سریال زندگی در بهشت | قسمت 198 - صفحه 16

228 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهه گفته:
    مدت عضویت: 1204 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته نازنین و دوستان گرامی خداروشکر بابت دیدن این بهشت زیبا تحسین میکنم این همه زیبایی رو خدایاشکرت واقعا چقد زیباست خدایاشکرت از این همه احساس خوب و عالی خدای من چقد من هر روز جانانه دارم از این مسیر لذت میبرم خدایاشکرت واقعا نمیدونم از این همه حجم لذت و احساس خوب و عالی چی بگم چقد این زندگی لذت بخش شده با شما خدای من شکرت که لحظه به لحظه در حال هدایت شدن و لذت بردن هستیم خدایاشکرت واقعا چقد این بچه ها حال میکنن چقد تحسین میکنم شما رو بابت این همه بهبود و اصل رو رعایت کردن خدایاشکرت واقعا تحسین میکنم رابطه رویایی تون رو چقد زیباست این دریاچه تحسین میکنم این گوشی حرفه ای رو که تو آب هم میشه فیلم گرفت خدایاشکرت واقعا خدای من چقد با آموزش هاتون به ترسهام غلبه کردم و بازم بیشتر بهش غلبه میکنم خدایاشکرت من از سگ میترسیدم خیلی غلبه کردم دست زدم تازه خوشم آمد رانندگی کردم خیلی قوی که خودم رفتم چند بار ولی بازم باید برم از آب هم میگفتم بدم میاد ولی رفتم خیلی لذتش بیشتر بود از گاو گوسفند و از مرغ و خروس گرفتنشون از تاریکی از تنها بودن همه ی اینها رو انجام دادم البته باید بازم تکرار کنم از درخواست کردن کردم اسناد خیلی عالی شدم ولی خوب ذهن همش وقتی که انجام میدی میگه خوب که چی ولی خودم میدونم که چقد همین ها منو بزرگتر کرد و منو به خدا نزدیک تر خدایاشکرت واقعا تحسین میکنم خانم شایسته عزیز رو که به ترسهاش غلبه کردخدایاشکرت واقعا تحسین میکنم این همه زیبایی که دیدم رویایی بود واقعا لذت بردم خدایاشکرت واقعا سپاسگزارم از شما بابت این همه سریال زندگی در بهشت واقعا تحسین برانگیزه خدایاشکرت در پناه الله یکتا شاد ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سینا بیدگی گفته:
    مدت عضویت: 1309 روز

    سلام.به استاد نازنین

    سلام.به خانوم شایسته نازنین

    سلام.به بچه های نازنین

    خدارو شکر که امشب هم هدایت شدم به یکی از قسمت های زندگی در بهشت..

    چقدر این منظره زیباست طبیعت سرسبز چمن های سبز درختان سبز اون فضای ارام راحت

    ماشاالله به مرغ خروسا جوجه ها این قدر بزرگ شدن اصلا صدای قو قولی شان ارامش بخش هست در اون فضا بازی کردن شان گشتن شون همه زیبان

    استاد ایده اون چادر برای زیر مرغا عالیه بعد خالیش کنی و هم کود برای چمن درختان میشه

    بچه هر چی زور قدرت داشتن برای بیرون امدن به کار گرفتن تا فقط فقط گشت گزار کنن در این طبیعت

    توجیه توجیه توجیه کردن

    من کار های لازم مربوط به خانه که نیاز داره یک سری تغییرات انجام بدم نظم ایجاد کنم بعد می گفتم حالا باشه حالا بزار فلان شه حالا الان وقت نیست و کلی از حالا ها در این قسمت متوجه شدم دارم خودم دس به سر می کنم و در کسب کار و یا روابط این چیز ها وقتی از این ( حالا باشه ) در یک موضوع از زندگی خودت توجیه کنی بعد میبینی که همه جارو در بر خودش گرفته از بس توجیه کردم

    خدارو شکر که امشب هدایت شدم متوجه و اگاهای این توجیه کردن چیه و چه عواقبی داره و فقط فقط فقط من خودم دارم دس به سر می کنم تا از لذت های دیگه دور بشم و کلی چیز تجربه نکنم

    یا ترس که می گفتم اعتماد به نفس ندارم حالا باشه بعد میگم حالا باشه بهش زنگ میزنم بهش پیام میدم در صورتی که طرف کنارم بوده

    استاد این الان برای باز شد وقتی خودت توجیه کنی مثلا برای گرفتن حق حقوقت ترس اعتماد به نفس من رو میگیره دقیقا ترس مثل یک دزد میمونه میاد و همه تجربه اون لذت هارو از میگیره

    خیلی جاها حرکت کردم و نتیجه گرفتم اعتماد به نفسم بیشتر شده خیلی جاها با خودم کلن جار میرم و بعد خودم توجیه می کنم

    خیلی دوست دارم بهتر بشم بیشتر حرکت کنم بیشتر به خدا اعتماد و توکل کنم

    بیشتر از این تغییر کنم

    اما مهم تر از همه این موضوع هست که برای تغییر کردن در خصوص زندگیم در این مسیر قوانین توجیه هات ذهنی با کلاس تر شدن اما همون توجیهات ذهنی هست که فقط شکلش تغییر کرده

    من زمانی تغییر کردم نتیجه ایی گرفتم که فقط فقط حرکت کردم و اقدام کردم

    از خدا می خوام بیشتر توکل کنم و حرکت کنم

    از خدا می خوام بیشتر عمل کنم

    یعنی متوجه شدم هر اقدام هر عملی از من لطف کمک خداوند بوده که خواستم و اون هم کمکم کرده یعنی نمیشه حساب روی خودت بزاری

    با این هدایت امشب و این اگاهی که متوجه شدم امید به خدا سعی تلاشم می کنم تا در دام توجیه گیر نکنم

    من سپاسگزار شما هستم

    ممنونم استاد نازنین

    و خانوم شایسته نازنین که از لحظه ها و حرف ها و صحنه های زیبا فیلم میگیرین و در سایت میزارین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1253 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    آزادی مرغ و خروس ها از زندان در پرادایس.

    استاد با حله ای که بر سرشان است در لانه مرغ و خروس ها را باز می کنند. جو و جیل که می خواهند پرواز کنند و بقیه هم به سرعت به زیر پل می دوند و شروع به آب خوردن می‌کنند. اردک در نبود پرندگان به داخل قفس می رود که به تنهایی به ظرف غذای مرغ و خروس ها سری بزند.

    سیستم دفع فاضلاب مرغ و خروس ها که ابتکار استاد بود و اگر غیر از این اختراع بود شیک و مجلسی نبود. البته استاد ترجیح می دادند که خود آنها، این کارها را هم انجام دهند.

    بعد از بازی پینگ پونگ قرار است که شیرجه بزنید در آب و یک ساعتی بر روی قالی سلیمان بنشینید و لذت ببرید.

    چه منظره زیبایی بود زیر آب و حباب‌هایی که مانند بلور در میان آبها غوطه می خورد و از این زاویه هم پرادایس بسیار زیباست. هیچ ماهی هم دیده نمی شود. دوربین هم به همراه استاد شنا می کند. خستگی از تن استاد به در می رود و این دریاچه جادویی انرژی شما را صد چندان کرده است.

    زیر خانه را هم فیلم برداری کردید که هیچ نقطه ای ندیده در پرادایس باقی نمانده باشد. خانه ای مستحکم با پایه هایی که به خود افتخار می کنند که این خانه زیبا را بر روی خود و با اطمینان برای امنیت ایستا بودنش نگه داشته اند.

    سازه ای که تماما چوبی است و احتمالا از چوبهای پرادایس استفاده شده و پایه های آن به دلیل قرار گرفتن در آب قیر و گونی شده است.

    توجیه کردن همیشه نوعی کلاه سر گذاشتن است و بیشتر مواقع تا مجبور نباشی دست از این کار بر نمی داری شاید دلایل زیادی داشته باشد اما به هر شکل احساس خوبی بعد از شجاعت غلبه بر ترسهابه دست می آید.جالبتر این که بعد هم فراموش خواهی کرد که چقدر می ترسیدی و می توانی اگر باز هم در موردی خواستی توجیه کنی بار قبل را به یاد آوری. باید یادداشت کرد که همیشه به یاد داشته باشی و مروری بر آن تا دنیایت روز به روز بزرگتر شود و باور کنی که تو هر روز قوی تر می شوی. خداوند به شجاعان پاداش می دهد.

    .چشمه های ایمان و شجاعت در پرادایس همیشه در حال فوران است.چشمه هابی جادویی و جاودان.

    اگر به جای مغز هم قلب بود چقدر بهتر بود نمی دانم نظر شما چیست؟

    ما هم از شنا کردن در آب می ترسیم اما هنوز آن را توجیه می کنیم و هیچ شجاعتی نداریم.

    رانندگی هم دومین توجیه ما است .

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زهرا اس گفته:
    مدت عضویت: 2000 روز

    خدارو صدهزار بار شکر برای این زندگی که استاد عزیزم بهمراه مریم نازنین دارن.

    احسنت به همت و اراده استاد که با یادگیری قوانین و از همه مهمتر تعهد به اجراشون این زندگی رویایی رو برای خودشون ساختن.

    آزادی مالی, آزادی زمانی و آزادی مکانی..خدا رو شکرت بخاطر حس لذت بخش و فوق العاده آزادی.

    یه کلبه چوبی روی آب، از هما مهمتر آرامش و سکوت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    محسن انصاری گفته:
    مدت عضویت: 1652 روز

    سلام استادعزیز

    به نظرمن آدم وقتی کاریو انجام میده یا انجام نمیده پیش خودش کلاهش قاضی کنه وببینه علت انجام دادن یا ندادن اون کار چیه یعنی ریشه اش چیه به خیلی چیزا میتونه برسه درحقیقت خودشو موشکافی میکنه

    بحث توجیه کردن هم همینه

    مثلا من خودم گاهی میشه آگهی تبلیغاتی میخوام انجام بدم بعد با خودم میگم نه نیازی نیست حالا ولش کن این نه، اینجا نه ،این آدم نه بعد باخودم فکرمیکنم ببینم علت اینکه میگم نه چیه متوجه میشم که مثلا خجالت کشیدن ،که اونجا توی ذهنم اهرم رنج ولذت به کار میبرم ومیگم پس من نمیخوام تغییر کنم پس این همه فایل گوش دادن ووقت گذاشتن وهزینه کردن همش الکیه دارم خودموگول میزنم اگربخوام تغییر کنم باید الان این کارو بکنم

    توجیهات دیگه مثلا درزمینه کمبود احساس لیاقت

    اگر میرم فروشگاه چیزیو دوست دارم بخرم باخودم میگم نیاز نیست حالاواجب نیست که ،مثلا پولشم دارم اما وقتی اصل این موضوع نگاه میکنم برمیگرده به عدم لیاقت یا ترس از دست دادن پول

    یه مورد دیگه مثلا اینکه من کتونیم پامو اذیت میکرد حالادرصورتی که یه کتونی نو توی خونه داشتم به اضافه اینکه کمربندم خراب شده بوددرصورتی که یه کمربند نو هم توی خونه داشتم که اینا برای مهمونی اینابود بعد باخودم فکرکردم چرا من کتونی نو نمیپوشم؟باخودم میگفتم نه بابا باهمین کتونی هم راحتم من که اونقدری پیاده روی نمیکنم درصورتی که همه اینا توجیه بود درون خودم اینومیفهمیدم

    باخودم گفتم ببین اگر توحاضرنیستی ازاینااستفاده کنی وپیش خودت احساس لیاقت نمیکنی وفکرمیکنی که اندازه یه کتونی ویه کمربند لایق نیستی چطور انتظارداری که این جهان برای توارزش قائل بشه؟ چطور انتظارداری که این جهان درآمد بیشتر خونه خوب ماشین بهتر به توبده؟ که همین باعث شد که از کتونی وکمربندم استفاده کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    فرشید آریا گفته:
    مدت عضویت: 1036 روز

    درود به همه دوستان عزیز

    خدایا شکرت بخاطر این دریاچه زیبا . صحنه ای که شما استاد با دوربین پریدین توی آب خیلی عالی و جالب بود. اینکه شما میگید هر روز با مریم خانم هم شنا میکنید و هم در اون لحظه در مورد همه چی صحبت میکنین خیلی عالیه و از اون باور شما نشعت گرفته که میگفتین: شما هر قدر با همسرتون در زندگی صحبت کنین ، به هیچ عنوان اون تایم از دست نمیره و بسیار ارزشمنده . هر چی هم بیشتر صحبت کنین حتی بهتر هم هست. و به درک متقابل از همدیگه بسیار کمک کننده است.

    نکته مهم برای آقایان : خانم ها عاشق مردی هستن که با دقت به حرفهاشون کوش میکنن

    تحسین میکنم شجاعت مریم خانم عزیز رو که بالاخره اومدن توی دریاچه و بر ترسشون غلبه کردن و این پیام ارزشمند رو برای همه ما دارن که ما باید بریم توی دل ترسهامون و بعد میبینیم که خیلی بیخود از اون موضوع میترسیدیم و سالهاست که به خاطر یه سری ترس های الکی خودمون رو از خیلی چیزهای فوق العاده در زندگی محروم کردیم.

    من خودم از ارتفاع میترسم ، ولی یه روز میرم بانجی جامپینگ یا اسکای دایوینگ و بر این ترس غلبه خواهم کرد.

    شاد ، ثروتمند و در آرامش باشید

    به امید دیدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  7. -
    محمدرضا امینی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 932 روز

    خدایا شکرت بابت این آگاهی های که دارم روز به روز کسب میکنم …

    سلام به استاد عزیزم و سلام به خانم شایسته عزیز ……

    سلام به همه ی دوستان هم مسیرم

    بازم یه ماجرای جدید توی این قسمت ، من هر روز صبح خودمو با این سریال شروع میکنم و چقدر زندگیم داره عوض میشه ، چقدر همه ی چیزم داره عوض میشه ……..

    الان تمام گوشی موبایل شده سایت استاد عباس منش خدایا شکرت

    خدای من ، انگار خدا داره با زبونش به من میگه من این همه زیبایی را اینجا آوردم توی پرادایس چون قراره میلیارد ها. نفر با دیدن این زیبایی ، زندگیشون عوض بشه ، اصلا من محو‌ این فضای مثبت این پرادایس شدم ،فضای دریاچه درختان و آسمان آبی ……

    این قسمت با مرغ و خروس ها شروع شد البته من خیلی ازشون یاد میگیرم ….

    این قسمت خیلی آگاهی داشت و یکی از این آگاهی ها جمله ی مثبت استاد بود که ما ترس داریم و خودمون را توجیح میکنیم و چقدر مریم جان قشنگ اینو‌‌ گفتن …….

    من ترس داشتم از بی پولی و باور به خدا نداشتم که کسی منو‌ هدایت می‌کنه و خودمو توجیح میکردم که آدم باید آرامش داشته باشه ، یا پول داشته باشی ولی مریض باشی یا هزار دلیل دیگه خودمو‌ توجیح میکردم که باید ارزش تولید کنم ولی میگفتم چون که مشکل بدنی دارم کار نمی توانم بکنم ، خدایا چقدر باور شرک آلود داشتم و خودمو از این آرامش و احساس داشتم محروم میکردم چقدر مریم جان قشنگ جریان آرایش کردن را گفت بنظرم این یه جمله ارزش میلیون دلاری داره خدایا شکرت

    خیلی ها را دیدم این جور هستن و این توجیح ها میشه باور که مریم جون گفت من وقتی توجیح میکنم که اندازه داشته باشم که دستمو دراز نکنم به کسی این باور میشه برا من که من نمی توانم پول زیاد بدست بیارم و چقدر خودمو توجیح میکنم …

    مریم جان تحسینت میکنم که پا گذاشتی روی این توجیحت …..

    و یاد رفت بگم اونجا که استاد با گوشی درید توی آب ، انکار من بودم خدایا شکرت …..

    اصلا این فایل هم زیبایی داشت و هم آموزش زیاد ی داشت …

    و پایانی استاد که گفت ما هیچ ایده ای برای این سریال زندگی در بهشت نداشتیم و خداوند ما را هدایت کرد و الهامات را به ما گفت این جمله خیلی من و تکون داد و گفتم منم باید شروع کنم قدم اول رو برمیدارم و قدم های بعدی از طرف خداوند به گفته میشه چون استاد را دیدم این باور در من شکل گرفت و خدا میداند که تو آینده قرار چه اتفاق هایی برای من بیفتد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  8. -
    مقداد تحريری گفته:
    مدت عضویت: 2090 روز

    خدایا شکرت بابت اینکه یک روز دیگه و یک فایل دیگه از نشانه روزم که داره بهم میگه باید تصدیق کنی زیبایی هارو

    سلام بر استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته گرانقدر

    من در بخش اول شکرگزاری میکنم بابت این همه زیبایی که خدا نقاشی کرده در پارادیس و خودم جای شما گذاشتم و تونستم تا حدودی در لحظات لذت از راه دور حس کنم

    خدایا شکرت بابت استاد عزیز

    خدایا شکرت بابت خانم شایسته

    خدایا شکرت بابت ضبط تصاویر

    خدایا شکرت بابت طرح روی تیشرت استاد

    خدایا شکرت بابت این همه مرغ و خروس

    خدایا شکرت بابت اردک ها

    خدایا شکرت بابت صداشون

    خدایا شکرت بابت این همه سرسبزی

    خدایا شکرت بابت اون مرغ عین پشمکه ( نمی‌دونم البته مرغ بود)

    خدایا شکرت بابت عشق و علاقه استاد برای تمیز کردن قفس طیور

    خدایا شکرت بابت دریاچه

    خدایا شکرت بابت خلقت خدا

    خدایا شکرت بابت خلاقیت شما

    خدایا شکرت بابت ارتباط عالی شما و خانم شایسته

    خدایا شکرت بابت آسمون آبی

    خدایا شکرت بابت پنبه ای بودن ابرها

    خدایا شکرت بابت منظره زیبای پارادایس

    خدایا شکرت بابت تغییرات خانم شایسته

    خدایا شکرت تصویر پارادایس در آب

    » خدایا شکرت بابت پیشرفت تکنولوژی

    » خدایا شکرت بابت حباب داخل آب

    » خدایا شکرت بابت زاویه زیبای پارادایس از داخل آب

    » خدایا شکرت درختان زیبای پارادیس

    » خدایا شکرت بابت زاویه دوربین انگار خودم تو ابم

    » خدایا شکرت بابت این همه زیبایی

    » خدایا شکرت برای اسب تون

    » خدایا شکرت بابت جریان آب

    » خدایا شکرت بابت زیبایی زیر کلبه

    » خدایا شکرت برای بامزه بودن خانم شایسته

    » خدایا شکرت بابت تراکتور که کلی کار راحت کرده براتون

    » خدایا شکرت بابت جنگل زیبا و سرسبز

    » خدایا شکرت بابت رنگ آسمون و درختان در آب

    » خدایا شکرت بابت استحکام ستون های کلبه در دریاچه

    » خدایا شکرت بابت نور خورشید

    » خدایا شکرت بابت لذت بردن دو نفره

    » خدایا شکرت بابت دمای آب و مطبوع بودن هوا

    » خدایا شکرت بابت ایده ها الهامات خدا

    » خدایا شکرت بابت سایت عباس منش

    » خدایا شکرت بابت تغییر زندگیمون

    » خدایا شکرت بابت اینکه زندگیتون به تصویر می‌کشید

    در این بخش راجع به صحبت های استاد راجع به توجیه هایس که برای انجام ندادن کارها انجام میدیم مینویسم

    نکات مهمی که استاد بیان کردن را عنوان میکنم و خودم تجربه های این نکات تو زندگیم میگم:

    » توجیه ترس ها و توجیه کارهایی که نمی‌کنیم باعث میشه لذت تجربه زندگی ازمون بگیره

    » تکاملی رفتن تو دل ترس ها باعث میشه ذهنت آروم آروم شرایط بپذیره

    » انجام ندادن کارهایی که ریشه ی ترس دارد باعث توجیه منطقی میشه و وقتی قدم برداری متوجه شدی که خیلی کارهای مهم دیگه هست که راحت میتونی انجام بدی

    » رفتن تو دل ترس ها باعث تجربه متفاوت از زندگی میشه و باعث لذت بیشتر از تمام زاویه های زندگی میشه

    اگه بخوام ریشه انجام ندادن کارها بگم و اونو توجیه میکردم به چند مورد اشاره میکنم که حاضر نبودم بها بدم برای تغییر و این جمله همیشه در مواقعی که ترس میاد سراغم برای انجام ندادن کارها اینه که بهانه یعنی بها،نه:

    خوب منم عین بقیه ترس ها نگرانی ها و شرک های داشتم که منو از انجام خیلی کارها دور میکرد مثلا رفتن تو دریا که میگفتم نه بابا آبش کثیفه در صورتیکه دلیلش ترس بود و وقتی پام گذاشتم تو آب چقدر لذت بردم و اولش جلو نمی‌رفتم و تکاملی جلوتر رفتم آخرش به زور اومدم بیرون نمی‌خواستم بیام

    مثال بعدی از معرفی محصولاتم به مشتریان چون ترس از اقدام کردن داشتم همش میگفتم باید اطلاعات در این زمینه بیشتر کنم یا باورهای بسازم یا اینکه این مشتری از محصول من نمیخوره یا اینکه خودم از نگاه مشتری قضاوت میکردم باعث میشد قدم برندارم و وقتی رفتم تو دل ترس هام اولش سخت بود آب دهانم خشک میشد میترسیدن ولی بعد چند اقدام و افزایش درامد دیدم چقدر همون پاشنه اشیلم سکوی موفقیتم بوده اگه بیشتر با لذت بیشتر انجام بدم خوب آسایش برام میاره و همین موضوع شد که کاری میترسم انجام بدم میگم عین اقدام فروش به تعویق بندازی از تجربه لذت بخش زندگی دور میمونی و همون‌طور که قبلاً توجیه میکردم یک کاری نکنم الان توجیه میکنم ذهنمو که اون کار بکنم و برای فالو شدن ذهنم از اهرم رنج و لذت استفاده میکنم

    مثال بعدی ترس از باد و طوفان بود که با کوچکترین ابر و بادی استرس می‌گرفتم و توجیه من این بود که خطر داره یکهو یک چیزی معلقه تو اسمون میخوره به من و آسیب میبینم و عقل سلیم در اینه که نکنم اینکار ولی اومدم با خودم حرف زدم و دلیل آوردم که تا کی میخوای از لذت نسیم و تکون خوردن درختان و بوی بارون و خاک خودت محروم کنی اگه قرار اتفاقی بیفته بذار بیفته خیلی بهتر از اینه که این همه استرس نابودت کنه و اچبه صورت تکاملی از بادهای کوچک کوچک شروع کردم و الان واقعا از شدت باد لذت میبرم و درسته اولش یک کم استرس هنوز هست ولی وقتی مثل دیروز تهران طوفان باد و رعد و برق شد بابت نکات مثبت مثل تکون خوردن برگها و درختان، تمیز کردن اسمون، شکوفه زدن گل و گیاه و کلی لذت دیگه و آروم بودم داشتم سریال زندگی در بهشت میدیدم لذت می‌بردم و به خاطر نعمات خدا شکرگزاری میکردم و کلی مثال دیگه هست که باعث شد برم تو دل ترس هام

    ممنون ازت استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    مریم اسلامی گفته:
    مدت عضویت: 826 روز

    سلام و درود

    بعد دیدن این فایل دلم به شدت خواست که در جایی شبیه جزایر مالدیو باشم با همه شکوه و شیک بودنش.

    جایی که آرامش در فضا پراکنده باشه. جایی با سواحل براق و آبی آسمان و پرده های حریر و ویلاهای مجللش.

    دیوارهای شیشه ای اتاق رو به دریا با موج ملایم که نور آفتاب رو با درخشش بازتاب می ده.

    جایی در دل زلالی طبیعت و در عین حال تلالو متاع حیات دنیا.

    فضایی با اعلی ترین امکانات و بهترین خدمات.

    و خوشایندترین هوا.

    که حظ وافر ببریم و نعمات خداوند رو یاد کنیم که خودش نوعی شکرگزاریه.

    سپاس و حال خوش نصیبتون.️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1263 روز

    به نام نامیه حق

    که او خود زیباست وزیباییی را دوست دارد

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته گرامی ودوستان فرهیخته ام

    واقعا وقتی همون عکس روی فایل رو دیدم محو این زیبایی شدم طوری که سریع یه اسکرین شات گرفتم تا بزارم پشت زمینه گوشیم

    الله اکبر ازاین زیباییی

    وقتی زدم رو فایل انگار گوش هام بسته بودن نه صدایی میشنیدم ونه سرمو تکون‌ میدادم

    زیباییی این طبیعت بکر واقعا وصف ناشدنیست

    الان درک میکنم این جمله رو که اوخود زیباست وزیبایی رو دوست دارد خدا شکرت که من رو لایق دونستی تا زیبایی هاتو نشونم بدی بزرگیتو عظمتتو ،

    اخدایا شکرت به خاطر حس سپاسگزاری های امروز به خاطر زیباییی های امروز که هم، اینجا باهاشون روبه رو شدم هم تو پیاده روی

    استاد اون ابی اسمون اون سبزی درختان سفیدی وپفکی بودن ابرها اون زلالی وپاکی اب وانعکاس رنگ ابی روی اب ،دل هر بنده ی سپاسگزاری رو میبره

    همشون داشتن زیبایشونو وبهترین خودشونو به رخ میکشیدن ،چقدر زیبایی، چقدر پاکی چقدر اخلاص من تو این فایل دیدم چقدر منم دلم خواست

    خدایا دلم رو مانند ابیه اسمان، وجودم را مانند درختان سبز ،وروحم را مانند اب پاک وزلال گردا ن

    تا حالا به این شدت محو این زیبایی ها نشدم

    خدایا شکرت که امروز بهترین هدیه رو به من دادی میخوام بیشترشو ،عجینم کن با طبیعت که روحم همین رو طلب میکند با طبیعت جان میگیرد با عشقت با وجودت پس مرا با خود یکی کن که تو خود قادر وتوانایی

    خدایا مرا به سمت اتفاقات شرایط وانسان هایی هدایت کن تا درک کنم حس سپاسگزاری وحس لذت رو در تک تک لحظات زندگیم با تمام وجودم

    خدایا از تو میخوام خرد بیشتر

    قدرت درونی بیشتر ایمان بیشتر

    توحید بیشتر پایداری بیشتر در مسیرت

    خدایا شکرت که امروز بهم نشون دادی که من لایق این همه زیبایی هستم

    خدایا شکرت

    که امروز حس سپاسگزاری حس لذت درونی رو در من افزون کردی

    اما اگاهی های فایل

    منم ترس از اب دارم اما دلم میخواد به دل ترسم برم از خدا میخوام که فرصتش رو ایجاد کنه تا بتونم از این لذت استفاده کنم

    یکی دیگه از ترس هام رانندگی در شهر هست

    من با اینکه چندین ساله که گواهینامه دارم و همسرم اصلا اجازه نداده ولی همش ترس این رو دارم که نکنه برم تو شهر راه رو گم کنم یا ماشینو بزنم جایی

    که از خدا میخوام فرصت همه این هارو برام ایجاد کنه تا بتونم به دل ترسام برم وتجربه کنم این لذت هارو

    یکی دیگه از ترسام اینه که اگه من مواظب بچه ها نباشم یا یه روز ولشون کنم برم جایی نکنه مریض شن نکنه غذای خوب نخورن مسموم شن

    نکنه حس بی پناهی بهشون دست بده وکلی نجوای دیگه وکلی ترس دیگه که بیشترشون در زمینه مراقبت بچه هاست ودلم میخواد یه روز از این مراقبت همیشگی خلاص شم وحس لذت رهایی رو بچشم از خدا میخوام که من رو تو این مسیر هدایت کنه تا پای روی ترس هام بزارم ویکی یکی ازشون رها شم

    به خودم سخت نمیگیرم ومیدونم که براشون باید تکاملم طی بشه

    به امید روزی که بیام وهمین جا از دستاوردهام وپا گزاشتن روی ترس هام وتجربه لذت بردن از نتیجه ها براتون بگم به امید الله بزرگ وتوانا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: