سریال زندگی در بهشت | قسمت 191 - صفحه 6

189 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    ملیحه محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1626 روز

    به نام او که اصل است و باقی همه هیچ

    سلام به استاد عزیز و مریم جان دوست داشتنی

    دیشب قبل از اینکه بخوابم با خدایم زیر آسمان و نور ماه و ستاره ها به خلوت نشستم.

    سوسوی نور ماه مرا به رویا می‌برد، انگار که خدا کنارم و روبه روی صندلی من، سر میز نشسته بود و در چشمانم خیره شده بود.

    و از من میپرسید:آیا به جوابهایی که در مورد من داشتی، رسیده ای؟!

    آنجا بود که تلفنم را برداشتم و صدایم را ضبط کردم تا جواب سؤالش را بدهم.

    اعتراف میکنم من تا ۱۰۰ درصد جواب سوالهایم را گرفتم.

    اینکه خدا کیست؟!

    خدا چگونه عمل می‌کند؟!

    سالها این سوال را با خود حمل میکردم که آیا به راستی این حقیقت دارد که میگویند خداوند برای بعضی ها خواسته است و اما برای دیگری نه؟!

    چرا همه ی انسانها چه از نظر سلامتی، چه از نظر ثروت، چه از نظر موقعیت مکانی، چه از نظر روابط و…… یکسان نیستند؟!

    مرگ چیست و بعد از مرگ چه خواهم شد؟!

    آیا این واقعیت دارد که در آسمانها بهشت و جهنمی وجود دارد و خدایی که با ذره بین به دنبال من است تا اگر حجابم، رفتارم، شیطنت‌های کودکیم و….. به خطا رفت فوراً مرا عذاب کند!!؟

    از موی سرم آویزانم کند، زبانم را مانند فرش قالی پهن کند تا انسانهای دیگر از روی آن رد شوند و هزاران چرت و پرت دیگر که به عنوان اصول دینی و وعده ی حق الهی به خورد ذهنم می‌دادند؟!

    هر وقت که اینها را می‌شنیدم از خدایم میترسیدم و به طبع دور میشدم، اما چیزی در قلبم به من می‌گفت اینها دروغ است، خدای تو مهربان است.

    من سالها به دنبال خدای واقعی میگشتم، انگار که فانوسی در دست داشتم و در جنگل‌های سرد و تاریکی که درختان کاجش سر به آسمانها کشیده بودند و خفاش‌ها در آن پرواز می‌کردند، به دنبال نور میگشتم.

    نوری نمیدیدم اما قلبم به من می‌گفت ادامه بده آن را خواهی یافت.

    در طول مسیر وقتی امیدی پیدا میکردم و برای رسیدن

    به آن شروع به دویدن به سویش را داشتم، آن درختان کاج سر به فلک کشیده(پدر و مادر، بزرگتر ها) با شاخه های خود مرا سیلی محکمی میزدند و یا پیچکها قوی و بزرگ در جنگل(مدرسه، مربیان) دور پاهایم حلقه می‌زدند تا مانع رفتنم به سمت نور شوند و سنگها (جامعه) مرا محکم به زمین می کوبیدند، خفاش‌ها با هو هویشان (فرهنگ کشوری) مرا از ادامه دادن مسیر میترساندن🥺 اما نمی‌دانم چه چیزی مرا امیدوار می‌کرد تا ادامه دهم؟!

    در آن جنگل بی روح و تاریک، سردم شده بود و تنم میلرزید از ترس و پاهایم توان حرکت نداشتند و جسمم درد میکرد از جای پیچکها که دور پاهایم میتنیدند، اما چیزی مرا به سوی خود فرا می‌خواند و نوید رسیدن به حقیقت را می‌داد.

    نمی‌دانم به راستی چرا هرگز قرآن را با معانیش نمیخاندم، چرا به دنبال جواب سوالهایم در کتاب‌های آسمانی‌ نمیگشتم، چرا خدا کیست را از خودش نمی‌پرسیدم؟!؟

    از درختان کاج، سنگهای سر راه، پیچکها و…. سراغ نور را میگرفتم و هر کس تصویری از نور داشت که زاده ی ذهن خودش بود.

    اما آن تصور ذهنی آنها از نور برای من عجیب بود، مگر می‌شود نور هم روشن باشد هم سیاه، هم امید باشد هم ناامیدی، هم شجاعت باشد و هم ترس، هم مهربان باشد هم نامهربان، هم سیاه باشد و هم روشن و…..

    تصور آنها از نور یک مدار دوقطبی بود مداری که هم زیبا بود و هم زشت اما قلب من آن را نمی‌پذیرفت.

    سالها گذشت و من از ادامه دادن به مسیر خسته شدم، پاهایم توان رفتن، قلبم توان تپیدن، چشمانم سوی دیدن نداشتن، اما تسلیم به پذیرفتن تصورات ذهنی آنها در مورد نور نشدم.

    من تسلیم حرفهای کاج، سنگ، پیچک و…. نشدم، چون برایم مسخره بود که نور، همان چیزی که می آید و همه جا را روشن می‌کند این شکلی باشد.

    آنجا بود که تصمیمی گرفتم.

    تصمیم گرفتم تا دیگر به دنبال نور نگردم، زندگیم را در دل آن جنگل سرد و تاریک ادامه دهم.

    با خودم گفتم نور اگر وجود داشته باشد خودش به دنبالم می آید و من یک روز او را خواهم یافت، آن زمان است که او را روبه رویم مینشانم و از او سوالهایم را میپرسم.

    اینکه چرا عدالتش یکسان نیست، اینکه چرا مرا به وجود آورده است و حال منتظر است تا من را با کوچکترین خطایم تنبیه کند و چراهای دیگر….

    من ماندم و یک دنیا سوال های بی پاسخ، من ماندم و یک دنیا علامت سوال‌هایی که در ذهنم انگار رشد می‌کردند و بزرگ و بزرگتر می‌شدند تا جایی که سرم توان تحمل آنها را نداشت اما من انگار که محکوم بودم به این زندگی.

    انگار که محکوم بودم تا آن غُل و زنجیرها را با خود در طول مسیر حرکت دهم.

    زندگیم را از کشوری به کشور دیگر تغییر دادم، از خانه پدری بیرون رفتم به ظاهر زندگی مستقلی ساختم، از مدرسه و جامعه ای که مرا آسیب می‌زدند فرار کردم اما ذهنم را چی؟!؟

    من توانِ تغییر ذهنم را نداشتم، توان تغییر افکارم و توان پاسخ دادن به سوال‌هایی که مثل خوره وجودم را می‌خوردند و….

    همیشه حسرت نسل های گذشته که پیام رسانی از نزد خداوند به نام، ابراهیم، عیس، موسی، محمد، علی و…. داشتند را میخوردم.

    چرا آنها راهنمایی برای پیدا کردن مسیر درست رسیدن به نور را داشتند، ما نه؟!؟

    آنجا بود که سوال دیگری در ذهنم شکل گرفت.

    سوال اینجا بود که آیا آنها لایق داشتن آن راهنما و پیام رسان بودند و ما نه؟!

    آیا خداوند از وجود انسانهای این قرن ناامید است؟!؟

    و آنها را به حال خود رها کرده است؟!

    سال‌های عمرم گذشتند تا اینکه خداوندِ بزرگم مرا به سمت درست، جایی که به من کمک شود تا به سوالهایم پاسخ داده شود، هدایت کرد.

    استاد مهربان ای بزرگ مرد دوران زندگی ام، به جرأت می‌توانم بگویم که خدا در هر نسل و قرنی، در هر زبان و کشوری، در هر دین و آیینی هر بار کسانی را برای هدایت انسانهای دیگر برمی‌گزیند.

    شما ناجی من و هزاران انسان دیگر و از همه مهمتر ناجیِ آرزوهای خود شدین🙏💞

    ماهای اول فقط گریه میکردم تا اسم خدا را می‌شنیدم، همان کسی که به من نزدیک بود و من احساس دوری میکردم.

    همان نوری که برای من بود و من احساس گمشدگی داشتم.

    حال خوب میدانم که خدایم کیست؟!؟

    حال خوب میدانم که من از کجا آمده ام و به کجا خواهم رفت؟!

    حال خوب میدانم که خدای من فقط عشق است، فقط نور است، فقط بهشت است، فقط ثروت و فراوانی است، فقط زیبایی است، فقط طراوت و زندگی است، فقط جاودانگی است و فقط………

    حال خوب میدانم که من کیستم؟!

    حال خوب میدانم که زندگی ام را چگونه بسازم؟!

    حال خوب میدانم که کلید بهشت در دستان من است.

    مادرم همیشه به ما میگفت :میدانی چرا نوزادانی که به دنیا می‌آیند گریه می‌کنند؟!؟

    با تعجب نگاهش میکردیم و میگفتیم :نه. چرا مامان گریه می‌کنند؟!؟

    پاسخ مادرم این چنین بود، زمانی که نوزادی می‌خواهد پای به جهان بگذارد از تونلی باید رَد شود، چیزی شبیه به یک سُرسُره ی بزرگ، اما در لحظه آخر می‌ترسد و از آمدن باز می‌گردد، آنجا است که خداوند کلید بهشت را در دستانش می‌گذارد و به او می‌گوید:نترس، برو و ادامه بده، ببین من کلید بهشت را در دستانت گذاشتم و او راضی به رفتن می‌شود.

    اما زمانی که به دنیا می‌آید و دستانش را باز می‌کند، می‌بیند که کلیدی در کار نیست، شروع به گریه میکند🙁😟☹️🥺😢

    وقتی کودک بودم تصوری که با این داستان از خدا داشتم این بود که، او همه ی ما را برای آمدن به زمین فریب داده است، فکر میکردم که خدا ما را مهره های بازیش قرار داده و از این کار لذت می‌برد 😣

    اما الان میدانم که کلید بهشتی که مادرم میگفت هنوز با من است.

    الان میدانم که خدای مهربانم کلید بهشتم راهنوز در دستان من قرار داده است.

    حالا خوب میدانم که، خدای من خالق فقط بهشت است و جهنم سازه ی دست انسان‌هایی که گمراه هستند و دیگران را هم به گمراهی و تاریکی می‌کشند.

    آری کلید بهشت، ذهن من است.

    ذهن توانمند من، قدرت افکار من، قدرت گفتار من و قدرت روح من.

    کلید بهشت روح خدایی من است

    .

    استاد حرفهای شما از سوی پروردگارم می آید، همان خدایی که سوالهای من و میلیاردها انسان دیگر را می‌شنود و پاسخ می‌دهد.

    استاد شما خدا را به ما شناساندید❤️

    خدایی که خلق کننده است و ما را خالق آفریده است.

    استاد عزیز دیشب که با خدا نجوا میکردم به او گفتم حال که من فرستنده و تو گیرنده هستی، پس من می‌خواهم که این طلوع بهترین طلوع زندگیم باشد که تا بحال داشتم و بعد خوابیدم.

    و امروز اتفاقاتی که برایم افتاد این بود که، با دوستانی آشنا شدم که عشق الهی را به من بیشتر هدیه دادند.

    از شروع روزم تا پایان شب فقط در کنارشان عشق، شادی و زیبایی را تجربه کردیم با همسرم.

    صدای قهقهه هایمان تا عرش خدا میرفت، صدای خواندن آوازمان، صدای زندگی که لمسش میکردیم و در پایان شب صدای ذکر، خدا با من است و گواه میدهم که خدایی جز خدای یکتا وجود نداردمان به گوش ستاره ها می رسید.

    این یک نشانه بود برای من، نشانه ای که خدا به من گفت شادی، رقص، آواز، خندیدن…. با خدایی من تضادی ندارند، تو شاد باش تا شادی را به جهان هدیه کنی، تو بخند تا از صدای خنده هایت فرشتگان خدا بخندند و زمین برقصد و جهان بچرخد 🥰💞🥺❤️🙏

    خدا امروز مرا به یک تور شادی برده بود با همراهانی که تا به امروز ندیده بودمشان و هیچ شناختی از آنها نداشتم، اما خدا به من نشان داد که وقتی در مدار درست باشیم انسان ها ی هم مدار را جذب خواهیم کرد و این یعنی عدل الهی😊❤️🙏

    و در پایان روز خدا به قلبم ندا داد تا سایت رو باز کنم و چیزی که دیدم معجزه ی بزرگ زندگیم بود.

    سریالی که به من بهشت خدا را یادآوری کرد.

    و به من وعده ی او را که بهشت است و من به زودی خواهم ساختش، را می‌داد.

    بهشتی که سبز است چشمه ها در آن جاریست و خورشیدش عشق را به زمین می‌تاباند.

    بهشتی که ابرها گویی با تو می‌رقصند، پروانه ها در لابه لای درختانش می‌چرخند و بلبلها آواز میخوانند.

    بهشتی که فرشته ها را به خدمت گماشته اند تا به من، به تو و به ما خدمت کنند.

    من گوشه ای از بهشت را در این بخش سریال دیدم و لمس کردم.

    من خودم را در کنار همسرم دیدم، جای شما روی آن دریاچه ی نیلگون با جت اسکی میچرخیدیم و صدای خنده های من سر به آسمان کشیده بود و دستانم در هوا پرواز می‌کردند و موهایم گویی با دستان باد در هم بافته می‌شدند و صدای فریاد همسرم که می‌گفت: دختر بشین می افتی ها 🤭 در وسط دریاچه موج میزد.

    من خدا را دیدم، من نور را دیدم، من بهشت را دیدم، من زندگی را دیدم و من زمین و زمان را کنار هم دیدم.

    و این همه زیبایی و آگاهی را اول مدیون خدایی هستم که مرا و آنچه در زمین و زمان است را برای من آفرید و بعد مدیون شما و مریم بانوی نازنینم که الهام بخش ما و دستان خداوند بر روی زمین شده ایند.

    ای فرشتگان مهربان خدا از شما ممنونم

    اشک میریزم و سپاسگزار خدایی چون او و انسانهای پاکی چون شما هستم که با زندگی خود و به تصویر کشیدن تجربه هایی که با هر آرزویتان کسب میکنید برای ما چراغ راه رسیدن به بهشت ابدیمان میشوید.

    اشک میریزم و میبوسمتان.

    خداحافظ و نگهدارتان باد❤️❤️❤️❤️❤️😊❤️❤️❤️❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2350 روز

    به نامخداوند یکتا

    سلام و هزاران درود به همه دوستان و عزیزان این سایت

    ای جانم به این فایل 10 دقیقه ای که سراسر درس و آگاهی بود

    خدایا شکرگذارت هستم که جز بندگان هدایت شده به راه راست هستم، راه کسانی که به آنان نعمت داده ای ( مثل استاد عزیزم و مریم نازنین) و نه راه گمراهان درگاهت

    خداا من هر بار که این فضا، این طبیعت، این سرسبزی شگفت انگیز، این دریاچه تمیز و زیبا و این همه نعمت و فراوانی رو میبینمبارها و بارها شکرگذاری میکنم خداوند رو و چشمانم از شوق و ذوق دیدن این همه نکات مثبت و زیبایی برق میزنه

    مریم نازنین و استاد عزیزم اونقدر از داشته هاشون به شکل عالی استفاده میکنن و اونقدر هر بار سپاسگذار و قدردان این داشته ها و نعمت ها هستن که مدام بیشتر و بیشتر دریافت میکنند و شکر نعمت، نعمتشان رو افزایش میدهد

    نه اینکه خداوند نعمت هاش رو بیشتر میکنه، نه نه نه، اینجوری هست که وقتی شما شاکری، ظرف وجودیت لایق و محق دریافت نعمت ها و فراوانی های بیشتر میشهو جهان جز این چاره ای هم نداره

    آخه قوانین خداوندی ثابت هستند و پاداش هر کسی به این شکل به قوانین عمل کند غیر از این نیست

    وقنی چیزی رو میبینیم، همون لحظه دونه یه خواسته، یه هدف و آرزو در دل ما کاشته میشه. باید مدام به اون دونه آب و مواد مغذی و نور برسونیم تا رشد کنه و بشه یه درخت تناور

    دقیفا این فرآیند خلق خواسته و رسیدن به اون هست

    دنیای ما دنیای تضادهاست، دنیای سفید و سیاه، زشت و زیبا، کوتاه و بلند، ثروت و فقر و هزاران مدل تضاد دیگه که اینا قرار نیست بد باشن اگه ما با یه دید درست بهشون نگاه و توجه کنیم

    وقتی من میبینم که استادم داره در کشور فوق العاده آمریکا در اوج خوشبختی با عشقش زندگی میکنه ، این برای منی که در ایران هستم و شاید این شرایط رو این مدلی تا حالا درک و لمس نکردم، یه تضاد باشه

    اما این تضاده برای من خواسته ایجاد میکنه

    من در اولین گام، باید تحسین کنم و بارها و بارها این کار رو انجام میدم از خداوند براشون بیشتر و بهترش رو آرزو میکنم

    و در مرحله بعد، این خواسته و عشق در وجود من هم شکل میگیره که:

    * من هم میخوام این مدل آزادی رو تجربه کنم

    من هم میخوام این مدل گشت و گذار و تفریحات ساده و لذت بخش رو تجربه کنم

    من هم میخوام این عشق واقعی رو تجربه کنم

    من هم میخوام ثروت داشتن این ملی در اوج سادگی و راحتی و قدرت انتخاب رو تجربه کنم*

    و بعد مدام باورهای مثبت رو در این زمینه بسازم و پر و بال بدم به خواستم در اوج حال خوب؛ در اوج احساس شایستگی در اوج آرامش و در اوج لذت و مدام تصویر سازی کنم و خودم رو در همون فضا با همون چیزهایی که میخوام تجسم کنم و جوری شوق و ذوق و عشق داشته باشم که انگار همون لحظه، دقیقا به اون خواسته رسیدم و به همون اندازه لذت ببرم که وقتی برسم هم به همون اندازه لذت رو احساس کنم

    و یه چیز اساسی این هست که به چگونگیش کار نداشته باشم

    مثلا نگم:

    *خب من الان این همه پول ندارم که برم چنین جایی

    خب من همسرم موافق این مدل و سبک زندگی نیست

    خب من آزادی زمانی و مکانی و مالی این چنینی ندارم

    و هزارن خب و ای کاش،و اگر و اما دیگه که میشن ترمز و یه سد، در برابر خواسته من*

    همه اینا یعنی داشتن ترمزهای قوی در حالیکه همزمان دارم گاز رو هم تا ته فشار میدم

    به قول استاد عزیزم در فایل ترمز و گاز، اونقدر گاز رو فشار بدم که پام بخواد بشکنه اما ماشین از جاش هیچ حرکتی نداشته باشه

    استادم چقدر لحظه به لحظه خاطرات شما، برای ماها درس هست و آگاهی

    چقدر این تعریف های به ظاهر ساده به ذهن ما تلنگر میزنه که باید فقط با عشق و باورهای درست ادامه داد و در لحظه هایی که بهمون الهام میشه؛، حرکت کنیم و پای در ره بذاریم چون خود راه بهمون میگه که چکار باید بکنیم

    خدایا شکرت بابت این قسمت سریال دوست داشتنیمون

    خدایا سپاسگذارم

    و استاد عزیزم برای شما و عشق بی نظیرتون و خودم و همه دوستانم، دنیا دنیا عشق سلامتی حال عالی و ثروت بی انتها در همه جنبه های زندگی رو آرزو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    عزت السادات هاشمی گفته:
    مدت عضویت: 1732 روز

    سلام استاد عززززززیزم و مریم جانننننننننم،خییلی عالی بود و باور کنید همه حرفایی که حامد جان امیری زد و منم میخواستم بگم ،حامد جان بزار ما هم حرف واسه گفتن داشته باشیم آققققا خخخخخخ خیییییییلی عاشقتونم و مثل همیشه مارو بردین پیش خودتونو بهشتو نشونمون دادین به امید روزی که همممممممون اونجا کنار هم و دور یه آتیش مشتی پیاز چال خوران از خدااااااااجانننننننم و از خودیم بگیم و کیف کنیم آمیییییییین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    حدیث محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1702 روز

    استاد سلام نمیدونم از کجا شروع کنم فقط الان یه احساسی دارم که فقط میخوام بنویسم انقدر حال دلم خوبه انقدر حال روحیم خوبه انگار وزن یه پر رو دارم رو هوا چرا چرا من زودتر با این حال و احساس عالی اشنا نشده بودم خدا وکیلی الان که دارم مینویسم انگار خدا منو تو اغوشش گرفته و من کلمه سپاسگزارم از زبونم بند نمیاد یجوره خاصیم انگار ذهن و قلبم خالیه تمام وجودم خالیه از هرچیز منفی تاحالا تجربشو نداشتم باور میکنی استاد پاهامو احساس نمیکنم از بس خوشحالم وسبک. من چند روزه که به معنای واقعی از همه بریدم از وابستگی ها از حرف بقیه از توقعات بقیه از همه چی همه چی تصمیم گرفتم توی خونه باشم و روی خودم کار کنم وبا ادمهایی که تا چند روز پیش حرفها توقعات و وابستگیها بینمون بود نرم سمتشون وموفق بودم و این حال الانم نتیجه ی یه کوچولو کار کردن روی خودمه با خودم میگم حدیث تو یذره رو خودت کار کردی اگه با جدیت بیشتر کار میکردی چی میشد. استاد خلاصه که حالم عالیه عالیه عالیه خدایاشکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت قربونت برم خدای عشق من تازه میفهم عشق یعنی چی. استاد ازت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم شما هم عشقی عشقی از جنس خدا گوارای وجودت عشقبازی با خدامون. میدونم اینجا جای این کامنت نیست ولی انقدر ذوق داشتم که اولین صفحه رو باز کردم و اومدم توی قسمت کامنت دوستتون دارم❤️شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    هلنا گفته:
    مدت عضویت: 2702 روز

    💎بسم رب چشم هایم 💎

    سلام و درود خداوند بر یگانه استاد زندگیم

    خدا رو شاکرم بخاطر وجود ارزشمندتون تو زندگی زیبام

    خیلی وقت بود کامنت نزاشته بودم نمی‌دونم چی شد ک امشب یهو دست ب کامنت شدم

    استااااد میخوام بازم بگم ک من دیوانه تونم

    بخدا دیوانه وار عاشقتونم

    هیشکی ب اندازه من رو زمین دوستتون نداره

    استاد نمیدونین چقدر ترمزهای عجیب و غریب دارم تو ذهنم کشف میکنم این روزا تو بحث روابط ، ثروت و ..

    استاد مرسی ک هستی

    مرسی بخاطر روانشناسی ثروتت

    دیوانه م کردی استاد

    خدارو شکر میکنم ک در مدارشم

    بخدا من خوشبخت ترین دختر روی زمینم ک عضو این سایت و این خانواده صمیمی هستم

    استاد نمیدونین چه ترمزهایی رو از ذهن محدودم برداشتن فایلای ارزشمندتون

    دقیقا زمانی که داشتم از ریل خارج میشدم

    داشتم شرک میورزیدم

    داشتم …

    چقدر تکان دهنده بود اون جمله تون ک گفتین

    نمیشه تو کویر برنج کاشت …

    من دستان خدا رو باز میزارم

    من خوشبختی میخوام و بهش اجازه میدم از بی نهایت طریق خوشبختی رو وارد زندگیم کنه

    از طریق کدوم دستش ؟ مهم نیست !

    من رو یک شخص خاص ب هیچ عنوان زوم نمیکنم

    خدارو شکر بخاطر سریال زندگی در بهشت

    استاد

    نمیدونی از وقتی ک باهات صحبت کردم تو کلاب چقدر شرایط زندگیم ملو شده

    چه اتفاقات خفنی رو بعدش تجربه کردم

    امسال بهترین سال زندگیم بود استاد

    ایمان دارم بزودی میبینمت تو همین پرادایس رویاییت

    عاشقتم پیامبر زمانم

    چقدر خانم شایسته خوشبخته ک شما رو داره …

    چقدر این زن بی نظیره چقدر فوق العاده ست معلوم نیست چه بهایی داده چه انرژی ای گذاشته چه زمانی گذاشته چه تعهدی داشته برای جذب چنین رابطه عاشقانه ای

    برای جذب بهترین مرد روی زمین ب زندگیش

    چجوری می‌تونه این زن دلبسته و وایسته یه همچین عشقی نشه؟ الله اکبر

    حال دلم عجیبه امشب

    انقدر رابطه رویایی تون رو تحسین میکنم انقدر الگو میارم و ذهنم رو باهاش منطقی میکنم تا خلق کنم یع همچین چیزیو

    ب هیچ عنوان هم رو یک شخص خاص زوم نمیکنم و دست خدا رو نمیبندم

    من زندگی در بهشت و تجربه ی عشق و آرامش و خوشبختی رو میخوام فقط

    و رب چشم‌هایم قادر هست ک از بی نهایت طریق و توسط بی نهایت دستانش این خوشبختی و آرامش رو وارد زندگیم کنه

    من متعهد میشم ک خودم از خودم یه شخصیتی بسازم ک ازلحاط فرکانسی نزدیک هست ب شخصیت همسر دلخواهم

    چون جهان کبوتر با کبوتر باز با باز رو رعایت میکنه لاجرم !!!!

    من رو خودم کار میکنم فقط

    وظیفه من فقط کار کردن رو خودمه

    وظیفه جهان چیدمان افراد مناسب اطراف من

    من از تنهایی و از سینگلی خودم نهایت لذت رو میبرم از هرچی ک الان دارم

    من بندگی میکنم

    اون اربابی بلده

    من خواسته مو تو هر زمینه ای بوضوح میرسونم

    از طریق تضادهایی ک تو روابط قبلیم بهشون برخوردم و میام خواسته هامو میشناسم و رو اونها متمرکز میشم

    من میام و زوجهای عاشق و رها و موفق رو تحسین میکنم

    جهان لاجرم منو هدایت میکنه ب تجربه لذت و شادی بیشتر

    من باور فراوانی رو در خودم تقویت میکنم

    باور ب اینکه بی نهایت پسر مناسب و صالح و صادق در این جهان وجود داره ک با هرکدوم ازونها ک رل بزنم میتونم خوشبختی و عشق و لذت و زیبایی رو تجربه کنم

    من باور دارم ک الماسی ارزشمند و قیمتی هستم ک برای بودن با من باید بها پرداخت بشه

    من یاد میگیرم خودم ب تنهایی از روزگارم لذت ببرم و منتظر نباشم ک آدم‌ها از بیرون بیان و حال منو بهتر کنن

    بریم سراغ تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی‌های این فایل رویایی و تکان دهنده

    خیلی وقته ک جز زیبایی نمیبینم واقعا

    بقول حضرت زینب ما رایت الا جمیلا شدم

    خدا کمکم کنه ک همیشه ثابت قدم بمونم تو این راه

    خدایا شکرت بخاطر دریاچه ابی پرادایس و درخشش نقره ایش زیر نور آفتاب

    خدایا شکرت بخاطر توانگر و غنی بودن استادم ک تو دریاچه شخصی خودش با جت اسکی خودش کنار عزیز دلش تو این هوای تابستونی از وجود هم و از نعمتهای الله دارن اینجوری لذت میبرن و این نوید و مژده رو ب بینندگان میدن ک #میشود!

    میشود خوشبخت زندگی کرد

    میشود رابطه ای رویایی داشت

    میشود نامحدود از نعمتهای خداوند استفاده کرد و لذت برد

    میشود خوب زندگی کرد و زمین را جای بهتری برای زندگی کرد

    روح تشنه م سیراب نمیشه از نوشتن امشب

    الهی شکرت بخاطر درک همین لحظه الان

    بقول سامی بیگی

    بالای بالام

    انگار رو ابرام

    حسی ک دارم بهترین حس دنیاست

    خدایا شکرت بخاطر انرژی و فرکانس بالای نیمه شبها

    خدایا شکرت بخاطر سکوت و آرامش شب

    خدایا شکرت ک شب رو مایه ی آرامش ما قرار دادی

    خدایا شکرت ک از جنس ما برای ما همسرانی ( اشاره ب بی نهایت فرد) قرار دادی تا در کنار آنها آرام گیریم و بین ما مودت و رحمت نهادی

    سپاس و ستایش مخصوص توست ای خیر الرازقین ( بقول مارکو )

    ای کسی ک از فضل خودت و نه بخاطر لیاقت ما میبخشی

    ای کسی ک عباسمنش رو از فرش ب عرش رسوندی

    ای کسی ک یوسف رو از قعر چاه نجات دادی در عصری ک نه اینترنت بود و نه تلفن و نه …

    ای کسی ک راه رو نشان میدی

    ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده

    ای مهربانترین مهربانان

    ای انیس و عشق کسی ک انیسی ندارد

    بقول مارکو خدایا آن که تو را دارد چه ندارد و آنکه تو را ندارد چه دارد

    الهی و ربی من لی غیرک ؟

    نزدیکتر از رگم

    چجوری بهت بگم

    دق میکنم اگه

    دورت کنن ازم …

    خدایا شکرت بخاطر نفسهای عمیقم بخاطر اکسیژنی ک تنفس میکنم

    الهی شکرت بخاطر کشیده ها و پس گردنی هایی ک بهم می‌زنی تا بهم بفهمونی دارم از مسیر خارج میشم گاهی

    الهی شکرت ک ب قلم و نوشتن قدرت دادی

    الهی شکرت بخاطر رابطه ی سراسر شادی سراسر احساس خوب سراسر آرامش سراسر آزادی ای ک استادم خلق کرده تو زندگیش

    الهی شکرت بخاطر آزادی زمانی مکانی و استقلال مالیش

    الهی شکرت ک کسب و کار و بیزنس شخصی خودش رو داره و اینو منم میخوام

    میخواهم و میشود

    I want it

    I got it

    و اذا سالک عبادی عنی فانی قریب …

    اجیب دعوه الداع اذا دعان

    و هنگامی ک سوال کردن درباره من از تو بندگانم

    ب آنها بگو من نزدیکم

    اجابت میکنم درخواست درخواست کنندگان را

    عشق است این ایه رو

    شب و روزتون بهشتی و ایام ب کام خانواده صمیمی عباسمنشم

    عاشق تک تک تونم هم پاره های من

    ب امید دیدار تو دورهمی پرادایس

    سیده هلنا موسوی

    بامداد شنبه ۰۱.۵۷

    ۳۱ جولای ۲۰۲۱

    یا حق

    💎🤍🤘🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 64 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2244 روز

      سلام هلنا خانم

      امیدوارم هر جا که هستی حال دلت حسابی خوب باشه

      با نوشته هات حسابی حالم خوب شد خیلی کیف کردم به قول استاد وقتی کسی داره هدایت میشه و هرچی به قلبش الهام میشه مونوتون می نویسه

      اصلا جنس اون نوشته ها فرق داره

      امشب خدا رو شکر خیلی تو سایت بودم خیلی از نوشته های آخری شما هم خوندم حتی دل نوشته ها و داستان زندگی شما رو تو پروفایلتون هم خوندم ولی این کامنت بی نهایت به دلم نشست

      ✔ و اذا سالک عبادی عنی فانی قریب …

      اجیب دعوه الداع اذا دعان

      و هنگامی ک سوال کردن درباره من از تو بندگانم

      ب آنها بگو من نزدیکم

      اجابت میکنم درخواست درخواست کنندگان را

      عشق است این ایه رو ✔

      این قسمت آخر کامنتو فکر کنم بیشتر از ده بار خوندم اشکم در اومد دختر چقدر قشنگ نوشته بودی اخه

      امیدوارم به زودی زود تو پرادایس کنار دو تا استاد نازنیم ببینمت و یه الگویی برای من بشی که خواسته های ما هیچ کدومشون اونقدر بزرگ نیستند که تو دنیا مادی نتونیم بهشون برسیم

      محمد حسین تجلی

      بامداد سه شنبه 01:57

      ١٢ مرداد 1400

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        هلنا گفته:
        مدت عضویت: 2702 روز

        عاشقتونم

        مرسی ک برام نوشتین

        خدارو شکر میکنم ک کامنتم هم برای خودم هم دوستانم مفید واقع شده

        با اینکه تو مسافرتم اما حسم الان میگه بنویس…

        پس پس زمینه این کامنتم رو با یه موزیک لایت ترکیب کردم و بسم رب چشم هایم …

        خدارو شکر میکنم برای درک همین لهظه الان

        سپاس مخصوص قدرتی ست ک شب را مایه آرامش قرار داد و همچنین مسکن را

        سپاس نیرویی را ک از جنس خودمان برای ما همسرانی ( اشاره ب بی نهایت کیس) آفرید تا در کنار آنها آرام گیریم

        بله

        دغدغه این روزهای من

        خلق یک رابطه عاطفی سالم هست ک گاها بخاطر باورهای غلط ب بیراهه میره مسیر زندگیم

        و کنترل ذهن و انرژی زیادی رو ازم میطلبه

        خدایا پناه میبرم ب تو از هرگونه وابستگی و دلبستگی ب غیر خودت

        مهم‌ترین باورهای روابط اینهاست

        ۱. بی نهایت پسر و دختر مناسب و بی نظیر تو این جهان هست ک با هرکدوم ازونها ک ما وارد رابطه بشیم میتونیم خوشبختی ، لذت عشق و آرامش حقیقی رو تجربه کنیم اگر ک ما در مسیر درستی باشیم

        ۲. ما مجرد و تنها ب این دنیا اومدیم و مجرد و تنها ازین دنیا میریم ، پس یاد بگیریم ک از تنهایی خودمون در هر شرایطی لذت ببریم و لذت بردن از زندگی و لحظات مون رو مشروط ب حضور یک شخص دیگه نکنیم

        ۳. ما مالک یا صاحب شریک رابطه عاطفی خودمون نیستیم ما حق کنترل کردن سایر ارتباطاتش رو نداریم ما فقط وظیفه داریم ک از وجودش تا وقتی هست تو لحظات زندگیمون لذت ببریم و هروقت هم نبود باز هم ب تنهایی لذت ببریم از داشته هامون

        ۴. هرگز دستان خداوند رو نبندیم و اینو با تمام وجود باور کنیم ک خداوند بی نهایت دست داره و از طریق هرکدوم میتونه خوشبختی و عشق و آرامش پیور و خالص رو وارد زندگی ما کنه پس ب هیچ عنوان رو یک شخص خاص کلیک نکنیم بلکه رو یک سبک رابطه خاص تمرکز کنیم مثلا برای خودمون خواسته مونو واضح کنیم ک من یع همچنین رابطه ای رو میخوام یه همچین عشقی رو میخوام با این ویژگیها و هرگز رو یک شخص خاص یا اسم خاص کلیک نکنیم

        ۵. با قدرت از ناخواسته هامون تو رابطه اعراض کنیم مثلا اگر دیدیم شریک رابطه مون رو با دخترای دیگه و ذهن نجواگر شروع کرد ب بدتر کردن حالمون سریع اعراض کنیم و ب خودمون یادآوری کنیم ک ما مالک اون شخص نیستیم و اون خودش یه آدم عاقل و بالغ هست و ارتباطاتش ب خودش مربوط میشه و هرکس فقط نتایج فرکانسها و احساسات خودشو میگیره ، بجای اینکه طرف رو باهاش جر و بحث کنیم یا بخوایم محدودش کنیم یا …ک کار فقط خراب‌تر میشه

        عذر میخوام اگه اینا رو تو قسمت پاسخ ب کامنت شما دوست عزیز نوشتم اما ازونجا ک ذهنم مدتهاست درگیر موضوع رابطه هست از کوزه همان تراود ک دراوست خخخ از قلممم هم همین افکار میریزه بیرون فقط

        خدا کمکم کنه ک بتونم فراوانی انسان‌های عالی رو باور کنم در این جهان پهناور ک بقول قرآن

        « و خلقناکم ازواجا »

        بی نهایت زوج برای هرکدام از شما آفریدیم »

        خدایا منو بسمت رابطه ای هدایت کن ک توش نهایت آرامش و عشق بدون دلبستگی و وابستگی رو تحربه کنم

        خدایا منو ب سمت رابطه ای هدایت کن ک عشقم دقیقا همونجوری باشع ک من میخوام و نیازی نداشته باشم ک بخوام تغییرش بدم یا اون بخواد منو تغییرم بده

        خدایا منو بسمت رابطه ای هدایت کن ک توش فقط لذت و خوشبختی و عشق بدون قید و شرط رو تجربه کنم

        خدایا منو بسمت رابطه ای هدایت کن ک توش فقط احساس خوب و شادی و لذت و خوشبختی رو تجربه کنم

        خدایا منو بسمت افراد صالح و صادق هدایت کن

        خدایا منو بسمت رابطه ای خداگونه و بهشتی هدایت کن رابطه ای ک سراسر پاکی سراسر تعهد سراسر وفاداری و سراسر صداقت و عشق باشه

        اینها حاصل روزها کار کردن رو فایلا بود ک نوشتم اینجا ب یادگار

        بازم از شما دوست عزیزم ممنونم ک نوشتین و منو وادار ب پاسخ دادن کردین ب رسم ادب

        بهترین ها رو برا خودم و شما آرزومندم

        خدایا شکرت

        بدرود

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
        • -
          محمد حسین تجلی گفته:
          مدت عضویت: 2244 روز

          سلام مجدد به شما هلنا خانم عزیز

          به خدا کل این سایت فقط معجزست فقط احساس خوب و شادی و آرامشه

          میدونی من صبح کامنت شما رو خودنم از صبح تا حالا فکر کنم چهار یا پنج بار دیگه ای خوندم 🤔

          ولی آمادگیشو نداشتم از نظر ذهنی که بیام بنویسم،رک بگم آرامش نداشتم 😐

          ولی الان دیگه مصمم شدم که بیام و بنویسم

          بیام و تشکر و قدردانی کنم از این همه آگاهی خالصی که برای من نوشتی🙏🙏🌹🌹

          اتفاقا خیلی خیلی کار خوبی کردی که حاصل کار کردن روزها رو فایل ها رو برام نوشتین خیلی خیلی تاثیرگزار بود 🙏🙏🌹🌹

          (من از این جمله شما این درس رو گرفتم که خیلی قلب بزرگی داری و خیلی بخشنده هستی 👏🙌 بهت تبریک میگم که اینقدر از درون پر هستی و عاشق خودتی)

          من از خیلی وقته پیش خیلی داشتم تقلا می کردم به خاطر حسادت به همکارام و دوست هام که رابطه های عاطفی دارند ، من هم قبلا داشتم ها ولی حالا خیلی وقته که سینگلم نمیدونم باگ من از کدوم باور یا باورهای غلطیه که با توجه به آخرین شکست عاطفی ای که داشتم تو ذهنم ایجاد شده…🙄

          تا اینکه حدودا یک ساله پیش همون موقعی که مریم خانم فایل عشق واقعی از نظر استاد رو روی سایت گذاشت دیگه مطمئن شدم باید حتما محصول عشق و مودت بخرم با توجه به اون همه تضاد. 🙄

          فایل عشق واقعی خیلیییی بهم کمک کرد که اولین قدم رو بردارم 😊 اولین قدم برای من این بود که بپذریم مشکل از دختر ها نیست!! مشکل از منه… تا قبل از اون فایل و هدایت های بعدش اصلا حاضر نبودم بپذیرم که به قول مریم خانم آقاجان اگه تو ادعات میشه که قانون رو خوب درک کردی باید بپذیری که شرایط عاطفی الانت برخوردی که دیگران باهات دارند هم به طور ۱۰۰% خودت داری خلق می کنی…

          از اون موقع به بعد سعی کردم خودمو اروم نگه دارم به خواستم وابسته نشم و به خودم یاداوری کنم خدایی که این همه تو زمینه های مختلف خواسته های منو براورده کرده اگه من رو باورهام، باورهایی که مربوط به روابط میشه کار کنم و احساس لیاقتم رو ببرم بالاتر حتما و قطعا این خواستم هم ✔ می خوره

          به قول استاد خدا هیچ وقت خوابش نمیبره چیزی هم از قلم نمی اندازه اگه من وظیفه خودم رو خوب انجام بدم اون وظیفشو خیلی عالی انجام میده✔❤

          این باورهایی که شما تو کامنت هاتون نوشته بودین عالی بود واقعا پیور و خالص بود

          و من به شدددددت با اون مورد پنجم مقاومت دارم جالب اینجاست که خودمم اصلا نمیدونستم!!

          امشب داشتم دوباره جلسات ١ و ٢ قدم چهارم رو نگاه می کردم که راجع به الگو برداری استاد صحبت می کرد

          من با توجه به صحبت های شما که راجع به زندگیتون تو نروژ و مسافرت هایی که داشتین صحبت کردین ، تو این زمینه ها شما رو یکی از الگوهای خوبم قرار دادم

          باز هم میگم از صمیم قلبم آرزو می کنم شما رو زودتر کنار استاد و مریم خانم عزیز ببینم

          این به من هم خیلی می تونه کمک کنه یخ ذهنم آب بشه و ایمانم قوی تر بشه به همون جمله معروف استاد که میگه هیچ خواسته ای ، هیچ خواسته ای نیست اونقدر بزرگ باشه که من نتونم تا قبل از سفرم به دنیای آخرت تو همین دنیا بهش برسم

          هلنا خانم بی نهایت ازت ممنونم که به ندای قلبت گوش دادی اومدی اینجا این حرفای با ارزشو نوشتی تا دستی باشی از سمت خدا برای هدایت من🙏🙏🌹🌹

          امیدوارم هرجا که هستی شاد شاد شاد باشی و زودتر به خواسته رابطه ی عاطفی توحیدت هم برسی و باز هم بیای از نتایج فوق العادت بنویسی ، باز هم از باورهای فوق العاده خوبی که تو این مسیر بهت کمک کردن به خواستت برسی برامون بنویسی

          راستی اینم بگم من از خیلی وقت پیش حتی قبل از اینکه با استاد تو کلاب حرف بزنی کامنت هاتو می خوندم و لذت می بردم 😉😎

          نشون به اون نشونی که تو قسمت ۱۵ مصاحبه با دوستان اونجایی که دوستای عزیزم شکیبا خانم و عادله خانم و سید علی با استاد صحبت کردن شما تو اون قسمت اومده بودی به گویش شیرین مشهدی (اینم بگم من یه ترم سبزوار دانشجو بودم و خاطرات شیرینی با شهر مشهد و کلا مشهدی ها دارم) به سید علی گفتی “تو کاریت نباشه یره مو عاشقتوم” یعنی عاشق این جمله بانمک شدم نشسته تو قلبم و دیگه اصلا از یادم نمیره 😅

          خدا رو صد هزار مرتبه شکر که با وجود مقاومت ذهنی زیادی که داشتم و از صبح ده بار قصد کردم بیام این کامنتو بنویسم ولی هی میگفتم ولش کن… بلاخره به ندای قلبم گوش دادم و اومدم نوشتم و به قول معروف یه ردپای قشنگ برای خودم به یادگاری گزاشتم

          برات از فرمانروای جهان بهترین هارو می خواهم دختر خوب و با شخصیت

          ارادتمند شما

          محمد حسین تجلی

          پنج شنبه ١٣ مرداد ۱۴۰۰

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
          • -
            هلنا گفته:
            مدت عضویت: 2702 روز

            عاشقتونم دوست عزیزم ک بازم برام نوشتین و منو دست ب قلم کردین

            بهتون تبریک میگم ک بسته عشق و مودت رو تهیه کردین و جسورانه مسیولیت صد در صدی تمام شرایط و اتفاقات زندگی خودتون از جمله رفتارهای جنس مخالف با خودتون رو پذیرفتین و این قطعا مهم‌ترین و اولین قدمه

            من خودم ب شخصه خیلی تو این موضوعاتی ک شما بهش اشاره کردین ضعف دارم اینکه روابطی داشتم ک توش الگوهایی مرتب تکرار شده و ب این نتیجه رسیدم ک پسرها همشون فلانن و بیسارن

            و این تبدیل شده ب باور محدود کننده و قطعا باید براش باور مناسب رو جایگزین کنم

            من هنوز ب دلایلی آمادگی تهیه و استفاده از بسته عشق و مودت رو ندارم چون راستش نمیخوام محصول رو محصول انباشته کنم چون هنوز ثروت یک رو تموم نکردم یعنی نجویدم و قورتش ندادم

            وگرنه قوانین یه قوانینه و مهم‌ترینش اجرای اونها تو زندگی شخصی و روز مره هست و بس

            ایشالا ک خدا هممون رو کمک کنه ک عمل کنیم

            خدایا شکرت

            سپاسگذارم ک نوشتین برام

            عاشقتونم ندیده و نشناخته

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        آزاده زمانی جوهرستانی گفته:
        مدت عضویت: 1930 روز

        سلام دوست عزیز هم فرکانسی ام. عاشقتم با این درک بالات، اشک شوق از چشمانم سرازیر ‌شد. چقدر زیبا نوشتی. دقیقا با خوندن این کامنت تون، یاد صحبت هاتون در کلاب هاوس افتادم. کلاب هاوس فوق العاده ست. ایمان دارم همگی ما هدایت میشیم به آزادی مالی، زمانی ومکانی. بهترینها رو براتون آرزو دارم. 😍😍😍😘😘😘😘

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      fatemeh saeeidi گفته:
      مدت عضویت: 1772 روز

      سلام هلنا عزیزم

      خیلی از خواندن کامنت شما لذت بردم

      امشب هدایتی از خدا خواستم

      و هدایت شدم به این فایل

      هلنا جون آیه ای که در آخر نوشتی اشکم را درآورد

      چقدر نوشته هایت به دل مینشینند

      من هم امید وار هستم در پرادایس شما و هم گروهی هایم را همراه با استاد عزیرم و مریم جان ببینم

      به امید اون روز

      عاشقتم عزیزم ممنونم ❤❤❤❤🌷🌷🙏🙏🙏🙏🙏💋

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فروغ ریاحی فر گفته:
      مدت عضویت: 1573 روز

      سلام هلنای عزیزم

      من عاشق اون قلمت شدم چقدر زیبا و با حال می‌نویسی عجب قدرت بیانی داری چقدر آگاهانه و عالی می‌نویسی واقعا لذت میبرم و برام جذاب هستن من امروز از ظهر تا الان که ساعت ده شب هست فقط و فقط دارم کامنتای شما دوست هم مسیرم رو میخونم و از تک تک اونها انرژی میگیرم و حالم رو بهتر میکنم و به صورت رندوم تصمیم گرفتم زیر این کامنت شما منم کامنت بزارم و از شما تعریف کنم که واقعا برازنده ی شما هست

      چقدر از نتایج جدیدت خوشحال شدم. از رابطه ی جدیدت از پاسپورت جدیدت از ماشین و گواهی نامه ی جدیدت از پیشنهاد جدید شغلیکه داشتی معلوم شما یک دختر خود ساخته و در مسیر درست هستین الحق که شاگرد استاد عباسمنش هستین عشقم هلنای نازم با تمام وجودم برات بهترینا رو می‌خوام و از خدا می‌خوام هر چه زودتر بیایی داخل سایت و ما رو از نتایج بینظیری که جدید گرفتی خبردار کنی

      منتظر کامنتهای پر انرژی و جذاب و پر از آگاهی تو هستم دختر موفق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
      مدت عضویت: 1332 روز

      هلنای عزیز چقدر گفته هاتون زیبا بود…

      خدایا شکرت که هر لحظه ماها رو هدایت میکنی و هر روز نشانه های زیبا رو جلوی چشمانم من میاری…

      در این زمانه ایی که مردم یخت در اشتباه هستن..و همدیگر رو قضاوت میکنن…

      ولی تو نیز با هر عقایدی با هر افکاری ما رو میپذیری..

      چون ماها اوندیم در دنیا به آرامش برسیم تا با این آرامش به پیشرفت گسترش جهان کمک کنیم…

      خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می جوییم…

      خدایا هیچ چیز در این دنیا در طی چند سال زندگی کردنم به خوسبختی این سایت ندیدم و نخواهم دید….

      چون در یه تضاد شدیدی برخوردم ..و بهت گفتم خدا مرا براه راست هدایت کن…

      و فهمیدم راه راست الان چیه!.

      همین گفته ها و شنیده های این سایت هست…که اینقدر ما رو تشنه خودش کرده هر روز و هر دقیقه و ثانیه..چشم بهم زنی دوست دارم بیایم کامنت دوستان رو بخونم و به خودم یاداوری کنم….

      که دنیا بر حسب قانون کیهانی هست..نه چیز دیگه…

      بسیار عالی😍😍😍😍😍

      خدایا دوستت دارم ممنونتم خدای خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمدرضا امینی نژاد گفته:
      مدت عضویت: 938 روز

      هلنا جان ، چقدر زیبا نوشتی ، واقعا من روی متن که نوشته ی تمرکزی زوم کردم ، انگار داشتی از زبون من حرف می‌زدی ، خدایا شکرت که دارم کامنت های بچه ها را میخونم چون همش در حال یادگیری هستم ، راستی اون روز فایلت دیدم و یه خواسته تو من بیدار شد که بیام نروژ واقعا یکی از آرزوهامه که مهاجرت کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    ثريا حشمتي گفته:
    مدت عضویت: 1792 روز

    سلام

    و حال دلتون عااالی باشه

    خدای من خدای اجابت ارزوهاست

    این عبارات تاکیدی هستش که یه ماه پیش تا چششمم رو از یه چرت نیمروزی باز کردم خدا رو زبونم جاری کرد

    و الله اکبر ازاین خدایی که نشانه هارو برات میفرسته و همزمانی هارو انجام میده و قانون بدون خطاش ادم رو تسلیم میکنه تا بهونه ای برا نرسیدن به خواسته هاش نداشته باشه

    دو روز پیش یه برنامه تفریحی به یه ابشار نزدیک شهرمون بود که از طریق دوستم مطلع شدم این برنامه تور یه روزه رو ،خیلی دلم خواست برم و گفتم من که میدونی بشدت پایه م ولی باید با بابا هم مطرح کنم(دوستم خندید گفت تو هم از بابا اجازه میگیری؟؟!😜😜چون خیلی برنامه فان و دور همی و طبیعت و مسافرت رفتم باورش نمیشد بخام حالا اکی بابا رو بگیرم)

    خلاصه تو ذهنم گفتم ثریا تو دلت میخاد این گردش رو بری،طبق قانون هم کسی جز خودت قدرتی نداره ،

    پس رها میکنم و فقط تو دلم ذوق داشتم برم

    و بابا هم طبق معمول هیچی نگفت

    و قرار شد که مبلغ رو واریز کنم و بریم 😀

    صب روز قبلش دوستم گفت بخاطر قضیه پندمیک مجوز ندادن چون دوروز تعطیل بود و جاده ها شلوغ !!!!

    اینو که گفت یکم خورد تو ذوقم ولی باااااور کنید انقدر این جمله “الخیر فی ما وقع ” بارها و بارها تجربه کردم و باورش اثبات شده

    برا همین خیلی ناراحت نشدم

    امروز صب با خواهر زادم و مادرم راجب اینکه قرار بود برم و کنسل شد حرف زدیم و خلاصه حرف سمت این طبیعت گردی و مسافرت و گردش با تور که مکانهای بکری میبرند و خوش میگذره و …کشیده شد بعد تو اینستا پیچ های این تورهای گردشگری رو دیدیم ،رفتینگ که فیلمشو گذاشته بودن،پرش توی اب ابشار از ارتفاع،و یه عالمه عکسا و فیلم های طبیعت دیدیم و کلی ارتعاش فرستادیم و از لذتها و قشنگیای سفر گفتیم (البته برادر زادم با من هم کلام شده بود وگرنه راجب قانون چیزی نمیدونه)

    بعد طبق عششششقی که به سایت و قانون دارم

    بعد از این حرفا و تو اولین فرصت بعد از صبونه خوردن اومدم سراغ فایل جدید سایت

    و

    الله اکبر از این نشونه،از این همزمانی،از این دقت بی اندازه خدا

    از اینکه هممممممون لحظه انگار داشت خدا از زبان استاد با من حرف میزد

    اون ایه ی زیبای “اذا سالک عبادی ….

    انگار شان نزولش من بودم

    انگار همین ایه ای که بارها و بارها بصورت ناخوداگاه تو ذهنم مثل ترانه ای که پلی میشد و مدام میخوندمش رو خیلی عمیق درکش کردم

    انگار خدا پیش روم بود و تند تند داشتم ازش امضا پای ارزوهام میگرفتم

    و خداااا میداند

    همین فایل

    چه اندازه مسیر منو هموار خواهد کرد

    و من به خودم قول دادم و خیلی وقتا به خودم میگم

    ثریا

    خدا فقط یه خواسته از تو داره

    بندگی کنی

    بعد میپرسم خوب بندگی ینی چی

    اخه خیلی کلمه معنی وسیعی داره

    بعد جواب میدم

    خدا دوست داره

    تو از ارزوهات مث یه امانتدار خوووب

    مراقبت کنی،پرورششون بدی،بزرگترشون کنی،هر روز به تعدادشون اضافه کنی ،نزاری گرد و خاک روشون بشینه

    همین یه کارو خوب انجام بده همیییین

    و من بارها تودفترم نوشتم که هدایت شدن به این سایت پاداش همین یه کاری بوده که تقریبا خوب و گاها شل و ول انجامش دادم

    پاداش امیییید

    پاداش اینکه وقتی هیچ نشانه ای از اجابت نیس ،ایمانت رو حفظ کنی

    و این ینی

    توحید

    ینی ایمان به غیب

    و من خوب میدونم که اگر اینجام

    و اگر الان

    که بعداز اینکه طول روز بیرون بودیم با خانواده و من به تمرینات نرسیدم و وقتی برگشتیم خیلی هم خسته و خواب الود بودم و خواستم از ده شب بخوابم

    ولی به عشق این ارزوهام و این قانون که هر چی میفهممش مث یه تشنه بیشتر ولع پیدا میکنم

    چند تا از فایلهای زندگی در بهشت رو دیدم،کامنت خوندم ،و بعد تمرین ستاره قطبی رو انجام دادم و شکر گذاری اتفاقات خوب روز که یهو یاد این فایل و اتفاقات صب افتادم و خدا الهام کرد راجبش کامنت بنویسم

    اگه این امید و اون ایمانی نیست که استاد راجبش حرف میزنه و تو این فایل کامل بازش کردبرامون

    پس چیه ؟؟؟؟!!!!

    واقعا چه دلیل و چه منطقی این رفتار منو میتونه توجیه کنه ؟؟؟؟؟

    دختر تو سر سفره شام چشات داشت بسته میشد

    اومدی بخابی الان ساعت ٢ شبه !!داری کامنت مینویسی؟؟؟میگی کاش خواب نبود من بازم تمرین انجام میدادم،بازم سریال بهشت رو میدیدم، دلت نمیاد خدافظی موقتی با سایت کنی؟؟

    اخه واقعاااا چرا ؟؟؟جز اون حال خوب در لحظه و نورامیدی که تو دلم هست باعث بروز این رفتار متفاوت شده

    بقول سیاوش قمیشی

    ارزوهاتو بغل کن

    ارزوهات همه چیتن

    خدا منو از سر تمرین ستاره قطبی یه رااااست اوردی اینجا و اینها رو هم خودت نوشتی و

    میدونی که چقققققدر ارزوهای قشنگ دارم

    و چققققققدر هم باورت دارم خدا

    و فقط به امید به توست که ادامه میدم

    و باورهامو اصلاح میکنم

    تا دریافت کنم انچه را که برام اماده کرده ای

    مهربان من🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  7. -
    مجید گفته:
    مدت عضویت: 2391 روز

    به نام خداوند روزی رسان

    با تشکر از استاد عزیز.

    من شروع کامنت خود را از آیه ۳۷ تا ۴۰ سوره آل عمران شروع میکنم. که چگونه حضرت زکریا با دیدن حالات روحی (یا هرگونه رزق) که حضرت مریم درمحراب نصیبش شده بود، او هم به این باور و اگاهی میرسه که از خدا خواسته (دعا) داشته باشه. یعنی همون الگو برداری و باور اینکه حضرت مریم تونسته از رب خودش درخواست کنه پس من هم میتونم پس همون جا از رب خودش میخواد که بهش یک فرزندی اعطاء کنه که دنباله رو خودش باشه.(چون زکریا خیلی پیر بود و جالب اینکه همسرش از ابتدا نازا بود آیه ۴۰ به این نکته اشاره میکنه) (این هم میتونه برای زوج های عزیزی که در سایت فعالیت دارند و مشکل بچه دار شدن دارن یک باور سازی بشه که در سیستم خداوند نشد وجود نداره.)

    فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّا کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ ﴿۳۷﴾پس پروردگارش وى [=مریم] را با حسن قبول پذیرا شد و او را نیکو بار آورد و زکریا را سرپرست وى قرار داد زکریا هر بار که در محراب بر او وارد مى ‏شد نزد او رزقی مى‏ یافت گفت اى مریم این از کجا براى تو [آمده است او در پاسخ مى]گفت این از جانب خداست که خدا به هر کس بخواهد بى شمار روزى مى‏ دهد (۳۷)

    هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ ﴿۳۸﴾آنجا زکریا پروردگارش را خواند گفت پروردگارا از جانب خود فرزندى پاک و پسندیده به من عطا کن که تو شنونده دعایى (۳۸)

    فَنَادَتْهُ الْمَلَائِکَهُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَى مُصَدِّقًا بِکَلِمَهٍ مِنَ اللَّهِ وَسَیِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِیًّا مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿۳۹﴾پس در حالى که وى ایستاده در محراب دعا میکرد فرشتگان او را ندا دردادند که خداوند تو را به یحیى که تصدیق کننده کلمه الله است و بزرگوار و خویشتندار و پیامبرى از شایستگان است مژده مى‏ دهد (۳۹)

    قَالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَامْرَأَتِی عَاقِرٌ قَالَ کَذَلِکَ اللَّهُ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ ﴿۴۰﴾گفت پروردگارا چگونه مرا فرزندى خواهد بود در حالى که پیرى من بالا گرفته است و زنم نازا است گفت چنین است‏ خدا هر چه بخواهد مى ‏کند (۴۰)

    در تمام آیه های بالا به طور وضوح باور سازی و الگوبرداری رو میشه دید. و اینکه وقتی در مدار (یشاء) سیستم قرار بگیری لاجرم درخواستهات پاسخ داده میشود.

    در مورد خواستهای خودم هم میتونم به این مورد اشاره کنم که همسایهای من اکثرا ماشینهای خارجی دارن و من با دیدنشون هر روز خداروشکر میکردم بابت این همه نعمت و فراوانی و از خدا میخواستم که منم ازین ماشینها میخوام حتی جوری شد که توی خود پارکینگ خودم جفت ماشینم یک بنز پارک کردن و من هم با اعتماد بنفس رفتم و درخواست کردم که داخل ماشین رو ببینم و حتی پشت فرمون هم نشستم و چه حس عالی داشت. تا اینکه پول ماشین خودم جور شد و تابستون گذشته خودمم یکی خریدم البته نه بنز ولی در حد مدار خودم یک النترا خریدم.

    و همچنین من عاشق شمال و دریا و جنگل هستم( چون خودم خوزستانی هستم و به تضاد گرما و خشک بودن منطقه برخورد کردم.) و اینکه همیشه دوست داشتم ی تراس داشته باشم روبه جنگل و یا دریا و ساحل حتی من همین الان هم توی خونه خودم تراس داریم و با اینکه همکف هستیم همیشه پنجره رو باز میکنیم و صبحها با خانمم صبحانه میخوریم و درخت نخل توی باغچه آپارتمانمون هست و ازون لذت میبرم و تجسم میکنم که الان این جنگل هست و به خودم یادآور میکنم اکر من بتونم از همین خونه خودم و این ویو و منظره لذت ببرم و خداوند رو از ته دل شکر کنم قطعا در زمان مناسب هدایت میشم به منطقه مورد علاقه خودم. که نتیجه این شد سال قبل رفتیم شمال و جالب اینکه سوییتی که گرفتیم پنجره اتاقش رو به ساحل باز شد و همونجا به همسرم گفتم ببین چطور هدایت شدیم به این مکان چون چند ساعت دنبال اتاق بودیم این هتل به اون هتل و دراخر همشون پر بودن و اما نتیجه فوق العاده شد.

    خدایا شکرت بابت اینهمه نعمت و شکرت بابت اینکه قبل مرگم در حد توانم درکت کردم و سازوکار جهان رو فهمیدم و مرا ببخش اگر در مسیر کوتاهی میکنم چون تو یکی از بهترین اساتید و معلمهای زندگی رو سر راهم قرار دادی.

    مرسی استاد که هستی. استاد ی درخواست دارم اینکه اگه میشه لایک رو به کامنت ها برگردونید چون من ازون طریق میتونستم دیدگاهی که به شما نزدیکه رو تشخیص بدم و خیلی تو باورسازی و درک موضوع کمک میکرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    علی یزدانی گفته:
    مدت عضویت: 3406 روز

    سلام استاد عزیز

    خدا روشکر که میبینم شما شاد هستید و این انگیزه دهنده من هست‌.ایمان دارم که من هم میتونم و باید بتونم.انشااله تا دو سال دیگه میام میبینمت.

    من جزء دنبال کنندگان قدیمی شما هستم و نتایج زیادی گرفتم ولی باید نتایج بیشتر و بیشتر بشود.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    مهدی سعادتمند گفته:
    مدت عضویت: 1539 روز

    استاد سلام

    همه چیز عالی بود

    صحبتها تصاویر مناظر

    من از مدتها قبل مشغول پیگیری و جمع آوری اینگونه فایل ها و مطالب انگیزشی بودم و احساس میکنم بر خلاف دیگر دوستان که در این زمینه تدریس میکنند ارتباط قلبی و منطقی بسیار بیشتری رو با شما و نحوه آموزش و استدلال های شما برقرار کرده ام مدتی هست که شروع کردم بر روی افکارم تسلط پیدا کنم خیلی کند هستم ولی حس خوبی دارم و نتایج کوچک خوبی رو دریافت کردم

    بسیار متشکرم از حضور سبزتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    سیدجابر سجادی گفته:
    مدت عضویت: 1925 روز

    سلام خدمت استاد عزیز

    من یک هفته ای هست که به شدت دارم روی باور ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست

    کار میکنم

    امروز به تور اتفاقی به جایی هدایت شدم که لذت ببرم از نعمت های خداوند

    یه جای خوب وپر از آب وقنات سرسبزی

    و یه آب تنی در استخر پر از آب زلال و کلی خوش گذشت بهمون

    که حال واحساس منا خوب میکرد و سپاسگزار خداوند بودم خیلی جالب که همین استخر وبا این شکل شباهت یکی از دوستان تو پیج خودش استوری کرده بود و وقتی من دیدم خیلی ذوق کردم ودوست داشتم من هم بتونم برم شنا خدا میدونه وقتی رفتم اونجا دقیقا همون شکلی بود که توی استوری دوستم دیده بودم و به خودم گفتم ببین هیچ درخواستی بدون جواب

    نمیمونه خدا شکر خداروشکر

    با یکی از دوستان که مالک آنجا بود صحبت کردم و اون از اجاره زمین خود به مدت ۷ماه

    به شخص دیگری گفت

    و گفت که زمینی که اجاره داریم به اون بنده خدا امسال پر بار بود و میگفت اون در عرض ۴ماه کشاورزی ۵میلیارد سود برده است ومن خدا راشکرکردم و گفتم واقعا ثروت و فراوانی بی انتهاست واو را بابت این ثروت تحسین کردم و خوشحال بودم بابت این موفقیت این دوست کشاورز

    در این حین یکی دیگر از دوستان صاحب ملک

    با ماشین لنگروز اومد و شروع کرد به صحبت کردن وبه میگفت که لنکروز تازه خریدم واز مامیخواست که با ماشین یه دوری بزنیم من تابحال سوار نشده بودم

    و وقتی سوار شدم خیلی لذت بردم و این خواسته در من شکل گرفت که من میخوام

    من هم میتونم داشته باشم

    وبه خودم گفتم ببین وقتی داری روی باورهات کار میکنی نشانه ها را میبینی

    و وقتی داری باورهای محدود کننده خودت تغییر میدی

    خداوند هدایت میکنه که ببینی و باور کنی

    که داره جواب میده

    و امروز که این فایل زندگی در بهشت دیدم که استاد از شکل گرفتن خواسته هاش میگه

    خداروشکر کردم

    و باورم قوی تر شدوبا انگیزه بیشتری ادامه خواهم داد

    وخیلی دوست دارم یک روز بیام توسایت و درباره این خواسته بنویسم به امید خدا

    شاد موفق و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: