سریال زندگی در بهشت | قسمت 204

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار خدیجه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بنام خداوند هدایتگر مهربان که عاشقانه مرا در مسیر رسیدن به خواسته هایم هدایت و حمایت می کند

سلام به استاد نازنینم و سلام به مریم بانوی عزیزم و سلام به اهالی سایت عباسمنش

استاد چقدر این قسمت زیبا بود و چه درسهای بزرگی از این فایل میشه گرفت.واقعا چجوری میشه هدایت رو تو این چند قسمت زندگی در بهشت معنی کرد، که شما یه تصمیم بگیرین برای عمل کردن به یکی از خواسته های خواهرتون در مورد خرید مایحتاج و بررسی دخل و خرج یه ماه یه خانواده آمریکایی متوسط و بعد برسیم به این عظمت و بزرگی خداوند که واقعا ما در برابرش هیچیم. چقدر تو این فایل خدا داشت قدرت و عظمت خودش رو به رخ می کشید و چقدر انسان احساس ناتوانی می کنه، واقعا زبانم قاصره از بیان این حسی که از این فایل گرفتم از یه طرف عظمت و بزرگی خداوند بود و ناتوانی انسان در برابر خداوند و از یه طرف قدرتی که همون خدا به انسان داده برای ساختن. برای ساختن زندگی که به صفر رسیده و به قول اون آقا میشه گفت با خاک یکسان شده.

استاد اول فیلم که صحنه های آوار رو نشون میداد و تو همون آوار خونه هایی دیده میشد که تقریبا سالم بودن و خونه دوطبقه همین آقا که گفت تنها خونه ای بود در محله مان که یا هنوز آنجا بود یا خسارت قابل توجهی ندیده بود و وقتی مثبت اندیشی اون آقا رو دیدم که چجوری به همه امید میداد و می گفت باید چیزی پیدا کنید که به شما قدرت بدهد و می گفت وقتی صبح از خواب بیدار میشیم باید مثبت اندیش باشیم، داشتن نگرش مثبت همه چیز است این نکته تو ذهنم مرور شد که وقتی تو سعی کنی حالتو تو هر شرایطی خوب کنی فارغ از اینکه چه اتفاقی افتاده تو از بدنه جامعه و اتفاقاتی که برای اونا میفته جدا میشی و چقدر سالم بودن خونه این آقا تو دل این طوفان برای من درس داشت. دقیقا یاد جمله های شما در مورد طوفان نوح افتادم که اونایی که در مدار درست بودند نجات یافتند.

نکته زیبایی که دیدم این بود اونا با دیدن هم نیومدن بگن چقدر بدبختیم و زار بزنن، و همش می گفتن خدارو شکر یه قسمتی از خونه مون مونده، یا حتی آقای رندی گفت من هنوز لباسهامو دارم و چقدر یاد میده بهم که توجه کنم به نکات مثبت و داشته هام، نه اینکه بشینم برای چیزهایی که از دست دادم زار بزنم.

نکته بعدی این بود که اونا نیومدن جلوی دوربین و بگن دولت برای ما باید اینکارو بکنه، اونکارو بکنه، بجاش می گفتن کاری که باید بکنیم اینه که استقامت داشته باشیم و آسان بگیریم تا از این شرایط بگذریم.

قسمت خیلی قشنگش اونجایی بود که رندی گفت خدا مارو بیدار کرد و گفت وقت رفتنه و ما رفتیم، واقعا ایمان این مرد ستودنیه، که اینقدر در برابر خداوند تسلیم بود و از هدایتش پیروی کرده که باعث شده زنده بمونن. اگه فکر میکرد که اگه تو خونه بمونه بهتر میتونه جون خودش و خانواده شو حفظ کنه و ابلهانه س که وقتی طوفان در راهه تو از خونه بزنی بیرون، قطعا طبق گفته خودش جاش تو اون آوارها بود. واقعا تحسین برانگیز بود این آقای رندی، که اینقدر شخصیتش قوی و بزرگ بود که دوستش میگفت با وجود رندی ما نیازی به لیفتراک نداریم

چیزی که من از خرابی و آوار اینجور وقایع تو فیلمها و گزارشها دیدم همش ضجه و ناله و التماسه که یه کسی پیدا بشه برای ما یه کاری بکنه. البته که داشتن ابمان تو این شرایط واقعا کار سختیه و من نمیتونم بگم که بهتر از این عمل خواهم کرد یا نه، اما تو تمام گزارشهایی که از حوادث طبیعی کشورم دیدم همین بود که مردم منتظرن تا دیگران برای اونا یه کاری بکنن و یه جور حس دلسوزی رو به مردم القا کنن. اما تو این آدمها من همچین چیزی که ندیدم هیچ، یه جور اعتماد به خودشون که میتونن اوضاع رو درست کنن دیدم. و واقعا توحیدی که این آدمها دارن تو رفتارشون دیده میشه و من بی اندازه ایمان و یکتاپرستی مردم آمریکا رو تحسین می کنم. بیخود نیست که شعارشون we god in trust بوده و هست چون این آدمها خدا رو از عمق وجودشون باور دارن. و من باید ازشون یاد بگیرم ذره ذره توحیدی بودن رو…….

جمله هایی که تو این فایل خیلی برام مهم بودن و از هر کدوم میشد قانونمندی رو تو رفتار و گفتار این آدمها پیدا کرد رو برای خودم یاد آوری می کنم..

✅وقتی صبح بیدار میشیم باید مثبت اندیش باشیم، داشتن نگرش همه چیز است( یاد آوری قانون حال خوب=اتفاقات خوب)

✅بی خیالی و آسان گرفتن چیزیه که میتواند شمارو از این شرایط سخت عبور دهد( توکل و سپردن کارها به خدا، منو یاد فایل شعر پروین انداخت. که گفت آسان گیر کارها)

✅شما باید چیزی پیدا کنید که قدرت بگیرید( تمرکز بر نکات مثبت و دادن حس خوب به دنیا)

✅من معتقدم که ما میتوانیم( ایمان به خدا و اعتماد به نفس)

✅خدا شما را حفظ کند ( دادن حس خوب به جهان)

✅از این شرایط هم گذر می کنیم (ایمان و امید به آینده)

✅وقتی مادر طبیعت را عصبانی کنی بهتر درسهایت را میگیری، مادر طبیعت به شما نشان میدهد که چقدر ضعیف هستید ( دیدن خداوند در همه جا و همه چی)

✅ حرکت کردن و استقامت کردن تنها کاریست که میتوانم انجام دهم ( ایمان به خداوند و توکل و آرامش)

✅ما حلش می کنیم، ما راهی پیدا می کنیم ( اعتماد به نفس و توکل)

یعنی تو تک تک جملاتشون میشد توکل به خداوند و قدرت درونی شون رو حس کرد.

یاد جمله شما افتادم که گفتین باور کنین هرکی هرجا هست جای درستشه و این یعنی عدل خداوند و اینهمه نعمت و ثروت کشور آمریکا داره نشون میده که جهان چقدددر دقیق عمل می کنه و چقدر همه چیه این دنیا سرجاشه. خدا رو شکر می کنم که جاهل از دنیا نرفتم و این واقعیتها رو تو زندگی دنیام دارم درک می کنم. و انشاالله بتونم در رفتارم هم این ایمان رو نشون بدم و این لازمش کار کردن مداوم روی خودمه.

و چقدر خونه های ساخته شده جدید زیبا و جذاب و خوشگل و خوشرنگ بودن و من چقدر از دیدنشون لذت بردم. چه معماری دوست داشتنی داشتن و چقدر اون تضاد باعث شده که خونه ها محکم تر و اصولی تر ساخته بشه و حتی کابلهای برق که از زیر زمین کشیده شده باعث امنیت و زیبایی بیشتر شهر میشه.واقعا که جهان با هر تضاد گسترش پیدا می کنه.

و خدارو شکر می کنم برای این پویایی طبیعت و دنیای مادی، فکر کنین اگه قرار بود تو این اتفاق همه چی استپ میخورد، حتی تصورش هم غیر ممکنه و میدونیم و برامون بدیهیه که بعد از این اتفاق دوباره خونه ها ساخته میشه و همه چی روبراه میشه. پس باید این باور رو در خودم نهادینه کنم که جهان همواره در حال پیشرفته و خداوند عاشق اینه که من بعنوان جزیی از این جهان پیشرفت کنم.

و چقدر دیدن اون درختهایی که اول فایل بقول شما مثل مداد تمام شاخ و برگاشون و حتی پوسته تنه شون کنده شده بود و آخر فایل میدیدم که شاخه های جوون و برگهای جدید داشتن همین نکته رو تو ذهنم پرررنگتر کرد که جهان همواره در حال پیشرفته.

استاد جان بابت تصاویر زیبای دریا و اون ساحل زیبای سفید رنگ سپاسگزارم. بعد از طوفان و تماشای اون صحنه ها خدایی دیدن این زیباییهای بهشتی و آرامش دریا روح آدمو نوازش میده. خصوصا دیدن امواج و اون کفی که میومد تو ساحل خیلی خیلی زیبا و دلنشین بود. عاشقتونم استاد جان و مریم عزیزم♥️♥️

وقتی این آرامش و از نو ساخته شدن رو نشون دادین این آیه تو ذهنم تکرار میشد

الیس الله بکاف عبده

آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست

از خدا میخوام هر روز تو مسیر توحید به درک بهتری برسیم و قدرتمندتر بشیم.

خداوندا من به هر خیری که از تو برسد محتاجم، هدایتم کن الله مهربانم♥️

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت های این سریال‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    318MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

358 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رضا زمانی» در این صفحه: 3
  1. -
    رضا زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1940 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و دوستان گل

    نکات خیلی زیادی وجود داره ولی این نگاه رو میخوام بگم ، همون جمله ای که گفته شد

    چقدر در برابر خدا ضعیف هستیم

    یک سری خواسته در من شکل گرفته و طبق معمول نجواهایی اومده و نگرانم کرده در مورد اون مسئله و به شدت خدارو سپاسگزارم که خیلی خیلی دارم واضح تر میشم یعنی میبینم مثلا نگران میشم یا نتیجه دلخواهم نیست توی هر زمینه ای خیلی سرعتم رفته بالا اصل و از فرع تشخیص میدم اونم هدایتی و راه حل گفته میشه دیگه اقدام من میومنه و …

    اینو دیدم که ببین این قدرت خدا این بخشی از قدرت خدا چقدر عظیمه و ما در برابرش چقدر ضعیف هستیم و همین انسان که در برابر این طوفان ناتوانه ، خداوند جهان رو مسخرش کرده یعنی گوش به فرمان ما ، به شرط ایمان به شرط باور یعنی وقتی تو به منبع جهان هستی ایمان بیاری همین طوفان هیچ آسیبی نمیتونه بهت وارد کنه در زمان و مکان مناسب هدایت میشی قرار میگیری که طوفان کوچک ترین آسیبی بهت وارد نکنه این انسان ضعیف با ایمان به خدا اینجور قدرتمند میشه بعد دیدم پسر این طوفان تیکه ای از قدرت خداست بعد اون وقت من نگران قانون کشور هستم در مورد فلان مسئله ، منی که به هر دلیلی همین یک دقیقه بعد میتونم نباشم ، برای چی نگرانم وقتی خدایی هست و دارمش که جهان به فرمان اونه ، مالک و صاحب جهانه همه چیز اونه و گفته که آقاااا اینارو میبینی؟ اینا همه اش ماله منه من فرمانروام ! من میگم خب ، میگه همه اش در اختیار تو!

    هرجور دوست داری ازش استفاده کن!!!!

    این تنها توی عمل نشون میده که واقعا به این حرف باور دارم یا نه که متوجه شدم نه ندارم (صفر و یکی نیست)

    وقتی به یاد میارم که یعنی میتونم بگم خودش به یادم آورد ، اولین تریل تو جنگلی که رفتم و بهم نشون داد عمق فاجعه ای که میتونست رخ بده و تنها به یک دلیل نه چیزه دیگه رخ نداد و الان زنده و سالم وسلامت هستم و اون فقط و فقط الهامات و هدایت الله بود همین

    (همچنان با این جملات سمت خودم و خدا مشکل دارم که از خودش میخوام هدایتم کنه حلش کنم)

    داستان از این قراره که اولین تریل تو جنگلی که رفتم اصلا بر اساس قانون تکامل نبود یعنی من از خونه خودمون 5 کیلومتر تا روستای نزدیک خونمون رفتم و گوشی قدیمی هم داشتم و به سد رسیدم توی تابستون گرما و بعد رفتم توی جنگل با یک اپ که اونجا زیاد کار نمیکرد چون آنتن ضعیف بود و رفتم داخل جنگل اشتباهی رفتم مسیر رو یکم دور خودم چرخیدم و اینور رفتم اون ور رفتم و سعی کردم به خدا فقط توکل کنم تنها نقطه امید من این بود چون هیچ راه برگشتی نبود با تار عنکبوت هدایت میشدم با جهت شاخه ها درست میفهمیدم یا نه اصلا نمیدونم و نمیدونم چجوری بگم واقعا که بشه درک کرد توی جنگل تنها هیچکسی نبود فقط خودم و خدای خودم که تازه پیداش کرده بودم و اینکه درک کنم هدایتشو تجربه ای نداشتم و بعد یک مسیر هایی داشتم میرفتم که بهم میگفت نرو از اون ور برو که به ظاهر دورتر بود اصلا اشتباه بود ولی وقتی رفتم و مسیر قبلی رو دیدم ، گفتم پسر اینقدر خار داشت که اصلا نمیتونستم ادامه بدم و هوا هم داشت تاریک میشد فقط سعی کردم به نجوا گوش ندم فقط به دنبال راه حل باشم و حرکت کردم کل مسیر یعنی قشنگ60 درصد کل مسیر سربالایی بود به شدت عضلات رو درگیر میکرد و اخر های مسیر دیگه چهار دست و پا درخت رو بگیر و از شاخه های تیغ تیغی جاخالی بده و سر خوردن رسیدم به تریل مسیر جاده ای ، تموم شد؟ نه!

    تازه شروع شد نمیدونم چرا ولی گوشیمو در نمیاوردم ببینم که کدوم وری برم ، شاید آنتن نمیداد یادم نیست بین چپ و راست مونده بودم یکی برمیگشت به پارک جنگلی یکی میرفت سمت شهر و اینو اصلا نمیدونستم کدوم بهتره نزدیک تره هیچی نمیدونستم هدایتی رفتم رفتم و یک جا هم اشتباه نمیشه گفت ، ولی رفتم ، مسیر طولانی تر رفتم و باز هم سربالایی، به شدت خسته شده بودم به شدت دوتا پچ پچ فقط خدارو شکر داشتم که خورده بودم ضعف نداشتم و فرض کنید تاریک شب نور ماه و ترس از تاریکی هم داشتم اولین بار بود با این ترسم اینجور مواجه میشدم صدای خش خش بعضی موقع ها میومد و نجوا نجوا نجوا که صداش میاد ترسناک تر از خش خش واقعی بود ، اطراف بوته ها تمشک درخت و نکنه از توش جنی حیوونی بیاد بخوره منو و با تمام این ترس ها با تمام این عدم رعایت قانون تکامل با سگ نگهبان یا گله مواجه شدن و صدای درونی که گفت بهش بگو پیشت و چنین کاری کن (ساکت شد ) من الان سالم ام ، نه تو جنگل شب گیر کردم که مطمئنا یا از ترس میمردم یا از توهم و نجوای ذهن دیوانه میشدم

    به لطف الله سلامتی دارم هدف دارم انگیزه دارم ( بالاپایین میشه بعضی موقع ها ) عاشقانه سپاسگزارم دارم حرکت میکنم اون رویامو به لطف الله دارم به واقعیت تبدیل میکنم و …. الان زنده ام زندگی دارم میکنم

    پس منی که هیچم بدون اون منی که زنده نبودم اگه خدا نبود الهاماتش نبود هدایتش نبود منی که اگه اون نبود یک انسان افسرده بی انگیزه با کلی بیماری های مختلف بودم اگه اون نبود این آبرو و اعتبار رو نداشتم اگه اون نبود این تولیدات خوشگل نبودن اگه اون نبود منی وجود نداشت اگه اونی نبود جهانی وجود نداشت و …

    چرا باید نگران قوانین کشور ها انسان ها یا آینده و چیزی خارج از من خارج از خواسته هام باشم

    نباید باشم، نتیجه اینو میگه

    اگه هستم که هستم خیلی با اون چیزی که فکر میکردم فاصله دارم و باید روی توحید خیلی کار کنم

    که این هم تکاملی درست میشه

    عاشقانه از استاد عزیزم سپاسگزارم که داستان های رویایی واقعا که ادم باورش نمیشه اینقدر دقیق اینقدر دقیق رخ بده براش رو میاد با ما اشتراک میزاره

    خدارو شاکرم برای هدایتش برای الهامش که بیام بنویسم به یاد بیارم من کیم خدا کیه

    همیشه شاد و سالم و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    رضا زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1940 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز دل و دوستان گل

    خیلی نکته های خفنی اومد تو ذهنم که بنویسمش و یادم باشه و بعد دیدم اگه بخوام همه اش رو تو ذهنم نگهدارم هی مرور کنم از لذت بردن از این فایل جا میمونم برا همین گذاشتم که خودش اتفاق بیوفته یعنی در هر مداری هستم به همون مقدار یک سری نکاتش به یادم میمونه خود به خود

    اولین چیزی که نظر منو جلب کرد

    استقامت کردن و حرکت کردنه

    که خودمو به یاد آوردم که این مسیر، مسیره تکاملیه و اینجور نیست بگی خب یک ماهه جمعش میکنم و تموم ، پس بیام توی یک ماه فشار زیاد بیارم همه چیزو کات کنم بعد که نتیجه رسیدم ، بعد یک ماه برم دنبال جنبه های دیگه زندگیم ، اینطور نیست به نظرم ، چون خداروشکر هم فشار آوردم توی یک برهه ای هم به شدت شل گرفتم و نتیجه جفتشو دیدم

    اون تیکه اینو نشون میداد که این یک مسیره یک مسیره تکاملی باید یک اصول یک روش یا یک روتینی پیدا کنی که بتونی همیشه ادامه اش بدی و باعث پیشرفتت بشه باعث لذتت بشه ، متناسب با خواسته و علایق خودت باشه که بتونی این مسیر رو ادامه بدی که همینطور دیده شد بعد ۲ سال اون شهر اون قدر تمیز و خوشگل و نو شده بود که یاد نتایج بچه ها افتادم مخصوصا هادی عزیز که یک مسیری رو رفت بعد ۳ سال از درآمد ۵۰۰ هزار تومنی به درآمد ۵۰ میلیونی رسید که این به نظرم کوچیک ترین نتیجه میتونه باشه خدا میدونه چقدر درکش بهتر شده چقدر خدارو بهتر درک کرده و چقدر رشد شخصیتی داشته

    دومین نکته به نظرم میتونه توجه به نکات مثبت باشه

    که اون فرد مسن اول ویدیو میبینه کاری ازش بر نمیاد یعنی طوفان اومده و با خاک یکسان کرده و تموم شد و میاد میگه خب الان به جای ناله کردن و اینا بیام به این افرادی که خانه هاشون رو از دست دادن روحیه و حال خوب بدم که گفت نگرش خیلی مهمه و این همون قوانینی هست که استاد میگه ، اون قدم اوله که از زاویه بهتری ببینی تا بتونی اون حرکته رو انجام بدی تا به استقامت و تکامل و نتیجه برسی

    یا اونجایی که گفته شد خشم مادر طبیعیت همه چیزو از ما گرفت ولی مهربونه که مارو بیدار کرد(کلمات ممکنه اصلا اونچیزی نباشه که توی این قسمت گفته شده اونم به خاطر لطف خدا و حافظه نه چندان قوی من توی یک سری مسائله😅 که واقعا تا حدود زیادی راضی ام ازش و سعی کردم مفهوم رو بنویسم)

    سومین نکته میشه : هدایت خدا

    که اصلا مهم نیست وسط جنگی ، مملکت داره میره هوا ، اینستاگرام رو کلا بستن یا واتساپ یا اینترنت ملی یا هرچیزی ( چون تو ذهنم درگیر این مسئله شدم بارها با اینکه سعی کردم ورودیمو کنترل کنم ) وقتی مدارت فرق کنه وقتی نگرشت زاویه دیدت فرق کنه نتیجه هم برای تو فرق میکنه که هدایت میشی ، چه اتفاقاتی بیوفته که آلارم گوشی فعال بشه و زنگ بخوره و بگه طوفان داره میاد چیزی که اصلا فعال نبوده تا الان و تو رو از اون شرایط دور میکنه تا تر و خشک با هم نسوزن که تو ذهن من هم اومد این آگاهی ( از اسکیل کوچیک تر) که آقا فرض میکنیم اینستاگرام کلا پر کلا نابود شد اصلا مگه کسب درآمد تو موفقیت تو وابسطه به اینستاگرامه؟ این همه پلتفرم دیگه دیوار با سلام شیپور و … میتونی به راحتی اونجا بفروشی! اونجا هم بترکه؟!!! خب نابود بشه اصلا ، میری بیرون میفروشی ، فروش فیزیکی انجام میدی ، یا اصلا این هدیه هایی که داری میدی ( اینم هدایت بینظیر خدا بود ، ایده اینکه اول از هدیه دادن کارات شروع کن) به داداشت هدیه دادی دوستش میبینه میگه ااااااه پسر چه خفنه چند خریدی و بعد هدایت میشه به تو ازت خرید میکنه!

    بعد دیدم راست میگه بینهایت راه هست ، بینهایت

    من واقعا دوست دارم همه چیز گل و بلبل باشه ولی خب اگه نباشه من باید از زاویه ای نگاه کنم که حالم خوب بشه و این حال خوب کمکم میکنه که به دنبال راه حلش بگردم و وقتی پیدا کردم حرکت کنم با استقامت نتیجه متفاوت بگیرم مثل استاد و مثل خیلی های دیگه که از این قوانین استفاده کردن

    و به نظرم این شرایط اینستاگرام و اینا میتونه دقیقا مثل طوفان مکزیکو بیچ باشه

    که اون افرادی که کسب و کار داشتن فعلا منبع درآمدشون کات شده ، میتونن از یک راه دیگه باز به درآمد برسن

    خیلی سخته اصلا نمیخوام قضاوت کنم یا خودمو جای اونا بزارم یا موعظه کنم فقط میخوام اینو بگم که به خودم یادآوری بشه که حتی تو بدترین شرایط میشه نتیجه عالی گرفت

    نکته آخر تضاد، چیزی که حس میکنم هنوز ازش ترس دارم یا نگرانشم بنا به ورودی های گذشته که خداروشکر با باورهای مناسب مربوط به مدار اینا بهتر شده

    اولین اتفاقی که افتاد ساخت پیلوت بود که اون تضاد باعث شد خونه ها یک لول مقاوم تر بشه شهر تمیز تر بشه سیستم برق کشی فرق کنه حالا خدا میدونه سیستم برق کشی داخل خونه لوله آب و خیلی چیزهای دیگه فرق کرده در شهر مکزیکو بیچ

    تضاد

    من خودم شروع این مسیر زیبا ، پیدا کردن خدا و این قوانینش و استاد عزیز و فایل های قانون آفرینش با یک تضاد اتفاق افتاد

    یک تضاد تقریباً سخت

    بعد یک تضاد دیگه رخ داد ، بیماری

    اونجا ایمانم به شدت به خدا و بدنم که داروخانه جهانه قوی تر شد

    البته حس میکنه این تضاد ها مقدار زیادیش به خاطر خودمون هم هست یعنی به خاطر روند معیوب خودمون روش اشتباه خودمون ، ( جدا از اینکه برای شناخت خواسته هامونه و حرکت کردنه و روند طبیعیه جهانه)برا من مقداریش اینجور بوده مقدار زیادیش یکیش همون بیماری بود ولی میتونم بگم که همه اش خیر بود یا راه جدید کشف کردم یا خواسته جدید شکل گرفت یا تغییر کردم یا …

    این نکاتی بود که یکی دوتاش به ذهنم اومد بقیه اش گفته شد

    در پناه خدا همیشه شاد و سالم و ثروتمند باشید ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    رضا زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1940 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان و دوستان گلم

    میخوام با حسم جلو برم تو نوشتن این کامنت

    الان که فایل رو دیدم ، یک حس معنوی داشت ، مخصوصا اونجا که اون فرد میرفت به همه سر میزد بغلشون میکرد و خوشحال میشد از این که سالم هستن

    چندجا خیلی توجهمو جلب کرد یکی اونجا اون مرده گفت فکر کردیم طبقه پایین رو سیل میگیره و بعدش فقط ما تمیزش میکنیم ولی گوشی همسرم آلارم هشدار زد در صورتی که تاحالا نزده بود

    این همون نشونه است این همون هدایته که تو باید زنده بمونی چون تو این مدار نیستی شاید نزدیک به اون مدار باشی به دلیل درگیر شدن با طوفان ولی نه باید از اینجا بری

    و چقدر قشنگ هم متوجه شد که این هدایت خدا بوده حالا به اسم یا شکل مختلف تو ذهنش

    و یه جورایی با رخ دادن این طوفان یاد خودم افتادم یاد اینکه من تو شرایط راکد و رو به پایین بودم به دلیل دیدگاهم و زاویه دیدم به زندگی تا این که تو رابطه ام به یک تضادی خوردم و مثل طوفان منو زد زمین و من گفتم دیگه هیچی نمیدونم خدایا تو هرکاری میخوای با من بکن اینور ببر اون ور ببر من دیگه هیچی نمیدونم از اونجا تغییرم شروع شد

    اینجا هم به وضوح دیدم این طوفان همون تاریکی برای من بود که باعث شد روشنایی رو ببینم که یه جا گفته شد خداروشکر حداقل لباسامون رو میتونیم برداریم این یعنی شکر گذاری به خاطر تک تک نعمت ها

    این تضاد به ظاهر بد باعث شد این نکات مثبت رو ببینه باعث شد ببینه چقدر نعمت داشته و داره ، همین همسرش و خودش سالم ان همین که همه مردم با هم شریکن و به هم کمک و هم دردی میکنن

    و اون ساختمون های مکزیکو بیچ رو دیدم یاد ساختمون های یکی از روستاهای آق قلا افتادم که سیل اومده بود و قشنگ مردم تو آب بودن چند ماه پیش رفته بودم با برادرام ماهی گیری اون سمت ها خونه ها رو دیدم که نوووو تازه و به همین سبک پیلوت داشت و برادرم چون اونجا پیمانکاری میکرد خیلی قشنگ تر این تغییر رو متوجه میشد میگفت این خونه ها اصلا نبود همش ویلایی و دربه داغون بود (مثل بعضی از رفتارامون که یک وسیله ای کهنه شده و میگیم ولش کن داره کار میکنه دیگه)

    ولی بعضی ها ظاهر قدیمی داشت ولی پیلوت دار بود( که تعدادشون زیاد نبود) اینا همونایی بودن که همش به دنبال بهبود و پیشرفت ان و نشونه ها رو میدیدن

    درکل، کل اون خونه های نو شده بود ، روستا یک ظاهر قشنگ به خودش گرفته بود و مردم به کمک هم ساختن یعنی کمک های مردمی پول هایی که اومد و این نشون میده این تضاد باعث شد مردم همو ببینن

    ببینن که این فردی که ترکمنه ، ترکه ، کرده ، فارسه و … این خود منه، مثل منه ، خانواده داره ، عشق داره ، مثل خودم و خب اگه این تضاد نبود شاید به این نگاه نمیرسیدیم ، من خودم هم هنوز این نگاه قومی مشکل دارم و یک سری تیکه کلام هارو دارم که به دنبال بهبودشم به لطف الله

    و این نگاه هم هنوز دارم که مردم کشورم رو به خاطر ورودی هایی که بار ها و بارها تکرار شده ، کلاه بردار ، زیرآب زن ، دزد و … تو ذهنم اینا شکل گرفته و باعث میشه بیرون میرم به جای اینکه از هوا لذت ببرم و از طبیعت و مردم و لباس پوشیدن و تیپشون و .. اینا ، تمرکزم میره به این سمت که نگاه نکنی به طرف میدونی که دعوایی ان مردم و دنبال بهونه ان و کلی فکر های دیگه که باید درستش کنم

    فکر کنم این فایل برای من مثل اون تضاده ( طوفان یا سیل) بود که ببینم نه ، مردم من خیلی خیلی خیلی خوبن ان مثل این کمکی که تو شرایط به ظاهر بد به هم کردن مثل فلان موقع که پشت هم بودن یا مثال هایی که تو زندگی خودم افتاد

    خدارو شاکرم که تو این هوای بسیار دلچسب پاییزی هستم تو شهر بسیار زیبام گرگان ، درسته تابستونه ولی یک هوای خنکه پاییزی اومده تو شهر و جای همتون خالی دوست دارم همتون این هوا رو تجربه کنین و عشق کنین عشق

    استاد و مریم جون از شما سپاسگذارم که این آگاهی ها رو با ما به اشتراک میزارید ، ظاهرش شاید کوچیک باشه ولی انقلاب میکنه درون آدم

    همیشه شاد و سالم و پر انرژی باشید

    ( الان عکس فایل رو توجه کردم ایول بابا عجب عکس خفنی شده استاد دمت گرم کفم برید ، استاد خوشتیپ)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: