سریال زندگی در بهشت | قسمت 196

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار زهرا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام سلام

استاد بزرگمنش من سلام.مریم جان سلام.دوستان خوب من سلام.

والا اینقدر زیبایی هست در این زندگی در بهشت که کدوم رو بگم.قبل از حتی پلی کردن این قسمت به خودم گفتم تو ببین فقط نگا کن عکس رو.این رنگین کمون خوشکل رو .این سبز روشن چمن و درختارو.چه تصویر زیبایی واقعا

اوه اوه برنامه ی هر روز بهتر از دیروز.چه شود.فکرشو بکنید

وقتی مریم جان زوم کرد و تمام رنگا توی رنگین کمون معلوم شدو صدای طبیعت و مرغا و و باران که منو دیوانه میکنه.صدای رعد و برق ،جان من.دو طرف انتهای رنگین کمان. خیلیییییییییییی زیباس.من که عااااااااشق طبیعتم.

و یک صبح فوق العاده و شروع جریان زندگی و کار در هوای بینظیر و مطبوع

من امروز که بیدار شدم خب توی شهر ما هوا به شدت گرمه.اما من یک حس امیدواری و خوبی داشتم.گفتم افتاب که سوزانه اما در دلم امروز رو یک روز روشن پر از امید حس کردم.که برای خودم هم جالب بود.دقیقا روشنی امید امروز رو در دلم حس کردم.واقعا از اعماق وجودم شکرت خدای خوبم

خدای من ابرهای پنبه ای رو که قشنگ تیکه تیکه تمام آسمون رو پوشوندن.هوای پس از باران رو. خدای من چقدر آبی آسمون قشنگه

و تحول و بهبود . بهبود پشت بهبود

قربونتون برم مرد شماره یک داستان.مرد ایمان و عمل که چقدر دوستون دارم استاد.

قانون درخواست که خیلی عالی جواب داد. استاد همین دیروز من پیروی جلسه نه عزت نفس که این هفته دارم روش کار میکنم درخواست کردم و خیلی عالی و دلنشین جواب داد✌ و چیز خیلی مهمی که یاد گرفتم اینکه بپذیرم نعمت و لطفی که خدا به من میکنه حالا چه با در خواست من ،چه اینکه بدون درخواست از طرف دستان خدا به من میرسه.نه اینکه انگار تو وجودم یک سده که پس میزنه و انگار که از سرم زیادی اون نعمت یا خیری که بهم رسیده.برای این چطور خدا رو شکر کنم که سزاوار باشه واقعا و سپاسگزار شما

بهار توی دل تابستون و اهالی پرادایس. چن وقته من مرغ و خروسا ندیدم. چی شده چی نشده.کدوم جوجه ها بزرگ شدن کدوم جوجه ها تازه به دنیا اومدن.این موجودات دوست داشتنی دو تا مامان با اون پرای خوش رنگ و خوشکل

مامان طلا که بعد از موفقیت در به دنیا اوردن هفتا جوجه ناز نازی حالا رفته سراغ دور دوم☺و الگو گرفتن مامان بلوندی.☺☺عزییییزم من که دلم تنگ شده بود برا این مرغ و خروسا واقعا

بارون به شدت شدید و وحشتناک و هوای مطبوع بعد از اون .خب من توی شهری زندگی میکنم که همچین بارونایی ندیدم.اما خب اینقدر با ذوق بارونای فلوریدا و پارادایس رو دارم تماشا میکنم که مطمئنم در آینده میبینم.استاد اون فیلمی که از اون بارون چشم نواز و زیبا و پر از حس خوب گرفتید و گذاشتید اینستا و توی یوتیوب هم سیو کردم که همیشه تماشاش کنم.

خدایا شکرت که امیدوارم.

خدای من صدای باد، صدای طبیعتو استاد عزیزم که چقدر مهربونه با حیوانات.

عاشقتم مریم جان که از بچگی جوجه های مامان طلا عکس گرفتی

من که هیچ میونه ی خوبی با حیوونات نداشتم .الان چقدر این جوجه ها و مرغ و خروسارو دوس دارم.

غذا دادن به ماهی ها رو من قبلا یادم میاد توی فایلی استاد به ماهی ها غذا میداد و چقدر زیاد بودن.اما تو زندگی در بهشت فقط مرغا توی اهمیت بودن.و یادم میاد هوپ مامان جوزف توی ماهیگیری دنبال یدونه ماهی بودن و نبودن اصلا.اما الان چقدرررر ماهی

و استاد خوب ما که دلیل داره برا کارش و حواسشون به همه چیز از جمله این ماهی ها هم هست.در واقع خدا روزی این ماهی ها رو هم جور کرده.استاد رو هدایت کرده که اضافه غذا رو بده به ماهی ها. خدای مهربون شکرت

الحمد لله عدد ما احصی کتابه و عدد ما کان و ما یکن

و ان تعد نعمت الله لا تحصوها

اون قدر نعمت هست که واقعا کدوم رو بگیم.من امروز حتی برای ظرف بزرگ پر از مربای توی یخچال هم خدا روشکر کردم و برام نمود فراوانی بود.

استاد جان خداروشکر آموزه هاتون توی زندگی من داره تأثیرهاش بیشتر و بیشتر و عمیق تر میشه.دارم فکر میکنم به کنترل ذهنی که الان دارم وسعی میکنم به یاد بیارم گذشته رو .من اینطور نبودم واقعا.اصلا قدرتی که الان دارم رو نداشتم.قبلا چقدر باید سعی میکردم که فکر کنم به این آموزه ها و تصمیم میگرفتم که خب زهرا حالا که داری این کار روتین یا این کار شخصی رو انجام میدی از فرصت استفاده کن و به این آموزه ها فکر کن .و اصلا نمیتونستم تمرکز کنم و فکرم میرفت به ناکجا آباد.اما حالا دارم میبینم کاملا ناخود آگاه و در اکثر مواقع دارم به همین آگاهیها فکر میکنم و موضوعات مختلف و رفتارام رو با قانون بررسی میکنم.چی بزرگتر و مهمتر از پیشرفت در جهت مثبت شخصیتم و حال خوبم و قدرتمند تر شدن من.

دیشب یه صحبتی با خواهرام داشتم بعد همین طوری یکیشون گفت زهرا واقعا شیرین صحبت میکنه و برخورد قشنگی داره و گفت که جذابی .پیش خودم گفتم اینقدر تکاملی این بوجود اومده که خودم هم حواسم نبوده .خدایا شکرت اخلاق و رفتار من بهتر شده که مهمترین موضوعم بود.انصافا کجا من اینطور بودم،خودم که دیگه میدونم.

الحمد لله عدد ما احصی کتابه و عدد ما کان و ما یکن

و ان تعد نعمت الله لا تحصوها

براتون سلامتی و سعادت و هدایت خداوند رو آرزو میکنم و دوستون دارم

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت های این سریال‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    401MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

131 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «معصومه صادقى» در این صفحه: 2
  1. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1732 روز

    بنام خداوند زیبایی ها ❤️

    سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام

    بعد اینکه مدتی با یه تضاد زندگیم درگیر بودم امروز کمی دلم گرفت و اومدم سریع زدم رو نشونه ام تا متوجه بشم برای حلش باید چه قدمی وردارم ، وظیفه من چیه

    چون مدتی هست می خوام خونه بگیرم

    و چقد با نشانه های رمز آلود خدا جوابمو بهم داد و با اینکه حواسم وسط فایل پرت می‌شد ولی خدا چند قسمتش من رو متوجه می کرد که جوابت اینجاست دقت کن و قشنگ جنس این حس رو می شناسم و دوسش دارم 😍❤️

    وقتی مرغا رو تخم بودن مریم جان گفتن هدف دار شدن

    و خب بهای هر هدف چیه ؟

    تمرکز و تعهد

    اون مرغا متعهدانه و با تمرکز و البته با عشق نشستن رو تخماشون

    به مدت ۲۱ روز

    و مطمئنأ از نتیجه این تمرکزشون

    که تهش تخماشون جوجه میشه و شاید با تجسم لحظه های زیبای بعدش با جوجه هاشون دارن سختی نشستن رو واسه خودشون زیبا میکنن

    و اما 😍 نتیجه نهایی رو هم خدا نشون داد

    وقتی که یه مرغ دیگه با جوجه هاش داشت خاک بازی می کرد …. اونجا بود که خدا گفت لذت بعدش می ارزه ببین چقد مرغه الان خوشحال و خوشبخته

    این همه لذت نتیجه اون تمرکزی بود که ۲۱ روز گذاشت

    تو هم بزار 😍😍

    شاید اولش سخت باشه و چیزی نبینی ولی اگه تا تهش ثابت قدم باشی

    میبینی که جوجه ها تخم مرغ ها رو میشکونن و پیداشون میشه 😍

    اتفاقا مریم جان گفتن انگار جوجه ها لم دادن دارن تلوزیون میبینن

    این واسم نشونه بود از خونه گرفتنم 😍 لم میدم بعدش با خیال راحت 😍😍 خدایا شکرت

    و نکته دیگه که به مسئله من ربط داشت آرامش و زیبایی بعد طوفان بود

    اینکه تو تضاد ها صبر داشته باشیم و مقاومت

    و ایمان به فردای زیبا

    به زیبایی رنگین کمون قشنگ

    فقط خداست که می تونه اینطوری بسازه

    انقد زیبا و ازش می خوام دنیای من و هم به زیبایی همین رنگ های رنگین کمون بسازه

    یه دنیای رنگی رنگی ❤️💕

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    معصومه صادقى گفته:
    مدت عضویت: 1732 روز

    سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام

    داشتم فکر میکردم که کنترل ورودی ها چقدر اثر داره

    من به شدت مراقب ورودی هام هستم

    انقد که بیشتر به فایل های استاد نگاه میکنم یعنی با این دقت فرکانس ها اثر میکنه که مرغ خونه ما هم که رو‌تخماش نشسته بود نمی دونم چطور شد که اونم الان همین تعداد دقیق جوجه داره

    منم هر موقع رد میشم حموم خاکشون رو میبینم عششششق میکنم

    و اینکه دقیقا یه اتفاقی افتاد واسم که هدایت شدم به یه جا که یه حوض کوچیک داشتن و توش ماهی قرمز ، بعدش منم ناخودآگاه غذا ریختم واسشون ، حتی بز هم داشتن ….. اصلا هر چقد که میگذره با دقت بیشتری اتفاقا برام رقم میزنه هر چقد میگذره این قدرت فرکانس های جدید ارسالی رو‌دارم احساس میکنم اینکه فرکانس های قبلیم داره کمرنگ میشه

    دقیقا اون لحظه که گفتین غذا دادن به حیوونا لذت بخشه من درک کردم 😍😍😍😍 اینکه وقتی غذا تو‌دستمون هست و اونا اونطوری زبون بسته و با عشق فقط منتظرن از دست ما خدا بهشون روزیشون و بده …. لذت بخشه چون اون لحظه عشق خداوند رو احساس می‌کنیم چون به فکر اون ماهی اون مرغا اصلا به فکر همه چی و همه کس هست ❤️

    ما هم همین مشکل رو داشتیم که وقتی میرفتیم تو حیاط یا اینکه یه مهمون میومد مرغ و خروسامون دقیقا مثل قوم تاتار بهش حمله میکردن ، به خدا مهمون هامون همون دم در میترسیدن و میموندن و ما مجبور بودیم بریم دنبالشون بیاریمشون 😁 مرغ های ما هم ما رو به چشم غذا میدیدن 😁

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: