ خُذْ بِیدی.»

    إلهی، به سوی تو آمدم، به حقّ خودت مرا به من برمگردان ؛ إلهی، اگر بخواهم شرمسارم، و اگر نخواهم گرفتار ؛ إلهی، ظاهر که این قدر زیباست، باطن چگونه است؟

    إلهی، آخرِ خودت را در حق ما اوّل بفرما، که آخرین شکایت را أرحم الراحمین فرماید.

    إلهی، فرزانه تر از دیوانۀ تو کیست؟

    إلهی، دولت فقرم را مزید گردان!

    (الهی نامه مرحوم علامه حسن زاده آملی)

    —————————————————————————

    سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار و همه دوستان نازنینم در این سایت.

    این فایل نشانه امروزم بود و جریان هدایت میگه : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ ؛ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ؛ خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ ؛ اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ ؛ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ؛ عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ»

    خدایا شاهد و حاضر و ناظری که من از خودم هیچی ندارم و هیچی نمیدونم و به هر خیری که بهم عطا کنی محتاج و نیازمندم. از نور خودت بر ظلمات جهل من عطا کن و من رو نورانی کن و بر قلب و زبان و دستانم جاری شو تا برای تو و بخاطر توحید بنویسم و پناه میبرم از خودپسندی و شرک و غرور. پناه میبرم به خداوند از نجوای شیطان و گمراهی ذهنم.

    —————————————————————————

    جهت کنترل کمالگرایی ذهن ، و همچنین یادآوری مسیر تکامل و همچنین هینت دادن به ذهن که اعتبار همه چیز از آن خداست و به میزانی که تسلیم خداوند باشیم و خاضع باشیم به درگاهش بیشتر رشد میکنیم،لینک کامنت گذشته خودم زیر این فایل رو می‌ذارم، تیرماه 1401

    abasmanesh.com

    تازه شش ماه بوده که عضو سایت بودم و نمیدونستم چی بنویسم و چطوری بنویسم …

    یه جوک بی‌مزه و قدیمی تعریف کنم …

    «میگن یه نفری افتاده بود توی آب داشت غرق میشد ، مردم همه دور آب داشتن داد و بیداد میکردن که یالا نجاتش بدین ، حتی گزارشگر تلویزیون داشت پخش زنده فیلم می‌گرفت که دیدن یه بوشهری داره شنا کنان میره برای نجات اون فرد و با موفقیت نجاتش میده … بعد که دوتایی شنا میکنن میان کنار ساحل گزارشگر میگه: آقا خیلی حرکت شجاعانه ای بود، تحسین تون میکنم، میشه خودتون رو معرفی کنید و بگید چرا این شجاعت رو به خرج دادین … بوشهریه میگه بنام خداااااااا، عبدی هسوم از محله جفره ماهینی ، اول بگین کی بود هولم داد تو آب …»

    حالا ربطش چی بود …

    یادمه کامنت نوشتنم رو از جایی شروع کردم که استاد عباس منش داشتن در مورد بهبود سایت صحبت میکردن و میگفتن ما کلی اکانت رو توی سایت که نه هیچ فعالیتی داشتن و نه محصول خریده بودن، و نه کامنت یا پاسخی نوشته بودن رو حذف کردیم… منم مدتی بود عضو سایت بودم و داشتم فایل میدیدم هنوز هم توان خرید محصولات رو نداشتم و بعد گفتم نکنه استاد منم حذف کنه، من میخوام اینجا فعال باشم بذار حداقل چندتا کامنت بنویسم استاد حذفم نکنه… یعنی عملاً استاد عباس منش هولم داد توی آب ، منم گفتم خب اکی بذار ادامه بدیم. مشق نوشتن های ما ادامه پیدا کرد و بهبود و تکامل پیدا کرد تا الان که دیگه نه استاد عباس منش و استاد شایسته از دست پرحرفی های من آرامش دارن، نه بچه های سایت ، نه حتی خواجه حافظ شیرازی و مولانا ، و نه خداوند متعال و نه حتی شیطان رجیم‌، (کوتاه بیا بچه چقدر نجوا کنم و تو بازم پرو پرو ادامه میدی)… آخرش هم میترسم جبرئیل نازل بشه بگه خداوند متعال فرمودند یبار دیگه آیات قرآن من رو بدون رعایت قانون کپی رایت کامنت کنی خودم شخصاً بلاکت میکنم…

    مخلصیم خدایا … دست تسلیمم بالاست ، تلاش میکنم به جریان هدایت و توحید وصل باشم…

    بقول خانم شهریاری ، بوس به کله ات بزرگوار…

    من بنده خاضع و پر رو درگاهت هستم…

    —————————————————————————

    یه کمی هم بریم سراغ فایل…

    جملات انگیزشی بازیکنان در ابتدای فایل خیلی جالب بود برام. یعنی انگار نه انگار که بازی قبلشون رو باختن ولی انگار پرونده باخت قبلی شون به کلی بسته شده و اومدن که با ذهنی آروم یه مبارزه جدید رو شروع کنن ؛ جمله مربی تیم هم خیلی قشنگ بود، برای پیروزی باید کار کنیم، باید بدستش بیاریم ، تیم دیگه اونو بهمون نمی‌ده. به سر و صدا ها کاری نداشته باشید، تنها چیزی که مهمه افراد توی این اتاق هستن.

    و زیبایی جریان هدایت ، یه وقفه کوتاه افتاده توی مسیر پیروزی تیم تمپا بی لایتنینگ تا برد آخرشون کلاس درس ثروت و قانونمندی باشه برای ما.

    این حجم از تماشاگر و این حجم از تراکنش مالی فقط بخاطر بلیط یا بخاطر خرید لباس و پرچمهای تبلیغاتی تیم لایتینگ، از طرفی حجم انبوهی از مردم که از جاهای مختلف وارد این شهر میشن و از امکانات شهری مثل هتل ها و مراکز خرید استفاده میکنن. همه و همه در خلق ثروت ایجاد گردش مالی موثر هست. رودخانه ای عظیم از ثروت که دائماً جریان داره از سمت مردم به طرف شهر و ورزشگاه و دوباره از از ورزشگاه و بازیکنان به طرف شهر و مردم. یه نگاهی کنید به تعداد قایق های که توی رودخانه هستن، فقط چه تشکیلات منظمی در جریان بوده تا حجم عظیمی سوخت رو فراهم کنه برای حرکت قایقها در همین روز مراسم. یا به تعداد آدمها نگاه کنید ، اگه هر نفر در طول این روز مراسم فقط یه بطری آب معدنی بخوان تهیه کنن، که تا آخر مراسم استفاده کنن، چه حجمی تراکنش مالی از فروش آب معدنی شکل میگیره.

    واقعاً ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست.

    از طرفی ببینید این جشن و این پیروزی تیم شهر تمپا تمرکز و توجه تمام رسانه ها رو تا مدتی می‌ذاره روی شهر تمپا و مردم زیادی توجه شون جلب میشه و طی روزها و ماه‌های بعد از مراسم به این شهر سفر میکنن و از زیبایی هاش بهرمند میشن.

    الحمدلله رب العالمین. الهی صد هزار مرتبه شکر بخاطر این حجم عظیم از نعمت و ثروت.

    چند روز پیش توی یوتیوب یه کلیپ دیدم از رونالد ریگان رئیس جمهور چهلم ایالات متحده؛ (هر وقت میرم توی یوتیوب یکی از ساجسشنهای یوتوب کلیپ جوکهای ریگانه) خدابیامرز با لحنی طنزآمیز توحید و یکتاپرستی رو بیان میکرد.گفت تعدادی آتئیست (خدا ناباور) رو دعوت کردم سر میز شام و بعد از اینکه غذا رو خوردن بهشون گفتم من باور ندارم اصلا چیزی بنام آشپز وجود داشته باشه.

    بزرگوار هم خیلی زبون دراز بوده هم خیلی شوخ طبع ، وقتی یبار به سمتش تیراندازی شده بود و از ناحیه قفسه سینه آسیب دیده بود، توی بیمارستان به اطرافیان روحیه می‌داده و می‌گفته: ببخشید یادم رفت جاخالی بدم.

    —————————————————————————

    استاد و استاد عزیزم و دوستان نازنینم ، از درگاه خداوند متعال برای همه شما عزیزانم بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و آرامش و رحمت خداوند رو درخواست میکنم. همواره شادکام و سلامت باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 61 رای:
    • -
      سعیده شهریاری گفته:
      مدت عضویت: 1299 روز

      حمید حنیف عزیزم‌سلام

      سلام و سلامتی و نور و عشق ورحمت الله به قلب سلیمت

      هم اکنون صدای سعیده رو می‌شنوی از لاکِ درون!

      ازوقتی فایل جدید(تسلیم در برابر خداوند)اومده روی سایت،من مثل لاک پشت رفتم توی لاک خودم و سرتاپا گوش شدم برای هضم صحبت های استاد.

      یادمه آخرای فروردین بود،داشتم جلسه ٣ ثروت رو توی دفترم مکتوب میکردم که یک احساس قوی بهم گفت برو سایت رو چک کن،و بعد متوجه شدم بعد از مدت ها استاد اومده جلوی دوربین و فایل بی نظیر توحید عملی ١١ رو ضبط کرده ،وقتی فایل رو دیدم،خیلی دلم میخواست براش کامنت بنویسم ولی همون احساس قلبی بهم گفت الان وقت نوشتن نیست،برو دنبال ایده ی الهامیت،برو کیش …

      داستانشو بارها گفتم که چطور هدایت شدم بلیط بگیرم درحالیکه خبر نداشتم اوضاع قراره امنیتی بشه و بعد با هدایت خدا،سفر من به کیش در بهترین حالت بدون یک ساعت تاخیر رقم خورد.

      دیروز که این فایل توحیدی آپلود شد،دوباره همون اتفاق افتاد،همون احساس که الان وقت نوشتن نیست،فقط به صدای استاد گوش بده،فقط حرفاش رو هضم کن تا بفهمی دقیقا چی میگه.

      خلاصه که ما فعلا در لاک درون هستیم.

      دیشب دیدم نمیتونم ذهنم رو کنترل کنم،گفتم بزار برم فیلم های مسخره بازی هامون تو icu روببینم،رشید و حمید و سهراب :))) پایه ثابت های طنز icu!

      خب یکم اوضاعم بهتر شد ولی باز همون نجواهای ذهن!دیگه پناه بردم به صدای قرآن که آرومم کنه تا خوابم ببره،وقتی صدای سوره ی حدید کنار سرم پخش میشد ناخودآگاه منو پرت میکرد تو خاطرات آذرماه پارسال که تازه رفتم بودم گرگان،روز های اول انتقالیم بود و من فکر میکردم الان وقت جشن گرفتن این موفقیت که بعد از سالها تونستم با قدرت توحید انتقالی رو رقم بزنم ولی پلن خدا چیز دیگه بود،من واقعا شوکه شدم بودم.

      جهان منو تحت فشار قرار داده بود تا ببینه آیا از من چیزی غیر از توحید هم سر میزنه یا نه؟خلاصه که شبا توی اتاق خونه ی مادربزرگم صوت سوره ی حدید رو میزاشتم و میرفتم زیر پتو گریه میکردم،میگفتم حتی خداهم اشک هام رو نبینه فکر نکنه یک وقت کم آوردم :)اون روز ها و شب ها گذشت …من فقط ٣ ماه توی اورژانس و اون اتاق موندم…بعد بازی عوض شد…مطمئنمم اینجا هم بزودی بازی عوض میشه.

      نه اینکه اوضاع بد باشه نه!

      ولی مهاجرت و مسائل خودش …می‌دونم که میدونی دارم از چه کنترل ذهنی حرف میزنم.بگذریم….

      یک چیزی رو یادم رفت اولش بگم،این فایل نشانه ی امروز من بود،وقتی دیدمش اومدم کامنت بخونم دیدم کامنت شما آخرین کامنت این فایله،این ردپات رو قبلا خونده بودم ولی الان احساسم منو دعوت کرد به نوشتن،درحالیکه هیچ قصدی برای کامنت گذاشتن نداشتم،اما مگه میشه از احساس قلبی پیروی نکرد؟

      دیروز صبح یک جلسه کاری داشتم با مدیرعاملم،درواقع یک جلسه کاری برای شروع همکاری با یک خانوم جهت فروش بود که به من گفت می‌خوام شماهم باشی،همون کافه ساحلی ،همون ویو دریا …همون آهنگ های شاد…

      من و مدیرعاملم یک سمت میز،دوتا خانومم اون سمت…

      ایشون صحبت میکردن و من سراپا گوش …از بس این مرد توحیدی و کاردرست و آگاهه…ایشون واقعا یک تاجر بالیاقته…

      وسط صحبت هاش مثلا درمورد اخلاقش ،یا ازش کاریش می‌گفت و بعد می‌گفت خانم شهریاری می‌دونن من چی دارم میگم !:) بعد من با خودم فکر میکردم خدایا خانم شهریاری رو از کجا به کجا رسوندی:) خونه ی خوبش من الان باید توی icu بودم درحال گزارش نوشتن یا راند مریض ها،یا توی اورژانس کودکان بودم و داشتم توی سر خودم میزدم که چه جوری کار این همه مریض رو باهم انجام بدم…

      حالا نشستم سر میز مذاکره تجاری…اونم کنار این مدیرعامل…

      تموم مدت صحبت ایشون،من دستم زیر چونه م و دوتا چشم و دوتا گوش قرض کرده بودم و تموم حواسم پی ایشون و حرفاشون بود،نمیخواستم یک جمله ش رو از دست بدم،مثل صحبت های استاد…

      خلاصه که مذاکره ی کاری تموم شد و با موافقت همکاری ،اون خانوم ها رفتند،من موندم و ایشون و صحبت درمورد کار …

      وقتی بهشون گفتم من هنوز نگرانم که کارم رو درست انجام بدم و کم کاری نکرده باشم میدونی بهم چی گفت؟

      بهم گفت مشکل من و شما میدونی چیه؟من وشما ازونور افتادیم:)دست از خودخوری و نجوا بردار،این کاری که شما می‌کنی دقیقا همون چیزی که من میخوام،داری کارت رو درست انجام میدی کاملا،چرا انقدر خودتو اذیت میکنی؟تو هم مثل من کمال گرایی ولی باید این کمال گرایی رو کنترل کنی.

      شاید باورت نشه بعدش لیوان آب رو دستش گرفت و گفت میتونی توی این لیوان یک لیتر آب بریزی؟گفتم نه خب نمیشه!

      گفت ببین ثروت و نعمت هم همینجوریه،توی این یک لیوان یک لیتر آب جا نمیشه!باید ظرف رو بزرگتر کنی!

      هرچقدر توی این ظرف کوچیک آب بریزی،سر ریز میشه.

      هرچقدر آروم تر باشی،کمالگرایی رو بزاری کنار،ظرفت بزرگتر میشه و خود به خود گنجایش دریافتش هم می‌ره بالا …

      بعد که صحبت هامون تموم شد گفت خودم میرسونمت…

      نه از در قبل من رفت بیرون ،نه از روی پله ها…ببین بحث مدیرعامل و کارمند نیستا،ایشون جای پدر منه،مثل پدرم برام قابل احترامه ولی هرکاری کردم که ایشون اول برن از کافه بیرون قبول نکردن …

      این مدار عزت و احترام کجا بود تا الان؟

      من کجا بودم؟!

      ببخشید که داره طولانی میشه …دلم نیامد که تعریف نکنم توی راه چی شد…

      ظهر چله ی تابستون و گرما و شرجی کیش رو که میتونی تصور کنی …؟

      توی مسیر یک خانومی وایساده بود کنار خیابون منتظر مینی بوس،من اصلا حواسم بهش نبود،ندیدیمش!

      ولی مدیرعاملم ایشون رو دید و وایساد و گفت ما داریم میریم این سمت،شماهم اگر مسیرتون اون سمت تشریف بیارید برسونمتون!

      خانوم که کنار من سوار شد،صورتش از گرما گل انداخته بود گفت خیلی وقته منتظر مینی بوس بودم،کرایه تاکسی ها هم خیلی گرونه….دیگه داشتم به گریه میفتادم که خدا شمارو رسوند …

      کل مسیر رو هم مدیرعاملم داشت با تلفن صحبت میکرد و فقط با اشاره ازمون می‌پرسید کدوم وری برم…

      یکم با خانومه مشغول صحبت شدم و بعد با لبخند بهش گفتم تا حالا این تبلیغات سطح جزیره رو دیدی؟این آقایی که داره رانندگی می‌کنه مدیرعامل این شرکته:)

      ببین خانومه هم شوکه شد و هم زد زیر گریه،گفت من خیلی وقت بود توی گرما وایساده بودم واقعا نمیدونستم چیکار کنم،خدا خیرشون بده که برام وایسادن و….

      بهش گفتم آره ،ایشون خیلی انسان شریفی هستند ولی …این خدا بود که به کمکت بود …این خدا بود که برات این راننده و این ماشین رو فرستاد…خدا همیشه کمک هاشو می‌فرسته….

      خلاصه که توی مسیر خانوم با کلی تشکر و دعای خیر پیاده شد و رسیدیم به خونه‌ی من،منم با تشکر از ماشین پیاده شدم که برم سمت خونه ،دیدم دوباره صدام زدن…

      گفتم جانم؟

      گفت ببین! انقدر حرص نزن باشه؟انقدر نگران نباش !

      :))))

      چیزی نداشتم بگم…فقط خندیدم و گفتم چشم و تشکر کردم و رفتم ….

      یک وقتایی واقعا تو کار خدا میمونم و تو کار عقل ناقص خودم…

      نمیگم آدم بی ایمانیم،نمیگم شرایط اصلا سخت نیست،چرا سخته که برخلاف دیدگاه های بقیه سعی کنی فقط به خدا توکل کنی و بگی من منتظر دریافت هدایتم و فعلا هیچ ایده برای حل مسائلم ندارم…سخته که به کمبود ها و نگرانی ها و دلتنگی ها فکر نکنی…من دارم تموم تلاشم رو میکنم که اعراض کنم….

      اما کاش معجزات خداوند انقدر زود برام عادی نشه که چه اتفاقی افتاد توی زندگی من که اینجوری همه چیز کن فیکون شد…

      دیشب فاطمه جان بهم گفت جلسه 5 قدم٨ رو گوش بده،گفتم چشم،جلسه ای که استاد تاکیید داره برای برداشتن تمرکز از روی مسائل غیر قابل حل…و اجازه دادن به خدا که خودش حلشون کنه…

      اونجا که میگه جات که رودخونه نیست عزیزمن،جات تو اقیانوسه…دست و پا نزن…بزار جریان ببرت اونجایی که باید …

      احتمالا امروز هم بهش گوش بدم …خیلی به توکل و ایمان و رهایی آدم کمک میکنه.

      نمی‌دونم چرا اینم گفتم،شاید برای شماهم هدایت باشه.

      میگما…خوبه که قصد کامنت نوشتن نداشتم …اگر داشتم چقدر می‌نوشتم ؟!

      اینم از کار ما،ببخشید اگر طولانی شد،نمیدونم چرا اینارو برای شما نوشتم ،گفت بنویس و منم گفتم چشم.

      انشالله که امروز روز بهتر و رهاتر و زیباتر و توحیدی تر از دیروزه …خداوند به قدرت سپاسگزاری و تسلیم ما بباره که به مسیر درست ادامه بدیم و اجازه بدیم خودش مارو روی دوشش سوار کنه و ببره اونجایی که باید…

      باید پارو نزد،وا داد

      باید دل رو به دریا داد

      خودش میبردت،هرجا دلش خواست

      به هرجا برد،بدون ساحل همونجاست

      در پناه نور باشی همیشه حمید حنیف

      به امید دیدارت در بهترین زمان و مکان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 113 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1284 روز

        بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

        «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»

        (پس هیچ کس نمی داند چه چیزهایی که مایه شادمانی و خوشحالی آنان است به پاداش اعمالی که همواره انجام می داده اند، برای آنان پنهان داشته اند)

        «أَفَمَنْ کَانَ مُؤْمِنًا کَمَنْ کَانَ فَاسِقًا ۚ لَا یَسْتَوُونَ»

        (آیا کسانی که مؤمن اند مانند کسانی هستند که فاسق اند؟ مساوی و یکسان نیستند)

        «أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوَىٰ نُزُلًا بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»

        (اما کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، پس برای آنان بهشت هایی که اقامت گاه دائمی است خواهد بود به پاداش اعمالی که همواره انجام می دادند، پیشکش میشود)

        —————————————————————————

        سلام و درود به شما سعیده جانم، انسان توحیدی و نورانی. الهی که در هر لحظه حالت عالی و مثبت و توحیدی باشه و در درگاه خداوند بینهایت متنعم باشی ، الهی که هر لحظه قلبت به خداوند متصل باشه و در آرامش و احساس مثبت باشی و خداوند شما رو آسان کنه برای دریافت نعمتها و ثروت‌ها و زیبایی ها.

        خیلی دوست دارم بتونم این کامنتت رو پاسخ بدم، اگر نجواها اجازه بدن؛ دیروز یه پاسخ طولانی نوشتم ولی چون خورد به تعویض شیفت و اون حس قلبی برای نوشتن قطع شد، وقتی رسیدم خوابگاه دیگه کامنت رو پاک کردم، اینم باگ سیستمی منه دیگه.

        نوشته بودی «هم اکنون صدای سعیده رو می‌شنوی از لاکِ درون» ؛ فکر میکردم خودم تنها کسی هستم که بعد از چندین بار شنیدن فایل «تسلیم بودن در برابر خداوند» رفتم توی لاک خودم.

        —————————————————————————

        توی افسانه های یونان و ایران و مصر و چین از یک پرنده افسانه ای و مقدس نام برده شده بنام ققنوس؛ میگن ققنوس هزار سال عمر می‌کنه و وقتی به پایان عمرش میرسه یه توده هیزم جمع می‌کنه و بالای اونها میشینه و اونقدر آواز میخونه و بال میزنه تا وقتی هیزم‌ها شعله ور میشه و ققنوس در آتش میسوزه، و از خاکستر ققنوس، ققنوسی جدید متولد میشه.

        این قصه آدم رو یاد اون شعر مولانا هم میندازه. «در این عشق بمیرید»

        وقتی کامنتت رو خوندم هم یاد قصه ققنوس افتادم، و هم شعر مولانا.

        فایل «تسلیم بودن در برابر خداوند» که اومد روی سایت برام پر از نشانه بود. صبح که میخواستم بیام سر کار از قرآن هدایت گرفتم سوره حمد اومد و کلی حالمو خوب کرد و گذاشتم روی تکرار بارها و بارها گوش دادم و وقتی اومدم ایستگاه دیدم فایل جدید داریم و اتفاقاً استاد توی فایل از آیات سوره حمد حرف میزنه. هر مثالی استاد میزد انگار برای من بود. انگار یه جلسه مشاوره خصوصی بود که من قبلش سوالات و مسائلم رو مطرح کرده بودم و استاد الان داشت یکی یکی به مسائل من جواب میداد. مسائل در مورد روابط یا مسائل مالی یا مسائل کار و شغل.

        فرکانس صداقت و درستی صدای استاد به حدی بود که من رو با خاک یکسان کرد. مثل زمانی که ابراهیم نبی با تبر توحید به جان بتخانه افتاده بود. وقتی فایل رو گوش میدادم میگفتم فلان موضوع رو بنویسم فلان تجربه و فلان نتیجه ولی وقتی فایل تموم میشد میدیدم هیچ حرفی برای گفتن ندارم و دوباره فایل رو گوش میدادم. استاد منو در هم کوبیده بود و با خاک یکسان کرده بود و حالا من باید از خاکستر دوباره بلند میشدم.

        یه مثال دیشب به ذهنم رسید، فرض کن شاگردی زیر دست استادی داره یک هنر یا مهارتی رو یاد میگیره. نقاشی، یا کوزه گری یا هر چیزی دیگه، در ابتدای راه هر بار که نتیجه تمرینش رو به استادش نشون میده استاد میگه این تمرینی که انجام دادی به درد نمیخوره و اینجا و اینجا و اینجاش ایراد داره. شاید شاگرد دردش بیاد و اذیت بشه ولی پروسه یاد گرفتن و شاگردی کردن هنوز ادامه داره.

        وقتی فایل رو دیدم برای چندین و چندمین بار به درگاه خداوند اظهار عجز و ناتوانی و ناآگاهی کردم. گفتم خدایا من هیچی نمیدونم، تو میدونی. خدایا از عقل و منطق خودم گیوآپ میکنم و دست تسلیمم بالاست. به حدی که رفتم توی دفترم چند بار نوشتم خدایا من در این لحظه عاجزترین و ناتوان ترین و ناآگاه ترین بنده تو هستم. من قلبم رو باز میذارم برای دریافت هدایت‌ها.

        دیگه فایل دیگه ای نمیتونستم گوش بدم. فایل صوتی رو دانلود کردم و گذاشتم توی پوشه توحید عملی. و تمام دیروز رو حس میکردم از بعد زمان و مکان خارج شدم. شاید اغراق آمیز به نظر بیاد ولی به کلی بیخیال شده بودم. حتی بیخیال تمرین کردن و فایل گوش دادن. با اینکه این روزها توی تعمیرات اساسی پالایشگاه هستیم و توی اوج گرما کار جسمی مون خیلی سخته. ولی من به لحاظ جسمی از کار سخت محیط اذیت نمیشدم، از گرما اذیت نمی‌شدم ، فقط به لحاظ ذهنی بخاطر این فایل زیر فشار بودم. بارها به خودم میگفتم من هنوز مشرکم، من هنوز به درگاه خداوند عاصی هستم. من هنوز هیچی از توحید متوجه نشدم.

        خلاصه اینکه تمام دیروز رو زیر فشار ذهنی بودم تا عصر که واقعاً به لحاظ ذهنی هم گیوآپ کردم گفتم خدایا من دیگه نمیتونم این وضعیت رو ادامه بدم، من حتی دیگه نمیتونم فایل گوش بدم. با اینکه به لحاظ جسمی خیلی خسته بودم رفتم توی باشگاه و تقریباً سنگین ورزش کردم ، سنگین تر از روزهای عادی. و موزیک گذاشتم روی اسپیکر… تا رسید به آهنگ محسن چاوشی … (شعر در این عشق بمیرید مولانا)

        —————————

        «بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید ؛ در این عشق چو مردید همه روح پذیرید»

        «بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید ؛ کز این خاک برآیید سماوات بگیرید»

        «بمیرید بمیرید و زین نفس ببرید ؛ که این نفس چو بندست و شما همچو اسیرید»

        «یکی تیشه بگیرید پی حفره زندان ؛ چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید»

        «بمیرید بمیرید به پیش شه زیبا ؛ بر شاه چو مردید همه شاه و شهیرید»

        «بمیرید بمیرید و زین ابر برآیید ؛ چو زین ابر برآیید همه بدر منیرید»

        ——————

        گذاشتمش روی تکرار و بالای 2 ساعت فقط به همین آهنگ گوش دادم. واقعاً یه وقتایی لازمه از گذشته خودش بمیره، و اون بتهای درون رو بشکنه و مجدداً از خاکستر برخیزه.

        چند بار توی کامنت ها از فیلم جذاب Gravity حرف زدم، یه جایی از فیلم Gravity ستوان کوالسکی (جورج کلونی) یه دیالوگ داره و به دکتر استون (ساندرا بولاک) میگه :

        Landing is Launching

        یعنی فرود همون پرتابه. ظاهراً داره در مورد راکت‌های فرود سفینه سایوز حرف میزنه ولی برداشت من از این جمله این بود که سجود و تعظیم و خضوع به درگاه خداوند شروع اوج گرفتنه. همون حرفی که استاد بارها میگه به درگاه خداوند خاضعتر باشیم. یه وقتایی لازمه به درگاه خداوند به سجده بیافتیم. یه وقتایی لازمه برای اوج گرفتن، فرود بیایم.

        —————————————————————————

        چقدر لذت بردم از نکاتی که در مورد مدیر عامل تون گفتی ، واقعاً انسان توحیدی و تحسین برانگیزیه. اینکه توی اون شرایط گرما اون بنده خدا رو رسونده. نکاتی رو که در مورد خودتون گفته بودین منو به فکر برد. دیدم منم همینجوری ام. توی ذهن من کار کردن مساویست با کار فیزیکی سخت و اصلا ذهنم نمیپذیره که بخوام راحت باشم و پول دربیارم. ذهن من باور نداره که میشه راحت و بدون تقلای جسمی پول درآورد. اصلا اینجا توی آتش‌نشانی یه شوخی بین همکاران مرسومه، که وقتی میرن عملیات یا استندبای و برمی‌گردن میگن حقوق امروزمون حلال شد، یعنی اگه 12 ساعت شیفت باشیم و هیچ کاری نباشه حقوق مون حلال نیست؟؟

        درسته باید فعالیت کنیم و اساساً جهان آدم غیر فعال و مولد رو کنار میزنه، ولی کار و فعالیت می‌تونه راحت و موثر باشه. کار راحت به معنای کار نکردن نیست ؛ کار راحت به معنای بی ارزش بودن نیست؛ کار می‌تونه توحیدی و ارزشمند باشه، در راستای گسترش نعمت و ثروت در جهان باشه ، در راستای خدمت کردن به افراد باشه و در عین حال راحت باشه.

        ما لایقش هستیم. جهان بینهایت متنوعه و بینهایت ایده براش وجود داره، ایده هایی متناسب با استعدادهای درونی و توانایی های ما که عده زیادی به این استعداد و توانایی نیاز دارن.

        از جهتی باورهای غلط گذشته و از جهتی کمالگرایی باعث شده سالها توی محیطهای کاری سختی کار کنم و سختی کشیدن برام مترادف باشه با کار مفید.

        —————————————————————————

        ازت متشکرم سعیده جان بخاطر کامنت ارزشمندت ، لابلای این کامنت نوشتن یه استندبای 2 ساعته نجات هم رفتم ، ولی سعی کردم نجواها رو بیخیال بشم و کامنتمو تموم کنم. هدایت قرآنی که توی کامنت دیروزم نوشته بودم دقیقاً آیات 17-19 سوره سجده بود و دلم نیومد برات نفرستم. ما هنوز نمی‌دونیم که خداوند چه پاداشهای نور چشمی از نتایج طلایی مسیر توحید قراره بهمون بده. چون مدار اهل ایمان با مدار اهل فسق تفاوت بسیار عظیمی داره.

        سلام و درود و خدا قوت و دعای خیر من رو پذیرا باش از گرما و شرجی عسلویه به گرما و شرجی جزیره توحیدی کیش. بینهایت ازت متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندت که هر کلمه اش به جانم نشست. در راستای کنترل ذهن دیروزم ، نقطه آبی کامنت شما واقعاً خودش پاداش محسوب میشد. اینقدر هم نگران طولانی شدن کامنت نباش، بنویس ، پر و پیمون بنویس، وسطش خواستی قصه بگو، خاطره تعریف کن، آیات قرآن رو تحلیل کن، از استاد نقل قول کن، تبلیغات هم خواستی بذار، خواستی جوک تعریف کن یا برای روح اموات و گذشتگان فاتحه بخون، من که از خداااااامه.

        «رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی ۖ إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ»

        در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی در مدار توحید و نور رب العالمین.

        به امید دیدار شما در زمان و مکان و شرایط و مدار توحید.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 99 رای:
        • -
          خدیجه غلام زاده گفته:
          مدت عضویت: 1926 روز

          سلام به حمید امیری عزیز

          ما خیلی وقته کامنت های شما رو دنبال میکنم. و چند روز پیش یه حسی به من گفت از شما سوالم رو بپرسم.

          خواستم توی عقل کل بپرسم که میسر نشد.

          سوال من و همسرم در مورد خوندن قرانه. از اون سال که کلاب هوس برگزار شد و در جلسه اول سپیده عزیز از هدایت گفتن و اینکه هر کاری دارید رها کنید و قران رو بخونید.

          ما به فکر خوندن قران افتادیم. و همیشه دنبال راه درستش بودیم. با نرم افزار استاد بازرگان امتحان کردیم چند ماه ولی ادامه پیدا نکرد. بعد یه مدت باز شروع کردیم با ترجمه فارسی به جز پرانتزی ها. ولی اونم ادامه نیافت.

          خلاصه چندین بار برای فهم قران متعد شدیم ولی اون حس و حالی که شما بچه های سایت ازش حرف میزنید رو پیدا نکردیم اگر پیدا میشد که ادامه پیدا میکرد.

          ما هم دوست داریم به نور قران پناه بیاریم چون علت این شجاعت و ایمان وکنترل ذهن و تشخیص الهاماتِ خیلی از بچه های موفق سایت و خود استاد عباس منش به خاطر فهم درست قرانه.

          من شاید خیلی کامنت ننویسم ولی تا جایی که بتونم کامنت ها رو میخونم. و دیدم که خیلی ها از جمله خانم شهریاری  از شیوه تحلیل شما تعریف کردن. برای همینم حسم گفت از شما بپرسم و راهنمایی بخام اولین بار که شروع کردید از کجا بود و چه منبعی و یا سایتی!

          ببخشید که سوالم به کامنت شما خیلی ربط ندا‌شت.

          ممنونم موفق و سربلند باشید.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
        مدت عضویت: 1329 روز

        بنام تنها خالق روزی دهنده..

        سلام سعیده جان!چقدر تصویر جدید،’از خودت زیباست..خونه جدیدته؟

        بهت تبریک میگم…بابت اینهمه کار کردن روی خودت رو….

        هدایت الله روز گذشته اومد که بیام کامنتتو تو این صفحه بخونم..که همه رو لطف الله می بینم..

        منم طبق الهامات خداوند پیش میرم..اینروزا خودم تنهایی زندگی میکنم..چقدر این حس تنهایی باعث شده تا وجودم بیشتر به پروردگارم ،’نزدیکتر بشه..وای چه درهایی تو بیزینس جدیدم داره برویم باز میشه..

        چقدر دلها داره بروم نرم میشه..چقدر هدایتها و نشنانه ها و خودسازی درونیم داره قوی قوی تر میشه…دقیقا افتادم روی ریل..هر چی پیش میرم عطشم..اون حس غرور الهیم داره قوی تر میشه…

        خیلی خوشحالم..که من دارم جزو اون چرخ دنده ها میشم…وای چه تجسمی راجع بکارم دارم میسازم…

        سعیده جان.پیامت بازم توحیدی بود ..توحیدی که میگه نمیخاد نگران باشی..اون صحبت فاطمه جان..که من حقیقتا هنوز تو مدار دریافت خیلی از دوره ها قرار نگرفتم..ولی میدونم به وقت خودش.انجام میشه…

        این صحبت از شما نور دلمو بیشتر نمود…

        جلسه ای که استاد تاکیید داره برای برداشتن تمرکز از روی مسائل غیر قابل حل…و اجازه دادن به خدا که خودش حلشون کنه…..

        اره هر چی فکرشو میکنم بیشتر بیشتر داره برام واضح میشه..

        که بدو بدو کردنهای گذشته ام رو بزارم کنار..تا ازامش بیشتری داشته باشم..و ارامشها باعث بشه کارهام به درستی انجام بشه…

        سعیده جان من تو حیطه.طراحی و دوختم..میدونی روز اول هدایت شدم به استاد فوق العاده ایی که ایشونم گرگانی هستتند..همیشه از خداوند میخاستم که خدا ..اون موقعها تو این جریانات نبودم..

        فقط میگفتم خدا من یه دوره لباس مجلسی و شب..میخام اینم نمیخاد هزینه رفت امد رو داشته باشی..بشه با سیستم اینترنت یاد گرفت..همون روز اول ورود به سایت یه هدایتی اومد که این دوره حدید رو بخر..

        و من اون دوره رو خریدم..چون میخاستم ..چیز جدید یاد بگیرم..همیشه بدنبال پیشرفت کارم بودم.حتی همون زمان دانشجویام..

        و من هدایت شدم به این دوره..

        و نکته مهم دیگه…من از الگو کشی همیشه میترسیدم یادمه سال اول دانشگاهم..همین درس رو مشروط شدم..(خخ).از بس برام سخت و زجر اور بود.با وجود اینکه خیلی اسون بودا..ولی ترسش،از یادگیریش خیلی زیاد بود.و بسیار مقاومت داشتم..

        بعد از انجام شدن و وارد شدن به این استاد بازم از یادگیری میترسیدم..و خدا بهم گفت اگه میخای موفق باشی باید ادامه بدی و با تکامل تونستم..کل اموزشهامو به بهترین نحو احسن انجام بدم…

        یه لباس عروس دوختم.با یه لباس شب ..اینم با بهترین متد روز دنیا…و تمام الگوهاشو کار کردم..اینقدر شیرینی کارم زیاد بود…که ریزکاریها هر جی در این دوره استاد توضیح میدا…بصورت عملی کار کردم..

        کلا درونم غوطه ور شد از اموزشهای صحیح..

        و ادامه دادم تا چند ماه…

        و بازم شروع به تکرار..توی چک لیستم مینوشتم..و روزها گذشت..و بازم هدایت شدم به یه دوره صحیح دیگه از همین اصول …و اینقدر دنیای رشتمو بعد از 15سال ،’درک کردم..

        گفتم ببین.چقدر ماها ترسمون زیاد از یادگیرییم هست..و کم کم بر ترسم غلبه کردم خوب که تمام مطالبا و دیگر اموزشها رو به لطف خدا بررسی کردم..

        سعیده جان..باور کنید ..اصلا نمیشه با ذهن درکش کرد اینچیزی که میگم!خودمم برام اولش بسیار مقاومت داشتم..

        .بصورت واضح بهم گفت حدودا سال گذشته…برو تو حیطه کلاه و دستکش فانتزی…

        حساب کنید..این نمونه کار تو یه بخش کوچکی از این دورهاا بود..

        و منم گفتم چشم..

        و اومدم..چند نمونه کار کردم اولاش برام سخت بود..و باعث شد..حتی آموزشها ،’هم بیام نکاتهای ریزی رو پیدا کنم.و بهترینشو ارائه بدم.(طبق الهامات)…

        و این الهام دقیقا یکسال گذشت.تا عید امسال..بصورت واضح و رسا..بصورت عملی خدا یه شخصی رو واسطه قرار داد.که بهم گفت کار دستکش و کلاه رو شروع کن.بیشتر الهامم دستکش بود…

        و من ادامه دادم…تا امروز…چیشد..اولین کارم وارد بازار شد..طبق الهامات پیش رفتم هنوزم نمیدونم خدا چه پلنی برام ریخته..فقط شاخکامو تیز کردم دارم کارمو پیش میبرم.

        .

        چند روز پیش.بازم هدایت اومد اون شخص با احساس خوب.بهم یه نمونه کلاه خاست.اگه بهت بگم خندت میگیره.دقیقا روز جمعه..حالا من اه در بساط نداشتم..منظورم وسایل نداشتم..

        یه لحظه بهم گفت همون شال مشکیه که خواهرت برات اورده.چون ایشون گفت میخام فلان جنس باشه..من با اون شال..یه کلاه خوشکل دوختم..

        بازم از طرف شخصی قبلا یه تکه پارچه بهم داده بود.یه روز حسم بهم گفت بردارش..و اینم برای زیر کلاه بالاخره ما کار رو به پایان رسوندیم..اینقدر این کلاه خوشکل شده بود..که خاهرم میگفت والا خوبه..

        میگفت دختر شال منو پاره کردی کلاه درست کردی..گفتم خودت بهم سوغات داده بودی…میگم خندم میگیره..در حرض چند ساعت…

        و بهم گفت تمیییز کار کنم.دقیقا از اماده اییم زیباتر بود..

        فعلا سعیده جان منم دارم پیش میرم. یه وقتایی نجوا میاد یوقتایی یه دل مشغولایی میاد…

        ولی میدونی..اون حس الهی خیلی زیاده..

        دستکشامو بهت بگم..یه نموته کار کردم.که حتی استادمم ببینش.فکر نمیکنه..

        سعیده میدونه پونت هدایت من به این بیزنس چی بود…

        میخام بازم بیام سر،’توحید….خداوند بهم کمک کرد …دقیقا اخرای فروردین شروع کردم..و هدایت یکی یکی منو تشویق کرد برای پیشبرد..یکاری انجام دادم .که بهمون خدای احد،’دهنم وا مونده از اینهمه زیبایی و کارکرد عالی این قلم جنس ساده و کوچک ..

        که خداوند بهم الهام کرد تو میتونی از همین کار کوچک و ساده.میلیونی و بیشتر پولسازی کنی…

        و خداوند اون تصویر سفر به دور امریکا استاد رفته لس انجلس تو اون پارتی خانمی دستکش لباس و شب پوشیده بود.و استاد باهاش رقصید..اینو خداوند بهم گفت نگاه دستکشش کن..تو باید تو این حیطه کار کنی..

        …..

        میخام بگم.فقط خدا. اساس این کارم بود و همه رو لطف خودش میدونم..

        .سعیده جان صحبتهام زیاد شد..ولی خیلی خوشحالم که دارم تو رشته مورد علاقه ام پیش میرم..این روزها اینقدر صحبتهای الهی برام شدیده..که دویتدارم ساعتها بنویسمش..

        درسته اون نتایج ،خیلی زیاد نیومده.همینکه دارم بعد از سالها کار کردن تو این رشته…دارم قوی تر میشه عملگراییم و وجود انسانیتم داره هویدا میشه..خیلی خیلی خوشحالم..

        و واقعا جای سپاسگزاریم.کم میاره..

        به امید بهترینها برای شما دوست عزیز..بیام کلاه و دستکشای خوشکل برات بدوزم..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
        • -
          سعیده شهریاری گفته:
          مدت عضویت: 1299 روز

          فاطمه ی عزیز و مهربونم سلام

          سلام و سلامتی و نور و عشق ورحمت الله به جسم و جان و روح توحیدی و قلب سلیمت

          تلگراف شما در بهترین زمان و مکان به دستم رسید و بینهایت به جانم نشست،هر بندی از کامنتت که با اسم سعیده شروع شد لبخندی به لبم آورد از جنس یک مهمونی ساده ی دو نفره ی دوستانه ،روی همون پشت بوم قشنگی که برام یکبار توصیفش کردی ،واقعا احساس میکردم کنارم نشستی منم دستمو گذاشتم زیر چونه م ،به صورت قشنگت دارم نگاه میکنم و حرفات رو با تکون دادن سرم تایید میکنم ومست نور صحبت های توحیدیتم.

          ازت ممنونم برای تحسین قلب روشنت ،نه قشنگم،اینجا خونه ی من نیست،اینجا خونه ی یکی از دوستان عزیزم که به دعوتش دخترها رو بردم تا با دخترش بازی کنند،شاید باورت نشه ولی ما هیچ حرف مشترکی باهم نداشتیم:)من هندزفری به گوش به صدای استاد گوش میدادم ایشونم رو مبل سرگرم اینستا:) در کمال آرامش …

          این یکی از برنامه هایی بود که پلنش رو خدا ریخت برم …بعدا فهمیدم چرا بهم گفت این مهمونی رو برو….خیلی بنفیت داشت برام.

          درواقع همه چیز پر از سود بوده برام ،از زمانی که تسلیم شدم و فرمون رو دادم دست خودش …

          و همچنان هم آروم و رها روی دوشش نشستم و اجازه دادم برام قدم هارو برداره،منم اون بالا،از دیدن مناظر لذت میبرم و هوای مهربونیش رو نفس میکشم،گاهی هم خم میشم صورتش رو محکم میبوسم و بهش میگم عاشقتم که عاشقمی پسر :)

          از خدا که پنهون نیست،از تو فاطمه جان و رفیق های غار حرا پنهون نباشه،امروز رفتم تو دل یک ایده ی توحیدی دیگه!

          اون گفت و من گفتم چشم!

          وقتی گفتم چشم میدونی چی شد؟

          یک sms واریزی معوقه پرستاری داشتم که دیدم رقم آخرش اینه ٧١٧٢٧

          دقیقا تاریخ تولدم!

          بیست و هفت مهرماه هفتاد و یک !

          میدونی بهم چی گفت ؟

          گفت امروز تو دوباره متولد شدی سعیده!

          تولد توحیدیت مبارک!

          توحید بیشتر و بیشترت مبارک!

          به زودی میام و میگم چطور دوباره رفتم دل ترس هام:) و در ها چطوری برام باز شد!زودتر از هروقت دیگه!

          راستی دیشب یک آهنگی رو توی ماشین گوش میکردم انقدر به جانم چسبید که چند باز زدم عقب !

          اونجا که می‌گفت :

          بیا تو عشق تو یه معجزه شو

          هیشکی نمیدونه آخرشو…

          خوب و بد نداره هرچی بشه؛

          آخه حکمت حتما و ما میگیم شکر…

          این دلو من دارم لازمشو

          کوله ات رو جمع کن و عازمش شو…

          منطقی باشی حتما میبازی

          بکش تو همه چی وسط پای عشقو!

          یک بار دیگه منطق رو گذاشتم کنار و زدم توی دل عشق !

          یک بار دیگه با خدا قمار کردم فاطمه :)

          ازون قمار ها که همیشه نتیجه ش برام شگفت انگیز بوده:)

          حالا روزی هزار بار با خودم تکرار میکنم :

          قراره اتفاقات عالی بیفته!

          کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

          و خدا میداند و ما نمیدونیم فاطمه جان …

          ازت ممنونم که برام نوشتی،این تلگراف یک تلاش آگاهانه از طرف من برای برگشتن به صلات در سایت بود و ازت ممنونم که باعث و بانی خیر شدی.

          دوستت دارم دختر!

          به امید دیدارت در بهترین زمان و مکان

          قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 95 رای:
          • -
            فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
            مدت عضویت: 1329 روز

            سعیده جان..الان که داشتم پیامتو میخوندم..

            یه تماس رایگان برای درامد میلیاردی اینم صادرات .برام گرفته شد..

            چقدر این تلگرافهای توحیدی معجزه میکنه..چه درهایی برومون باز میشه..چقدر حسش عالیه.

            سعیده جان!منم به نوبه خودم تولد توحیدیتو بهت تبریک میگم!

            میدونی کل کامنتا..به کجا ختم میشه..

            فقط توحید…

            خداوند صبح یکی از ایات رو بهم یاداوری کرد..که ما به تلاش شما پاداش میدییم.(نور الهی برام چشمک میزنه)

            چقدر اینروزا شخصیتم داره بیشتر بسمت توحیدی،’بودن ..و توحیدی ماندن.سوق میخوره….

            تمام خوشبختیهای ما..فقط تو همین مسیره..

            و برخلافشم..که اینروزاها اینستا گواه این اعماله! داره بدبختیها رو بیشتر میکنه.(ما سعی میکنیم این نگرش رو نداشته باشیم)..

            منم تشکر میکنم از شما..که هر روز قدمهای تکاملیتونو باهامون در جریان میزاریید….شعرتونم زیبا بود.بازم سپاسگزارتم!

            و میخام بگم!…آینده هر کدوممون چه بیزنسهایی ،’راه انداختیم…خدا داند،’ میخاد چی بشه…..

            فقط میدونیم باید تو مسیر ادامه بدییم..

            تو مسیر راه راست راه کسانیکه که نعمت و سعادتمندی دنیا و اخرت هست…

            خداوند بهم گفت..بگو پاداش من در دست خدا هست…

            اون اشخاص دستان خداوند هستند..

            برای منم تو بیزنسم این شخص،’داره برام’ کارهایی انجام میده..که مدام میگم این کار خداست..کار من نیست…

            بازم سپاسگزارتونم.بابت کامنت زیباتتون.موفق باشید..به امید روزهای عالی …

            در نهایت میخام بگم..هر روز صبح که درختهامون اب میدم.اینروزا خودم تنهایی زندگی میکنم…چقدر هر صبح طلوع خورشید رو روبروم میون اون کوه و درختهای نخلمون می بینم حس شادی و سرزندگی برام به ارمغان میاره ….

            و پرنده ها هم مست و خوشحال به اینطرف و اونطرف پرواز میکنن..

            اون لحظه زمان برام می ایسته .و بهشت جلوی چشمم ظاهر میشه…

            چقدر شیرینی اش دلچسبه!که اون دقیقه رو نمیشه با هیچ قیمتی خرید!..

            به امید روزهای،’ طلوع زیبای خورشید،..و دیدن روی بهشت زیبای خداوند.

            و باز شدن درهای خوشبخای و سعادتمندی در این دنیا و اخرت..

            دوستتون دارم دوست توحیدیم.انشالله سعادتمند بشه صداتونو بشنوم….و کلی با هم صحبت کنیم..خداوند خودش هدایت کنه در زمان مناسب و مکان مناسب..

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
          • -
            مرضیه گفته:
            مدت عضویت: 1864 روز

            سلام به سعیده ی عزیزم

            کجایی دختر

            ما رو عاشق خودت کردی و رفتی

            این روزا همه ی الهاماتم رو از کامنت های شما میگیرم

            بخاطر همین هر روز میام چک میکنم می بینم خبری نیست با خودم میگم سعیده سرگرم دوقلوهاس ایشاله به زودی دوباره بر می گرده

            این روزا منم خیلی دلم مهاجرت میخاد به کجا نمی دونم

            فقط دلم رفتن و تغییر میخاد دلم ی جای بهشتی میخاد

            انگار وقتی میام کامنتهاتو می خونم به این خواستم نزدیک تر میشم

            ایشاله بزودی با کلی خبر خوب برمی گردی

            در عشق و نور الهی باشی عزیزم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            مژگان گفته:
            مدت عضویت: 1006 روز

            سلام سعیده جان عزیزم

            خدارا شکر که حال واحوالت خوبه واوضاع بر وفق مراده دلواپس شده بودم ازت خبری نبود اخه عادت داشتم کامنتاتو بخونم امروز بلند بلند میگفتم دختر کجایی چرا خبری ازت نیست .

            تا کامنتت اومد رفتم خوندم گفتم خدا راشکر که هوای هممون مخصوصا سعیده جان رو داری

            عزیزم هواست به ما هم باشه غیبت هات طولانی نشه .

            در پناه خدا چشاتو خندون ببینم.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        جمال خسروی گفته:
        مدت عضویت: 1286 روز

        سلام وصد سلام

        سلام عزیز دل

        سلام وسپاسگذارم بابت تمام احساسات پاک وزلالت

        قربونت بانوی زیبا الحق وانصاف دل من از شدت تپش زیاد وچشمان اشک الود فقط میتونم بنویسم دوستت داریم زیاد از طرف خانواده سبز

        تشک. سپاسگدارم هستی بودنت بسیار زیباست بودنت رو تحسین میکنم ولحظه لحظه خواندنی کامنت هایت رو میخ انم ومطالعه میکنم لدت میبرم از این همه توحید …

        سپاسگذارم هستی

        بودنت بسیار زیبایت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        حسین باقری گفته:
        مدت عضویت: 2954 روز

        سلام

        خانم شهریاری عزیز بنده خوب خداوند

        آخر نوشته به حمید حنیف عزیز گفتید نمی‌دونید چرا اینارو برای شما نوشتم.

        برای اینکه خداوند هدایتش رو از طریق نوشته شما بهم برسونه

        اینکه آروم باشم و بزارم خداوند مثل همیشه به بهترین شکل ممکن دانش برام بچینه من فقط از مسیرم باید لذت ببرم .

        و با آرامش هست که ظرفت بزرگ میشه.

        بارها و بارها از طریق نوشته های شما من هدایت خداوند رو دریافت کردم حسم بهتر شده و شوقش اشک ها ریختم

        اما همیشه مقاومت داشتم از اینکه به کامنتتون پاسخ بدم و تشکر کنم ازتون

        در پناه الله یکتا و انشالله همواره در حال دریافت واضح ترین هدایت‌های خداوند باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2238 روز

      به نام خدای بخشنده ی مهربان

      سلام بر حمید عزیز و مومن و موحد و ثروتمند و خداجویم

      مسئلتون یا شیخ؟ من هر چی فکر کردم که چطوری کوه ها مثل ابرها در حرکت هستند به نتیجه خاصی نرسیدم میشه شما یه جوابی بدید؟

      البته ناگفته نمونه من اولین بار است همچنین آیه ای رو درک می کنم. یا بهتر بگم در مدار این آیه قرار بگیریم.

      وقتی خوب فکر می کنم که من ی که در عصر تکنولوژی و اطلاعات زندگی میکنم و این مطلب علمی برایم تازگی داره و مات و مبهوت اون شدم پیامبر در هزار و چهارصد سال پیش چطور میخواست ذره ای از این مفاهیم علمی رو برای مردم اون زمان بفهماند.

      نمیدونم چرا آیه هایی که بچه‌ها در کامنت هاشون می نویسند انگار اولین بار است اونها رو میبینم و اولین بار با معنی اون آشنا میشم. برایم خیلی عجیب لست حتی اگر اون آیه رو از حفظ باشم و معنی اون رو بدونم باز یه معنی و مفهوم جدیدی رو از اون درک می کنم.

      حمید عزیز یه دنیا سپاس بخاطر این کامنت زیباتون.

      اون موقع که استاد این حرف رو زد فکر کنم من تونسته بودم کتاب ها رو بخرم و سه چهار تا کامنت هم نوشته بودم، با خودم گفتم خوبه لاقل من کتاب‌ ها رو خریدم استاد حذفم نمی کنه.

      در پناه حق موفق و پیروز باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1284 روز

        سلام و درود فراوان به رضوان خانم، خواهر بزرگوارم. الهی که حال دلتون عالی باشه و در هر لحظه قلبتون به رب العالمین متصل باشه.

        ترجیح میدادم به جای مسئلتون یا شیخ بنویسی، آقا اجازه سوال.

        این عبارت رو توی گوگل سرچ کنید «زمین از دید ایستگاه فضایی» چندتا کلیپ هست ببینید زمین از فضا چطوری دیده میشه. اگه به ظاهر موضوع حرکت کوه ها چون ابر نگاه نگاه کنیم شاید این ویدیو ها تا حدودی این مفهوم رو برسونه. چون خود زمین در گردش و حرکت با سرعت بسیار بالاست به نوعی می‌تونه این مفهوم رو تداعی کنه.

        از منظر علم زمین شناسی هم کوهها ساختارهایی در حرکت هستن درسته به عمر 80-90 ساله انسان کفاف نمی‌ده که حرکت و رشد و فرسایش کوهها رو ببینه ولی طی میلیون ها سال تغییر پوسته زمین این کوهها تشکیل میشن، رشد میکنن یا در اثر فرسایش از بین میرن.

        و حالت بعدی ماجرا علم و آگاهی خداست و اینکه ما نمی‌تونیم به علم و آگاهی خداوند احاطه پیدا کنیم، فقط به اندازه ظرف وجودمون میتونیم اندکی رو ازش رو دریافت کنیم. هر چقدر ظرف وجودمون بیشتر گسترش پیدا کنه آگاهی بیشتری از آیات رو متوجه میشیم.

        ازت متشکرم خانم یوسفی بزرگوار، و از درگاه خداوند متعال بهترین نعمتها و شادکامی و موفقیت رو براتون درخواست میکنم.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
        • -
          رضوان یوسفی گفته:
          مدت عضویت: 2238 روز

          بسم الله الرحمن الرحیم

          وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَکَ فِیهَا وَقَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَهِ أَیَّامٍ سَوَاءً لِّلسَّائِلِینَ

          ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻛﻮﻩ ﻫﺎﻱ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﻱ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻭﺭﺩ ، ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻲ ﺁﻓﺮﻳﺪ ﻭ ﺭﺯﻕ [ ﺭﻭﺯﻱ ﺧﻮﺍﺭﺍﻧﺶ ] ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ﭼﻬﺎﺭ ﺩﻭﺭﻩ [ ﺑﻬﺎﺭ ، ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ ، ﭘﺎﻳﻴﺰ ﻭ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ] ﺗﻘﺪﻳﺮ ﻛﺮﺩ [ ﺁﻥ ﻫﻢ ] ﻳﻜﺴﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪﮔﺎﻥ .(١٠) فصلت

          سلام به برادر عزیزم آقا حمید گُل

          آقا اجازه سوال که رده سنی دبستانی هاست. من فکر کردم اون رو رد کردید.( آقا این یه شوخی بیش نبود)

          ولی در کل من باب مزاح اون شیخ رو گفتم.

          سپاس فراوان بخاطر پاسخ بسیار عالی تون.

          فقط یه تشکر کنم بابت کامنت شما در پاسخ به آقا ابراهیم در عقل کل که در مورد آیه فالله خیر حافظا و هو ارحم ارحمین

          نوشته بودید، خیلی به کارم اومد. دقیقا شبی که کامنت شما رو خوندم همسرم و پسرم علی با برادر همسرم با ماشین شخصی رفتن بوشهر علی صبح آزمون استخدامی داشت، اون ها شب تا صبح نخوابیده بودن و موقعه ای هم رسیده بودند، شرایط طوری نبود که بخوابن و فردا ظهر بعد از آزمون حرکت کردند که بیان امیدیه. وقتی من شرایطشون رو فهمیدم، یکم نگران شدم، چون برادر همسرم که راننده است، سابقه خواب رفتن پشت فرمون رو داره و مسیر 4 ساعته با تقریبا 24 ساعت بی خوابی خیلی نگرانم می کرد. ولی اومدم این آیه رو نوشتم و چند بار با اطمینان قلبی خوندم و شروع به نگاه کردن جلسه 3 قدم شش کردم که توجه بر نکات مثبت بود. و خدا را شکر به سلامت رسیدن و من بسیار سپاسگزار خدای خودم شدم که این کامنت شما به موقع به کمکم آمد.

          همسرم خیلی تعریف کنار دریای بوشهر رو میداد و می گفت: که ساعت 4 صبح اغلب برای شنا به کنار دریا رفته بودند.

          مررررسی حمید عزیز.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      عاطفه نوری گفته:
      مدت عضویت: 1970 روز

      درود پروردگار به شما آقای امیری توحیدی یکتاپرست و بینظیر

      بینهایت سپاسگزارم بینهایت تحسین میکنم بینهایت قدر دان هستم من،

      بابت هر کامنتی ک مکتوب میکنید و آیه های قرآن رو توضیح میدید بینهایت آگاهی دهنده و ارزشمند هست و من این رو وظیفه ی خودم میدونم سپاسگزاری کنم و تحسین بینهایت با هر کامنت و توضیح آیات قرآن بینهایت آگاه تر میشم و از همه مهمتر عاشق تر و با لذت و عشق فراوان آیات قرآن رو مطالعه میکنم و به درک من خیلی کمک کرده در واقع ب گسترش و رشد جهان توحیدی بینهایت کمک کردید و وجودتون باعث برکت و رشد هست و زیباست و بینهایت مفید…

      و من پر قدرت تر و متعهدتر آیات قرآن و این درک زیبا از توحید رو ادامه خواهم داد چرا که عاشق شمام یا رب یا ارباب یا حق تعالی…

      بینهایت سپاسگزارم و دعای قدرت نیرو انرژی تندرستی برکت بینهایت براتون میکنم و همچنان با عشق و اشتیاق بینهایت این مسیر زیبا رو ادامه بدید در پناه و حفاظ الله ارباب پروردگار مالک و صاحب اختیار…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1284 روز

        بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

        «لَّقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَهِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّکِینَهَ عَلَیْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِیبًا»

        ﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺯﻳﺮ ﺁﻥ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻴﻌﺖ ﻣﻰﻛﺮﺩﻧﺪ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺷﺪ ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻣﻰﺩﺍﻧﺴﺖ ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩ ، ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﻧﺰﺩﻳﻜﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﺍﺩ .(١٨ فتح)

        —————————————————————————

        سلام و درود فراوان به شما خانم نوری گرانقدر. امیدوارم که حالتون عالی عالی عالی باشه و در پناه رب العالمین باشید. الهی که همیشه قلبتون به رب العالمین متصل باشه.

        خانم نوری عزیز ، من یه عذرخواهی به شما بدهکار هستم، قبلاً هم برام کامنت گذاشتید و من چندبار خواستم کامنتتون رو جواب بدم ولی هر بار بعلت تنبلی و تمرکز نداشتن جواب ندادم. یعنی هیچ بهانه ای براش ندارم، و ازتون عذر میخوام.

        بینهایت شما رو تحسین می کنم، که این ویژگی مثبت تحسین دیگران رو دارید. این خیلی ویژگی عالی هست. چندتا از کامنت های شما برای خانم شهریاری رو هم خوندم.

        خیلی متعهدانه دارید توی سایت تمرکز میذارید و کامنت می‌نویسید، مخصوصاً که دیگران رو تایید و تحسین میکنید و ویژگی های مثبتشون رو یادآوری میکنید؛ چقدر به یاد آیات 5-7 سوره لیل افتادم. «فَأَمَّا مَنْ أَعْطَىٰ وَاتَّقَىٰ» (اما کسی که عطا کرد و پرهیزکاری پیشه ساخت)

        «وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ» (و وعده نیکوتر را تصدیق کرد)

        «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ» (پس به زودی او را برای راه آسانی آماده می کنیم)

        ببینید شما دارید این کار رو انجام میدید، و قانون الهی همیشه جواب میده، شما دارید تقوا میکنید ، تقوا همون کنترل ذهن و تمرکز روی زیبایی هاست، و ویژگی های مثبت رو تحسین میکنید ، و خداوند در پاسخ به این کنترل ذهن و تحسین کردن شما، شما را آسان می‌کند برای دریافت آسانی ها، برای دریافت نعمتها ، برای دریافت زیباییهای بیشتر و هر آنچه از خوبیها و ویژگیهای مثبته.

        پس وعده خداوند نزدیکه و چه کسی راستگو تر از خداوند به وعده خود.

        یه سری به پروفایل تون زدم و گفتم هزار ماشاءالله چقدر از دوره ها رو تهیه کردین و متعهدانه دارید روی خودتون کار میکنید. واقعاً تحسین برانگیز هستید و خدا رو شاکرم.

        —————————————————————————

        وقتی از قرآن هدایت خواستم سوره فتح اومد و من آیه 18 رو انتخاب کردم. اینکه خداوند از قلب‌های ما آگاهه و فرکانس درونی ماست که نتایج رو به زندگیمون وارد میکنه، توی این آیه از آرامش و پیروزی بزرگ صحبت شده. امیدوارم این آیه برای شما هدایت و نشانه باشه.

        یاد جمله ای افتادم که چند وقت پیش خوندم، شمس تبریزی به مولانا جمله ای رو میگه با این مفهوم که «ما باور داریم خداوند از بیرون به ما نگاه می‌کنه درحالیکه خداوند از درون قلبمون داره بهمون نگاه می‌کنه»

        واقعاً استاد همیشه میگه باورهای درونی ماست که جهان بیرونی و نتایج ما رو رقم می‌زنه.

        خدا رو صد هزار مرتبه شکر.

        از درگاه خداوند براتون بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و آرامش و احساس خوب رو میخوام.

        از شما متشکرم بخاطر کامنتتون.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
        • -
          عاطفه نوری گفته:
          مدت عضویت: 1970 روز

          درود بینهایت

          سپاس بینهایت

          تحسین بینهایت

          همه و همه خدمت حضور پربرکت زیبای توحیدی شما برادر توحیدی و گرانقدر و ارزشمند…

          همین ک کامنتهای توحیدی و سراسر آگاهی دهنده رو زمان میگذارید و مکتوب میکنید و ب رشد و گسترش این جهان توحیدی کمک میکنید ولو یک جمله ی کوتاه بی نهایت ارزشمند مقدس و قابل تحسین هست…

          چقدر برایم نشانه و برکت الله بود« نصر لله من الفتح القریب»

          در واقع با خدا بودن و جهاد کردن هرلحظه اش فتحی قریب است و برکتی بینهایت…

          الحمدلله رب العالمین…

          سپاس گزارم بابت حضورتون و این حجم از محبت و لطف و معرفت شما…

          بینهایت دعای انرژی الهی برکت الهی توکل الهی رزقی الهی از فضل خودش رو میکنم براتون در پناه الله بدرخشید و پر استقامت گام بردارید و رشد کنید و رزق‌های من حیث لایحتسب رو تجربه کنید و از روزی های بغیر الحساب شگفت زده شوید و سجده ی شکر به جای آورید…

          «««خدایی که از رگ گردن نزدیک تر است

          خدایی ک برای بنده اش کافیست

          خدایی ک عالم فی ذات الصدور هست

          خدایی ک همه چیز تحت سیطره ی اوست

          خدایی ک برگی بدون اذن او روی زمین نمی افتد

          خدایی ک مصیبتی بدون اذن او روی نمیدهددد…

          آری خدا بینهایت کافیست »»»

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      حسین عبادی گفته:
      مدت عضویت: 1851 روز

      بنام خداونده بخشنده و مهربانم….

      سلام به حمید عزیزم و قشنگم سلام حمید بزرگ قلب و توحیدی…سلام حمید جااااااااااااااااااااااااااااان

      رفتم کامنتت رو خوندم و دیدم چقدر تکامل رو تی کردی دیدم چقدر رو دوش خدا نشستی دیدم که چقدر قران رو داری قشنگ درک میکنی دیدم که چقدر حرفهای استاد رو خوب متوجه شدی و دیدم حمید رو

      چقدر توحید و چقدر بزرگ قلب شده…

      و نوش جانت این همه زیبایی و این همه قشنگی و این همه هدیه خدااااا نوش جانت…

      حمید هر روز از خدا جایزه بزرگش رو میخوام و خیلی قشنگ اون روز جایزه بزرگ رو بهم میده و کلی کیف میکنم و لذت میبرم….

      الهی که همیشه جایزه بزرگ خدا شامل روحت و حالت و قلبت باشه رفیقم

      در پناه جان جانان رب العامین شاد سلامت و ثروتمند باشی

      با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا…..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
      • -
        حمید امیری Maverick گفته:
        مدت عضویت: 1284 روز

        سلام و درود به حسین جان عبادی بنده خوب خدا. الهی که حال دلت عالی باشه کوکا و در هر ثانیه به ارباب وصل باشی.

        حسین جان عزت نفس و احساس لیاقتت رو تحسین میکنم که زیر کامنتت همیشه می‌نویسی «با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا»

        یکی از موضوعاتی که استاد توی دوره احساس لیاقت خیلی روش تاکید داره همینه که خودمون رو لایق بدونیم که بنده خدا هستیم و خداوند حمایتمون میکنه، خودمون رو لایق بدونیم که خداوند باهامون حرف میزنه.

        حسین جان ازت متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندت ، در بهترین زمان بدستم رسید و کلی برام مایه قوت قلب بود. ازت متشکرم.

        در پناه رب العالمین همیشه حال دلت عالی و مثبت و توحیدی باشه حسین.

        «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای:
        • -
          حسین عبادی گفته:
          مدت عضویت: 1851 روز

          بنام خداونده بخشنده و مهربانم

          حمید سلاممممممم حمید دوستت دارم کاکایی

          حمید دارم تلاش می‌کنم سر نماز جلو اینه تو مسیر هر جا که آگاهانه می‌توانم با خدا حرف میزنم میگم بهش که من بنده خوب تو هستم . این رو که معنی اسم و فامیلم همه همین معنی رو میده که سعیده خانومممم قشنگ قلب بهم گفت و مننننن فهمیدم که بنده خوب خدا هستممممممممممم

          الهی صد هزار بار شکرت بینهایت شکرت

          خدا به همراهت حمید عزیزمممممم

          خدایاااااااا خودت کمک کن که من بنده لایقت هستمممممم

          تو پشت و پناه منی رب من تویی که همتایی نداری منم بنده خوب توووو نورت رو به قلب و روحم بباررررررررررر

          دوستت دارم حمید عزیزمممم

          در پناه جان جانان رب العامین شاد و سلامت و ثروتمند باشی

          با عشق حسین عبادی بنده خوب خدا

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1233 روز

      سلام آقا حمید عزیز

      پسر بوشهری و خون گرم ضلع جنوبی این سایت الهی

      پسر این روزا خوزستان یه گلوله آتیش شده ،فک کنم بوشهر باید با لباس آتیش نشانی بری خیابون ،ما رو باید پسر جهنمی صدا کنن خخخخ

      آقا حمید عزیز نگاه پر از ثروت شما ‌ سکان کانون توجه منو بدست گرفت با هر کلمتون و مثالتون ترمزهای مخفی منو از وجودم میکشید بیرون ،چه نگاه زیبایی داشتی پسر

      وقتی آدم این همه آدم دور هم میبنه که با عشق برای تیمشون هیچ منفعتی جز شادی براشون نداره هزینه میکنن و تازه لذت هم میبرن آدم لذت میبره

      واقعا تفکر همه این آدمها باعث شده آمریکا ثروتمند ساخته بشه

      ایشاله توفیق بشه و همه بچهای سایت یه شهرک بزنیم اونجا و اسمشم بزاریم سیتی منش

      دورد آقا حمید بسیار لذت بردم از کامنت زیبات

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    علیرضا فتاحی گفته:
    مدت عضویت: 3140 روز

    سلام بر استاد عباس منش عزیزم

    سلام بر خانم شایسته مهربان

    تبریک به تیم تمپا لایتنینگ! ماشالله واقعا لذت بردم از همه شور و هیجان ، از این هوادارای باحال که بارون به اون شدیدی ام نمیتونه متوقفشون بکنه!! واقعا تمام فایلای سریال زندگی در بهشت پر از درسه برام پر از نکتس پر از زیباییه ، استاد همینطور که داشتم اون تصاویر زیبا و از دوربین شما نگاه میکردم ، بیاد فراوانی افتادم بیاد وفور نعمت و ثروت همونطور که شما بزیبایی اشاره کردید که حتا واسه جایگاهی که مردم اون پایین زیر بارون ایستاده بودن هم پول پرداخت شده! چقدر پول داره راحت بدست میاد و ساخته میشه ، البته واسه اونایی که باور دارن راحت بدست میاد نه همه مردم ، انرژی این مردم واقعا فوق العادس و خیلی جالبه که از طیفی و سن و سالی توشون هست از پیر گرفته تا جوون و بنظرم یکی از دلایل نتیجه گرفتن تیم هاکی تمپا همین هوادارای فوق العادشن و قطعا این انرژی مثبت اونا به تیمشون میرسه. نکته مثبت دیگه تیکه هایی از صحبت های مربی تیم تمپا بود که خیلی واسم جالب بود!! اونجایی که گفت هر تیمی ممکنه یبار قهرمان بشه اما اگه میخواید خاص باشید و منحصر بفرد باید بتونید اینکارو تکرار کنید! در واقع من این جمله رو با آموزشای استاد عباس منش عزیزم مطابقت میدم که موفقیت خیلی خوبه اما تکرار موفقیته که خیلی مهمه ، با یبار ارسال فرکانس مثبت اتفاق خاصی رخ نمیده بلکه با تکرار اون فرکانس نتایج خوب رخ میدن و البته تثبیت میشن! خدا رو بارها شکر میکنم که بمن قدرت درک این آگاهیا رو داد.

    زیبایی بعدی روز قشنگی بود که از پنجره رو به رودخانه فوق العاده تمپا باخانوم شایسته مهربون همراه شدیم و آماده برای همراهی مردم در جشن زیبای قهرمانی تیم هاکی تمپا! تیمی که به شایستگی 2 بار پیاپی این عنوانو کسب کرده و اینقدر هوادارای باحال و فوق العاده ای داره. از دریچه دوربین خانوم شایسته عزیز انواع قایقهای زیبا رو میبینیم که سطح رودخونه رو پوشوندن و بیادمون میارن نعمت فراوانی خدا رو نعمتی که هر کجا چشم میندازیم میبینیم واضحه واضح! یکی از صحنه های فوق العاده عبور اون 2 تا قایق بسیاز هیوج و بزرگی بود که بخاطر عبورشون باید پل روی رودخونه رو باز میکردن خدای من چقدر زیبا بودن! چقدر مدرن بودن! چقدر فوق العاده بودن! خدایا شکرت بابت دیدن این زیباییها ، واقعا نعمتهای خداوند انتهایی نداره فقط باید توانست این توجه رو هدایت کردش بر روی نعمتها و البته نگهش داشت این کل کاریه که ماها باید بتونیم انجامش بدیم و در اون استاد بشیم ، اونوقت نتایج عالی بشکل طبیعی برامون رخ میده. خدایا شکرت بارها و بارها ازت بخاطر تک تک نعمتهامون سپاسگزاریم

    همگی رو بخدای مهربان میسپارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 68 رای: