سریال زندگی در بهشت | قسمت 20

نوشته‌ی زیبا و تأثیرگزاردوست عزیزمان «یزدان»، به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

دوست دارم با تمرکز بر زیبایی ها کامنتم رو شروع کنم تا با توجه به این زیبایی ها، فرکانسم بهتر بشه و بتونم اتصال قوی تری حین نوشتن بسازم. پس اول شروع میکنم به زیبایی های فایل!

همون لحظه اول که استاد مشغول هشدار دادن بودن، اون عکس بینظیر از دریاچه منو محو کرد. همیشه گفتم … میخوام بازم بگم! عاشق اینم که وقتی دریاچه صافه و هوا آفتابیه، دریاچه دقیقا مثل یک آیینه عمل میکنه! یعنی زیبایی منظره ی پرادایس رو به صورت قرینه دو برابر میکنه! سبزه ها و درختان اطراف خودش کاملا به صورت قرینه منعکس میکنه و آسمون آبی خالی از ابر رو در خودش نشون میده! و چون هیچ ابری در اسمون نیست حتی اگه گوشی رو ۱۸۰ درجه بچرخونیم، بازم تفاوتی در منظره ایجاد نمیکنه! چون واقعا تفاوتی بین آسمون و دریاچه نمی بینم و هر دو یکی هستن! دریاچه اینجا حکم آیینه رو داره! چون پرادایس خودش زیباست، آیینه ی دریاچه هم همون زیبایی رو در خودش نشون میده و زیبایی محیط رو بدون کم و زیاد دوچندان کرده!

جهان هم آیینه ست! اگه فرکانس ما خوب باشه، خوبی فرکانس خودمون رو بدون کم و کاست نشون میده و اگه بد باشه، همون بدی رو نشون میده. این یعنی همه چی خودِ ماییم و همه چی رو خودمون با فرکانسمون می سازیم.

عاشق آسمون صاف و آفتابی این منطقه ی Sunshine State هستم که آفتاب تابانش دل و روح رو تابان میکنه و جلا میده و آسمونش همیشه آبیه! آبی واژه مناسبی نیست! بهتره بگم طیف عظیمی از آبی رو در بوم آسمونش میشه دید!

به محض اینکه خانم شایسته اسم مستعار فلوریدا، یعنی the Sunshine State رو گفتن، داخل گوگل سرچ کردم و از اونجا هدایت شدم به …. شعار فلوریدا !! به جرئت میگم مو به تنم سیخ شد! شعار امریکا (خصوصا فلوریدا) چیزی نیست جز، In God We Trust و عاشق هدایتی شدم که روز اول استاد دریافت کرده! کی گفته امریکا کافر خداست؟! اینا روی پولاشون همین شعار رو نوشتن! حتی شعار مردم فلوریدا اینه! و استاد به زیبایی تمام، این شعار رو در همه جای زندگیش نصب کرده! من عاشق اون هدایتی هستم که شما رو به امریکا، این کشور آزاد، و به فلوریدا، این ایالت بهشتی هدایت کرده!

نکته بعدی همون دود زیبای آتیش بود که در تشعشعات خورشید با پرتوهای واگرا خودنمایی می کرد. و لحظه ای که خانم شایسته دوربین رو بالابرد، من محو اون آبی اسمون پشت درختا شدم. به قول خانم شایسته، دیوانه شدم! و نحوه ی روشن کردن آتش …

خیلی لذت بردم وقتی دیدم با درسی که از آتیش قبلی گرفتین، با همون شاخک های خشک کاج آتیش رو روشن کردین! موقعی که مشغول سوزوندن درخت بودین با خودم گفتم چرا استاد با همون ارش درخت رو نبرید که راحت تر بسوزه … و خداوند سریع الجواب در درخت بعدی به صورت تصویری رد اره و تبر بر درخت رو نشونم داد ! نشون داد که چقدر زحمت میطلبه بریدنش! عاشق این خدای سریع الجوابم. به محض اینکه اون نیمکت رو سوزوندین، با اینکه نمی دونستم نیمکت بوده …. با خودم گفتم کاش نسوزونیمش و به جای نیمکت ازش استفاده کنیم اما خداوند سریع الجواب بازم در قالب استاد پاسخ داد! گفتن که این خودش قبلا نیمکت بوده ولی بعد یه مدت شکسته! خدایا شکرت که همیشه حی و حاضر هستی! نه کنارم! بلکه درونم! درون قلبم!

راستی استاد یه ایده ای به ذهنم رسید در جهت زیبا سازی پرادایس! این درختای خشک شده که میخواین بسوزونین، این کنده ها (البته اونایی که قطور تر و سالم هستن)… ازشون به عنوان صندلی های ایستاده در اطراف فایرپیت استفاده کنیم! خیلی خوب میشه شبا که فایر پیت رو روشن میکنین، اطرافش این کنده ها باشن که بیتونیم دور آتیش بشینیم!

و موضوع آخر، اما به نظر من آموزنده ترین نکته این قسمت، اون لحظه ای بود که خانم شایسته داشتن فرغون رو می کشیدن تا چوب خشکا رو بریزن روی آتیش! همون فرغونی که خوب میدونم خانم شایسته چه طوری دونه به دونه ی چوبای روی زمین رو داخلش ریختن و پرش کردن! درست همون لحظه که یهو استاد گفتن این کارو نکنن و نیازی به این کار نیست! اول از همه میخوام تحسین کنم که این قسمت از فیلم رو ادیت نکردین! خیلی خیلی! خیلی برام ارزشمند و تحسین برانگیز بود که دیدم این لحظه رو ادیت نکردین! چون … به محض اینکه استاد اون حرفو زدن، خوده من، اگه در جایگاه خانم شایسته بودم، یه مقدار حالم گرفته می شد و دلم می ریخت! فرکانسم پایین میومد و یه کوچولو ناراحت می شدم! اولش فکر کردم خانم شایسته هم یه مقدار جا خوردن و لحن صداشون عوض شد … شایدم همینطور باشه!

اما به قدری عزت نفس بالایی داشتن که در عجبم چه طوری همون لحظه ذهنشون رو کنترل کردن و فیلم رو به خوبی ادامه دادن! نه تنها ادامه دادن، بلکه کما فی السابق به تحسین زیبایی های تصویر ادامه دادن! همین همین همین! همینه! دقیقا بلافاصله بعد از حرف استاد نشستن و از زاویه ی بهتری از درخت فیلم گرفتن و همون لحظه شروع کردن به تحسین شعله های آتش! همون لحظه با تمرکز بر زیبایی ها، سعی کردن فرکانسی که پایین اومده بود رو بالا ببرن! بدون اینکه حتی به روی خودشون بیارن، بلافاصله ذهنشون رو به بهترین نحو کنترل کردن! و نتیجش رو دیدیم!

نتیجه کنترل ذهن این بود که استاد اومدن و گفتن که اون چوبای داخل فرغون بهترین گزینست برای سوزوندن اون یکی درختی خشکی که نتونسته بودن قطش کنن! بدون اینکه خانم شایسته بخواد چیزی در این مورد بگه ها! و مطمئنم حالشون بهتر شد! همش ذهنم درگیر این اتفاق بود و سعی کردم ازش درس بگیرم که خداروشکر، عدم قربانی شدن رو رفتار خانم شایسته رو دیدم که این قطعا نشان دهنده ی عزت نفس بالای ایشونه! همینطور فهمیدم چه طور میشه در چنین موقعیت هایی به جای اینکه ادای دل شکسته ها رو دربیارم و خودمو اذیت کنم، چه طوری با کنترل ذهنم همه چی رو درست کنم!

خدایا شکرت

همونطور که همیشه کفتم، خوبی این سریال عملی اینه که به صورت عملی جلوه ی قانون رو در زندگی نشون میده و نشون میده! مثلا وقتی میگه ادای قربانی ها رو در نیاریم یعنی چی! خدایا شکرت بابت تمامی آگاهی های ارزنده ی دانشگاهت!

با افتخار میگم دانشجوی این دانشگاه خداوندم که استاد مدرسش، استاد عباس منشه! تا اخر عمرم دانشجوی این دانشگاه جهان هستم.

the Universe University (U.U) of God


برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    272MB
    18 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 20
    81MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

240 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Eshrat Fard» در این صفحه: 2
  1. -
    Eshrat Fard گفته:
    مدت عضویت: 2853 روز

    چندبار اومدم کامنت بزارم یه شیطونه گفت نه بابا ول کن دیدگاهات شده مثه هم ،نمیخوادد

    وللل کن ،

    هی رفتم و اومدم گفتم از اهرم رنج و لذت استفاده کنم میدونی استاد اهرمم چیه؟؟

    میگم ببین تو پول دادی عزت نفس خریدیااا و گفتی که میخوای این قسمتا دوباره مرور کنی و الان اگه انجام ندی به این باوری که قبلا داشتی که کارا نصف و نیمه ول میکنی جون دادی و دورات رو بیهوده خریدی و هیچ اثری نداشته توی زندگیت،حالا انتخاب با تو هست میخوای رشد بدی خودت رو و از کارای کوچیک شروع کنی سرانجامشون بدی یا میخوای همون قبلی باشی

    بسم رب الشهدا

    خب چیزی که باز من رو به وجد اورد صلح استاد با خودش تسلط به تمام حلت روحیشون یه ایرادی از خانم شایسته گرفتن ولی خیییلی اروووم و با کلمه ی قربونت برم ،یعنی لازم نیست کارا طبق میل ما پیش بره تا ما ارووم باشیم نهههه این هنر نیستتتت عزیزان،هنر اینه که مثل استاد جاهایی که فک میکنیم باید کارا یه طور دیگه باشه با عزیزم و قربونت برم حرفمون رو بگیممم،(این یه باوری که من دارم اینه که نمیشه کاری رو با جونم و عزیزم پیش ببریم باید داد زد)

    و احسنت به مریم نازنینم که خیییلی قشنگ جوابشون رو داد بدون زره ای ناراحتی ،با همون خنده های همیشگیی،باید یاد بگیریم به قولا هرچقد هم زحمت بکشیم اگه کسی ایرادی گرفت اصلا حمله نکنیم،وقتی به خودشناسی برسیم وقتی صلح درونی برسیم فرق نمیکنه چه مسله ای پیش میاد هرچی باشه ما حلش میکنیم با ادامش ،با ارامش ،با ارامش،کل هدف زندگی ما به ارامش رسیدن و به صلح رسیدن هست،

    باز یه جای دیگه که فایل قبل مریم جان با شیشه اتیش خاموش میکرد اینبار پارو اورده بود و باز برای من این درس رو داشت که ارزش ما از ابزار بیشتر هست حتما با شیشه زحمت بوده و کار رو با پارو انجام دادین حیفتون نیومده که پارو خراب شه ،من قبلا اینطوری بودم میزاشتم خودم بسوزم ولی پارو حیف و مال نشه ولی از روزی که دوباره عزت نفس رو نگاه میکنم نظرم عوض شده و ارزش خودم از هر چیزی بالاتر هست

    تعریف و تمجید استاد از عزیز دلشون و با افتخار گفتن خانم شایسته از هر صلاحی که داشتن و تونستن اتیش رو خاموش کنن و صد البته اگه قبلا بود فک میکردم از جلب توجه و عدم عزت نفس هست که الان به لطف این سریال با شجاعت و افتخار از تواناییات صحبت کردن باعث بالا رفتن عزت نفس میشه

    و من الله توفیق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    Eshrat Fard گفته:
    مدت عضویت: 2853 روز

    اییی وللل بابا ای والله استاد من نمیرسم کامنتام یه دفعه ای بزارم نصف مینویسم بعد بچم گریه میکنه کپی میکنم تا بتونم بعد دوباره ادامشو بدم خیلی مواقع بخاطر تنبلی😂

    امروز هم همین کارو کردم بعد صب یه سوالی که اومد توس ذهنمکه تغییر بعدی که استاد میخواد ایجاد کنه توی سایت چی هست ،خلاصه الان اومدم گفتم ادامه ی کامنت صب که کپی کردم رو بنویسم ،بعد چراغ بالای سایت دیدم ابیه گفتم ببینم دیگه چه خوابی دیدی برامون استاااد

    که دیدم راج به کپی پیست هست

    گفتت اااااا ببین تورو خدا اییی ول ک۶ نمیگی حالا خوبه بزار همین مدلی خوب پیش میره همه جا داره داد میزنه هر لحظه بهتر شدن.

    حالا درک من از فایل

    درخت کرم زده مثه اینه که خیلی وسایل خونه داریم که هیچ استفاده ی نمیریم و حیفمون میاد بخاطر قدیمی بودنشون بزاریم برنچقدر جا اشعال میکنن ولی نمیتونیم دل بکنیم و اون درخچه های گوچیک که زود میسوزن باورای ریزی هستن که حمقی نیستن و خیلی زود میتونیم روشون کار کنیم و نتیجه بگیریم،ولی باورای بزرگتر و قدرتمندتر اول که با تغیر همین باورا تیشه کم کم به ریشه شون میزنیم و باید صبور باشیم تا درست و حسابی کنده شدن بسوزن و یادمون نره که باورهای مخرب روشون میسوزونیم ریشه هاش هستن اگه کار نشه جوونه میزنه،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: