سریال زندگی در بهشت | قسمت 204

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار خدیجه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بنام خداوند هدایتگر مهربان که عاشقانه مرا در مسیر رسیدن به خواسته هایم هدایت و حمایت می کند

سلام به استاد نازنینم و سلام به مریم بانوی عزیزم و سلام به اهالی سایت عباسمنش

استاد چقدر این قسمت زیبا بود و چه درسهای بزرگی از این فایل میشه گرفت.واقعا چجوری میشه هدایت رو تو این چند قسمت زندگی در بهشت معنی کرد، که شما یه تصمیم بگیرین برای عمل کردن به یکی از خواسته های خواهرتون در مورد خرید مایحتاج و بررسی دخل و خرج یه ماه یه خانواده آمریکایی متوسط و بعد برسیم به این عظمت و بزرگی خداوند که واقعا ما در برابرش هیچیم. چقدر تو این فایل خدا داشت قدرت و عظمت خودش رو به رخ می کشید و چقدر انسان احساس ناتوانی می کنه، واقعا زبانم قاصره از بیان این حسی که از این فایل گرفتم از یه طرف عظمت و بزرگی خداوند بود و ناتوانی انسان در برابر خداوند و از یه طرف قدرتی که همون خدا به انسان داده برای ساختن. برای ساختن زندگی که به صفر رسیده و به قول اون آقا میشه گفت با خاک یکسان شده.

استاد اول فیلم که صحنه های آوار رو نشون میداد و تو همون آوار خونه هایی دیده میشد که تقریبا سالم بودن و خونه دوطبقه همین آقا که گفت تنها خونه ای بود در محله مان که یا هنوز آنجا بود یا خسارت قابل توجهی ندیده بود و وقتی مثبت اندیشی اون آقا رو دیدم که چجوری به همه امید میداد و می گفت باید چیزی پیدا کنید که به شما قدرت بدهد و می گفت وقتی صبح از خواب بیدار میشیم باید مثبت اندیش باشیم، داشتن نگرش مثبت همه چیز است این نکته تو ذهنم مرور شد که وقتی تو سعی کنی حالتو تو هر شرایطی خوب کنی فارغ از اینکه چه اتفاقی افتاده تو از بدنه جامعه و اتفاقاتی که برای اونا میفته جدا میشی و چقدر سالم بودن خونه این آقا تو دل این طوفان برای من درس داشت. دقیقا یاد جمله های شما در مورد طوفان نوح افتادم که اونایی که در مدار درست بودند نجات یافتند.

نکته زیبایی که دیدم این بود اونا با دیدن هم نیومدن بگن چقدر بدبختیم و زار بزنن، و همش می گفتن خدارو شکر یه قسمتی از خونه مون مونده، یا حتی آقای رندی گفت من هنوز لباسهامو دارم و چقدر یاد میده بهم که توجه کنم به نکات مثبت و داشته هام، نه اینکه بشینم برای چیزهایی که از دست دادم زار بزنم.

نکته بعدی این بود که اونا نیومدن جلوی دوربین و بگن دولت برای ما باید اینکارو بکنه، اونکارو بکنه، بجاش می گفتن کاری که باید بکنیم اینه که استقامت داشته باشیم و آسان بگیریم تا از این شرایط بگذریم.

قسمت خیلی قشنگش اونجایی بود که رندی گفت خدا مارو بیدار کرد و گفت وقت رفتنه و ما رفتیم، واقعا ایمان این مرد ستودنیه، که اینقدر در برابر خداوند تسلیم بود و از هدایتش پیروی کرده که باعث شده زنده بمونن. اگه فکر میکرد که اگه تو خونه بمونه بهتر میتونه جون خودش و خانواده شو حفظ کنه و ابلهانه س که وقتی طوفان در راهه تو از خونه بزنی بیرون، قطعا طبق گفته خودش جاش تو اون آوارها بود. واقعا تحسین برانگیز بود این آقای رندی، که اینقدر شخصیتش قوی و بزرگ بود که دوستش میگفت با وجود رندی ما نیازی به لیفتراک نداریم

چیزی که من از خرابی و آوار اینجور وقایع تو فیلمها و گزارشها دیدم همش ضجه و ناله و التماسه که یه کسی پیدا بشه برای ما یه کاری بکنه. البته که داشتن ابمان تو این شرایط واقعا کار سختیه و من نمیتونم بگم که بهتر از این عمل خواهم کرد یا نه، اما تو تمام گزارشهایی که از حوادث طبیعی کشورم دیدم همین بود که مردم منتظرن تا دیگران برای اونا یه کاری بکنن و یه جور حس دلسوزی رو به مردم القا کنن. اما تو این آدمها من همچین چیزی که ندیدم هیچ، یه جور اعتماد به خودشون که میتونن اوضاع رو درست کنن دیدم. و واقعا توحیدی که این آدمها دارن تو رفتارشون دیده میشه و من بی اندازه ایمان و یکتاپرستی مردم آمریکا رو تحسین می کنم. بیخود نیست که شعارشون we god in trust بوده و هست چون این آدمها خدا رو از عمق وجودشون باور دارن. و من باید ازشون یاد بگیرم ذره ذره توحیدی بودن رو…….

جمله هایی که تو این فایل خیلی برام مهم بودن و از هر کدوم میشد قانونمندی رو تو رفتار و گفتار این آدمها پیدا کرد رو برای خودم یاد آوری می کنم..

✅وقتی صبح بیدار میشیم باید مثبت اندیش باشیم، داشتن نگرش همه چیز است( یاد آوری قانون حال خوب=اتفاقات خوب)

✅بی خیالی و آسان گرفتن چیزیه که میتواند شمارو از این شرایط سخت عبور دهد( توکل و سپردن کارها به خدا، منو یاد فایل شعر پروین انداخت. که گفت آسان گیر کارها)

✅شما باید چیزی پیدا کنید که قدرت بگیرید( تمرکز بر نکات مثبت و دادن حس خوب به دنیا)

✅من معتقدم که ما میتوانیم( ایمان به خدا و اعتماد به نفس)

✅خدا شما را حفظ کند ( دادن حس خوب به جهان)

✅از این شرایط هم گذر می کنیم (ایمان و امید به آینده)

✅وقتی مادر طبیعت را عصبانی کنی بهتر درسهایت را میگیری، مادر طبیعت به شما نشان میدهد که چقدر ضعیف هستید ( دیدن خداوند در همه جا و همه چی)

✅ حرکت کردن و استقامت کردن تنها کاریست که میتوانم انجام دهم ( ایمان به خداوند و توکل و آرامش)

✅ما حلش می کنیم، ما راهی پیدا می کنیم ( اعتماد به نفس و توکل)

یعنی تو تک تک جملاتشون میشد توکل به خداوند و قدرت درونی شون رو حس کرد.

یاد جمله شما افتادم که گفتین باور کنین هرکی هرجا هست جای درستشه و این یعنی عدل خداوند و اینهمه نعمت و ثروت کشور آمریکا داره نشون میده که جهان چقدددر دقیق عمل می کنه و چقدر همه چیه این دنیا سرجاشه. خدا رو شکر می کنم که جاهل از دنیا نرفتم و این واقعیتها رو تو زندگی دنیام دارم درک می کنم. و انشاالله بتونم در رفتارم هم این ایمان رو نشون بدم و این لازمش کار کردن مداوم روی خودمه.

و چقدر خونه های ساخته شده جدید زیبا و جذاب و خوشگل و خوشرنگ بودن و من چقدر از دیدنشون لذت بردم. چه معماری دوست داشتنی داشتن و چقدر اون تضاد باعث شده که خونه ها محکم تر و اصولی تر ساخته بشه و حتی کابلهای برق که از زیر زمین کشیده شده باعث امنیت و زیبایی بیشتر شهر میشه.واقعا که جهان با هر تضاد گسترش پیدا می کنه.

و خدارو شکر می کنم برای این پویایی طبیعت و دنیای مادی، فکر کنین اگه قرار بود تو این اتفاق همه چی استپ میخورد، حتی تصورش هم غیر ممکنه و میدونیم و برامون بدیهیه که بعد از این اتفاق دوباره خونه ها ساخته میشه و همه چی روبراه میشه. پس باید این باور رو در خودم نهادینه کنم که جهان همواره در حال پیشرفته و خداوند عاشق اینه که من بعنوان جزیی از این جهان پیشرفت کنم.

و چقدر دیدن اون درختهایی که اول فایل بقول شما مثل مداد تمام شاخ و برگاشون و حتی پوسته تنه شون کنده شده بود و آخر فایل میدیدم که شاخه های جوون و برگهای جدید داشتن همین نکته رو تو ذهنم پرررنگتر کرد که جهان همواره در حال پیشرفته.

استاد جان بابت تصاویر زیبای دریا و اون ساحل زیبای سفید رنگ سپاسگزارم. بعد از طوفان و تماشای اون صحنه ها خدایی دیدن این زیباییهای بهشتی و آرامش دریا روح آدمو نوازش میده. خصوصا دیدن امواج و اون کفی که میومد تو ساحل خیلی خیلی زیبا و دلنشین بود. عاشقتونم استاد جان و مریم عزیزم♥️♥️

وقتی این آرامش و از نو ساخته شدن رو نشون دادین این آیه تو ذهنم تکرار میشد

الیس الله بکاف عبده

آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست

از خدا میخوام هر روز تو مسیر توحید به درک بهتری برسیم و قدرتمندتر بشیم.

خداوندا من به هر خیری که از تو برسد محتاجم، هدایتم کن الله مهربانم♥️

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت های این سریال‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    318MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

358 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فهیمه پژوهنده» در این صفحه: 1
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2178 روز

    به نام فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد عزیز و مریم شایسته دوست داشتنی ام

    سلام به دوستان زندگی در بهشتی

    خدایا عجب فایل تامل برانگیزی بود. چه تصاویری رو دیدم که فقط دلم میخواد ساعتها بهش فکر کنم یا راجع بهش حرف بزنم. دیدن یک فایل از تخریب یک شهر ساحلی بنام مکزیکو بیچ. شهری که دوسال یا کمی بیشتر با یک طوفانی بنام مایکل برخورد کرده، طوفانی با سرعت ۲۵۰ کیلومتر بر ساعت. واقعا چه سرعت زیادی هست که نمیتونم تصور کنم یعنی باد چطور حرکت کرده، چه سرعتی داشته و با چه قدرتی. فقط این میدونم که خیلی سرعت، قدرت و شدت این باد یا بهتره بگم این طوفان هیولا بالا بوده یعنی به شدت بالا بوده. طوفانی که اون ساحل توی تاریخ خودش این همه سرعت و شدت رو تجربه نکرده.

    واقعا تصاویر ناراحت کننده ایی هست دیدن این همه تخریب و با خاک یکسان شدن یک شهر. خونه هایی که چیزی ازش نمونده بود، خونه هایی که آدم هاش با عشق اونجا کلی خاطره ساختن قطعا. چقدر صحنه های دردآوری بود، چقدر تکان دهنده…چقدر پر از نکته و درس.

    من وقتی استاد قسمت قبل استاد گفتین درخت ها رو مثل مداد کرده از شدتش. گفتم خدایا یعنی چی، یعنی چه قدرتی که درخت های به این عظمت و تنه های قطوری اینقدر راحت سابیده بشن، کنده بشن با باد، با طوفان…خدایا چه قدرتی…این بخش کوچکی از قدرت تو رو به مانشون میده. که این نباید برامون عادی بشه. باید ببینم و بفهمیم یک چشمه کوچیک قدرت خدا چه ها که نمیتونه بکنه.

    واقعا ممنون از اون فیلم دومی که ترجمه کردین ممنون از گذاشتن فایل گزارشی که از برنامه واشنگتن پست بعد طوفان برامون گذاشتین،ممنون که برامون اینجا به اشتراک گذاشتین واقعا ممنونم از لطف تون برای این کار ارزشمند تون.

    چقدر دیدنش صحبت ها و صحنه ها و نگرش های جالبی دیدم.

    دیدن بعضی خونه ها بین اون همه خونه با خاک یکسان شده در همون مکان با یک طوفان یکسان یعنی چی.من متوجه نمیشدم چرا یک خونه سرپا بود و شاید فقط ظاهر خونه صدمه خورده بود ولی اطرافش خونه ها فقط تکه هایی از خاک و چوب رو میشد دید. چطوری میشه که بعضی خونه ها سرجاشون بودن. بعضی خونه ها همونجا نابود نابود بودن، بعضی خونه ها کل سازه رو پرت کرده بود یک سمت دیگه و بازهم چزهای سالمی رو میشد توش دید.

    شاید اون خونه ی که با ظاهر نارنجی قهوه ایی میشد کنار اون جاده خراب شده دید خونه همین پیرمرد باشه و وقتی درست با قانون نگاه کنیم خدا هیچ وقت کارش رو اشتباه انجام نمیده فرکانس کار خودشو میکنه،مهم نیست تو خونه های کناریت فقط ازشون چوب میبینی شاید خونه تو بازهم سرپا سرجاش باشه.

    واقعا جالب بود خیلی جالب بود برام. واقعا ممنون از این فایل.(بعد بارم میام بارها و بارها میبنم و کامنت بچه ها میخونم. فعلا باید به الویت برسم آخه امشب برای اولین بار یک رقابت رصدی آنلاین شرکت کردم و خودمو به چالش انداختم تا ذهنمو، اطلاعاتم رو یک تتکونی بدم و باید برم تو این زمان باقی مانده تا نیمه شب خودمو آماده کنم.)

    نمیشه ولی از این پیرمرد نگم پیرمردی که به گفته خودش از سال ۱۹۵۳ اونجا زندگی میکرده. یعنی حداقل اگر از ابتدای تولدش اونجا بوده باید الان سنشحدود ۷۰ سال بیشتر باشه.

    بله به گفته ی خودش همه رو میشناسه و اونجا کلی خاطره داره.

    چقدر مرد بزرگ و بانگرشی بود.چقدر دوست داشتم اونجایی که گفت: وقتی صبح که بیدار میشوم مثبت اندیش باشم، داشتن نگرش همه چیز است.

    خدایا چقدر قشنگ با دوستانش و همسایه هاش برخورد میکرد و از حالشون میپرسید بهشون گوش میداد و در آخر یا با آغوش گرفتن یا با یک کلمه یا جمله اونا رو قوی تر میکرد و همینطور این موج امید و توکل رو پخش میکرد.

    چقدر این مرد با نگرش بود و این نگرش واقعا همه چیز است. اینکه اینقدر با یک نگاه امیدوارانه گفت که ما اینجا آدم های خوبی داشتیم،داریم و خواهیم داشت (این یعنی امید به زندگی) وسط این همه خرابی باز هم میگه خواهیم داشت. واقعا تحسین اش میکنم.

    یا اونجایی که گفت من خیلی خوش شانسم که در خانواده هایی بزرگ شدم که این شهر رو تاسیس کردن. یعنی اصلا ناراضی نیست که اونجا بزرگ شده، هیچ گله ایی و شکایتی نداشت از گذشتگانش برای تاسیس اون شهر که مثلا بگه این چه جایی بوده انتخاب کردن که حالا این بلا سرمون بیاد و … خیلی جالب خودش رو با صفت خوش شانسی اول صحبتش معرفی میکنه. (این یعنی این آدم چقدر با خودش در صلح هست، چقدراین آدم سخت نمگیره، چقدر مثبت نگاه میکنه که تازه داره از خوش شانسی حرف میزنه اونم در اون شرایط و اون بحرانی که رد کرده که اگر افراد عادی واکنش گرا بودن شای میگفتن چقدر ما بدشانسیم حالا همینجایی که ما زندگی میکنیم باید طوفان بیاد، یا چقدر بدشانسیم با همچین خانواده ایی، همچین شهری،… ولی این آدم همون اول میگه من چقدر خوش شانسم)

    قطعا یکی از اون خونه هایی که سرپا بود خونه همین مرد خوش شانس، خوش قلب بوده. که نمیدونم چطوری که در موقعیتی قرار داشته که کمترین آسیب رو ببینه در زمانی که بدترین طوفان اون سالها به خونش برخورد کرده. من نمیدونم شاید هم آسیب دیده و ایقدر کارهاش راحت پیش رفته که در دوحالتش نوش جونش. نتیجه این فرکانس هاش طبیعی هست که اینجوری بشه.

    خدایا چقدر دوست داشتم رفتارش رو و اون صبری که از نگاهش و برخورد با آدم ها منتقل میکرد.

    این جمله ی واقعا طلایی بود اونجا که گفت دلش از دیدن این چیزهایی که از دست رفته میگیره و در ادامه گفت: فکر میکنم بی خیالی و آسان گرفتن، چیزی است که میتواند شما را از شرایط سخت عبور دهد.

    آره این فرد هم یک انسان هست احساسات داره، ناراحت میشه، دلش میگیره اما پرهیزکاره، اما تقوا داره بنظر من. چون خوب یادگرفته چطور ذهنش رو کنترل کنه و میبینیم چقدر خوب داره کنترل میکنه. واقعا کنترل ذهن بالایی میخواد. واقعا دمش گرم. واقعا تحسین اش میکنم برای این همه بزرگی و شجاعتش.

    ادامه بازم از ویژگی دیگه ایی از خودش میگه که من یک فرد خوش بین هستم.

    خیلی قشنگ احساساتش رو بروز میده و به بقیه هم میگه باید چیزی رو پیدا کنید که قدرت بگیرید.

    خیلی قشنگ میدونه که پروسه دوباره احیا شدن شهر یک پروسه طولانی هست. خیلی قشنگ میگه من نگران اون هستم.

    گفت وقتی در این شرایط هستید نگران استقامت هستم. من نگرانم که “آیا میتوانیم برخیزیم؟” ایا میتوانیم یک روز دیگه پیش برویم؟…و در آخرش چقدر قشنگ با تمام نگرانی ها باورش رو میگه. اینکه میگه من معتقدم ما میتوانیم

    چقدر از دیدن دوباره دیدن دوستانش خوشحالی میکنه. چقدر دوست دارم این جمله رو خوشحالم که دوباره شما رو میبینم.

    از اون مامور از گستردگی خرابی میپرسه که خرابی چقدر گسترده است؟ چقدر به غرب یا شرق می ره؟

    اون مرد هم صادقانه میگه این بدترین است. منطقه شما نسبت به مناطق دیگه، بدترین است.

    ظاهرا ما همسطح اقیانوس هستیم.

    دیدن یک دوستی میره که خونه اش رو در جنگل پیدا کرده.

    چقدر داستان اون دوستش جالب بود، اینکه شب خوابیدن و فکر کردن طوفان خیلی جدی نیست. و همسرش ساعت ۴ صبح بیدار میشه که باید بریم و صدای زنگ هشدار روی تلفنش بلند میشه. جالبه که تلفنش هیچ وقت هشدار نمیداد و چقدر قشنگ گفت و این نشونه رو متوجه شدن اینکه گفت:بدیهی است که خداوند مهربان ما را بیدار کرد. به ما گفت “زمان رفتن” است. و گفت خوشبختانه این کار رو کردیم.وگرنه در جایی زیر آوار بودن.

    جالب بود تو سطح خونش بود و همه قسمت های مختلف خونه رو داشت مرور میکرد که چی کجا قرار داشته.(وزنه های بدنسازی اش هم روی سطح خونه دیده میشدن.) میره سمت خونش و اولین چیزی که میبنه قایقش هست و لی وسایل سالم رو پیدا میکنه.

    واقعا برخورد این آدم هم جالب بود که با دیدن لباس ها گفت خوشحالم که میتونیم لباس هایمان را اشته باشیم.

    حالب بود اون مرد از انتظار خودشون میکه و قضیه بدتر از اون چیزی که اونا فکر میکردن شده بود اما میگه همین هم به اندازه کافی خوب است اونا فکر میکردن فقط طبقه پایین رو آب بگیره اما الان کل خونه کنده شده، پرت شده توی جنگل. کلی تخریب و نابود شدن سایل داشته ولی میگه همینم به اندازه کافی خوبه. واقعا دمش گرم با این جمله اش با این نگاه و نگرشش.

    میگه حداقلی یکم از وسایل رو داریم و میتونیم برداریم و از این شرایط هم گذر کنیم.

    آلبوم عکس خاطرات خانوادگی شون رو پیدا میکنه.(چیزی که بهش بیشتر قدرت میده و ازشون قدرت و انگیزه میگیره با مرور و به یاد آوردن اون خاطره ها)

    میگه: من فکر میکنم وقتی مادر طبیعت رو عصبانی میکنی، بهتر درسهایت رو یاد میگیری.

    چه مثال قشنگی میزنه گفت تو به مادر طبیعت بگو نمیتواند کاری انجام دهد، سپس او به شما قدرتش را نشان میدهد.

    چقدر قشنگ میگه که هیچ چیز مثل قبل نخواهد شد، اینکه الان هیچ چیزی و مکانی وجود نداره، برنامه ایی برای تفریح و سینما وجود نداره. باید بفکر غذی گرم و آب بود و یک سقف بالای سرمون باشیم و چقدر قشنگ در ادامه میگه: حرکت کردن و استقامت کردن، تنها کاری است که میتوانم انجام دهم.

    واقعا جالب بود که چنین طوفانی اتفاق بیفته و هیچ کشته ایی نداشته باشه و اون تیم جستجو و نجات رو دیدیم که خداروشکر متوجه شدن همه زنده هستن. واقعا معجزه است. خدایا شکرت که هر روز معجزه میبینم.

    چقدر این پیرمرد امیدوار خوبه، چقدر وجودش برکته چقدر قشنگ گفت ما حلش مکنیم، ما راهی پیدا میکنیم

    خدایا شکرت برای این آگاهی ها…

    واقعا بعد این دو سه سال پیش چه شهری شده، چقدر دوباره زنده شده.

    چقدر استاد قشنگ گفتین بله درسته هر اتفاق بدی که میفته میتونه تبدیل به احسنت شود

    مثلا خونه هایی که جدید ساختن محکم تر ساخته شده با راه حل های جدید.چقدر قشنگ همه جا از بقایای تخریب و آوار پاکسازی شده بود.

    واقعا چقدر دس یاد گرفتیم:

    اینکه چقدر طبیعت میتونه قدرتمند عمل کنه و ما چقدر در مقابل خداوند ضعیف هستیم.

    اینکه همه ی این بلایای طبیعی میتونه تبدیل بشه به خیر وقتی با یک نگرش متفاوت به قضیه نگاه کنیم.

    من همیشه وقتی از تمپا یاشهرهای سفر به دور آمریکا توجه میکردم و اینکه چرا اینقدر شهرها زیبا هستن متوجه شدم تو شکل شهرسازی شون اونا اغلب سیم وکابل تو آسمون و خیابون ندارن. و الان بیشتر درک کردم این کار علاوه بر زیبایی باعث میشه امنیت اونا بیشتر بشه و چقدر کار خوبی هست که انجام شده. زیبایی و استحکام نتیجه راه حل های جدید برای گسترش جهانه.

    خدایا شکرت برای دیدن این فایل. برای داشتن استاد عزیز و مرمی دوست داشتنی که ما رو آگاه تر میکنن.

    خدایا شکرت برای این همه زیبایی و قدرت در طبیعتت

    خدایا شکرت برای این همه ثروت و فراوانی

    خدایا شکرت برای وجوداین همه آدم های خوب و با ایمان

    خدایا شکرت برای این همه تنوع و سلیقه

    خدایا شکرت برای این همه شجاعت وجسارت برای زندگی در محل های پرخطر اما زیبا

    خدایا شکرت برای این همه تضاد و تنوعی که به من خواسته هامو بیشتر نشون میده.

    درآخر هم ممنون که رفتیم ساحل این شهر زیبا رو دیدم. رفتیم اب وبادهایی که مسبب این همه درس و آکاهی ها شدن رو دیدیم.

    واقعا صمیمانه ازتون سپاس گزارم. من برم که طبیعت اسمان شب منتظره منه تا بیشتر کشفــش کنم و یادش بگیرم و آماده یک چالش بشم.خدایا شکرت برای این همه…

    در آخر اتفاقات خوب زمانی می افتند که احساس مون خوب باشه. این یک قانون بدون تغییر خداونده احساس خوب +=اتفاقات خوب

    Right outside of this one church town

    درست بیرون از محوطه ی این کلیسا

    There’s a gold dirt road to a whole lot of nothing

    یک مسیری از جاده خاکی طلایی به سوی هیچ وجود دارد

    Got a deed to the land but it ain’t my ground

    سند داره ولی زمین من نیست

    This is God’s Country

    این شهر خداست

    We pray for rain and thank Him when it’s fallin’

    برای باریدن باران دعا میخوانیم و هنگامی که اجابت می شود شکرگزار او هستیم

    ‘Cause it brings a grain and a little bit of money

    چون این باعث میشه غلات به دست بیارید و کمی پول

    We put it back in a plate, I guess that’s why they call it

    که آنرا به بشقاب برمی گردانیم فکر کنم بخاطر همین است که به آن کشور خدا میگویند.

    God’s Country

    کشور خدا

    I saw the light in a sunrise

    من نور را در طلوع خورشید دیدم

    Sittin’ back in a ۴۰ on the muddy river side

    آن روزها که چهل سال داشتم و در کنار رودخانه گلی نشسته بودم

    Gettin’ baptized in holy water and shine with the dogs runnin’

    و خودم را در آب مقدس غسل تعمید میدادم و با دویدن سگها می درخشیدم.

    Saved by the sound of the being found

    (دیکسی نام یک ایالت در جنوب ایالات متحده می باشد)

    Dixie whistle in the wind, that’ll get you Heaven bound

    با صدای سوت دیکسی فردی در باد که آن صدا انسان را به بهشت میبرد نجات می یافتم

    The devil went down to Georgia but he didn’t stick around

    شیطان به جورجیا سفر کرد ولی خیلی دوام نیاورد

    This is God’s Country

    این شهر خداست

    We turn the dirt and work until the week’s done

    ما تمام هفته را تا پایان آن کار و فعالیت کردیم

    We take a break and break bread on Sunday

    استراحت میکنیم و غذایمان را در روز یکشنبه با دیگران قسمت میکنیم

    Then do it all again ’cause we’re proud to be

    و باز هم به تکرار این ها میپردازیم چرا که مفتخریم ما اهل کشور خداییم

    From God’s Country (Yeah)

    از کشور خدا (آره)

    I saw the light in a sunrise

    من نور را در طلوع خورشید دیدم

    Sittin’ back in a ۴۰ on the muddy river side

    آن روزها که چهل سال داشتم و در کنار رودخانه گلی نشسته بودم

    Gettin’ baptized in holy water and shine with the dogs runnin’

    و خودم را در آب مقدس غسل تعمید میدادم و با دویدن سگها می درخشیدم.

    Saved by the sound of the being found

    (دیکسی نام یک ایالت در جنوب ایالات متحده می باشد)

    Dixie whistle in the wind, that’ll get you Heaven bound

    با صدای سوت دیکسی فردی در باد که آن صدا انسان را به بهشت میبرد نجات می یافتم

    The devil went down to Georgia but he didn’t stick around

    شیطان به جورجیا سفر کرد ولی خیلی دوام نیاورد

    This is God’s Country

    این شهر خداست

    I don’t care what my headstone reads

    برای من اهمیتی ندارد که روی سنگ مزارم چه بنویسند

    Or what kind of pine wood box I end up in

    یا مرا در چه تابوتی بگذارند

    When it’s my time landing ۶ feet deep in

    وقتی نوبت من بشود،با شش فوت(۱۸۲سانت)قد در کشور خدا وارد میشوم

    God’s Country

    کشور خدا

    I saw the light in a sunrise

    من نور را در طلوع خورشید دیدم

    Sittin’ back in a ۴۰ on the muddy river side

    آن روزها که چهل سال داشتم و در کنار رودخانه گلی نشسته بودم

    Gettin’ baptized in holy water and shine with the dogs runnin’

    و خودم را در آب مقدس غسل تعمید میدادم و با دویدن سگها می درخشیدم.

    Saved by the sound of the being found

    (دیکسی نام یک ایالت در جنوب ایالات متحده می باشد)

    Dixie whistle in the wind, that’ll get you Heaven bound

    با صدای سوت دیکسی فردی در باد که آن صدا انسان را به بهشت میبرد نجات می یافتم

    The devil went down to Georgia but he didn’t stick around

    شیطان به جورجیا سفر کرد ولی خیلی دوام نیاورد

    This is God’s Country

    این شهر خداست

    Yeah, I saw the light in a sunrise

    نور را در طلوع خورشید دیدم

    Sittin’ back in a ۴۰ on the muddy river side

    آن روزها که چهل سال داشتم و در کنار رودخانه گلی نشسته بودم

    Gettin’ baptized in holy water and shine with the dogs runnin’

    و خودم را در آب مقدس غسل تعمید میدادم و با دویدن سگها می درخشیدم.

    Saved by the sound of the being found

    (دیکسی نام یک ایالت در جنوب ایالات متحده می باشد)

    Dixie whistle in the wind, that’ll get you Heaven bound

    با صدای سوت دیکسی فردی در باد که آن صدا انسان را به بهشت میبرد نجات می یافتم

    The devil went down to Georgia but he didn’t stick around

    شیطان به جورجیا سفر کرد ولی خیلی دوام نیاورد

    This is God’s Country

    این شهر خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای: