دیدگاه زیبا و تأثیرگزار نسرین عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان
به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورهام
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی هاش برخوردار
چه کردین مریم جان با همین تخم مرغ و گوجه ای که شاید خیلی ها اصلا توجهی بشون ندارن به عنوان داشته های ارزشند سالم اونم با ی خلاقیت .
قشنگ میشه عشق به نعمت های خداوند رو در این صحنه حس کرد. آنچنان با عشق کنار هم قرار دادین اینا رو که تششع انرژی عشق رو میشه دریافت کرد عشق به خود به دیگران به خداوند .اصلا خود خدا هم وقتی میبینه ی نفر اینقدر از داده هاش به زیبایی استفاده میکنه ذوق میکنه برای داشتن همچین بنده ای
یکی از تاثیر پذیرهای مهم من از سریال بهشت همین احترام به غذا هست .شاید باورتون نشه قبلن وقتی ی غذایی مثل گوشت و مرغ سر سفره بود من حس میکردم دارم غذای خوب میخورم و ی چیزایی مثل همین گوجه و تخم مرغ رو بهایی بهشون نمیدادم انگار که اونا نعمت نبودن .اما از وقتی با سریال بهشت آشنا شدم و عشق شما مریم جان در آشپزی کردن برای خودتون و دیگران رو دیدم بیشتر قدردان غذاها هستم حالا هرچی کی میخواد باشه
قبلنا وقتی آشپزی میکردم مخصوصا اگر غذای وقت گیری بود با حرص و عصبانیت درسش میکردم اما الان با آرامش و با عشق سعی میکنم درسشون کنم و واسه همین هم بیشتر مواقع خوشمزه میشن .
همین ی رفتاری که من از شما یاد گرفتم دید من رو به آشپزی عوض کرد به غذاهایی که به عنوان نعمت سر سفره قرار میگیرن
آدمی که حالش خوب باشه حتی وقتی ی نیمرو هم میخوره اونقدر به دلش میشینه که شاید ی کباب دنده هم در اون لحظه ای که حالش خوبه این حس رو توش ایجاد نکنه و بر عکس آدمی که حالش بد باشه حتی کباب هم تو دهنش مزه نمیده
وقتی این حاله خوبه از درون باشه و به ی چیز بیرونی گره نخورده باشه فرقی نمیکنه غذای بیرون رو سفر چی باشه چون در هر صورت برای اون خوشمزه اس
ی چیزی دیگه ای که توی غذا خوردن شما دو عزیز برای من درس داشته و داره همین تحسین کردن و سپاسگزاری به خاطر وجود هر نوع غذاییه و تفوت قایل نشدن بین نعمت های خداست و البته سپاسگزاری از کسی که اون غذا رو تهیه کرده .شیاد بازم باورتون نشه استاد که من قبلن به خطار وجود غذا روی سفره از دیگران تشکر نمیکردم اما از بعد از آشایی با شما و مریم جان این خصلت خوب رو هم در خودم ایجاد کردم که از ته دلم صمیمانه سپاسگزاری کنم
من عاشق این ظرفهای ساده و شیک مخصوصا این قاشق چنگال های شما شدم و دوست دارم داشتنشون رو تجربه کنم
سادگی توی همه چیز شما داره موج میزنه سادگی که راحتی و کاربرد مفید الویت اولشه سادگی که از بی نیازی شما نشات میگیره نه از فقر شما
راستی ساده زیستی در عین ثروتمندی هم درس دیگه ایه که من با بودن با شماها بهش پی بردم .همیشه وقتی میشنیدم پیامبرا و اماما ساده زیست بودن به خاطر ورودی های غلط ساده زیستی با فقر مترادف شده بود توی ذهنم اما از زمانیکه با شما آشنا شدم تازه فهمیدم یعنی چی . تازه فهمیدم که هرچی ثروتمندتر بشی زرق و برق دنیا در نظرت کمرنگ تر میشه چون اصل رو درک کردی و اون رو به تمام جنبه های زندگیت تسری میدی .اصل در غذا خوردن لذت بردنه که این لذته از اون احساس آرامش درونی منشا میگیره از اون حس خوبه که دورنیه نه بیرونی حالا ظرف شما هرچی میخواد باشه .
البته میدونم که این ظرف های استاد هم گرونقیمتن .اما دل نبستن و نچسبیدن به اون فرعیاته که اینجا داره خودش رو نشون میده
این نکته آشپزی هم که دیگه نور علی نور بود. چه رنگ و لعابی پیدا کرده این فسنجونه نوش جانتون
جالبه من فکر میکردم که شما ماند ه های غذا رو دور میزین چون چون چند بار دیده بودم که اینکار رو در مورد سوپ ها انجام دادین اما الان دیدم در مورد فسنجون این اتفاق نیفتاده و فهمیدم که اشتباه فهمیدم
ی نکته ای که همین جا باز یادم اومد در مورد اعتقادات مذهبی اشتباه توی جامعه ماست .شاید باورتون نشه ولی چند روز پیش خواهرم در مورد یکی از دوستاش صحبت میکرد که میگفت غذای مانده از شب یا روز قبل رو نمیخورن چون باورشون اینه که پیامبر گفته غذای مانده نخورین !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! وقتی من این حرف رو شنیدم به عمق باورهای اشتباه مذهبی مردممون پی بردم که در 1400 سال پیش دارن زندگی میکنن و چسبیدن به فرعیاتی که توی اون زمان مطرح بوده و الن مصداقی نداره .اینجا قشنگ یاد حرفهاتون استاد در مورد جدا نکردن قرآن از شرایط و زمانه ی پیامبر افتادم
سلام به استاد عزیزم در سریال زندگی در بهشت
بفرما استاد جان ما هم منتظر بودیم ببینیم جریان درون بچه چی شد
ماشالا چه خوشتیپ شدین استاد جان
یعنی قشنگ اینجا یادم اومد که شما کلا آدمی هستین که اهل صحبت کردنین هم با خودتون و هم با دیگران و همیشه هم صحبت هاتون در جهت مثبته حتی اگر در مورد ی چیز به ظاهر ناخوشایندی باشه باز هم به سمتی سوقش میدین که توجه هم خودتون و هم مخاطبتون بره روی نکات مثبت
اتفاقا امروز توی دوره عزت نفس جلسه هفتم شما داشتین میگفتین که به جای آهنگ گوش دادن و…… همیشه با خودتون صحبت میکردین و میکنین و همین صحبت کردنه باعث شده شناختتون نسبت به خودتون بیشتر بشه و تصمصات اساسی رو توی زندگیتون سرعتر و راحت تر بگیرین. امروز من فهمیدم که این صحبت نکردن با خودم در مورد کارهایی که انجام میدم و این شناخت نداشتنه از خودم سالهای سال من رو در شک و تردیدهای خفه کننده باقی گذاشته بود و تازه امروز فهمیدم که یکی از پاشنه آشل هام همینه
بله به ما هم خوش گذشت استاد جان توی این سفر و کلی لذت بریدم همراه با شما
تحسین میکنم استاد شما رو که اینقدر روی ذهنتون کار کردین روی کنترل ذهن که استاد شدین توی این زیمنه که وقتی همچین اتفاق هایی براتون می افته خیلی زود میتونین حال خودتون رو خوب کنین
اینجا یاد صحبت هاتون افتادم استاد که کنترل ذهن به این معنی نیست که ما همیشه حالمون خوب باشه چون ما انسانیم و هیچوقت باورهای صد درصد خالص نداریم بنابراین طبیعیه که بعضی وقتها احساسمون بد بشه اما مهم نموندن توی احساس بده و هرچی کمتر توی احساس بد بمونیم یعنی در کنترل ذهن موفق تر هستیم و این اون چیزیه که من داریم این روزها تمرین میکنم
سپاسگزار داشته ها بودن به جای رفتن تو غم از دست داده ها شاید پیام اصلی این فایل برای منه چون این یکی دوروزه با ی تضاد کوچیک مواجه شدم بودم که شیطان میخواست نجواها رو شروع کنه اما این حرفها و آگاهی های شما بود که با مرور کردنشون به من کمک کرد که توی احساس بد نمونم و بتونم ذهنم رو کنترل کنم .
واقعا کار آسونی نیست این جوری رفتار کردن و عمل کردن اما وقتی به اندازه کافی تکرار بشه و به قول شما جزیی از شخصیت آدم بشه اونوقته که راحت تر میشه همین چیزی که ما داریم از شما میبینیم
چقدر حواستون به همه چی هست استاد که ی لحظه متوجه شدین مریم جان دارن اذیت میشن و جویای موضوع شدین که خوشبختانه مساله ی مهمی نبود
این رابطه عاشقانه و توام با احترام شمام آرزوست
این نکته ای که شما در مورد درون گفتین استاد که آب و شیشه رو درک نمیکنه منو یاد حرفهاتون انداخت که چیزهایی که بشر اختراع میکنه با وجود پیشرفتی که هوش و دانش بشری داشته اما به سبب انسان بودن و مطلق نبودنش همیشه ی نقص داره و هیچ چیز کاملی توی دنیای مادی وجود نداره . این درون با تمام قابلیت هاش این نقص رو هم داره که همین خودش تبدیل میشه به ی تضاد و از دل این تضاد باز هم پیشرفت های بیشتری حاصل میشه برای بهبود دادنش
این جریانات درون من رو یاد حرفاتون انداخت استاد که برای عباس منش خیلی راحته بره ی نفر رو بیاره که کارهاش رو انجام بده هم پولش رو داره و هم آزادیش رو . میتونه ی صندلی بزاره کنار دریاچه و دستور بده برن براش بگردن .اما مساله اینه که اون دوس داره حرکت کنه دوس داره تجربه کنه دوست داره بهبود بده خودش رو و دنیای اطرافش رو .همین باوره که شما رو میبره به جستجو کردن در دریاچه کاری که خیلی به نظر سخت هم میاد و در جریان این حرکت کردنه هست که تجربه های جدید زیادی رو تجربه میکنه و بزرگتر میشه
و نکته ی مهمش اینه که عباس منشی که اینهمه روی خودش کار کرده هم ی انسانه و ترس ها به سراغش میان اما با وجود ترسی که داره قدم ورمیداره و میره جلو چون باور داره که خداوند در هر شرایطی حامی اونه و ازش حمایت میکنه اما در عین حال تسلیم و سرسپرده اس به همون خدا .تسلیم جریان هدایتش .کاری که فکر میکنه درسته رو انجام میده و بقیش رو میسپره به اون جریان و رها ست و نمیچسبه به ی راه حل خاص
چقدر وقتی داشتین تعریف میکردین ترس وجود من رو هم گرفت
چقدر یادآور داستانتون توی اون باغ کنار قبرستان بود یادآور ایمان راستینی که نشون دادیدن و بر ترستون غلبه کردین و از چادرتون اومدین بیرون
و چقدر ما هم داریم یاد میگیریم شجاع بودن و نترسیدن رو از شما. همین امروز بود که میخواستم ی کاری رو انجام بدم اما ترس وجودم رو گرفته بود در حدی که میخاستم بی خیال اون کار بشم و به دامادمون زنگ بزنم بیاد اون کار رو انجام بده اما مدام حرفهای شما توی ذهنم مرور میشد که از هرچی میترسی باید بری تو دلش در حد چند دقیقه با خودم کلنجار رفتم که اون کار رو انجام بدم یا نه تمام وجودم داشت میلرزید اما بالاخره حرفهای شما کار خودش رو کرد و من اون کار رو انجام دادم و دیدم که اتفاق خاصی هم نیفتاد و خیلی راحت بود .
همین جا فایل رو استاپ کردم و با خودم فکر کردم که وقتی استاد میگه خدا کارهای من رو انجام میده این نیست که بشینه ی جا و کاری نکنه وخدا کرها ردیف کنه. عباس منش سمت خودش رو انجام میده حرکت میکنه قدم ورمیداره ایده هایی که بهش گفته میشه رو انجام میده حالا اگر نتیجه داد که خیلی خوب اما اگر نتیجه نده دیگه میسپاره به خدا و رها میکنه اگر قرار باشه انجام بشه میشه واگر قرار بشه انجام نشه هم نمیشه .
چه آگاهی های جالبی در مورد پیدا کردن اشیا شنیدم که تا حالا ازشون خبر نداشتم . خداییش این سریال بهشت منبع آگاهی های مفیده در زمینه های مختلف .خدا رو شکر که در مدار شنیدنش قرار دارم و اینا الکی نیست وقتی صاحب بهشت به منبع وصل باشه شاگردهاش هم به واسطه اون به منبع آگاهی ها وصل میشن بدون اینکه تلاش خاصی بکنن برای کسب اون آگاهی ها اون آگاهی ها بهشون داده میشه چون در مدارش هستن
این اتفاق و این دیدگاه االخیر فی ما وقع داشتن من رو یاد دوازده قدم اانداخت که وقتی ما توی مسیر درست باشیم و احساسمون خوب باشه هر اتفاقی که میافته به نفع ماست قشنگ اون تکرار و تاکید شما بر هر اتفاقی که بیفته رو خوب به یاد میارم و اون حال و احساس شما موقع بیان کردن این موضوع
و اینکه خیلی از اشتباهات ما ندانسته رخ میده و ما نباید خودمون رو سرزنش کنیم وحتی اگر دانسته هم باشه باید درسش رو بگیریم و نذاریم دیگه تکرار بشه
باز هم یادآوری آزادی مالی شما استاد داره بهم میگه که چقدر ثروتمند شدن با شکوهه
و اینکه دنیای مادی دنیای گذراییه پس نباید لذت بردن رو به تعویق بندازیم که موقع از دست دادن چیزی یا مرگ خودمون حسرت تجربه نکردنش رو بخوریم…
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمت های این سریال، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD336MB21 دقیقه
بنام فرمانروای کل جهان هستی
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان عزیزم
خدایا سپاسگزارم بخاطر این قسمت از سریال زندگی در بهشت کلی درس بود ک اولین بار نگاه کردم و بعد شروع به نوت برداری
ی صبحانه خوشمزه تخم مرغ آبپز با مخلفاتی ک تزیین شده بود روی تخم مرغ های ابپزی ک بریده بریده شده بودن و خیلی مرتب کنار هم قرار گرفته بودن و کنارش هم فسنجون ک روغن روش داشت نشون میداد چ فسنجون هیولایی بوده و اتفاقا دیروز هم عزیز دل ما هم ی فسنجون خوشمزه درست کرده بود و چقدر از خوردنش ذوق میکردم و سپاسگزاری میکردم و از خدای خودم
وتحسینتون میکنم خانم شایسته مهربان ک با عشق میاین صبحانه رو اینطوری تزیین میکنین
ومیارین سرمیز ونوش جانتون این صبحانه خوشمزه
و بریم از مسافرتی ک برگشتین چ اتفاقاتی افتاد و درس بگیریم
اول اینکه وقتی که گفتین ۹تا مرغ و خروسها و بوقلمون جو توسط کیودیها خورده شدن من ک فقط با دیدن هرروز این بوقلمون و لپی چقدر لذت بردیم و چ خاطره هایی باهاش داشتیم وقتی استاد لباس خانم شایسته رو پوشیده بودن و جو دور استاد میچرخید و استاد با عشق چقدر نوازش میکرد یا اون لپی ک میومد سرشانه استاد چقدر خاطره خوب داشتیم و گفتین وقتی بااین اتفاق مواجه شدین اولش ناراحت شدین و سعی کردین ک تمرکز بزارین روی جوجه های دیگه
خدایا سپاسگزار هستم ک جوجه ها سالم هستن که ی قفس آب داشت اما غذا نداشت یا ی قفس دیگه برعکس این بود ک غذا داشت اما اب برای خوردن نداشتن
فکر کردم پیش خودم ک هیچبرگی ب اذن خداوند بر روی زمین نمیفته
ک چی میشه این مرغها و بوقلمون خورده شدن اما این جوجها بدون آب یا غذا زنده هستن و درسی ک استاد عزیزم بهمون داد و یاداوری کردن که ممکنه برامون ی اتفاقی بیفته ی چیزی رو از دست بدیم و بریم توی غم از دست دادنش
اینکه به اون اتفاقی ک افتاده زاویه دیدم به اون قضیه چطوریه و سعی کنم جوری نگاه کنم ک اگه ناراحت شدم زیاد توی اون ناراحتی نمونم و سعی کنم خودم رو به احساس خوب برسونم چون این رو میدونم هرچی توی احساس غم و ناراحتی باشم از جنس اون اتفاقات بیشتر وارد زندگیم میکنم
و چطوری خودم رو به اون احساس خوب برسونم؟؟
با سپاسگزار بودن از اون داشتهایی که داریم از اون نعمتهایی ک داریم و با تغییر زاویه دیدمون به احساس خوب برسونیم و کنترل ذهن داشته باشیم و پاداشها هم خداوند به کسی که اینطوری نگاه میکنه داده میشه مثل استادعزیز ک اینقدر به موضوعات جوری نگاه میکنه ک خودش رو در احساس خوب نگه داره و بمن در عمل داره بهم درس میده که فقط در حرف نباشه ک بیام بنویسم اما خدا رو شکر دارم تمام سعی خودمون رو میکنم ک در لایو دیروز از اصل صحبت کردین ک تکرار کنیم و سعی کنیم توش خوب بشیم البته با ادامه دادن و اون هم تکامل میخواد ک اگه من تمام سعی خودم رو بکنم ک واکنش گرا نباشم و با ی چیز کوچیک بهم نریزم و هی تمرین کنم و قویتر بشم بجای میرسم ک مثل ادمایی ک موفق شدن ذهنشون در هر شرایطی کنترل کنن پس منم میتونم البته با طی کردن تکامل بعضی وقتها بوده ک ی چالش برمیخورم و ناراحت میشم وقتی توی ناراحتی میمونم اون موقع ک سعی نمیکنم خودم رو به احساسخوب نزدیک کنم میبینم داره ی چیز ناراحت کننده دیگه میرسه همون موقع میگم خدایا تسلیم خودت درستش کن و میام داخل سایت و رها میکنم میبینم چقدر خوب خداوند درستش میکنه
وقتی خورده شدن مرغ ها و بوقلمونها توسط کیودیها این تضاد اومد ک استادعزیز دنبال راه حل باشن ک اگه مسافرتی رفتن هم مرغ ها شاد باشن هم خیال شما راحت باشه ک ی دیواره محافظ براشون درست کنید ک نرن تو جنگل ک حیوانات بهشون حمله کنن
و درسی ک گرفتم و توضیح دادین ک از دست دادن مرغ ها و جو ک اینقدر باهاشون خاطره داشتین وقتی خورده شدن و از دست رفتن خوشحال شدین ک باهاشون خوب خاطره داشتین یا جو رو بغل میکردین و نوازش میکردین و بازی میکردین ومیخندیدن و در کل با بودنشون بهترین استفاده و لذت بردین از وجودشون
و این جمله شما ک این دنیا گذرا است ی لحظه اشک تو چشمام جمع شد ک چقدر با عزیزانم ک پیشم هستن چقدر از وجودشون لذت میبرم آیا از وجودشون با هم بودن دارم لذت میبرم آیا هر روز خاطره خوب باهم داشتن رو دارم؟ایا هر روز سپاسگزارم از وجودشون در زندگیم هستم ؟آیا وقت میزارم ک باهاشون بازی کنم و خاطره خوب بسازم؟آیا هرروز بچهام رو میبینم بغلشون میکنم و در آغوششون میگرم حسرت خوردن فایده نداره الان ک فهمیدمش انجام بدم و تمرین کنم به عشق دادن و تا عشق ندم جاری نمیشه
واقعا استاد همینطوره تا وقتی ی نعمتی داریم قدرش رو نمیدونیم وقتی که اون نعمت از دست میدیم ک ای کاش فلان کار رو میکردم یا مواظب اون وسیله بودم و نهایت استفاده از اون وسیله رو میبردم
و حسرت خوردن دیگه فایده نداره الان این درس داده شد ک بجایی اینکه هی از خدا بخوام ک چی میخوام چی نمیخوام بیام از این چیزهایی که دارم از نعمتهایی ک دارم لذتش رو ببرم و سپاسگزار باشم و سطلم با همین لذت بردن و سپاسگزاری بزرگ میشه و میتونم نعمتهای دیگه رو دریافت کنم و طبیعی نعمت و ثروت خودش میاد
خدایا شکرت ک میگی من مینویسم ک تا وقتی از نعمتهایی ک دارم لذتش رو نبرم نعمتهای جدید داده نمیشه بلکه با ناسپاسی گرفته میشه خدایا شکرت بخاطر هر انچه که در زنگیم دادی و نعمتهایی ک دارم سپاسگزارم
و چالش دیگه هم از دست دادن درون هست چقدر درس میشه گرفت خدایا صد هزار مرتبه شکر
وقتی میاین اول صبح از ی فضای رویایی تو بهشتمون توی نور صبح فیلم بگیرین و
درون میفته داخل دریاچه با اون اطلاعاتی که در راه برگشت از فراوانی کشتیها گرفته شده بود از اون قبرستون ک سراسر زیبایی و سرسبز بود یا باغ های پرتغال تو حافظه بچه درون بود و میره زیر اب واقعا کنترل ذهن قوی باید داشته باشی ک استاد جوری به این موضوع نگاه میکنه ک چقدر درس گرفتیم از این اتفاق
اونجایی که گفتین اولین بار ک اومدم با لباس غواصی درون رو پیدا کنم توی اب پام خورد به کف زمین ی حالتی ک لجن خیلی نرم تا مچ پا فرو رفت ترس گرفت منو ک گفنین نکنه مار یا ی حیوونی باشه گاز بگیره و دریایی ک مطلقا تاریک بود ک با چراغ قوه ادامه دادی و عقب نکشیدی و یا پاتون توی گلای میرفت ک نمیدونستین چی هست و اولش هم ترسیده بودین و شانس پیدا کردن درون ادامه دادن بود و چون خط قرمز شما اینه اگه ی چیزی بترسونه شما رو غلبه میکنید بر اون ترس یاد اون باغ و جنگل افتادم که برای نوشتن کتابتون با ی چادر در وسط باغ از چادر بیرون اومدین و حمله کردین بر ترسهاتون خدایا بهم شجاعت بده ک بتونم بر ترسهام غلبه کنم ک یکیش محاجرت از ی شهر کوچیک به تهران بود ک اولش چنین چیزی برام بود ک همه اون چیزی ک داری رو رها کنی وبیای جایی که هیچ شناختی نداری مغازه روجمع کنی با درامد خوبی ک داری بیای جایی که هیچ چیز معلوم نیست فقط ایمان به خدا باشه موقعی حرکت کنی ک همه بگن خل و دیوانه شده و همون موقعی ک شروع این بیماری بود ک هیچ جا اجازه نمیدادن خانه اجاره کنی اما خداوند پاسخ میده و حرکت کردم به دل ناشناخته ها
و استاد عزیزم تحسینت میکنم شجاعتت رو دلیر بودنت رو ک بمن میگی تو حرکت کن خدا حواسش بهت هست تو قدم بردار اگه حتی میترسی ما نشون میدیم راه رو حتی اگر اون هدف پیدا کردن درون باشه اما نتیجه نده در آینده این مهارت غواصی بدردت میخوره ک باید مهارتش رو یاد بگیری
و استاد عزیزم با اون نگاه مثبت اندیشی ک دارین به این موضوع اینطوری نگاه کردین
ک ی عالمه برترسام غلبه کردم ی عالمه مهارتم تو غواصی بیشتر شد
ک این تجربه رو بما گفتین
توی زندگی ما از این اتفاقات میفته
اما نگاهی ک ما به اتفاقات داریم باعث میشه ک چرخ زندگیمون روانتر بگرده بجای سرزنش کردن به اتفاقی ک افتاده بگم اشکالی نداره خیریتی بوده و الخیر فی ماوقع
روش زندگی کردن این نیست هیچ اتفاق ناجالبی رخ نده زندگی اینه که اگه این اتفاقات افتاد واکنش ما به این اتفاقات نشون میده ک در ادامه زندگی به چ سمتی خواهیم رفت به سمت اتفاقات مثبت تر یا به سمت اتفاقات ناراحت کننده تر و این اتفاقات باعث میشه چیزهای جدید یاد بگیریم
و خدا رو شکر میکنم و تحسین میکنم ثروت استاد عزیز رو با هیچ گونه ناراحتی میرن درون سفارش میدن ک از این زیبایهای خداوند بیشتر فیلم گرفته بشه و لذت دیدن این فایلها رو ک بادرون گرفته میشه بیشتر قدردان باشم قدردان زحمات استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و قدردان این سایت الهی باشم
و تحسین میکنم خواهر گرانقدر شما استاد عزیزم ک باهنر و استعداد این عروسک عمو نوروز اینقدر زیبا درست کردن و بشما هدیه دادن و قدردادن این هدیه هستین ک روی یکی از موتورهای زیباتون گذاشتین ک از دیدنش لذت ببرین
کامنتم خیلی طولانی شد سپاسگزارم از همه بچه های سایت ک کامنتهای عاالی میزارن
درون اگه قطعاتش از آهن ربا باشه میشه ی آهن ربا سنگین سفارش و داخل دریاچه انداخت و مث همون چکش بیرون اورد
عاااشقتونم من