سریال زندگی در بهشت | قسمت 227

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار محمدعلی عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام خدمت استاد عزیزم

سلام خدمت خانم شایسته مهربان

و سلام خدمت دوستان زندگی در بهشت

الهی شکرت که امروز هم لیاقت حضور در این بهشت را دارم ،لیاقت نوشتن در این سایت که خودش نوعی سپاسگزاری کردن از خداوند و استاد عزیزم و خانم شایسته و آقا ابراهیم و خانم فرهادی هست که با عشق برای من و امثال من زحمت میکشند و بهترین سایت دنیا را آماده و بروز می‌کنند تا ما بتوانیم از آگاهی های این سایت استفاده کنیم

و در حد امکان زندگی بهتری برای خودمان خلق کنیم

سپاسگزارم

استاد جانم خدا قوت ،مثل همیشه پر انرژی و با عشق دارید برای این پارادایس زیبا وقت میزارید

نوش جانتون این همه زیبایی و خوشبختی

خواهر جانم ،همون لحظه که گفتی دوستانی که از روز اول زندگی در بهشت با ما بودن بیان و از تغییرات بگن

یه چیزی درونم شعله ور شد که محمد پاشو و دست بکار شو و از روزهایی که با این زندگی در بهشت با این عزیزان بهترین لحظات را تجربه کردی بنویس

استاد جان من خیلی از روزها پا به پای شما تو این بهشت قدم زدم ،خندیدم ،اشک شوق ریختم ،قدم زدم ،قایق سواری کردم ،رفتم تو دل این جنگل ساعتها نشستم ،از زوایای مختلف طلوع و غروب خورشید را دیدم

از اون طرف دریاچه صدای شادی و شوخی های شما را با خانم شایسته عزیزم شنیدم و لبخند زدم

با خدا حرف زدم و سپاسگزاری کردم و این نوع و سبک زندگی را از الله یکتا خواستم

خدایا خودت ذهنم را باز کن

آره یادش بخیر اومدید پارادایس

شروع کردید به زیبا سازی هر چه بیشتر این بهشت

۱ نرده های اطراف خونه را برداشتید

۲پنجره های خونه را جدید کردید

۳ریسه چراغ زدید به دیوارهای بیرون خونه

۴..کلی تغییرات تو سیستم برق انجام دادید

۵.خواهر جانم هر بار کلی دکوراسیون خونه را جابه جا کرد و زیبا تر شد

۶..نور افکن بزرگ زدید کنار پله پشت خونه

۷..حتی پله داخل آب هم جا به جا شد

۸..سایه بان محکم کاری شد

۹..تمساح دریاچه نابود شد

۱۰..برای لاک پشت ها تله گذاشتید

۱۱..دوش حمام تو هوای آزاد با ویو طبیعی

۱۲..بعد استخر و جکوزی سفارش دادید

۱۳.خواهر جانم دکوراسیون داخل آشپزخانه را کلی تغییر داد به کمک لری عزیز ..فضا سازی بهتر

۱۴.سینک ظرفشویی عوض شد

۱۵..تخت خواب ۲بار تعویض شد

۱۶..چیدمان مبلها،قالی ها ،عوض شد

۱۷..آینه بزرگ و عالی نصب شد

۱۸..داخل خونه کلی نور پردازی خوشکل و رنگارنگ شد

۱۹..شروع به هرس کاری جنگل کردید

۲۰..تریل زدید در حد لالیگا

۲۱.دور تا دور دریاچه پاکسازی شد

از کندن درخت با ماشین ،تا بریدن با قیچی ،و ادامه دادن تکاملی با آره خفن

۲۲..آتیش زدن شاخ برگهای بریده شده

۲۳,..استفاده از آتیش برای پاکسازی جنگل پای پلیس و اخطار گرفتن هم پیش اومد

۲۴..از خاموش کردن آتیش با بطری پلاستیکی ،با کفشهای خفن اصل ،با بیل ،با آب ،با

وزش هدایتی باد توسط خداوند مهربان

کفش های سوخته شده ،پاهای سیاه شده

یادش بخیر ،،حتی اون روزهای اولی که استاد شروع به تریل کرد

۲۵..ایده ساختن و نصب فایر پیت که یکی از عشقهای من هست آتیش تو دل جنگل ،شب و آتیش

پیاز چال های معروف خانم شایسته عزیزم

۲۶..ایده نابود کردن پشه های اطراف خونه با اون وسیله که بوی بدی میداد

۲۷..پاکسازی واژه بین بردن مورچه های معروف با اون نیشهای خفن

۲۸..ایده بریدن درخت‌ها ،برش دادن ،تیکه کردن برای آتیش

۲۹..یا خدا خریدن کلی وسیله و ابزار خفن از قیچی ،اره ،تبر برقی ،پیچ ،مهره ،دریل ،چکش ،میخکوب ،کلس دستگاه برش چوب ،و……

خود این وسایلی که خریده شد دریایی از فراوانی نعمت و ثروت بود

۳۰..خریدن اولین مرغذ،خروس ،اردک ۳۱..احداث اولین خونه با فنس

۳۲ایده اولیه خونه کوچیک برای مرغ خروس ها که به تازگی خروس ها و بوقلمون دارن اونجا زندگی میکنند

۳۳..چندین چند بار جا به جا کردن خونه مرغ ها

۳۴..ایده خریدن شاب پیش ساخته

و نصب کردن اون تو محیط

۳۵..نصب شیر آب ،برق برای شاب۳۶

تعمیر و تعویض پمپ آب ،بیرون کشیدن پمپ آب توسط اون فرد به ظاهر بد اخلاق که بازم استاد جانم و خانم شایسته بهترین وجه اون آدم بیرون کشیدن یادتون هست مربا و عسل آورد براتون

۳۷..آقای لری مهربان و وفادار هم که همیشه همه جا بود و هست خدایا شکرت

۳۸..ایده ساختن چیکن برای مرغها یکم بزرگتر ،چرخ دار و متحرک

۳۹..درب برقی گذاشتن برای خونه مرغها

۴۰..ایده جوجه کشی ،خرید کلی تخم مرغ از نژاد های مختلف

۴۱..خریدن کلی جوجه ۱روزه مرغ ،بوقلمون..سفارش های اینترنتی و خرید جوجه با نژاد مختلف و انتخاب جنسیت

۴۲…رفتن استاد عزیزم پیش اون دوستی که هم کلانتر بود ،هم مزرعه دار

هم کشیش ..یادش بخیر

۴۳..خانم شایسته عشق هم با لذت کلی تجربه جوجه کشی تو اون شب‌های بارانی ،تنها تجربه کرد

۴۴..خواهر جان عشقم تونست کلی بر ترس هاش غلبه کنه ،تکاملی تو تاریکی رفت و خدا را شکر الان تو دل تاریکی می‌تونه تو این جنگل تا درب اصلی پارادایس تو دل شب پیاده بره

۴۵..ای جانم موتور سواری خانم شایسته

که بازم آهسته و آهسته تونست یاد بگیره

۴۶..استاد عزیزم تونست به مدت طولانی با هدایت الهی کلی وزن کم کنه

و مدتها فقط غذاهای سبزیجاتی نوش جان کرد

۴۷..ایده ساختن چیکن بزرگ

۴۸..خریدن طاووس

۴۹..ایده نصب اون چادر بزرگه که برای مدتی

کارگاه نجاری بود

۵۰..ایده فوق‌العاده کارگاه بزرگ

که خودش کلی تجربه عالی به همراه داشت

از شروع خاک برداری ،بتن ریزی کف ،شناژ ،شیب بندی ،تا نصب سوله ،نصب دیوارها ،بتن ریزی اطراف کارگاه

۵۱..ترمیم شکاف های زمین بعد از باران کنار کارگاه ،بواسطه شدت آبی که از بالای سقف می‌ریخت روی زمین

۵۲..ایده چمن کاری زمین

۵۳..کلی خرید محصولات ،غذاهای دام ،

انواع کود ها و بذر گیاه

۵۴..درگیر شدن با کیودی

۵۵..آتیش زدن مخروطی درخت های فرسوده

۵۶..جا به جایی هر دفعه چیکن برای

ریختن کود مرغها در مناطق مختلف زمین

۵۷..باران ها و طوفانهای سیل آسا ،یادش بخیر تا لب به لب خونه آب اومد

دریاچه سرریز شد

و جالب اون که بعد از ۲سال تازه اون قسمت خروجی آب را کنار دریاچه پیدا کردید

۵۸..ایده خریدن تراکتور

۵۹..ایده خریدن تانکر سوخت

۶۰..گیر کردن تراکتور تو زمین روزهای اول و بیرون کشیدن

۶۱..تمیز کاری اطراف اون شاب قدیمی

و پیدا کردن استخوان های گوسفند ها

۶۲..تو پاکسازی جنگل اطراف دریاچه

خونه سگ آبی را دیدیم

۶۳..دیدن آهو تو پارادایس توسط خانم شایسته عزیز

۶۴..خریدن اون تنور پیتزا پز عالی و تجربه درست کردن غذاهای خوشمزه

از آوردن تا نصب تنور روی میز کنار دریاچه

۶۵..نشست کردن میز بواسطه سنگینی تنور پیتزا

۶۶..پیدا کردن لونه پاک مهاجر پایین راهرو خونه ،بریدن چوبها و بیرون کشیدن تخم ها

۶۷..افتادن جت اسکی با یدک کش داخل آب ،استاد جانم با اون مهارت عالی رفت زیر آب و طناب بست و بیرون کشید

۶۸..هرس کاری زمین با تراکتور و اون دستگاه خفن که بهش وصل هست

۶۹..طبقه بندی کردن داخل کارگاه و فضا سازی عالی برای چیدمان وسایل

۷۰..نصب لاستیکی برای پایین درب های کارگاه که آب باران داخل نیاد

۷۱.. افتادن درون بچه چند بار داخل جنگل و دفعه آخر سقوط داخل دریاچه

۷۲..بعد از مدتها استاد لباس غواصی پوشید کلی تجربه کسب کرد

۷۳.بازم غلبه بر ترس های خانم شایسته عزیزم شنا کردن تو دریاچه

۷۴..جت اسکی سواری خانم شایسته به تنهایی

۷۵..ایده نصب لونه مخصوص برای تخم گذاری مرغها به چیکن بزرگه

۷۶..افتادن زنجیر اره برقی ،و یادگیری اصول نصب زنجیر ،سرویس کاری اره برقی

۷۷..کشتن مار

۷۸..نور پردازی خفن جدید برای محیط جلو خونه که شب را مثل روز روشن می‌کنه

پروژکتور های بزرگ و هیولا ۳ طرف ورودی

۷۹..هرس کردن درخت‌های کاج اطراف دریاچه

۸۰..خریدن دوباره گوسفند و بز

۸۱..نصب فنس های الکترونیکی

۸۲..جوجه کشی،از تخم مرغ های اصل پارادایس چه با دستگاه ،چه توسط مرغ های کرچ شده

۸۳..تولید کلی جوجه اصل پارادایس

۸۴..درست کردن محوطه جدید برای مامان مرغی ،مامان هلالی و جوجه ها

۸۵..توری کشیدن روی این محوطه

۸۶..شکار شدن داک توسط پرنده و خراب شدن توری

۸۷..ایده هرس کاری محیط توسط بزها

۸۸..نصب فنس در ابعاد بزرگ

۸۹..ایده ساختن مزرعه برای خانم شایسته

۹۰..صفر تا صد ساختن مزرعه ،از خرید چوب ،تا ساختن

۹۱..آشنایی با کلی وسایل جدید نجاری

۹۲..بالا رفتن مهارت و سریعتر انجام دادن کارهای تجاری برای مزرعه

۹۳..,رنگ کاری چوپ ها

۹۴..ایده خراطی استاد ،ساختن وسایل چوبی

۹۵..دیدن هزاران ساعت فیلم آموزشی در زمینه های مختلف برای زندگی در این محیط روستایی و صد البته که همش سود بود سود

۹۶..چیدمان کل وسایل ،از آوری تا تراکتور ،موتورها ،جت اسکی ،و….داخل کارگاه

۹۷..جا به جایی چیکن ها با پای پیاده استاد میبرد تا اونطرف دریاچه ،

برگشتن بوقلمون ها و اون شیوه غذا دادن تا استاد و خانم شایسته بتوانند سریع برگردند سمت خونه

حتی یه مدتی با جت اسکی از روی دریاچه تردد میکردن

۹۸..قطع کردن دانه اماده مرغ و خروس ها ،و اینکه تکاملی یاد گرفتن از محیط طبیعی تغذیه کنند

۹۹..نصب سیستم آبرسانی بار ها و بار ها به اشکال مختلف و هی بروز تر شد

۱۰۰..نصب چادر بزرگ بر روی چیکن تراکتور برای در امان ماندن مرغها در برابر باران ها

۱۰۱..نصب چتری برای جمع آوری فضولات مرغها و جلوگیری از کثیف کاری روی هم دیگه

۱۰۲..افتادن چکش تو قسمت‌های اول تو آب ،و بعد بیرون کشیدن با آهن ربای خفن

۱۰۳..تجربه دیدن طلوع ها ،مه رویایی ،و غروب هابی که فقط فقط مختص بهشت هست

۱۰۴..دیدن کلی عنکبوت های خفن

و اون تا عنکبوت های زیبا

۱۰۵. و حالا هم ایده پرورش جوجه اردک های فکلی و ناز

که حتما حتما کلی درس جدید با خودشون به همراه دارن

و اولین درس اینکه نسبت به جوجه مرغ ضعیف تر هستن و احتیاج به مواظبت بیشتری دارن

و کلی کارهای دیگه که الان حضور ذهن ندارم

استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان امیدوارم تونسته باشم با این نوشته ها

گوشه آیی از زحمات شما را جبران کنم

خدایا شکرت چقدر با این سریال روش و مسیر زندگی های ما عباس منشی ها تغییر کرد

روابط عالی تجربه کردیم

حال و احساس مان خوب شد

بیماریها رفت

پول و ثروت و خوشبختی وارد زندگی هایمان شد

و از همه مهمتر شیوه صحیح زندگی کردن و لذت بردن را یاد گرفتیم

یاد گرفتیم که خدا همه چیز میشود همه کس را به شرط پاکی دل و..

استاد جانم من ارادت قلبی خاصی نسبت به شما و خواهر جانم دارم

امیدوارم هر چه زودتر از نزدیک شما را ببینم

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    460MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

87 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهرا آبلو» در این صفحه: 1
  1. -
    زهرا آبلو گفته:
    مدت عضویت: 1951 روز

    بسم الله النور

    سلام استاد جان سلام مریم جان عاشقتونم من 😘😘

    ای خدا عجب چیزی گفتی مریم جان که بیام و از تغییرات بگم که ذهن مو بیشتر بزارم روی رشد و جالبتر اینکه من دیروز داشتم به همین موضوع فک میکردم پیام فایل رو یوتیوپ اومد که فک کنم قسمت 205بود و پسرم پرسید مامان الان قسمت چند هستیم و من یه لحظه تمام این نزدیک دوسال برام مرور شد هم تغییرات پارادایس هم تغییرات خودم و چه حس خوبی گرفتم چقدر خدارو شکر کردم بابت وجود شما یعنی تو خونه راه میرفتم و با صدای بلند میگفتم خدایا شکرت بابت وجود استاد که آنقدر قشنگ راه به من نشون داد

    یاد قسمت اول افتادم که با خودم گفتم مگه دونفر تو یه مزرعه چقدر میتونن اتفاقات جالب داشته باشند که قراره بشه سریال ؟و هر بار من دیوانه شدم ازاین همه زیبایی رشد و تغییر

    اول از همه زدن درخت های کنار دریاچه بود که خوب یادمه با یه آره کوچولو شروع شد😂بعدشم چند تارو با سانتافه ریشه کن کردید

    و راستش من میگفتم حالا چه کاریه این درخت ها که قشنگن اما حالا نتیجه واقعا قابل قیاس نیست

    بعدشم که رفتید کم کم سراغ درخت های اضافه پارادیس و تریل درست کردن و فلکه مریم و تو این پروژه چقدر آتیش سوزوندید😂😂دیگه صدای آتش‌نشان ها در اومد گفت آقا جان مادرتون آنقدر آتیش به پا نکنید مریم جان رو خوب یادم که وسط آتیش راه میرفتم آها ایده آتیش دادن برگ ها که بود😂😂 یه شب هم آنقدر تو فایر پیت آتیش درست کردید که آجر هاش ریخت 😂😂

    آها یاد مهمون ها افتادم که چقدر عالی بود و پیاز چال

    یاد اون جمله طلایی استاد که باعث شد دنیای من عوض بشه افتادم که داشت درخت هارو میزد و گفت بزن آقا بزن شاخه های تمرکزتو و چقدر این جمله زندگی من و زیر و کرد

    بعدشم که تراکتور و زدن چمن ها و گیر کردن تراکتور تو گل ها که یاد گرفتیم بعضی جا که زمین شل هست نیاید تراکتور بره

    یواش یواش هم که پروژه پرورش جوجه و تخم مرغ و چیکن شاو که خودش یه داستان عالی بود

    آها نرده های کنار خونه رو یادم رفت 😂😂 پنجره ها و در که عوض شد که ویو خونه محشر شده

    پروژه نور پردازی جلو در و پروژه نابود سازی تار های عنکبوت اطراف پنجره ها رو که نگو 😂😂

    پروژه دوش صحرایی کنار خونه و جکوزی

    آها پروژه نجات سرباز رایان با آهن ربای هیولا 😂😂

    خونه هابی که آماده واسه مرغ ها خریدید و بعد ایده چیکن شاو اومد که بعدشم چیکن تراکتور

    پروژه انباری پیش ساخته که چقدر به جمع کردن وسایل اضافه کمک کرد و بعدشم که یه چادر بزرگ زدید برای نجاری

    و پروژه کارگاه که دیگه اصلا کلا کلی کار هارو راحتر کرد واسه نجاری و پارک آر وی و ماشین ها

    و قفسه بندی و نور پردازی و ضد آب کردن درهای کارگاه که خودش کلی عالی بود بعدشم پروژه بتن ریزی بیرون و کاشت چمن کنار کارگاه

    آها پروژه آب مرغ ها که هربار چقدر تغییر کرد الان داشتم می‌دیدم که اردک ها داشتن آب می‌خوردن یادم افتاد

    پروژه تنور پیتزا پزی و پیتزا های خوشمزه مریم جان

    پروژه نور های ال ای دی سقف تو خونه

    و حالا هم بز ها و الکتری فنس

    یاد پروژه کیودی ها افتادم که چقدر دور چیکن تراکتور فنس کشیدید و تله کار گذاشتید که نتونن به مرغ ها آسیب بزنند

    پروژه تعویض ظرف شویی هم بود و قفسه بندی آشپز خونه

    و تعویض تخت خواب

    پروژه کلاه های استاد که مریم جان داشت 😂😂

    و کلی نجاری ساخت میز و جاکفشی بیرون

    و کلی اتفاقات خوب که برای من درس داشت

    و استاد هر لحظه خدارو شکر میکنم به خاطر وجود نازنین شما که آنقدر با حرکت و رشد و تغییرات خودتون کمک کردید که منم یه آدم دیگه ای بسازم از خودم و دیروز داشتم به خدا میگفتم خدایا فقط تو می‌دونی من چقدر رشد کردم چقدر تغییر کردم و فقط میتونم بگم خدایا شکرت و فقط میتونم براتون بینهایت سعادت و خوشبختی آرزو کنم

    و یه چیز مهمی که الان میبینم تو روند تغییر شغل من چقدر داره به دردم میخوره این دقت و تمیز کار کردن شما تو هر کاری هست که مریم جان یه بار گفت استاد به این که یه بار کاری رو انجام بدی و قرار باشه دوباره کاری کنی حساس یادم نیست موضوع چی بود اما از همون جا من تو گوشم زنگ زد و الان دارم تو محصولی که تولید میکنم نهایت دقت رو میکنم که دوباره کاری نشه کاملگرایی نمیکنم اما دارم تمام تلاشم میکنم که بهترین کیفیت باشه و نتیجه رو هم به زودی انشالله اطلاع میدم

    استاد جان مریم جان عاشقتونم عاشقتونم واقعا نمی‌دونم با چه زبانی بگم که دوستون دارم و به خاطر این سریال بینهایت زیبا سپاسگزارم که با عشق من و شریک لحظه ها و حرکت هاتون کردید و منم یاد گرفتم و تغییر کردم داشتم با خودم میگفتم استاد جان و مریم جان میتونستتن برن پارادایس و واسه خودشون زندگی کنند و هر کاری هم میکنند فیلم نگیرن و همون محصولات کلی باارزش بود اما این سریال آنقدر مکمل عالی هست برای درک بهتر آگاهی ها که نهایت ندارع واقعا هر قسمت عشقی که جاری هست رو میشه دریافت کرد و هر قسمت من خدارو شکر میکنم که بازم شما این زیبایی هارو با من به اشتراک گذاشتید عاشقتونم عاشقتونم و به زودی به امید الله مهربان آمریکای زیبا میبینمتون 😘😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای: