سریال زندگی در بهشت | قسمت 232 - صفحه 6

231 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    طناز رحمتی گفته:
    مدت عضویت: 1854 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم بانو جان

    روز قشنگتون بخیر

    خدایا واقعا منو شگفت زده میکنی

    میخوام موضوع جالبم که دقیقا درمورد این مبحث هست رو براتون تعریف کنم البته خیلی کلمات رسمی استفاده نمیکنم و خیلی عامیانه بهتون میگم

    من برای کارم که طی چندماه هست راه اندازی کردم،دو سه بار تغیراتی ایجاد کردم که چند نفر از اطرافیانم بهم گفتن چرا این کارو میکنی

    این یعنی تو ثبات نداری

    من خیلی هنوز در این زمینه رشد نکردم

    اما ته دلم حتیییی اندازه سر سوزن از این صحبت ها نلرزید

    و مطمن بودم بهترین کارهارو انجام دادم

    من با توجه به نیازم تغییر کردم . نیازی که خودم حسش میکردم برای رشد کارم

    و خدارو شاکر هستم که انقدر قشنگ نیازهارو‌حس‌میکنم و تغییرو انجام میدم وباعث‌رشد کارم میشه

    و حتی الان هم نیاز به تغییر دادن شرایط دارم که فعلا دست نگه داشتم تا اون شرایط عالی رو خدا به بهترین شکل برام بوجود بیاره و اون تغییر انجام بشه

    از خدا ممنونم که منو با شما اشنا کرد

    طنازی که اروم و قرار نداشت الان یک دختر اروم شده

    طنازی که هیچ کاری و تا خودش حل نمیکرد نمینشست الان همه چیزو به خدا میسپره برای حل

    خدایا عظمت و‌بزرگیتو شاکرم

    خیلی جاها احساس کمبود میکردم اما دیدم خدا چجوری برام جبرانش کرد

    دقیییییقا اگر یک موضوعی رو نداشتم عینا برام به شکل دیگه جبرانش کرد که اگر بخوام بگم واقعا تعجب اور هست براتون

    امیدوارم همیشه حال خوب در عمق وجودتون رخنه کنه🤍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    منصور نصیری گفته:
    مدت عضویت: 2408 روز

    سلام به شما عزیزان و این زوج دوست داشتنی

    صبح ها معمولا مشغول تماشای زندگی در بهشت هستم. امروز این قسمت رو گذاشتم.

    قبل از اینکه برسه به این نکته درخشان یه لحظه از ذهنم گذشت که من چرا رخت خوابم رو اینجا پهن میکنم چرا نمیرم اونورتر با اینکه جا هست. همین.

    بعد که فیلم رسید به این قسمت و این نکته طلایی و بعد از اینکه استاد گفتن دقیقا موضوع رخت خواب رو من با اینکه دیگه عادت کردم به شگفت زده شدن بسیار خوحشال شدم چون این جذبای کوچیک رو نشانه در مسیر بودن میدونم.

    داستان من اینه که رخت خوابم الان جاییه که واقعا نمیدونستم چرا.

    بعد متوجه شدم که زمستون به خاطر اینکه دوست دارم نزدیک بخاری بخوابم اینجارو انتخاب کردم. و با اینکه دو ماهه بخاری رو برداشتیم اما من هنوز اینجام.

    نکته مهم تر میشه اینجا برام

    رخت خوابم دقیقا هر شب جایی پهنه که عملا مزاحم دو برادر دیگه م هست برای اینکه صبح بخوان لباسی بردارن. عملا از رو من رد میشن صبح ها و هم اونا مزاحم من هستن و هم مزاحم اونها.

    با این حال هرگز پیش نیومد که بگن یکم جاتو بنداز اونورتر.

    حتا من جایی مه الان هستم باعث میشه پاهام بخوره گاهی به دراور. قبلا بهای این بود که کنار بخاری هستم اما الان چی؟؟؟

    اینکه دیگران هم عادت کرده بودن برام عجیب تر کرد ماجرارو.

    تصمیم گرفتم امشب فکز کنم بار اول وارد این اتاق شدم (که باعث بشه خوب ببینم و در لحظه باشم نه در دیتابیس قدیمی) و ببینم کجا حس بهتری بهم میده برای اینکه رخت خوابم رو پهن کنم.

    یاد این شعر مولوی افتادم:

    هر زمان نو می شود دنیا و ما

    بی خبر از نو شدن اندر بقا

    یعنی ما حواسمون که نباشه بی خبریم از این نو شدن و در ذهن بقاییم

    یعنی ذهنی که باقی مانده از گذشته

    عملا یعنی در لحظه نیستیم و دیتا ها جدید نیست که متناسب باهاش تصمیم تازه بگیریم

    اینم فکز میکنم به خاطر مکانیزم مغزه که دنبال راحتی میگرده. سریع میخواد یه الگو پیدا منه و کمترین انرژی رو خرج کنه

    اینم چیزیه که باید متوجهش بود. چون گاهی آدم رو در غفلت نگه میداره و نیازه که آدم بعد از هر زمانی مدام خودشو نو کنه

    بهار، تابستان، پاییز، زمستان… و دوباره بهار

    این هم نام یک فیلمه که هنوز ندیدمش

    اما این حرفا منو یادش انداخت

    بسیار شگفت انگیز بود این نکته و بسیار بسیار حائز اهمیت.

    دستبندم رو که همیشه میندازم دست چپ

    امروز بعنوان تمرین انداختم دست راستم.

    ممنونم و متشکر از همگی و شما که این آگاهی ها رو با ما به اشتراک میذارید

    ممنون از سخاوت و مهرتون

    و ممنون از خانم شایسته که اصرار کردن استاد راجع به این نکته خیلی خیلی مهم صحبت کنن

    این نکته های طلایی و دیدن زندگی روزمره شما بسیار بسیار آگاهی بخشه

    ممنونم

    و امیدوارم خدا همیشه حس و انرژی اتصال به خودش رو که همیشه همراه با وجد و رضایت قلبیه درونتون جاری کنه که همیشه چیزی که گفته میشه به اشتراک بگذارید رو به اشتراک بگذارید

    چون حقیقتا دومینوی آگاهی و عشق رو فعال میکنه

    سرشار از طراوت و تازگی باشید

    غرق در عشق الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2167 روز

    به نام خدا

    خدایی که هست و خیلی دوسش دارم

    سلام

    با دیدن این قسمت از فایل یاد گرفتم همیشه و همیشه تغییر داشته باشم هم در خودم که خیلی من دوست دارم چون اگه تغییر نکنم حالم بد میشه و هم در زندگی روزانه ام

    الان استاد جان و مریم جون نمونه ی بارز یه زوجی هستن که همیشه در حال تغییر و بهبود هستن اونم بهبود همیشگی خدایا شکرت

    خدا جون ازت می خوام این دو زوج خوشبخت رو صحیح و سالم برای ما نگه داری

    …..

    من به این نتیجه رسیدم وقتی یه کم رشد کردم ذهنم میگه خب دیگه این و این ووو….. داری دیگه می خوای چیکار!!!؟؟؟؟؟ ولی می تونم زندگی که استاد عباس منش داره رو بهش بگم و ببینم که هر روز تغییر هر روز روند رو به رشد و هیچ وقت توقف ممنوعی وجود نداره هیچ موقع نمیگن من دیگه نمی تونم با وجود خستگی.. هیچ وقت نمیگن دیگه من سایت عالی که دارم با کارمندای عالی دیگه تمومه .. اینجاست که اشتباه میکنیم.. باید این روند رو به بالا و مدار بالاتر باشه و هر روز تصاعدی تر باشه

    ……………………….

    من در مورد خونه ام امروز گفتم حالا باید چیکار کنم تا خونه ی بهتر ی داشته باشم؟؟؟؟؟؟ دیدم شومینه ی خونه ام کثیفه و اونرو به بهترین نحو تمیزش کردم و هی میدیدم و کیف می کردم خدا را شکر می کردم که شومینه دارم و از داشتنش لذت می بردم ..

    بعد در مورد غذا درست کردن .. می خواستم یه ماکارونی خوشمزه درست کنم گفتم امروز خیلی ماکارونی ام باید خوب بشه و عالی بشه که همینم شد خدا را شکر .. در مورد کنترل ذهن من خیلی حواسم بیشتر از قبل بهش هست و باید باشه چون در دوره فوق العاده دوازده قدم یاد گرفتم باید کنترل ذهن داشته باشم گوش به افکار منفی دیگران ندم حتی افراد نزدیک بهم تا می خوان از منفیها بگن سریع یا حواسمو جای دیگه میدم یا حواسمو پرت می کنم یا حرف رو عوض میکنم یا سوالی بی ربط می پرسم و خدا را شکر خیلی عالیه و خوب جواب میده

    خدایا شکرت برای رشدم

    خدایا شکرت برای پیشرفت هام

    خدایا شکرت برای کنترل ذهنم به صورت آشکار و هر روز بهتر و بهتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    محمدرضا جمالپور گفته:
    مدت عضویت: 1266 روز

    سلام اولین بارم بود که میخواستم نشانه امروزمو ببینم که این فایل برام اومد.

    اولش فکر کردم ربطی نداشت به چیزی که میخواستم آخرای ویدیو که استاد داشتن در مورد انعطاف پذیری ما نسبت به شرایط حرف میزدن واقعا برام جالب بود چون این دقیقا چیزی بود که نیاز داشتم این روزها و باعث شد بیام و تجدید نظری کنم راجع به بعضی رفتار هام که گاهی میبینم پیشرفت رو برام سخت میکنن و طی این روند اذیت میشم.

    با هر بار دیدن این که قانون جهان چقدر درست و دقیق اتفاقات رو برام رقم میزنه و من رو به هدف هام نزدیکتر میکنه،ایمان و شوق بیشتری پیدا میکنم برای ادامه دادن این مسیر،هر روز وویس های استاد بهم انرژی مثبت میدن و کمک حالم میشن.

    این ایمانی که رفته رفته بیشتر میشه و باعث عمل کردن میشه واقعا حس شعفی به آدم میده که نظیر نداره و با هربار سپاسگزاری برای این اتفاقات باز هم ایمان و عمل بیشتری به سراغش میاد و تکامل ما رو به دنبال داره.

    از صمیم قلب بابت این نشانه که خیلی بهش نیاز داشتم از آفریدگار مهربانم متشکرم. از اینکه استاد عباس منش وارد زندگیم شدن و هر روز بهتر و بیشتر دارم از این نعمت بهره میبرم ممنونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    عارف رستمی گفته:
    مدت عضویت: 1407 روز

    به نام خالق فراوانی خداوند بخشنده مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم سپاسگزار خداوند مهربانم بابت وجود قشنگتون توی زندگیم

    چقد قشنگ میشه زندگی وقتی تو قشنگ بشی وقتی بخایی تغیر کنی چ قدرتی در درون تو فعال میشه استاد این سریال بی نظیر هر قسمتش ی کاری بات میکنه ک خودت تاحالا واسه خودت نکردی…

    سپاسگزارتر میشی مهربون تر میشی عشق بیشتر انتقال میدی از درون پر میشی ب چیزای خوب توجه میکنی حالت بهتر میشه…

    استاد ی موضوعی دوروز ذهن منو درگیر کرده و واقعن کل انرژیمو گرفته بود توی این دوروز خدا شاهده ک ب صورت کاملن هدایتی اومدم داخل سایت و این فایل برام باز شد ک موضعش این بود نشتی انرژی و دیدم الکی الکی دوروز دارم انرژیمو از بین میبرم درصورتی ک اون اتفاق ناخوشایند تموم شد و کلی درس توش بود ولی من ول کنش نبودم فایل گوش میدادم مینوشتم ولی از درون حالم خوب نبود ولی این فایل باعث شد از خودم بپرسم چرا با گذشت دو روز هنوز دارم با خودم کلنجار میرم چرا دارم مدام انرژیمو صرف اون موضوع میکنم ک ب لطف خدای مهربونم با گوش دادن ب این فایل قلبم آروم شد اون موضوع خعلی کمرنگ شد از خدای خودم سپاسگزارم از شمام سپاسگزارم بابت آرامشی ک ب ما انتقال میدی استاد عزیزم در پناه الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    جواد جمشیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1654 روز

    عالی بود استاد عزیزم.عاشقتونم بابت این آگاهی هایی که در اختیارمون میزارید و از مریم عزیز هم ممنونم که از شما درخواست کردن چنین مطالب مهمی رو بهمون بگید.خداوندا سپاسگزارم بخاطر تمام آگاهی هایی که هر روز بهم میدی و هدایتم میکنی.من یکی از شخصیت هایی که دارم تقریبا همینطور هست که همیشه تو فکر بهتر کردن اوضاع هستم و خداروشکر تو این زمینه موفق هم بودم اما این تغییر هام میتونه زودتر اتفاق بیوفته.ممنون از این آگاهی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    جمال خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1281 روز

    با نام خدای بخشایشگر ..

    سلام خدمت استاد. بانوی مهربان ..وتک تک دوستان این خانواده اسطوره ای ..

    هر لحظه هر روز هر هفته هر ماه من بیشتر وبیشتر انرژی وفرکانسهایم بسمت الوهیت هدایت می‌شود اما می‌دانم که انسان هستم ومدام فراموش میکنم وگاهی ساعتها از یادم می‌رود که برگردم به فرکانس خوب ومثبت.

    گاهی خیلی ناراحت میشم که چرا اینهمه زود فراموش میکنم ومیام پایین .اما براستی با دیدن فایلهای این سایت گرانبها وحرفهای استاد عزیزم من خودمو مدام میبخشم واز اول فرکانس رو مثبت میکنم ..

    بی نهایت سپاسگزارم بابت بودن ودر مسیر هدایت هستم .

    بی نهایت شکر گذارم بابت بودنم در این مکان وزمان .

    از تک تک دوستان که با کامنت های پر انرژی وخوبوشون بهم آغوشی باز امید می‌دهند که من تنها نیستم …..

    از این همه انرژی در این سایت گرانبها واقعا به وجد میایم وحقیقتش گاهی طبق عادات قدیمی فکر میکنم تموم میشه خدا رو شکر که همیشه هستین وهر روز پاک وبی آلایش تر ..

    خدایا صد هزار مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مینا _ از اتاقم تافلوریدا گفته:
    مدت عضویت: 2254 روز

    به نام خداوند وهاب

    سلام به رهروان راه حقیقت

    چه جالب فکرشم نمیکردم بز انقد باهوش باشه، وااو عجب صبحی چه افتابی تابیده، ای جانم شازده قشنگ میاد زیرپای استاد تا بغلش کنه، خدای من مریم چقد کمک میکنه وسط اون همه کار بازم عین دسته گل میمونه خدایاشکرت

    عاشقتونم که کوچکترین سختی قبول نیست و هرچیزی اذیت کنه حذف میشه به همین راحتی شما اصلا خودتونو با جهان تطبیق نمیدید بلکه جهان رو اونجوری که دوست دارید خلق میکنید، استاد عزیزم سپاسگذارم بابت توضیحات فوق العاده تون در مورد اینکه راکد نباشیم و همواره در حال بهبود شرایط باشیم وقتی شما حرف میزدید من به خودم فک میکردم و برام جالب بود من بدون اینکه بدونم تو این موضوع خیلی خوبم یعنی مغزم یه جوریه همیشه به تمام ابعاد زندگیم مثل یه پازل نگاه میکنه و وقتی چیزی جور نباشه فورا میفهمم یعنی هوشم در این مورد خیلی زیاده مثلا توی مثال محیط زندگی من همیشه در حال بهبودم هیچ وقت راکد نیستم و همیشه ناحوداگاه مغزم به این فک میکنه ایا الان مثلا این گلدان باید اینجا باشه اینجا مناسبه یا این وسیله و میشه گفت هرروز دارم به هرچیزی که مال منه نظم بیشتری میدم و اتفاقا الان با حرفهای شما یادم اومد من وقتی با خانواده ی هسمرم یکجا زندگی میکردم چیزی که مغز منو درد می اورد همین مسله بود که هرچیزی به شدت جاش ثابت بود و اصلا مهم نبود ایا اینجا درسته یانه حتی وسیله هایی بودن که بخدا جاشون شکل گرفته بود و اگه برشون میداشتی یه نفر از بیرونم می اومد میدونست دقیقا چی کجا بوده و یا وسایلی که استفاده ازشون بسیار سخت بود و من ترجیح میدادم اصلا استفاده نکنم و این اصلا با روح من یکی نبود چون من همیشه دوست دارم همه چی در بهترین حالت ممکن باشه و مطمئنم اگه من اون چیکن تراکتور رو داشتم و تصمیم میگرفتم ثابتش کنم حتما اولین سوال میپرسیدم خوب حالا که قرار نیست تغیرش بدم چکار باید کنم تا مرتب تر باشه و اصلا استاد وقتی وسیله ای اضافی از جای برداشته میشه یا وسیله ای حابجا میشه انگار مواد به یه معتاد بدی حالش خوب میشه اینجوری توی مغزم هورمونی ترشح میشه که بهم حس فوق العاده ای میده و یا وقتی وسیله ای حاش مناسب نیست حتی اگه مال من نباشه بازم مغزم مدادم ایرور میده که اینجوری درست نیست یا الان که دارم بیشتر و بیشتر با قوانین اشنا میشم این مورد رو توی رفتار و گفتارم بررسی میکنم و انگار مغزم یه کامپیوتره که مدام داره بررسی میکنه که کدوم رفتارم مطابق قانون بود کدوم نه و از وقتی دارم روی عزت نفسمم کار میکنم بخش سرزنشگر مغزم خاموش شده و اگه رفتاری مطابق قانون نباشه فقط منطقی بررسی میکنم و میگم نباید تکرار کنم گاها تکرار میکنم بازم بر حسب عادت ولی بازم با خودم منطقی تجزیه تحلیل میکنم که باید این نرونی که باعث انجام و تکرار این کار میشه از مغزم حذف بشه و بجاش به اون ایده الی که مناسب شرایط الانه بیشتر فکر میکنم تا مسیر عصبیش ساخته بشه و انگار دارم این مرتب بودن رو تو ذهنمم پرورش میدم و به طرز عجیبی ذهنم باهام همراستا شده که همه چیو باهم زیر و رو کنیم که گذشته چه رفتاری داشتم که الان دیگه لازم نیست اون بخاطر اون شرایط بود الان رفتار درست چیه کار درست چیه و گاها استاد شده که این موضوع تغییر الگو برام اونقد هیجان داشته که من مدتها قبلتر منتظر بودم اون شرایط عوض بشه تا من اون کار درست رو انجام بدم و خداروشکر تو این مورد خیلی خوبم چون خیلی هوشیارم که هرروز روی خودم کار کنم تا بهتر و بهتر بشم از هر لحاظ و عمل به قوانین جوریه که وقتی یه قانون دکمه ش روشن میشه توی ذهن ادم دیگه اینجوری نیست بگی فقط روی عزت نفس عملیش میکنم و روی روابط نمیکنم حالا اون بمونه مثلا، اصلا اینطوری نیست بلکه همزمان همه باهم خوب پیش میرن مثلا منی که دارم به روی مثبت هرچیزی فکر میکنم دارم روی وسایل خونه م هم عملیش میکنم روی رفتار همسرمم روی طرز برخورد خودمم روی رفتار اطرافیانمم و برام خیلی جالب بود که مغز به شدت منفی نگر من داره به سمت مثبت اندیشی میره و من چند روز پیش با یکی از افراد خانواده ی همسرم حرف میزدم ایشون فکرش رفته بود حواسش نبود اگه گذشته بود حیلی ناراحت میشدم میگفتم من باهاش حرف میزنم اون حواسش یه جای دیگه ست و برای من ارزش قائل نیست و بعدها درگیر این فکر میشدم و سیکل بزگتر میشد اما اون شب خیلی ناخوداگاه حرف که میزدم و ایشون حواسش نبود مغزم میگفت الان اینجوری بهم خیره شده فکرش رفته داره میگه نگاه مینا از وقتی مستقل شده و ارامش پیدا کرده چقد خوشکلتر شده و باورتون نمیشه میخواستم همونجا به این فکر خودم قه قه بزنم که چقد عالیه که مغزمن داره کم کم به طور ناخوداگاه مثبت میشه و اون تلاشهایی که من برای اگاهانه مثبت دیدن کردم داره جواب میده، فقط میتونم بگم خدایاشکرت استاد عاشقتم

    راستی استاد یه چیزی بهتون بگم من قبلا بهتون گفته بودم که یه خانمی از فامیل دور اتفاقی یه بار به من گفت چرا نمیایی با این استاد کار کنی خیلی عالیه و من گفتم اتفاقا من خیلی وقته شاگرد ایشونم و اونم گفت اتفاقا از حرف زدنت فهمیدم تو مسیری و خلاصه رابطه مون خیلی خوب بود ولی ایشون یهو منو از همه جا بلاک کرد بدون دلیلی و من اون موقع خیلی ناراحت شدم ولی به خودم گفتم باید ذهنمو کنترل کنم من تاالان باایشون هممدار بودم دیگه نیستم واسه همین جدا شدم وهربار یادم می اومد حسم میرفت بد بشه فوری جلوشو میگرفتم

    و یادمه ایشون یکی دوتا محصول شما رو تهیه کرده بود و خیلی خوب پیشرفت کرده بود اصلا پیشرفت باورنکردنی یه شرایطی خلق کرده بود که کار هرکسی نبود و لی بعدش به من گفت بیا من بقیه محصولات استاد رو از یه کانال رایگان بدست اوردم بهت بدم منم گفتم نه من از مسیر اشتباه نمیرم چون قبلا از یه استاد دیگه شنیدم گفت محصولاتی که به رایگان استفاده میکنید عین دزدیه و دزدی کارما داره و حتما یه جایی شکست میخورید و من ازشون نگرفتم و وقتی ایشون قطع رابطه کرد گفتم مطمئنم دیگه مدارمون یکی نیست و ازش خبری نداشتم تا چند روز پیش وای استاد باورتون نمیشه ایشون دقیقا پولی معادل محصولات شما رو ازشون کلاه برداری کردن و به شرایطی بسیار بدتر از گذشته تنزل کرده و وقتی اینو شنیدم گفتم خدایا قانون هیچوقت اشتباه نمیکنه تا با محصولات خریداری شده پیش میرفت اون همه رشد کرد به محض اینکه مسیر رو کج کرد سقوط کرد گرچه من دیگه باایشون ارتباطی ندارم ولی خوب براشون از خدای بزرگ هدایت به بهترین مسیر رو میخوام فقط خواستم در جریان باشید دوستتون دارم استاد عزیزم خدایاشکرت

    سپاسگذارم برای این فایل زیبا

    از اتاقم تا فلوریدا نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    قنبر حاجی زادگان اردبیلی گفته:
    مدت عضویت: 1333 روز

    سلام استاد عشق ها

    خیلی ممنونم بابت اطلاعات و آگاهی هایی که برامون میدی

    بنده 17 سالمه و حدود 1 نیم ساله که با فایل های شما آشنا شدم و خدا رو شکر میکنم که شرایط دنیا به جایی رسیده که خیلی از افرادی که سنشون پایینه با آشنایی با قوانین کار های بزرگی میتونن انجام بدن

    یک موضوعی که در این فایل اشاره کردین در مورد جلو گیری از ربات ها که وبسایت رو کرال نکنند برام خیلی جای سوال شد که من الان یک بیزینسی رو استارت زدم که در اصل وبسایته حالا اگه مثلا من جای شما بودم و این مدتی که وبسایتتون رو بسته بودین برای ربات ها رو انجام میدادم اصلا در سایت فعالیت نمیکردم نه ویدیو درست میکردم نه مقاله مینوشتم یعنی تمام کار های سایت رو برای دیده شدن در گوگل و ورودی گوگل میکنم و علاقه‌ای هم به موضوعی که فعالیت میکنم ندارم چون یک علاقه‌ای دارم که پول میخواد و طبق گفته‌ای شما باید بریم سراغ علاقه مون حالا من در این سایت فعالیت میکنم که پول هایی رو به دست بیارم بعد برم با اون سرمایه کار مورد علاقم رو کنم میخواستم که در یک فایلتون به این موضوع اشاره کنید

    تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    پریسا خورسندی گفته:
    مدت عضویت: 2527 روز

    به نام الله یکتا و مهربان

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان خوب هم فرکانسی

    استاد عزیزم من هر بار که کار کردن روی خودم رو شروع میکردم خداوند بهم الهام میکرد که زندگی در بهشت رو شروع کن من از اولین باری که شروع کردید فایل های زندگی در بهشت رو سایت گذاشتید تا چندین قسمت همراهی کردم ولی باز رها کردم نمیدونستم چرا من هی یه تایمی رو میذاشتم و روی خودم کار میکردم ولی بینش رهاش میکردم با اینکه هر بار که من روی خودم کار میکردم نتایج خوبی رو نسبت به اون مقداری که زمان میذاشتم و روی خودم کار میکردم میگرفتم ولی ثابت نبود،هر بار که در این چهارسالی که شروع میکردم به این گفته های شما عمل میکردم از بار قبل بهتر میشدم و الان که فکر میکنم نیاز داشتم که تکاملم رو طی کنم و یه سری باورهام زمان میبرد تا عوض بشن خلاصه که اخرین باری که من متعهدانه و خیلی بهتر از بارهای قبل زمان گذاشتم و شروع کردم به کار کردن روی خودم نزدیک هشت ماه پیش بود و من خیلی قانون تکامل رو بهتر درک کرده بودم و داشتم آرام آرام پیش میرفتم و نتیجه میگرفتم و خودم میفهمیدم که اگه به همین روند ادامه بدم خیلی خیلی پیشرفت میکنم تا موقعی که یک دفعه در اوایل سال جدید بی حس و حال شدم منی که با علاقه آموزه های شما رو دنبال میکردم و ارتباطم با خدای بزرگ خیلی بهتر شده بود هرچی میومدم تو سایت یا میخواستم فایل گوش بدم یا روی خودم کار کنم بی حس و حال میشدم و علاقه ای نداشتم میگفتم من که خوب پیش رفتم این بار از هر بار بهتر پس چی شد متوجه نمیشدم ،خلاصه که نزدیک ۸ ماه من دور بودم اما چون تو این چهار سال هر بار میومدم و رو خودم کار میکردم ناخودآگاه یکسری کارهای درست رو انجام میدادم مثلن توکل به الله یکتا در انجام کارها هدایت خواستن ازش در انجام دادن کارها یا بیشتر در فضاهایی میرفتم که حاشیه ی کمتری داشت و من خودم دوست نداشتم تو فضاهای منفی باشم یا دیدن فیلم هایی بود که بیشتر انگیزشی بودن و فضای مثبت تری نسبت به بقیه ی فیلم ها داشتن یه چیز خوب من اون موقع هم هدایت الله رو داشتم و هدایت شدم به دیدن فیلم های چینی کلن فضای کشور چین جوری هست که خیلی مراقب فیلم هایی که میبینن هستن و کلن فیلم سریال هایی هم میسازن که علاوه بر اون که یه درسی توش دارن فوق العاده مثبت نگر تر از بقیه ی کشورهایی که من قبلن ها میدیدم هستن(البته که من فیلم دیدنم دوباره کنار گذاشتم و چون اخرش یکسری باورهای اشتباه دارن که رو کانون توجهم اثر میذارن و از مسیر اصلی منحرفم میکنن)خلاصه من همین طور بودم تا آذر ماه که خودم متوجه شدم که اوضاع داره کم کم شروع میکنه به خراب شدن و جهان داره نشانه ها رو میفرسته چطور؟لب تابم ناخوداگاه خاموش شد،گوشیم سوخت،بحث هام با دور و اطرافیا زیاد شده بود و شروع کرده بودم کم کم گله کردن و خودم میدونستم دلیش اینکه خیلی دور شدم ولی هر چی میخواستم بیام شروع کنم سختم بود همون موقع گفتم خدایا کمکم کن و یه نشونه بفرست که انگیزه بشه همون موقع گفت یه کاری هست که یکی دو ساله به تعویق انداختی با همون شروع کن، البته بگم این الهام نزدیک سه چهار ماه بود بهم میشد ولی من ترس داشتم و انجام نمیدادم اینجا بود که گفتم دیگه گول زدن خودت بسه تو باید از همین جا شروع کنی و بلند شی و بگم هدایتم شدم به فایل عالیه پنج قدم اول که راجع به هدف گذاری بود و انرژی من دو چندان شد و رفتم تو دل ترسی که نزدیک دو سال بود با من بود و از همون جا بود که دوباره شروع کردم و ارام ارام برگشتم به راه اصلی اوایل سخت بود چون من خیلی وقت بود دور شده بودم ولی چون من تکامل رو بهتر درک کرده بودم و ارامشم هم خیلی بیشتر شده بود و عجول نبودم ارام ارام اومدم جلو و فایل ها رو گوش دادم و عمل کردم و الان نزدیک دو هفتس هدایت شدم و فهمیدم دلیل بزرگ و نشتی اینکه چرا هی با قدرت میومدم و وسط را وا میدادم چی بوده من همیشه تو گفته های استاد تو تمام فایل ها به طور واضح میدیدم میگن توجه رو فقط بذار روی خودت و احساس دلسوزی یا نصیحت و راه درست به دیگران نشون دادن رو بذار کنار ولی انگار نمیشنیدم و البته تا حدودی حق داشتم چون باید تکاملم رو طی میکردم منی که یادمه از کودکی چون بچه ی اول بودم یاد گرفته بودم که الگوی خواهرام باشم و درست و غلط رو بگم بهشون و همه جا حس میکردم مسئول کمک کردن و راه درست رو نشان دادن بهشون هستم حالا هم با این آگاهی ها آشنا شده بودم دیگه ببین چی شده بود زمان میبرد تا این باور عوض بشه ولی خیلی خوب و به جا بود چون مثل قانون تکاملی که حس میکنم هر بار دارم کمی بهتر درک میکنم این رو هم الان دارم بهتر هر روز در گفته های شما درک میکنم استاد و تعهد دادم که سعی کنم سرم به کار خودم باشه دیگران به من ربطی ندارن،من یک هفتس شروع کردم به دیدن دو بارهی فایل های زندگی در بهشت و امروز هدایتی به این قسمت اومدم و وقتی گفتین رفتارهایی که باید عوض بشن که اگر عوض بشن زمان بیشتری دارید برای کار کردن روی خودتون و آرامش داشتن بیشتر دیدم همین بود من خیلی خیلی دارم تلاش میکنم و این چند روز خیلی ارام تر شدم و خیلی بیشتر تمرکزم داره میره روی کار کردن روی اهدافم و خیلی کارها برام روون تر پیش میرن با عوض کردن همین یه عادت احساسم بهتره و تضاد کمتر میبینم و حالم در طول روز بهتر شده چون که گفتم اقا مسائل بقیه رو بذار خودشون حل کنن و برای نشان دادن راه درست به اونا خود خدا هست تو فقط هر روز خودت رو بهتر کن و خودت رو نصیحت کن که کجاها باید بهتر بشی و چقدر دارم از این کار نتیجه میگیرم و حس میکنم اگه مراقبت کنم و همین طور برم جلو انشالله نتایجم بزرگتر میشن ،راستی وقتی داشتید میگفتید ببینید چیا باید عوض بشن و تغییر کنن دیدم من ناخودآگاه به دلیل دیدن فایل های شما زندگی در بهش و سفر به دور آمریکا این کارو بعضی جاها دارم انجام میدم مثلن چند روز پیش شروع کردم که به جای اینکه به بقیه بگم چرا فلان کار رو نمیکنین خودم دست به کار شدم و هر روز کوچیک کوچیک قسمت هایی از خونه که توجهی بهش نمیشد رو تمییز کردم جا قاشقی که دیدم خیلی کهنه شده رو بدون اینکه نظر مامانم رو بخوام انداختم رفت(از شما یاد گرفتم یسری جاها که میدونی کارت درسته و ضرری به کسی نمیرسونه انجامش بده نیازی به پرسیدن و نظر خواستن نیست) فرداش دیدم یه نو و خوشگلترش رو خریده گذاشته جاش که اینم کار خودشه من انجام دادم جوابم رو دادخدایا شکرت، یه روز کفش های اضافی که کسی ازشون استفاده نمیکرد رو ریختم تو گونی بدم بازیافت و چقدر حسم عالی شد جا کفشی باز شد و کفش هایی که تو راه پله بودن و به دلیل نبودن جا میذاشتیم اونجا رو گذاشتم سر جای اولش،یه روز حمام طبقه ی بالا که استفاده ای از نمیشد ولی کثیف شده بود رو شستم،تمام وسایل داخل قفسه های حمام طبقه ی اول که بلااستفاده بود رو ریختم دور و قفسه ها رو تمییز کردم باعث شد جا برای گذاشتن وسایل مورد نیاز باز بشه، یه جفت کفش عالی ورزشی و وسایل دیگه ای که خیلی وقت بود باید میخریدم رو خریدم،چند روزی هم هست بهم الهام میشه سیستمم رو بیارم از اتاق بیرون تا دسترسی راحت تری به نت داشته باشم که حتمن امروز انجامش میدم یکی دیگه از کارهایی که باید انجام بدم کتاب های اضافه ی که نمیخوام رو جمع کنم و بدم بازیافت،لباس های تابستونم رو که فعلن نیازی ندارم جمع کنم.خدایا برای تمام الهامات و آگاهی هایی که میرسونی شکرت.

    استاد برای این فایل زیبا که البته تمام فایل های شما بی نظیر و پر از نکته و درس هستن سپاس فراوان دارم،مریم گلی به خاطر وقتی که میذاری و این فایل های زیبا رو اوکی میکنی و تدوین میکنی سپاسگذارم.دوستان همفرکانسی از شماهم برای کامنت های عالی تون سپاسگذارم.خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: