سریال زندگی در بهشت | قسمت 208

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار علیرضا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بنام خدای بخشنده مهربان

سلام بر استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته مهربان

استاد عزیزم چه غذاهای خوشمزه ای! دم خانوم شایسته مهربونمون گررم خدا قوتشون بده ، دست و پنجشون درد نکنه با این غذاهای عالی با این ته دیگ هوس انگیز و لذیذی که دیدیم با پلو سبزیجات خوششمززتون با این تخم مرغای همزده و تزیین فوق العادشون. نوش جوون هر دو تاییتون باشه گوارای وجود تون.

چه لذتی داشت دیدن مامان طلای خوشگل و جوجه های رنگ و وارنگش با اون صدای نازک جیک جیکشون که کل فضا رو پر کرده و مامانی که با جوجه های نازنینش برای خودش تو بهشت زیبای پارادایس داره صفا میکنه خدا رو شکر آدم ساعتها دوست داره این موجودات رو به نظاره بنشینه. چه لذتی داشت واقعا …

میرسیم به ایده فوق العاده ای که بذهن استادمون رسید در مورد استفاده از دهنه های ما بین ستونهای داخلی سوله برای ساخت سکو و قرار دادن وسایل. استاد نمیدونم باید چی بگم واقعا شما فوق العاده اید ، شما بینظیرید و ایمان آوردم که موقعیکه آدم میتونه مثه شما ذهنشو کنترل کنه و بزاره روی چیزهای که دوست داره و از ناخواسته های زندگیش اعراض بکنه خدا از در و دیوار هدایتش میکنه به مسیرهای آسون به کارهای پر بازده به نعمتهای بیشتر و بزرگتر دقیقا مثل شما. در ادامه این روند رو تو فایل دیدیم موقعیکه شما خواستید چوب برش خورده ای رو که از کارهای نجاری گذشتتون داشتید اندازه بزنید سانتش دقیقا با فضای مورد نیازتون یکسان در اومد. شاید اگر کسی شما و آموزشها و روش زندگیتونو نشناسه با دیدن این موضوع بگه خب که چی؟! حالا شانسی یکی در اومد خب مگه چیه؟!! اما استاد ما شاگرداتون میدونیم که اینا اتفاقی نیس اینا شانسی نیس بخدا شانسی در کار نیست شانس رو ما داریم با افکارمون ایجاد میکنیم. وقتی آدم تو فرکانس مثبته این اتفاقات واسش اینجوری معجزه وار رخ میده همونطور که خود من و خیلی از شاگرداتون هر روز داریم تجربه میکنیم. خیلی این یه تیکه از فایل برام درس داشت استاد و دوست داشتم راجع بهش بنویسم.

میریم سراغ آنباکسینگای هیجان انگیز استاد! یکی از قسمتاییه که من عاششقشم خدایی! توضیحاتتون راجع به جارو برقی کامل بود و خیلی برام جالب اینکه مدل جاروها تو آمریکا بلکل متفاوته با ایران! فک کنم دلیلش کمتر جا گرفتنشون و جمع و جور بودنشون باشه و البته شاید خرابی کمتر چون این مدلای تو ایران درصد خرابیشون بنسبت بالاس. یه چیز جالب تعداد و تنوع وحشتناک قطعات این جارو برقی بود ماشالله هر چی استاد میاوردن بیرون تموم نمیشد! بازم یکی دیگه بعدش کار کردن این هیولای قدرتمند جمع و جور با باتری دیگه شگفتیها رو کامل کرد!!! استاااد مگه داریم؟! مگه میشه؟! خدای من چقدر همین موضوع بهت امکان استفاده از این وسیله رو تو جاهای مختلف میده و چه پرتابیلیتی بالایی داره به این خاطر. وقتی استاد روشنش کردن و قدرتشو تست کردن واقعا حال کردم و سازندگانشو کلی تحسین که این حجم موتور جمع جور و کوچیک چه قدرتی داره ماشالله خدا رو شکر .

استاد خوبم میکروفن جدیدتون مبااارکتون باشه! ایشالا تو دوره های جدید ازش استفاده کنین و کیفیتی که الانم بالا و فوق العاده هست بینظیر تر بشه. لابلای حرفاتون صحبتی از دوره قرآن آوردین استاد تشنه شروع همچین دوره ای هستم و امیدوارم بزودی زود استارتشو بزنین. استاد از آموختن و یادگیری در کنارتون لذت میبریم و آرزو میکنم همگی در جاده موفقیت و خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت با هم قدم بر داریم. انشالله

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت های این سریال‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    455MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

102 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «صدف صادقی» در این صفحه: 1
  1. -
    صدف صادقی گفته:
    مدت عضویت: 660 روز

    بنام خدای فراوانی ها

    سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام

    من تا امروز داشتم جلسه 11 روانشناسی ثروت رو گوش میدادم امروز دیگه فکر کردم چون 1 هفته هست روش هستم به درک خوبی رسیدم و باید دیگه در عمل ازون آموزه استفاده کنم و اولین ایده که اومد تو ذهنم این بود که بیام و اون‌چیزی که می خوام رو که الان تضاد زندگیم هست رو به صورت لیزری بمباران کنم ، آزادی مالی

    چون تو یه قسمت استاد گفت وقتی به تضاد بخوریم به جای لر و شکایت بیایم به اون میوه ای که میشه ازون تضاد برداشت کرد توجه کنیم و تحسین کنیم تا بهش هدایت بشیم و در راستاش به صورت تکاملی قدم بر داریم

    من تحسین میکنم استاد و مریم جان و زندگیشون رو که انقد از نظر مالی غنی هستن و آزادی دارن که می تونن با تضاد کوچک یا بزرگی که می خورن سریع اتوماتیک وار برن سر ایده ای برای حلش

    مثل همین میکروفون

    مثل جاروبرقی شارژی

    اگر ثروت داشته باشی میتونی زندکی راحت تری داشته باشی

    وگرنه باید با جاروبرقی سنگین خونت رو جارو کنی که خودش کلی مشکل میاره

    وگرنه واسه شغلت نمی تونی ابزار خوبی بخری که بازم توی بهبود و پیشرفت کارت مشکل ایجاد میکنه

    خدایا خودت هدایتم کن که به این آزادی مالی برسم و همیشه هم تو این بعد رو به جلو و پیشرفت باشم

    یه اتفاق جالب واسم دیروز افتاد

    خب من خیلی وقت بود که تو اداره جات و … نرفته بودم یعنی اینکه نیاز پیش نیومده بود

    دیروز خواهرم ازم خواست همراش برم اداره بنیاد مسکن

    مثل این بود چند روز بود صبح تا ظهر ملت میرفتن و سامانه اونا واسه دریافت وام بسته بود

    منم گفتم هدایت هست و رفتم

    وقتی رسیدیم به اداره یه هم خواهرم گفت خب مثلا تا ظهر قراره ما اینجا باشیم گشنه و تشنه پشت در و صف و …

    برگشتم بهش گفتم چی !؟؟؟؟ من چند ساعت منتظر بمونم سامانه باز شه !!! اصلا تو‌کتم نمیرفت

    خیلی جدی نگاهم کرد گفت اره دیگه وضع همینه

    تو‌دلم گفتم بورو بابا سامانه باید باز شه من منتظر هیچ چی نمی مونم

    رفتیم اونجا حدود 10 نفر اونجا بودن

    خب من خیلی وقت بود تو اداره جاتی نرفته بودم همش تو دشت و دمن و سایت یا مشغول کارم بودم

    یه تو دیدم خدایا اینجا چرا اینطوریه ؟ واقعا از نظر درونی وقتی به اون آدم ها نگاه می کردم احساس می کردم از یه کره دیگه اومدن

    حس و حالشون و نگاهشون و …. همشون هم شکم و وزن اضافه و …..

    به خواهرم گفتم من میرم پیاده روی کارت تموم شد بهم زنگ بزن

    رفتم پیاده روی بعد هدایت شدم به یه فروشگاه دوتا وسیله با قیمت عالی انتخاب کردم همون لحظه خواهرم زنگ زد گفت کارم تموم شد رییس اومد و بسیج شدن و سامانه باز شد و …. این حرف ها

    من اون لحظه از ذوق رو هوا بودم

    بیتشر واسه اینکه این همه زمان که میزارم رو خودم کار میکنم باید یه فرقی واسه خدا و جهان کنه با آدم هایی که مثل من انقد انرژی نمی زارن

    بعد من چقد با خوشحالی اومدم خونه مثلا با ذوق به شوهر خواهرم خبر بدم که درست شد چون چند وقن بود کلافه بودن و منتظر

    با خودم گفتم الان خوشحال میشه

    دیدم با ناراحتی سرش رو برگردوند و گفت

    میدونی چی شده !!! ( حالا مثلا یه اتفاق ناخواسته جدید رو واسم تعریف کرد )

    همون لحظه دیدم خدا در گوشم بهم گفت که …. بهت گفتم که همه چی مدار آدم هاست

    اونی که تو‌مدار ناخواسته هاست

    یه خواسته اش هم برسه ……. بازم یه ناخواسته از یه جا تولید میشه و سر و کله اش پیدا میشه

    اونی که تو‌مدار خواسته هاست ( مثل من ) وقتی به یه ناخواسته میرسه ( مثل همون اداره و بسته بودن سامانه که اونم‌ مردم تولید کرده‌بودن ) تبدیل به خواسته میشه

    در واقع اینه که ما خالق زندگیمون هستیم ‌و عوامل بیرونی تاثیری تو زندگیمون نداره ….. با این مثال قشنگ واسم جا افتاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: