دیدگاه زیبا و تأثیرگزار یونس عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
سلام به دوستان عزیزم. امیدوارم که حالتون عااالی باشه.
یعنی ادم این زیبایی ها رو میبینه حیفش میاد کامنت نزاره ، حیفش میاد اگاهانه تمرکز نزاره ، یعنی واقعا خود این فایلها نعمت محسوب میشن ، یه ابزار محسوب مشین که من بیام اگاهانه تمرکز بزارم و زیبایی هاشو بکشم بیرون ، دل و روده های زیبایی هاشو بیارم بیرون و طبق قانون که میگه تو به هر چیزی توجه کنی و تمرکز کنی از اساس اون تمرکز و توجهت وارد زندگیت میشه
قانون میگه تو با افکارت داری اتفاقات صفر تا صد زندگیت رو خلق میکنی ،پس حالا که کار اینقدر اسون و راحت و لذتبخشه منطقیش اینه که بیام افکار مناسب و قدرتمند و زیبا در مغزم پرورش بدم و به سمت افکار یا همون باورهایم هدایت شوم
اتفاقا قبل اینکه این فایل رو ببینم داشتم جلسه ۶ قدم ۲ رو کار میکردم ، که میگه شما لذت ببر ، شما تمرکز بزار روی زیبابی ها ،روی خوبی های افراد ،روی نکات مثبت جهان اطرافت ، تمرکز بزار روی نعمتهایت ، خواسته ها خودش با سرعت نور وارد زندگیت میشه
واقعا یعنی ادم این رو اگر درک کنه که هر چه لذت بیشتری از زندگیش از لحظاتش ببره ، خواسته هاش با سرعت بیشتری و باکیفیت بالاتری وارد زتدگیش میشن ، خیلی واقعا نکته ریز ولی بسیار کاربردی و کلیدی هستش ، تا میتونی لذت ببر از لحظاتت
میدونی منطقیشم همینه ما که نمیدونم آیا یک دقیقه بعد من نوعی زنده هستم یا نه ؟؟ واقعا این مورد رو هیچ جوره نمیتونی پیش بینیش کنی مطلقا دسترسی نداریم به این مورد ، حالا که من نمیدونم ایا یک دقیقه یا یه روز بعد زنده هستم یا نه ، خب منطقیش این هست که بیام از لحظه به لحظه زندگیم لذت ببرم
، به خدا همه چیز داره در لحظه رقم میخوره ، اینده تو داره با فرکانس همین لحظت ساخته میشه ،ارزش در لحظه زندگی کردن خیلی بالایه و به نظرم نگرش مناسب در این موضوع این هست که من میام از لحظه به لحظه زندگیم تا جایی که ممکنه لذت میبرم فارغ از اینکه میخاد نعمتها و ثروتها و خواسته هایم وارد زندگیم بشن یا نشن ، من که نمیدونم اصلا تا یک دقیقه بعد ایا زنده هستم یا نه ، پس جمال لحظاتم رو عشق است ، حال خوبم در لحظه رو عشق است ، احساس ارامشی که در لحظه دارم رو عشق هست ، لذت بردن از ثانیه به ثانیه زندگیم ،نعمتها و ثروتهایم رو عشق است
به خدا تازه دارم به درک این موضوع میرسم که مهمترین و اساسی ترین و بالاترین و مهمترین و اصلی ترین پاداش خداوند به بنده مومنش ، حال خوب هست ، ارامش قلب هست ، یعنی این خواسته های ما ،حالا هر چی میخاد باشه ، اونا پاداشهای اکسترا هست ، اول حال خوبه میاد ، اول ارامش قلبه میاد بعد نعمتها و ثروتها میاد ، مثه این موتورها یا ماشین هایی که صدای خفنی دارند اول شما صدا شو میشنوی بعد خودشو میبینی ، اول ارامشه میاد بعد خواسته ها میاد
میدونه درک میخاد این موضوع خلاصه ارزش لذت بردن از زندگی خیلی بالاست ، لذت بردنه با همین تمرکز گذاشتن بر زیبایی ها ، نکات مثبت و نعمتها و ثروتهایی که تو زندگیت هست ایجاد میشه ، لذت بردنه یعنی حال دلت خوب باشه ، ارامش داشته باشی
خلاصه که استاد اون سانتافه خوشگلت رو تحسین میکنم
جت اسکی تو تحسین میکنم
رابطه عاطفی باحال و دوست داشتنی تو تحسین میکنم
اون ازادی زمانی و مکانی و مالیت رو استاد تحسین میکنم
یکی از اون مواردی که به شخصه خیلی برام لذتبخش و وجودا تحسین میکنم و در این فایلم کاملا مشهوده ازادی پوششی که افراد دارند ،ازادی پوششی که این کشور داره واقعا تحسین میکنم ، واقعا تصدیق میکنم ، به شخصه برام خیلی ارزشمنده و خیلی این موضوع رو هرجایی که میبینم در وجود هر شخصی که میبینم تحسین میکنم ، اصلشم همینه واقعا
مورد بعدی همین فِرندلی بودن افراد هست ، چقدر با خودشون در صلح اند جلو دوربین خوشحالی و دست تکون میدن ، خیلی باحال و عالی و تحسین برانگیزه ، واقعا خدایا شکرت برای اینکه افراد فرندلی هست واقعا چقدر خوبه ، ادم لذت میبره ، کِیف میکنه حَظ میکنه اینقدر افراد باخودشون در صلح اند ، اینقدر شاد و پرنشاط هستن ، واقعا عالیه
نکته بعدی این فایل که توجه منو به خودش جلب کرد ،تعداد زیاد قایق ها هستش
این تعداد زیاد قایق ها به نظرم بیان گر چند حقیقته :
اولیش فراوونی ثروت هستش
دومیش فراوونی فرصتها رو نشون میده که میگه چقدر فرصت برای ثروت ساختن زیاده که این همه ادم تونستند قایق بخرند و همچنین اینقدر فرصتها زیاده که طرف داره تو دریا هم داره پول میسازه ، پس نتیجه میگیرم که میشه تو دریاهم پول ساخت ،
نتیجه میگیریم که تویه دریا ، تویه اب هم پول هست
تویه اب هم فرصت برای پول ساختن هست ،
واقعا همه جا پول هست ، پول واقعا زیاده خیلی زیاده داریم مصداقهاشو در همین فایل ۲۰ دقیقه ای میبینیم ، داریم فکتاشو میبینیم دیگه ، شما ببین چقدر پول ساختن لذت بخش که طرف اب بازی میکنه و پول میسازه ، دیگه اینقدر کار ساده و اسون و راحت و لذت بخش شده
سومیش اسون بدست اوردن ثروت هست ،
اینقدر اسون هست که مثه نُقل و نبات مِلت قایق دارن ،مثل نُقل و نبات ملت جت اسکی دارند ، مثه نقل و نبات دارن پول میسازند ،
میدونی منطق حرف در این مورد چیه : من قبل اینکه بخوام خواسته رو خلق کنم ، بدستش بیارم ، میگم من میخام فلان ماشین دلخواهم رو خلق کنم بدستش بیارم ، بعد میام میبینم این خواسته ای که من میخام به سمت خلقش حرکت کنم تا به الان هزاران هزار نفر بهش رسیدن پس اسونه که هزاران هزاد نفر ، ده ها هزار نفر به اون چیزی که من میخام بهش رسیدند جوری که الان جزئی از زندگیشونه و کاملا براشون بدیهی و طبیعی هست ، پس بدست اوردنش خیلی اسونه ،خیلی راحته که این همه ادم بهش رسیدند ،
کلا کاری که اسون و راحت باشه تعداد زیادی از افراد میتونن بهش برسند ، منطق حرفمم تو این مورد همین هزاران هزار یا ده ها هزار نفری هست که قایق تفریحی خریدن ، ببین چقدر کار اسونه و راحته و ساده و لذتبخشه که ده ها هزار نفر بهش رسیدند
اینقدر خریدن قایق اسون شده ، اینقدر درخواستها بالا رفته که یه بیزینس به شکل قایق سازی کشتی سازی شکل گرفته ، دیگه شما ببین کار چقدر ساده و اسون و راحت شده
کلا این فایل داره قانون فراوونی رو بیان میکنه ،قانونی که میگه رشد و گسترش جهان ابدی هست و این جهان نامحدود بنا شده ، هیچ هیچ محدودیتی وجود ندارد تو این جهان ،
….
ادامه کامنت را در بخش نظرات این قسمت مطالعه کنید…
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمت های این سریال، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD306MB20 دقیقه
سلام خدمت همه دوستان عزیز و استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون
امروز یک اتفاقی واسم افتاد که الان حدود یک ساعته که دارم به خدا و جهان و قوانینش فکر میکنم. گفتم بیام در سایت بنویسم که هم برای دوستان شاید درس هایی داشته باشه و هم برای خودم یادگاری بمونه تا یادم نره.
شرح داستان:
من در کل یک ادم بسیار مسافرتی و با روحیه عاشق طبیعت هستم که تقریبا هر سال حداقل سه بار فقط شمال میرم (خودم ساکن اصفهان هستم). من در سال کلی شهرهای اطراف اصفهان را میگردم. من یک عزیزی دارم که همیشه با اون مسافرت میکنم و بسیار آدم خوش سفری هست و بهمون خوش میگذره و همیشه دوتایی با هم میریم و کاملا هم فرکانس من هست.
متاسفانه امسال به دلایل مختلفی مانند بیماری شایع که هست و جاده ها بسته اس و گرفتاری های عزیزی که باهاش همیشه میرم و کار خودم موفق نشدم به شمال برم و حتی شهرهای اطراف نیز خیلی کم رفتم. از آنجایی که من عاشق شمالم و چند باری نیت کردم برم و به دلایل گفته شده این کار صورت نگرفت.
یه چند وقتی هست که کارم به یک سری مشکلاتی نیز خورده که بسیار ذهن منو مخدوش کرده و فرکانس منو بسیار پایین آورده و در کل احساس خوبی تجربه نمیکنم. از آنجایی که در چنین مواقعی که از نظر روحی خسته باشم تنها چیزی که به من ارامش میده مسافرت هست.
در این هفته من بسیار نیاز به مسافرت داشتم و برعکس کلیه مسیر ها بسته است و عزیز دلم نیز بنا بر مشکلاتی که داره نتوانست این هفته کنار من باشه. حتی دیشب نیز به خانواده ام گفتم که بیاین یه راهی بریم و آنها هم که اصلا پایه مسافرت نیستن هزار تا دلیل برای نرفتن داشتن در جای که پدر من ماشین تاکسی دارد و هر کجا که بخاد میتونه بره و جاده ها واسش بسته نیستن.
امروز پشت سیستم داشتم کار میکردم که یه دفعه گفتم گور بابای بقیه. من چرا خودم تنهایی نرم. از پشت سیستم در دفتر کار در جا بلند شدم. یعنی فاصله این فکر تا بلند شدن من 20 ثانیه طول نکشید و گفتم که من باید هر جور شده برم و خودمو رفرش کنم که هر چه اینجا بمونم حالم بدتر و اعصابم داغون تر میشه.
در دفتر کار اثاث مسافرت را کامل دارم. در حد دقیقه کلیه اثاثی که واسه دوروز مسافرت در اطراف شهر اصفهان نیاز داشتم را داخل یک سبد گزاشتم و یک پیکنیک و حصیر و یک فلاکس چای نیز آماده کردم.
اینجا بود که نجواهای ذهنی من شروع شد:
-اگه بری جریمه میشیا
-رفتی حالت بد تر گرفته میشه ها
– عزیز دلت بفهمه تنها رفتی ناراحت میشه ها
-کارات نیمه کار میمونه ها
-یکدفعه میری برت میگردونن بدتر حالت گرفته میشه ها
– و یه عالمه حرف مفت دیگه که این ذهنم داشت میگفت
ولی من گفتم هر اتفاقی میخاد بیوفته مشکلی نداره . من میخام برم . باید برم . میرم
خدا شاهد اگه دروغ بگم
پیکنیک و سبد که فلاکس توش بود و حصیر را بردم گزاشتم پشت در و اومدم سبد بزرگتره را بردارم تو دفتر . یکدفعه تلفن دفترم زنگ خورد. اومدم بردارم گوشیو دیدم یه شماره غریبس. گفتم ولش کن مشتریه حوصلشو ندارم. ولی در نهایت برداشتم تلفنو.
دیدم مامانمه پشت تلفن . تلفنی که از یه شماره غریبه بود و اصلن ربطی به شماره منزل پدری من نداره.
گفتم بله مامان
گفت به بابات زنگ زدم گفتم بیا بریم بیرون یکم و بابات هم گفته باشه بیاین بریم.
باورتون میشه
من خودم باورم نمیشه
خداوکیلی اگه 10 دقیقه دیر تر زنگ زده بود من رفته بود و دیگه تو دفتر نبودم.
این اتفاق واسه من کلی درس داشت. درسهایی که میخام بگم اینجت که آویز گوشم بشه و از یادم نره که بازم مطمئنم از یادم میره:
– وقتی استاد حرف از باور میزنه یعنی اینکه از تمام قلبت به یه چیزی باور داشته باشی
– واسش عمل کنی و پاشی قدم برداری.
– وقتی من ایمان داشتم د خداوند واسم مسیرشو درست کرد حالا هر شرایطی میخاد باشه اصلن مهم نیست.
– درخواست را باید محکم به خدا داد و این ذهن دری وری را بهش گوش نداد.
– من امروز اصلن فهمیدم وقتی حرف از باور میشه یعنی چی؟ باور یعنی ایمان صددرصد به خواسته. نه رو زبونی و نه سعی کردن واسه باورش. یعنی اینکه من پاشم هیچ کاری به حرف پلیس و جامعه و نجواها نداشته باشم فقط به خواستم فکر کنم و از ته قلبم بخام.
راستش بعضی وقتا از قوانین خدا بدم میاد و میگم بابا تو که این قوانینو گزاشتی پس چرا اینقدر ذهن دری وری به ما دادی که نمیشه اصلن کنترلش کرد. بعضی وقتا اینقدر ذله میشم از چرت و پرت هاش که میخام از جا درش بیارم.
امیدوارم خدا کمکمون کنه تا بتونم ازش زور بشیم و کمتر بهش گوش بدیم.
خدایا کمکم کن تا به قانونت ایمان صد درصدی بیام
خدایا تو مهربونی . منو هدایتمم کن به مسیر شادی و مهربونی
خدایا روحمو بزرگ کن تا بپذیر هر چه واسم هدایت میکنی و بتونم در برابر ناملایمات راحت ذهنمو کنترلش کنم.
خدایا اونقدر توکلمو زیاد کن که فقط از تو درخواست کنم و ما بقی نتونن رو احساسم تاثیر بزارن.
خدایا کمک کن تا احساس خوب و شادی را به پول و کار و زیز دل و هیچ چیز دیگه ای ربط ندم
خدایا کمک کن تا سپاسگزارت باشم و به نداشته هام اینقدر گیر ندم
خدایا نعمت و ثروت و سلامتی و حال خوب را وارد زندگیم کن
خدایا شکرت که هستی
خدایا شکرت بابات بودنت
شکرت بابت ارامشی که میدی وقتی باهات صحبت میکنم
شکرت بابت هدایتت
شکرت بابت قانونت
شکرت بابت نعمت هات
شکرت بابت هر آنچه که دادی و ندادی
خدایا شکرت که هستی
ممنونم ازت
شکرت بابت استاد عزیزم که در در مسیرم قرارش دادی
شکرت بابت این سایت خوب و کاربران عزیزش
خدایا شکرت شکرت شکرت
مرسی از دوستان عزیزم که تا اینجا صحبتهای منو خوندن . امیدوارم که برای شما هم درس هایی داشته باشه