سریال زندگی در بهشت | قسمت 198

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار علیرضا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بنام خداوند بخشنده مهربان

سلام بر استاد عباس منش عزیزم و خانوم شایسته مهربان

خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر دیدن این همه زیبایی و نعمت و درک این همهآگاهی های باور سازی که در جریان زندگی استاد عزیزمون داره به همگی ما داده میشه. واقعا این سریال چنان تاثیری در زندگیم گذاشته و چنان باورهای منو تحت تاثیر خودش قرار داده در تمامی جنبه ها که نمیتونم بیانشون کنم. در واقع این سریال چکیده و خلاصه ای از تمام آموزشهای استاد خوبمون در عمل بحساب میاد و میشه در تک تک تصاویرش ایمان عملی ایشون و خانم شایسته مهربون رو در عمل به آموزه ها دید خدا رو شکر میکنم که میتونم این فضای زیبا رو در کنار دوستانم تجربه کنم و با عمل به قوانین بدون تغییر خداوند منم نتایجی رو در زندگیم خلق کنم و شرایطی داشته باشم که استادم در حال تجربه کردنش هستند. خدا رو صد هزار بار شکر

بریم سراغ این قسمت زیبا و فوق العاده ، با آزاد کردن جوجیای عزیزمون آغاز میکنیم ، درس اینجا درس آزادی بود درسی که همگیمون دیدیم چقدر احساس فوق العاده ایه و یسری حیوان وقتی از موعد زمان آزادیشون میگذره اینطور براش لحظه شماری میکنن و اینطور ذوق دارن و اینطور پر و بال میزنن واقعا صحنه های جالبی بعد از باز شدن در قفس رقم خورد!! و کلی کلی برام درسها داشت بعضی از ما آدمام در قفسیم! منتها قفسهای خود ساخته و نامرئی و خودمون آزادی رو بواسطه افکار بیمار گونمون از خودمون دریغ کردیم! چقدر این حس آزادی خوبه ، آزادی زمانی ، آزادی مکانی و آزادی مالی انشالله بتونیم با استفاده از آموزه های ارزشمند استادمون در این مسیر حرکت کنیم و مثه ایشون چنین شرایط آزاد گونه ای رو تجربه کنیم. به امید خدای مهربان

واقعا در چنین روز گررمی بعد اون همه کار فیزیکی یه آب تنی اونم در دریاچه زیبای پارادایس خیلی میچسبه! چقدر تجربه زیبا و دوست داشتنی ای بود پریدن استاد عزیزم با دوربین بداخل آب من برای اولین بار بود که میدیدم واقعا جالب بود شنیدن صدای آب و دیدن تمام زیبایی ها و مناظر اطراف پارادایس از داخل آب زندگی تماما تجربس و این تجربه فوق العاده بود استاد ایول به خانوم شایسته عزیز! که با غلبه بر ترسهاشون پریدن داخل آب و ایشونم این تجربه رو با استاد شریک شدن. واقعا تحسین برانگیزه پارادایس زیبا با ابرهای سپیدش ، با فضای سرسبزش ، با جنگل انبوهش ، با دریاچه آب شیرینش آبی زلال و خنک و گوارا ، با وجود کلبه زیبا بر روی دریاچش ، واقعا پارادایس زیباست خدایا شکرت!

منظره ای که استاد از زیر کلبه بهمون نشون دادید فوق العاده بود اولا چه سایه دلنشینی اونجا تشکیل شده بود بعد اون چوبای عظیم و ستونهای بزرگی که کلبه بر روی اونها سوار شده بود خیلی واسم جالب بود. در ادامه صحبتهای استاد با عزیز دلشون که دیگه یه کلاس آموزشی بود واقعا در مورد موضوع توجیه کردن های ذهنیمون بواسطه باورهای غلط برای تجربه نکردن یسری لذتها و نعمتهای خدا! ذهن ما متاسفانه ما رو در خیلی از مواقع توجیه کرده تا از تجربه نعمتها دورمون کنه توجیهمون کرده که از آب تنی و لذت بردن از این خنکی و تفریح خودمونو بسادگی محروم کنیم یا از موتور سواری محروم کنیم یا … یا واقعا بعد این قسمت از فایل تصمیم گرفتم دفترمو بر دارم و لیستی از توجیهات ذهنی خودمو یادداشت کنم و برای تغییرشون برنامه ریزی کنم . در واقع ذهن ما مثه سدی در برابر تجربیات مختلف عمل میکنه. و اگر نتونیم این سد ذهنی رو بشکنیم هیچ وقت لذت تجربه کردن شرایط مختلف رو نخواهیم برد. خیلی این قسمت از فایل آموزنده بود و نکته ها داشت برام ممنون و سپاسگزاریم استاد یه نکته بسیار جالب دیگه که از حرفای خانوم شایسته درک کردم ورود به دل ترسها و لذت بردن بصورت تکاملیه هیچ موقع ما نمیتونیم ناگهانی به دل ترسهای بسیار بزرگی وارد بشیم. و باید آرام آرام اینکارو انجام بدیم اما باید انجامش بدیم. استاد من میخوام همینجا اقرار کنم به ترسی که سالها داشتم اونم ترس از رانندگی داشتم و هنوزم دارم و دارم کم کم بر این ترس خودم غلبه میکنم. با آوردن همین توجیهات خودمو قانع میکردم که نه حالا با اسنپ میرم اینور و اونور ، نه حالا لازم نیس از وسایل نقلیه عمومی استفاده میکنم ، بقول استاد اونقدر پولدار میشم که راننده شخصی استخدام کنم و کلی باور شرک آلود و منفی و توجیهات غلطی که میاوردم و هنوزم در ذهنم هست چون میدونم ریشه داره. اما اینجا باید بیام با استفاده از اهرم رنج و لذت این توجیهات غلط ذهنی رو تا میتونم تو ذهنم برعکس کنم. این روشیه که هممون باید بکار بگیریم تا نتایج آرام آرام تو هر موضوعی تغییر بکنه. خدا رو شکر میکنم که در این مسیر زیبا همراه دوستان فوق العادم هستم و این همه آگاهی و زیبایی رو از طریق این قسمت فوق العاده درک کردم. سپاسگزارم

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت های این سریال‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    452MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

228 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زینب سلمان زاده» در این صفحه: 2
  1. -
    زینب سلمان زاده گفته:
    مدت عضویت: 2455 روز

    بنام خدایی که بـــــــشدت کافیست

    ســـــــلام😍

    خدای من شــــــکرت صــــــــد و نود و هـــــشت قسمت سریالی که قسمت اولش فـــــقط خدا میدونست تا کجا قراره پیش بره و چه زیبایی هایی که قراره میلیون ها نفر ببینن و با دیدن اونا چـــــقدر رشد کنند و چه خواسته هایی گه قبلش اصلا وجود نداشت یا ایــــــنقدر کمرنگ بود که ممکن بود حتی جرئت فکر کردن و تجسم اونا رو خود من داشتم چون ندیده بودم و البته کلی باورهای اشتباه ولی تو همین فاصله دو تا سریال من کــــــلی رشد کردم؛ دقـــــــیقا من با شروع زندگی در بهشت براحــــــــتی تونستم وارد ۱۲قدم بشم درحالیکه موقع سفردورآمریکا حتی دانلود فایلها هم واسم سخت بود ولی البته که نگاه کردم و ادامه دادم و مدارم شروع کرد بالا و بــــالاتر رفتن

    آره بالا بـــــــــالاتر 😍💃🕺

    اما زیبایی های قسمت ۱۹۸ که مٺل ۱۹۷قسمت دیگه کــــــاملا متفاوت و نـــــــابه😍 خدایا شـــــــکرت

    چه صحنه زیبایی بود خــــــدای من بیرون اومدن بروبچ از خونه شون اصلا خــــــود خود مراقبه هست نگاه کردن به این جذاب ها خــــــــیلی زیباست خـــــــیلی؛چقــــدر خوبه صندلی آبی مون واقعا خــــــیلی بهتر قالیچه سلیمان هم هست😍 چه کیفی میده نشستن روی اون تو آب

    خدایا شکـــــــرت برای پرادایس خدایا شکرت برای این دریاچه بی نهایت زیبا با این آب با دمـــــــای فوق العاده اش و طعم مثل عسلش😍 نــــــوش وجودتون باشه استاد جان و مریم بانو و خداروشـــــــــکر که در مدار نوش جان کردن این حجم دیوانه کننده از زیبایی هام که داره هر روز منو بزرگتر میکنه

    خــــــــدای من شـــــــــکرت و مریم عزیزم استاد عزیزم خــــــــــــیلی سپاسگزارم که دیگه جایی نمونده از پرادایس ما ندیدیم😍😂 هــــــــرچی شما دیدی و لذت بردید ما هم دیدیم و لذت بردیم و چقدر رشد کردیم از پس همین لذت بردنه

    خدایا شکــــــرت واسه موبایل عــــــالی استاد که براحتی و بدون هیــــچ نگرانی با هم پریدن تو آب😍👏 و چه ویوی زیبایی که زیر آب هم دیدیم و زیر خونه و از نگاه و چشمان استاد جان و مریم بانو هم دیدیم 😍 خدایا شــــــــکرت

    ⬅امــــــــــا سوال خوبی که استاد پرسید

    میخوام سه مورد رو اینجا بگم اونم واسه اینه که هر فایلی نوش جان میکنم چه محصولات چه رایگان ها حتما تمرینش رو انجام بدم تا اول رد پایی واسه خـــــودم باشه اینجا

    اولین مورد که باز همین سه ساعت پیش اتفاق افتاد و اونم بازی کردن تو خونه مون حالا یا با خواهرزاده ام یا خواهرم تو تابستونا که خــــــیلی گرمه که چون عرق میکنم از بازی کردن طفره میرفتم با این بهونه که نــــه حالا شما بازی کنید من با دیدن شما لذت میبرم ولی از وقتی که شروع کردم روی خودم کار کردن گفتم باشه زینب عرق کن بعدش برو حموم اتـــــــفاقا بعد بازی بری حموم زیر دوش آی بریزه آخ که چـــــــقدر کیف میده اصلا سرحال ســــــرحال میشی واسه همین دوباره سه ساعت پیش که دیدم خواهرم راکت بدمینتون رو برد تو حیاط خونه مون که خیلی بزرگه و بابت همین هم من خدارو شکر میکنم چون خیلیی وقتا چون بزرگه میتونم راحت چند دور بدوم و ورزش کنم؛ اولش دوباره اون بهونه ها اومدن تو ذهنم ولی زود گذاشتمشون کنار و رفتم تو حیاط سه تا ست بازی کردیم و کلی کیف کردیم بعدش هم رفتم حموم

    ۲-مورد دوم همیشه خجالت میکشیدم دوستام رو دعوت کنم خونمون چون اتاق مخصوص خودم رو نداشتم یا بهونه دیزاین قدیمی خونه مون رو داشتم؛ خونه ما قشنگ نیست و و و بهانه های مختلف و هر وقت هم کسی از دوستام بهم میگفت میخواد بیاد یه بهانه ای میوردم ووحتی سعی میکردم تا دم در خونه هم نیان تااینکه همین چند ماه پیش وقتی یکی از دوستام بهم گفت دوباره این بهانه ها و نگرانی شروع شد ولی یه دفعه به خودم اومدم و گفتم زینب دیگه تموم باید قبول کنی دیگه چقدر میخوای فرار کنی واسه همین بهش گفتم آره حتما بیا و وقتی فرداش شد که قرار بود برسه هنوز ذهنم میخواست با ترفند جدید وارد بشه که زینب حالا سراغ نگیر یا میخوای بهش بگو کاری واست پیش اومده نیستی ولی همون لحظه اعراض کردم و گفتم نه الان واسه نشون دادن تعهدم اتفاقا خودم بهش زنگ میزنم و میپرسم کی میرسه منتظرشم تا اینکه اومد و کلی هر دو لذت بردیم بااینکه اولین بار بود میومد خونه مون ولی همون یه بار اینقدر بهش خوش گذشت و راحت بود که هر وقت زنگ میزنه سراغ خانواده ام رو هم میگیره و تعریف میکنه که چقدر بهش خوش گذشت و بعدش باز کسانی دیگه اومدن و چقــــدر به هم خودم هم اونی که میومد کلی خوش میگذشت درحالیکه من تمام این سالها بخاطر نگرانی که داشتم خودم رو از همین لذت شاید کوچیک و خـیلی طبیعی محروم کرده بودم ولی همین رفتن تو دل این ترسم باعث شد مدارم به اندازه ای مه روی خودم تا الان کار کردم بالا بره و بتونم خودم بدون کمک کسی چیزای زیادی واسه خونه مون بخرم درحالیکه درمورد همین قبلا باور اشتباهی که داشتم این بود که همه چیز وظیفه پدره بخره و خب پدرم هم بخاطر جنس باورهایی که داره بعضی هزینه ها شاید واسش ارزشی نداشت که کاری نداریم حالا

    کلی گیاه های زیبا خریدم و کلی چیزای کوچیک و بزرگ دیگه و اخرینش کاغذ دیواری کردن یکی از اتاق های خونه ای که الان هستیم به کمک خواهرم هست و بزودی هم خرید یه مبل خــــــــیلی خوشگل 😍

    ۳-مورد سومی که میخوام بگم برمی گرده به دوران دبیرستان و وقتی که برای اولین بار من دو درس رو تجدید شدم دو درسی که قبول و باور کرده بودم خب من ضعیفم دیگه تو اینا من نمی تونم واسه تو این دو درس قبولی هم مسگزفتم خدا رو شکر میکردم تا اینکه اول دبیرستان من تجدید شدم و خیلی واسم سخت بود و اون مویع بود که هنوز همون باور نتونستن درمورد این دو درس بود تو ذهنم ولی اینقدر واسم سخت بود که دیگه تمام وقتم رو روی اون دو درس گذاشتم و بقولی بهم برخورده بود و همین شد که من بعد تجدید شدن هیچ آموزش اضافه تری ندددیم همون آموزش و همون معلما رو در تابستون داشتم ولی دیگه وقت خیلی بیشتری میزاشتم و این شد که منی که بـــــــــــــاور کرده بودم خب من نمی تونم دیگه ولی شهریور که موقع امتحان شد من این دو درس رو یکی ۱۹/۵و یکی ۱۷ فکر کتم اونم هنود یادمه یک سوال رو بعد امتحان متوجه شدم جا انداختم و بعدش دیگه شدم دانش اموز برتر مدرسه اصلا معلمای اون دو درس زبان انگلیسی و ریاضی مون تعجب کرده بودن از نمرات بالای من در شهریور😂 گفتن بابا اونی که شهریور امتحان میده فوقش نمره قبولی بزور بگیره بعد تـــــــــو این نمره ها رو گرفتی پس چرا در طول سال اینطور نبودی😂 و البته که الان جواب این سوالشون رو می فهمم.

    خدایا شـــــــــــکرت

    خدا جونم مــــن به هـــــــــر خیر و برکت و نعمتی که از طرف تو بهم برسه بـــــــــــــــــــــی نهایت فقیرم خدای وهاب من

    هر لحظه مون توحیدی تر و ثروتمندتر در تــــــــــمام جنبه ها در پناه رب العـــــــــــالمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    زینب سلمان زاده گفته:
    مدت عضویت: 2455 روز

    ســـــــلام به روی ماهت دوست ارزشمندم

    آخ که چــــــه کیفی کردم قبل خواب کامننتت رو خوندمـ

    آفـــــــــــرین به شما صدیقه عزیز و نــــــوش وجودت باشه این لذتی که واسمون تعریف کردی

    هر لحظه ات توحیدی تر باشه و ثروتمندتر و لــــــــذت بخش تر ر پناه رب العــــــــالمین😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: