سریال زندگی در بهشت | قسمت 232 - صفحه 12

231 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محسن منجزی گفته:
    مدت عضویت: 1704 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استاد عزیز و همه دوستان این سایت مقدس

    به نظر من ریشه ای ترین مفهوم و لٌپ کلام استاد همونی بود که گفت: این جهان پویاست و همیشه در حال تغییره.

    این جهان پویاست و همیشه در حال تغییرِ، پس اگر میخوایم که اذیت نشیم در برابر حرکت جهان بایستی ما هم هر چند آروم و لی باااید مداوما تغییر کنیم. بهبود بدیم، بهتر بشیم. این تغییر و بهبود می تونه توی هر چیزی باشه و در هر زمینه ای باشه. کار، سلامتی، درسی، رشد شخصی و . . . .

    باور داشتن همین یک جمله ارزشمند و اصلی من رو تشویق میکنه که با لذت هر چند روز یکبار برم صورتم رو اصلاح کنم، باعث میشه که هر روز یا هر چند روز برم باشگاه و بخوام که بدنم بهتر بشه و سلامتیم بیشتر بشه. باعث میشه که ترغیب بشم روی باورهام کار بکنم و توی جهانی که هر روز ثروت ها و موقعیت ها و موفقیت ها بیشتر و بیشتر میشن بخوام که از این روند رشد استفاده کنم در جهت رشد خودم و بااید بهتر بشم. باعث میشه که هر روز صبح به امید برداشتن یک قدم بهتر برای هر جنبه از زندگیم مشتاق تر و پرانرژی تر از خواب بیدار شم، کتاب هام رو یه بازنگری کنم ببینم کدوم هاش همچنان قابل استفاده است و کدوم هاش خیر، روغن موتورم رو با میل و رغبت عوض کنم، باعث میشه که هی بخوام توانمندی هام رو بیشتر کنم. اما این رویه هنوز و هنوز و تا آخر عمر نیاز به ادامه و استمرار و پشتکار داره. باید این رویه همچنان کار بشه، ادامه دار باشه و بایستی همیشه بهتر و بهتر بشه. چرا که من ذهن خودم رو میشناسم و با گفتن این موارد از خودم ذهنم الان میگه: آفرین، عجب انسان موفقی هستی و چه قدر تو کارهات درسته، دیگه بسه و نمیخواد بیشتر از این روی خودت کار کنی، تو همین الانش هم خیلی از بقیه جلوتری و . . . از این جور حرف هایی که شیطان همیشه میگه. اما من میگم خدایا شکرت این خوبه، اما نتایجم نشون میده که خیلی خیلی بیشتر بایستی کار کنم و خیلی بایستی بهتر بشم. خیلی زیاد.

    فقط تنها موردی که میمونه اینه که من چطور همین کارهایی رو که انجام میدم رو بهتر انجام بدم؟

    چطور راحت تر انجام بدم؟

    چطور انجام بدم که مثلا به جای هقته های یکبار دو هفته ای یکبار انجام بدم که انرژی کمتری صرف کنم و اینکه هر بار چطور با کیفیت تر این بررسی ها رو انجام بدم.

    به نظر من یکی از سم های مخفی و پنهانی که برای هر شخص وجود داره عادت کردن به شرایطه. علی الخصوص برای من و توی شغل من که ایمنی توی محیط کاره، اگه ذهنم و چشم هام عادت کنن به اینکه همیشه شرایط رو به یک شکل ببینن و نتونه وجه با کیفیت تر شرایط رو تشخیص بده به مرور باعث عملکرد ضعیف توی کارم میشه.

    اصن عادت کردن چیه؟ عادت کردن یعنی اینککه همین شرایطی که هست بهترین گزینه موجوده و بهتر از این نمیتونه وجود داشته باشه. که این سمه سممممممممم . سمی مهلک و آرام رونده.

    پیامبر حدیثی داره که: شرک در دل مومن مانند راه رفتن مورچه ی سیاه بر روی نگ سیاه در دل تاریکی شب پنهان است. یعنی انقدر آروم و بی سروصدا و غیر قابل تشخیصه.

    اما به نظر من این حدیث فقط در رابطه با شرک نیست. در رابطه با ماهیت و ذاتِ تغییر کردنه. هر صفت بدی با همین سرعت و با همین مخفی بودن توی آدم شکل میگیره. به همین دلیله که ما همیشه بایستی آگاهانه و با ذهنی هوشیار و همیشه در حال بررسیِ شرایط، در خلاف جهت این تغییر منفی حرکت کنیم و بهتر و بهتر بشیم و در باتلاق عادت گرفتار نشیم.

    خدا روشکر پویا بودن جهان و طبیعت تغییرِ همیشگی موضوعی بود که در کنار خیلی موارد دیگه خداوند مهربانم توی تنهایی هام با خودش، خیلی واضح و شفاف و روشن بهم گفت. و گفت که این طبیعت و جهان و همه چیز در حال تغییره هر لحظه، هر لحظه درختان یا در حال رشدن، یا در حال برگ ریختنن که اون هم خودش نوعی رشده، یا در حال مرگ و میر هستن که اون هم ک مرحله از رشده، یا در حال میوه دادن، جوانه زدن. زمان هر لحظه در حال تغییره و حتی یک ثانیه هم وای نمیسته، روز ها و فصل ها به صورت مداوم اما همیشگی و دائمی در حال تغییرن و هیییچ وقت یک فصل ثابت نبوده. هر چند تغییرات محسوس نباشن اما همیشه در حال تغییرن.

    باور داشتن و اعتقاد به این جمله باعث شده که من تقریبا هر جمعه بخوام وسایل قدیمیم رو، کمد لباس هارو، جالباسی لباس هارو، و تصمیماتی که در طول هفته گرفتم رو یه بازنگری کنم و ببینم کدوماش به دردم نمیخوره و بایستی دور انداخته بشه و کدوم هاش بایتسی عوض بشه یا آپدیت بشه یا جابجا بشه و یا بهتر بشه.

    من این کارها رو با ذوق و اشتیاق فراوون انجامشون میدم و خدا رو شکر بعد از انجام دادنشون احساس میکنم ذهنم، وقلبم پاک تر و روحم خالص تر شده. و احساس ارزشمندی و حال خیلی خیلی خوبی بهم دست میده که یک حرجت مثبت و قدم مثبت در این زمینه انجام دادم.

    تغییر نکردن و بهتر نشدن مثل این میمونه که بخوای با دست جلوی چرخ های یک ماشین رو بگیری و از حرکت نگهش داری، چه قدر سخته، چه قدر غیرممکنه. اولش کم کم فشار میاد به جسمت و بعد هر چی زمان میگذره فشار بیشتر و بیشتر میشه تا ابنکه یا با چرخ خودت میچرخی یا دستت و جسمت آسیب میبینه و باهاش میچرخی. یعنی در نهایت مجبور خواهی شد که بچرخی.

    خداوند هر لحظه در حال آپدیت کردن جهان و نعمت هاشه، هر لحظه در حال آپدیت کردن جهان و زمان و موجوداته و اگر کسی نخواد با این تغییر همراه باشه قطعا و قطعا یا حذف خواهد شد یا آسیب خواهد دید و تغییر خواهد کرد.

    پس فقط مرور و یادآوری این نکته که جهان در حال بروزرسانی و تغییر و آپدیت کردن خودشه به ما کمک میکنه که با اشتیاق به استقبال این تغییر بریم و صد البته کاملا مشخص و واضحح که وقتی با جهان و با سیستم خداوند همراه بشیم چه احساس های خوب و لیاقت و ارزشمندی بهمون دست خواهد دادو جه قدر حالمون بهتر و بهتر خواهد شد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    نسرین سیفی گفته:
    مدت عضویت: 1048 روز

    به نام خدا

    سلام استاد عزیزم و سلام مریم جان عزیزم

    من دیشب موچی درست کردم و اومدم آگهی بزارم تو دیوار که دیدم دیگه باید براش هزینه پرداخت کنم و قصد داشتم که یه حساب کسب و کار تو دیوار داشته باشم دیدم الان وقتشه و آگهی رو گذاشتم به سرعت یه خانمی تماس گرفت آدرس گرفت و اومد دم در آیفن و جواب دادم و گفتم چندتا میخواین که براتون بیارم و قیمت رو پرسید زمانی که من قیمتم رو گفتم گفتن گرون(در صورتی که تو آگهی قیمت وعکس رو گذاشته بودم) و جای دیگه انقدر و منم گفتم قیمت من اینه و ایشونم رفتن و من ذره‌ای هم ناراحت نشدم اگه قبلا بود من طبق باوری که برار مشتری و تو دست نگه دارم بزار حالا که تا دم در اومده بدم بره و حالا که چند تا دارم ازش بفروشم رد کنم بره قیمت رو پایین میاوردم در صورتی که خوب‌ من واقعا مواد اولیه خوب مصرف میکنم وقت و انرژی میزارم و میدونم سمت خودمو درست انجام میدم امروز به خاطر این موضوع خداروشکر کردم که احساس لیاقت دارم پیدا میکنم و ارزشمندی کارم رو میدونم

    صبح یه تماسی باهام گرفته شد از یه کافی‌شاپ نزدیک و نمونه کار ازم خواستن در صورتی که خوششون بیاد هر روز بهم سفارش بدن و به امید خدا بعدازظهر میخوام برم و نمونه کار ببرم

    در رابطه با موضوع فایل

    شغل ما خرید و بازسازی یا ساخت خونست‌

    و حالا چون دوست داریم خودمون تو این خونه‌ها زندگی کنیم هر چندوقت یکبار اسباب کشی می‌کنیم شاید این از نظر همه سخت بیاد اولسن بار که می‌خواستیم خونه رو جابجا کنیم هم از نظر من خیلی سخت میومد چون کلی وسایل داشتیم من تو جهیزیه‌ام به خاطر الگوهای ناقص کلی وسایل آورده بودم که اصلا به کار نمیومد بعد از اولین اسباب کشی و جابجایی‌ که یه فته طول کشید من با خودم گفتم آیا نیازه این همه وسایل داشته باشم و جواب نه بود شروع کردم به دونه‌به دونه وسایلام نگاه کردن و دیدم که شصت الی هفتاد درصدشون اضافن‌ و دونه‌به دونشون رو آگهی کردم و به قیمتای خوب فروختم

    بچم اون موقع یک سالش بود و من دیدم تخت و کمد و گهوارش‌ عملا به اون صورت استفاده‌ای ازشون نمیشه و تو اسباب کشی امکان شکستن و خراب شدنش بالاست و فروختم روروئکش رو که از اول هم برای استفاده کردنش مردد بودم و خیلی کم استفاده کرده بودم رو هم فروختم میز اتو و جاکفشی و فرش و کلی سرویس ظرف و ظروف و ظرفای دکوری چون اصلا به اینکه ظرف برای دکور بزارم علاقه‌ای ندارم اینا رو تو مرحله اول اسباب کشی فروختم بعد که دیدم این شغل رو به عنوان تنها شغلمون انتخاب کردیم باز هم دیدیم وسایل اضافمون زیاده مثلا من یادمه دم عروسی با وجود اینکه دستمون خالی بود به خاطر حرفایی که می‌شنیدم رفتیم چکی آینه و شمعدون خریدیم واسه اینکه شگون داره و این حرفا ولی الان هم‌ن آینه شمعدون شده مایه استرسم که بچم نره سمتش و خدایی نکرده بیفته روش و علی رغم اینکه بقیه میگفتن یادگاری نگه‌دار توجه نکردم و گفتم دلم میخواد بچم راحت تو خونه بازی کنه و استرس نداشته باشم اون برام رنجش بیشتر از لذتشه و فروختمش‌ اصولا آدم خاطره باز و نوستالژی و دلبسته به وسایل خصوصا وسایل قدیمی نیستم من حتی یه رفتم سراغ لباسام و دیدم خیلی از لباسای چند سال قبل رو مگه داشتم و اونایی که نو بودن رو فروختم حتی لباسای عقدم و با خودم گفتم یه آدمی که مهاجرت میکنه فقط با خودش یه چمدون کوچیک میبره و این نشون میده که عملا ما خیلی از این وسایل رو نیاز نداریم پس بهتره الان که میتونم ازشون پول بسازم بفروشمشون‌ و من سر جمع شاید نزدیک به پنج میلیون فقط لباسای‌ اضافه رو فروختم تو یک سال

    هر سری هم یه قسمت رو پاکسازی میکردم مثلا از وسایلی بچم دیدم کالسکش‌ دیگه به کار نمیاد و چون مسافرتی هم نیست بهتره بفروشم و بقیه گفتن برای بچه دوم لازم میشه گفتم اون موقع میرم مسافرتی و نوشو میخرم (و برای دخترم رفتم یه کالسکه مسافرتی کم جا و سبک خریدم) کلی از لباسا و کفشای پسرمو هدیه دادم و چندتاشو براش به عنوان یادگاری نگه‌داشتم در حد یه ساک تا بعد خودش تصمیم بگیره چیکار کنه من تو این فروختنا‌ پاکسازیا‌ کشف کردم آدما با نگه داشتن وسایل قدیمی و ناکارآمد‌ و کهنه دارن فرصت خریدن وسایل به روز رو از دست میدن و پول رو از خودشون دور میکنن اکثر خونه‌ها تو دلشون یه سمساری دارن

    از وسایل آشپزخونه که نگم دیدم چند دست و چندماهی سرویس آرکوپال دارم فروختم و فقط یه مدلشه نگه داشتم

    یه سری ظروف بودن که هدیه بودن و سلیقه مننبودن فروختم

    سرویس ظروف مسی و همه رو فروختم و باپولشون رفتیم مسافرت اصفهان و شیراز و کلی خوش‌گذشت

    بعد تو اسباب کشی بعدی دیدم از زود پز و سرویس قابلمه گرانیتی استفاده نمیکنم دم عید بود و پول لازم بودیم و اصلا دلم نمیخواست قرض بگیرم فروختم و چقدر به کارم اومد

    تو رخت خوابام‌ دیدم که کلی رخت خواب اضافه دارم که تو زندگی امروز به کار نمیاد مثل تشک و لحاف که هدیه دادم

    من از وسایل جهیزیه هفتاد درصدشون فروختم شاید باورش سخت باشه و هیچ تغییری تو کیفیت زندگیمون ایجاد نشده

    حالا این در شرایطی که من تو خرید جهیزیم‌ کوچیکترین فشاری به مامان‌ و بابام نیاوردم و به خاطر من به جز قسط وام ازدواج به جایی بدهکار نشدن و همون موقع هم خودم کلی از وسایلی که همه عروسی می‌خریدن‌ نخریدم و باز با این وجود هفتاد درصدشون اضافه بودن چندین نفر و میشناسم که کلی پدر و مادرشون رو تو قرض انداختن و استرس و حتی سه تا دختر و میشناسم که خانوادشونو‌ مجبور کردن خونشونو بف وشن تا براشون جهیزیه بگیرن یکیشون که طلاق گرفت و اون وسایلو‌ به یک چهارم قیمت فروخت

    و باخودم میگم باید این فرهنگ درست بشه تا همه چی ساده‌تر بشه

    خداروشکر میکنم که این سبک زندگیمون کلی تو روند پیشرفت و رشد شخصیتمون تاثیر داشته و با همه آدمایی که میشناسیم‌ مدل زندگیمون فرق داره

    با پایان هر فصل لباسا رو پاکسازی میکنم با هر اسباب کشی کلی وسایل و اسباب بازی که خراب شده یا به کارمون نمیاد دور میریزیم

    یادمه اولین اسباب کشیمون‌ اونم با وجود کمک مامانم یه هفته طول کشید تا به صورت ظاهری جابجا بشیم

    اما اسباب کشی دم عیدمون‌ با دوتا بچه کوچیک و تنهایی و با وجود خرید بیرون دو روزه جابجا شدیم اونم اصولی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 990 روز

    سلام و درود به استاد عباسمنش و استاد شایسته

    امروز سایت باز کردم فایل دیدم گفتم این قبلا دیدم ولی حسی بهم گفت دوباره ببین

    من هم گوش کردم استاد هر بار دری رو برامون باز میکنه

    باید درسش بگیریم دیدم بله واجب بود ببینم

    برای خودم چرایی بگم چرا رفتارم چرا روابط چرا خونه ام ….دیدم چرایی زیادی دارم

    الله اکبر هدایت شدم

    باید رفتارهای تغییر بدم الکی توی این سایت نیومدم خداوند خواسته الگوهای قبلی باید رها کنم

    زندگی و ساده تر کنم از لحاظ ایراد گرفتن و مقایسه و قضاوت….

    چرایی دیگه عزت و نفس باید کار کنم

    به قول استاد هیچ چیزی ثابت نیست باید الگوی اشتباه حذف کنیم

    چه مثال زیبایی استاد زدن لباسها مرتب سر جای خود بگذاریم

    اتفاقات جدید رقم بزنیم چکار به قبلا داریم

    چیدمان منزل این هم برام چرایی داشت

    نشتی انرژی پیدا کنم چرا الکی انرژی مون هدر بدیم

    هر چیزی راه حلی داره

    زندگی استاد هر روز درسی به ما میده در حین سادگی ولی کلی ایده کلی لذت

    خدایا شکرت داری از زبان استاد بام امروز حرف زدی

    قبلا خونه روستایی مون طویله گاو و گوسفند درش کوچک بود خدا می دونه چقدر باید خم می شدیم چقدر سرم من و همسرم بهش خورده الان میگم چرا برای خودمون ارزش نگذاشتیم

    استاد چقدر برام جالب زندگی شما یاد قبلا می افتم گاو و گوسفند ….

    چقدر زیباست برامون درس دارن

    البته مثل شما لذت نمی بردم اگه الان بود زندگی شما رو می دیدم بهتر بود الگو ام شما می شدید

    شما چقدر با مهربانی با بزها و …رفتار می کنید اسم قشنگ روشون می گذارید

    الان می فهمم قدر می دونم اگه دوباره ادامه بدم مثل شما رفتار میکنم

    در پناه خداوند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    نسیمه رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 309 روز

    سلام استاد مهربونم این اولین کامنتی هست که میذارم وخییییلی خوشحال هستم که بلاخره تونستم عضوسایتتون بشم قبل ازاین فقط میتونستم فایلهاییکه میذارین رودان کنم وگوش بدم ولذت میبردم مثل یهآدم معتادی شدم که انرژیم وحال خوبم رو بانگاه کردن به همین فایلهایی که میذارین بدست میاوردم هرروز چک میکنم فایل جدید نذاشتین یه لیستی از چیزهایی که حالم عالی میکنه نوشتم مثل رفتن به‌کوه کتاب خوندن ورفتن به پارک ووقت گذاشتن براخودم‌خریداماازاون لیست حال خوب کن سایت عباسمنش یه چیز دیگه ست شماباآموزشهای خوبتون دنیای منو وزندگی منو دگرگون کردین وازاطلاعات وآگاهیهایی که به لطف خداوند به شما داده شده رو باتمام وجودتون در اختیارمون گذاشتین بمعنای تمام معنی زندگی روفهمیدم وزندگی میکنم قبل ازاین توی تاریکی بودم. کلا راه وروش زندگی‌کردنم‌با بقیه عوض شد.نگاهم به موضوعات عوض شد بدون اینکه بخوام خیلی بخودم فشاربیارم که یه چیز رو بپذیرم اینقدرخوب بیان میکنید اون‌چیز انگارتوذات ووجودم هست فقط یکی میخوتست بیدارم کنه

    استادازتغییراتی بظاهرکوچیک که انجام دادم ولی تغییرات اساسی در زندگی ایجادکردن بگم براتون. تمیزکردن گوشیم از شماره تلفنهایی که ذخیره کردم برای روز مباداشاید یه روزی به فلانی نیازپیداکنم واز این حرفهای وذهنیتها ،هرچندوقت یکبارگوشیم روپاکسازی میکنم از شماره هایی که یه زمانی بخاطر یه کاری لازم داشتم والان نیازی به اوناندارم ودیدگاهم رواینجوری تغییردادم که خداوند هروقت لازم باشه ادمی که بخواد کارم رو راه بندازه سرراهم میذاره ونیازی به شماره داشتن فلانی بخاطراینکه شایدیه روز لازمم بشه ندارم وواقعاهمینطورهست.

    استاد خداقوت و خداروشکرمیکنم که باشما آشناشدم وزندگی رو دارم زندگی میکنم دوستتون دارررررم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    آقای نیکو گفته:
    مدت عضویت: 3073 روز

    بنام پرودگار یکتا و بی همتا

    سلاااااام

    سلام به استاد عزیزم که اون موقع اینقدر تپل بوده و الان بعد از چند سال هم استایلش ورزش کاری شده و هم چند سال جووووونتر شده

    سلام به مریم بانو که تو این قسمت با اون عینک و کلاه و لباس شکل غواص ها شده و چقدر با عشق داره کار میکنه

    و سلام به دوستان و همراهان عزیز

    استاد از نشتی انرژی گفتین امروز برای پایانکار ساختمان یه بازدید از آتش‌نشانی داشتیم وقتی باکس‌های آتش‌نشانی رو در طبقات چک میکردن و شیرهای اطفای حریق رو باز میکردن متوجه شدن چند جا نشتی آب داره، نشتی آب رو در ساختمون اگه درست نشه منجر به خرابی‌های بزرگ میشه،

    الان که به این موضوع فکر میکنم

    اینقدر که ما در ساختمون سازی مواظبت میکنیم جایی نشتی نداشته باشه اگه یک دهم شو تو نشتی های انرژی مون بزاریم کلی انرژی آزاد میشه برای پیشرفت و کلی جلوگیری میشه از تخریب عزت نفس

    یه مثال از خودم بزنم:

    چون همواره در حال ساختمان سازی هستم یکسری مدارک از ساختمان هست که تصویرش همیشه در گوشی همراهمه

    اما مواقعی پیش میومد که یه مدرکی رو لازم داشتم و در اداره ای باید ارائه‌ میدادم اما از بس گالری گوشیم شلوغ بود یا پیدا نمیکردم و یا کلی باید وقت میژاشتم تا تصویر اون مدرک رو پیدا کنم،

    الان مدتیه که با هدایت الهی به فکر افتادم جلو این نشتی انرژی رو بگیرم و در یکی از پیام رسان ها که بخاطر کارم در اون فعال هستم یه قسمتی رو برای خودم درست کردم و نام گذاری کردم که مدارک مربوط به هر ساختمان رو جداگانه در قسمت مربوط به همون ساختمان میزارم، اتفاقا امروز هم قبل از اینکه به دیدن این فایل هدایت بشم چون هم مدارک و هم واریزیهایی که داشتم رو برای هر ساختمان در یک فایل قرار داده بودم، دیدم یه مقدار شلوغ شده و برای جلوگیری از تلف شدن وقت برای هر ساختمان قسمت واریزیها رو جدا کردم که راحت‌تر کار انجام بشه البته یکسری از کارها و جداسازی ها رو انجام دادم و یکسری هاش هنوز انجام نشده

    بعد که اومدم این فایل رو تماشا کردم، دیدم که استاد چقدر عالی حتی به نشتیهای کوچک هم توجه می‌کنن و اونها رو از سر راهشون برمیدارن

    من در گذشته تنبلی میکردم و کلی از این نشتی ها داشتم اما با تغییر باورهام سعی کردم که جلو نشتیها رو بگیرم

    یه مثال دیگه که بخوام بزنم سرمایه‌گذاری در بورس بود که انرژی و وقت زیادی رو در طول روز ازم می‌گرفت و از همه بدتر اینکه روزهایی که سهامم منفی بود احساسم هم بشدت خراب میشد، با تغییر باورهام الان با اینکه هنوز هم در بورس سرمایه‌گذاری میکنم اما دیگه عملا وقت زیادی رو به بورس اختصاص نمیدم فقط یه مقدار سرمایه ای رو که فعلا نیازی بهش ندارم رو عوض اینکه در بانک بزارم در بورس سرمایه‌گذاری میکنم و دیگه هر روز چک نمیکنم که این سهام امروز منفیه یا مثبت

    البته که ممکنه همین مقدار کمی هم که وقت در این موضوع میزارم بخاطر باورهای کمبود باشه که باید در این موضوع هم تجدید نظر کنم تا جلو نشتی ها کاملا گرفته بشه تا بتونم تمرکز صد درصد رو روی کارم و تغییر باورهای غلطم بزارم

    و یه مثال هم بزنم از بحث‌های سیاسی که در گذشته انجام میدادم و بشدت انرژیم رو می‌گرفت و احساسم خراب میشد که خدا روشکر و به لطف پروردگار با تغییر باورهام الان دیگه این موضوع تقریبا به صفر رسیده و تمام سعیم بر اینه که در رابطه با هیچ موضوعی با هیچکس بحث نکنم و الکی احساسم رو خراب نکنم و متوجه این موضوع شدم که تفکر هیچکس رو نمیشه با بحث کردن عوض کرد ما فقط باید روی افکار خودمون کار کنیم و مسیر خودمون رو اصلاح کنیم و در حقیقت جلو نشتی های انرژی مون رو بگیریم

    البته که هنوز هم نشتیهای زیادی هست که باید جلوش گرفته بشه که امیدوارم با تمرکز بیشتر در این موضوع جلو هرگونه نشتی رو با کمک و هدایت پروردگار بتونم بگیرم و آسانتر شوم برای آسانیها

    با تشکر از استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز که باعث شدن این فایل تهیه بشه و با تشکر از دوستانی که این کامنت رو خوندن

    بهترین ها رو براتون آرزو میکنم

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 906 روز

    به نام الله‌ مهربانم به‌ نام خدای هدایتگرم به مسیر زیباییها و افکار درست

    سلام و درود بر نازنین استادم و سلام بر مریم زیبایم

    خیلی خوشحالم که خداوند امروز هم فرصت به من داد تا از این بهشت زیبا استفاده کنم برای آگاهی رشد و حال و احساسه خوب برای خودم خدایا شکرت سپاسگزارتم

    وفتی تغییر میکنی چه از دورن خودت یا تغییرات کوچیک از منزل

    یه حسه خوبی داری و جهان هم به کمکت میاد به قول دوستمون هر چه تغییرات بزرگتر بشوند احساس توانمندیمون بیشتر میشه

    عزت نفسمون بالا میره

    با هر تغییر و نتایج بدست آمده خوب ایمانت بالا میره

    احساس ارزشمندی بهت دست میده

    و با خودت میگی آره شد تونستم از پسش بر بیام و هی دست به تغییر میزنی

    حالا اگه این تغییر از افکار و باورها و رفتارت باشه چی میشه کن فیکون میشه

    اون اوایل یعنی چند ساله پیش وقتی ما خانواده ی دسته جمعی ( چهار نفره خودمون) شروع کردیم به تغییر اونم از درون به طبع دیدیم چه نتیجه خوبی رو

    چون تغییرات کوچیک بودند نتایج هم کوچیک بود

    و بعد هر دفعه با انرژی بالاتری انجام می‌دادیم و هی حاله خوب و آرامش و همه پشت سر هم میومد خدارو شکرت سپاسگزارم هستم و تمامه این زیباییها و خوبیها و فراوانیها رو در زندگیم تا الان اعتبارشو به رب و فرمانروای خودم میدم

    خدایا من در برابرت تسلیمم

    وقتی هر دفعه یه تغییری انجام میشه بهتر خودتو میشناسی و نشتی انرژیتو پیدا میکنی و باورهای بهتر میسازی و مدارت بالاتر میره

    خدایا به من قدرت بده تا بهتر بهبود بدم شخصیت و افکار و باورهامو

    خدایا به من قدرت بده تا بتونم هر روز ذهنمو بهتر کنترل کنم

    استاد عزیزم من الان وقتی به قبلم نگاه میکنم 80 درصد تغییر کردم

    من ممنونتم استاد توانمند و آگاه و توحیدیم متشکرم سپاسگزارتون هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    فریبا فاضلی گفته:
    مدت عضویت: 2111 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیز و بانو شایسته و سلام به دوستای عزیزم

    روزشمار تحول زندگی من فصل 7

    فایل 184

    سریال زندگی در بهشت | قسمت 232

    محتوای این فایل که در آذر ماه 1400 ضبط شده در مورد تغییر کردن

    اینکه ،چون جهان دائم در حال تغییرهست ما هم باید به تبع اون تغییر کنیم این تغییرات نمی‌خواد یک تغییرات کلی باشه فکر کنیم که باید تغییر بزرگ انجام بدیم

    نه همون تغییرهای کوچک و جزئی روزانه در زندگی روزمره در بعضی از اخلاق و روابط

    واقعاً عاشقتونم استاد عزیز

    بامثال‌های جزئی و کوچیکی که می‌زنین ما رو آشنا می‌کنین با درس‌هایی که بهمون میدین

    مثلاً تغییر روزانه تغییر در کمد منزل تغییر در چیدمان وسایل منزل

    تغییر در آشپزی کردن

    همه اینا باعث میشه که ما یاد بگیریم که باید تغییر کنیم مثل قبل فکر نکنیم .

    خداوند هم درآیات زیادی مثال زده که باید انسان تغییر کنه

    معروفترین آیه

    آیه 11 سوره مبارکه رعد چنین می‌فرمایند: « لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما به قومٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ … _ برای او فرشتگانی است که پی در پی او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت سرش پاسداری می‌کنند. در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمی‌دهد

    تا آنان حال خود را تغییر دهند

    بنابراین آن قانون کلی که از این آیه شریفه بدست می‌آید این است که همیشه تغییرات از خود ما است.

    والبته که این تغییرات باید رو به بهبود باشه یعنی ما باید تغییراتی را انجام بدیم که بهبودی توش باشه

    به خدا اولش که گفتید که می‌خواین اون قسمت میله پایینی رو بردارین من تعجب کردم گفتم

    این چه کاریه

    ولی فوراً به خودم گفتم استاد کارش درسته

    و وقتی دیدم گفتید که اینا باعث نشتی انرژی میشه منو به فکر فرو برد دیدم واقعاً شما درست میگین شما مسائلو از یه زاویه دیگه می‌بینین و ما از یه زاویه دیگه برای همینه که نتایج هم متفاوته

    من اگه برای خودم برای زمانم ارزش قائل باشم این نشتی‌های انرژی رو باید شناسایی بکنم تو زندگیم و از بین ببرمشون و تغییرشون بدم و اینا خیلی هم زیادن

    چون کوچیک هستن ، ما فکر می‌کنیم بی‌ارزشن به چشم نمیان ولی این فایل واقعاً تلنگری بود برای من ممنونم از شما

    پس بازم تاکید میکنم

    باید از تغییر کردن استقبال کنیم حتی تغییرات کوچک و جزئی توی مسائل روزمره زندگیمون توی خونه زندگیمون و این کار باعث میشه که با جهانی که دائم در حال رشد و پیشرفته هماهنگ باشیم

    باید تلاش کنم که مرتباً تو زندگیم تغییر ایجاد بکنم حتی به عمد ،تا مقاومت‌هایی که تو ذهنم وجود داره به عنوان ترمز و چالش و جلوی تغییر و اقدام کردن‌هامو می‌گیره مرحله به مرحله برداشته بشه

    مثل همین کامنت نوشتن که تعهد دادم هر وقت فایل روز شمار تحول زندگی من روی سایت اومد من حتماً براش کامنت بنویسم و فعلاً که خدا را شکر به تعهدم عمل کردم

    البته که من از لحاظ دیگه خیلی تغییر کردم،

    درخانه داری، در اخلاقم، در رفتارم، در کار کردن روی خودم، در سلامتیم، در ارتباطم با خدا، در ارتباط با دیگران،

    مخصوصاً روابط با خانواده با همسر با فرزندان ،

    در حوزه کاری

    در احساس لیاقتم تغییراتی رامی بینم و و با قرار گرفتن در احساس خوب و آرامش متوجه می‌شم که در مسیر درست هستم،

    همین که هر روز با فایل های  استاد که اکثرشون توحیدی هستند ، روی بندگی واقعی و تسلیم شدن در برابر خداوند کار می کنم ، یعنی در مسیر درست هستم .

    همین که هر روز یک الی دو ساعت توی سایت کامنت مطالعه می‌کنم یا در حال نوشتن کامنت هستم یعنی در حال تغییر هستم .

    به زمان بندی خدا اطمینان دارم ، به پلن های خداوند اعتماد می‌کنم و اجازه میدم خداوند منو هدایت کنه

    تا آرام آرام بهبودی و پیشرفت داشته باشم، پیشرفتهای کوچک و تکاملی در تمام جنبه ها

    خدایا شکرت به خاطر این سایت خدایا شکرت به خاطر این همه آگاهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
  8. -
    محسن گفته:
    مدت عضویت: 1437 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته ی عزیز و دوستانم

    طبق توضیحاتی که دادین،سریع فکرم مشغول این شد که اطرافم رو بررسی کنم و متوجه کلی نکته و مورد برای بهبود شدم.

    هم اینکه شما و مریم جان دست بکار شدین و اون تخته ی چیکن شا و اهنای زیرش رو دراوردین،منم عزمم رو جزم کردم و رفتم سراغ اینکه کوله ی وسایلم رو سالهای ساله کنار اینه گذاشتم رو یه بررسی کنم.

    جالب بود که من اصلا متوجه نبودم که این کوله بخاطر اینکه یروز قرار بود مهمان بیاد اونجا گذاشتم و بیش از یک ساله که جلوی اینه بود و نمیشد که توی اینه خودم رو ببینم و همش جلوی پا بود..

    تصمیم گرفتم اول وسایل اضافیشو دربیارم و خیلی بار سنگین داشت و هم جاشو عوض کنم..

    توی حیاط هم کلی وسیله و خرت وپرت هست که باید بردارم..

    حتی دفترایی که از نوشتن سیاه بودند رو هم باید دور بندازم..

    لباسای کهنه..رسید خریدا..اصن کلی وسیله بدردنخور دارم که الکی نگه شون داشتم..

    خدارو شکر که این فایل رو به موقع دیدم و تونستم یه حرکتی بزنم.

    اون بز بز قندی چقدر قشنگه..

    عاشق بغل کردن و ناز کردن حیوانات هستم..

    دقیقا پارسال ایام عید بود که از لپ تاپ فایل هارو نگاه میکردم و براونی رو میدیدم و کلی فیلم از اسب ها..و خیلی اتفاقی فرداش خاهرم گفت بریم گردش و مسیرمون افتاد پارک جنگلی..وخودشون بلیط ورود رو پرداخت کردند و تا رفتیم داخل دیدم اوه خدای من اسب اوردند..از تعجب و خوشحالی خشکم زده بود بعد هیچکی هم کنارشون نبود..

    منو خاهرزادم رفتیم کنارش و یه سوت زدم و صدا دراوردم و دیدم اومد کنارمون..هنوز عکسشم دارم..یه اسب خوشکل سفید قهوه ای شبیه سرخ پوستیا..ماده هم بود..و کلی لمسش کردم و بقیه بچه های کوچولو هم اومدند کنارمون و اصن یه فضای شادی و حس خوب بوجود اومد..هنوز با خاطره ش کیف میکنم..

    چقدر مریم جان خوشگل شده با اون لباس کار درجه یکش..عینکش م هم باحاله

    خدایا شکرت

    استاد هم با ذوق و شوق تمام مشغول خالی کردن خورده چوبا به داخل قفس مرغاست..

    توی خونه پدریم کلی مرغ و غاز و اردک و جوجه داشتیم و یادمه مادرم تخم های نطفه دار رو کنار میذاشت و هروقت یه مرغ کُرچ میشد یه کارتن پیدا میکرد و کاه میزاشت زیر تخم ها و مرغ و بعد از 21 روز کلی موجه سیا و زرد و قهوه ای از لای پرای مرغه بیرون میزد و بهشون تخم مرغ ابپز و خمیر و اینا میداد..ساعت ها با ذوق و عشق نگاشون میکردم و لذت میبردم..

    و یادمه ده تا غاز داشتیم که از دستم کاهو و خیار و گوجه میخوردند..یه اب راهی هم برادرم با سیمان درست کرده بود که توش شنا کننن..کلی درخت پرتقال و لیمو و انجیر و انگور داشتیم..یه درخت کنار وسط حیاط و گردو نارنج و

    گل شیپوری گل محمدی گل همیشه بهار

    خدای من …چه حیاط با صفایی داشتیم

    بچه های خیابون بهم لقب نیلز (شخصیت کارتونی دهه شصتیا که یه غاز سفید داشت باهاش پرواز میکرد)داده بودن..چون غاز هارو میبردم توی خیابون و مادرشون رو جدا میکردم و بچه هاشو میبردم سر خیابون یه صد متر که دور میشدن،پرواز میکردن و میرسیدن پیش مادرشون..اینا تفریحاتی بوده که لذت میبردم ازشون..

    حالا که شمارو میدیدم بز بز قندی رو بغل میکردین یاد اون دوران افتادم..

    هوا معلومه چقدر سرده..یاد سرمای کرمان افتادم..زمان خدمت اینجوری خودم رو میپوشوندم..

    چقدر خوبه استاد انقدررر ازادی مالی داری و داری خوش میگذرونی و لذت میبری..

    اصن انگاری دنیا تو کف دستاته..

    خیلی دوست دارم همچین زندگی بسازم و خداروشکر توی مسیرش هستم و دارم تلاشم رو میکنم با بودن توی سایت و دوره ها و تمرینات مداوم دارم روی خودم کار میکنم و مطمئنم نتیجه میده ..

    چقدر زمان میبره رو نمیدونم ولی ایمان دارم که میشه..و یه نیرویی مداااام بهم میگه اگر میخوای چنین زندگی لذت بخشی رو تجربه کنی پس پاشو تمرینات رو انجام بده و اون کارایی که لازم هست رو انجام بده و از وقتی که اقای عطار روشن رو دیدم توی کلیپ های نتایج دوستان و همشهریم هست خیلی نیرو و قوت گرفتم و ارادم چندین برابر شد..

    خدایا شکرت

    هروقت همچین حسی داشتم و از دورنم اینجوری هدایت میشدم،نتیجه های شگفت انگیزی گرفتم..

    استاد اون نکته های عملی که توی فایل ها میگید رو توی نوت گوشی یادداشت میکنم و گذاشتم توی لیست کارهای انجام دادنی روزانه ام‌..و اولویت بندی میکنم..بررسی میکنم ..ببینم چطور میتونم انجامش بدم و تاثیرش رو ببینم..

    خداروشکر به کارهایی هدایت شدم که همش داره نشانه های درست تر و دقیق تری برام میاره..

    از خوندن کتاب ادم های موفق..از پیگیری و رصد کردن افکارم و اینکه نشانه ی چیه و چطور میتونم هدایتش کنم به یه فکر خوب و نوشتن باورهای مناسب برای کنترل اون فکر..

    اصن توی روابطمم داره خودش رو نشون میده..

    همین دیشب برادرم بعد 34 سال از من خواست که کنارش بشینم..انگار دوست داشت با من حرف بزنه و متوجه میشدم که یه نجواهایی توی ذهنش هست و هنوز مقاومت داره..ولی همین که من متوجه میشم اینارو خیلی خیلی خوبه و خدارو شکر میکنم

    هرجا هستید شاد و سلامت و موفق و پیروز و ثروتمند تر باشید و برامون فایل های قشنگ بیشتری از بهشت بزارید و من مشتاقم که یروزی یجایی شما و مریم جان رو از نزدیک ملاقات کنم و موفقیت هام جواب محبت های شمارو بده و فقط اینطوری میتونم احساس رضایت کنم فقط با بدست اودن نتایج

    ازشما و مریم جون خیلی ممنونم که اینجوری با عشق جهان رو به سمت زیبایی ها گسترش میدین

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  9. -
    سید محمدامین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2751 روز

    به نام الله یکتا

    سلام

    من از این رفتار استاد واسه اتاق و وسایل خودم همیشه الگو میگیرم، اتاقمو هرچندوقت یکبار ، درون کمدا، کشوها، جاهایی که قبلا بارها تمیزشون کردما ولی دوباره میرم سراغشون و از اول میریزم بیرون و دوباره میچینم

    میگم این چرا اینجاس آیا هنوز بدرد میخوره؟

    و بشدت روی وسایلی که فقط جا میگیرن و استفاده ای ندارن حساسم که بندازمشون دور

    برخلاف خانواده که یه قوطی خالیم با تصور اینکه در آینده استفاده میشه نگه میدارن، من سریع چیزی که بدردنمیخوره رو میندازم دور و دوست دارم سبک بال باشم و زندگیم خلوت باشه

    فایلای سایت هرکدومش حتی اگه مال 20 سال پیشم که بشه، در مورد مسائل روزه، مث قرآن که 1400 سال پیش چیزایی گفته که الان ازشون استفاده میکنیم. چون اساس این سایت خدا و قرآنه، مثل همن پس.

    100 سال دیگم این فایلو ببینیم میگیم عجب درست میگه استاد، پاشیم بریم چینش وسایلمونو درست کنیم

    عاشقتونم هرجا که هستید

    دستتون در دست الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  10. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 494 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم

    سلام عزیزان جان

    روز184

    سریال زندگی در بهشت

    آخه خداجونم مگه میشه عضوی از بهشت باشی و نخوای دست به تغییرات نزنی

    هر مانعی که در مسیرت باشه رو نخوای برای راحتی و آسانی و لذت بردن بر نداری

    اخ خداجونم شکرت که هر لحظه در حال هدایت من هستی به سمت مسیری که من انتخاب میکنم

    و میخواهم اعتراف کنم که منو خودت هدایت کردی به سمت توحید و حال خوب و احساس خوب و تغییر پذیری

    خدایا شکرت که از شرک و گمراهی نجاتم دادی و وجودم را پاک و پر از نور و روشنایی و پاکی کرده ای

    خدایا شکرت برای روحیه تغییر پذیری که بهم داده ای

    حتی برای برداشتن یه وسیله اضافه روی کابینت

    وقتی بهم میگی اینو بردار تا فضا برات باز بشه و گوش میدم و چشم میگم و بعد که انجامش میدی چقدر بهم حال خوب میدی ابن همون پاداشه که بعد از کنترل ذهن نصیبم میشه

    خدایا شکرت که هدایتم کردی به دستی از دستان خوبت چون استاد و مریم جون تا الگویی مناسب باشن در این مسیر توحیدی

    خدایا شکرت برای پاکسازی قلبم

    برای پاکسازی وجودم

    برای پاکسازی درونم

    برای هر بار این پاکسازی روش کار بشه تا اعتماد به نفس و عزت نفسم رشد کند

    باید هر بار با این پاکسازی وجودم را معطر کنم به نور و پاکی خداوند در وجودم

    خدایا شکرت برای کنترل ذهنم در این لحظه

    برای کنده شدنم از بدنه جامعه

    همین الان که در حال کامنت نوشتنم در محیط کارگاه هستم و یکی از بچه ها روضه گرفته و و من هندزفری تو گوشم هست تا کنترل ذهن کنم و قاطی باورهای مذهبی جامعه از این بیشتر نباشم و دارم فایل رو گوش میدهم و بلطف خداوند کامنتم رو در این وقت صلا انجام میدهم

    خدایا شکرت که از صبح که یه نجوا اومده تو ذهنم و هر بار میخواد بهم احساس گناه و عذاب وجدان بده

    فقط دارم با گوش دادن به فایل جلسه 6قدم چهارم جلسه قرآنی که انگار استاد میدونست برای شرایط امروز من هست و با هدایت خداوند و به موقع باز کردن این فایل بینظییییر

    من آرام باشم و خودمو مسئول بقیه ندانم

    چون همه ما برای لذت بردن به این جهان مادی آمدن ایم و خداوند هیچ کس را بیشتر از وسعش تکلیف نکرده و من خودم باید اولویت زندگی ام باشم

    اگه واقعا وقتم را نمیتونم برای دیگران بزارم باید برای خودم ارزش قائل باشیم و دیگه به دیگران فکر هم نکنم که چه رفتاری با من دارند

    مهم منم

    مهم حال خوب درونم است

    باید توجهم رو بزارم روی زیبای ها و نکات مثبت و بابت داشته هایم شکر گذار باشم

    باید جلوی نشتی های انرژیم رو بگیرم اول از درون خودم شروع کنم به تغییر و بعد ذهنم را خالی کنم تا از بیرونم موجب تغییر رفتار ها و عملکرد من باشد

    باید از درون خودم را لایق آرامش و صلح و امنیت بدونم

    باید این احساس لیاقت را از درون زنده کنم

    چون بوده چون من تکه از روح پاک خداوند بودم چون من یک لوح سفید بودم و با کدهای مخرب در وجودم تاریکی و گمراهی کد نویسی شده با ترس و نگرانی باید بتونم با کنترل ذهن و طی کردن تکامل در هر عملکردی ایمانم را قوی تر کنم

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    باید بتونم این زیبای و زیبا اندیشی را درونی کنم

    باید بتونم ذهنم را به سمتی که مسیر پاکی و زیبایی و حس خوبه کنترل کنم

    مهم منم

    خودمو بخاطر یه ذره عامل بیرونی نرنجونم

    هر کسی نتیجه افکار و باورها و فرکانس های خودش رو داره میگیره

    همه ما به یک اندازه به خداوند دسترسی داریم

    خدا به همه ما به یک اندازه نزدیکه

    همه ما روح های مقدس خداوند هستیم

    پس من هیچ مسئولیتی در قبال هیچ شخصی ندارم جز شخص خودم

    خدایا شکرت برای تغییرات که در اتاقم ایجاد شد نصب تخت خواب

    تعمیر کشو های کمد لباسها وقتی به نحو احسنت همه چی سر جای خودش قرار گرفت چقدر احساسم خوب شد و باعث بالا اعتماد به نفسم شد

    وقتی دست به تغییر وسایل آشپز خانه زدم دیدم که چقدر احساس بهتری دارم نسبت به نظم ‌ انضباط در آن محیط

    پی من اگه بتونم با کنترل ذهنم هم حال درونم رو خوب کنم

    بیام با تحسین موفقیت‌ های دیگران

    با دیدن الگوهای خوب

    با توجه به زیبایی ها حتی لبخند یک کودک

    و تمرکز بر نکات مثبت و ورودی های مناسب به ذهنم مقید شوم

    این ایمان منو نشون میده پس وقتی تقوا دارم

    یعنی به احساس خوب میرسم و حرف مفت نیست دیگه

    وقتی مثله همون نظم دادن به وسیله های خونه اعتماد به نفسم بالا می‌ره

    پس اگه با کنترل ذهن بر نجواها ساکتشون کنم

    عزت نفس و شکوفایی درونم را متوجه میشوم و خودم رو بیشتر لایق هدایت و نعمت و رحمت و برکت و فراوانی و ثروت خدا میدانم که من به ابن جهان آمده ام تا لذت ببرم و خودم را تجربه کنم

    برسم به اصلم

    وصل شدن به اصل رو تجربه کنم و فقط روی دوش خدا باشم و سمت خودم را انجام دهم

    که خداوند در هر لحظه با هدایت هاش

    داره سمت خودشو انجام میده

    سمت خدا را هم من با فرکانس ها و باورها و افکار خودم دارم رقم میزنم

    منم که با ارسال افکار و فرکانس های خودم به خدا میگم که چی رو می‌خوام و خدا هر لحظه منو با شرایط و افراد و موقعیت ها و ایدهایی از همان جنس احساسی من هدایت می‌کند

    خدایا شکرت برای قوانین بدون تغییر ت

    خدایا شکرت برای تغییرات عالی که هر لحظه قدم به قدم حتی با وجود یه تضاد بهم میگی که مسیرت درسته

    من بازم باید از این راحتر و آسانتر و لذت بخش تر و دلنشین تر کارهام انجام بشه

    خدایا من تسلیمم هیچی نمیدووووونم خودت کمکم کن

    تا بدرستی مسیر تغییر م را به سمت توحید ببرم

    خدایا شکرت همه کاره ام تویی و همه جوره هوامو داری

    تمام اموراتم را به دستان قدرتمند تو سپرده ام و آرام و رها در آغوشت آسوده خاطر هستم

    خدایا شکرت که اول و آخرم همه تویی

    اخیییش که من بلطف خداوند و بجا آوردن صلا

    که خداوند میگه هر لحظه درهای رحمت و برکت و آغوشم بروی بنده هام بازه و من الان در آغوش خدا هستم که به آرامش الهی رسیدم و قلبم باز شده

    خدا میداند همین حال خوب و کنترل ذهن و تقوا داشتن چه موهبت ها خیر و برکتی را برای مقدر کرده

    الهی صد هزار مرتبه شکر که هر لحظه با منی در وجودم در قلبم آرامم هستی و منو بخودت وصل می کنی

    خدا یا شکرت

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: