سریال زندگی در بهشت | قسمت 227

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار محمدعلی عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام خدمت استاد عزیزم

سلام خدمت خانم شایسته مهربان

و سلام خدمت دوستان زندگی در بهشت

الهی شکرت که امروز هم لیاقت حضور در این بهشت را دارم ،لیاقت نوشتن در این سایت که خودش نوعی سپاسگزاری کردن از خداوند و استاد عزیزم و خانم شایسته و آقا ابراهیم و خانم فرهادی هست که با عشق برای من و امثال من زحمت میکشند و بهترین سایت دنیا را آماده و بروز می‌کنند تا ما بتوانیم از آگاهی های این سایت استفاده کنیم

و در حد امکان زندگی بهتری برای خودمان خلق کنیم

سپاسگزارم

استاد جانم خدا قوت ،مثل همیشه پر انرژی و با عشق دارید برای این پارادایس زیبا وقت میزارید

نوش جانتون این همه زیبایی و خوشبختی

خواهر جانم ،همون لحظه که گفتی دوستانی که از روز اول زندگی در بهشت با ما بودن بیان و از تغییرات بگن

یه چیزی درونم شعله ور شد که محمد پاشو و دست بکار شو و از روزهایی که با این زندگی در بهشت با این عزیزان بهترین لحظات را تجربه کردی بنویس

استاد جان من خیلی از روزها پا به پای شما تو این بهشت قدم زدم ،خندیدم ،اشک شوق ریختم ،قدم زدم ،قایق سواری کردم ،رفتم تو دل این جنگل ساعتها نشستم ،از زوایای مختلف طلوع و غروب خورشید را دیدم

از اون طرف دریاچه صدای شادی و شوخی های شما را با خانم شایسته عزیزم شنیدم و لبخند زدم

با خدا حرف زدم و سپاسگزاری کردم و این نوع و سبک زندگی را از الله یکتا خواستم

خدایا خودت ذهنم را باز کن

آره یادش بخیر اومدید پارادایس

شروع کردید به زیبا سازی هر چه بیشتر این بهشت

۱ نرده های اطراف خونه را برداشتید

۲پنجره های خونه را جدید کردید

۳ریسه چراغ زدید به دیوارهای بیرون خونه

۴..کلی تغییرات تو سیستم برق انجام دادید

۵.خواهر جانم هر بار کلی دکوراسیون خونه را جابه جا کرد و زیبا تر شد

۶..نور افکن بزرگ زدید کنار پله پشت خونه

۷..حتی پله داخل آب هم جا به جا شد

۸..سایه بان محکم کاری شد

۹..تمساح دریاچه نابود شد

۱۰..برای لاک پشت ها تله گذاشتید

۱۱..دوش حمام تو هوای آزاد با ویو طبیعی

۱۲..بعد استخر و جکوزی سفارش دادید

۱۳.خواهر جانم دکوراسیون داخل آشپزخانه را کلی تغییر داد به کمک لری عزیز ..فضا سازی بهتر

۱۴.سینک ظرفشویی عوض شد

۱۵..تخت خواب ۲بار تعویض شد

۱۶..چیدمان مبلها،قالی ها ،عوض شد

۱۷..آینه بزرگ و عالی نصب شد

۱۸..داخل خونه کلی نور پردازی خوشکل و رنگارنگ شد

۱۹..شروع به هرس کاری جنگل کردید

۲۰..تریل زدید در حد لالیگا

۲۱.دور تا دور دریاچه پاکسازی شد

از کندن درخت با ماشین ،تا بریدن با قیچی ،و ادامه دادن تکاملی با آره خفن

۲۲..آتیش زدن شاخ برگهای بریده شده

۲۳,..استفاده از آتیش برای پاکسازی جنگل پای پلیس و اخطار گرفتن هم پیش اومد

۲۴..از خاموش کردن آتیش با بطری پلاستیکی ،با کفشهای خفن اصل ،با بیل ،با آب ،با

وزش هدایتی باد توسط خداوند مهربان

کفش های سوخته شده ،پاهای سیاه شده

یادش بخیر ،،حتی اون روزهای اولی که استاد شروع به تریل کرد

۲۵..ایده ساختن و نصب فایر پیت که یکی از عشقهای من هست آتیش تو دل جنگل ،شب و آتیش

پیاز چال های معروف خانم شایسته عزیزم

۲۶..ایده نابود کردن پشه های اطراف خونه با اون وسیله که بوی بدی میداد

۲۷..پاکسازی واژه بین بردن مورچه های معروف با اون نیشهای خفن

۲۸..ایده بریدن درخت‌ها ،برش دادن ،تیکه کردن برای آتیش

۲۹..یا خدا خریدن کلی وسیله و ابزار خفن از قیچی ،اره ،تبر برقی ،پیچ ،مهره ،دریل ،چکش ،میخکوب ،کلس دستگاه برش چوب ،و……

خود این وسایلی که خریده شد دریایی از فراوانی نعمت و ثروت بود

۳۰..خریدن اولین مرغذ،خروس ،اردک ۳۱..احداث اولین خونه با فنس

۳۲ایده اولیه خونه کوچیک برای مرغ خروس ها که به تازگی خروس ها و بوقلمون دارن اونجا زندگی میکنند

۳۳..چندین چند بار جا به جا کردن خونه مرغ ها

۳۴..ایده خریدن شاب پیش ساخته

و نصب کردن اون تو محیط

۳۵..نصب شیر آب ،برق برای شاب۳۶

تعمیر و تعویض پمپ آب ،بیرون کشیدن پمپ آب توسط اون فرد به ظاهر بد اخلاق که بازم استاد جانم و خانم شایسته بهترین وجه اون آدم بیرون کشیدن یادتون هست مربا و عسل آورد براتون

۳۷..آقای لری مهربان و وفادار هم که همیشه همه جا بود و هست خدایا شکرت

۳۸..ایده ساختن چیکن برای مرغها یکم بزرگتر ،چرخ دار و متحرک

۳۹..درب برقی گذاشتن برای خونه مرغها

۴۰..ایده جوجه کشی ،خرید کلی تخم مرغ از نژاد های مختلف

۴۱..خریدن کلی جوجه ۱روزه مرغ ،بوقلمون..سفارش های اینترنتی و خرید جوجه با نژاد مختلف و انتخاب جنسیت

۴۲…رفتن استاد عزیزم پیش اون دوستی که هم کلانتر بود ،هم مزرعه دار

هم کشیش ..یادش بخیر

۴۳..خانم شایسته عشق هم با لذت کلی تجربه جوجه کشی تو اون شب‌های بارانی ،تنها تجربه کرد

۴۴..خواهر جان عشقم تونست کلی بر ترس هاش غلبه کنه ،تکاملی تو تاریکی رفت و خدا را شکر الان تو دل تاریکی می‌تونه تو این جنگل تا درب اصلی پارادایس تو دل شب پیاده بره

۴۵..ای جانم موتور سواری خانم شایسته

که بازم آهسته و آهسته تونست یاد بگیره

۴۶..استاد عزیزم تونست به مدت طولانی با هدایت الهی کلی وزن کم کنه

و مدتها فقط غذاهای سبزیجاتی نوش جان کرد

۴۷..ایده ساختن چیکن بزرگ

۴۸..خریدن طاووس

۴۹..ایده نصب اون چادر بزرگه که برای مدتی

کارگاه نجاری بود

۵۰..ایده فوق‌العاده کارگاه بزرگ

که خودش کلی تجربه عالی به همراه داشت

از شروع خاک برداری ،بتن ریزی کف ،شناژ ،شیب بندی ،تا نصب سوله ،نصب دیوارها ،بتن ریزی اطراف کارگاه

۵۱..ترمیم شکاف های زمین بعد از باران کنار کارگاه ،بواسطه شدت آبی که از بالای سقف می‌ریخت روی زمین

۵۲..ایده چمن کاری زمین

۵۳..کلی خرید محصولات ،غذاهای دام ،

انواع کود ها و بذر گیاه

۵۴..درگیر شدن با کیودی

۵۵..آتیش زدن مخروطی درخت های فرسوده

۵۶..جا به جایی هر دفعه چیکن برای

ریختن کود مرغها در مناطق مختلف زمین

۵۷..باران ها و طوفانهای سیل آسا ،یادش بخیر تا لب به لب خونه آب اومد

دریاچه سرریز شد

و جالب اون که بعد از ۲سال تازه اون قسمت خروجی آب را کنار دریاچه پیدا کردید

۵۸..ایده خریدن تراکتور

۵۹..ایده خریدن تانکر سوخت

۶۰..گیر کردن تراکتور تو زمین روزهای اول و بیرون کشیدن

۶۱..تمیز کاری اطراف اون شاب قدیمی

و پیدا کردن استخوان های گوسفند ها

۶۲..تو پاکسازی جنگل اطراف دریاچه

خونه سگ آبی را دیدیم

۶۳..دیدن آهو تو پارادایس توسط خانم شایسته عزیز

۶۴..خریدن اون تنور پیتزا پز عالی و تجربه درست کردن غذاهای خوشمزه

از آوردن تا نصب تنور روی میز کنار دریاچه

۶۵..نشست کردن میز بواسطه سنگینی تنور پیتزا

۶۶..پیدا کردن لونه پاک مهاجر پایین راهرو خونه ،بریدن چوبها و بیرون کشیدن تخم ها

۶۷..افتادن جت اسکی با یدک کش داخل آب ،استاد جانم با اون مهارت عالی رفت زیر آب و طناب بست و بیرون کشید

۶۸..هرس کاری زمین با تراکتور و اون دستگاه خفن که بهش وصل هست

۶۹..طبقه بندی کردن داخل کارگاه و فضا سازی عالی برای چیدمان وسایل

۷۰..نصب لاستیکی برای پایین درب های کارگاه که آب باران داخل نیاد

۷۱.. افتادن درون بچه چند بار داخل جنگل و دفعه آخر سقوط داخل دریاچه

۷۲..بعد از مدتها استاد لباس غواصی پوشید کلی تجربه کسب کرد

۷۳.بازم غلبه بر ترس های خانم شایسته عزیزم شنا کردن تو دریاچه

۷۴..جت اسکی سواری خانم شایسته به تنهایی

۷۵..ایده نصب لونه مخصوص برای تخم گذاری مرغها به چیکن بزرگه

۷۶..افتادن زنجیر اره برقی ،و یادگیری اصول نصب زنجیر ،سرویس کاری اره برقی

۷۷..کشتن مار

۷۸..نور پردازی خفن جدید برای محیط جلو خونه که شب را مثل روز روشن می‌کنه

پروژکتور های بزرگ و هیولا ۳ طرف ورودی

۷۹..هرس کردن درخت‌های کاج اطراف دریاچه

۸۰..خریدن دوباره گوسفند و بز

۸۱..نصب فنس های الکترونیکی

۸۲..جوجه کشی،از تخم مرغ های اصل پارادایس چه با دستگاه ،چه توسط مرغ های کرچ شده

۸۳..تولید کلی جوجه اصل پارادایس

۸۴..درست کردن محوطه جدید برای مامان مرغی ،مامان هلالی و جوجه ها

۸۵..توری کشیدن روی این محوطه

۸۶..شکار شدن داک توسط پرنده و خراب شدن توری

۸۷..ایده هرس کاری محیط توسط بزها

۸۸..نصب فنس در ابعاد بزرگ

۸۹..ایده ساختن مزرعه برای خانم شایسته

۹۰..صفر تا صد ساختن مزرعه ،از خرید چوب ،تا ساختن

۹۱..آشنایی با کلی وسایل جدید نجاری

۹۲..بالا رفتن مهارت و سریعتر انجام دادن کارهای تجاری برای مزرعه

۹۳..,رنگ کاری چوپ ها

۹۴..ایده خراطی استاد ،ساختن وسایل چوبی

۹۵..دیدن هزاران ساعت فیلم آموزشی در زمینه های مختلف برای زندگی در این محیط روستایی و صد البته که همش سود بود سود

۹۶..چیدمان کل وسایل ،از آوری تا تراکتور ،موتورها ،جت اسکی ،و….داخل کارگاه

۹۷..جا به جایی چیکن ها با پای پیاده استاد میبرد تا اونطرف دریاچه ،

برگشتن بوقلمون ها و اون شیوه غذا دادن تا استاد و خانم شایسته بتوانند سریع برگردند سمت خونه

حتی یه مدتی با جت اسکی از روی دریاچه تردد میکردن

۹۸..قطع کردن دانه اماده مرغ و خروس ها ،و اینکه تکاملی یاد گرفتن از محیط طبیعی تغذیه کنند

۹۹..نصب سیستم آبرسانی بار ها و بار ها به اشکال مختلف و هی بروز تر شد

۱۰۰..نصب چادر بزرگ بر روی چیکن تراکتور برای در امان ماندن مرغها در برابر باران ها

۱۰۱..نصب چتری برای جمع آوری فضولات مرغها و جلوگیری از کثیف کاری روی هم دیگه

۱۰۲..افتادن چکش تو قسمت‌های اول تو آب ،و بعد بیرون کشیدن با آهن ربای خفن

۱۰۳..تجربه دیدن طلوع ها ،مه رویایی ،و غروب هابی که فقط فقط مختص بهشت هست

۱۰۴..دیدن کلی عنکبوت های خفن

و اون تا عنکبوت های زیبا

۱۰۵. و حالا هم ایده پرورش جوجه اردک های فکلی و ناز

که حتما حتما کلی درس جدید با خودشون به همراه دارن

و اولین درس اینکه نسبت به جوجه مرغ ضعیف تر هستن و احتیاج به مواظبت بیشتری دارن

و کلی کارهای دیگه که الان حضور ذهن ندارم

استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان امیدوارم تونسته باشم با این نوشته ها

گوشه آیی از زحمات شما را جبران کنم

خدایا شکرت چقدر با این سریال روش و مسیر زندگی های ما عباس منشی ها تغییر کرد

روابط عالی تجربه کردیم

حال و احساس مان خوب شد

بیماریها رفت

پول و ثروت و خوشبختی وارد زندگی هایمان شد

و از همه مهمتر شیوه صحیح زندگی کردن و لذت بردن را یاد گرفتیم

یاد گرفتیم که خدا همه چیز میشود همه کس را به شرط پاکی دل و..

استاد جانم من ارادت قلبی خاصی نسبت به شما و خواهر جانم دارم

امیدوارم هر چه زودتر از نزدیک شما را ببینم

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    460MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

87 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهرا و صدیقه» در این صفحه: 2
  1. -
    زهرا و صدیقه گفته:
    مدت عضویت: 1948 روز

    به نام خدای یکتا

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته بی نظیر و تمام دوستان عزیزم

    امروز وقتی فایل رو دانلود کردم و داشتم کنار باقی قسمت های زندگی در بهشت سیو میکردم یه لحظه نگاه کردم دیدم خدای من زندگی در بهشت۲۲۷ قسمت شده😍😍😍😍😍چقدر با زندگی در بهشت یاد گرفتم و بزرگ شدم و رشد کردم .داشتم با خودم میگفتم چقدر این فایلها تک تک کلمات و لحظاتش اگاهی دهنده هست و درس داره و خودش یه دوره آموزشی خیلی خیلی ارزشمنده که در تمامشون هر بار آموزشها و اگاهی هایی که استاد تو بقیه فایلها و اموزشهاشون میگن رو در عمل دیدیم و برام خیلی جالب بود همزمانی که وقتی فایل رو دیدم خانم شایسته عزیز هم دقیقا به همین نکته اشاره کردن 😍 شروع زندگی در بهشت تقریبا همزمان شد با ورود من به سایت و این مسیر زیبا .و وقتی نگاه میکنم به روند رشد خودم تا به الآن رد پای تمام عمل گرایی ها و اگاهی های زندگی در بهشت رو هم در کنار فایلهای دیگه ی استاد به وضوح و شفاف و مکمل میبینم.خیلی خوب یادمه که زمانی که استاد اومدن به این بهشت تو یه لایو که حالا درست خاطرم نیست دقیقا کدوم لایو ولی یادمه استاد تنها بودن و خانم شایسته تمپا بودن و کم کم روند تکامل با اومدن خانم شایسته به پارادایس و ضبط قسمت های مختلف این مستند اروم اروم شروع شد .و درست همزمان بود با شروع تحولاتی که من اول مسیرش بودم.هر تغییر و تحولی که تو پارادایس تو اجرای هر پروژه و ایده ایجاد شد شروع یه خواسته و باور و عمل و یه تحول در زندگی من شد و یه تغییر که ریشش برمیگرده به توحید عملی که تو رفتارها و و اعمال و پروژه های شما دو تا استاد بینظیرم دیدم .چند روز پیش داشتم اولین دفتری که اوایل وارد شدنم به مسیر یاد داشت برداری میکردم رو نگاه میکردم دیدم صفحات اول حتی شکرگذاری بلد نبودم و تا مدتها چیزی پیدا نمیکردم بابتش شکرگذار باشم و فقط در انتهای هر روز با مداد رنگیام هر روز با یک رنگ بارها و بارها فقط مینوشتم خدایا شکرت و اروم اروم با دیدن زیباییهای پارادایس و نگاه زیبای شما نگاه من هم به خودم به زندگیم و به داشته هام زیبا و زیباتر شد و این روند تکاملی همچنان ادامه داره.اول یاد گرفتم اطرافم و زیبایی های اطرافم از ادمها تا گل و بوته ها و هر چیزی رو بیشتر ببینم و اروم اروم با روند پروژه های شما تو این بهشت زیبا از روزای اول که وسایل اضافی رو ریختین بیرون و شروع زندگی در این بهشت رو بر بر مبنای سادگی و کارایی وسایل قراردادین و وسایل اضافی رو لری برد.بریدن نرده ها.بوته ها و درختای زائد که خودش کلی تکاملی پیش رفت و اره ها و ابزار های مختلف که خودش روند بهبود دائمی باورها و کنترل ذهن رو به شکل عملی ثبت کرده و حل تضاد ها و مسائل مختلف و روش های راحت و راحت تر .خرید مرغ و خروس و جوجه ها و نگهداری و پرورششون و ساخت چیکن شاه.شاپ.تریل زیبا و فلکه مریم.تنها بودن خانم شایسته تو پارادایس و تدوین اون همه فایل سفرنامه با اون نظم تکاملی.موتور سوار شدن خانم شایسته.عوض کردن درهای ورودی و نصب اینه های بزرگ تو قسمت های مختلف خونه.اومدن مهمونها و تمام کارهایی که عاشقانه و با هم فکری و با عشق قدم به قدم انجام دادین و تو تمام پروژه ها این عشق و این رابطه زیبای شما به زیبایی پیداست و ثبت شده و درسهاو درسها و درسهایی که انتها نداره …از اولین کارایی که زندگی در بهشت انگیزش رو در من ایجاد کرد ساخت یه فایر پیت بود که روزی که ساختمش و اون حال عجیب و شادی و انگیزه و شعفی که منو کشوند به حیاطمون و طبیعت که تازه باهاش آشتی شده بودم و تجربه های جدید. خیلی روز زیبایی بود رفتم تو حیاط و به خودم و به جهان گفتم من امروز اومدم فایر پیت بسازم و هر ابزاری که الان هست و داریم رو میخوام و با هر وسیله که داشتیم شروع کردم یه فایر پیت نقلی با آجر بنایی و سیمان ساختم و بیشتر روزا میرفتم کنارش آتیش درست میکردم و زیبایی های دنیا رو و خدا رو و خودم رو جستجو میکردم وشکرگذاری میکردم. اوایل اطرافیانم فکر میکردن دیوونه شدم ولی کم کم همون فایر پیت باعث شد خانواده ای که از هم دور بودیم دور هم جمع بشیم و چایی اتیشی بخوریم. باعث شد مادرم ما رو کنار هم ببینه و بخنده.اوایل که میرفتم هر بار یکی از اطرافیانم میومدن و میگفتن دختر این اداها چیه از خودت در میاری کدوم دختری تو روستا وسط زمستون خوشحال ساعتها نشسته پای اتیش سنگین و رنگین باش معلوم هست چکار میکنی تو آخه😂😂اروم اروم همون اطرافیانم یه روزایی که سرم شلوغ بود اسرارم میکردن که زهرا ما چایی اتیشی و غذاهای اتیش تو رو میخوایم پایه شده بودن و کلی خاطرات زیبا برامون ایجاد شد.تغییراتی در وجود من که اطرافیانم رو هم شاد میکرد.زندگی در بهشت با تمام روند تکاملیش تو وجود من هم یه خونه تکونی و بساز و نو کن و تغییرات اساسی ایجاد کرد .جهاد پولادین که اولش شبیه به ادا بود و کم کم شخصیتم شد جهادی که گفت پاشو و نرده های منفی و باور های اشتباهی که جلو دیدت به زیبایی ها رو گرفته ببر و از بین ببر.درختهای هرز باور های غلط وجودت رو پیدا کن و ببر وببر و بسوزون ریشه هر چی که ۳۴ سال فکر کردی درسته و جاشون درسته بسوزون که جاش علفهای سبز و شفاف و گل های زیبا دربیاد.بساز یه انبار بزرگ و یه سوله و داشته هات رو باعشق هر روز توش سیو کن و شکرگزارشون باش که از گزند باد و بارون و سرما حفظ بشن و هر روز برو ببینشون و بابتشون سپاسگذاری کن.هر روز زیبا و زیباتر کن و حرکت کن.تا قبل از ورودم به این مسیر هر بار تو بحث طراحی چهره و آناتومی اساتیدم تمرین میدادن که چهره خودم رو تو آینه از زوایای مختلف طراحی کنم انقدر با خودم قهر و غریبه بودم که به هر ضرب و زوری از انجامش در میرفتم.مینشستم از چهره دوستام طراحی میکردم.آینه رو بدون آرایش با زجر نگاه میکردم چه برسه به اینکه بخوام بشینم روبه روی خودم و خودم رو طراحی کنم.بار اول اگه اشتباه نکنم که خانم شایسته پارادایس تنها بودن تو یکی از قسمت ها داشتن میگفتن که آرایش نمیکنن اون زمان من حتی هنوز چهره خانم شایسته رو هم ندیده بودم اما همین باور من هم شد که منم میتونم کم کم زیبایی های خودم رو دیدم و دیدم بابااااا من این همه زیبایی داشتم و نمیدیدم .دیدم آخه دختر چشمای زیبا و روشن و پوست صاف و موهایی که خدا برام رنگ زده اینها رو چرا تا الان نمیدیدم یه روز خیلی زیبا لوازم آرایشم رو که تمام اعتماد به نفسم از چهرم به اون چهار تا قلم بسته بود رو با جدیت ریختم تو سطل زباله و از اون روز هر روز و هر لحظه خودم رو که باطن و ظاهرم رو زیبا و زیبا تر دیدم اولین کاری که کردم یه نقاشی از چهره خودم جلوی آینه کشیدم و چسبوندم بالای میز کارم و هر روز میبینمش و هر روز خدا رو بابت تمام داشته هام و زیبایی هام شکر میکنم و زیبا تر اینکه دیگه اون زیبایی که برام مهمه و اولویت هست زیبایی قلبم هست و زیبایی وجودم که خدا خودش تو این روند تکاملی مثل یه الماس زیبا داره هر بار بیشتر صیقلش میده.وقتی امروز استاد داشتن چوبها رو برش میزدن به یه شکل زیبا و عجیب و متفاوت تر از همیشه مرد بزرگی رو دیدم که خدا به من و تمامی دوستانم اینجا هدیه داده که ازش یاد بگیریم کسی که این مدت ذره ای ادا و اطوار تو وجودش ندیدم و هر چی که میبینم فقط واقعیت و واقعی بودنه و این از بزرگترین شکر گذاری های هر روز من هست و هر بار که فایلی رو گوش میکنم به وجد میام از خدایی که چنین بنده ای رو خلق کرده که وجود من داره با الگو گرفتن از واقعیت وجودش صیقل میخوره.وقتی نگاه میکنم به خودم قبل از این دو سال یه زهرای دیگه رو میبینم که وقتی میخوام شکر کنم خدا رو بابت این تحول چشمام پر اشک میشه و زبونم بند میاد از این همه عظمت خدا.روند تکاملی ادامه داره و این مسیر انتها نداره ولی خوبیش اینه که هر بار که بیشتر کار میکنیم رو خودمون بیشتر اگاه میشیم و بیشتر عمل میکنیم به همون نسبت بهتر و بهتر و تغییرات بزرگتر میشه درست مثل پارادایس که هر بار داره زیبا و زیبا و زیباتر میشه و این زیبا شدن انتها نداره.من با زندگی در بهشت بهشت رو اول تو وجود خودم و بعد اطرافم پیدا کردم و دارم همچنان پیدا میکنم .خودم رو دارم تو رویاهایی میبینم که رویا نیستن.وقتی میرم طبیعت و طراحی میکنم واقعا این حرف خانم شایسته رو که پشت شاپ رو ندیده بودیم اصلا و اون صندلی بین درختا به جاهایی میرسم و حس و حال و تجربه هایی که تا قبل از این با این که جلو چشمم بودن نمیدیدم.انگار تمام کائنات برای من صف کشیدن که به من درس بدن .دیگه وقتی میرم طراحی دفتر شکر گذاریم رو جلوتر از دفتر طراحیم اماده میکنم و تو دل طبیعت و به شفافیت تمام موهبت ها و نعمت هایی رو میبینم که هل هله کنان دورم میچرخن و بهم خیر مقدم میگن.از دیدن یه برگ و پیچ و تاب یه سنگ ورقص تنه و شاخه های درختها و رنگهای بهشتیشون انقدر به وجد میام که زمان و مکان از دستم میره .اگه بخوام از کل تغییراتی که تو تک تکشون رد پای آموزشها و و اتصالشون به عملگرایی که تو زندگی در بهشت و زندگی شما دو انسان واقعی هست بگم کتابها و کتابها باید بنویسم.

    عاشقانه دوستون دارم و بابت تمام زحمتهای شما دو استاد نازنینم که استاد من در تمام وجوه زندگیم شدین و زحمت فراوانی که برای این فایلهایی که ما به راحتی دانلود میکنیم و زندگیمون رو باهاش متحول میکنیم سپاسگذار خدا و شما و تیم فوق العاده تون هستم❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  2. -
    زهرا و صدیقه گفته:
    مدت عضویت: 1948 روز

    سلام دوست عزیزم

    از این بابت خدا روخیلی خیلی شکر میکنم و خیلی خوشحال و سپاسگذارم.چون کلمات و جملاتی که نوشته شده هیچکدوم از من نیست از همون خداییه که من رو به این مسیر زیبا و استاد و خانم شایسته عزیز و این همه آگاهی و حال خوب هدایت کرده و این زیبایی خداست که تو این سایت بی نظیر فرکانسها رو انقدر به هم نزدیک کرده که گاهی من هم وقتی یک کامنت از دوستانم رو میخونم حرفهای دل خودم رو میخونم.زمانی که مینوشتم حال خیلی خوبی داشتم چون خدا رو به زیبایی در تک تک کلمات و جملاتم حس میکردم خدایی که با زیباییهاش هر روز برام سورپرایز داره .برای همگی مون تو این مسیر زیبا توحید عملی و استمرار میخوام و سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: