سریال زندگی در بهشت | قسمت 193 - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

سلام استاد عزیزم

این فایل چه حس خوبی داشت خصوصا اون اهنگی که اول گذاشتید خیلی عالی بود و انرژی خوبی داد بهم

چقدر اولش رفتار خانم شایسته برام جالب و البته زیبا بود استاد خواست ازش ماشینو پارک کنه خیلی راحت گفت شما برو پارک کن من میمونم پیش جت اسکی قبل اینم که بری جلیقه ام رو بده

چقدر احساس لیاقت بالایی داره شاید اگر من بودم میگفتم برم پارک کنم ماشینو اگر حتی سختم بود و دوست نداشتم چون بلخره شوهرم منو تا اینحا اورده منم یه کمکی بکنم یا میگفتم برم ماشنو پارک کنم تا نشون بدم چقدر بلدم و حرفه ایم و احساس ارزشمندی کنم اگرم میگفتم خودت برو من نمیتونم برم با اون احساس خوب نمیتونستم بگم جلیقه ام رو بده

واقعا من خیلی باید کار کنم رو این احساس لیاقت

الان تو خونه دوتا کارو پشت سر هم نمیتونم با اعتماد بنفس بگم شوهرم انجام بده اگرم بگم تو دومیش سرم پایینه

حتی وقتی بچه پی پی میکنه با اینکه خودش بدون اینکه بگم میره میشوره اگر ببینه اما من سختمه بهش بگم

یا اگر خرید داشته باشم سختمه بهش بگم مثلا دوبار یا سه بار پشت هم که خرید دارم اینترنتی و باید کارت به کارت کنه

و باید رو احساس ارزشمندی بی قیدوشرطم کار کنم چون هنوز ته ذهنمه اگر من کار نکنم اگر درخواست کنم اگر بیکار باشم و استراحت کنم بی ارزشم

مورد دیگه کمک کردن استاد و خانم شایسته به اون دوتا دختر گیر افتاده بود

خانم شایسته گفت من اگر وایستم رو جت اسکی اونم میتونه بیاد بشینه

اعتراف میکنم من هنوز نمیدونم طبق احساس ارزشمندی و عزت نفس هنوز چه کاری درسته چه کاری نه من بودم میگفتم چرا من بایستم و ناراحت باشم یکی دیگه بیاد بشینه و راحت باشه یا من باید خودمو راحتیمو ترجیح بدم اما خانم شایسته با روی خوش با مهربونی اومد این پیشنهادو داد و به اونا کمک کرد

این دوتا نکته برام جالب بود و گفتم بنویسم

و درمورد ازادی پوشش گاهی واقعا برام قابل درک نیست این همه ازادی و اینکه هیچکی به کسی نگاه نمیکنه و کسی رو اذیت نمیکنه بخدا هنوز برام قابل هضم نیست چطور ممکنه

خیلی باید این فایلهارو نگاه کنم شاید یکم برام عادی بشه و در مدارش قرار بگیرم الان میفهمم این طرز فکرهای کنترلگرانه شوهرم از کجا میاد اینا از درون منه چون من هنوز باور ندارم زن و مردی که پوشش ازاد دارن میتونن نگاه غیر جنسیتی بهم داشته باشن و صرفا به عنوان دوتا انسان به هم نگاه کنن

من میخوام نگاه جنسیت زده رو درونم از بین ببرم تا در مدار ازادی بیشتر قرار بگیرم

یه چیز دیگه توجه ام رو جلب کرد نمیدونم نکته منفیه یا مثبت اما اون برگر فروشی تو اب رو دیدم گفتم اخجون برگر تو اب چقدر لذت بخشه بعد صف جلوش رو دیدم همه انسانهای چاق و دارای اضافه وزن بودن یعنی اشتهام کور شد گفتم اون زنا و مردای خوش استیل فکر برگر خوردن تو اب نیستن و اگر کسی هست چاقه و من نمیخوام جزو اونا باشم و خلاصه برام جالب بود

چقدر خانم شایسته رو دوست دارم براش فرقی نداره کی چی پوشیده اون لباسی که خودش راحته رو میپوشه البته نمیدونم چرا و دوست دارم بدونم چرا همیشه لب اب و دریا لباسای پوشیده میپوشن ایشون

اون خانم اناناس فروش رو هو خیلی دوست داشتم فوق العاده زیبا و خوش اندام بود و کلی تحسینش کردم

خدایاشکرت