نوشتهی زیبا و تأثیرگزاردوست عزیزمان «امیر»، به عنوان متن انتخابیِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی میشود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کنندهی زیباییها و نعمتها، مصمم شدهاند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زندهای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شدهاند برای احاطه شدن با نیکیها و نعمتها.
نه فقط نوشتن دربارهی زیباییها و نعمتها، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى میرساند.
سلام. عجب بازی نفس گیری. و عجب انرژی های نفس گیری. واقعا اینهمه انرژی قابل تحسینه.
راستش اگه با من بود بجای «زندگی در بهشت» اسمشو میذاشتم «زندگی به سبک بهشت».
میدونین من معتقدم این جنس آدمهاست که یه مکانی رو تبدیل به بهشت و جهنم میکنه حالا هرچقدرم که ظاهر اون مکان زیبا یا زشت باشه.
وقتی نگاه میکنم به اینهمه عشق و مودت بین استاد و خانم شایسته میتونم درک کنم که این جنس شخصیتی و رفتاری شماهاست که اونجا رو تبدیل کرده به بهشت. فک کنین دونفر دیگه رو جایگزین میکردیم تو این مکان زیبا و این دونفر از صبح تا شب بجای تمییز کاری جنگلشون، آشپزی به سبکهای مختلف، تنیس بازی کردن، گفتن عاشقتم و شنیدن منم منم و در یک کلام عاشقانه زیستن، باهم دعوا میکردن، مدام از هم دیگه آتو میگرفتن یا همدیگرو تحقیر میکردن یا در تقلا برای تغییر همدیگه بودن، اونوقت از این بهشت برین چی باقی میموند؟ بنظر منکه یه جهنم سوزان.
و احتمالا هربار که هرکدوم از اون آدمهای فرضی قصه ی خیالیمون پا میذاشت به این مکان زیبا حالش بد میشد بواسطه مرور خاطرات نازیبایی که تجربه کرده بود در این مکان.
من فک میکنم صفای یه مکان به جنس آدمهاشه. آدمهان که تعریف میکنن با رفتارهاشون، نوع نگرششون، کلامشون و نهایتا با ارتعاشاتشون که یه مکان بهشت باشه یا جهنم.
صفای پارادایس بی شک بخاطر شما عزیزانه که وجودتون پر از عشق و آزادیه و نگاهتون توحیدیه. نمیدونم ست چندم بود اما ۱۷ ۱۷ برابر بودین و استاد از ته دل گفت «خدایا خودت کمک کن» و همونجا من تو دلم گفتم استاد این ستو برد. و چهار امتیاز پشت سرهم براحتی از خانم شایسته گرفت و ست رو ۲۱ ۱۷ برد. برای کسی که دنبال یه نشانه س این یه دنیا میتونه باشه که تو با ایمان بخواه، بدون شک دریافت میکنی، هر چیزی رو در هر زمینه ای.
نمیدونم تا کی زنده ام اما میدونم که چه ۱ ثانیه باشه چه ۱۰۰۰ سال، دوست دارم آزاد و عاشق و در درلحظه زندگی کنم. چه فایده ای داره نگرانی از آینده؟ اونم در حالیکه واقعا نمیدونیم فردا زنده ایم یا نه و چقدر راحت لحظه هامونو با تکرار ناراحتی های گذشته یا ساختن نگرانی های آینده تباه میکنیم. حال اینکه باید از خودمون بپرسیم اگه تا فردا همین موقع فرصت زندگی داشتم آیا بازم نگران چیزی میشدم یا میرفتم بجاش ۲۰ ست تنیس میزدم تو رگو حالشو میبردم؟
بقول استاد شاد و سالم و ثروتمند باشین در دنیا و آخرت.
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD907MB60 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 23262MB60 دقیقه
سلام به رهروان راه حقیقت
یه بعدازظهر لذت بخش با بازی تنیس با عشقت،میز تنیس حرفه ای با راکتهای زیبا و یک عالمه توپ، موکت تمیز و نرم ،موتور زیبای زیر پنجره ،پنجره ای به طبیعت زیبا ،کمد تک اینه ای زیبا خدایاشکرت
تیشرت زیبای استاد ،قدرت مریم خانم در تمرکز کردن که اصلا حرف نمیزنه ،چقد جالبه که برای یک بازی که تمام استانداردهاش جهانیه شما اصطلاحات شخصی درست کردید اصلا محاله هیچ چیزیو همونجوری که هست
بپذیرید خدایاشکرت
عحب قدرت بدنی بالایی اونم فقط با لوبیا و سبزیجات واقعا شگفت زده شدم ،لفظ زیبای خدایا به امیدتو از زبان مریم جان ،واقعا استاد شمردن سخته خیلی دقت بالایی میخواد یادت بمونه افرین ،چقد عالی که مسئولیتهاتونو از قبل مشخص کردید و هرروز در کار تیمی قویتر هستید خدایاشکرت
اولین بار که این فایل اومد حجمش خیلی بالاتر از تکامل من بود به همین خاطر دانلودش نکردم و وقتی کامنتها رو خوندم و بچه ها نوشته بودن که عزیزدل رو دیدن من بدو بدو اومدم دانلود کردم و کامنت گذاشتم که دوست دارم الانم یک یاداوری بکنم که من این باور غلط رو داشتم که برای خوشبخت بودن باید خیلی زیبا بود و فکر میکردم مریم خانم که انتخاب شده ی استاده یه به قول امروزیها داف عجیب و غریب با اون خصوصیاتی که خوب زیباییه خیلی بالا در نظر گرفته میشه که استاد بین اون همه خانمهایی که تو مجموعه ش کار میکردن و تو دوره هاش می اومدن ایشونو انتخاب کرده ولی وقتی اینجا اولین بار دیدمشون و دیدم چقد ساده ست عین خودمونه بدون عمل چهره ی طبیعی اصلا باورم نمیشد و چقد این دیدن روی ماه مریم خانم به من کمک کرد تا بااین باور منفی مقابله کنم و بیشتر به اهمیت مدار و فرکانس پی ببرم و خیلی سوالهام جواب داده بشه حتی در نزدیکان خودمون خانمی هست که از نظر من واقعا زشت بود ولی مهربانی و عشق و احترام همسرش نسبت بهش مثال زدنی بود کیفیت خونه زندگیش ازادیش همه در حد خیلی رویاییه و همیشه میگفتم چطور زندگی میکنه بااین نگرانی که الان همسرم یه زن خوشکل تو خیابون میبینه و میگه بااین وضع زندگی و امکانات که دارم چرا باید همچین خانم زشتی تو خونه م باشه اما حتی یکبارم هیچ نگرانی در کلام ایشون ندیدم و بعدها که به قانون پی بردم دیدم شادی و سرحال بودن این خانم و عزت نفسش باعث جذب این شرایط شده این خانم فقط یک گونه ی برجسته ی زیبا داره از تمام معیارهای زیبایی ولی بارها از گونه هاش تعریف میکنه بهترین لباس رو میپوشه و رنگهایی که بسیار با رنگ پوستش در تضاده ولی خیلی خیلی باعشق می پوشه و میگه عاشق این رنگهام بهم شور جوانی میدن و وقتی دیدم این باخود در صلح بودنش چقد زیباست فهمیدم چرا همسرش که ارزوی هر زنیه باهاش زندگی کنه اینجوری دو دستی به این خانم چسپبده و عشقشون عالیه و وقتی قدرت تحسین کردن رو یاد گرفتم هربار که میبینمشون عشق و خونه زندگیشونو تحسین میکنم شکرگذاری میکنم و الان این مقاومتم به زیبایی بسیار شکسته شده و عزت نفسم خیلی بالاتر رفته خدایاشکرت
چقد جالبه که استاد وقتی توپش خطا میره ابراز ناراحتی میکنه ولی مریم جان اصلا چیزی نمیگه و خیلی بیشتر از استاد کنترل ذهن میکنه اینه که استاد میگن مریم خانم قانون رو حتی از استاد هم بهتر رعایت میکنه ، توپهای رنگا رنگ و زیبا ،قانون شگفت انگیز کنترل ذهن که استاد میگه وقتی بیست و یک بر نوزده میبری یعنی حریفت خیلی قدره و وقتی تو تونستی ازش ببری یعنی بهتر از اون تونستی کنترل ذهن کنی خدایاشکرت
شوخی و خنده های بانمکتون ،اصلا همین که باهم بازی میکنید باهم وقت میگذرونید بخدا انتهای عشقه چقد باید روی باورهام کار کنم خدای من ،جملات تاکیدی استاد که من میبرم و گلهاشو خیلی ارزشمند میدونه خدایاشکرت
استاد در جواب خواسته ی مریم خانم میگه برو بابا و این جاهاست که کنترل ذهن باید انجام بشه که خوب خواسته مو نپدیرفته دیگه تموم چرا باید ناراحت بشم تا فرکانسم پایین بیاد و اتفاق بدتر بیفته پس بایه کنترل ذهن ساده ازش میگذریم و در نهایت میبینم استاد جارو عوض میکنم و خواسته ی مریم جان میشه اخ که من عاشق کنترل ذهنم عاشق!خدایاشکرت
سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست
سلام به رهروان راه حقیقت…
زیباترین قسمت وجود هر انسان اینه که هر انسانی سبک شخصی داره و متعالی ترین بعد هر انسانی زندگی به سبک شخصی خودش بدور از قیل و قال دنیاست…
من از دریچه ی خودم به سریالهاتون نگاه میکنم همونطور که هنوزم قسمت ۶۳ سفر به دور امریکا رو هرچند روز یکبار نگاه میکنم طوریکه دختر سه سالم تا مایک رو میبینه فوری میگه فود فود
و در حالیکه ممکنه یه برنج و بال درست کردن مریم برای خیلی از اعضا فراموش هم شده باشه اما برای من ارزوی شیرینیه که نگاه کردن بهش قند تو دلم اب میکنه…
همون حسی که به قسمت ۱۵ این سریال هم دارم
شاید برای بقیه خنده دار باشه اینکه من وقتی خودمو تصور میکنم یه شبی که بیرون تاریکه و لامپها روشنه و دارم تو خونه خودم اشپزی میکنم چه حسی بهم میده…
و این یعنی هر انسانی متفاوته هر انسانی ارزوهایی داره که شاید برای یکی دیگه تجربه ای باشه که صدق بالحسنی ای درش نمیبینه..
شما به این خونه ای که الان توش هستید خیلی راضی هستید ولی من به این فک میکردم اگه من تو پردایس زندگی میکردم حتما شکل خونه رو عوض میکردم اتاق خواب رو تبدیل به سرویس بهداشتی میکردم و سرویس بهداشتی الان رو بر میداشتم و اشپزخونه رو بزرگتر میکردم و یه راه پله میزدم به بالا و اون بالا یه بهار خواب با دیوارهای شیشه ای میساختم که بشه از اون بالا پردایس رو دید اخه من به طرز عجیبی از خونه های بلند خوشم میاد مثل خونه تمپاتون دوست دارم از پنجره تا دور دستها رو ببینم و لذت ببرم و این هم سبک شخصی هر انسانیه که مثل اثر انگشت متفاوته…
استاد من دارم تکاملمو طی میکنم اینو با تمام وجودم حس میکنم و با شروع ماه رمضان منم شروع کردم به خوندن قران بر اساس قانون و تک به تک سوره ها ایه ها رو در اینجا سرچ میکنم و نکته برداری میکنم و خدامیدونه چه حسی دارم چقد به خدا نزدیکتر شدم…
تا امروز اصلا حرفی به ذهنم نرسیده بود که بخوام کامنتی تو سریال جدید بذارم
و امروز صبح که فایل جدید اومد اومدم دانلود کنم دیدم حجمش زیاده پس منصرف شدم چون من باور کمبود دارم و میگم اینترنتم تموم میشه و نمیتونم پول پس انداز کنم دوباره شارژ بخرم و الان مدتیه دارم روی این باور کار میکنم البته نه با تمرکز ولی خوب شروع کردم به دانلود فایلهای سریال با نت خودم قبلا به گوشی شوهرم وصل میشدم و دانلود میکردم ولی برای مبارزه با این حس رمز وایفای ایشون رو حذف کردم امروزم که فایل حجمش بالا بود پیش خودم گفتم من تا حجم ۱۲۰ مگ تکاملمو طی کردم و این حجم بالاتر از تکامل منه بعد به خودم گفتم اگه فایلهای اتش سوزی قسمت ۱۹ تا ۲۲ رو هم یه جا میذاشتن که خیلی بیشتر میشد پس چرا اونها رو دانلود کردی بعد حسم گفت مگه خودت نبودی چندروز قبل میگفتی چقدزمان فایلها کمه کاش یه ساعتی میشدن خوب اینم یه ساعت و بعد توی انستگرام دیدم بچه ها راجبش کامنت گذاشتن که تو این قسمت مریم خانم رو دیدن و این بشدت منو ترغیب کرد تا فایلو دانلود کنم و حالا که تموم شده و چندبار روی تصویر مریم استپ کردم تا ببینمش به اعماق قلبم و ذهنم رفتم
در کامنتهای انستگرام خیلیها خواستار دیدار مریم خانم اند و خیلیها حتی اعتراض دارند
ازخودم پرسیدم چرا دیدن مریم انقد برام مهمه که یه فایل حدود ۳۰۰ مگی دانلود کنم که تو یه ثانیه ایشون رو بیینم
و یه حسی دارم که شاید امروز با درمیان گذاشتنش باشما بتونم اونو در درونم بشکنم
من از بچگی همیشه از مادرم میشنیدم که زیبایی چقد مهمه و مادرم چقد با زیبانبودنش از دید خودش مشکل داشت و این باور رو به من تزریق کرد که زیبایی خیلی مهمه و همین اولین اولویت ازدواجم شد که باید با پسر خیلی زیبایی ازدواج کنم و این خواسته انچنان در من قوی بود که اصلا یکبارم به سایر خواسته هام فکرنکردم که زیبایی شوهرم به چه دردم میخوره!
و همینطورم شد من با پسر خیلی زیبایی ازدواج کردم شوهرم واقعا زیباست ولی در بسیاری موارد باهم خیلی اختلاف داریم و این بین چی شد کم کم از این ور اون ور میشنیدم که شوهرت خیلی زیباتر از خودته از بقیه میشنیدم که خونواده همسرم میگن کاش نوه شون به عروسشون نره به پسرشون بره و منی که بنابه شرک عمیقم خداروفراموش کردم و در منجلاب زندگی با خانواده ی همسر دریک خانه فرو رفتم با توجه به نازیباییها و دعواهای مکرر روز به روز زشتر میشدم لاغرتر شلخته تر حتی ابروهامو برنمیداشتم و هیچ دلخوشی نداشتم و همسرمم مدام بهم میگفت تو زشتی صورتت این عیب رو داره قیافه ت این عیب رو داره و من که به شدت به ایشون وابسته بودم خردتر و خردتر میشدم منی که قبل ازدواج خیلی به خودم میرسیدم خیل شیک میگشتم خیلی خودمو زیبا میدونستم یهو با ازدواج به زیر صفر رسیدم و تنها بخاطر شرکم بود که قدرت رو از الله گرفتم و به همسرم و خانواده ش دادم الحمدلله التواب
و اما وقتی تصمیم به تغییر گرفتم و شروع کردم به کتاب خوندن و این ور اون ور پریدن کم کم تونستم به خودم برگردم ولی بازم گره داشتم تا اینکه در لابلای سفر به دور امریکا من گره همو باز کردم که قبلا اونجا توضیح دادم که چطوری تمام کتابها وفایلهای اساتید دیگه رو حدف کردم و چسپیدیم به فایلهای استاد عباس منش
و من امروز ۲۴۶ روزه که دارم تمام نکات مثبت زندگیمو مینویسم
شاید تکامل خیلیها سریعتر از من باشه ولی وضعیت من بحدی اسفبار بود که قابل توصیف نیست نه وضعیت بیرونی وضعیت درونی شدت توجه من به نکات منفی یک چیز خیلی هیولایی بود که خواب و خوراک رو ازم حرام کرده بود و منو میخورد
و من با قدمهای خیلی اهسته همراه استاد و مریم شروع کردم به راه رفتن عین یک نوزاد
در شروع سال جدید من جهش خیلی خوبی داشتم خداروشکر و این مدت ماه رمضان که قران رو میخونم و به کامنتهای فوق العاده اعضا هدایت میشم هرروز ایمانم قویتر شده به لطف الله
زیبایی گذشته م برگشته و اطرافیانم اینو بهم میگن که چقد چهره ت تغییر کرده اعتمادبه نفسم خیلی بالا رفته رابطه م با شوهرم خیلی رو به بهبوده و تمام تمرکزم بر روی نکات مثبت ایشون و خانواده شونه و هزار بار شکر خدا به چه ارامشی رسیدم نسبت به خونواده ی همسرم و شخص همسرم که اگر روز اول این خوبیها را درونشون میدیم زندگیم چقد زیباتر میشد ولی خوب جهان منو له کرد تا بلاخره قوانین رو یاد بگیرم قربونت برم خدا بخاطر تمام سختی هایی که کشیدم که لااله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین و قدرت رو از تمام افراد گرفتم و به جایی رسیدم باوجودیکه با خانواده همسرم زندگی میکنم فقط ۳ ساعت باهاشونم یک ساعت صبح یک ساعت نهار یک ساعت شام و تمام وقت تو اتاق خودم هستم و فقط فقط دارم مینویسم فایل گوش میدم و تمرین میکنم و قران میخونم الان اگه کسی بیاد منو ببینه فک میکنه دانشجوی چه رشته ی هیولایی هستم که این همه دفتر خودکار دورم ریخته و دلیل نامگذاری اسمم همینه که من از این اتاق کوچک و نمور به فلوریدای خودم یا سرزمین همیشه بارانم میرسم و همین الانم این اتاق کوچک که بارها بخاطرش گریه میکردم و ازش متنفر بودم مامن اسایش و ارامش و تنهایی و باخدا بودن من شده و اسمشم گذاشتم پردایس
و شوهرم که اوایل ازدواج مدام گوشزد میکرد باید تمام وقت با خونواده ش باشم و در خدمتشون باشم الان کوچکترین مقاومتی به تنهایی من نداره
پس اگه میگم من چند وقته دارم روی خودم کارمیکنم دوستان تازه وارد ناامید نشن بگن اوووو این همه وقته داره کار میکنه هنوز تغییر فیزیکی تو جهانش رخ نداده تغییری که در درونم رخ داده به همه ی ثروتهای دنیا می ارزه و تا درونت به صلح نرسی بیرون زیبا نمیشه و من درونم واقعا زیبا شده
من از یه خانم مهندس شاغل و دانشجو و ازاد و دارای حقوق و زندگی در مکان خیلی بهتری فقط با توجه به نکات منفی به شدت فوق شدت، به زندگی فوق العاده پایین تنزل کردم پس این زمان رو لازم داشتم تا به ارامش درونیم برگردم و خوشحالم که تکاملمو طی کردم
و اما اینها همه مقدمه ای بود برای رسیدن به اینکه چرا من تمایل داشتم مریم رو ببینم
من بنابه اینکه در خانواده ی فقیری بزرگ شدم و باور اینکه زیبایی خیلی مهمه همیشه وقتی در خیابان خانمهای شیک و زیبا رو میدیدم تصور میکردم اینا الان چه خونه زندگی شاهانه و روابط عاشقانه ای دارن و در ذهن من همه ی اینها به هم ربط داده شد که باید زیبا باشی تا یه پسر بالاشهری پولدار تورو بگیره و روت منت بذاره ببرت تویه خونه ی شیک
و همیشه میگفتم کی با یه دختر فقیر پایین شهری ازدواج میکنه جز یکی مثل خودش یا پایینتر
و برسیم به اصل موضوع
من تمام این مدت که داشتم برای یه خونه زندگی مستقل و شاهانه دعا میکردم یه ترمزی داشتم که به مرور دیدمش و برام واضحتر شد اونم اینکه {شوهرم به محض خرید یه خونه تو بالاشهر منو طلاق میده و میره یه زن خوشکل مثل خودش میگیره }
فکرشو بکنید عجب ترمزی دارم
و من این مدت همش دنبال الگوهایی هستم که ببینم خانمهای عادی هم هستن که مثل منن و اصلا اون دافهای شاخ و بالدار خیابون نیستن و تو خونه ی ارزوهای منم دارن زندگی میکنن
و امروز که بخاطر دیدن مریم این فایل رو دانلود کردم در اعماق درونم میخواستم ببینم مریم چه زیبایی منحصربه فردی داره یا به قول امروزیها چه دافیه که استاد این همه عاشقشه و وقتی گل روی مریم رو دیدم …. دیدم چقد ساده ست یه خانمی با موهای کوتاه یه هد زده صورت بی ارایش پوست سبزه یکی مثل همه ی ما … هیچ فرقی در ظاهر ایشون نیست که اونو عزیزدل عباس منش کرده و در همچین زندگی لاکچری هست پس باید چند هزار بار دیگه به خودم گوشزد کنم دخترخوب تو لایق بهترین خونه زندگی هستی با بهترین امکانات ،درون تویه که زندگیتو میسازه نه ظاهرت…
خدایا منو در غلبه بر این ترمز کمک کن
و خودمو جای مریم گذاشتم گفتم چرا ایشون نمیان جلوی دوربین
گفتم اگه من بودم حتما اونقد اعتمادبه تفس نداشتم که جلوی سیل نظرات بچه ها مقاومت کنم چون به هرحال زیبایی سلیقه ایه و هرکسی از یه شکلی خوشش میاد و هیچکس مورد قبول همه نیست
اما مریم بانو اگه جلو دوربین نمیاد بخاطر ماست نه خودش
فکرشو بکنید زندگی به سبک شخصی ایشون مثلا نداشتن روسری چه تضاد بزرگی در ذهن اکثریت ماهاست و اگه ایشون پاشن بدون روسری بیان جلو دوربین یا با لباسهای کوتاه چندها نفر از خود این سایت به جای چسپیدن به اصل داستان میچسپن به اینکه مریم چرا اینو پوشیده چرا پاش معلومه پس اسلامت کو پس فلان ایه چی میگه و بهمان و خلاصه انقد حاشیه سازی میشه که تنشش بیشتر از نفعشه و از طرفی مریم به سبک خودش زندگی میکنه و نمیخواد پوششش الگوی دنباله روان سایت باشه چون خواه تاخواه خیلهامون از سبک این دو نفر تقلید میکنیم و این اجازه رو به ما خانمها دادن خودمون راه خودمونو پیدا کنیم اگر حجاب بهمون ارامش میده حجاب داشته باشیم اگرنه که هیچ
و هزار درصد مطمئنم اگه ما یه کشور ازاد بودیم مریم به راحتی جلو دوربین می اومد چون میدونست هیچ قضاوتی وجود نداره هیچ تنشی پیش نمیاد و مسیر اصلی استاد به حاشیه کشیده نمیشه که تو که هدفت ترویج یکتاپرستیه چرا زنت حجاب نداره همینطور که الان تو امریکا به راحتی میگرده و هیچکس قضاوتش نمیکنه
پس به امید روزیکه ما خودمان اونقد تغییر کنیم ا نقد بزرگ بشیم که از یه سریال ۶۰ دقیقه ای تمام تمرکزمون روی ظاهر یه شخص نباشه اول به خودم میگم البته
خیلی طولانی شد ولی خوب ارزششو داشت برای خودم
استاد عزیزم من از اون شاگردهایی هستم که یه روزی تو پردایس مهمونتون میشم چون شما یه دوره ای رو اونجا برگزار میکنید اخرش مطمئنم و چند قسمت قبلم وقتی گفتید حالا میاید پردایس رو میبیند قلب من لرزید که میام استاد حتما میام
مریم بانو مثل سفر به دور امریکا اینجا هم گل کاشتی عزیزم ، دستورات و محصولات استاد برای من مثل کتاب ریاضیه که خودم تنهایی نمیتونم بخونمش و باید یه معلم برام بازش کنه و شما معلم من هستید
دوستتون دارم
.
.
.
.
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست
سلام دوست همفرکانسی ام
ممنونم از دید زیبابینتون
و منم در قبال ارزوی زیباتون خدا رو براتون میطلبم
سلام الهام عزیزم
ممنونم از فیدبک زیبایی که بهم دادید
بله باید تکاملمون رو طی کنیم و از خدا میخوام منو در اعراض از ناخواسته هام قویتر کنه ان شاءالله
براتون نهایت آرزوهاتونو ارزو دارم
سلام الهه ناز
عزیزم چه حس خوبی از جوابت گرفتم چقد منو به ارامش و زیبایی و لطافت کشوند.
وقتی کامنتی میذارم و بعد از دوستان همفرکانسیم این جملات زیبا رو میشنوم خداروحس میکنم که از طریق شما داره بهم نیرو میده تا متعهدتر باشم تا بیشتر تقوا داشته باشم.
بودن در سایت و خوندن مطالب یه طرف و کامنت گذاشتن و در وسط میدان بودن و ارتباط داشتن با اعضا یه طرف دیگه و صدالبته طرف باشکوه تره
وقتی وسط گودی و میبینی که دوستانت تشویقت میکنن صداشونو میشنوی انگیزه میگیری که بیشتر و بیشتر فرکانس مثبت بفرستی تا خواسته هات رخ بدن چون میدونی دوستانتم به اندازه ی تو از رسیدن به ارزوت لذت میبرن.
خدا رو شاکرم که در این تنهایی و در این اتاق کوچک دوستانی به بزرگی شما دارم
در پناه حق
سلام دوست عزیزم مارکو
این شدت تشویق فقط از کسی برمیاد که راه رو رفته و داره از اون بالا دست تکون میده که بیا بیا بخدا راه خیلی همواره…
و چقد سپاسگذارتم چه حسی بهم داد این کامنتتون
یعنی غرق در کامنتتون بودم که سرمو بالا اوردم دیدم همسرم برام یه بسته خودکار testgood خریده که چندروز قبل تو دفتر ارزوهام نوشته بودم و عاشق این خودکارم و باورت نمیشه هیجان خوندن کامنت شما و یه بسته خودکار که روش نوشته شده
The world is beautiful for me
چه همزمانیه شورانگیزی در قلبم بپا کرد بخدا زبونم بند اومد
من یه دفتر دارم فقط ارزوهامو توش مینویسم و هرچیزی لازم دارم یکی دوبار به همسرم یاداوری میکنم و دیگه رهاش میکنم و ارزوهایی که براورده میشن هایلات ابی میکشم و براورده نشده ها رو صورتی و اگه الان ببینید وقتی صفحه ها رو ورق میزنیم فقط رنگ ابیه که زینت بخش دفترمه و این ارزوی یک بسته خودکار testgoodهم الان با عشق ابی کردم
ان شالله یه روزی به زودی زود و به قول شما همون فاصله فرکانسی مو طی میکنم و ارزوهای اصلیمو ابی میکنم
بینهایت ممنونم که مهمان این لحظه ی من شدی مارکو جان
در سفرهات جای منم خالی کن چون من عاشق سفرم
در پناه الله
سلام دوست همفرکانسی ام فرنگیس جان
ممنون از دید زیبابینتون راستش یکی از علایقم نویسندگیه و ارزو دارم کتاب بنویسم قبل از اینکه عباس منشی بشم تصمیم به نوشتن رمان داشتم که خداروشکر خدا نگذاشت به اون بیراهه ی عظیم برم چون من همزمان با نوشتن شدت تمرکز احساس منفی ام خیلی خیلی قوی بود و مطمئنا چه فجایعی ببار می اومد . ولی الان که در مسیر الهی هستم میخوام از قلمم برای آشتی انسانها با خدا استفاده کنم و البته آرزویه که رهاش کردم میدونم روزی که خودم به معنای واقعی به خدا برسم خدا خودش کلمات رو بر قلمم جاری میکنه.
خوشحالم که در زمینه مالی نتیجه کسب کردید به هرحال هرکسی از پاشنه آشیلش شروع میکنه و من چون از لحاظ مالی درگیر نبودم و فشار روحیم بخاطر روابط ناخوشایند زندگیم و عدم اعتماد به نفسم بود تصمیمم بر این بود اول درون خودمو بسازم اول در درون خودم به خوشبختی برسم بعد در کنارش به مباحث مالی رو بیارم و البته بحث مالی جزو ارزوهام هست و قدمهایی هم در این راه برداشتم و تونستم پول پیدا کنم ولی چون مرکز تمرکز و توجهم نیست چیز قابل ذکری نیست .
براتون خود الله رو ارزو دارم فرنگیس جان
دوستت دارم
سلام beh afarin جان
ممنونم بخاطر کامنت زیباتون
آره من خیلی قوی ام خیلی زیاد و این قوی بودن یا بهتره بگم قوی شدن منو وارد حالتی کرده که فقط میگم خدایا شکرت چقد خوشبختم
قوی بودن منو فقط کسایی درک میکنن و میفهمن که مثل من عروس یه خانواده ی قدیمی و سنتی باشن که عروس براشون حکم کسیه که باید ازش کار کشید باید در ازای پسرشون بهشون خدمت کنه حق اظهارنظر نداره برای کوچکترین کاری باید اجازه بگیره وگرنه به مادرشوهر بی احترامی کرده باید اول نفر پاشه و اخر نفر بخوابه و هزاران انتظار دیگه
اما من اونقد قوی شدم که در مقابل همه ی این انتظارات قدعلم کردم و یکدفعه نبود این انقلاب بلکه کاملا تکاملی بود و من فقط به لطف الله و با قرار گرفتن در مسیر بدون هیچ پلن اولیه ای این کارو کردم و اول از چای ساعت ۱۱ شروع کردم که نمی رفتم براشون بذارم بعد مدتی که اون عادی شد چای عصر نرفتم و به مرور کار های خونه رو برنامه ریزی کردم که همه رو یجا انجام ندم و بین سه زمانی که پیششونم تقسیم کردم بعد خدمات بعدازشام رو حذف کردم و دیگه به سه ساعت رسوندم
فقط کسیکه در شرایط منه میتونه درک کنه چقد سخته خلاف قوانین یک پادگان رفتار کردن اما من تونستم و الان شکرخدا به حدی از اعتمادبه نفس رسیدم که واقعا حالم خوبه اگه جزئیاتشو بگم چه کارهایی میکنم و چه کارهایی نمیکنم و با نهایت اعتماد به نفس بهشون اعلام میکنم خیلی طولانی میشه {و این فاصله گذاری دعواهای هر روزه و بی احترامی های فجیعمون رو به صفر رسونده}
ولی خودم بی نهایت راضیم گرچه شاید الان من بدترین عروس دنیا باشم در نظر اونها و اجتماعی که درش هستم اما مهم منم که مهمترین ادم دنیام مهم منم که بهای رسیدن به ارزوها و موفقیتم رو با زیرپاگذاشتن حرف مردم میدم مهم منم که باخودم هماهنگم و ایمان دارم کسایی که به قانون عمل نمیکنن مسخر کسایی هستند که قانون رو بلدن و من دارم از علم تسخیر یاهمان برانگیختی به حدی زیر پوستی استفاده میکنم که به قولی اطرافیان تا بهوش بیان ندونن چی شد چرا اینطوری شد و اینها همه از فضل الله ست که به قول سلیمان نبی منو ازمایش کنه ببینه سپاسگذارم یا ناسپاس که من سر از سجده بندگی و شکرگذاریش برنمیدارم
برای شما خودم و همه ی اعضای این سایت که برگزیدگان الهی هستن طلب خدا و ارامش حضورش رو دارم که خدا وعده داده کسایی که به قانون عمل کنند از اسمان و زمین رزق (ارزوهاشون)براشون میجوشه
دوستت دارم عزیزم
سلام پرنسس الای عزیز
ممنونم بخدا وقتی جوابهای شما دوستان به کامنتم رو میخونم غرق شادی میشم انگار در محضر خداوندم و داره بهم میگه از این شاگرد نوپاش راضیه
براتون آرامش با خدا بودن رو ارزومندم دوست عزیزم
سلام دوست عزیزم ارامش جان
بله تمام تلاشم در تداوم ارسال فرکانس درسته و از اونجایی که این تغییرات یک شبه نبودن باعث شدن هم من عادت کنم هم اونها مقاومت نکنن داستان اون قورباغه و اب گرمه من انقد یواش اب رو گرم کردم که این قورباغه نفهمید کی اینطوری شد
فقط الان تنها مشکلم اعراض از ناخواسته هاست که در اونم دارم تکاملمو طی میکنم و این اهسته پیش بردن برام خیلی دل نشینه حس میکنم ریشه هام قوی میشن
چقد دعای خوبی صاحب خونه ی خودم خانم خونه خودم اختیار دار زندگی خودم… چه حس شیرینی
ممنونم دوست خوبم از فیدبکی که بهم دادی حالمو خوبتر کردی