سریال زندگی در بهشت | قسمت 194

سریال بهشت قسمت 194

با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان

خدایا شکرت که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی های نابش برخوردار

خدایا شکرت که ما هم چند روزی هوای ابری و نم بارون رو اینجا تجربه کردیم که این هم خودش حاصل تمرکز بر بهشت و زیباییهاشه و باز هم میخوام تمرکز کنم تا باز هم تجربه کنم

باز هم مریم جان و پیام تمیزی و یادآوری اینکه هر چند وقت یکبار محیط اطرافمون رو اساسی تمیز کنیم تا انرژی مثبت درش جریان پیدا بکنه .فکر میکنم تمام بچه ها از زمانی که اون تمیز کاری مریم جان رو دیدن حس و حال تمیز کردن توی وجودشون زنده شده و دید متفاوتی نسبت به تمیز کردن محیط خونشون پیدا کردن جوری که با حال خوب و عشق انجامش میدن

استاد اصلا وقتی این لباس های راحت رو توتنتون میبینم با تمام وجودم راحتیش رو حس میکنم و لذت میبرم و از وقتی که من سبک شخصی شما و مریم جان رو دیدم در پوشش لباس خیلی راحت تر دارم زندگی میکنم و لباس میپوشم و هر وقت میخوام از خونه بزنم بیرون و ی لباس یا کفش خاصی رو پوشیدم ی لحظه نجواها شروع میشن که این رو نپوش حالا مردم چی میگن اما بلافاصله سبک شما و حرفهاتون یادم میاد و با خودم میگم گور بابای مردم مهم اینه که خودم راحت باشم .آخه منم هم توی لباس پوشیدن راحتی برام مهمه دوست دارم جسمم آزاد باشه.

اینکه استاد میخواین قبل از گذاشتن جت اسکی باهاش توی دریاچه حال کنین همین به تعویق نینداختن لذت بردن رو داره به من یادآوری میکنه و با خودم میگم ببین استاد میدونه که فردا قراره جت اسکی رو نبدازه تو دل دریا و لذتش رو ببره با اون ابعاد بزرگتر اما این باعث نمیشه که از اون لذتی که الان دم دستشه و به ظاهر کوچکتره بگذره و اقدام میکنه و انجامش میده و بعد یادم میاد که زندگی ی فرصت کوتاهه .ی لحظه است که شاید امروز باشه و فردا نباشه پس باید دم رو غنیمت شمرد و اون کاری که قلبم میگه و حس خوبی بهم میده رو انجامش بدم شاید لحظه ای دیگه نباشم که بخوام اون لذت بزرگتر رو که فکرش رو میکردم رو تجربه کنم

چقدر شما مریم جان پر شدین از تجربه ها که احساس نیاز بهشون نمی کنین و رها هستین از اونها

خوب که فکر میکنم میبینم شما و استاد الان کنار هم هستین اما لذت های خاص خودتون رو با وجود اینکه کنار هم هستین رو دارین استاد با جت اسکی لذت میبره و شما با تمیز کردن و فیلم گرفتن از جت اسکی سواری استاد . و این لذت های مجزا اما در کنار هم همپوشانی پیدا کرده در قاب دوربین و ما هم داریم همزمان این لذت ها رو تجربه میکنیم و این یعنی همون هم مدار بودن و هم فرکانس بودن

و همین جا هم ی درک جدیدی برای من حاصل میشه و اون اینه که آدم هایی که هم مدار و هم فرکانس هستن اصل فرکانس رو تجربه میکنن که این اصله به شکل های مختلفی خودش رو داره بروز میده .مثل اصل لذت بردنی که بهش اشاره کردم. همه ما در این لحظات هم مداریم و اصل این هم مداری هم لذت بردنه حالا شکلش متنوع .هر کدوم به ی طریقی داریم تجربش میکنیم

اما این موسیقی زیبا وجود من رو ارتعاش درمیاره تا آماده بشم برای دریافت پیام های زیبای این آهنگ زیبا:

جالبه این روزها ی پیامی داشت دست به دست میشد توی فضای مجازی که بچه های نسل 60 داشتن گله میکردن که ما نسل سوخته ایم و به ما واکسن نمیزنن و از این حرفها

و الان من دارم از طریق این آهنگ زیبا پیام خداوند رو میشنوم که اینا همش ی باوره میتونی قبولش کنی میتونی قبولش نکنی اگه قبولش کنی برات اتفاق می افته و اگر قبولش نکنی برای تو اتفاق نمی افته .همون داستان باورهایی که استاد توی قانون آفرینش ازش صحبت میکنه

وچقدر قشنگ داره توی این آهنگ اشاره میکنه که ما حق انتخاب داریم ما بودیم که این رو انتخاب کردیم و ماییم که میتونیم این رو تغییر بدیم

و اینکه داستان شکل گیری باورها زمان میبره ی دکمه نیس که بزنی و تغییر کنه حداقل چند سال لازمه که ی باوری تغییر کنه و به ثبات برسه

اینکه با کنترل ذهنمون و کنترل نجواها کنترل زندگیمون رو بگیریم توی دستمون

اینکه نچسبیم به هیچ چیزی و رها باشیم

اینکه استانداردهای بالایی داشته باشم و به دسیدن به قله فکر کنم نه اینکه ی انسان معمولی باشم و بلولم میون اکثریتی که مثل خودمن

اینکه شاخک هام رو تیز کنم و دنبال نشونه ها باشم و اگر دیدم بچسبم بهشون

اینکه مصرانه درخواست کنم تا دریافت کنم

اینکه نباید به نداشتن ها عادت کنم

اینکه بهانه ها رو بذارم کنار مثل استاد عباس منش و خلق کنم اونچه رو که میخوام نه اینکه بپذیرم همینه که هست

اینکه با دید متفاوت داشتن دنیای متفاوتی رو تجربه کنم مثل انسانی که تازه متولد شده همونطوری که این سه سال دارم دنیای متفاوتی رو تجربه میکنم

اینه که انگیزه رو حفظ کنم و ادامه بدم

اینکه خواسته هام رو با جزییات ببینم و بنویسم و تجسمشون کنم

اینکه اگر ی جاهایی خوردم زمین ایرادی نداره دوباره پاشم و مسیر درست رو ادامه بدم

اینکه یقین صد درصد داشته باشم به مسیر درستی که توش هستم

اینکه تمرکز رو بزارم روی چیزهای مثبت

اینکه راه حل مسائل در درون منه نه بیرون از من

اینکه باورها رو با عمل همراه کنم و فقط حرف نباشه

خدایا شکرت برای این آهنگ که کلی درس داشت

اما اون خونه حیرت انگیز upside down که جز خونه ها ی عجیب دنیان .من قبلا راجع به این خونه ها خونده بودم اما اینجوری از نزدیک ندیده بودم .رفتم ی سرچی کردم چه خلاقیت ها که به خرج ندادن بودن توی ساخت خونه های عجیب و غریب .چه ایده های جالبی که اولش صرفا برای الذت بردن اجرایی شدن اما الان خیلی هاشون تبدیل شدن به مکانهای توریستی و گردشگری و ثروت ها داره از اینها ساخته میشه

من باز هم تحسین میکنم طبیعت سرسبز فلوریدا و تمیزیش رو رو چون عاشق سرسبزی و تمیزی هستم و اونقدر این تمرکز و تحسین رو ادامه میدم تا هدایت بشم به ی همچین جایی

باز هم بهبود باز هم پیشرفت باز هم بهتر شدن و بهتر شدن چون پایانی وجود نداره. اینا پیام اون ماشین هایی هستن که دارن کار میکنن و البته که وجود اینها نشان از پویا بودن ذهن استاد داره برای بهتر شدن در همه ی ابعاد

چقدر من وقتی رنگ این ماشین ها رو میبینم لذت میبرم چون ذهن من عادت کرده بود به ی رنگ خاص تکراری اما از وقتی دارم این کامیون ها و این ماشین های با رنگ شاد و متنوع رو میبینم اون عادته توی ذهن من شکسته میشه که ی ماشین هایی با این رنگ ها هم هست قبلا هم وجود داشت اما من ندیده بودم .من تو مدار دیدنشون نبودم و این یعنی اینکه مدار من فرق کرده.یاد حرفهای استاد افتادم که وقتی ی نفر توی قطب زندگی میکنه و از اونجا نرفته بیرون فکر میکنه همه جا اینجوریه اما وقتی از اونجا میاد بیرون تازه میفهمه که ی چیزای دیگه ای هم هست.

چقدر جالبه وقتی اولین بار کارگاه رو دیدم با خودم فکر کردم چقدر خوبه میشه اگر دور و برش درست بشه و سطحش بیاد الاتر از اطرافش الان دقیقا این اتفاق داره می افته

چقدر حتی این خاکه هم توی پاردایس زیبا به نظر میرسه .دوت دارم بیام و لمسش کنم از نزدیک

اصلا حال میکنم وقتی این ماشین های تمیز رو میبینم که مشغول کارن روحم تازه میشه از دیدن تمیزی و رنگشون .معلومه که صاحباشون براشون خیلی ارزش قائلن که اینقدر نو و تمیز میمونن.درست مثل استاد که برا وسایلش ارزش قائله .همینه دیگه این سیستم جهانه /کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز

و باز هم بساط موسیقی برای لذت بردن از زمان حال بابا این مردم آمریکا اصلا ناخودآگاه اینجوری بار اومدن که همه چیز باید لذت بخش انجام بشه حتی کارهای فیزیکی سنگین

و استاد عزیزی که حتما داره سوال مناسب میپرسه و اطلاعات مناسب رو میکشه بیرون

و اون جاده رویایی که تمنای قدم زدن با یار در وجود آدم برانگیخته میکنه یا خلوت های دم غروب تنهای تنها و مراقبه و سکوت

چقدر این تراشیدن آسفالت جالب بود برام اولین بار بود که میدیدم

تحسین میکنم این وجدان کاری و ارزش قائل شدن برای پاره های خداوند رو در بین مردم آمریکا که با عشق کارشون رو انجام میدن

چقدر تشبیهتون مریم جان قشنگ بود جاده ای که مثل رولر کوستره

با دیدن این درخته یاد حرفهاتون افتادم استاد در قدم دهم جلسه اول که اگر ما بخوایم همه ی باورهای نادرست رو ریشه کن کنیم چقدر وقت و انرژی میبره و اینکه برای درست کردن باورها باید ابزار مناسبش رو داشته باشیم

اینکه استاد شما داشتین برنامه ضبط میکردین و متوجه اومدن کارگرها نشدین نشان از تمرکز بالای شما توی کارتون داره همون اصلی که باعث موفقیت توی هر کاری میشه .

و اینکه از ده شب تا 4 صبح شما توی کلاب هوس بودین همون عشق و علاقه شما به کارتون رو میرسونه .6 ساعت کار بدون وقفه بدون اینکه پولی بابتش بگیرین یعنی عشق

چقدر اون راننده با حوصله داشت کارش رو انجام میداد و با دقت .اینهم یعنی تمرکز روی کار

چه قدرتی داره این بیل مکانیکی اگه اسمش رو درست گفته باشم .با اون جثه کوچیکش چقدر توانایی داره .اینجا استاد یاد حرفهاتون در مورد باور به توانایی ها افتادم توی دوره عزت نفس که کسی که خودش و خداش رو باور داشته باشه توانایی انجام هر کاری رو داره و خیلی از چالش ها و مسائلش بزرگتر میشه

چقدر استاد از این زاویه دیدتون و نگاهتون معصومانه اس عین پاکی و خلوص بچه ها که با چیز ی قاطی نشده .دقیقا توی یکی از فایل ها کنار ساحل همین دید و همین زاویه از قاب دوربین از شما به نمایش گذاشته شد. ی حس عجیبی دارم از این زاویه به شما .نمیدونم چیه ولی هرچی هست خوبه چون حال من رو هم خوب میکنه .انگار توی ی تفکر عمیق هستین توی ی خلسه

سپاسگزارم از شما استاد و مریم جان