https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/05/abasmanesh-17.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-05-15 07:51:152024-12-31 08:48:24سریال زندگی در بهشت | قسمت 23
261نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد من از بازی شما و خانم مریم لذت بردم چون خودم بصورت حرفه ای پینگ پنگ بازی می کردم در بازی انجام دادید خیلی نکات آموزنده ای یاد گرفتم
شما در ابتدا فایل فرمودید نوع سبک بازی خودتون معرفی کردید و گفتید سبک بازی شما کات و پیچ و نقطه قوت شما گره است و نقطه قوت خانم شایسته به بازی سرعت می دهد
هر زمان هر کدام از شما تمرکز کردید به نقطه قوت و مثبتتون امتیاز را به دست آورید
که نشان میدهد ما باید به نکات مثبت خودمون توجه تمرکز کنیم
در لحظه زندگی کنیم
شاد باشیم
سپاسگزار باشیم
در صحبتهایتان همیشه فرمودید هر زمان فاصله جسم و روح کمتر بشه ما به منبع اصلی نزدیکتر می شویم در بازی پینگ پنگ طوری باید راکت در دست بگیری تکیه ای از وجود خودت بشود و با همان احساس درونی و الهام به شما میشود به توپ ضربه بزنی و به جای میخوای در زمین حریف توپ هدایت کنی و بفرستید
نکته آموزنده از بازی پینگپنگ آموختم
هر زمان شاد باشم
از قدرت تجسم استفاده کنم
شاکر باشم
و روی نکات مثبت خودم تمرکز کنم
و احساسم خوب باشد
اتفاقات خوب برای من رخ می دهد
و نشانه ها به من الهام میشود و آن را دنبال کنم به خواسته هایم می رسم
اگر من اونجا بودم خانم شایسته رو تشویق میکردم چون استاد قوی تره(البته فعلا)
خانم شایسته به نظرم سرویس هارو سریع نزن، تیز تر بزن که با فاصله میلیمتری از تور رد بشه با سرعت بالا و هدفت هم فقط نیمه سمت چپ میز از سمت شما و نیمه سمت راست میز از سمت استاد باشه
فقط با سرویسات کل امتیازارو جمع میکنی(حتما تستش کن)
اگر استاد بتونه سرویست رو برگردونه مطمئنا چون بک هنده جوری برمیگردونه که فرصت حمله سرعتی رو داری و نمیتونه تو اون موقعیت درست برگردونه
در اکثر مواقع هم مجبوره بره سمت راست میز که بتونه با تسلط توپ رو برگردونه چون چپ دسته و برگشت رو با یه ضربه خیلی آروم به سمت چپش میتونی تبدیل به امتیاز کنی، چون استاد سمت راست میزه و نمیتونه سرعتی خودشو به سمت چپ برسونه. مثل من استخون درشته و تیز و سرعتی نمیتونه خودشو دور میز جابجا کنه
کلی خاطرات برام مرور شد، ۲ سال از دانشگاهم رو که شهر دیگه ای بودم در خوابگاه بودم و اونجا میز پینگ پونگ داشتیم و هر روز بازی میکردیم
یه لحظه اول فایلو دیدم کلا ذهنم رفت رو خاطرات قشنگ و شیرین اون موقع ها
مرسی برای به اشتراک گزاری این فایل ها و تمرکز روی نکات مثبت
بالاخره بعد از سالها تونستیم این پینگ پنگ های خین و خین ریزی استاد جون و عزیزدلشون رو ببینیم.
خداروشکر
من هیچ وقت پینگ پنگی رو اینجوری نگاه نمیکردم، ولی واقعا تا به حال، این بازی، لذت بخش ترین بازی بود که دیدم.
بازی که از همون اولش تکامل رعایت میشه.
از همون اول نقش باورها در برد و باخت خودشو نشون میده.
اعتماد بنفس مورد استفاده قرار میگیره، چه واسه تخریب کردن و چه واسه بالابردن.
کری خونی های فیل کش.
ضربات سنگین مرگبار که من تا حالا یه بار هم نتونستم یه آبشار رو برگردونم، ولی شما خیلی از آبشارها رو با آرامش برمیگردوندید. و این به خاطر تمرین و ادامه دادنه.
وقتی هر روز دو ساعت بیایی و اینجوری سنگین بازی کنی، قطعا حرفه ای میشی.
هرکاری همینه. اگه که تعهد داشته باشی، و جهان تعهد شما رو ببیند، از شما حمایت میکند. شمارا هدایت میکند.
چقدر نقش کنترل ذهن اینجور جاها خودشو برجسته میکنه.
استاد توی همین قسمت اول، مارس گرفت…
۲۰_۲۰ رو برد
۱۹_۲۱برد
شیرجه مرگبار زد
آبشارهای کشنده زد
بازی که عقب بود رو برد
از اون طرف خانم شایسته یه آبشارهایی رو میاورد که من انگشت به دهن مونده بودم.
اینقدر امتیازها پشت سر هم بود که واقعا مزه هیجان رو چشیدیم.
هدایت چقدر نقش داشت،
از برطرف کردن نورهای اضافی بگیر تا جای دوربین و نوع ضربات و جای میز و کلا کل جریان بازی به دست هدایت جلو میرفت.
یاد حرف استاد افتادم توی فایلهای مصاحبه که گفتند حتی من از خدا میپرسم که این ضربه رو چپ بزنم یا راست؟
بک هند بزنم یا فورهاند..
و اینجوری استاد جونم تونسته باور کنه که لایق هم صحبتی با خداونده .
خداوندی که از طریق نشانه ها با ما صحبت میکنه.
خداوندی که میشه به عنوان بهترین مربی کیهان توی پینگ پنگ هم ازش راهنمایی بخوایی.
چقدر من همیشه دوست داشتم یه بار یه طوری بشه که اینقدر دنبال توپ نیفتیم که بره زیر میز و گم بشه و بشکنه و اینا…
بعد وقتی اولین بار استاد گفتند که توی سبد ۱۰۰ تا توپ میذاریم، گفتم بابا اویل یعنی اینقدر راهش آسون بود؟
فقط کافی بود توپ ها زیادی داشته باشی؟
و ببینید چقدر توی زندگی ما مسائلی هستند که جوابشون به همین راحتی و ملموسی حل میشنا، ولی ما همش دنبال اینیم که سختش کنیم.
فکر میکنیم که اگه اون راه حله پیچیده باشه یعنی درسته..
در صورتی که نه داداش
هر راهی که آسان، ساده، راحت و لذتبخش باشه، اوفاقا همون راه خوبست.
همون راه درسته است.
همون راهیه که باید انجامش بدی
همیشه همه چیز راحت تر میشود و سقفی هم براش متصور نیست.
ما هم همیشه باید به دنبال راحتی باشیم.
حتی همین پینگ پنگ هم کلی جاداره تا راحت تر بشه
همونطور که استاد میگن یه ایده ای به ذهنمون رسید که جای میز رو راحت تر میکنه.
بله
همه چیز هر روز آسانتر و راحتتر میشه.
خداروشکر
واقعا سپاسگزارم استاد جون
فقطا یه چیزی
چند جای فایل به صورت وحشتناکی گیر میکرد و جلو نمیرفت.
متاسفانه روی موبایل من که اینطوری بود با چند تا پلیر هم امتحان کردم فرقی نداشت.
آخرش که کلا ۲ دقیقه به آخر ترکید.
کلا پرت شد بیرون و قطع شد.
نمیدونم والا. شاید باید با pc امتحان کنم.
نمیدونم حالا، ولی چقدر خوب میشه که انشاءالله قسمت بعد این باگهارو نداشته باشه.
استاد جان دمت گرم دمت گرم یعنی به معنایه واقعی توحید عملی رو داری نشون میدی از چه منظر از اینکه دقیقا صفر تا صد زندگی تو به تصویر گذاشتی واقعا دمت گرم
اقا این قسمت فقط و فقط نقش کنترل ذهن رو نشون میده و نتایجی که با کنترل کردن ذهن بدست میاری حال خوبی که از کنترل کردن بدست میاری و رو نشون میده
استاد من عاشق اون ریکشناتم خیلی باحاله
و موضوعی که من درک کردم نقش قانون رهایی در این بازی بود
به نظرم از زمانی که تصمیم گرفته شده که این بازی انجام شه و به همراه اون ضبط شود سریع استاد جلو نجوا های ذهن رو گرفته با باورهای توحیدی و درست، که اگه نبری و … رو گرفته به قول جمله خود استاد ‘ اگه ببرم خوشحال میشم اگه نبرم هیچ چیزی نداره و اصلا مهم نیست ‘
و دقیقا تو بازی هم نقش این نگاه خودشو نشون میداد ، خیلی ریلکس استاد بازی میکرد و نرمال بود یعنی هدف بردن بازی جلو دوربین نبود هدف مثه همیشه لذت بردن تمرین و تکرار مهارت کنترل ذهن بود یعنی صرف این نگاه هست که بهت هم لذت بازی کردن رو میده و همچنین در تمامی ابعاد زندگی
میتونی هم لذت ببری و نتیجه لذت که از حال خوب میاد لاجرم نتیجه دلخواه هست
تو ست اول که خاله مریم بازی رو بردن من احساس کردم استاد از الگو گرفتن بازی های قبلی که انجام دادن الگو گرفتن و فک میکنم به خودشون گفتن که اقا مثه بازی فلان موقع که ست اول رو امتیازشو نگرفتم ولی نتیجه اخر بازی به نفع من بود ، الگو گرفتن
و این یعنی کنترل ذهن
نکته بعدی سپاسگذاری که دیگه گل سر سبد کنترل کردن ذهنه، اینکه از هر ضربه خوبی که تو بازی میزنی سپاسگذار باشی و توجه و تمرکزتو بزاری روی نکات مثبت و خوبی های ایناها یعنی کنترل ذهن
که مهم ترین مهارتی هست که هر فرد میتونی با تمرین و تکرار این مهارت رو بدست بیاره
و نکته بعدی اینکه خیلی قشنگ ضربه های زیبای هم دیگه رو استاد و خاله مریم تحسین میکردن اینم یعنی توجه به زیبایی ها و لذت بردن در حین بازی
و نکته بعدی اینکه این عواملی که خاله مریم در حین بازی میگفتن که جاهاشونو عوضشه و این برنامه ها و دقیقا مثه قدرت دادن به عوامل بیرونی برای موفقیت هست که دقیقا تاثیرش صفره
اصلی ترین موضوع توحیده ایمان و توکل داشتن به تنها منبع انرژی و قدرت جهان هست حالا میخاد بازی باشه بیزنس باشه زندگی باشه هر چیزی باشه چون اون انرژی هست که جریان داره و داره نتایج رو رقم میزنه و لاغیر
مهم ساده گرفتن و لذت بردن که هدف ماست باشه
این برد و باخت ها نیست که به ما عزت نفس میده اون توکل و ایمان هست ، ایمان داشتن به توانایی هایی که به ما داده شده است که عزت نفس ما رو میسازه مهمه
خدا رو شکر میکنم که هدایت کرد به دیدن و نوشتن این متن
خدا رو هزاران هزار بار سپاسگذارتم
در پناه فضل و لطف و رحمت خداوند شاد و خوشحال زندگی کنید
این فایل خودش بینظیرر بود عالیی بود چقدر شگفت انگیز و با کلییی درس اونم تو یک فایل لایو محشر خداروشکر خداروشکر
خداروشکر به خاطر استاد عزیز خداروشکر به خاطر فرصت طلایی که داریم برای اینکه روی خودمون روی باورهامون کار کنیم
کار کردن روی باورها عین رسالت زیبای ما در این دنیاست.
ازش استقبال میکنم
تغییر باور= کنترل ذهن قوی تر= بیشتر ماندن در احساس خوب= بیشتر در لحظه زندگی کردن= بیشتر رها بودن= بیشتر سپاس گزار بودن= بیشتر خودت بودن و به سبک شخصیت زندگی کردن= بیشتر بیشتر بیشتر
استاد یاد بچگی خودم افتادم . اون موقع یه قسمت از حیاط خونمون سیمان خیلی خیلی صیقلی داشت. ابعادش کمی از میز پینگ پنگ بزرگتر بود . ما به عنوان میز پینگ پنگ ازش استفاده میکردیم . یه بانداژ کشی کرم رنگ می بستیم وسط به جای تور . نشسته بازی پینگ پنگ میکردیم .خیلی حال میداد .
فایل ها کلی درس بهمون یاد میدن . هم دیدن محیط زیبا ، هم دیدن روابط زیبا
وقتی لایو در مورد زندگی در بهشت رو دیدم و تعریف های شما در مورد قسمت ۲۳ رو شنیدم خیلی منتظر این قسمت ها بودم
چون هم بازی بسیار بسیار مورد علاقه ی منه
و هم این که
خیلی میخواستم بدونم و ببینم با چشمای خودم که قوانین خداوند توی مقیاس کوچیک چجوری کار میکنن
و استاد خودم رو ببینم که چجوری ذهن خودشونو کنترل میکنن چه دیدگاه و باور هایی دارن که میگن بیشتر بازی ها رو میبرن
اول بگم که بینهایت فوق العاده بود این قسمت
واقعا خودمم وقتی تماشا میکردم توی دوره دبیرستانم بازی بچه ها رو خودمو طرفدار یکی میکردم و توی ذهنم همراه اون بازی میکردم
و با احترام به شما استاد من طرفدار خانم شایسته بودم توی این بازی چون کلا وقتی یکی کری میخونه باید به قول معروف بزنی جوری ببریش و ضایه ش کنی که دیگه کری نخونه
ولی مثل این که کری ها تون مایه هایی از حقیقت داشت
البته عمراً گفتناتون اکثریت برعکس از آب درومداااا ههه
و راستش واقعا کاری به اصول بازی کردنتون ندارم که درسته یا غلطه
ولی اون ذهنیت امتیاز گیریتون رو واقعا قابل ستایش میدونم
درس هایی که از این بازی گرفتم رو تا اونجایی که خدا یاری کنه و ذهن من توان درکشون رو داشته بیان میکنم
قبلش بگم که کلی از حرص خوردنای استاد خندیدم😅 واقعا قشنگ حرص میخوردن و قشنگم خوشحالی میکردن مخصوصا اون خنده های بعد از شیطنت هاشون برای امتیاز گیری
اولین و مهم ترین درسی که من گرفتم این بود که احساس خوب اتفاقات خوب
وقتی استاد اخم میکردین و توی اخم میموندین قشنگ سه چهار تا امتیاز از دست میدادین
و کامل مشخص بود وقتی اون دسته راکت رو میزاشتین روی شقیقه داشتین تمرکز میکردین و الهامات رو دریافت میکردین که لایحزن
و از کدوم طرف بزنین
و این که از توی شرایط حساس بودن لذت میبردین وامیدتون رو از دست نمیدادین(برعکس خانم شایسته)
مخصوصا اون ۲۰:۱۹ ها کلی درس داشت برای من که هیچوقت دیر نیست
حتی وقتی ادم ۱۸:۱۲ عقب باشه میتونه ۲۱:۱۹ بازی رو ببره
و نکته ی بعدی که من فهمیدم این بود که استاد هر موقع به قول معروف زور میزدین و تقلا میکردین میباختین اون امتیاز رو و هروقت آروم تر بودین و یه جا وایساده بودین و توپ های سرعتی خانم شایسته رو بر میگردوندین امتیاز از آن شما بود
مخصوصا زمانی که توی حجمه ای از ضربه های خانم شایسته میچسبیدین به دیوار و بک میدادین توپ هاشون رو در اکثر مواقع دقت کردم میبردین
یعنی همیشه هروقت آدم داره زور میزنه و سختی میکشه یعنی یه جای کار میلنگه
حتی اگه توی یه بازی نفس گیر باشه
بازم کارا میتونه ساده تر باشه
به عنوان مثال طبق بازی شما توپی که میره دور از زمین بازی به جای شیرجه زدن آدم میتونه امتیاز رو بده به طرف و سریع توپ بعدی رو بزنه که هم طرف مقابل غافل گیر بشه و هم این که انرژی برای امتیازای بعدی بمونه
و نکته ی بعدی ای هم که یاد گرفتم
زندگی در لحظه بود
یعنی هر ست و هر امتیاز مثل یه زندگی جدید بود برای جفتتون
و معلوم بود سعی میکردین تمرکزتون روی امتیازی باشه که قراره بگیرین نه امتیازای گذشته(البته دلیل باخت خانم شایسته هم فک کنم یه ذره توی همین مورد بود که توی ۲۰:۱۸ ها یا ۲۰:۱۹ ها که عقب بودن یه ذره برعکس شما به امتیاز شاید توجه میکردن و توی اون لحظه نبودن)
نکته ی بعدی و آخری که یادم میاد این بود که آخر فیلم شما رو دیدم که از نظر درونی چقدر روی بهانه اوردن حساسین و این باور رو دارین که توی هرشرایطی میشه برنده بود
چه اینور میز چه اونور میز
و واقعا انگیزه بخش بود برام اون صحنه ی عوض کردن جای دوربین و حرفاتون توی اون لحظه
اون شما شما صحبت کردن و احترام متقابل بینتون توی روابط رو خیلی خیلی حال کردم باهاش
واقعا فوق العاده بود در کل
و کلی خندیدم و حرص خوردم(یه جورایی اون لحظه رو زندگی کردم)
چه کنترل ذهنی. یعنی واقعا از فاصله ی بینِ لحنِ واکنش های استاد به باختها و شمارش امتیاز میشه متوجه شد که چه قدر زود اُستاد کنترل ذهنشون رُ در اختیار می گیرند و زود احساسِ حاصل از باخت رُ به احساسِ خوبِ امید به بُرد تبدیل می کنند.
استاد تا قبل از دیدن این بازی اصلا از این بازی خوشم نمیومد، اما حالا علاقه مند شدم.
اما این رُ هم بگم که تا راه بیفتم خیلی گره می خورم😄😄😄
وایی ،چه حرکتی بود تو دقیقه ی۴۸، عجب توپی برگردوندید؛ یعنی ثابت کرد که انسان برای رسیدن به هدفش چه کارهایی که نمیکُنه .همونطور که فرمودید خانم شایسته خیلی کم صحبت می کنند اون هم موقعی که واقعا جای واکنش نشون دادن داره؛یعنی زمانی که توپهای خوبی رُ از دست می دهند.
اما من پیش بینی می کنم که خانم شایسته برنده ی این بازی هستند. از اون دقیقه نودیاش ها.
بشینم یک ساعت بازیو ببینیم ؟!کلی کار دارم بابا امروز ؟
مگه میشه فیلم استادو ندید حتی بازیشو رفیق؟
سرعت فیلمو بیشتر کردم وقتی چند دقیقه گذشت سرعت فیلم نرمال شد و چیزای با ارزشی توی فیلم و بازی داشتن خودشونو فریاد میزدن .ذهن پیروز، چقدر ذهن قوی قدرت داره و چه کام بکای خوبی میزد استاد.
و نکته جالب وقتی از نظر روانی استاد بهم میریخت بعضا چنتا توپ دیگه ام پشت سرهم خراب میکرد. منتظر نظرات استاد درباره این بازی هستم میخوام ببینم چی شد که بازیهای باخته رو بر میگشتوند از نظر خودش و چرا بعضی وقتا که عصبی میشیم فقط ادامه میدیم و میبازیم و راهکار چیست .
عالی بود بازیتون تبریک به هردوی شما بزرگوارن خانواده عباسمنش
سلام سلام سلام
سلام به اعضای خانواده بزرگ و صمیمی عباس منش یا به قول دوست عزیزم آقا رضا عطار روشن اهالی مکتب عباس منش
مگه میشه مگه داریم
این خودش یه معجزه س همین امروز این فایل تو سایت قرار بگیره و همین امروز بشه نشانه امروز من
خدایا فقط میتونم بگم سپاسگزارم از این هدایت الهی
سلام
استاد من از بازی شما و خانم مریم لذت بردم چون خودم بصورت حرفه ای پینگ پنگ بازی می کردم در بازی انجام دادید خیلی نکات آموزنده ای یاد گرفتم
شما در ابتدا فایل فرمودید نوع سبک بازی خودتون معرفی کردید و گفتید سبک بازی شما کات و پیچ و نقطه قوت شما گره است و نقطه قوت خانم شایسته به بازی سرعت می دهد
هر زمان هر کدام از شما تمرکز کردید به نقطه قوت و مثبتتون امتیاز را به دست آورید
که نشان میدهد ما باید به نکات مثبت خودمون توجه تمرکز کنیم
در لحظه زندگی کنیم
شاد باشیم
سپاسگزار باشیم
در صحبتهایتان همیشه فرمودید هر زمان فاصله جسم و روح کمتر بشه ما به منبع اصلی نزدیکتر می شویم در بازی پینگ پنگ طوری باید راکت در دست بگیری تکیه ای از وجود خودت بشود و با همان احساس درونی و الهام به شما میشود به توپ ضربه بزنی و به جای میخوای در زمین حریف توپ هدایت کنی و بفرستید
نکته آموزنده از بازی پینگپنگ آموختم
هر زمان شاد باشم
از قدرت تجسم استفاده کنم
شاکر باشم
و روی نکات مثبت خودم تمرکز کنم
و احساسم خوب باشد
اتفاقات خوب برای من رخ می دهد
و نشانه ها به من الهام میشود و آن را دنبال کنم به خواسته هایم می رسم
مرسی استاد واقعا بی نظیر هستید
سپاسگزارم
🌹🌹🌹🌹🙏🙏🌹🌹🌹🌹
سلام
اگر من اونجا بودم خانم شایسته رو تشویق میکردم چون استاد قوی تره(البته فعلا)
خانم شایسته به نظرم سرویس هارو سریع نزن، تیز تر بزن که با فاصله میلیمتری از تور رد بشه با سرعت بالا و هدفت هم فقط نیمه سمت چپ میز از سمت شما و نیمه سمت راست میز از سمت استاد باشه
فقط با سرویسات کل امتیازارو جمع میکنی(حتما تستش کن)
اگر استاد بتونه سرویست رو برگردونه مطمئنا چون بک هنده جوری برمیگردونه که فرصت حمله سرعتی رو داری و نمیتونه تو اون موقعیت درست برگردونه
در اکثر مواقع هم مجبوره بره سمت راست میز که بتونه با تسلط توپ رو برگردونه چون چپ دسته و برگشت رو با یه ضربه خیلی آروم به سمت چپش میتونی تبدیل به امتیاز کنی، چون استاد سمت راست میزه و نمیتونه سرعتی خودشو به سمت چپ برسونه. مثل من استخون درشته و تیز و سرعتی نمیتونه خودشو دور میز جابجا کنه
کلی خاطرات برام مرور شد، ۲ سال از دانشگاهم رو که شهر دیگه ای بودم در خوابگاه بودم و اونجا میز پینگ پونگ داشتیم و هر روز بازی میکردیم
یه لحظه اول فایلو دیدم کلا ذهنم رفت رو خاطرات قشنگ و شیرین اون موقع ها
مرسی برای به اشتراک گزاری این فایل ها و تمرکز روی نکات مثبت
به نام الله یکتا
سلام خدمت شما استاد عزیزم
بالاخره بعد از سالها تونستیم این پینگ پنگ های خین و خین ریزی استاد جون و عزیزدلشون رو ببینیم.
خداروشکر
من هیچ وقت پینگ پنگی رو اینجوری نگاه نمیکردم، ولی واقعا تا به حال، این بازی، لذت بخش ترین بازی بود که دیدم.
بازی که از همون اولش تکامل رعایت میشه.
از همون اول نقش باورها در برد و باخت خودشو نشون میده.
اعتماد بنفس مورد استفاده قرار میگیره، چه واسه تخریب کردن و چه واسه بالابردن.
کری خونی های فیل کش.
ضربات سنگین مرگبار که من تا حالا یه بار هم نتونستم یه آبشار رو برگردونم، ولی شما خیلی از آبشارها رو با آرامش برمیگردوندید. و این به خاطر تمرین و ادامه دادنه.
وقتی هر روز دو ساعت بیایی و اینجوری سنگین بازی کنی، قطعا حرفه ای میشی.
هرکاری همینه. اگه که تعهد داشته باشی، و جهان تعهد شما رو ببیند، از شما حمایت میکند. شمارا هدایت میکند.
چقدر نقش کنترل ذهن اینجور جاها خودشو برجسته میکنه.
استاد توی همین قسمت اول، مارس گرفت…
۲۰_۲۰ رو برد
۱۹_۲۱برد
شیرجه مرگبار زد
آبشارهای کشنده زد
بازی که عقب بود رو برد
از اون طرف خانم شایسته یه آبشارهایی رو میاورد که من انگشت به دهن مونده بودم.
اینقدر امتیازها پشت سر هم بود که واقعا مزه هیجان رو چشیدیم.
هدایت چقدر نقش داشت،
از برطرف کردن نورهای اضافی بگیر تا جای دوربین و نوع ضربات و جای میز و کلا کل جریان بازی به دست هدایت جلو میرفت.
یاد حرف استاد افتادم توی فایلهای مصاحبه که گفتند حتی من از خدا میپرسم که این ضربه رو چپ بزنم یا راست؟
بک هند بزنم یا فورهاند..
و اینجوری استاد جونم تونسته باور کنه که لایق هم صحبتی با خداونده .
خداوندی که از طریق نشانه ها با ما صحبت میکنه.
خداوندی که میشه به عنوان بهترین مربی کیهان توی پینگ پنگ هم ازش راهنمایی بخوایی.
چقدر من همیشه دوست داشتم یه بار یه طوری بشه که اینقدر دنبال توپ نیفتیم که بره زیر میز و گم بشه و بشکنه و اینا…
بعد وقتی اولین بار استاد گفتند که توی سبد ۱۰۰ تا توپ میذاریم، گفتم بابا اویل یعنی اینقدر راهش آسون بود؟
فقط کافی بود توپ ها زیادی داشته باشی؟
و ببینید چقدر توی زندگی ما مسائلی هستند که جوابشون به همین راحتی و ملموسی حل میشنا، ولی ما همش دنبال اینیم که سختش کنیم.
فکر میکنیم که اگه اون راه حله پیچیده باشه یعنی درسته..
در صورتی که نه داداش
هر راهی که آسان، ساده، راحت و لذتبخش باشه، اوفاقا همون راه خوبست.
همون راه درسته است.
همون راهیه که باید انجامش بدی
همیشه همه چیز راحت تر میشود و سقفی هم براش متصور نیست.
ما هم همیشه باید به دنبال راحتی باشیم.
حتی همین پینگ پنگ هم کلی جاداره تا راحت تر بشه
همونطور که استاد میگن یه ایده ای به ذهنمون رسید که جای میز رو راحت تر میکنه.
بله
همه چیز هر روز آسانتر و راحتتر میشه.
خداروشکر
واقعا سپاسگزارم استاد جون
فقطا یه چیزی
چند جای فایل به صورت وحشتناکی گیر میکرد و جلو نمیرفت.
متاسفانه روی موبایل من که اینطوری بود با چند تا پلیر هم امتحان کردم فرقی نداشت.
آخرش که کلا ۲ دقیقه به آخر ترکید.
کلا پرت شد بیرون و قطع شد.
نمیدونم والا. شاید باید با pc امتحان کنم.
نمیدونم حالا، ولی چقدر خوب میشه که انشاءالله قسمت بعد این باگهارو نداشته باشه.
باز هم ممنون.
سپاسگزارم از وجود نازنینتون.
دستتون همیشه تو دست یگانه مربی جهان
سلام
عالی بود
لذت بردم
تشکر
به نام ایزدمنان
استاد جان دمت گرم دمت گرم یعنی به معنایه واقعی توحید عملی رو داری نشون میدی از چه منظر از اینکه دقیقا صفر تا صد زندگی تو به تصویر گذاشتی واقعا دمت گرم
اقا این قسمت فقط و فقط نقش کنترل ذهن رو نشون میده و نتایجی که با کنترل کردن ذهن بدست میاری حال خوبی که از کنترل کردن بدست میاری و رو نشون میده
استاد من عاشق اون ریکشناتم خیلی باحاله
و موضوعی که من درک کردم نقش قانون رهایی در این بازی بود
به نظرم از زمانی که تصمیم گرفته شده که این بازی انجام شه و به همراه اون ضبط شود سریع استاد جلو نجوا های ذهن رو گرفته با باورهای توحیدی و درست، که اگه نبری و … رو گرفته به قول جمله خود استاد ‘ اگه ببرم خوشحال میشم اگه نبرم هیچ چیزی نداره و اصلا مهم نیست ‘
و دقیقا تو بازی هم نقش این نگاه خودشو نشون میداد ، خیلی ریلکس استاد بازی میکرد و نرمال بود یعنی هدف بردن بازی جلو دوربین نبود هدف مثه همیشه لذت بردن تمرین و تکرار مهارت کنترل ذهن بود یعنی صرف این نگاه هست که بهت هم لذت بازی کردن رو میده و همچنین در تمامی ابعاد زندگی
میتونی هم لذت ببری و نتیجه لذت که از حال خوب میاد لاجرم نتیجه دلخواه هست
تو ست اول که خاله مریم بازی رو بردن من احساس کردم استاد از الگو گرفتن بازی های قبلی که انجام دادن الگو گرفتن و فک میکنم به خودشون گفتن که اقا مثه بازی فلان موقع که ست اول رو امتیازشو نگرفتم ولی نتیجه اخر بازی به نفع من بود ، الگو گرفتن
و این یعنی کنترل ذهن
نکته بعدی سپاسگذاری که دیگه گل سر سبد کنترل کردن ذهنه، اینکه از هر ضربه خوبی که تو بازی میزنی سپاسگذار باشی و توجه و تمرکزتو بزاری روی نکات مثبت و خوبی های ایناها یعنی کنترل ذهن
که مهم ترین مهارتی هست که هر فرد میتونی با تمرین و تکرار این مهارت رو بدست بیاره
و نکته بعدی اینکه خیلی قشنگ ضربه های زیبای هم دیگه رو استاد و خاله مریم تحسین میکردن اینم یعنی توجه به زیبایی ها و لذت بردن در حین بازی
و نکته بعدی اینکه این عواملی که خاله مریم در حین بازی میگفتن که جاهاشونو عوضشه و این برنامه ها و دقیقا مثه قدرت دادن به عوامل بیرونی برای موفقیت هست که دقیقا تاثیرش صفره
اصلی ترین موضوع توحیده ایمان و توکل داشتن به تنها منبع انرژی و قدرت جهان هست حالا میخاد بازی باشه بیزنس باشه زندگی باشه هر چیزی باشه چون اون انرژی هست که جریان داره و داره نتایج رو رقم میزنه و لاغیر
مهم ساده گرفتن و لذت بردن که هدف ماست باشه
این برد و باخت ها نیست که به ما عزت نفس میده اون توکل و ایمان هست ، ایمان داشتن به توانایی هایی که به ما داده شده است که عزت نفس ما رو میسازه مهمه
خدا رو شکر میکنم که هدایت کرد به دیدن و نوشتن این متن
خدا رو هزاران هزار بار سپاسگذارتم
در پناه فضل و لطف و رحمت خداوند شاد و خوشحال زندگی کنید
به نام خداوند جهان آفرین
سلام بر عزیز دل
این فایل خودش بینظیرر بود عالیی بود چقدر شگفت انگیز و با کلییی درس اونم تو یک فایل لایو محشر خداروشکر خداروشکر
خداروشکر به خاطر استاد عزیز خداروشکر به خاطر فرصت طلایی که داریم برای اینکه روی خودمون روی باورهامون کار کنیم
کار کردن روی باورها عین رسالت زیبای ما در این دنیاست.
ازش استقبال میکنم
تغییر باور= کنترل ذهن قوی تر= بیشتر ماندن در احساس خوب= بیشتر در لحظه زندگی کردن= بیشتر رها بودن= بیشتر سپاس گزار بودن= بیشتر خودت بودن و به سبک شخصیت زندگی کردن= بیشتر بیشتر بیشتر
خداروشکر
سلام استاد عزیز و خانم شایسته نازنین
خیلی ممنون بابت سریال زندگی در بهشت
استاد یاد بچگی خودم افتادم . اون موقع یه قسمت از حیاط خونمون سیمان خیلی خیلی صیقلی داشت. ابعادش کمی از میز پینگ پنگ بزرگتر بود . ما به عنوان میز پینگ پنگ ازش استفاده میکردیم . یه بانداژ کشی کرم رنگ می بستیم وسط به جای تور . نشسته بازی پینگ پنگ میکردیم .خیلی حال میداد .
فایل ها کلی درس بهمون یاد میدن . هم دیدن محیط زیبا ، هم دیدن روابط زیبا
خداوند هرچه بگوید مینویسم
وقتی لایو در مورد زندگی در بهشت رو دیدم و تعریف های شما در مورد قسمت ۲۳ رو شنیدم خیلی منتظر این قسمت ها بودم
چون هم بازی بسیار بسیار مورد علاقه ی منه
و هم این که
خیلی میخواستم بدونم و ببینم با چشمای خودم که قوانین خداوند توی مقیاس کوچیک چجوری کار میکنن
و استاد خودم رو ببینم که چجوری ذهن خودشونو کنترل میکنن چه دیدگاه و باور هایی دارن که میگن بیشتر بازی ها رو میبرن
اول بگم که بینهایت فوق العاده بود این قسمت
واقعا خودمم وقتی تماشا میکردم توی دوره دبیرستانم بازی بچه ها رو خودمو طرفدار یکی میکردم و توی ذهنم همراه اون بازی میکردم
و با احترام به شما استاد من طرفدار خانم شایسته بودم توی این بازی چون کلا وقتی یکی کری میخونه باید به قول معروف بزنی جوری ببریش و ضایه ش کنی که دیگه کری نخونه
ولی مثل این که کری ها تون مایه هایی از حقیقت داشت
البته عمراً گفتناتون اکثریت برعکس از آب درومداااا ههه
و راستش واقعا کاری به اصول بازی کردنتون ندارم که درسته یا غلطه
ولی اون ذهنیت امتیاز گیریتون رو واقعا قابل ستایش میدونم
درس هایی که از این بازی گرفتم رو تا اونجایی که خدا یاری کنه و ذهن من توان درکشون رو داشته بیان میکنم
قبلش بگم که کلی از حرص خوردنای استاد خندیدم😅 واقعا قشنگ حرص میخوردن و قشنگم خوشحالی میکردن مخصوصا اون خنده های بعد از شیطنت هاشون برای امتیاز گیری
اولین و مهم ترین درسی که من گرفتم این بود که احساس خوب اتفاقات خوب
وقتی استاد اخم میکردین و توی اخم میموندین قشنگ سه چهار تا امتیاز از دست میدادین
و کامل مشخص بود وقتی اون دسته راکت رو میزاشتین روی شقیقه داشتین تمرکز میکردین و الهامات رو دریافت میکردین که لایحزن
و از کدوم طرف بزنین
و این که از توی شرایط حساس بودن لذت میبردین وامیدتون رو از دست نمیدادین(برعکس خانم شایسته)
مخصوصا اون ۲۰:۱۹ ها کلی درس داشت برای من که هیچوقت دیر نیست
حتی وقتی ادم ۱۸:۱۲ عقب باشه میتونه ۲۱:۱۹ بازی رو ببره
و نکته ی بعدی که من فهمیدم این بود که استاد هر موقع به قول معروف زور میزدین و تقلا میکردین میباختین اون امتیاز رو و هروقت آروم تر بودین و یه جا وایساده بودین و توپ های سرعتی خانم شایسته رو بر میگردوندین امتیاز از آن شما بود
مخصوصا زمانی که توی حجمه ای از ضربه های خانم شایسته میچسبیدین به دیوار و بک میدادین توپ هاشون رو در اکثر مواقع دقت کردم میبردین
یعنی همیشه هروقت آدم داره زور میزنه و سختی میکشه یعنی یه جای کار میلنگه
حتی اگه توی یه بازی نفس گیر باشه
بازم کارا میتونه ساده تر باشه
به عنوان مثال طبق بازی شما توپی که میره دور از زمین بازی به جای شیرجه زدن آدم میتونه امتیاز رو بده به طرف و سریع توپ بعدی رو بزنه که هم طرف مقابل غافل گیر بشه و هم این که انرژی برای امتیازای بعدی بمونه
و نکته ی بعدی ای هم که یاد گرفتم
زندگی در لحظه بود
یعنی هر ست و هر امتیاز مثل یه زندگی جدید بود برای جفتتون
و معلوم بود سعی میکردین تمرکزتون روی امتیازی باشه که قراره بگیرین نه امتیازای گذشته(البته دلیل باخت خانم شایسته هم فک کنم یه ذره توی همین مورد بود که توی ۲۰:۱۸ ها یا ۲۰:۱۹ ها که عقب بودن یه ذره برعکس شما به امتیاز شاید توجه میکردن و توی اون لحظه نبودن)
نکته ی بعدی و آخری که یادم میاد این بود که آخر فیلم شما رو دیدم که از نظر درونی چقدر روی بهانه اوردن حساسین و این باور رو دارین که توی هرشرایطی میشه برنده بود
چه اینور میز چه اونور میز
و واقعا انگیزه بخش بود برام اون صحنه ی عوض کردن جای دوربین و حرفاتون توی اون لحظه
اون شما شما صحبت کردن و احترام متقابل بینتون توی روابط رو خیلی خیلی حال کردم باهاش
واقعا فوق العاده بود در کل
و کلی خندیدم و حرص خوردم(یه جورایی اون لحظه رو زندگی کردم)
نکته ی دیگه ای خدا الهام نکرد که به ذهنم بیاد
کسی هم که طرفدارش بودم تا الان که عقب بود🤦♂️
قسمت بعد ببینیم چه میکنن این ذهن ها
در پناه الله یکتا شاد باشید
سالم تر
خوشبخت
ثروتمند تر
و سعادتمند در دنیا و آخرت
بسیار مشتاق دیدن قسمت بعدی ام❤
سلام.
ماشاالله.چه عدالتی.
چه کنترل ذهنی. یعنی واقعا از فاصله ی بینِ لحنِ واکنش های استاد به باختها و شمارش امتیاز میشه متوجه شد که چه قدر زود اُستاد کنترل ذهنشون رُ در اختیار می گیرند و زود احساسِ حاصل از باخت رُ به احساسِ خوبِ امید به بُرد تبدیل می کنند.
استاد تا قبل از دیدن این بازی اصلا از این بازی خوشم نمیومد، اما حالا علاقه مند شدم.
اما این رُ هم بگم که تا راه بیفتم خیلی گره می خورم😄😄😄
وایی ،چه حرکتی بود تو دقیقه ی۴۸، عجب توپی برگردوندید؛ یعنی ثابت کرد که انسان برای رسیدن به هدفش چه کارهایی که نمیکُنه .همونطور که فرمودید خانم شایسته خیلی کم صحبت می کنند اون هم موقعی که واقعا جای واکنش نشون دادن داره؛یعنی زمانی که توپهای خوبی رُ از دست می دهند.
اما من پیش بینی می کنم که خانم شایسته برنده ی این بازی هستند. از اون دقیقه نودیاش ها.
بشینم یک ساعت بازیو ببینیم ؟!کلی کار دارم بابا امروز ؟
مگه میشه فیلم استادو ندید حتی بازیشو رفیق؟
سرعت فیلمو بیشتر کردم وقتی چند دقیقه گذشت سرعت فیلم نرمال شد و چیزای با ارزشی توی فیلم و بازی داشتن خودشونو فریاد میزدن .ذهن پیروز، چقدر ذهن قوی قدرت داره و چه کام بکای خوبی میزد استاد.
و نکته جالب وقتی از نظر روانی استاد بهم میریخت بعضا چنتا توپ دیگه ام پشت سرهم خراب میکرد. منتظر نظرات استاد درباره این بازی هستم میخوام ببینم چی شد که بازیهای باخته رو بر میگشتوند از نظر خودش و چرا بعضی وقتا که عصبی میشیم فقط ادامه میدیم و میبازیم و راهکار چیست .
عالی بود بازیتون تبریک به هردوی شما بزرگوارن خانواده عباسمنش