دیدگاه زیبا و تأثیرگزار نفیسه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
سلام و صد سلام به استاد جون عزیزم و مریم جون نازنین ……. چه روز پرکاری وچقدر عالی و همه چیز پرفکت
دوست دارم اول زیبایی های فایل رو بنوسیم چون میدونم بعدش کلی حرف دارم براتون
عاشق اون پیشبندتون هستم که با روش ساده تن میشه و خیلی حرفه ایی و شیکه ….
استاد این اهنگ که گذاشتین همه عباسمنشی ها رو دوباره به یاد سفر به دور امریکا انداخت و فکر کنم دل همه بچه ها تنگ شده واسه اون همه تجربه زیبا سفر به دور امریکا که بیشتر دلم میخواد بگم سفر به دور زیبایی ها چون یادمه توی اون سفر که شروع شد من بعد از 5سال تونستم با دیدن اون همه زیبایی به یه سفر دعوت بشم و یه تجربه عالی بود …….
چی همه ابزار حرفه ایی که مارو یاد فایل ارزش ابزار میندازه و دوباره کلی درس و کلی یاد اوری قانون بدون تغییر خداوند
چه جارو برقی حرفه ایی که یاد فایل قبلی میافتم با اون جارویی که تهیه کردین و چقدر خوشم میومد از اون همه تعجب شما …. عاشقونم که واسه تک تک اون باکس ذوق میکردین
چه اندازه گیری دقیقی که ما رو یاد فایل گفتگو با ابراهیم عزیز میندازه که شما از دوباره کاری بدتون میاد و نمیپذیرید که دوباره کاری بشه که توی همین فایل هم مریم جون اشاره کردن و باعث شده ایشون هم دقیق بشن استاد منم از وقتی از شما شنیدم که قبول نمیکنید منم اینو توی کارم اعمال کردم و نه به کارفرما و نه به پیمانکار اجازه دوباره کاری نمیدم……
چه دستگاه فارسی بر حرفه ایی و چقدر نرم مثل کره چوبها رو با هر ضخامتی میبره منو یاد فایل سوم چگونه درامد خود را سه برابر کنید انداخت که میگفتین با همون شرایط با همون وقت با همون انرژی چجوری بهتر و بیشتر و راحت تر …….
چه با حال شب شد و من یاد سفر به دور امریکا انداخت که توی یکی از استیت پارکها شب مسیر رو گم کردید فکر کنم اون ایالتی بود که غار داشت و شما با رجوع به قلبتون مسیر یابی کردین و اروی رو پیدا کردین ………
چقدر دستگاه باد حرفه ایی که تمام اون پودر چوبها رو برداشت از روی دستگاه و ترو تمیز تحویل داد منم با دستگاه باد کار کردم وقتی تمام جرمها و اشغال های محیط رو بیرون میریزه حس عالی میده حس تمیزی عالیه وقتی اشغال های مغزت رو بیرون میریزی همین حس رو میده یاد فایل های اول زندگی در بهشت افتادم که درخت های هرز رو کندید و بعدش اتیش دادید تا هیچ اثری نمونه. ………
وشما و مریم جون از دستگاه تشکر کردید و منو یاد یکی از فایل فایل ها انداخت که گفتید خدا از خودش هم سپاسگذاره و کامل سپاسگذاری رو توضیح دادید ……..و اینکه نزدیک ترین فرکانس به خداونده ……..
چقدر دستگاه ها راحت جابجا شد و هدایتش کردین به داخل سوله منو یاد داستان هدایت انداخت و اینکه اون مایع شستشو خودش افتاد جلوی ماشینتون و به پرادایس اوردینش و توی راه مریم جون ازتون خواست که بیارید در صورتی که شما به هدایت عمل کردید
چقدر عالی استاد از مریم جون تشکر میکنن برای همه چیز که تمام تشکر های سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت رو یاد اور میشه که چقدر به هممون یاد داد تا برای همه چیز تشکر کنیم حتی چیزهای کوچک و چه تشکرها که باید از خداوند بکنیم که حدی نداره و نمیتونیم سپاسش رو به جا بیاریم …….
چه شام خوشمزه ایی و ما رو یاد فایل خریدها میندازه که خیلی فایل های انرژی بخش و پر از فراوانی هست من که خیلی لذت میبرم و من هم مث شما دیگه خیلی قیمت ها برام مهم نیست و انتخابم فروشگاه هایی هست که تنوع داشته باشن نه قیمت پایین و اصلا دوست ندارم دنبال قیمت کم باشم سعی میکنم باورم رو تقویت کنم ……
و سلام و صبحی دیگر با قوقولی ابوموسی شروع میکنیم و داستان خیلی جالب و خنده دارش …… استاد عزیزم ابوموسی اومد تا بهمون درس بده اومد تا به شما بگه داستان منو واسه بچه هات بگو …. بگو که این قانونه که دارم زندگیمو میکنم راحت به کسی کار ندارم و خودمو درگیر حواشی نمیکنم درگیر به قدرت رسیدن نمیکنم در واقع قدرت دست منه که هم غذامو دارم هم جفت گیری هم اسودگی …. فارغ از اینکه دیگران چه فکری بکنن ….. بذار اونا تو فاز حواشی باشن بذار فکر کنه قدرت داره ولی من میدونم که قدرت زندگی ارومه….
چقدر سیستم حرفه ایی چیدین واسه همکاریتون هر کس از توانایی خودش استفاده میکنه تا کار پیش بره تنها چیزی که به ذهنم اومد این بود که توی فایل های روانشناسی ثروت واسه مهارت ادم ها گفتین و گفتید این باور بسازیم که ادم های زیادی هستند که مهارت دارند و میخوان که برای شما کار کنند اونها نمیتونن برای خودشون کار کنند اما ادم های خبره و کاربلد و حاذقی هستند گفتین این باور رو بسازید تا این افراد در مدارتون قرار بگیرن ……
چه ناهار خوشمزه اییی. من جدیدا عدس پلو رو خیلی دوست دارم و بهتون یه پیشنهاد خوشمزه میدم که امتحان کنید چون واقعا خوشمزه اش میکنه….. یه پیاز داغ طلایی خوشمزه با زردچوبه درست کنید و موقع دم کردن لای برنج بدید و بعدش دارچین و کمی هل هم روش بپاشین عالی میشه………
خدایا شکرت شکرت شکرت که تمام نوشته هامو تو گفتی و تمام یاد اوری ها رو در لحظه گفتی و من فقط نوشتم چه حال خوبی…. استاد امروز که فایل رو دیدم خیلی حال کردم ولی کامنت نذاشتم ولی بعدازظهر سر یه تضاد حسم گفت بیام دوباره ببینم نُت بردارم و کامنت کنم زیبایی هارو…… تا تمرکزم از روی ناخواسته ها برداشته بشه ….. و اومدم و براتون نوشتم همین الان وسط کامنت نوشتنم بهم زنگ زدن و گفتن مشکل حل شده ….. خدایا شکرت شکرت . استاد نمیدونم چطور شاکر باشم از خدا از جهان از شما …… نمیدونم و نمیتونم حق مطلب رو ادا کنم امروز سرکار نرفتم و نشستم توی خونه تا شنبه هم نمیرم و میخوام تمریناتم رو انجام بدم و خوشحالم به خاطر اینکه مشکلم حل شده و همه چیز داره عالی پیش میره یه جمله ایی توی مشکلات میاد تو ذهنم از افلاطون که ازش پرسیدن چرا هرگز غمگین نمیشوی گفت: دل بر آنچه نمیماند نمیبندم ، فردا یه راز است نگرانش نباش، دیروز یک خاطره بود حسرتش را نخور ،امروز یک هدیه است قدرش رو بدان و تک تک لحظه هایت را لذت ببر ، نگران فردایت نباش خدای دیروز و امروز خدای فردا هم هست….. ما اولین بار است که بندگی میکنیم ولی او قرن هاست که خدایی میکند پس به خدایی اعتماد کن و فرداها و فرداها رو به اون بسپار ……
امروزم رو خیلی عالی اداره کرد و باید فردا هایم رو بهش بسپارم فقط باید هر روز بهتر بشم نمیخواد بی نقص باشم فقط کمی بهتر و عمل کنم همین …….
دارم کتاب رویاها رو از اول مینویسم تا توی مغزم بره یه دفتر خریدم و دارم بازنویسی میکنم چه مطالب فوقالعاده ایی چقدر عالی وقتی با قانون الهی پیش میری نه با قوانین انسانها که هیچ اصل و اساسی نداره ….. با قوانین الهی پاتو محکم روی زمین میذاری چون میدونی زمینش به فرمان ربم هست چون میدونی اطرافت به فرمان پروردگارم هست … خیر هست خیر …… استاد دلم میخواد یه دنیا براتون بنویسم وقتی میام تو سایت دلم نمیخواد برم و وقتی میرم لحظه شماری میکنم که بیام و بچرخم تو سایت اصلا بودنمون تو سایت حالمون رو خوب میکنه اصلا جنسش با تمام دنیا فرق داره ….. استاد حرف میزنی حرفت با تمام ادما فرق داره توی لایو مشترک با اقای پاکذات عزیز اصن تفاوت دیدگاهت با ایشون داد میزد اینقدر پاک و خالص بود حرفات که هیچ کس نمیفهمید. .. همه دنبال حاشیه هستن .ولی تنها کسی که توی عمرم دیدم و دور از حواشی بود و فقط اصل رو گرفته و بقیه رو رها کرده خودت هستی جانم …. خودت دوست دارم بیام پیشت توی پرادایس بشینیم دور فایرپیت و فقط بگی و من دستم رو بزنم زیر چونم و با جون دلم گوش بدم …. بنوشم تمام حرفاتو تا توی وجودم بره…. الان هیچ چیزو نمیخوام الا اینو که برام فقط بگی سادگیتو به جریان بندازی. …. من واقعا شما و مریم جون رو تحسین میکنم و از خداوند کمک و هدایت میخوام که بیشتر قوانین رو درک کنم و توی زندگیم عملگرا بشم….. ممنونتونم هزاران بار دوستون دارم
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمت های این سریال، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD357MB23 دقیقه
سریال بهشت قسمت 209
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان
بنام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورهام
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی هاش برخوردار
فایل لذت نجاری
با دیدن شما و نجاریهاتون یاد باب راس و نقاشی هاش می افتم که اون جوری با لذت نقاشی میکرد که حتی اونایی هم که به نقاشی علاقه نداشتن علاقه مند میشدن چرا؟
چون گفتار و کردارش سرشار از انرژی مثبت بود
چون گفتار و کردارش با هم هماهنگ بود .کلامش همون رو میگفت که اعمالش نشون میداد .یعنی به عبارتی ذهن و روحش هماهنگ بود و فاصله ی زیادی بینشون حس نمیشد
و در مورد شما هم همین طوره استاد
کلامتون هویداست در رفتارتون و رفتارتون هویداست در کلامتون . و هر دو منطبق بر قوانین و هماهنگ با قوانین و همینه که دارین هر روز پیش میرین به سمت جلو .همیشه پیشرفته و بهبود . پیشرفت و بهبودی آگاهانه بدون هیچ فشاری از سمت جهان هستی .اصلا شما اونقدر مستمر فرکانس بهبود میفرستین که جهان فرصتی نمیبینه که بخواد فشاری رو وارد کنه .بقول خودتون استاد جهان در مقابل شما کرنش میکنه و براتون دست میزنه و میگه برو جلو چون تو لایقشی
خانم شایسته عزیز با دیدن شما یاد فایل عشق واقعی از دیدگاه استاد افتادم که وقتی آدم روی خودش کار میکنه و خودش رو بهبود میده شخصیتش رو بهبود میده جهان فردی رو به سمتش هدایت میکنه که اون ویژگیهای مدنظرش رو داره نه اینکه بخواد اون ویژگیها رو در طرفش ایجاد کنه .چون تمام جهان داره با ی اصل خیلی ساده مدیریت میشه :
کبوتر با کبوتر باز با باز
و طبق همین اصل مریم شایسته در کنار عباس منشی قرار میگیره که تمام وِیژگیهای مد نظر عباس منش رو داره بدون اینکه عباس منش سعی کنه چیزی رو تغییر بده .اصلا اگر بخواد هم نمیتونه .
حسابش رو بکنین ی نفر به نجاری علاقه داشته باشه اما طرف مقابلش نه .اونوقت میشه همچین صحنه های مشترکی رو به اشتراک گذاشت که هم خودت از انجامش لذت ببری و هم افرادی که میبیننش فرکانس صداقتش رو دریافت کنن و لذت ببرن از این همراهی و همگامی ؟!!!
دیدن شما دو نفر کنار هم یعنی مصداق همون قانون ساده در جهت مثبت .
و این داره به من میگه که اگر میخوای جهان کسی رو به سمتت هدایت کنه که اون ویژگیهای مثبتی که مد نظرته رو داشته باشه باید اول ان ویژگیها رو در خودت ایجاد کنی و توشون به ثبات برسی تا جهان فرکانس ثبات تو رو دریافت کنه و کار خودش رو انجام بده
چقدر با دیدن این کارگاه میشه قشنگ بزرگ شدن ظرف رو درک کرد .قبل از این کارگاهه اون شاپه خلق شد دقیقا با همین مکانیسم قفسه گذاشتن و چیدن وسیله ها چیزی که اونموقع با توجه به اون شرایط جوابگوی نیازها بود و راضی میکرد شما رو .اما هر چی جلوتر اومدیم چون خواسته های زیادتری شکل گرفتن و خلق شدن دیگه اون شاپه برای ظرف بزرگ استاد و مریم جان کوچیک بود و جوابگوی نیازها نبود و بنابراین خواسته جدید شکل گرفت و ظرف جدیدی خلق شد که خیلی خیلی بزرگتر از خواسته های الانه اونقدر که حالا حالا جا داره اما میرسه ی روزی که باز این ظرفه کوچک خواهد و باز هم خواسته ی جدیدی شکل خواهد گرفت برای ظرفی بزرگتر و این سیکل مدام ادامه داره
همین جا میشه مفهوم عمق بیشتر ظرف وجودی انسان رو هم درک کرد .این کارگاهه اونقدر عمقش زیاده که میشه توی همین عمقه نعمت های بیشتر و بیشتری جا بگیره و از خود همون ظرفه برای گسترش استفاده کرد . همون تئوری سطل آب
همینکه استاد شما میگین ما نشستیم خوب فکر کردیم بعد تصمیم گرفتیم که چکار کنیم ین نشان از اعتماد به نفس بالای شما داره چون آدم های با اعتماد به نفس بالا اولا قبل از انجام کارها خوب فکر میکنن و بعد تصمیم میگیرن این همون چیزاییه که شما در دوره عزت نفس میگین و الان من دارم نمود عینیش رو میبینم که یعنی چی
تحسین میکنم باز هم این آزادی زمانی و مالی شما رو برای انجام کارهای مورد علاقتون. حالا بحث مالیش هم بذاریم کنار اینکه ی آدم اینقدر وقتش آزاد باشه که هر کاری که دوست داره رو انجام بده واقعا تحسین برانگیزه چون داریم خیلی از آدم های ثروتمندی که فرصت انجام همچین کارهایی رو ندارن چون کارشون تمام وقتشون رو گرفته
منم تمنای چنین چیزی رو دارم اما بقول شما وقتی میتونم اینجوری باشم که مثل شما باورکنم و مثل شما عمل کنم و میدونم که فعلا فاصله دارم خیلی با این چیزی که دارم میبینم ولی همین که جرات بر زبان آوردنش رو پیدا کردم و نمیگم بابا عباس منش کجا من کجا این یعنی من از لحاظ شخصیتی رشد کردم
چقدر این جارو برقی میلواکی جمع و جور بود مخصوصا اینکه بی سیم هم هست. خدرا رو شکر که دارم میبینم چیزهایی رو که از وجودشون خبر نداشتم وچون میبینم خواستش در وجود من هم شکل میگیره مخصوصا که بدرد کار من هم خیلی میخوره .
چقدر با دیدن شما و مریم جان کنار هم مفهوم پایه بودن زن و مرد برام داره هر روز بیشتر و بیشتر معنا پیدا میکنه .چقدر قبل از آشنا شدن با شما از اینکه ازدواج نکرده بودم ناراحت بودم و همش تمرکزم روی جنبه منفی قضیه بود اما الان وقتی این آگاهی ها رو دارم دریافت میکنم میگم چقدر خوب شد که من با داشتن این آگاهی ها میتونم ی زندگی خوبی رو پایه گزاری کنم و وقتی فکر میکنم اگر من بدون این آگاهی ها ی زندگی رو شروع میکردم شاید نمیتونستم مسائلی رو که باهاش رو برو میشدم رو جوری که الان میتونم یا حداقل فکر میکنم بتونم هندل کنم اونموقع میتونستم
چقدر همین تکه الوار بقول مریم جان که نقش الگو رو داره اهمیت داشتن الگو برای راحت تر و بهتر انجام شدن کارها رو داره یادآوری میکنه
رنگ زیبای غروب خورشید هم زیبایی این صحنه ها رو بیشتر کرده. چقدر این روزها توی محل کارم دارم صحنه های زیبای غروب خورشید رو میبینم و لذت میبرم چیزی که قبلن ها هم بوده منظورم از قبلن ها 14 ساله !!!! 14 سال خونه من جوری بوده که من میتونستم این صحنه ها رو ببینم اما از بس دیدم منفی بوده و ذهنم پر بوده با نازیباییها که توجهی به این چیزا نداشتم .اصلا یادم نمیاد که غروب بنفش و نارنجی و صورتی خورشید رو تا قبل از سه سال پیش دیده باشم و وقتی ی جایی میشنیدم که از تماشای غروب خورشید لذت مبیره یارو میگفتم بابا این دیگه چیه مگه غروب هم دیدن داره !!!!! یعنی چی بری لب دریا و غروب خورشید رو ببینی .اما الان بدون دریا هم زیبایی خاص خودش رو داره چه برسه به اینکه کنار دریا باشی و صدای موجهای آب رو بشنوی و وزش نسیم رو حس کنی و چشمات تبلور رنگ ها رو نظاره گر باشه چه حس قشنگیه .و حالا هم توی این پاردایس چه مراقبه ها میشه کنار این دریاچه با اون طلوع و غروب خورشید داشت
ای جان که کمال همنشین خوب در شما اثر کرده مریم جان. ی عمر شنیدیم که:
گِلی خوشبوی در حمام روزی
رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتـم که مشکی یا عبیـری
که از بوی دلاویز تو مستـــــــم
بــــــــــگفتا من گِلی ناچیـــز بودم
ولیــــــکن مدّتی با گل نشستم
کــمال همنشــین در من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم
که علیرغم نکته ی مثبتی که توش هست و اون هم تاثیر همنشین خوب بر آدمه اما ی نکته ی منفی هم توش هست که یارو خودش رو بی ارزش میدونه و تمام اعتبار خوب بودنش رو به دیگری نسبت میده ی جورایی که انگار تفکری در کار نبوده و اون همنشینه همه ی کار رو انجام داده
اما اینجا مریم جان داره معنای جدید میبخشه به کمال همنشین و میگه من وقتی دیدم فکر کردم و بعد تغییر کردم و دارم مثل همنشین میشم یعنی من به خودی خودم ارزشمندم اما این هم نشینه ی ارزشی رو به ارزش های من اضافه میکنه
و منم میگم :
کمال همنشین در تو (مریم جان) اثر کرد
کمی آن ارزشت را با ثمر کرد
اونجایی که گفتین ما کار و تموم کردیم یاد حرفهای استاد افتادم توی دوره عزت نفس که ی کار تمام شده بهتر از هزار کار ناتمامه و اینکه آدم هایی که اعتماد به نفسشون بالاست کارهایی که میدونن باید انجامش بدن رو انجام میدن و پشت گوش نمیندازن .و نتایج هم نتیجه انجام دادن کارها و تموم کردن اونهاست چیزی که من توش ضعف دارم و دارم سعی میکنم بهترش کنم
چه قدرتی داره این بلوئر که اون چوب ها رو میندازه پایین آفرین به شرکت میلواکی با این کیفیت بالای ابزارهاش
و چه کیفی داره که محل کارت اینقدر بزرگ و آزاد باشه که اینجوری با خیال راحت کارت رو انجام بدی و بعدش با ی فوت همه چیز تمیز و مرتب بشه .همینه که آدمی که در مسیر خداوند باشه همه چیز مسخرش میشه
تشکر و سپاسگزاری از ی وسیله ای که کارت رو انجام داده و کمک کرده به راحت انجام شدن اون کار درس این قسمته برا من اگر چه همه ی قسمت های فایل پر از درسه اما این انگار برا من امشب بولد شد که اونقدر باید حس تحسین و سپاسگزاری توی وجودم ریشه بزنه که حتی از وسایلم هم سپاسگزاری کنم چه برسه به انسان ها
ی نکته ی جالب دیگه این بود که ایده پردازی به معنی نفی کار فیزیکی نسیت و کار فیزیکی هم به معنی نفی ایده پردازی نیست وقتی توی مسیر درست باشی ایده های خوب بهت گفته میشه که با اقدام فیزیکی مناسب نتیجه دلخواه رو رقم میزنه
یا دیدن این کوکوی خوشمزه یاد ناهار امروز افتادم. امروز همونطور که استاد هم قبلن میگفتن و من تازه امروز خیلی خوب درکش کردم با تمام وجود بهم گفته شد که ناهار رو که ی نوعی کوکوی سیب زمینی بود رو با روش متفاوتی بپزم .یعنی دقیق بهم گفته شد که اول این جوری کن و بعد اون مرحله رو انجام بده و من دقیقا عمل کردم و نتیجه ی چیز خیلی خوبی شد. امروز دقیقا من مفهوم عمل به الهامات در مورد آشپزی رو درک کرد که اینا هم تاثیره همین آشپزی های مریم جانه .
چقدر جالب بود داستان خروس ابوموسی
چه تعمت هایی رو که من با این سریال بهشت ازش خبردار نشدم چیزهایی که توعمرم نه دیده بودم و نه شنیده بودم از جمله این پیچ هایی که نوکشون مته ماننده .همینه که شما استاد میگین جهان سرشار از تعمت و فراوانیه فقط باید توی مدارش باشی که ببینیشون
چی بگم من شما حتی توی درست کردن قفسه ها هم ی جورایی اهرم رنج و لذت رو پیاده کردین و اهمیت این رو دارین گوشزد میکنین
چقدر قشنگ اون پیچ ها چیده شدن ک برداشتنشون راحت تر و سریعتر باشه و حتما کار مریم جانه .
هوس شامی کباب کردم بزودی باید اقدام کنم
و عاشق این پارالل کار کردن شما هستم مریم جان چون خودم هم اینجوریم
سپاسگزارم استاد و مریم جان
سلام دوست عزیزم آقا سجاد .ممنون از آرزوی خوبی که در خق من کردین .بله این نکته نکته ی خیلی مهمهی بود که خودم هم تا حالا اینجوری بهش نگاه نکرده بودم و این همون مفهوم ساده انجام شدن کارهاست که استاد همیش ازش صحبت میکنن و میگن که کار کردن روی باورها به معنی توهم زدن نیشت که ی جا بشینیم و تصور کنیم و از اون بالا ی کیسه پول بیاد پایین .نه .کار کردن یعنی دریافت الهامت و همراه کردن اونها با اقدام فیزیکی ساده و راحت .
سپاسگزارم