سریال زندگی در بهشت | قسمت 215

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار نسرین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان

به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورهام

خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی هاش برخوردار

چه کردین مریم جان با همین تخم مرغ و گوجه ای که شاید خیلی ها اصلا توجهی بشون ندارن به عنوان داشته های ارزشند سالم اونم با ی خلاقیت .

قشنگ میشه عشق به نعمت های خداوند رو در این صحنه حس کرد. آنچنان با عشق کنار هم قرار دادین اینا رو که تششع انرژی عشق رو میشه دریافت کرد عشق به خود به دیگران به خداوند .اصلا خود خدا هم وقتی میبینه ی نفر اینقدر از داده هاش به زیبایی استفاده میکنه ذوق میکنه برای داشتن همچین بنده ای

یکی از تاثیر پذیرهای مهم من از سریال بهشت همین احترام به غذا هست .شاید باورتون نشه قبلن وقتی ی غذایی مثل گوشت و مرغ سر سفره بود من حس میکردم دارم غذای خوب میخورم و ی چیزایی مثل همین گوجه و تخم مرغ رو بهایی بهشون نمیدادم انگار که اونا نعمت نبودن .اما از وقتی با سریال بهشت آشنا شدم و عشق شما مریم جان در آشپزی کردن برای خودتون و دیگران رو دیدم بیشتر قدردان غذاها هستم حالا هرچی کی میخواد باشه

قبلنا وقتی آشپزی میکردم مخصوصا اگر غذای وقت گیری بود با حرص و عصبانیت درسش میکردم اما الان با آرامش و با عشق سعی میکنم درسشون کنم و واسه همین هم بیشتر مواقع خوشمزه میشن .

همین ی رفتاری که من از شما یاد گرفتم دید من رو به آشپزی عوض کرد به غذاهایی که به عنوان نعمت سر سفره قرار میگیرن

آدمی که حالش خوب باشه حتی وقتی ی نیمرو هم میخوره اونقدر به دلش میشینه که شاید ی کباب دنده هم در اون لحظه ای که حالش خوبه این حس رو توش ایجاد نکنه و بر عکس آدمی که حالش بد باشه حتی کباب هم تو دهنش مزه نمیده

وقتی این حاله خوبه از درون باشه و به ی چیز بیرونی گره نخورده باشه فرقی نمیکنه غذای بیرون رو سفر چی باشه چون در هر صورت برای اون خوشمزه اس

ی چیزی دیگه ای که توی غذا خوردن شما دو عزیز برای من درس داشته و داره همین تحسین کردن و سپاسگزاری به خاطر وجود هر نوع غذاییه و تفوت قایل نشدن بین نعمت های خداست و البته سپاسگزاری از کسی که اون غذا رو تهیه کرده .شیاد بازم باورتون نشه استاد که من قبلن به خطار وجود غذا روی سفره از دیگران تشکر نمیکردم اما از بعد از آشایی با شما و مریم جان این خصلت خوب رو هم در خودم ایجاد کردم که از ته دلم صمیمانه سپاسگزاری کنم

من عاشق این ظرفهای ساده و شیک مخصوصا این قاشق چنگال های شما شدم و دوست دارم داشتنشون رو تجربه کنم

سادگی توی همه چیز شما داره موج میزنه سادگی که راحتی و کاربرد مفید الویت اولشه سادگی که از بی نیازی شما نشات میگیره نه از فقر شما

راستی ساده زیستی در عین ثروتمندی هم درس دیگه ایه که من با بودن با شماها بهش پی بردم .همیشه وقتی میشنیدم پیامبرا و اماما ساده زیست بودن به خاطر ورودی های غلط ساده زیستی با فقر مترادف شده بود توی ذهنم اما از زمانیکه با شما آشنا شدم تازه فهمیدم یعنی چی . تازه فهمیدم که هرچی ثروتمندتر بشی زرق و برق دنیا در نظرت کمرنگ تر میشه چون اصل رو درک کردی و اون رو به تمام جنبه های زندگیت تسری میدی .اصل در غذا خوردن لذت بردنه که این لذته از اون احساس آرامش درونی منشا میگیره از اون حس خوبه که دورنیه نه بیرونی حالا ظرف شما هرچی میخواد باشه .

البته میدونم که این ظرف های استاد هم گرونقیمتن .اما دل نبستن و نچسبیدن به اون فرعیاته که اینجا داره خودش رو نشون میده

این نکته آشپزی هم که دیگه نور علی نور بود. چه رنگ و لعابی پیدا کرده این فسنجونه نوش جانتون

جالبه من فکر میکردم که شما ماند ه های غذا رو دور میزین چون چون چند بار دیده بودم که اینکار رو در مورد سوپ ها انجام دادین اما الان دیدم در مورد فسنجون این اتفاق نیفتاده و فهمیدم که اشتباه فهمیدم

ی نکته ای که همین جا باز یادم اومد در مورد اعتقادات مذهبی اشتباه توی جامعه ماست .شاید باورتون نشه ولی چند روز پیش خواهرم در مورد یکی از دوستاش صحبت میکرد که میگفت غذای مانده از شب یا روز قبل رو نمیخورن چون باورشون اینه که پیامبر گفته غذای مانده نخورین !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! وقتی من این حرف رو شنیدم به عمق باورهای اشتباه مذهبی مردممون پی بردم که در 1400 سال پیش دارن زندگی میکنن و چسبیدن به فرعیاتی که توی اون زمان مطرح بوده و الن مصداقی نداره .اینجا قشنگ یاد حرفهاتون استاد در مورد جدا نکردن قرآن از شرایط و زمانه ی پیامبر افتادم

سلام به استاد عزیزم در سریال زندگی در بهشت

بفرما استاد جان ما هم منتظر بودیم ببینیم جریان درون بچه چی شد

ماشالا چه خوشتیپ شدین استاد جان

یعنی قشنگ اینجا یادم اومد که شما کلا آدمی هستین که اهل صحبت کردنین هم با خودتون و هم با دیگران و همیشه هم صحبت هاتون در جهت مثبته حتی اگر در مورد ی چیز به ظاهر ناخوشایندی باشه باز هم به سمتی سوقش میدین که توجه هم خودتون و هم مخاطبتون بره روی نکات مثبت

اتفاقا امروز توی دوره عزت نفس جلسه هفتم شما داشتین میگفتین که به جای آهنگ گوش دادن و…… همیشه با خودتون صحبت میکردین و میکنین و همین صحبت کردنه باعث شده شناختتون نسبت به خودتون بیشتر بشه و تصمصات اساسی رو توی زندگیتون سرعتر و راحت تر بگیرین. امروز من فهمیدم که این صحبت نکردن با خودم در مورد کارهایی که انجام میدم و این شناخت نداشتنه از خودم سالهای سال من رو در شک و تردیدهای خفه کننده باقی گذاشته بود و تازه امروز فهمیدم که یکی از پاشنه آشل هام همینه

بله به ما هم خوش گذشت استاد جان توی این سفر و کلی لذت بریدم همراه با شما

تحسین میکنم استاد شما رو که اینقدر روی ذهنتون کار کردین روی کنترل ذهن که استاد شدین توی این زیمنه که وقتی همچین اتفاق هایی براتون می افته خیلی زود میتونین حال خودتون رو خوب کنین

اینجا یاد صحبت هاتون افتادم استاد که کنترل ذهن به این معنی نیست که ما همیشه حالمون خوب باشه چون ما انسانیم و هیچوقت باورهای صد درصد خالص نداریم بنابراین طبیعیه که بعضی وقتها احساسمون بد بشه اما مهم نموندن توی احساس بده و هرچی کمتر توی احساس بد بمونیم یعنی در کنترل ذهن موفق تر هستیم و این اون چیزیه که من داریم این روزها تمرین میکنم

سپاسگزار داشته ها بودن به جای رفتن تو غم از دست داده ها شاید پیام اصلی این فایل برای منه چون این یکی دوروزه با ی تضاد کوچیک مواجه شدم بودم که شیطان میخواست نجواها رو شروع کنه اما این حرفها و آگاهی های شما بود که با مرور کردنشون به من کمک کرد که توی احساس بد نمونم و بتونم ذهنم رو کنترل کنم .

واقعا کار آسونی نیست این جوری رفتار کردن و عمل کردن اما وقتی به اندازه کافی تکرار بشه و به قول شما جزیی از شخصیت آدم بشه اونوقته که راحت تر میشه همین چیزی که ما داریم از شما میبینیم

چقدر حواستون به همه چی هست استاد که ی لحظه متوجه شدین مریم جان دارن اذیت میشن و جویای موضوع شدین که خوشبختانه مساله ی مهمی نبود

این رابطه عاشقانه و توام با احترام شمام آرزوست

این نکته ای که شما در مورد درون گفتین استاد که آب و شیشه رو درک نمیکنه منو یاد حرفهاتون انداخت که چیزهایی که بشر اختراع میکنه با وجود پیشرفتی که هوش و دانش بشری داشته اما به سبب انسان بودن و مطلق نبودنش همیشه ی نقص داره و هیچ چیز کاملی توی دنیای مادی وجود نداره . این درون با تمام قابلیت هاش این نقص رو هم داره که همین خودش تبدیل میشه به ی تضاد و از دل این تضاد باز هم پیشرفت های بیشتری حاصل میشه برای بهبود دادنش

این جریانات درون من رو یاد حرفاتون انداخت استاد که برای عباس منش خیلی راحته بره ی نفر رو بیاره که کارهاش رو انجام بده هم پولش رو داره و هم آزادیش رو . میتونه ی صندلی بزاره کنار دریاچه و دستور بده برن براش بگردن .اما مساله اینه که اون دوس داره حرکت کنه دوس داره تجربه کنه دوست داره بهبود بده خودش رو و دنیای اطرافش رو .همین باوره که شما رو میبره به جستجو کردن در دریاچه کاری که خیلی به نظر سخت هم میاد و در جریان این حرکت کردنه هست که تجربه های جدید زیادی رو تجربه میکنه و بزرگتر میشه

و نکته ی مهمش اینه که عباس منشی که اینهمه روی خودش کار کرده هم ی انسانه و ترس ها به سراغش میان اما با وجود ترسی که داره قدم ورمیداره و میره جلو چون باور داره که خداوند در هر شرایطی حامی اونه و ازش حمایت میکنه اما در عین حال تسلیم و سرسپرده اس به همون خدا .تسلیم جریان هدایتش .کاری که فکر میکنه درسته رو انجام میده و بقیش رو میسپره به اون جریان و رها ست و نمیچسبه به ی راه حل خاص

چقدر وقتی داشتین تعریف میکردین ترس وجود من رو هم گرفت

چقدر یادآور داستانتون توی اون باغ کنار قبرستان بود یادآور ایمان راستینی که نشون دادیدن و بر ترستون غلبه کردین و از چادرتون اومدین بیرون

و چقدر ما هم داریم یاد میگیریم شجاع بودن و نترسیدن رو از شما. همین امروز بود که میخواستم ی کاری رو انجام بدم اما ترس وجودم رو گرفته بود در حدی که میخاستم بی خیال اون کار بشم و به دامادمون زنگ بزنم بیاد اون کار رو انجام بده اما مدام حرفهای شما توی ذهنم مرور میشد که از هرچی میترسی باید بری تو دلش در حد چند دقیقه با خودم کلنجار رفتم که اون کار رو انجام بدم یا نه تمام وجودم داشت میلرزید اما بالاخره حرفهای شما کار خودش رو کرد و من اون کار رو انجام دادم و دیدم که اتفاق خاصی هم نیفتاد و خیلی راحت بود .

همین جا فایل رو استاپ کردم و با خودم فکر کردم که وقتی استاد میگه خدا کارهای من رو انجام میده این نیست که بشینه ی جا و کاری نکنه وخدا کرها ردیف کنه. عباس منش سمت خودش رو انجام میده حرکت میکنه قدم ورمیداره ایده هایی که بهش گفته میشه رو انجام میده حالا اگر نتیجه داد که خیلی خوب اما اگر نتیجه نده دیگه میسپاره به خدا و رها میکنه اگر قرار باشه انجام بشه میشه واگر قرار بشه انجام نشه هم نمیشه .

چه آگاهی های جالبی در مورد پیدا کردن اشیا شنیدم که تا حالا ازشون خبر نداشتم . خداییش این سریال بهشت منبع آگاهی های مفیده در زمینه های مختلف .خدا رو شکر که در مدار شنیدنش قرار دارم و اینا الکی نیست وقتی صاحب بهشت به منبع وصل باشه شاگردهاش هم به واسطه اون به منبع آگاهی ها وصل میشن بدون اینکه تلاش خاصی بکنن برای کسب اون آگاهی ها اون آگاهی ها بهشون داده میشه چون در مدارش هستن

این اتفاق و این دیدگاه االخیر فی ما وقع داشتن من رو یاد دوازده قدم اانداخت که وقتی ما توی مسیر درست باشیم و احساسمون خوب باشه هر اتفاقی که میافته به نفع ماست قشنگ اون تکرار و تاکید شما بر هر اتفاقی که بیفته رو خوب به یاد میارم و اون حال و احساس شما موقع بیان کردن این موضوع

و اینکه خیلی از اشتباهات ما ندانسته رخ میده و ما نباید خودمون رو سرزنش کنیم وحتی اگر دانسته هم باشه باید درسش رو بگیریم و نذاریم دیگه تکرار بشه

باز هم یادآوری آزادی مالی شما استاد داره بهم میگه که چقدر ثروتمند شدن با شکوهه

و اینکه دنیای مادی دنیای گذراییه پس نباید لذت بردن رو به تعویق بندازیم که موقع از دست دادن چیزی یا مرگ خودمون حسرت تجربه نکردنش رو بخوریم…

 

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت های این سریال‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    336MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

181 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فرحناز رستمی پور» در این صفحه: 1
  1. -
    فرحناز رستمی پور گفته:
    مدت عضویت: 3086 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    استاد عزیزم ، مریم جان شایسته و همه ی دوستانم در بهترین سایت کیهان سلام

    سپاسگزار خداوندم که دریافت آگاهی های این فایل رو روزی من قرار داد .

    استاد جان و مریم جان عزیز بی نهایت سپاسگزارم که تجربیات ارزشمندتون رو با ما به اشتراک میذارید

    عجب صبحانه ی دبشی هر کی مدل خودش یه مدل تخم مرغ آب پز با مخلفات یه مدل هم بدون مخلفات این فوق العاده است . تا حالا ندیده بودم کسی صبحانه فسنجون بخوره من عاشقتم مریم جون که یه دونه ای . نمیدونم فسنجون سکنجبینی هم تست کردید یا نه اگه تست نکردید حتما امتحانش کنید خیلی خوشمزه است من سالهاست که عروس شمالیام و اینجا فامیل همسرم فسنجون ترش درست می کنند و من خیلی دوست داشتم اما همسرم همیشه میگفت بیا سکنجبینی هم امتحان کن و من خیلی مقاومت داشتم و میگفتم شرین میشه یه جورایی و دوست ندارم اما از یه جایی به بعد که اونم از برکات بودن در این سایت هست مقاومتم رو در مقابل خیلی چیزا مخصوصا تست کردن غذاهایی که تا حالا نخورده بودم و همیشه فکر میکردم طعمش خوب نیست رو برداشتم و چه غذاها و طعم و مزه های جدیدی رو تجربه کردم و بابتش خدا رو شکر می کنم . نوش جونتون این صبحانه ی خوش رنگ و لعاب عزیزانم .

    اما توضیحات استاد از این چند روزی که رسیدن پردایس . استاد یه چیزی بگم : من حدس میزدم یه چیزی شده چون شما بعد از اینکه رسیدید پردایس چند روزی هیچ خبری ازتون نبود ! یه دو سه روزی هر روز اومدم سایت سر زدم و فایل جدیدی نبود نگو که داستان گم شدن درون بچه و از دست رفتن مرغ و جوجه ها بود! خیلی اولش ناراحت شدم چقدر لپی و پا پری و جو رو دوست داشتم مخصوصا پا پری که توی یکی از قسمتها که اومده بود رو شونه های شما و با اون حالت طنازی که به چهره تون و صداتون میدید میگفتید این پاپریمونه و این شده تیکه کلام من با مرغو جوجه های خونه عزیز جون که هر وقت میریم خونشون با مدل صدای شما با هاشون حرف میزنم . یادش بخیر اون لباس رنگا رنگ خانم شایسته رو پوشیده بودید چقدر با اون بوقلمون بازی کردید . خروس اصلی هم که رفت و میدون برای ابوموسی باز تر شد یه رقیبش کم شده شاید جذب ابوموسی خیلی قوی بوده که فضای رقابتی کمتر بشه که اون بتونه فرمانروایی کنه !

    حیف شد درون بچه مون رفت که کلی خاطره خوش برامون رقم زد کلی پسرم از فیلمهایی که شما با درون روی سایت گذاشتید برای من فایلهای طولانی با آهنگهای مثبت و پر انرژی ساخته که هر روز تو خونه می بینیم .

    تلاش شما رو برای پیدا کردن درون و کسب تجربه های جدید تحسین می کنم و اینکه جلوی دوربین به مخاطبهاتون از ترسهاتون میگید واقعا قابل تحسینه ادای آدمهای خفن رو در نمیارید که من رفتم زیر آب و اصلا ترسی نداشتم . براتون مهم نیست بقیه چی فکر می کنن و من این شخصیت شما رو خیلی دوست دارم و یاد میگیرم که با ترسهام روبرو بشم .َ

    و چقدر تجربه های فوق العاده ای در این پروسه ی پیدا کردن درون بدست آوردید انواع گره زدن طناب مهارتتون ت غواصی بیشتر شد چقدر لحظه های فان با مریم جون خلق کردید و مسابقه گذاشتید که چشم بسته تمریم گره زدن کنید .

    بله دقیقا زندگی همینه استاد همین که گفتید : زندگی این نیست که هیچ تفاق ناجالبی نیفته ، زندگی اینه که اتفاقات می افته ولی واکنش ما به اتفاقات نشون میده که ما به چه سمتی خواهیم رفت به سمت اتفاقات مثبت تر یا به سمت اتفاقات ناراحت کننده تر ! کنترل ذهن خیلی سخته که در زمان شرایط سخت بتونیم زاویه ی نگاه مون رو ببریم به سمت مثبتها و وقتی چیزی رو از دست میدیدم بتونیم به داشته هامون توجه کنیم و خدا رو شکر کنیم . کاری که امروز انجامش دادم و خدا رو شکر دارم در این مسر تکاملم رو طی می کنم . ما هم این دو روز تعطیلی رفته بودیم مهمونی و کلی بهمون خوش گذسته بود موقع برگشتن چقدر مسیر خلوت بود و بدون ترافیک بدون یه چراغ قرمز رسیدیم خونه و چقدر خدا رو شکر کردم اما به محض اینکه پیاده شدیم از ماشین و همسرم می خواست پارک کنه دنده ماشین خراب شد و دنده عقب کار نمیکرد! بچه ها ماشین رو حل دادن و و خلاصه هر جوری بود جابجاش کردن و بردن تعمیر گاه .اون لحظه ذهن شروع کرد به نجوا کردن آخه الان چه وقت خرابی ماشین بود اینهمه ما حسمون خوب بود و خوش گذشت ! ولی سریع فرماندهی رو بدست گرفتم و گفتم خدا رو شکر که اینجا خراب شد دقیقا دم در خونه و ما رو تو راه جا نذاشت ! سعی کردم حالمو خوب نگه دارم برای خودم یه دم نوش درست کردم و این فایل فوق العاده در زمان مناسب روزی من شد که درسم رو بگیرم و بعدش هم گرفتم خوابیدم و بعد از بیدار شدن زنگ زدم به پسرم گفت ماشین درست شده و کلی کارای ریز و درشت مربوط به ماشین که باید انجام میشد و هر بار همسرم پشت گوش می انداخت و این اتفاق باعث شد ماشین یه سیرویس درست و حسابی بره و طفلک یه نفسی بکشه . من از این که اینجا در کنار شما و دوستان ارزشمندم هستم و هر روز دارم وسیع تر میشم دارم لذت میبرم و خدا رو هزاران بار شکر می کنم که دارمتون . خدا رو شکر می کنم بابت آرامشی که دارم بابت رشد آهسته و تکاملی خودم که از درون دارم می بینمش خودم دارم حس می کنم و لذت می برم .

    از مریم جان عزیز هم سپاسگزارم که آسمان زیبای پردایس با اون ابرهای دلبر رو دریاچه ی بهشتی رو دوباره برامون به تصویر کشید از شما ممنونم که بزرگ شدن جوجه ها رو نشون دادید زلیخا و جمیله و مامان هلالی با اون اسم خوشگلش و مامان طلا که درس بزرگش برام این بود که وابسته نباشم .

    وای خدای من درون بچه ی ۲ خدا رو شکر استاد جانم خیلی خوشحال شدم از دیدنش این آزادی مالی شما رو تحسین می کنم این ثروت و فراوانی رو تحسین می کنم و این شرکت سازنده که نامه ی تشکر هم براتون گذاشته . خدایا شکرت خدا می دونه چه زیبایی هایی رو قراره این درون بچه ۲ برامون ضبط کنه . استاد جانم سپاسگزارم مبارک هممون باشه ممنونم مریم جان که حس فوق العاده اتو با همه ی ما شریک میشی .

    راستی یه چیزی در مورد مرغها اول فایل گفتید که اصلا تو حاشیه امن نمی موندن و می رفتن همه جای جنگل و اینم خیلی برام درس بزرگی بود نموندن تو حاشیه ی امن و رفتن تو دل ناشناخته ها حتی وقتی ممکنه برات خطرناک باشه اما تجربه های جدیدی کسب می کنی . اون کایوتی ها که بهای کارشون رو پرداخت کردن و درسش این بود که هر چیزی یه بهایی داره ممکنه اون بها جونت باشه ! هدفت چقدر برات مهمه آیا حاضری جونتو براش بدی ؟ کاری که پدرم کرد جونشو برای هدفش داد ( به درستی یا نادرستی هدفش کاری ندارم ) اون زمان که در جهل بودم همیشه روی صندلی قربانی می نشستم و میگفتم نمی بخشمش همه افتخار میکردن که فرزند شهیدن ولی من افتخار نمی کردم ! می گفتم ما براش مهم نبودیم یه دختر ۴ ساله یه پسر ۲ ساله یه دختر ۴۰ روزه ما رو ول کرد و رفت جونشو گذاشت برای هدفش برای یه طرز فکر اشتباه تو سن ۲۷ سالگی قربانی بازی دیگران شد ! اما لان که خدا رو شکر به لطف آموزه های استاد و برکات این سایت دیگه اون آدم سابق نیستم بخشیدمش و بهش احترام میذارم که برای هدفش جون داد و برام یه الگوی بزرگ شد و همیشه به خودم میگم فرحناز تو چقدر حاضری برای هدفت بها بدی تو چقدر حاضری برای هدفت از وابستگیهات بگذری ؟

    و بهش افتخار می کنم و می ایستم و براش دست میزنم .

    استاد عزیزم این بیداری و این نوع نگاه به زندگی رو مدیون شمام و خیلی دوستتون دارم نمیدونید از چه باتلاقی نجاتم دادید نمیدونید که منو از کجا به کجا رسونید از خوشحال چشمهام پر از اشک شده و بابتش خدا رو شکر می کنم اینجا خونه ی منه اینجا نقطه ی عطف زندگی منه و بهتون افتخار می کنم و به خودم که تونستم با جسارت و شجاعت از بند زنجیرهایی که به خودم بسته بودم رها بشم کار خیلی سختی بودم پوستم کنده شد کلی حرف شنیدم متلک گفتند الانم میگن اما برای من خیلی لذت بخش و شیرینه برای من خیلی رویایی و زیباست این زندگی که الان دارم . خدایا شکرت . خدایا صد هزار مرتبه شکر .

    نمیدونم چرا کامنتم به این سمت و سو کشیده و شد ولی یه حسی بهم گفت اینا رو بگم .

    استاد عزیزم در پناه خداوند محفوظ باشید

    به زودی زود آمریکا می بینمتون .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای: