دیدگاه زیبا و تأثیرگزار سِودا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی وزیبایی وعزتمندانه و به صورت کاملا طبیعی وبدیهی
سلام به استاد ومریم عزیزم ودوستان هم فرکانسی ام
فروشگاه بزرگ و پر از فراوانی که تمام ابزار و وسایل رستورانها و مواد غذایی عالی و کامل و به صورت عمده ای داره عرضه میشه دمای این قسمت زیر صفر درجه هست همه مواد غذایی تو دمای زیر صفر فریز شده چقدر به مشتری مداری اهمیت میدند که یه سری کاپشن گذاشته بودن تا موقعه ورود به این فروشگاه بپوشی و راحت بگردی تو این فروشگاه و خرید رو انجام بدی چرخ های بزرگ برای حمل کردن خریدها با بسته های بزرگ هم در نظر گرفته شده بود کلی مواد غذایی پیاز و سیب زمینی و لیمو و موز و میوه های دیگه در بسته بندی بزرگ و انواع سس ها و نمک و فلفل در بسته های بزرگ دستمال کاغذی در رولهای بزرگ و ابزارهای مورد نیاز رستورانها ماهیتابه و ظرفهای بزرگ آبکش در سایزهای مختلف و چاقوهای تیز و بزرگ و فر و گاز و یخچال بزرگ مخصوص رستورانها همه چی برای راه اندازی یه رستوران مجهز داره و مواد غذایی عمده ای برای رستورانها تهیه شده و جالب هست که کارت مخصوص به این رستوران دارها داند تا فقط رستوران دارها با داشتن این کارت اجازه خرید داشته باشند و چقدر مردم رو این چرخهای بزرگ خرید کرده بودند و جلو در فروشگاه با تراک اومده بودند تا بار بزنند خدایا شکرت برای اینهمه فراوانی و نعمت و ثروت این ایده خفن این فروشگاه مجهز و پر از فراوانی که به زیبایی این خدمات رو ارائه میده و ثروت هم به زیبایی و عزتمندانه خلق میشه خدایا شکرت
استاد جان با یه کارت موقتی که داره اجازه خرید از این فروشگاه رو دارند و چه خرید هیولایی یه بسته بزرگ لم شنگ ارسالی از استرالیا گوشت حلال رو بسته زده خدایا شکرت برای آزادی مالی استاد که این خرید فوق العاده رو به راحتی و تو مسیر رفتن به پارادایس انجام دادند و ماشین کوروت اناری رنگ زیبا که من خیلی دوسش دارم استاد میارنش پارادایس و مریم جانم هم با سانتافه مسیر رو میرن یه رانندگی ۵ تا ۶ ساعته تا پارادایس
خداااااای من چه صحنه ای بود وقتی استاد در مرغ و جوجه ها رو باز کردید خدا به زیبایی اینها رو مدیریت کرده بود و چقدر به موقعه رسیدید غذاشون تموم شده بود تا در رو باز کردید پریدن بیرون و سریع شروع به نوک زدن به زمین و خوردن غذا کردن چقدر گشنه بودند و اون یکی مرغ و جوجه ها هم همینطور پر میزدن از در میومدن بیرون چقدر بزرگ شدند همشون تو این چند روز در پناه و مدیریت خدا سالم بودند و حسابی بزرگ شده بودند خدایا شکرت شکرت شکرت
رو نمایی از لم شنگ تو ۶ ساعت رانندگی تو گرما همچنان یخ زده بود ببین چطوری و تو چه دمایی نگه داشته شده چقدر تیکه های گوشت برش خوبی خورده بود چه گوشت صورتی و تازه ای بود مریم جانم گفتند که عطر و بوی گوشت و تازگیش رو استشمام میکنند میشه این گوشت رو تا ۲ سال نگه داشت سه طبقه گوشت رو هم چیده شده و فقط ۴ ماه از تولیدش گذشته بود تازه تازه مریم جانم به شیوه خودش میشوره و حتی اون رگه های خونی روی گوشت رو هم تمیز میکنندفکر کنم میزارید تو آب گرم و نمک فراوون یه کم میمونه بعد میشورید اون خونابه لای گوشت کاملا شسته میشه
بعد از تقریبا ده روز که غذای خونگی نخوردید این لم شنگ پخته شده با دست پخت مریم جانم با این عطر و بویی که استاد تعریف کردند که چقدر دیوانه کننده بود این غذای هیولا آماده شده ابتدا من تحسین میکنم اینهمه انرژی مثبت و علاقه ای که مریم جانم برای تهیه این غذا داشتند بعد از ۶ ساعت رانندگی و رسیدن به خونه با عشق سریع دست به کار شدند و این غذا رو تو ۲ ساعت پختند و اونم چه غذایی چقدر خوشرنگ و خوش مزه و حرفه ای پختند کاملا پخته شده طوری که گوشت از رو استخون سر میخورد و اون سس هیولایی که روش بود با زیره پلو خوش عطر کرمانی بعد از چند ساعت گرسنگی ساعت ۷و نیم شب این غذا حسابی میچسبه نوووووش جونتووووون ای کاش مریم جانم یه برنامه بزارید و طرز تهیه این لم شنگ رو یاد ما هم بدید کنار اینهمه چیزهایی که از شما تو همه موارد داریم یاد میگیریم طرز تهیه این غذاهای خوشمزه رو هم یاد بگیریم امیدوارم این افتخار رو بدید
آخ آخ درون بچه افتاده تو آب دریاچه و عملیات نجات این درون بچه هیولا رو استاد و مریم جانم دارند خداروشکر که این درون بچه تو این سفر به دور آمریکا سالم و سرحال حسابی برامون تصاویر زیبا و هیولا گرفت چقدر من بارها از خداوند برای بودن این درون بچه شکر گزاری کردم از بس که تصاویر منحصر به فرد و فوق العاده گرفت امیدوارم نجات پیدا کنه و بازم صحیح و سالم برامون تصاویر زیبا از این پارادایس و دریاچه اینه ای بگیره
با جت اسکی وسط دریاچه و جی پی اس موبایل محل سقوط درون تو دریاچه رو پیدا کردیم البته مثل سوزن تو انبار کاه هست پیدا کردن درون تو این دریاچه ولی استاد به همراه مریم جانم عملیات نجات رو ادامه میدند
مامان هلالی تو خونه خودش راحت خوابیده رو تخم مرغ ها و گویا یکیش هم به دنیا اومده بود البته از جوجش رونمایی نکرد خدایا شکرت چقدر تخم مرغ زیرش جمع کرده بود و کنار خونه مامان هلالی هم کلی تخم مرغ کنار بوته بود یه سبد پر از تخم مرغهای رسمی و اصل بچه های پارادایس تو این مدت که تو پارادایس نبودید بچه ها چه کردند خدایا شکرت برای این همه فراوانی و نعمت و ثروت شکرت شکرت شکرت
ادامه عملیات نجات درون با فرغون کپسول و وسایل قواصی رو بردید کنار دریاچه جایی که احتمالا درون بچه افتاده خدااااای من جیل چه نگاهی میکرد به استاد وقتی استاد رفت تو آب دریاچه چقدر دلم براش تنگ شده بود چند تا تضاد تو این عملیات نجات پیش اومده اول باید استاد وزنه سنگین به خودشون وصل کنند تا بتونند زیر آب بمونند و عینک باید موادی روش زده بشه که تمیز بمونه و بشه تو عمق زیر آب رو دید خوب بریم برای تهیه ابزار لازم
مغازه فروش لوازم قواصی یه مغازه مجهز و بزرگ و کلی ابزار حرفه ای که رو دیوار و قفسه و ویترین چیده شده بودکلی عینکهای رنگی رو میز ساعتهای مخصوص قواصی کلی کپسول اکسیژن لباس قواصی یه مغازه مجهز و کامل کپسول رو شارژ میکنیم چراغ قوه مخصوص قواصی وزنه ۲۰ کیلویی با کمربندی که توش وزنه هارو میزارید یه فروشنده خوش برخورد و خوش تیپ که وسایل رو تو کارتون چیدند و آوردند تا کنار ماشین کلی درختهای زیبا کنار فضای بیرونی مغازه خدایا شکرت برای این مغازه مجهز و زیبا و خریدی که در آزادی مالی انجام شد
استاد اونجا که گفتید ممد نبودی ببینی نمیدونید چقدر من و خواهرم خندیدیم چون چند روزی هست که این بیت شعر رو خواهرم همش میخوند وقتی از دوستش بی خبر بود الان شنیدنش از زبون شما هم یه نشونه بود استاد و کلی باعث خنده ما شد استاد مجهز گیوه ور کشیده وزنه ها به کمر بسته شده کپسول اکسیژن هم وصل شده استاد عاااااشقتم که میگی امیدوارم با این وزنه ها مثل سنگ بیافتم کف دریاچه خخخخخخ و امتحان چراغ قوه که نورش چشم رو میزنه حسابی قویه اما بعد از چند دقیقه اومدید رو آب اما با چند تجربه جدید استاد شما میگید هر ایده ای که به ذهنتون رسید رو اجرا کنید و حتی اگر جواب نداد تجربه ای که به دست میارید تو مراحل بعدی حتما به ما کمک میکنه و مسیر رو راحتر و کوتاهتر میکنه اما تجربه شما از امتحان این ایده اولا باید این کفشهای مخصوص قواصی رو در بیارید چون خیلی گل آلود میکنه آب رو دوما این گل آلود بودن آب اصلا نمیزاره یک سانتی متر اونطرف رو دید فعلا باید رها کرد تا به ایده بهتری برای نجات درون بچه هدایت بشید
فروشگاه تراکتور سوپلای و خرید برای راند کردن یه پروژه جدید و خانومی که داشت از تو کانتینر علوفه های بسته شده رو مینداخت پشت تراک بدون هیچ محدودیتی با عزت نفس و اعتماد به نفس بالا این کار رو یه خانوم انجام میداد واقعا تحسین برانگیز بود کارش خدا بهش قوت بده هیچ تفکیک جنسیتی تو انجام کار ندارند با قدرت و با اعتماد به نفس کار رو انجام میدند و همین باعث میشه که همیشه ثروت کسب کنند و زندگی با کیفیت تری رو تجربه کنند
غذای بعدی هم با هنرنمایی مریم عزیزم مرغ به دو روش پخت مرغ سرخ شده و بادمجان سرخ شده در ایرفر و سس با مخلفات مخصوص دست پخت مریم جانم و مرغ آبپز شده با لوبیا سبز آبپز شده کنارش میشه کاملا از رنگ و لعاب غذا ها حدس زد که چقدر این غذاها خوشمزه هست نوش جونه وجود توحیدیتون
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمت های این سریال، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD376MB24 دقیقه
وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِیعَهٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّىٰ إِذَا جَاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ ۗ وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ
و کافران اعمالشان مانند سرابی در بیابانی مسطّح و صاف است که تشنه، آن را [از دور] آب می پندارد، تا وقتی که به آن رسد آن را چیزی نیابد، و خدا را نزد اعمالش می یابد که حسابش را کامل و تمام می دهد، و خدا حسابرسی سریع است
أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ۚ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا ۗ وَمَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ
یا [اعمالشان] مانند تاریکی هایی است در دریایی بسیار عمیق که همواره موجی آن را می پوشاند، و بالای آن موجی دیگر است، و بر فراز آن ابری است، تاریکی هایی است برخی بالای برخی دیگر؛ [مبتلای این امواج و تاریکی ها] هرگاه دستش را بیرون آورد، بعید است آن را ببیند. و کسی که خدا نوری برای او قرار نداده است، برای او هیچ نوری نیست
————————————————————————————————————————————————————————–
با نام و یاد خدا و سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامی…
چقدر جالب بود اون بخش که استاد زیر آب رفته بود و اون همه تاریکی و گل و لای رو تجربه کردن..کاری که من جراتوشو ندارم… اونجا یاد این آیات افتادم.. وقتی انسان ارتباطش با خدا ضعیف میشه، آرام آرام در اعماق بحر تاریک ذهن فرو میره و نور آگاهی که همون تجلی خدا در قلب انسانه آرام آرام از بین میره.. علمی که امام صادق میفرمایند: أَلْعِلْمُ نُورٌ یقْذِفُهُ اللّه فِی قَلْبِ مَنْ یشآء یعنی علم و آگاهی نوریه که خداوند در قلب هر کس که مشیتش بهش تعلق بگیره قرار میده، … میدونید چرا اهل عذاب الی الابد در جهنم میسوزند؟ بخاطر اینکه برای خروج از جهنم درون به آگاهی نیازه کما اینکه توی همین دنیا هم برای برون رفت از مشکلاتی که ریشش باورهای مخرب ذهنه، ذهنمون باید بوسیله آگاهی برنامه ریزی شه…وقتی آگاهی نباشه، وقتی هدایت درونی نباشه..انسان چطور میتونه تشخیص بده و باورسازی کنه و نتیجشو دریافت کنه؟ وقتی نور نباشه ذهن انسان فقط همون دیتای ذخیره شده از قبل رو مدام نشخوار میکنه و نتیجه میشه تکرار همون داستان و تغییری در شرایط انسان ایجاد نمیشه… اینه که جهنم همیشگی میشه… همون که خداوند میفرماید:
إِنَّ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَاسْتَکْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ حَتَّىٰ یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیَاطِ ۚ وَکَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُجْرِمِینَ
و چقدر زیبا خداوند این حالت رو به دریای تاریک تشبیه کرده که انسانی که از نور آگاهی بی بهره شده تلاش بی ثمری میکنه که از اون تاریکی بیرون بیاد در حالی که نوری نیست که بتونه بالا و پایین رو تشخیص بده و مدام در عمق فرو میره…
اینکه بچه هایی که روی خودشون کار میکنن مدام الهاماتشون بیشتر میشه و کلامشون هر بار غنی تر میشه اینو نشون میده که این علم همون آگاهی و اتصال به خداونده که هرچی روی خودمون کار میکنیم بیشتر میشه و با افزایش این آگاهی خدایی تر میشیم و احساسمون بهتر میشه و دقتمون و حضورمون بیشتر میشه… و به موازات آگاه تر شدن و نورانی تر شدن قدرتمون در اثرگذاری روی خودمون و اطرافمون افزایش پیدا میکنه و ظرفمون در دریافت نعمت ها بزرگتر میشه…
از خداوند توفیق میخوام برای اینکه همیشه روی خودم کار کنم و هیچوقت طوری زندگی نکنم که در تاریکی و ضلالت فرو برم و هیچوقت خودمو به دست ذهن شرطی شده خودم نسپارم و چراغ آگاهی خداوند رو در قلبم روشن نگه دارم…ان شاالله
سلام خدمت آقای روحی عزیز و بزرگوار و ممنون که با نقطه آبی قلبمو روشن کردید. وقتی توی آیات قرآن جستجو کردم دیدم خداوند به این دلیل متکبران رو دوست نداره و وعده عذاب هست براشون و به کفر گرفتار میشن چون روی خودشون و اطلاعات سوخته ذهنشون حساب باز میکنن و در نتیجه آگاهی ها رو دریافت نمیکنن و رشد نمیکنن، نه اینکه مثلا خدا بگه چون تو مغروری من خدا اصلا باهات حال نمیکنم برو جهنم بسوز!! اصلا چی میشه که ما از آدم های مغرور بدمون میاد؟ بخاطر تجربه هایی که از رویارویی با این آدما داشتیم و اگر ما هیچ دیتایی از این ارتباط نداشته باشیم واکنش خاصی به این آدما نشون نمیدیم..چه برسه به خداوند که اساس رفتارش با انسانها کاملا علمیه و خدا یه انسان احساساتی نیست. بازم تشکر میکنم از شما برادر عزیزم ان شاالله همیشه در مسیر خودسازی و خودشناسی باشیم