سریال زندگی در بهشت | قسمت 237 - صفحه 5

298 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    جواد دودانگه گفته:
    مدت عضویت: 2278 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانوم شایسته گرامی

    ضمن خسته نباشید به شما بابت فایلهای بینظیرتون

    با توجه به سلیقه شخصی خودم بین ۱۸

    تا کتونی بینظیر من به شخصه کتونیasix

    جورابی ژاپنی را پسند کردم.

    مبارکتون باشه و با شادی بپوشی تا پاهاتون

    لذتشوببرن و به حرف بیان و شکرشو بکنن.

    ظمناً یه نظری هم بدم بابت فایل قبلی که

    درختهارو رنده میکردید وبعداً پوشالهارو به زحمت با سطل جمع میکردید یه ایده ای به نظرم رسید که گفتم شما خودتون میدونید

    ولی یادتون بیاندازم اون هم اینه که

    سر لوله موتور چوب رنده کن گونی ببندی

    هر موقع پر شد بعدی همین جور بعدی تا آخر

    دوستون دارم خیلی زیاد عاشقتونم بوس.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    مهدی سابقی نژاد✨🤍 گفته:
    مدت عضویت: 2108 روز

    سلام به قلب پاک تون❤️

    😍 یووهوووو

    وای خدای من چه کفش های جذابی استاد جان ببین چی از آمازون سفارش دادی واقعا من عاشق همشونم🤣 فقط استاد جان به کفش قرمزه و کفشی که چپ و راستش ی رنگ متفاوته 🤣دست نزن مال خودمه باهاش کلی کار دارم😆 واقعا وقتی شما خواسته هاتون رو دارید تجربه می کنید من ذوق و شوقم برای تجربه خواسته هام خیلی بیشتر میشه اولش برام جالب بود چرا استاد این همه کفش خریده این بشر تلاش کنه یکی شونم هم نمیپوشه🤣 الان درک کردم اصن مسئله این نیست من چقدر کفش داشته باشم مهم اینه نذارم کودک درونم از چیزای که دوس داره محروم بشه و به خودم ثابت کنم میتونم به خواسته هام برسم یلکه من با رسیدن به هر خواسته ام میتونم به خودم بگم ببین فلان خواسته داشتی مثلا تو بچگی کفش نداشتی الان کلی کفش خریدم و هر صبح که بیدار شدم بابت داشته هام و خواسته هام سپاس گزاری کنم اینطوری میتونم به یاد بیارم اره با همون قانونی که به این خواسته رسیدم اگر مستمر تو مسیر باشم میتونم به خواسته های بیشتری برسم

    چقدر آمازون تنوع زیادی برای خرید یعنی ما میتونیم هرچی میخوایم پیدا کنیم و به روی راحتی مسائل زندگی رو حل کنیم چون میدونیم حتما ی نفر با اون مسئله رو برو شده و حلش کرده دیگه نیازی نیست ما از اول چرخ اختراع کنیم بلکه هزینه پرداخت می کنیم زود به خواسته مون میرسیم یعنی سریال زندگی در بهشت واقعا برای من درس زندگی کردنه چون خیلی خواسته های که الان استاد داره و سعی می کنه برای بهبود پارادایس وسایلی خرید کنه منم میگم ببین مهدی فلان مسئله استاد اینطوری حل کرد پس توام میتونی راحت ترش کنی وااای اصن انگاری این سریال بهترین راهکار حل مسائل زندگیه

    استاد واقعیتش شما به این همه خواسته هاتو میرسید ما هم تشویق میشیم تا به خواسته های کوچیک مون برسیم یعنی خیلی خواسته های داریم اما ی مدت تلاش می کنیم بهش نمیرسیم اما نباید نا امید بشیم بلکه باید مسیر درست رسیدن به خواسته هارو یاد بگیریم چقدر من این قسمت زندگی در بهشت دوس دارم من عاشقتونم استاد جان که بدون توقع برامون زندگی در بهشت ضبط می کنید چقدر عشق میخواد تدوین هر قسمت اصن این رابطه فوق العاده شما و آبجی مریم باعث شده دیدن زندگی در بهشت برامون هر روز تازگی داشته باشه و این چالش های هر روز شما دوتا باعث شده منم بیام کلی چالش تو زندگیم برای خودم ایجاد کنم چقدر آرامش دارم تو این مسیر بی نظیر

    استاد جانم هر چقدر زندگی تونو با عشق نگاه می کنم میگم چقدر شخصیت من شبیه استاده اصن همون گذشته که شما داشتی منم داشتم این شباهات های زندگی هامون باعث شده من لذت ببرم که الگوی به این خفنی دارم و سعی می کنم پای خودمو بذارم جای پای شما تا منم رشد کنم

    دوستتون دارم بی نهایت😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  3. -
    سید محمد شهاب شبیری گفته:
    مدت عضویت: 1824 روز

    به نام خدا

    سلامم

    در قسمت ۲۳۷ بهشتی انباکس داریم چه انباکسی الان دیگه امازون باید سفارش بده شما براش ارسال کنین…

    وبازهم مثل همیشه خرید برای حل مسائل و البته خانم شایسته که در هر خرید مجهز تر میشن برای تمیز کاری

    بریم سراغ خرید ها:

    واقعا ایده هد بند ایده جالبی بود برای ایرباد که موقع خواب بیرون نیوفته

    جا مایعی هوشمندم خیلی خوبه مخصوصا اینکه پیام میده میگه دارم خالی میشم

    و اما دوربین بیسیم که دو سال با باتری کار میکنه اونم بدون نیاز به سیمکشی و راحت تو گوشی میتونی چکش کنی

    وایی چه لباسایی استاد مبارک باشه

    .

    .

    .

    وایییی چه کفشای خفنی

    واقعا همین کفشا هم به شما هم به ما نشون میده که همه چی میتونه تغییر کنه اگر ما در مسیر درست قرار بگیریم و ادامه بدیم.

    اگرکه خواسته هامون رو خاک نکنیم و به جای فراموش کردن خواسته ها به این فکر کنیم که چطور میتونیم بهشون برسیم.

    اصلا این کفشا اینقد قشنگه که ادم دوست داره همرو باهم بپوشه بره بیرون

    نگاه کردن بهشون هم دل ادم رو باز میکنه

    به نظر من کفش نایکی قرمز مشکی و ای سیکس سفید ابیه از همه خوشگل تر بود.

    یکی از درس هایی که من از استاد گرفتم اینکه به داشته هام نگاه کنم و یادم نره که یه زمانی همین ها جز خواسته های بزرگ من بوده که الن دارمش و اون هارو به خودم یاد اوری کنم و خواسته های بعدی رو هم همینجوری میتونم بهشون برسم

    واقعا ممنونم استاد و خانم شایسته به خاطر اماده کردن این فایل ها

    خدارو شکر که تونستم قسمتی دیگر از بهشت رو ببینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    نفیسه گفته:
    مدت عضویت: 2112 روز

    به نام تنها ابر قدرت حاکم بر جهان هستى

    رویاها و آرزوها دست یافتنى هستن

    سلام عشقى ترین استاد دنیا سلام به مریم نازنینم و همه دوستان عزیزم

    فقط خدا آگاهه که شما دو عزیز با انتشار این فیلم ها چه گسترشى دارین در جهان ایجاد میکنید چه امیدى در دلها ایجاد میکنید میخوام از تجربه خودم بگم تو این مورد

    اولین بار که طعم ثروت و فراوانى رفت زیر زبونم سى سال پیش بود وقتى شش سالم بود وقتى عمه ام اومد من و برد خونه دختر عمه هام و یک هفته من تو یه قصر تریبلکس استخر دار که کنار آشپزخونه اش یه سوپر مارکت داشت پر از قفسه هایى مملو از خوراکى هایی که میدونستم از آمریکا اومده

    دیدن راننده کراواتى که اونا رو با بهترین ماشین ها میبرد مخصوصا وقتی از سال بعدش خودم پیاده رفتن تا مدرسه تو سرما و گرما رو تجربه کردم این خواسته رو در من ایجاد کرد که منم اون شرایط رو داشته باشم و تجربه اش کردم

    اسباب بازى ها و ماشین شارژى که ندیده بودم رفتار بییینظیر و عشق و احترام و ارزشى که براى بچه ها قائل بودن منو عاشق ثروت و ثروتمندا کرد

    همیشه توى کنتراست زندگى میکردم از اقوام پدریم که بینهایت ثروتمند و بسیار شریف و خیر بودن که ما خیلییییى کم در حد سالى یکبار باهاشون ارتباط داشتیم و خانواده مادریم که و خودمون که خیلییییى معمولى بودیم و بیشترین ارتباط رو با اونا داشتیم

    ولى همون سالى یکبار دیدنشون همون تو عروسى هاشون تو بهترین هتل هاى ایران دیدنشون کار خودش رو کرد که این خواسته در همه ما ایجاد بشه و من و خواهر برادرام هم تو بهترین هتل ها و بهترین سالن هاى تهران مراسم هامون رو بگیریم

    چون من دیییدم وقتى تو رختخوابهاى مثل پرقو فروغ دختر عمه ام شکلاتم رو گذاشتم و آب شد خم به ابرو هییییچ کس نیومد چیزى که برعکسش رو اینطرف دیده بودم و از ته قلبم خواستم با این فرکانس افراد باشم و خودم هم همونجورى باشم و الان خودم تمام سعیم رو میکنم آگاهانه که همونجورى باشم و زمانى که آلا لاک سرخابى رو ریخت رو قالیچه ابریشم تبریز اتاقم یاد اون خاطره افتادم و گفتم فداى سرت خاله خدا بهترش رو میده و دیدم که چه معجزه وار اون لکه فجیع پاک شد و بارها شده بچه ها اومدن خونه ام دکورى هاى میلیونى رو شکوندن حواسشون نبوده گفتم فدااااى سرتون

    و این وجه من کى بیدار شد زمانى که این ویژى رو در شما دو عزیز هم دیدم و فهمیدم این یک الگوى رفتارى هست که همه ثروتمندا دارن و من باید این ویژگى رو باااید در خودم نهادینه کنم برخلاف چیزى که تو اون کنتراست خانوادگى که داشتم دیده بودم و باهاش بزرگ شده بودم

    و من دیدم فقط وقتی ثروتمند باشی میتونی به خاطر اینکه بچه ات حواسش نبوده چیزی رو خراب کرده تحقیرش نکنی و این حس رو ندی به بچه که تو بی ارزشی اون وسیله خیلی ارزشمنده

    من دیدم چقدر دختر عمه هام و نوه هاى عمه ام تفریحات سالم داشتن و تو محیط ایزوله بودن و تو کوچه خیابون ولو نبودن و با هرکسى رفت و آمد نکردن و همون باعث شد هم تو ایران و الان توى آمریکا بهترین زندگى رو دارن تجربه میکنن و اکثرشون دکتر هستن و من از ته قلبم خواستم خودم و بچه هام این زندگى رو تجربه کنیم

    تضادهایی که بین زندگى خودمون و اقوام پدریم منو به این نقطه رسوند که مطمئن بشم ثروت خیلى خوبه و از فحشا جلوگیرى میکنه و همین باعث شد من به سمت ثروت هل داده بشم و بیش از یک دهه است دارم توش زندگى میکنم

    نمیگم خیلى باورهام اوکى هست چون بالاخره من بیشتر با اقوام مادریم زندگى کردم ولى همون ناآگاهانه توحه کردن به زندگى اونا و خوب دونستن ثروت باعث شد من خیلیییییى راحت بوند با ثروتمندا رو تجربه کنم

    من دیدم که ثروتمندا چقدر خیر هستن چقدر متواضع هستن چقدر بچه هاى سالم و صالحى دارن و همشون از راه درست به ثروت رسیدن و باعث شد خودم هم دقییییقا با افرادى زندگى کنم که از راه درست به ثروت رسیدن و اکثرشون متواضع هستن

    اون زمان که تو عروسى ها میدیدمشون لباساشون رو میدیدم یا اینکه میدیدم نوه هاى عمه ام بهترین لباس ها رو از آمریکا میگرن و میپوشن از ته قلبم این خواسته رو داشتم که منم اونا رو تجربه کنم و الان بیش از یک دهه است که خودم هم بهترین برندهاى لباس و کفش و کیف رو دارم تجربه میکنم و آخرین کفشى که خدا روزیم کرد یه ست کالج و کمربند لویی ویتون بود که تقریبا دوماه پیش برام از آمریکا فرستادن که خیلى برندش رو دوست داشتم تجربه کنم و اونم خدا رو شکر تجربه کردم

    زمانى این خواسته بیشتر برام ایجاد شد که تو همون بچگی اونا یکبار لباس هاشون رو آوردن براى ما و ایییینقدر اون لباس ها زیبا بود و اصلا انگار تاحالا استفاده نشده بود انقدر با کیفیت بود و من عااااشق اون لباس ها شدم چون اولین بارم بود همچون لباس هاى با کیفیت و زیبایی میپوشیدم ولى مامانم گفت من اجازه نمیدم بچه هام لباس هاى استفاده شده کسى رو بپوشن خودم نپوشم براشون لباس نو میخرم و همون یکبار شد ولى من همش چشمم دنبال اون کیفیت لباس بود و بچه که بودم میگفتم چرا مامانم نذاشت اونا لباس هاشون رو براى ما بیارن و الان میفهمم همون کار مامانم در ما این احساس لیاقت رو ایجاد کرد که ما سالهااااست هدایت شدیم به تجربه بهترین کیفیت و برند لباس ها رو نو تجربه میکنیم و خودم میتونم بهترین و با کیفیت ترین لباس ها رو بدوزم براى خودم و من دست مادرم رو عاشقانه میبوسم براى اون حرکتش

    بوى عطر بییینظیرى که همیشه عمه ام و دخترهاش میدادن که مثه امضاشون منحصر به فرد بود مثه یه گل که با اون بو میشناسیش این خواسته رو در من ایجاد کرد منم همیشه بوى بهترین عطرهاى دنیا رو بدم و سالهاى سال هست که خدا این خواسته منو محقق خیلللللى راحت و من همیشه بهترین برند عطر هاى اورجینال رو استفاده میکنم از جایى که من فکرش رو نمیکردم از آمریکا برام بهترین عطرها و لوازم آرایش رو فرستاده و اون زمانى که من این آرزوها رو داشتم عطر بیک هم نمیتونستم بخرم

    من براى اولین بار موز رو خونه اونا دیدم تاحالا تو عمرم ندیده بودم وقتى اولین بار موز رو خوردم اینقدر خوشمزه بود که من روم نمیشد یکى دیگه بردارم به بهانه انداختن پوستش رفتم تو آشپزخونه و توى پوستش رو خوردم و تا سالها بعد از اون هم تو خونه ما نیومد اگر هم اومد براى مهمون بود ولى الان سالهاى سال یکى از بدیهى ترین میوه هایی که وارد زندگى من میشه بدون اینکه بگم به کسى همون موز هست و من از وقتى قانون رو درک کردم آگاهانه مییگم ببین نفیس این موز همونی هست که یه روز انقدر برات خوشمزه بود آرزوت بود خونتون همیشه موز باشه ولى الان ایییینقد راحت و بدیهى مثه آب خوردن این نعمت وارد زندگیت میشه بقه خواسته هات هم همینطور راحت میاد واسه خدا زیتون و ستاره یکیه چون به دوتاش یهجور قسم خورده اجابت خواسته هاى تو براى خدا فرقى نمیکنه

    میدونى شیرینى خاطره اون یکهفته زندگى کردن تو نعمت ها و ثروت ایییینقدر برام اهرم رنج و لذت قوى ساخت که من از همون شش سالگى نپذیییییرفتم زندگى معمولى رو داشتن و همون باعث شد من از اون زندگى معمولى بیام تو مدار ثروت با اینکه هییییچى از قانون نمیدونستم ولى همون کانون توجهم همون خوب دونستن ثروت منو هل داد توش و این اهرم هر روز با دیدن این فیلم ها و یه سری تضادها تو ذهنم قوی تر میشه

    من تو معمولى ترین نقطه شهر زندگى میکردم و براى اینکه اتاق جدا و مستقل داشته باشم رفته بودم زیر زمین خونه پدریم که توش مارمولک بود و سوسک ولى همیشه تو نقشه هاى معماریم نقشه خونه فروغ رو میکشیدم و اون خونه رویاهام بود و آرزوم بود منم مثه اونا تو منطقه یک تهران زندگى کنم و الان نمیگم دارم تو اون قصر زندگى میکنم ولى خدا هدایتم کرد به یکى از بهترین محله هاى مناطق یک تهران و سالهاست دارم تو آپارتمانى خیلى خوب زندگى میکنم که اینم قطعا روند تکاملیم هست براى رسیدن به اون قصر رویاییم

    میخوام بگم من قانون رو نمیدونستم ولى همیشه با شیرینى خاطره اون یک هفته زندگى کردم و مزه اش زیر زبونم رفت و به غیر اونو نتونستم بپذیرم دیگه و ایییینقدر اون خاطره شیرین بود که بهش میگم هفته طلایی عمرم و تا سالهاى بعدم منتظر بودم عمه ام بیاد منو ببره دوباره اون تجربه رو داشته باشم

    چند هفته پیش بعد از چند سال تل زدم به یکی از دختر عمه هام تا به گفته شما عمل کنم و افراد موفق تو زمینه دلخواه رو تحسین کنم که یکى از موفقترین نویسنده ها و مترجم هاى کتابهاى روانشناسى موفقیت هست کسى که تو اون یک هفته طلایی عمرم به از همه بیشتر به من عشق بی قیدو شرط داد که همیشه عاااشق شخصیتش بودم و دوست داشتم مثه اون باشم

    خیلى جالب میکفت بعد از یکسال موبایل ایرانم رو روشن کردم دنبال یه شماره بودم تو تل زدى و این همزمانى چقدر برام قشنگ بود

    و من براى اولین بار به خودش کلامى تحسینش کردم تک تک کتاب هاى ارزشمندى که نوشته بود تک تک موفقیت هاش رو تحسین کردم تواضعش رو تحسین کردم که ایینقدر به مادرش نیکوکار و فروتن بود که وقتى میرفتم خونه عمه ام و ایشون همش تو آشپزخونه مشغول بودن عمه ام با افتخار میگفت خانم دکتر خودش کارگر داره ولى اینجا میاد کارهاى منو میکنه

    و من اونجا بود که مطمئن شدم فقط وقتى ثروتمند باشى میتونى احسانا بالوالدین کنى وقتى ثروتمند باشى میتونى به مادرت یه آپارتمان تو بهترین جاى نیاوران بدى که وقتى میای ایران نزدیکتر باشى بتونى برى مادرت رو ببینى با اینکه مادرت خودش داره وقتى ثروتمند باشى میتونى بهترین جواهرات رو هدیه براى مادرت بخرى

    و همین کانون توجه ها منو هدایت کرد به مریم شایسته اى که خیلى مثه فرشته اس دختر عمه ام به همون قشنگى مینویسه همونجور عاشقانه داره کمک میکنه به گسترش جهان همونجور شاده همونجور به والدینش نیکوکار هست و بهترین هدایا رو براشون میخره همونجور مثه کودک شاد هست

    میدونى استاد شما دو عزیز بزرگترین تغییر رو با این فیلم ها تو زندگیتون براى من ایجاد کردین من همیشه فکر میکردم اگه فرشته فروغ الهه انقدر راحت هست آمریکا رفتن براشون که خیلى راحت رفتن اونجا بچه هاوشن رو به دنیا آوردن مثه آب خوردن هست براشون رفت و آمد به آمریکا اگر تو ثروت غوطه ور هستن براى ارث پدر و ثروت همسرشون نبوده

    و تغییر دیگه این بود که دیگهههه فکر نکردم چون فرشته دکترای روانشناسی از امریکا داره بیشتر سالهای عمرش رو اونجا زندگی کرده و کتاب نوشته من حرفی باهاش ندارم چیزی که همیشه وقتی میدیدمش فقط نگاهش میکردم چون اعتماد به نفس صحبت کردن باهاش رو نداشتم احساس میکردم خیلی باید باهاش رسمی صحبت کنم اون دکترا داره از امریکا من فوق دیپلم در صورتی که اصصصلا همچین شخصیتی نداشت و بسییییار متواضع بود ولی عزت نفس پایین من اجازه نداده بود من باهاشون ارتباط نزدیک داشته باشم

    و خیلی گرم و صمیمی باهاش صحبت کردم و احساس و عشقی که از بچگی بهش داشتم رو بهش گفتم چیزی که هیییچوقت نتونسته بودم بهش بگم و انگار سبک شدم

    من هیچوقت نتوسته بودم از کتابهاى فرشته و الهه استفاده کنم با اینکه برام هدیه داده بودن و من خونده بودمش تو بیست سالگى ولى نتونسته بودم باهاشون ارتباط برقرار کنم با اینکه اونا خیلى دوست داشتن منو و عااااشقم بودن و وقتی بعد از چند سال بهش تل زدم نمیدونى با چه عشقى گفت سلاااام مامان خوبى مااامان و خودش هم از این همزمانى که اتفاق افتاده بود خوشحال بود که موبایلش رو دقیقا زمانى روشن کرده بود بعد از یکسال که من بهش تل زدم

    اونا از سال ۶۴ کتابهاى تو زمینه موفقیت رو ترجمه میکردن و مینوشتن و با این قوانین داشتن زندگى میکردن ولى من همه موفقیت هاشون رو ربط داده بودم به ارث پدرشون و شرایط همسرشون و من باااید هدایت میشدم به شما که ببینم و مطمئن بشم بودن تو این شرایط نه ربطى به ارث پدر داشت نه ربطى به همسر

    رفتن به آمریکا و زندگى کردن تو این آزادى مالى فققققققط ذهنیه فقط فرکانسه

    و این تغییر خیلى بزرگى هست که شما با این فیلم ها دارین در من نوعى ایجاد میکنید و خدا میدونه براى خودم و بقیه چه تغییراتى ایجاد کنه و ازتون بییینهایت سپاسگذارم

    اگر من کسی بودم که تونستم بدون استفاده آگاهانه با اون باورهای درب و داغون این ها رو خلق کنم پس فقط خدا میدونه با استفاده آگاهانه از قانون و ترکیبش با توحید قرار هست چه چیزهایی رو خلق کنم

    میدونی استاد رویای مهاجرت به آمریکا و بچه دار شدن اونجا چیزی هست که اززهمون بچگی با دیدن دختر عمه هام در من ایجاد شد و من غیر از اونو نپذیرفتم اگر برای اونا شد پس برای منم میشه

    حتی هدایت شدنم به شما برای این بود که من همیشه با خودم میگفتم اونا الان تو امریکا چیکار میکنن الان فرشته خوابه من بیدارم انقدر به این چیزا فکر کردم که هدایت شدم به شما به اینکه واقعا فکر کنم از اونا بیشتر از آمریکا اطلاع داشته باشم و جای جایش رو دیده باشم چون به خاطر عزت نفس پایینم و غرورم به خاطر اینکه ندید بدید دیده نشم هیییییچوقت ازشون نپرسیدم اونجا چجوریه ولی وقتی خودشون همیشه از اونجا به نیکی تعریف میکردن ده تا گوش قرض میکردم تا بهتر بشنوم

    باااید این حفره رو پرش کنم ولی ایندفعه با توحید

    اگر بخوام از کتونى ها بگم من اون اسیکس رنگ و وارنگى رو دوست داشتم و اون پوما لنگه لنگه ان شاالله به شادى بپوشینش باهاش بهترین جاها برید

    در مورد اون روغن هم یا روغن زردگاوى هست یا روغن شحم که استاد خیلییییى بینظیره خود من از وقتى از این روغن استفاده میکنم خیلى خوب همون یه ذره خیلییی کم چربى شکم و پهلوم رو از بدنم خارج کرده البته من با یه باور ذهنى خیلى خوب میخورمش و قشنگ غذا رو باهاش چرب میکنم

    مریم عزیزم فقط میتونم بگم که الماسهاى کوه نور و دریاى نور لاااایق دستهاى توست براى این فیلم هایى که از خلق آرزوهات انتشار میدى

    و خدا رو از ته قلبم شاااکرم که هدایت شدم به آشنایی با شما

    خدارو شکر میکنم این دو تا خواسته ام رو گرو نگه داشت تا من با توحید و شما آشنا بشم و این آشنایی این هدایت به شما و درک توحید برام یه دنیااااا ارزش داره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 276 رای:
    • -
      آسیه رمضانی گفته:
      مدت عضویت: 2296 روز

      نفیسه جانم سلام دوست عزیزم

      وای که چقدر دلم برای کامنت های تو و حوری نازنینم تنگ شده بود

      وای چقدر جنس کلماتت ، جنس نوشته ت توحیدیه ، چقدر با عشق مینویسی اخه تو دختر

      چقدر کامنتت به من حس خوب میده ، خیلی خیلی خیلی خوشحالم که دوباره تونستم کامنت زیبات رو بعد چندین فایل بخونم .

      برات دنیا دنیا عشق و شادی و آرامش از خدا میخوام عشقم❤❤❤

      حوری نازنینم هر جا هستی در پناه الله مهربان باشی ❤❤❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      حمیده اسماعیلی گفته:
      مدت عضویت: 2075 روز

      سلام دوست عزیزم نفیسه جان….

      خیلی از خوندن پیامت لذت بردم….بسیار ازت سپاسگزارم که اینقدر دقیق برامون نوشتی از خواسته هات….چقدر توی نوشته هات الگوسازی بود…..هر چقدر بیشتر میخوووندم بیشتر و بیشتر لذت میبردم….امیدوارم خیلی زود از طریق بهترین راه به خواسته هات برسی عزیزم…..عاشقتم عزیزم…😘😘😘🤗

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      اعظم جم نژاد گفته:
      مدت عضویت: 2613 روز

      سلام نفیسه ی عزیزم ❤️یه دنیااا ممنونم ازتون بابت کامنت خیلی عالیتون، این کامنت رو ذخیره میکنم و بارها میخونمش، اولِ کامنتتونو که خوندم تصویری که از خانواده ی عمه جانتون اومد توی ذهنم این بود که ثروتمندا آدمای بد و بد جنسی هستند و ثروتشونو از راه حرام به دست آوردند ولی وقتی ادامه ی کامنتتونو خوندم به ذهنیت غلطم پی بردم و اینو توی دفترم نوشتم، کامنتتونو بارها باید بخونم تا نگاهم نسبت به ثروتمندا تغییر کنه و خودمم ثروت رو تجربه کنم… امیدوارم که روز به روز حالِ دل و حال جسم و حال جیبتون عالی عالی باشه و به تمام خواسته هاتون برسید🤲بازم از بابت وقتی که گذاشتید و این کامنت پُر ملات رو برامون نوشتید تشکر میکنم😍😍😍😍😍😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      خدیجه شریعتی گفته:
      مدت عضویت: 1957 روز

      سلام نفیسه عزیزم

      دوست نازنین و ثروتمندم خیلی خیلی تحسینت می کنم که اون رویای بچگیتو زنده نگهداشتی و برای خودت خلقش کردی. وقتی از تجربه های قشنگت مینویسی خیلی لذت مبرم و باعث میشه این خواسته ها در ما هم بوجود بیاد و بخوایم که تجربه ش کنیم. خیلی عالیه که داری چاله های شخصیتت رو پیدا می کنی و برای پر کردنش قدم برمیداری. واقعالذت میبرم از خوندن کامنتهای بینظیرت و هر بار بیشترتحسیینت می کنم. سپاسگزارم که برامون مینویسی و آگاهیهای نابت رو به اشتراک میزاری. دوست دارم دوست نازنینم♥️🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
      • -
        نفیسه گفته:
        مدت عضویت: 2112 روز

        سلام خدیجه نازنینم

        سپاسگزارم از لطف و محبتت

        خدارو شکر میکنم بهم شهامت نوشتن از چیزهایی رو میده که یه عمر قایمش میکردم

        و خدا هدایتم کرد به این فضا تا با نوشتن شون هم اون پاشنه آشیل که دوست نداشتم کسی بفهمه من در گذشته چه شرایطی داشتم تا تحقیر نشم رو درست کنم هم با انتشارش به بقیه که شاید الان تو اون شرایط باشن کمک کرده باشم و این امید رو تو دلشون زنده کنم که

        میتونه ورق زندگیت برررر گرده اگر تو نپذیری همونی که هست رو

        برای تو بهترین بهترین ها رو آرزومندم💐💐💐

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      ملورین گفته:
      مدت عضویت: 1817 روز

      سلام نفیسه عزیزم،آفرین به شما که از همان کودکی به طور ناخودآگاه الگوهای درست رو در ذهنتون جای دادین و در حال حاضر هم به طور آگاهانه کانون توجهتون رو به خواسته ها تون میدین و دائم اون الگوهای درست رو مرور میکنید و اعراض از ناخواسته ها و تمرکز روی نکات مثبت و خواسته هاتون دارین واقعا تحسینتون میکنم،چه زیبا نوشتی عزیزدلم،اونقدر لذت بردم که دلم میخواست عمه و دخترعمه های شما رو در آغوش بگیرم و تشکر کنم برای این همه انسانیت و خوبی و تحسینشون کنم،قطعاً جهان به این جور افراد پاداش میده اونم به بهترین و راحت ترین شکل ممکن،امیدوارم هم خودِ شما و هم عمه و دختر عمه های نازنین شما همیشه تحت حمایت پروردگار بهترین های دنیا و آخرت نصیبتون بشه🙏🤲❤💞💟

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        نفیسه گفته:
        مدت عضویت: 2112 روز

        سلام لیلای نازنینم

        سپاسگزارم از پاسخ پر از مهر و عشقتون

        واقعاً خودم هم وقتی ردپای قانون و خلق آرزوهام رو مرور کردم و تازه درک کردم که ریشه این نعمتها تو زندگیم از کدوم عملکردم طبق قانون بوده

        وقتی به الگوهای بینظیر مثه عمه و دختر عمه هام رسیدم دوست داشتم عمه ام در قید حیات بود و میرفتم و در آغوش میکشیدمش و تحسینش میکردم که اینقدر پاک و سالم و ثروتمند مثه ملکه زندگی کرد و تحسینش میکردم به خاطر دخترهاش و داشتن همچین فرزندانی که هم خودشون عااااالی زندگی میکنن هم کمک میکنن به اینکه افراد بهتر زندگی کنن

        دلم میخواست میرفتم از ته قلبم فرشته رو درآغوش میکشیدم به همین دلیل بهش تل زدم و از حسم بهش گفتم

        و اون حس سبکی رو تجربه کردم خداروشکر

        امیدوارم هممون تو این جاده الهی پر از عشق و نعمت همواره رو به جلو در حرکت باشیم

        برای تو دختر زیبا ،بهترین ها رو آرزومندم💝💝💝

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      Ati گفته:
      مدت عضویت: 1641 روز

      نفیسه عزیز سلام

      از شما ممنونم که اینقدر زیبا نوشتی ، چقدر لذت بردم وقتی مصداق های ثروت رو میخوندم .خیلی از اون مصداق ها رو تجربه کردم ، اون هایی رو هم که تجربه نکردم ،تو وجودم آبشاری از حس خوب ایجاد شد برای تجربه کردنش …

      چند روز پیش بود که اولین بار کامنت شما رو میخوندم ، بسیار کلمه به کلمه ش برام دلنشین بود .

      لحظه هاتون پر از نور و خوشبختی باشه نفیسه عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      بنفشه حسيني گفته:
      مدت عضویت: 1559 روز

      سلام

      من اصلا اهل کامنت گذاشتن نیستم ولی چون خیلی لذت بردم از صحبت های شما فقط خواستم تشکر کنم ازتون🙏🏻🙏🏻

      ذهن منو تو یک سری مسائل روشن کردید و خداروشکر می کنم منو به سمت کامنت شما هدایت کرد. اینقدر زیبا بود حرفاتون که دلم نمی خواست تموم بشه🥲

      صد در صد به تمام خواسته هاتون میرسین 👌

      موفق باشید 🌺

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      علی خسروی گفته:
      مدت عضویت: 2225 روز

      اصلا مگه حرفی برای زدن میمونه بینظیر بود کامنتتون منکه هر روزچندین بار میخونمش چه باورهای خوبی در مورد افراد ثروتمند دادین چقدر در مورد ترمز ها در ارتباط با افراد موفق گفتین اکثر افراد فک میکنن افراد ثروتمند و موفق علاقه ای به هم صحبت یا دوست شدن با ما ندارن و خجالت میکشیم باهاشون ارتباط بگیریم یا خودمون رو لایق نمیدونیم در حالی که افراد ثروتمند اصلا چنین گاردی ندارن و این بخاطر عزت نفس پایین ماس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2162 روز

      سلام به شما نفیسه حاجی حسن عزیز

      سلام دوست عباسمنشی ام

      چقدر خوب شد کامنت تون رو خوندم. چقدر این خاطره هاتو دوست داشتم. چقدر هم خوتو هم دخترعمه هاتو تحسین کردم و گفتم دمتون گرم.خدایا چقدر حس عجیبی دیدن و خوندن این مطالبی که تو رو میخواد تایید کنه.

      واقعا نمیدونم چطور تشکر کنم برای دست به قلم شدنت و این کامنت رو با عشق نوشتی. تا هی به یاد بیاریم ما همگی لایق بهترین ها هستیم به یاد بیاریم که رویاها دست یافتنی هستند. اگر رویایی در دل ما هست حتما راه حل و راه رسیدن به اون هم هست.

      خداروشکر که اینجا هستیم و به اندازه سال های درس و مدرسه اینجا درس درست زندگی کردن از هم یاد میگیریم.خداروشکر بخاطر استاد و مریم عزیز که این فضای پر عشق و آگاهی رو بیشتر گسترش میدن.

      برات بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو ازخداوند یکتا دارم.

      ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      علیرضا گفته:
      مدت عضویت: 2631 روز

      سلام نفیسه عزیز

      هر چقدر کامنتتون میخونم تکراری نمیشه و دوست دارم دوباره بخونم چقدر خوب نوشتی و این الگو برداری ک کردین و راه درست رو ادامه دادی و نپذیرفتی ک مث ادمای معمولی باشی و با آدمای ثروتمند بیشترارتباط داشتی

      خدا رو صد هزار مرتبه شکر ک داری از این ثروت و نعمتهای خدا رو بیشتر در زندگیت میبینی و تحسین میکنم شما رو ک فقط داری رو به جلو حرکت میکنی و الان میفهم ک استاد عزیز میگه وقت بزارین کامنت بچها رو بخونید واقعا خوندش چقدر کمک میکنه بما بشرطی که ما هم درک کنیم و عمل کنیم

      شاد باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      معصومه عبیری گفته:
      مدت عضویت: 2251 روز

      سلام به نفیسه عزیز و ارزشمندم😍❤️❤️❤️

      چقدر بی نهایت لذت بردم از خوندن کامنت زیبات و چقدر قشنگ نوشته بودی و خدای من چقدر منی که فک میکردم نگاهم به ثروتمندا مثبته، باعث شد نگاهم خییلی خیلی بهتر بشه بهشون .و بیشتر اینو باور کنم که واقعا هر کسی تو هر جایگاهی هست به خاطره‌ای باورهای ذهنی خودشه و باورهایی که توی بچگی داشته و شکل گرفته…

      منم فکر میکردم کسایی که ثروتمندن معمولا پدر و مادر ثروتمندی داشتن و با پول اونا به اینا هم ثروت رسیده ولی الان کاملا متوجه شدم که بابا اون فقط به خاطر باورهای درستی بوده که از بچگی تو ذهن اونا رفته و از نزدیک دیدن و پذیرفتن طبیعی بودنش رو و اصلا همون ارث هم اگه بهشون رسیده باشه باز به خاطر باور و احساس لیاقت خودشون بوده. و من چقدر تحسین میکنم دخترعمه های نازنینت رو و اینکه به نسبت اون ثروتمندایی که من می‌شناختیم توی اقوامم و اتفاقا خیلی انسانهای شریفی هم هستن، چقدر دخترعمه های شما بینهایت بیشتر ثروتمند بودن و هستن😍 و اصلا از خوندن اون خاطراتت چقدر قشنگ خودم رو جای شما تصور میکردم و چقدر خوشحالم که با چنین باور خوبی نسبت به ثروت بزرگ شدی و نفیسه عزیزم بی نهایت تحسینت میکنم بابت زندگی خوبت و خونه گرون قیمتت تو بهترین منطقه و لباسا و کیف و کفش و عطرهای برند و مارک 😍😍 واقعا چقدر لذت بخشه ثروتمند بودن و البته متواضع و توحیدی بودن چون شما چون استاد نازنین چون مریم بانوی مهربون چون دخترعمه های فوق العاده تون که منم عاشقشون شدم …

      خداروشکر که اون یک هفته رو توی بچگیتون رفتید اونجا و از نزدیک دیدین چقدر زندگی ثروتمندا شیرین و لذت بخشه و چقدر رفتارشون خداگونه و سرشار از احترامه..

      نفیسه عزیزم از خوندن کامنت هات بی نهایت لذت میبرم و امیدوارم همینطور که از لحاظ مالی طعم خییلی از لذت ها رو چشیدی و مطمئنا بیشتر و بیشتر هم میچشین، از همه نظر هر روز پیشرفت کنید از نظر آرامش سلامتی روابط عزت نفس و….هر روز زندگیتون رو به بهبود و فوق العاده تر شدن پیش بره. برات آرزوی بهترینها رو دارم عزیزدلم. عااااشقتم😘😍😍😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2335 روز

      به نام خدای هدایتگر

      سلام دوست ارزشمندم

      خدایا نمیدونم باید چی بنویسم در جواب این کامنت

      باید بگم بی اندازه لذت بردم از تجربه های پر از درس شما

      باید هزاران بار تحسینت کنم که اینقدر عالی و با عشق قلبی نوشتی از ثروتی که اینقدر زیباست

      چقدر زیبا نوشتی که وقتی ثروتمند باشی، دیگه بچه رو دعوا نمیکنم که یه چیز رو بشکنه که بهش القا بشه اون بی ارزشه و وسیله ای که شکسته، ارزشمنده

      کامنت شما چشم دلمو باز کرد

      انگار باید بارها باعشق و با قلبی باز بخونمش

      چقدر درست نوشتید که خیلی وقتا ابنقدر اعتماد به نفسمون پایبنه که حتی جرات صحبت با افراد موفق و ثروتمند رو هم نداریم چون فکر میکنیم ما لایق نیستیم، ما در حد اونا نیستیم و اینجوری فرکانس های عدم لیاقت و ارزشمندی و دوست نداشتن خود رو به جهان ارسال میکنیم و خودمون باعث میشیم همون مدلی نتیجه بگیریم

      منم مثل شما سالهاست که دارم در یه خانواده ثروتمند زندگی میکنم اما احساس عدم لیاقت باعث شده بود درخواست نداشته باشم و طعمش رو زیاد نچشم اما با فایل های عزت تفس و با آموزش های استادم، بسیار بسیار بهتر از قبلم هستم و دارم خیلی بهتر از قبل زندگی میکنم و میفهمم که میشه بی نهایت خوشبخت بود و از زندگی لذت برد

      یه کارت هزاران آفرین برای شما دوست نازنینم

      و آرزو دارم هممون ارزش وجودیمون رو درک کنیم و در اوج عشق و سلامتی و آرامش، زیباترین خواسته ها رو برای خودمون داشته باشیم و ایمان داشته باشیم که لایقیم به تک تک هدف ها و خواسته هامون برسیم

      میبوسمت و به خداوند یکتا میسپارمت

      💕💕💕😘😘😘🌹🌹🌹

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        نفیسه گفته:
        مدت عضویت: 2112 روز

        سلام زهرای نازنینم

        سپاسگزارم از پاسخ پر از عشق و مهر و لطف و محبتت

        خدارو شاکرم که داریم گوهرهای وجودمون رو پیدا میکنیم

        خدارو شاکرم که تو این فضا با هم داریم روی احساس لیاقت و ارزشمندیمون کار میکنیم و یاد میگیرم ما از هییییچ کس پایین تر نیستیم

        ما ارزشمندترین و لایقترین هستیم چون انا للههستیم

        میدونی یکی از قشششنگترین حسهای جهان برای من اینه که میشنوم یه خانم لیاقت ها و ارزشهاش رو پیدا کرده

        و وقتی تو کامنت نوشته بودی که داری اینو در وجودت گسترش میدی و نتیجه هاش رو هم نوشته بودی خیلیییی کیف کردم و تحسینت کردم

        و این قشششششنگترین اتفاق زندگی یک زن هست

        برای تو بهترین بهترین ها رو آرزومندم💝💝💝

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      آتنا گفته:
      مدت عضویت: 1871 روز

      نفیسه عزیز سلام و هزاران سپاس برای این کامنت فوق العاده زیبات همراه با جزئیاتی که ذکر اونها خیلی برای تقویت و کمک به تجسم ثروت و افراد ثروتمند که دل مهربون و دستان دهنده دارن به همه ما کمک کرد. انقدر جزئیات رو خوب و دقیق بیان کردی که من از اول تا آخر به شدت در حال تجسم تمام نکات و باورهایی که داستان وار نوشتی بودم. انگار که من به جای تو تمام این اتفاقات رو در چند دقیقه تجربه کردم. خیلی لذت بردم و مجذوب شدم. حال دل همه رو خوب کردی.

      امیدوارم همیشه در پناه خداوند بزرگ باشی و به تمام اهداف قشنگت برسی و هر روز در این مسیر بیشتر و بیشتر رشد کنی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زینب سلمان زاده گفته:
      مدت عضویت: 2439 روز

      نفیسه عزیزم ســــــــــلام

      بــــــــی نهایت تحسینت میکنم دوست عزیزم چــــــقدر عالی اون زمانی هم که فقط شش ساله ات بود تونستی از اون تجربه یک هفته طلایی ات برای خلق رویاهات استفاده کنی و زنده نگهشون داشتی و حتی بعد تموم شدن اون هفته هم همیشه بابتش شکرگزار باشی

      تحسینت میکنم برای شکرگزار بودنت بابت زمانی که مادرت قبول نکرد اون لباسهای زیبای مارک جنس بی نظیر رو چون الان میدونی همین باعث شد حس ارزشمندی رو در خودت رشد بدی که لیاقت تو بهترین لباسها با کیفیت عالی ولی از نوع نوی اون حتی اگر اون لباسا ایــــــنقدر بی نظیر باشه اینقدر کیفیتش عالیه که اصلا مشخص نیست که پوشیده شده شاید اون موقع دوست داشتی بپوشی اش و واست سوال بود چرا مادر من نزاشت واسمون بیارن آخه ولی الان بابت رفتار مادرت خوشحالی و شکرگزار

      تحسینت میکنم اونم بــــــــی نهایت که بعد سالها زنگ زدی به دخر عمه ای که بقول خودت بخاطر عزت نفس پایین خودت اصلا واست ازتباط برقرار کردن با اون خیلی سخت بود ولی الان که آگاهانه داری روی خودت کار میکنی زنگ میزنی و کلی واسش از حس خوبی که بهش داشتی میگی کاری که خودم هم بارها انجام دادم کسانی که بخاطر موقعیت شغلی و مالی شون اصلا واسم بشدت سخت بود چون بخاطر عزت نفس پایینم خودم رو خیلی پایین تر می دیدم (شاید این رو به زبون نمیوردم ولی در واقع این بود) ولی وقتی شروع کردم روی خودم کار کردن براحتی با همون آدما و خیلی بیشترشون ارتباط برقرار کردم مثلا یکی شون که استادم تو دانشگاه بود و سر یه امتحان نمره پایین بهم داد که حقم هم بود ولی بعدش بابت همین از من عذرخواهی کرد

      نفیسه جان هر لحظه ات توحیدی تر باشه و ثروتمندتر در پناه رب العالمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        نفیسه گفته:
        مدت عضویت: 2112 روز

        سلام زینب عزیزم

        عاااااشقتم سپاسگزارم از پاسخ پر مهر و عشقی که نوشتی

        منم تحسینت میکنم برای این تغییرات شخصیتی فوق العاده و عزت نفسی که در خودت ایجاد کردی و همیشه از خوندن کامنت هات و دیدن رشد روز افزون و موفقیت هایی که عاشقانه مینویسی بسیار لذت میبرم

        برای تو بهترین بهترین ها رو آرزومندم💐💐💐

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      شایسته احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1944 روز

      سلام دوست عزیزم.مرسی بابت حس زیبایی که بهم انتقال دادی،واقعا احساس خوبی گرفتم با خوندن کامنتت،و بهترین جمله ای که زنگ بزرگی در من به صدا در اومد این جمله ت بود که گفتی:واسه خدا فرقی نداره زیتون و ستاره و خدا به هردوش قسم خورده.مرسی از تو خیلی سپاسگزارم برای این احساس قشنگ.

      شاد و ثروتمند و سعادتمند باشی همیشه😘😘😘

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      بهار بختیاری گفته:
      مدت عضویت: 1673 روز

      نفیسه عزیزم سلام

      نمیدونم میدونی یا نه چلی این گامنتت برنرین گامنت این قسمت شده

      الحق که باید بشه

      نفیسه بذار اینطوری بگم، من باورهام راجع به ثروت اصلا باورهای خوبی نیست، ولی دارم در حد توانم روشون کار میکنم.

      چهار ماهه که کسب و کار خودم را شروع کردم، اوایل خیلی نارآرام بودم یه روز که درآمد نداشتم استرس بی پولی میخاست بکشه منو، ولی الان آرام ترم، میدونم از بی نهایت طریق وارد میشه

      در حد معمولی درآمد دارم و بگم که مسول یه زندگی دونفره هستم. با دخترم که دانش آموز هست تو استانبول زندگی میکنم و تو این چهار ماهه بزرگترین نعمتی که داشتم، بودن تایم زندگی ام دست خودم بوده، آزادی مکانی نسبی، زمانی نسبی و مالی گیگیلی طوری دارم.(هر چی غیر از این کلمه مینوشتم حسم بد میشد، بپذیر دیگه😂😂😂😊😊😊)

      خلاصه که تو شروع راه نمیدونستم حتی به چی علاقه دارم و دوستدارم تو چه زمینه ای کار کنم، توانایی هامو میدونم تا حدی ولی اون عشقی که تو تعریف میکنی از دوختن، یا استاد از درک قوانینبرای من شوقی ناشناخته بود و خب میگم تکاملی بهتر شده و صد در صد درست میشه…

      همون شب کهتو داشتی کامنت مینوشتی و کامنت در دست احداث بود به خدا گفتم، خدایا چرا یه روز درآمد دارم یه روز ندارم، چرا یه درآمد ثابت، یه ورودی ثابت یه جوی ثابت از نعمت های تو به شکل پول تو زندگی من نیست؟

      اکی من باورهام داغونه ولی بهم بگو چقدر فاصله دارم…

      و بوم

      کامنت تو

      و نفیسه اعتراف میکنم نمیتونم راجع به ثروت اینقدر زیبا بنویسم و نمیتونم اینقدر زیبا توصیفش کنم و خدا بهم گفت بله بهار خانوم، هنوز جا داری.

      توکل به خدا، ادامه میدم، من باید به اون آبشار نیاگارای ثروتم برسم هم حقم هست، هم لایقشم هم این همه آدم دارن، خوب بدیهی منم داشته باشم و از همه مهمتر من خدامو دارم و از خودش خواستم

      بهش گفتم تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم و نشون به اون نشون که راه مستقیم راه کسانی هست که بهشون نعمت دادی، نگفتی یه خونه دادم یا یه ماشین، یا یه نون بخور و نمیر، گفتی راه راست راه کسانی هست که بهشون نعمت دادی پس منم میخام، در حد سلیمان، چون تو وهابی

      خلاصه که اینطور نفیسکم

      نفیسه من یه درخواستی دارم ازت

      هر وقت برات مقدور بود تو پروفایلت قصه ای آشنایی ات با استاد و اینجا را بنویس.

      همینطور که گفتم و هزار بار تحسین کردم قلمت را، من تمام کامنتهاترا میخونم عروسک

      تو را به تنهای قدرت هستی، رب العالمینم میسپارم.

      به امید دیدارت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        نفیسه گفته:
        مدت عضویت: 2112 روز

        سلام بهار نازنینم

        وقتی نوشتی با دختر نازنینت هستی یاد هاجر اوفتادم

        هاجری که به واسطه ایمانش امیدش و حساب نکردن و تکیه نکردن روی حتی بهترین مرد دنیا ابراهیم

        برای همون ایاک نعبد و ایاک نستعین چشمه زمزم وسط بیابون زیر پای خودش و بچه اش جوشید

        میدونی بهار من بهای کار فیزیکی برای داشتن نعمتها و ثروت توی زندگیم انجام ندادم

        خدا یه پدر عااااشق بهم داد که همیییشه بهم میگفت تا آخر عمرم نوکریت رو میکنم دوست داری کار کنی درس بخون تخصص داشته باش بعد وارد بازار کار بشو من نمیخوام دخترم برای پول بره زیر دست و حرف بشنوه از کسی و همیشه تمااااام تلاشش رو برای ما کرده و بههههترین جهیزیه رو بهمون داده چیزایی داد که خودش تجربه اش نکرده بود

        و هنوزم همونقدر عاااشقه که میگه هروقت برگردی قدمت روی چشم منه تا آخر عمرم نوکریت رو میکنم

        هنوزم همونقدر عاشقه که وقتی میرم خونه اش میخواد آب تو دل من تکون نخوره

        هنوزم همونقدر عاااشقه که میخواد کل جهان رو زیرو کنه ولی نفیسه اش شاد باشه و آرامش داشته باشه هنوزم همونقدر عاشقه که یه تضاد میاد تو زندگی نفیسه اش انقدر مثه یعقوب غصه میخوره که کارش به عمل قلب میکشه و من عااااااشق این پدرم و میخوام همه چیزهای خوب دنیا رو به پاش بریزم و میخوام کل جهان رو زیر و رو کنم که همیشه بابام منو شاد ببینه حتی تو تضادهام

        من یه همسر داشتم و دارم که کل سالها میگفت اگه بدبخت ترین مرد عالم بشم میرم تو اسنپ کار میکنم ولی تو نباید برای پول تو خیابون بدویی و بخوای وایسی اندازه کسی رو بگیری براش لباس بدوزی

        کاری به درستی و غلطی باورشون ندارم

        میخوام بگم هم پدرم هم همسرم مأمور الهی بودن که به من بفهمونن کار فیزیکی منو به ثروت و نعمت نمیرسونه و من الان میفهمم

        ولی میدونی بهار من حتی میدونم بهای خوابیدن روی تخت پنجاه شصت میلیونیم رو کجا به خدا پرداخت کردم میدونم چه ایمان و عمل صالحی هزینه کردم که خیلییییی راحت خدا منو تو این تخت خوابوند البته الان میدونم قبل از اینکه قانون رو بدونم فکر میکردم همسرم برام گرفته ولی وقتی استاد حرف از بها زد و اومدم تک تک نعمت هایی که تو زندگیم دارم رو بررسی کردم دیدم برای تک تکش از خود من به تنهایی بها گرفته بعد این نعمتها رو به دست همسرم یا پدرم بهم داده و تازه دارم معنی آیه هر خیری بهتون برسه از طرف منه رو درک میکنم

        تازه میفهمم بما قدمت ایدیهم یعنی چی

        و بهاش فققققط تقوا بوده یه کنترل نفس بوده یه اسماعیل قربانی کردن بوده که برای من با توجه به شرایطم گفته شده و من انجامش دادم

        از خدا میخوام کمکم کنه بهم شهامت بیشتری بده برای نوشتن چون گفتم بهت که خود افشایی میخواد نوشتن و گفتن و این یکی از بزرررررگترین پاشنه آشیل های زندگی منه که باید بیشتر واردش بشم بیشتر با گذشته ام در صلح قرار بگیرم و راحت تر بنویسم و بگم ازش

        همیییشه تحسین میکردم علی دایی رو که انقدر قشنگ از اولین روز دانشگاهش انقدر راحت میگفت که آستین کتش کوتاه بوده

        همیییشه تحسین میکنم استاد رو که انققققدر قشنگ خود افشایی میکنه از گذشته اش

        همیییشه تحسین میکنم همسرم رو که انققققدر قشنگ از خاطرات دوران زندگیش تو کمبود ها رو راحت و با اعتماد به نفس میگه

        من تماااام آدمهای موفق جهان رو که انقدر قشنگ از تجربه های به ظاهر نازیبا و زندگی تو کمبودها رو انقدر قشنگ و راحت میگن و افتخار میکنن کاری که من هییییچوقت نتونسته بودم انجام بدم و همش قایمش میکردم چون نظر بقیه برام مهم بود و دوس داشتم همه فکر کنن من از اول خیلیییی داشتم و هیچ کمبودی نداشتم و ندارم نخورده نبودم

        میدونی بها این چیزهایی که نوشتم رو من به هییییچکس نگفته بودم اینهمه سال تازه چندوقت پیش خاطره موز رو برای خواهرام تعریف کردم و چقدر خندیدیم با هم و مسخره ام کردن توی پوست موز رو خوردم ولی دیگه واسم مهم نبود

        خداروشکر میکنم برای اینکه هدایتم میکنه

        و من بااااید درستش کنم این پاشنه آشیل رو

        راستی توی جواب قدم اول جلسه هفت یه پاسخ دادم بهت فکر کنم نخوندی شاید بهت کمک کنه

        برای تو بهترین بهترین ها رو آرزومندم 💝💝💝

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
        • -
          بهار بختیاری گفته:
          مدت عضویت: 1673 روز

          سلام عروسک قشنگ

          نفیسه به خدا درخواست دادم منو وارد مدار پول کن و اصلا دلیل هدایتم اینجا همین بود.

          میگفتم میخام تمام روز با ثروتمندان احاطه بشم باهاشون باشم و خدا دستمو گرفت گفت بیا اینجا، دلیل این نزدیکی قلبی ام به تو هم همین هست.

          نفیسه جانم من شجاعت تو را، ایمان تو را، تقوایی که داری را تحسین میکنم.

          احسنت به تو

          حتی الان که فکر میکنم تو متروی تهران، دختری که شوهرش هزار بار گفته من اسنپت میشم، با یه تماس راننده داشته باشه، ولیییی آگاهانه می‌ره تو مترو و آگهی بازرگانی را انجام میده، چه شجاعتی داره…

          نفیس احسنت به تو و احسنت به این حجم از خودافشایی ات، که تو خودافشایی می‌کنی و وارد ترست میشی و ما با خاطره ی تو بزرگ میشیم و مدارمون می‌ره بالاتر…

          عروسک قشنگم

          احسنت به تو و تمام کالاهای لوکس تو زندگی ات نوش جانت.

          چند روز پیش چتر بیست و پنج لیری ام در اثر اتفاق شکست، گارسون اومد عذرخواهی کنه، تو اومدی جلوی چشمم. تو و آلا و فرش.

          یا استاد و درونش که افتاد تو آب.

          خنده داره ولی اعتراف میکنم برای حدود یک دقیقه ناراحت شدم. هزار تا فکر، وای تازه خریده بودم، وای یاس(دخترم) دوسش داشت، وای

          بعد به خودم اومد و گارسون گفت بگید چقدر بوده من هزینه اش را پرداخت کنم…

          گفتم فدای سرت و از ته دل گفتم و اگر گرون تر هم بود میگفتم و این صدای کمبود را خفه میکردم تو خودم…

          نفیسه ی عزیزم، این تشبیه ات به هاجر چسبید چون واقعا یه ایمان اینطوری دارم که اگر ده بچه هم داشتم همین جسارت را داشتم.

          البته که از خدا هفت تا دیگه بچه میخام.،🤭

          نفیسه ی عزیزم جوابت را دادم تو قدم هفتم و منتشر هم شده، نمی‌دونم چرا برای تو نمایش داده نشده…ولی بری اونجا موجوده.

          تو را به خدای یگانه، وهاب و مهربان و به موقع می‌سپارمت.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
          • -
            نفیسه گفته:
            مدت عضویت: 2112 روز

            سلام بهار نازنینم

            وااااقعا تحسینت میکنم عزیزم که اینقدر قشنگ شروع میکنی به رفتن به دل غلبه بر باورهای کمبود

            میدونی یکی از آزمون های الهی همین نقص اموال هست و صلوات و رحمت الهی فقط مشمول حال کسایی میشه که تو اون لحظه ها میتونن ذهنشون رو کنترل کنه

            من نتیجه این فدای سرت رو خیلی دیدم هم تو زندگی خودم هم زندگی خواهر همسرم وقتی گوشی دورطلا و جواهرش دزد زد گفت فدای سرم و سریع حالش رو خوب کرد و خدا به دست همسرش دوباره چند وقت بعد لنگه همون رو براش فرستاد

            وقتی یه شب میخواست منو برسونه و من اصلاً یاد محدودیت رفت آمد و جریمه نبودم اصلاً یک کلام هم نگفت جریمه میشم عااااااشقانه خودش منو رسوند و وقتی یادم اوفتاد که 500 تومن جریمه اشه گفت فدای سرت و از ته قلبش میگف

            وقتی پسرش ماشین صفر کیلومتر رو میماله به در و همسرش سریع واکنش نشون میده ولی نازی میخنده و تازه برای اینکه به فرزندش احساس گناه نده نازش میکنه میگه حواسش نبود و به کل جهان اعلام میکنه بچه هام ارزشمندن منو به این درک رسوند که چرا بیشتر ماشین در اختیار نازی هست و همسرش عاشقانه با اسنپ و مترو میره چون هیچ نگرانی بابت ماشین نداره هر اتفاقی بیوفته میگه فدای سرم فدای سرت و جهان هم بهترش رو بهش میده

            و من همیشه تحسین میکنم این احساس ارزشمندیش رو نوش جونش باشه برای این احساس لیاقتش

            چقققدر اسم دختر نازنینت یاس رو دوست داشتم خیلی زیبا بود عزیزم تحسینت میکنم این حسن سلیقه ات برای انتخاب اسم رو

            خدا تو قرآن در مورد مهاجرت مورد،بعد از جدایی،و بعد از ازدواج وعده های غنی شدن داده البته به شرط استقامت ورزیدن و توحید عملی

            و من واااقعا اینو تجربه کردم و دیدم تو زندگی آدمهایی که مهاجرت کردن یا جدا شدن یا ازدواج کردن مسیر درست رو ادامه دادن و بوم بوم خدا درهای نعمت و فضل و رحمتش رو به روشون باز کرده به قول استاد ممکنه روزهایی داشته باشه سخخخخت ولی به شیرینی پاداش هاش می ارزه

            مثه زایمان که یه روزهایی ممکنه اذیت بشی ولی یه تولد خواسته رو تجربه میکنی و اون لحظه خیلیییی رویاییه

            مطمئن باش در اجابت درخواست هات تو این مسیر قرار گرفتی ولی به قول قرآن کسانی که گفتن پرودگار ما الله است ثم استقاموا

            میدونی این درک ثم استقاموا خیلیییی مهمه

            ما دوست دارم لا خوف و لا یحزنون رو تجربه کنیم ولی ثم استقاموا تو بخش توحید هست که ما رو به نقطه لا خوف و لا یحزنون و پاداش ها میرسونه

            از خدا برات ایمان توکل و امید هاجری آرزومندم💞💞💞

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
            • -
              بهار بختیاری گفته:
              مدت عضویت: 1673 روز

              نفیسه نمی‌دونم آیا کلامم می‌تونه حدی از عشق و احترامی که بهت دارم را نشون بده؟

              نفیسه کلامت آب رو آتیش هست.

              احسنت بهت که با تقوا و توحید مخصوص خودت تو مداری هستی که دنیا بهت نکاتی را درس میده که تو هیچ کتابی نیست.

              احسنت به نازی و احساس ارزشمندی ستودنی اش که باور فراوانی اونو به فراوانی بیشتر می‌رسونه

              احسنت

              نفیسه عزیزم ممنون برای ابراز لطفت نسبت به اسم یاس

              بذار بهت بگم چون مطمینم یادته

              گفته بودم از حیوانات میترسم.

              رفتم تو دلش و حالا اون ترس هزار درصدی شده یک درصد

              خیلی راحت دست میزنم بهشون

              بتونم بغلشون کنم تموووومه.

              نفیسه ی عزیزم برات بهترین ها را آرزومندم که تو لایق همه چیز از نوع بهترینش هستی.

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      ام البنین بیگدلی فر گفته:
      مدت عضویت: 3074 روز

      سلام نفیسه عزیز

      کامنتتون عالى بود ، نگاه زیباتون رو تحسین میکنم .

      بخصوص آنجایى که در مورد مادرتون و اینکه اجازه ندادن دیگه لباس هاى دختر عمه هاتون رو بپوشید و احساس لیاقت صحبت کردید . احساس لیاقت یه مدت متوجه شدم خیلى در من کمرنگ و باید خیلى روى آن کار کنم .

      و آنجا که گفتید دختر عمه ها و نوه هاى عمه من در یک محیط ایزوله بزرگ شدن ، تا حالا از این زاویه نگاه نکرده بودم ، واقعا ورودیها خیلى مهم .

      براى این زاویه دید و نوع نگاهتون بهتون تبریک میگم .

      بهترینها رو براتون آرزو میکنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      علی اصغر وزیری گفته:
      مدت عضویت: 2569 روز

      سلام. چقدر دلها به هم نزدیک هستند. صداقت و عشق، زبان مشترک تمام قلبهاست. چون سخنان شما همه صادقانه و از قلب تان سرچشمه گرفته ، همه خوانندگان احساس لذت میکنند و تجسم واقعی داشتن آن اتفاقات را دارند.

      اوقات لذت بخشی را برایمان فراهم کردید. سپاس گذارم. سربلند باشید.

      ۲۲ آذر ۰۰

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد مرتضوی گفته:
      مدت عضویت: 3785 روز

      نفیسه خانم سلام

      مطمئنم حال دلتون عالیه

      کامنت شما یکی از بهترین کامنت هایی بود که تو سایت استاد عزیز خواندم

      چنان حس خوبی به من داد که نمی تونم براتون توصیفش کنم

      چنان حس عشق تو کامنت هاتون بود که جنسش خالص بود

      فقط دوس دارم در مورد موفقیت های بیشترتون ازتون بشنوم و لذت ببرم

      در پناه خدا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      معصومه دره لو گفته:
      مدت عضویت: 1947 روز

      سلام به نفیسه عزیز

      نفیسه جان وقتی کامنتتونو خوندم یاد بچگی های خودم افتادم که منم تو سن شش سالگی یه تحولی تو زندگیم رخ داد

      الان که چهل و پنچ سال دارم وقتی به گذشته ام برمی گردم میبینم استارت تغییرات زندگی من مربوط به زمان شش سالگیم هست

      منم تو یه خانواده ی متوسط بودم عمویم در یه مطب دندانپزشکی کار میکرد و برای اونا دندون‌های مصنوعی درست می‌کرد یعنی دندان سازی می‌کرد و با اون دکتر خیلی صمیمی بود طوری که رفت و آمد خانوادگی با اون پزشک داشت که اونا الان تو کانادا زندگی میکنن که خیلی پولدار و با کلاس بودند

      منم نوه ی بزرگ خونواده بودم عموم که اون زمان مجرد بود و منو خیلی دوست داشت چندین بار منو با خودش به مطب برده بود و یه بار هم به خونه ی همون آقای دکتر برده بود که یه پسر هم سن من داشت ،من که اون زمان اسباب بازی در حد یکی دو تا داشتم وقتی به اتاق پسرش رفتم و اسباب بازی های انچنانیشو دیدم مثلا قطار بزرگی داشت که روی ریل ها حرکت می‌کرد من با دیدن اون قطار احساس میکردم که قطار و ریل ها واقعیه و بزرگیش از نظرم جوری بود که حس میکردم کل اتاق و دربرگرفته!

      مادر آقای دکتر که خیاط هم بودن، عمه ام پیششون آموزش میدید

      عمه ام هم چندباری من رو با خودش به خونه ی اونها برد تا برای من لباس بدوزن، اونجا که بودم طرز برخورد و صحبت کردنشون با همدیگه، آشپزی کردنشون همه و همه منه ۶ ساله رو تحت تاثیر قرار داد

      و من هم مثل شما نفیسه ی عزیزم، بعد از برگشت از خونه ی آقای دکتر همش با حال خوبم تجسم میکردم که دقیقا مثل اونا دارم زندگی میکنم در حدی که وقتی با دوستام از آینده صحبت میکردیم من زندگیه آینده ام رو شبیه زندگیه آقای دکتر و خانواده اش توصیف میکردم

      هنوزم‌که هنوزه وقتی با دوستام صحبت میکنم بهم میگن معصومه هنوزم مثل اونموقع ها از شیک بودن و‌با کلاس بودن خوشت میاد؟!😁

      همه ی اون ورودی ها تو اون سال‌ها باعث شد که این خواسته به قدری برای من پررنگ باشه که توی زندگیم نمود پیدا بکنند و من به خواسته ام رسیده بودم و توی فامیل و بین دوستام من با کلاس ترین و شیک ترین بودم

      زندگیم به سمتی سوق پیدا می‌کرد که دیده های اون موقع من و خواسته های من برآورده بشن

      الان بعد از سال ها خواهر آقای دکتر رو که هیچ از افکار و تجسم های من خبر نداشت بطور اتفاقی توی اینستاگرام پیداشون کردم( که قطعا نمیشه اسمش رو “اتفاقی” گذاشت چون هیچ چیز در جهان اتفاقی نیست) و باهاشون ارتباط دارم و باز هم تحسینشون میکنم

      نفیسه جان کامنت زیبات من رو یاد معصومه ی ۶ ساله ی اونموقع ها انداخت و خواستم برات از خاطره ی مشابهم بگم

      هرجا که هستی در پناه الله یکتا شاد و سالم و ثروتمند باشی❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        نفیسه گفته:
        مدت عضویت: 2112 روز

        سلام معصومه عزیزم

        عاااااشقتم سپاسگزارم ازتون که خاطرات شیرین و زیبای کودکیتون رو نوشتین و من چقققدر لذت بردم و تحسینتون کردم

        تحسینتون میکنم که رویاتون رو خلق کردین

        چقدر قشنگه تولد رویاهای کودکی خدارو شاکرم که به ما این قدرت رو داده که رویاهامون رو خلق کنیم

        برای شما نازنین بهترین ها رو آرزومندم💝💝💝

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      آرزو دختر خدا گفته:
      مدت عضویت: 1882 روز

      سلام نفیس مهربان با عزت نفسم

      شبت آرام و زیبا

      کامنتت رو چند روز پیش خوندم ولی فرصت نشد جواب بدم تا امشب که ی حس خاص داشتم و گفتم با نفیس جونم حرف بزنم

      نفیس از صمیم قلبم ، با همه وجودم تحسینت میکنم

      احسنت

      احسنت

      چه عزت نفسی …

      چه اعتماد بنفسی که اومدی و اینها رو نوشتی

      خود من جراتش رو ندارم چون بقول تو دلم میخاد به بقیه بگم من از اول همینجا بودم

      از اول داشتم

      از اول این موفقیت و وضع مالی بوده …

      اما تو جسارت داشتی و با اینکه دوستانی چون من هستند که میشناسنت اما میای و اینقدر قشنگ خود افشایی میکنی

      واقغا تحسینت میکنم

      بهت تبریک میگم

      چقدر با خودت در صلح شدی که این قسمت از زندگیت رو هم پذیزفتی و راجع بهش حرف می‌زنی و مینویسی چیزی که خود من جراتش رو ندارم

      و دلم میخاد ی قسمت از زندگیمو به کسی نشون ندم

      خانوادم و وضع مالیمون رو از ی جایی به بعد به نمایش بگذارم اما تو این جرات و جسارت رو داشتی

      ببین جواب این در صلح بودنت چه احساس خوشبختی و سبکبالی رو بهت تزریق میکنه

      برات خیلی خوشحالم

      چقدر حس خوب از تو دریافت میکنم

      نفیس ی حسی تو قلبمه برات مثل بشارت …

      نمی‌دونم بشارت چی ؟

      اما ی حسی واست تو قلبمه که انگار ی اتفاق خاصی برات می آفته

      نفیس من پیگیر همه کامنت های تو هستم

      شاید جواب کامنت ندم اما همه رو میخونم و در جریان اتفاقاتت هستم

      به چشم دارم میبینم رشدت رو

      قشنگ پیداست چقدر توحیدی شدی

      به حرف نه

      پیداست در عمل داری توحید رو اجرا میکنی

      بهت خیلی افتخار میکنم و مطمئنم اتفاقات خاصی در راهه برات

      منتظر خبرها هستم

      خیلی دوستدارم و خوشحالم برای بودنت در زندگیم

      با نوشته هات هدایت میشم و فوق العاده قلمت رو دوست دارم

      نفیس حس میکنم بوی خدا میدی

      نمی‌دونم این حس از کجا میاد اما بوی خدا میدی

      دوستدارم بو و انرژی کع ازت تو این فضا پخش و ساطع میشع

      نمی‌دونم این حرفا از کجا اومد اما گفته شد و منم نوشتم 🙂

      قطعا برای خودت هدایتی هست که من نمی‌دونم چیه ؟ اما به ذهنم اینا اومد که برات نوشتم 😉

      شبت آروم عزیزدلم 💕😘💕

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        نفیسه گفته:
        مدت عضویت: 2112 روز

        سلام فرشته الهى پاک و زیباى من

        نمیدونم با چه واژه اى صدات کنم که بدونى پیش خدا چه جایگاهى دارى

        الان که دارم اینو برات مینویسم از طریق عزیزى که تا بحال منو ندیده حتى باهام صحبت هم نکرده بخش دوم هدیه هام رو هم دریافت کردم نمیدونم یادت هست یا نه ایشون دوست همسرم هستن که آمریکا زندگى میکنن و همینجور عشقى بدون اینکه کسى بهش بگه خودش گفته بود میخوام براى همسرت با سلیقه خودم هدیه بفرستم و اون ست کالج و کمربند ارزشمند لویی ویتون رو فرستاد و چند روز پیش هم که خودشون اومدن یه کیف لویی ویتون زیباى ست همون کالج و یه کالج دیگه فندى واسم آوردن و چند دقیقه قبل از نوشتن این هدیه الهى ارزشمند رو دریافت کردم

        میبینى آرزو از وقتى رفتم تو دل ترسم از مردها اینجورى عاشقانه همشون دستهاى خدا شدن که قشنگترین نعمتهاى الهى رو برام بفرستن خدا قلبهاشون رو بهم نرم کرده بدون اینکه منو دیده باشن حتی و من دارم تمام تلاشم رو میکنم اینا رو از فضل و رحمت الهی ببینم که هر خیری بهم برسه از طرف خودشه

        دیروز وقتى پیغامت رو خوندم که از بشارت الهى نوشته بودى از اتفاق خاص نوشته بودى فقط اشک سپاسگزارى ریختم و چند بار دوست داشتم از ذوقم به خاطر اون معجزه همون لحظه برات بنویسم ولی نشونه اومد جمعه میخواستم با یه حال خوبتر پاسخ رو جواب بدم منتظر یه نشونه بودم امروز نشونه از طرفى ذوق هم داشتم بهت بگم که چقدر همون دیر پاسخ دادنت هم یه همزمانى عالى بود که به قول خودت خدا دستت رو بند کرده بود واقعیت بعد از ظهر از ذوقم برات نوشتم ولی پاکش کردم و گفتم میخوام تو حال بهتری این رو بنویسم از دیشب دارم میرقصم آرزو

        آخه میدونى کامنت تو دقیقا در بهترین زمان ممکن به دستم رسید دیروز بعد از ظهر با اینکه شما دیشبش نوشته بودی ولی دیروز بعد از ظهر دستم رسید و دقیقا یه اتفاق خاص برام اوفتاده بود یه معجزه

        دیروز صبح آرزو خدا بهم جون دوباره داد به یه تضادى برخوردم یه افت فشار وحشتناک رو تجربه کردم به حدى که وقتى خودم رو به سختى به حموم رسوندم دیگه حتى جون تو پاهام نبود که از روى توالت فرنگى بلند شم

        بیشتر از دوساله با خودم متعهد شدم اجازه ندم کسى منو تو شرایط نا مناسب ببینه گفتم میمیرم ولى این میل به اینکه بقیه براى دلسوزى کنن رو از وجودم پاک میکنم میمیرم ولى دیگه لذت نمیبرم خودم رو مریض و ضعیف نشون بدم تا همسرم دلش بسوزه و بهم محبت کنه میمیرم ولى اجازه نمیدم کسى بخواد دلش برام بسوزه و بخواد بهم رحم کنه میمرم ولى از اینکه برم بیمارستان نیکان بسترى بشم لذت نمیبرم دیگه تا از مدار بیمارى خارج بشم

        تو این سه سال خدا رو شکر یه سلامتى عاااالى رو تجربه کردم به حدى که دیگه حتى زمان قاعدگى هم مسکن استفاده نکردم دیگه و این بزرگترین و اولین نتیجه و پاداش الهى من بود

        دیروز همسرم خونه بود وقتى من اینجورى شدم وقتى تو اون لحظه اى که احساس میکردم الان جون از تنم خارج میشه و نجواى ذهنم میگفت با همون صداى بیجونت صداش کن و بگو بیاد ببرتت بیمارستان ولى من خفه اش کردم و فقط خدا رو صدا میزدم گفتم خدایا من هیییچ کس رو به غیر از تو ندارم

        متعهد شدم یه زن قوى باشم من نمیپذیرم ضعیف بودن رو تو باید بهم کمک کنى بهم جون بده میدونى آرزو خدا جون تو پاهام شد تو اون لحظه که بهش پناه بردم گفتم بمیرم هم نمیخوام کسى تو این حال بیاد دستم رو بگیره و من دوباره لذت ببرم از بیمار بودن که بقیه بهم دلسوزى کنن

        از ته قلبم صداش کردم گفتم من بدون تو هیچم کمکم کن خیلى باهاش صحبت کردم نجوا میگفت الان میمیرى صداش کن ولى من به خدا گفتم خدا تو کمکم کن نمیدونى آرزو چطور جون تو پاهام شد بلند شدم رفتم آب عسل درست کردم و خدا رو شکر کردم وقتى اوفتادم زمین همسرم منو ندید و سریع خودمو بلند کردم که من. تو اون حال نبینه و به زور آب عسل خوردم چشمام سیاهى میرفت ولى گفتم نفیس باید یه زن قوى باشى باید رو پاى خودت بودن رو تمرین کنى

        دفعه دوم که رفتم آب عسل بخورم تو آشپزخونه بود تماااام سعیم رو کردم مثه یه زن قدرتمند و ملکه رد بشم از جلوش ولى از صورتم متوجه شد حالم رو ولى هرچى پرسید گفتم خوبم گفت داغونى گفتم خوبم آخه آرزو من بااااید یه زن با عزت نفس و قدرتمند باشم که به هییییچ مردى وابسته نباشه به هیچ مردى تکیه نکنه

        تو اون لحظه تمااام سعیم رو کردم مثه این چند وقت مثه ملکه راه رفتنم رو کنار نذارم تو همون حال هم همونجور که استاد تو عزت نفس گفت راه رفتم

        رفتم خودم رو دوباره تو حموم در رو بستم و هرچقدر همسرم گفت بیا ببرمت بیمارستان گفتم خوبم نمیام و فقط از خدا کمک خواستم و باهاش صحبت کردم و بهش گفتم من به هیچ کس به غیر تو پناه نمیبرم من از بینارستان نیکان رفتن دیییییگه لذت نمیبرم بمیرم

        نمیدونى آرزو هدایتم کرد خدا که شهد انگور بخورم و اصلا انگار آب رو ریختم رو آتیش و چقققققدر خدا رو شکر کردم تونستم روى عهدم بمونم خدا هم بهم جون دوباره داد

        آرزو من واقعا دیروز مرده زنده کردن خدا رو تجربه کردم الان که فکر میکنم حسش خوب بود چون بیشتر کافى بودنش رو متوجه شدم

        بیشتر فهمیدم همه چیز میشود همه کس را به خودم خیلى سخت گرفتم ولى ارزشش رو داشت

        ارزش تجربه این معجزه رو داشت من اجازه ندادم کسى بیاد دستم رو بگیره بلندم کنه تو بدترین شرایطم و احساس کردم یه مدار خیلى خوب رفتم بالا مثه یه شوک بود مثه تحربه یه زایمان بود که انگار همه اون میل به بیمار بودن براى اینکه همسرم دلش برام بسوزه از وجودم خارج شد

        امتحان سختى بود مخصوصا وقتى نجوا میگفت ببین با این حال رهات کرد تو خونه رفت و من باید میتونستم تو اون لحظه ذهنم رو سریع کنترل کنم چون من همینو میخوام که هیچ مردى نخواد از من حمایت کنه من حمایت خدا رو میخوام فققققط تا بتونم یه زن قدرتمند و شجاع باشم

        وقتى حالم جا اومد رفتم براى جایزه براى خودم یه میگو پلوى بوشهرى درست کردم و با عشق خودم براى این متعهد بودنم به خودم جایزه دادم و دیشب و امروز همش رقصیدم که بهم جون داد برام معجزه کرد با اینکه دلم میخواست بخوابم ولی گفتم نفیس پاشو برقص برای این معجزات الهی

        و بعد به دل یه ترس دیگه ام رفتم و اقدام عملى هدایتى برداشتم و بعد از ظهر از تو اون پیغام رو دریافت کردم

        آرزو نمیدونى چه حسى داشتم چهقدر کیف کردم که اینقدر قشنگ خدا سریع نشونه میفرسته برام با دستهاى یه فرشته پاک و مقدس براى همین میگم نمیدونم چى بهت بگم تا جایگاهت رو پیش خدا بدونى

        وقتى گفتم بوى خدا میدى دیدم عطرى رو زدم که پارسال به خدا گفتم عشق من تویی خودت برام هدیه ولنتاین بفرست من از هیچ مردى توقع ندارم و از دست دوست همسرم عطر برند خودش به اسم موسى اسماعیل پور که داده بود اسپانسرش فرانسه براش زده بود رو برام فرستاد که آرزو به قدرى این عطر بیییییینظیره که وااااقعا بوى خدا میده براى من بوى بهشت میده و برام از همه عطر شانل ها و تام فورد و و ….که استفاده کردم ارزشمند تره

        میبینى آرزو همه مردا دستهاى خدا شدن بهم خیر برسونن بى منت با عشق و نمیدونى وقتى همسرم تل زد از طرف من ازش تشکر کنه چقدر خوشحال بود و باعث افتخارش میدونست که این هدیه رو با عشق به من تقدیم کرده

        و من چقققدر خدا رو سپاسگزارى کردم که از حایی که حساب نمیکنم بهم روزى میده و چقدر ایشون رو تحسین کردم براى این برندسازى بینظیرش براى این عطر فوق العاده خوشبو با موندگارى بییینظیرش که وااااقعا بوى بهشت میده به قول تو بوى خدا میده

        خدا رو شاکرم آرزو یه روزى آرزوى داشتن بهترین برند ها رو داشتم و با چه آرزوى داشتن ست لویى ویتون که برام نماد ثروته رو داشتم و خدا این آرزوم رو خیلیییییی راحت محقق کرد و روزى رو فرستاد دنبالم برندها رو میفرسته دنبالم

        یه روز آرزوى داشتن یه کالج رو داشتم الان کالج هام داره کلکسیونى از بهترین برندها میشه خدایا شکرت

        میدونى آرزو باید بیشتر وارد این پاشنه آشیلم بشم چون ویژگى افراد موفق اینه که خیلى راحت و با افتخار وقتى پروانه میشن از دوران کرم ابریشم بودنشون صحبت میکنن و این امید الهى رو به بقیه هم میدن که میشه ورق زندگیت برگرده

        الان کیف و کالج جلوی چشممه و چقدر براش ذوق کردم و بوسش کردم و براش ذوق کردم و دیگه احساس نکردم الان ندید بدیدم

        عااااشقتم مثه همیشه که با عشق برام مینویسى روى ماهت رو میبوسم بهترینم و برات عشق الهى آرزومندم 💖💖💖

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
        • -
          آرزو دختر خدا گفته:
          مدت عضویت: 1882 روز

          سلام نفیس گلی

          شبت قشنگ و آروم

          از صبح خواستم جواب بنویسم اما به دلایلی نمیشد

          الان تو خونه خودم ، ساکت با حال خوب نشستم و گفتم بشینم با نفیس جان همزاد قشنگم صحبت کنم

          جونم برات بگه که خیلی حرفاتو دوستداشتم

          هم از اینکه از جایگاهم پیش خدا گفتی که قطعا پیغام خدا از زبان توهه و هم از پیشرفتت خیلی دلم شاده برات

          این حس قربانی شدن

          این حس دلسوزی رو دوستداشتن

          پاشنه آرشیلیست که فکر میکنم تو همه ما وجود داره و تو ماشاللع چقدر خوب داری ریشه کن میکنی

          واقعا تحسینت میکنم

          چقدر جالب وقتی از ادکلنی گفتی که همون لحظه استفاده کردی و من گفتم بوی خدا میدی

          قربون خدا برم با این قوانینش

          قربون خدا برم با این همزمانیش

          قربون خدا برم برای بودنمون در این فضا و البته بودن با استاد عزیزمون

          نفیس حس میکنم هر ی قدمی که برای رفتن تو دل ترس و یا هر استپی برای کنترل ذهن کردنی که انجام میدی به عینه خودت رو میبینی که چقدر مدار درکت از قوانین و زبان خدا رو فهمیدن و مدار ارتعاشیت بالا میره

          خودتو میبینی که چقدر بالاتر رفتی و چقدر این حس قدرت لذت بخشه

          هر روزی که بیشتر میگذره بیشتر میفهمم که روز قبل انگار خدا رو نمیشناختم و الان درک بهتری ازش دارم و این تکاملمون هست که چقدر دوسش دارم

          نفیس این لحظه که دارم برات مینویسم ی تضاد خیلی بدی تو محیط کارم بوجود اومده

          اگر قبلا بود قطعا تا مرض سکته میرفتم

          خصوصا که این تضاد یکی از وحشتناکترین پاشنه ارشیل های من بود

          اما الان این لحظه که دارم برات مینویسم قلبی تو سینمه که میگه دختر زیبا نگران نباش کار رو دادی دست خودش ، خودش میدونه باید چطور مدیریت کنه ، چطور جمع کنه که ذره آیی آسیب به تو نرسه ،؟

          این اطمینان از کجا میاد ؟

          از ایمان ؟

          یعنی من اینقدر خدای خودم رو باور کردم ؟😍😍

          یعنی خدای درون من اینقدر قدرتمند شده که ککم نمیگزه و مطمئم آسیبی به من نمیرسه … 😍😍

          ظهر اومدم خونه سعی کردم کنترل ذهن کنم …

          گرفتم خوابیدم که فکر نکنم …

          بیدار شدم یادم افتاد چه اتفاقی افتاده و حالم گرفته شد و نجواها میومد و میومد …

          بهش بها ندادم ، خونه قشنگم رو تمیز کردم

          وسایلم رو مرتب کردم و دوش گرفتم و …

          تو لحظاتی که داشتم این کارا رو میکردم خدا بهم میگفت برو این حرفو بزن

          این رو بگو

          به این صورت مطرح کن و …

          عجیب قلبم آروم شد

          حالا فردا پس فردا باید برم و قضیه رو مدیریت کنم که مطمئنم خدا خودش اون لحظه میدونه چی تو ذهن من بیاره و چطور از من در برابر بقیه دفاع کنه … کسی حق نداره بمن آسیب بزنه

          چون تو تمام اون مراحلی که من پیش رفتم ، هدایت از خودش خواستم و در حد توانم اجرا کردم و مطمئنم این وسط قراره من یک درس‌هایی بگیرم و به بهترین شکل حل میشه و من در پناه امن الهی خواهم بود …

          وقتی با خدایی کوهی در برابرت باشع تو نمیترسی

          اما وقتی خودتی و خودت حتی ی پر کاه هم تو رو تا سرحد مرگ میترسونه

          نفیس من همه اینها رو حس کردما

          روزهایی بود که ی اقا میومد تو اتاق من و من بهش ی لبخند میزدم از ترس میمردم که الان چه فکری راجع بمن میکنه ؟ میگه من دختر خوبی نیستم و …

          اما الان به تضادی خوردم که مستقیم با ابروی من در ارتباطه

          اما میدونم در حریم امن الهی هستم

          میدونم اگر خدا بخواهد چه کسی می‌تواند به بنده آسیبی برساند ؟

          و اگر خدا نخواهد چه کسی می‌تواند به بنده نفعی برساند ….

          و دقیقا همینه

          الانم با اون شناختی کع من از خدا دارم همون خدایی که جون شد تو پاهای تو و کمکت کرد عهدت رو نشکنی همون خدا میشع پشت و پناه من و نمیذاره کسی آسیبی به جایگاه و شخصیتی که خودش هدیه داده بزنه …

          نفیس تو یکی از فایل های ۱۲ قدم بود استاد عزیزمون میگفت : شما مثل مسافرهایی هستید که تا قبل از پرواز در هواپیما میتونید تصمیم بگیرید که سوار هواپیما بشین یا نه ؟

          اگر سوار شدی دیگه نمیتونی به خلبان بگی این طوری برو یا اون طوری پرواز کن … و بایدبنشینی به خلبان اعتماد کنی

          میگفت وقتی با خدایی دیگه باید اعتماد کنی و بذاری کارشو بکنه و هی نگی چرا این اتفاق افتاد ؟ چرا این شو یا اون شد … باید قبول کنی الخیر مافی وقع …

          منم از خدا ی سری چیزها خواستم و خدا هم برای رسوندنم به مقصد باید از یک مسیری منو ببره

          اون مسیر شاید جاده خاکی داشته باشه ، شاید اقلیم هوایی بعضی جاهاشو دوست نداشته باشم اما میدونم خدای من راه بلده و منو میبره به مقصد و بهتره که من مقاومت نکنم تا زودتر برسیم

          الانم حسم و حالم بصورت آرامشیست بی نهایت عجیب

          من به خدای خودم اعتماد دارم

          این وسط قراره من درس‌هایی رو یاد بگیرم و یا شاید قراره از جایی به جای دیگر مهاجرت کنم که برام بهتره و خواسته های من اونجا وجود داره و‌محقق میشع پس بهش اعتماد میکنم و راحت میگذارم که خلبان زندگیم منو ببره به مقصد

          خدایی که من شناختم بی نهایت مهربان بود

          بی نهایت منو دوستداره

          و بی نهایت منو عزیز کرذه و تاج پادشاهی رو بر سر من گذاشته و از خدایی که من شناختم بعیده برنامه های ناقص برای کسی ترتیب بده اگر گفت هستم تا آخرش باهاته

          توام باهاش نباشی اما اون باهاته و نفیس جان عاشق خدای مهربونمون هستم و تو رو هم به خدا میسپارم و در کامنت های بعدی نتیجه این تضاد رو میام و برات مینویسم که هم رد پا بشه برای خودم و هم برای تو نازنینم شاید هدایتی وجود داشته باشه

          راستی چقدر قشنگ گفتی از پروانه آیی که از دوران کرم بودنش خجالت نمیکشه و با افتخار ازش میگه

          این جمله ات برای ساختن اعتماد بنفس و قبول کردن گذشته و پذیرفتن کمک بسیار زیادی میکنه

          دوستدارم ابجی قشنگم

          هدیه هات هم مبارکت باشع

          راستی منم ی تجربه این چنینی داشتم

          نفیس پارسال تو یک الهام بمن گفته شد رها کنم ی سری افراد و شرایط رو و بچسبم به خدا و فایل ها

          اون روزها رو آتیش بودم نفیس

          نجواها میومد میخاستم جون بدم

          ی روز کع حالم خیلی بد بود از لاعلاجی از خونه زدم بیرون

          رفتم لب ساحل

          رفتم توی پارک

          راه میرفتم و حرف میزدم میگفتم خدایا کمک خدایا کمک

          من دارم میمیرم ی نشانه بفرست که منو میبینی دلم آروم بگیره …

          نفیس خسته و … اومدم خونه

          بگو چی دیدم ؟

          پشت در خونه ام یک گلدان طبیعی بسیار بسیار قشنگ پر از گل با یک کادو پشت در گذاشته شده بود 🧐

          وای خدایا این چیه ؟

          و باز کردم که یک تاپ قرمز مجلسی فوق العاده بود

          که بعدا فهمیدم از یک اقایی که من رفته بودم برای منزل اجاره کنم و ایشون میخاست بمن نزدیک شه و من برخورد شدیدی کرده بودم برای رفع دلجویی میاد و میبینه من نیستم میذاره پشت در و از من عذرخواهی کزد و رفت ….

          نفیس اون آدم با هر فکر و فرکانسی که داشت مامور شد که خدا به من بگه من میبینمت ،

          حواسم بهت هست ، آدم میفرستم پشت در خونه ات هدیه بگذاره و بره و اون روز چقدر من اشک شوق ریختم و هر بار اون گلهای زیبا رو میدیم حس میکردم خدا منو داره عین گل نوازش میکنه …

          یا وقتی که روز زن بود و منم تنها بودم به خدا گفتم تو برام همسری کن

          نفیس به خداوندی خدا از در و دیوار برای من هدیه میومد

          دوتا مرغ عشق … باورت میشع ؟ خدا بمن مرغ عشق داد و با زبان نشانه ها گفت صبر کن میدونم چی میخای …

          برام کتاب نامه های احمد شاملو به آیدا از یک ناشناس فرستاده شد کع بعدها فهمیدم یکی از استادهای مجموعه برام هدیه گرفته و فرستاده …

          یکی از همکاران برام خوراکی

          یکی برام هدفون

          یکی برام ادکلن

          یکی برام …

          یعنی از درو دیوار به سر من هدیه میریخت که اگر همسرم بود هم اینطوری برام هدیه نمیخرید که خدا این طوری برای من همسری کرد و دل منو شاد کرد

          خیلی تجربه عجیبی بود

          الانم همین خدا کنارمه و هر روز بیشتر وظیفه خودش میدونه که برام همسری کنه ، پدری کنه و منو در آغوش خودش جای بده

          شبت آروم و قشنگ ابجی جانم 👩‍❤️‍💋‍👩

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
          • -
            نفیسه گفته:
            مدت عضویت: 2112 روز

            سلام آرزوی نازنینم

            چقققدر از ایمانت از آرامشت که تو نوشته ات موج میزد لذت بردم و تحسینت میکنم

            میدونی یاد چی اوفتادم

            یاد مریم پاک و مقدس که خدا جلوی قومش آبروش رو خرید

            بدون اینکه کاری کنه حتی بخواد از خودش دفاع بکنه و یا خودش رو ثابت بکنه خدا عیسی تو گهواره رو به زبون درآورد و خدا ایشون رو مثال پاکی زن در جهان کرد و به زنان عالمین برتری داد

            یاد یوسف پاک اوفتادم که خدا از آبروش حفاظت کرد وقتی هییییچ شاهدی نبود و همه نشانه ها بر علیه اون بود و متهم شده بود به کاری که نکرده بود و بعدش خدا براش چه کرد

            خدارو شکر میکنم عزیزم که تو این مسیر هستیم و داریم از هم دیگه یاد میگیریم و رشد میکنیم

            میدونی آرزو خیلی دارم به موضوع آبرو فکر میکنم چیزی که نشونه ها بارها و بارها با پتک و چکش بهم فهمونده که برای داشتن زندگی بهتر تجربه های بهتر برای چشیدن طعم آزادی بتونی این رو درست کنی

            اینکه چرا آبرومون واسمون مهمه به این پاشنه آشیل مزخرف که فقط ریشه اش بر میگرده به شرک و مهم بودن نظر بقیه

            اینکه چرا خودم ایییینقدر مقاومت میکنم در مورد الهاماتی که واسه نوشتن یه سری چیزها که به سردرد میکشه

            اینکه چرا اصلا بارها و بارها تو این الگوی تکراری قرار گرفتم و به خاطر کلمه آبرو باج دادم و سکوت کردم و از خودم گذشتم

            میدونم باید بتونم برای اینکه تو این مورد ضربه نخورم برم تو دل حل این پاشنه آشیل

            عزت و آبرو دست خداس ولی من مشرک میام میدمش به دهن مردم و نظر مردم و از همون نقطه ضربه میخورم

            الان که فکر میکنم میبینم هیچ بچه ای حتی اگه تو خودش جیش کنه بادگلو بزنه و دست تو دماغش کنه هیچ وقت کسی در موردش فکر بد نمیکنه چون اون بچه اصلاً چیزی به اسم حرف مردم و آبرو رو نمیشناسه

            بااااید تا آخر عمرم رو این موضوع کار کنم اگر میخوام از این سیکل خارج بشم

            خیلی چیزها میخواستم بنویسم برات ولی خودم تو این مورد بسیار ضعف دارم برای همین تو جایگاهی نیستم که بنویسم

            ولی تا آخر عمرم افرادی که آبرو و نظر بقیه براشون مهم نیست رو تحسین میکنم

            تا آخر عمرم افرادی که فقط براشون مهمه سرشون جلوی خدا بالا باشه و آبروشون پیش خدا حفظ بشه رو تحسین میکنم

            من تحسین میکنم ترامپ رو که تو اون جایگاه کل زندگیش و گذشته اش رو میشه میاد با خونسردی میگه آره من اینجوری بودم ولی الان دارم درست زندگی میکنم

            من تحسین میکنم موسی ع رو که قتل کرد فرار هم کرد ولی وقتی مشمول رحمت الهی شد و همه خواستن به روش بیارن که تو گذشته چیکار کرده با قدرت وایساد و گفت آرههههه من اون کار رو انجام دادم ولی اون زمان گمراه بودم

            من استاد رو تحسین میکنم که اینقدر قشنگ زندگیش رو به معرض نمایش گذاشته و چیزی واسه مخفی کردن نداره و داره روی مهم بودن نظر مردم و آبرو اینقدر قشنگ کار میکنه تا کسی نتونه از نقطه آبرو بهش ضربه بزنه

            چون خیلی خوب درک کرده کافیه فقققققط پیش خدا آبرو داشته باشی

            چیزی که من شاگرد بااااااید تا آخر عمرم به خودم یادآوری کنم تا بتونم طعم آزادی رو بچشم طعم خودم بودن رو بچشم

            مبارکت باشه عششششقم همه هدایای زیبا و ارزشمندی که از جایی که حساب نمیکنی خدا روزیت میکنه

            چه بسا چیزهایی که شما از آن کراهت دارید ولی خیر شما در آن است

            و چقدر قشنگ این فرکانس ایمان داشتن به این آیه رو در نوشته هات دیدم آفرین به ایمانت

            آفرین به توکلت آفرین به قلب پاک و شجاعت

            به قول استاد وقتی داری رو خودت کار میکنی هر اتفاقی بیوفته همممون اتفاق خوبه است

            من یه چیز رو خیلی خوب تو تجربه به دست آوردم و بعد هدایت شدم به خوندن سوره نور و آیات بینظیرش که خدا از زنان پاکدامن خیلییییییی محافظت میکنه حتی تو بدترین شرایط مثه مریم س

            برای تو فرشته الهی بهترین ها رو آرزومندم

            و تو رو به خدایی میسپارم که خیرالحافظین شد برای همه چیز مریم س و از مرحله غربالگری به سلامت عبورش داد و به زنان عالمین برتری دادش

            به سلامت عبور کردن از این مرحله طلایی زندگیت رو آرزومندم و منتظر شنیدن نتایجش هستم

            💝💝💝

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
            • -
              آرزو دختر خدا گفته:
              مدت عضویت: 1882 روز

              سلام عزیزدلم

              نفیس عزیزم

              خواهر خوبم

              الان جات سبز کنار ساحل با شروع یک غروب خیلی قشنگ نشسته ام و گفتم بیام کمی با ابجی مهربونم صحیت کنم

              نفیسه جان برات نگم که اون قضیه که به تضاد خورده بودم چی شد ؟

              نمیدونی اون قضیه چقدر خوب و عالی طوریکه فکرش رو نمیکردم برام حل شد …

              پیش همکارم که راجع بمن باهاش حرف زده بودند و من خیلی ناراحت بودم خودش به من زنگ زد و گفت که زنگ زدم احوالت رو بپرسم

              و اینکه من فهمیدم که اون کسی راجع به شما حرف زده فیلمشون بوده

              و خواستن شومن بازی در بیارن

              و اینکه خودم میرم پیش رییس منابع انسانی و میگم که اینها همه آش سوتفاهم بوده و نمیدونی چه باری از رو دوش من برداشت

              اخه راجع به اون قضیه حرف زدن برای من سخت بود

              قرار گرفتن تو اون شرایط سخت بود چه برسه به توضیح دادن اونم پیش رییس منابع انسانی مون که من خیلی باهاشون رودروایستی دارم و بهش فکر میکردم همه بدنم یخ می‌کرد

              اما خدا خودش به بهترین شکل طوری قضیه رو حل کرد که حتی سر سوزنی بمن فشار نیاد

              اون همکارم تماس گرفت ازم دلجویی کرد و گفت اصلا نگران نباش

              نفیس خودمونیم منم ی سری اشتباهاتی داشتم …

              البته نه به اون صورت که اونا برداشت کرده بودن ..

              اما منم قانون رو به اشتباه فهمیده و پیش رفته بودم

              اما خدا خودش میدونست که من چه نیتی داشتم

              خودش طوری برام جمعش کرد کع فقط اشک تو چشمم حلقه زده بود

              نفیس من فهمیدم ی روزهایی که من تو خواب خرگوشی بودم چطور خدا ازم محافظت میکرذه و نذاشته خط و خشی به شخصیت و ابروی من وارد بشه ..

              این قضیه ابرو رو خدا نمیذاره کسی بهش دست بزنه

              هزار جا بدون اینکه تو بفهمی اون خودش پیشاپیش میاد و قضیه رو درست میکنه و میره که شاید ماها هیچ وقت نفهمیم که خدا برامون چیکار کرده و روحمون هم خبر دار نشه

              خدا اینقدر مهربونه اما ما گاهی میشیم دایه عزیزتر از مادر …

              و هی ابرو ابرو می‌کنیم که بقول تو از همون جا ضربه میخوریم

              در خالیکه بنظر من همینطوری که روزی ما رو خدا بر خودش واجب دونسته ابروی ما هم جز همون روزی محسوب میشع و محاله که دچار دستخوش بشه

              خلاصه نفیس این روزها وقتی به اینکه خدا چطور ازم مراقبت کرد

              و حتی روزهایی کع من تو اشتباه بودم اما داشته از من مراقبت میکرده و نمیذاشته که کسی منو تو چاه بندازه از شادی میخام فریاد بزنم و قربونش برم

              که اینقدر مهربونه

              اینقدر بخشنده و ستار العیوبه ؟

              مگه میشع عاشق این خدا نبود ؟

              نفیس فکرشو کن اصلا خدا نداشت من حرفی بزنم توضیحی بدم

              خودش اومد وسط و بدون کلمه آیی بازخواست که از من بشع کل قضیه رو به نفع من حل کرد

              نفیس مطمین بودم همینه

              محاله خدا ابرویی که خودش داده رو ببره

              البته کع منم باید سنجیده تر رفتار کنم

              پخته تر رفتار کنم

              به بهای اندک این گوهر گرانبها رو ندم

              و درسته کع خدا مهربان و محافظ هست

              اما منم باید به عرف جامعه و قوانینش احترام بگذارم و بقول حضرت علی خودم رو در معرض قضاوت نگذارم

              نه اینکه بترسم و زندگیم رو فلج کنم بلکه باید کار درست رو‌انجام بدم

              کار درست شفافه

              قایم کردنی نیست

              اونو انجام بدم فارغ از نظر بقیه

              اما نه اینکه خودم رو در معرض اتهام بگذارم

              و این درسی بود که من از این داستان گرفتم

              خدا بمن کمک کرد و مهربانانه چون یک معلم دلسوز درسش رو هم بدون تنبیه بمن داد

              دلم میخاست بیام و بهت نتیجه رو بگم

              آجی جان کنار ساحل جات خالیع

              اگر تونستی بیا عسلویع ی شهر ساحلی آرام

              و در کنار هم قطعا لحظات خوبی رو خصوصا تو این فصل که اینقدر هوا اینجا خوبه خواهیم گذروند

              انشاللع به امید دیدار

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
          • -
            نفیسه گفته:
            مدت عضویت: 2112 روز

            عاااااشقتم عشقم

            سلام چققققدر خوشحالم برات وقتی پیغامت رو دریافت کردم داشتم فایل ۵۳ گفتگو استاد رو میدیدم و چقققدر این پیغام تو نشونه ها و همزمانی های قشنگی داشت مخصوصاً با صدای اذان و من فققققط از ته قلبم برای این که اینقدر قشنگ خدا حمایتت کرد سجده شکر کردم و شاد شدم میدونی آرزو واااقعا یه حس قلبی خیلییی قوی بهت دارم دقیقا انگار بهترین اتفاق واسه خواهرم افتاده بود همونجور شاد و سپاسگزار شدم

            آرزو باورت میشه قلبم بهم میگفت مثال حضرت مریم و حضرت یوسف رو برات بزنم که در سکوت خدا آبروشون رو براشون حفظ کرد و دقییییقا برای تو هم همین شد

            و چه درسها و نشانه های قشنگی از این کامنت ارزشمندت گرفتم

            چقدر زیبا گفتی که باید عرف جامعه و قوانین رو رعایت کنیم

            میدونی وقتی با قانون آسنا میشیم هممون دچار یک کج فهمی هایی میشیم که اونم بخشی از روند تکاملی ماست همون مثال راه رفتن که تا بخواهیم درست راه بریم چندبار میخوریم زمین

            چقدر تحسینت کردم که مسئولیت این تضاد رو خودت به عهده گرفتی و درسهاش رو گرفتی این نشون دهنده یه رشد شحصیتی عالیه

            واقعا همینه خدا به شدت ستارالعیوب هست البته به شرطی که ما هم برای خودمون و بقیه ستار العیوب باشیم و عیوبی که خدا از خودمون و بقیه پوشونده ما عیان نکنیم این ترمز بگم پاشنه آشیل بگم چی بگم نمیدونم تو بحث آبرو رو من طی چند تا الگوی تکراری گرفتم و دارم خیلی روش کار میکنم قلبم میگه الان وقت نوشتنش نیست نمیدونم کی باید بنویسم ولی به شدددت باید این درس رو درک کنم هنوز کامل درکش نکردم ان شاءالله هدایت بشم به درک درستش

            و واقعا همینطوره ما باید حواسمون باشه حرکات انتحاری نزنینم و تو همه چیز تکامل رو رعایت کنیم که استاد توی فایلهای حجاب هم خیلی قشنگ تو قسمت آخرش توضیح دادن که حواسمون به فرهنگ جایی که داریم توش زندگی میکنیم باشه برای اینکه خودمون اذیت نشیم و یه نشتی انرژی نشه برامون تا ان شاءالله هدایت بشیم به جایی که آزادی هست و آدم میتونه خودش بودن رو تجربه کنه

            آفففرین چقدر قشنگ گفتی کار درست شفاف هست قایم کردنی نیست چقدر از این درکت لذت بردم

            اگه کار من درسته چرا قایمش میکنم و از رو بازی کردن میترسم اگر درست نیست پس من بیجا میکنم که یواشکی و قایمکی انجامش بدم میدونی این مخفی کاری پاشنه آشیل منه همش هم برمیگرده به ترسها و نداشتن اعتماد به نفس و خیلی باید روش کار کنم واسه همین این چندتا کامنت آخر رو نوشتم بس که من از این مخفی کاری و نقاب زدن ضربه های ویرانگر خوردم که دیگه زدم به سیم آخر و گفتم نمیپذیرم با نقاب جایی باشم خود واقعیم رو نشون میدم

            چقدر جالب که داشتم غروب رو تماشا میکردم و چند روز بود دلم غروب لب دریا رو میخواست و درخواستش رو به خدا دادم و این پیغام تو رو یه نشونه الهی دیدم و اتفاقاً رفتم عسلویه رو سرچ کردم و دیدم

            واقعا خدارو شکر میکنم برای آزادی و موقعیت مکانی نزدیک به دریایی که داری

            عاااشقتم که همیشه به من عشق و محبت داری به قول استاد هداااااایت میشم ان شاءالله در زمان مناسب تا در بهترین مکان هم دیگر رو در آغوش بکشیم

            بهترین های دنیا و آخرت رو برات آرزومندم💝💝💝

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      " لیلا شیرزاد " گفته:
      مدت عضویت: 2282 روز

      نفیسه عزیزم سلام

      چقدرررر ازت یاد میگیرم

      چقدر خالصی ، صادقی ، به دل نشینی

      باورت میشه بعضی وقتها ، از حجم این همه آگاهی و درکی که از بچه ها تو این سایت میبینم

      قلبم میخواد از سینم بیفته بیرون

      انگار مغزم میخواد از حجم بااااور شدید و هیجان انگیزی که در من مداما داره تقویت میشه متلاشی بشه

      بینهایت ممنونم دست ارزشمند خدایم

      بیشتر و بیشتر بنویس برامون

      برات آرزوی توحید میکنم …

      دلشاد و روبراهه باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      طاهره آل یدلو گفته:
      مدت عضویت: 1398 روز

      سلام دوست هم فرکانسی من

      چقدر از خوندن کامنت تون لذت بردم وچقدر گریه کردم چون من هم وقتی بچه بودم یک عمه ای داشتم که وضع مالی شون خیلی بهتر از ما بود اون موقع ما توی روستایی زندگی می کردیم و اونها توی شهر بودن.

      فقط اینو بگم که خیلی تحقیر شدم توی اون زمان و با خوندن کامنت شما خیلی گریه کردم.

      وحتما نکته هایی که توی این گریه ناخودآگاه برام پیش اومد رو حتما یادداشت می کنم وحتما چیزی که تا حالا اصلا بهش فکر هم نکرده بودم رو توی خودم درستش می کنم.

      خیلی براتون خوشحالم که الگوی عالی داشتید وحتما پیشرفتتون سریع تر اتفاق می افته وشما هم الگوی می شید ثروتمند زندگی می کنید وبه ثروتمندشدن آدم‌های دیگه کمک می کنید.

      از تون سپاس گذارم این بار سپاس گذاری من به خاطر وجود ارزشمند شماست.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1828 روز

      هزاران درود به استاد بزرگوارم و به عزیزدلشون که عزیز همه ماها هستن…

      ذره ذره این ثروت و امکانات و حال خوب هزاران بار به کامتون شیرین و مبارک باشه..

      و سلام به شما دوست عزیزم

      نفیسه خانم خوش بیان

      که بارها با خوندن متن تون، چشام پر اشک شد…

      چون خیلی از مطالبتون رو انگار از زبون من نوشتین..

      ممنونم دوست خوبم که نگاه زیباتونو صادقانه با ما به اشتراک گذاشتین.

      انگار باید متن شما رو میخوندم تا این بخش از فایل استاد جان و مریم خانم عزیزم همچین جانانه به دل بشینه️️

      من با وجودی که حدود سه سالی هست تو سایت هستم ولی به دلیل فوت مامانم تا مدتی طول کشید تا خودمو جمع و جور کنم..

      و بفهمم تا هستم و هستیم باید زندگی کنم و زیبا زندگی کنم و تا عمرم در این دنیا باقی هست باید باید باید مسیری رو انتخاب کنم که دنیا رو جای بهتری برای خودم و عزیزانم درست کنم

      و چقدرررررررررررررر این جمله استاد بزرگوار به دلم نشست:

      آرزوها نمیمیرن………

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Fateme گفته:
      مدت عضویت: 1154 روز

      سلام نفیسه عزیز .. انگار خدا داشت از زبون تو با من حرف میزد، ایرادهای شخصیتیم رو میگفت و فهمیدم چقدر من فاصله دارم بین شخصیتی که دارم و شخصیتی که قراره داشته باشم..

      و در زمانی که داشتم بعضی از آرزوهام رو چال میکردم هدایت شدم به این فایل و مخصوصا اون جمله آخر که الماسهای کوه نور و دریای نور لایق دستهای توست…

      و من اشک ریختم با این جمله و مهر تایید خدا رو گرفتم.

      به خدا هر وقت تردید میاد سراغم خدا با یه نشونه بهم میگه نترس خونه ویلایی تو بهترین شهر شمال همون شهری که بهت گفتم داره آماده میشه…

      الماسهای کوه نور و دریای نور لایق دستهای توست .. سپاسگزارم نفیسه عزیز..

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      عاطفه گفته:
      مدت عضویت: 1522 روز

      سلام به استاد تاثیر گذارم ، مریم عزیزم و به تو نفیسه جان

      نفیسه جان متن تو منو برد به سی سال پیش ، یادم اومد منم این تجربه شیرین رو در منزل یکی از اقوام داشتم که البته یک بار نبود ، در سال چندین مرتبه پیش میومد که به اون خونه رویایی بریم و بتونم نمونه کامل فراوانی دنیا رو اونجا ببینم ، ولی تو چند قدم جلوتر از من بودی چون این حس لیاقت در تو بوجود اومده بود که منم میتونم داشته باشم باید داشته باشم این درخواست در وجودت شکل گرفت و حتی سالهای بعد هم فکرت رو مشغول کرده بود ولی من در اون سن هیچوقت به این موضوع فکر هم نکردم که منم میتونم داشته باشم چون با تمام وجود پذیرفته بودم این شرایط این آرامش این صلح با خود این خوش پوشی این سطح از کیفیت زندگی ، مختص اوناس و من فقط سالی چند بار میتونم از دیدنشون لذت ببرم و استفاده کنم ، یادم میاد هیچوقت حتی مقایسه هم نکردم و فقط با تمام وجود از اون روز استفاده میکردم و شاد بودم چون قانع شده بودم این شرایط فقط برای اون افراد هست … الان چند سالی هست به لطف حضور استاد عباسمنش عزیزم در این دنیا ، این باور در من درونی شد که این کیفیت زندگی برای همه انسانها دست یافتنی است اگر توحید رو باور کنن ، خدا رو سپاسگزارم روزهای الان زندگیم کم از اون شرایط نیست و مطمئنم هر روز بهتر و بهتر خواهد شد . در ضمن عزیزم قلم بسیار زیبایی داری ، لذت بردم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مرجان گفته:
      مدت عضویت: 1206 روز

      سلام ودرود من راازشهر زیبای یزد پذیرا باش

      واااای نفسیه جاان چقدر تحسینت می‌کنم افرین که از همون کودکی جذب بالایی داشتی که بتوانی خانه ی عمه ات رفت وآمد کنی. والگو بگیری. بخواهی.

      منم یکی دوبار کودکیم خانه ی دایی مادرم رفتم شوکه میشدم ازاون همه امکانات وثروت ویلا

      منو بردی به سی وچندسال پیش. وخاطراتم با یاسر ومژگان توویلای کرجشون

      نفیسه ی من. حالا بیشتر درک میکنم چرا ثروتمندان ثروتمند هستند اونها ذهنیت ثروتمندی دارند باورهای توحیدی. که باعث میشه ثروت رو جذب کنند

      بی نهایت ثروتمندان انسان های شریفی هستند وبی نهایت مهربون.

      خیلی ازت سپاسگزارم که این کامنت رانوشتید. این نشانه ای ازسمت خدا برای من بود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    حمیدرضا جمالی فر گفته:
    مدت عضویت: 1957 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به بزرگ مرد باور ساز

    سلام به خانم شایسته عزیز

    سلام به همه دوستان این سریال رویایی

    الهی به امیدتو

    چه فایل جذاب و اموزنده برام بود خیلی وقت بود کامنت نداشته بودم تو این سریال رویایی اما همیشه اولین کارم صبح بیدار میشم برسی فایل این سریال زندگی دربهشت

    خدایا شکرت به خاطر این همه ثروت و نعمت

    استاد نکنه اموزنده زیاد داشت من اندازه ظرف برداشت کردم

    اول کاملا تحسین می‌کنم شما رو چون هر روز روزی رسان خیلی از بنده های خوب خدا هستید

    دقیقا باور همیشه تو فایل تون میگن ثروت مند شدن ما باعث گسترش جهان میشه

    با خریدن این کالا های شیک و با ارزش چقدر نان سر سفره های بنده خوب خدا میذارید

    این برام من که از کودکی دوست داشتم کارفرما باشم به افراد زیاد بتونم روزی برسونم خدایا شکرت با این فایل رویا من بیدار شد دوباره

    چقدر باران زیبا روی دریاچه میباره

    چه وسایل شیک و پر استفاده استاد خرید کردین تحسین می‌کنم

    این کتانی چه زیبا هستند چقدر تنوع و سلیقه وجود داره

    درس بزرگ از این شرکت میشه گرفت اول اون باور های که ساختن و بعد همون کیفیت بالا که خیلی سطح شرکت بالا برده

    حتی میشه سبک خاص هر کدوم از این شرکت ها رو تحسین کرد

    این جمله که گفتید آرزو دفع نکنیم انگار مستقیم به شخص من گفتید خیلی تو درونم رفتم که از کودکی چه خواسته های داشتم فراموش کردم

    خداروشکر به این سایت و استاد عباس منش هدایت شدم تا جهان رو جور دیگه نگاه کنم

    خدا سپاسگزارم به خاطر همه نعمت های که در زندگی ام وجود دارد

    مبارک باشه استاد بزرگوار

    ❤️❤️❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    مهدا گفته:
    مدت عضویت: 2856 روز

    سلام سلام به همه مخصوصا استاد جان و مریم جان خوش صدا

    روز من بدون فایل سپری نخواهد شد،از بس این فایل ها آرامش بخش و حاوی ثروت و حس خوب هست

    ازتون ممنونم برای انتشار این فایلهای زیبا

    ک با دیدنشون باورهام هر ثانیه رفرِش میشن

    و بهم یادآوری میکنن ک ببین اگر استاد تونسته

    پس تو هم میتونی

    فقط ادامه بده و ایمانت را تقویت کن

    چقدر این فایلها ،دارن باورهای فراوانی،باور توحیدی و باورهای دیگه را داد میزنن و من هر بار با دیدنشون ،خواسته هام بیشتر بیشتر میشه

    چقدر هر کدوم از کفش ها زیبا بودن و برازنده شما هستن،مبارکتون باشه

    انشالله بپوشید و ازشون لذت ببرین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  7. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1614 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    Oh my god

    چخبره استــــاد کل امزون رو شفارش دادین

    مبارکتون باشه ان شاءالله که به سلامتی استفاده کنید از تک تک شون

    چقدر کیف کردم از این همه فراوانی بی اندازه

    چقدر خوبه همه ی سیستم خونه رو وصل کردین به موبایل

    داشتم با خواهرم نگاه میکردم ۱۳سالشه تعجب کرده بود همه چیز به گوشی وصل میشه رسیدم به جوراب گفت این دیگه به گوشی وصل نمیشه کلی خندیدیم

    همه چیز راحت و ساده

    یه درس بزرگی که برام داشت این وصل کردن کلیدای برق و وصل آیفون در به موبایل و خیلی چیزهای دیگه که به گوشی وصله

    منو برد به فکر سیستمی که در حال اداره ی جهان است

    انرژی ای که کل جهان رو فرا گرفته

    دقیقا مثل همین کنترل کردن همه ی وسایل از طریق گوشی و وصل بودن شون فقط به یک گوشی خیلی برام جالب بود

    گفتم همه ی موجودات جهان هم خیلی فعالیتها میکنن

    همه ی انسان ها یه شخصیت متفاوت دارن

    همه مون قیافه های متفاوت داریم

    خواستهای متفاوت داریم

    ولی همه مون فقط وصلیم به یک منبع که با قدرت اون داریم نفس میکشیم

    فقط یک انرژی در جهان است

    چقدر این مسیر یکتا پرستی رو دوست دارم و از هر لحظه اش لذت میبرم

    چقدر خوبه ادم درک کنه که فقط و فقط این جهان فقط یک مدیر داره

    مثل آدمهای متفاوت هر پریزی و هر کلیدی و جای مایع ظرفشویی یک فعالیت متفاوت داره ولی وصله به یک نیروی گوشی و داره. اداره میشه خدایا شکرت

    استادجان بینهایت سپاسگزارم ازتون بخاطر اینکه بهمون یاد میدین که آرزوهامون رو دفن نکنیم و نگیم نمیشه

    هیچ غیر ممکنی در این جهان نیست

    همه چیز ممکن میشه اگر در مسیر درست حرکت کنیم

    اگر ایمان داشته باشیم که میشود

    موقعی که داشتین وسایل رو باز میکردین و خوشحال بودین کلی ذوق میکردم و موقعی که هی پشت سر هم کفشها رو باز کردین اینقدر خوشحال بودم که دلم میخواست فریاد بزنم و گریه کنم و بگم خدایا شکرت که استاد به همه ی خواستهاش رسیده و الان برای باز کردنش کلی ذوق داره انقدر خوشحال بودم که اشکم ناخودآگاه روانه شد

    استاد عزیزم چه لباسهای زیبایی

    چقدر بهتون میاد مبارکتون باشه

    چــــقـــــدر این کفشا زیبا هستن یکی از یکی بهتر و شیک تر هر کدومش زیبایی خودش رو داشت

    استاد شما هر روز و هر روز با فایلهای بینظیر تون و زندگی فوقالعاده تون ایمان رو در قلب ما مثل آتیشی که زیر خاکستره تازه میکنید و هرروز حرارت ایمان رو در قلبمون بیشتر میکنی

    که آقا جان میشود

    همه چیز شدنیه

    نیازی نیست از صبح تا شب سخت کار فیزیکی کنی بخاطر یک قرون دوهزار

    نیازی نیست حرص بخوری برای خواستهات

    میگه فقط لذت ببر و کار کن روی ذهنت

    بکن درختای هرز گذشته ی ذهنت رو پاکسازی کن تا رشد کنی

    وقتی ما هماهنگ بشیم با خداوند تمام جهان هم با ما هماهنگ میشه

    خداوند جهان رو مسخر ما کرده

    همه ی جهان دارن به خدمت ما کار میکنن

    خدایا شکرت

    چقدر امروز خوشحالترم

    چقدر زندگی زیباست

    نباید خواستهام رو کوچک یا دفن کنم باید افکارم رو درست بسازم خواستها خود به خود میان

    ایمان دارم که میشود

    چون استادم تونسته پس منم میتونم

    چون خانم شایسته تونسته پس منم میتونم

    چون مدیر فروشگاه امزون تونسته پس منم میتونم

    چون مدیر گوگل تونسته پس منم میتونم

    پس باید اینو 👈🧠👉درست کنم

    خدایا به امید خودت

    آرزو میکنم که همیشه غرق در سلامتی و شادی و فراوانی باشید

    دوستتون دارم بـــیـــنــهـــایــــت

    ♥♥♥♥♥♥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2335 روز

      به نام خدای هدایتگر

      سلام دوستم

      خدا رو شکر که امروز صبح هدایت شدم دوباره بسمت کامنتهای بی نظیر دوستان ارزشمندم در این قسمت سریال

      خدایا شکرت بابت لحظه لحظه هدایتت در این مسیر

      ممنونم دوست عزیزم بابت کامنت زیبات چون به دلم نشست

      قطعا آنچه از دل و با عشق وجودی بیاد بیرون بر دلها مینشینه

      قطعا باید آرزوهامونو زنده نگه داریم

      این وظیفه ماست و حق بدون تردید همه مایت که زیبا زندگی کنیم و ثروتمند باشیم و در شکوه و عزت و خوشبختی ناب غوطه ور بشیم

      همه ما لایق و ارزشمندیم که بهترین تجربه ها رو از زندگی دنیایی داشته باشیم

      و کسی که در این دنیا عالی زندگی کنه قطعا بهترین بهترینها رو در دنیای دیگه هم تجربه خواهد کرد و برای ما بچه های عباسمنشی، این قطعا به وقوع میپیونده

      بازم سپاسگذارم ازت که نوشتی و حالم رو عالی تر از عالی کردی

      سلامتی

      شادی

      حال عالی

      احساسات عالی

      و اتفاقات بی نظیر رو برای هممون آرزو دارم

      💐💐💕💕👋👋

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مهسا شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1723 روز

    به نام الله مهربان

    سلام به استاد عزیزم، مریم زیبا و همه دوستان هم مسیرم.

    من چقدر ذوق داشتم برای آنباکسینگ مون.وقتی اومدم توی سایت و عکس فایل جدید رو دیدم، زودی اومدم ببینم این قسمت چه خبره.😍

    استاد، اون تصویر زیبای tv که عکس فوق العاده ی بهشتمونه، که شما یه بار واسمون گذاشته بودین کانال تلگرام، منم همین عکس رو گذاشتم رو صفحه لب تابم.خیلی زیباست.💚

    خداروشکر خریدها خیلی زیاد بود و ایده های همشون واسم قابل تحسینه.

    مخصوصا اون تابلوهای کوچیک و زیبا که برای لانه ی مرغ ها گرفتین.🐔🐓

    اون نگهدارنده مایع ظرفشویی، خیلی واسم جالب بود.

    چقدر خوب بود.اون دوربین های قشنگ برای فضای بیرون، چه کارایی خوبی دارند.مخصوصا عمر باتری اش.

    اون google nest thermostat، خیلی تنظیمات خفنی داشت.

    یا اون کیسه هایی که برای شستشوی کفش ها در ماشین لباسشویی خریده بودین؛ که شما رفته بودین در موردش مقاله خونده بودین و تحقیق کرده بودین و هدایت شدین به این کیسه ها‌.اینم دوباره یه موهبت از دل تضادها ست که با کانون توجه درست، ما را به سمت خواسته هامون میبره.

    استاد، هودی های طرح ارتشی تون مبارک🥰خیلی زیبا بودند.اون طرح جنگلیه خیلی باحال بود.منم هودی خیلی دوست دارم اما تو دل بسته شو. و همیشه آرزومه هودی های خوشگل دخترونه داشته باشم.

    اون کیسه های کوچک برای کنار تخت،چه جمع و جور قشنگ اند.راحت میشه وسایلت رو توش بزاری.

    اسپیکر سیار Dewalt هیولا. خوشم میاد که استاد، شما توی شرایطی که حتی یه کوچولو هم بخواد اذیتتون کنه یا انرژی تونو بگیره نمی مونیدمثل همین خرید اسپیکر و هدبند برای هندزفری.حالا اگه من بودم میگفتم خب اشکالی نداره، اگه هندزفری از تو گوشم دراومد دوباره میزارم تو گوشم، اما شما اینو نمی پذیرید و همیشه برای هر چیزی دنبال راه حل هستین.

    اون روغن محلی خوشمزه، تو ایران بهش میگن روغن حیوانی.جون میده اون ماهیچه ها رو باهاشون سرخ کنی و بپزی،مخصوصا رو آتیش پردایس، و همانجا نوش جان کنی.😋تخم مرغ بچه ها رو باهاش بپزیم.

    و اما پارت هیجان انگیز کتونی ها😍.

    اول اینکه که استاد من خیلی شما رو تحسین میکنم که فوق العاده خوش سلیقه هستین و اینکه رنگ های شاد می پوشین.این خیلی خوبه که آقایون رنگای شاد بپوشن و من اینو خیلی دوست دارم.در صورتیکه همیشه مردهای اطرافم رو می دیدم که رنگ های تیره مثل مشکی و قهوه ای و سرمه ای و خاکستری و …. می پوشیدند و همچنان می پوشند.اینم از یه باور غلط و فرهنگ غلط میاد.یا اگه مردی رو می دیدند که رنگ خوشرنگ پوشیده بود مسخره اش می کردند. اما من همیشه می گفتم واقعا مگه چه اشکالی داره یه مرد رنگ صورتی بپوشه؟اصلا چه اشکالی داره؟ خیلی هم قشنگه.مرد و زن نداره که.طرف واسه دل خودش میخواد زندگی کنه.

    و الان وقتی شما رو میبینم که رنگ های شاد و خوشرنگ میپوشین، خیلی لذت میبرم و واسم قابل تحسینه.

    استاد، خداییش همه ی کفش های کتونی تون خیللییی خوشگل بودند ولی من اگه بخوام انتخابم رو بگم،اون آنباکسینگ سومی ازa6 و پنجمی ازa6 که رنگین کمانی بود و کف اش هم رنگی بود ، اون کفش برای پیاده روی در تریل، اون puma که هر کدومش یه رنگ بود و کف اش هم رنگش فرق داشت، و Nike air force 1 تمام قرمز و اون دو تا که تو قسمت 229 نشون دادین، من این هفت تا کتونی رو خیلی دوست داشتم.چون خودمم طرفدار رنگای شاد هستم💙💚💛🧡❤💜

    ولی در کل همشون فوق خوشگل بودند و شما قراره برای خوشگلاسیون آنها را در منزل تون بزارید!

    واقعا خیلی حسش خوبه.حتی به قول شما نگاه کردن شون به آدم احساس خوبی میدن.نگاه کردن شون قدرتی که خداوند بهمون داده رو برای خلق خواسته هامون، یادآوری میکنه.اینکه کجا بودی و چی بودی و چقدر تغییر کردی.اینکه اصلا ما برای چی اومدیم توی این دنیا.یادت میاره که یه زمانی در حسرت یه کتونی معمولی بودی اما حالا چندین و چند تا کفش خفن از بهترین برند های دنیا رو داری.یادت میاره که ما واقعا توی این زندگی دنبال چی هستیم. دویدن و دویدن و رسیدن به مقصد یا آروم رفتن و از مسیر لذت بردن.اما گاهی یادمون میره و حرص می زنیم.

    میدونید استاد، اگه همه ی ما با دیدن ثروت شما خوشحال میشیم و گل از گلمون میشکفه، یا خیلی دلمون میخواد مثل شما ثروتمند بشیم، بخاطر اینه که تو زندگی مون انقدر کمبود داشتیم،انقدر در حسرت حتی یه چیز کوچیک بودیم، که میگیم باشه،اگه عمل به قانون خداوند، تنها راه رسیدن به خواسته هامه، پس انجامش میدم.پس ذهنمو کنترل می کنم.سخته، اما باید انجامش بدی، چون این تنها راه رسیدن به آرزوهاته.

    استاد، شما خدا رو به من شناسوندین.منو عاشق خدا کردین.کمکم کردین بهتر بشناسمش.💓

    استاد، شما با رسیدن به خواسته هاتون، امید رو در دل من زنده کردین.کاری کردین که رویاهامو دفن نکنم. چون منم مثل گذشته ی خود شما هستم و از هر جهت شبیه گذشته تون هستم. با این تفاوت که من یه دختر هستم.

    اما وقتی شما رو میبینم، میگم اگه استاد من تونسته، منم می تونم.آره.منم میتونم بهش برسم.

    💓آره.آرزوها نمی میرند، وقتی آدم توی مسیر درست قرار میگیره،اون چیزایی که یه مدت زیادی آرزوش بوده، همه اش بهش داده میشه، فقط کافیه ما مسیر درست رو پیدا کنیم.کفش ها به من اینو یادآوری می کنه که من می تونم به خواسته هام برسم و چیزهایی که دوست داشتم و دارم رو دست یافتنی می بینم.💓

    با گفتن این جملات تون اشک توی چشمام جمع شد.

    چون میدونم پشت این همه میوه، یه کنترل ذهن عظیم بوده.یه عزم راسخ برای تغییر.

    استاد،من میفهمم که وقتی شما میگین از ثروت پر شدین و لبریز شدین، یعنی چه.با اینکه خودم هنوز ثروتمند نیستم.اما احساستونو میفهمم وقتی که ثروت تون رو می بخشید.آره، ما وقتی به بی نهایت ثروت می رسیم پر میشیم،لبریز میشیم، و از مازاد ثروت مون می بخشیم.این خیلی احساس قشنگیه اما باید تجربه اش کنی.چون وقتی پر میشی رها میشی.

    استاد، من همییشههه به رب خودم، به خدای خودم میگم خدایا  ثروتی بهم بده که نتونم بشمارمش.خدایا ثروتی مثل استاد عباس منش به من بده و حتی بیشتر از استاد!! میگم خدایا من کاری ندارم استاد عباس منش چقدره ثروت داره ها!! ولی منظورم اینه که یه جوری ثروتمند بشم که هر چی دلم خواست بخورم، هر چی دلم خواست بپوشم، ماشین های خفن خارجی داشته باشم،موتور داشته باشم،برم دور دنیا رو بگردم، اتوبوس RV داشته باشم، یه ملک همانند الهی پردایس استاد داشته باشم و و و و و …….تابلوی آرزوهام خیلی رنگارنگه، از همه ی چیزهای خوب و قشنگ.

    میگم خدایا کمکم کن جوری روی خودم کار کنم و همت داشته باشم، که استاد من روی خودش کار کرده.

    استاد، من یه کمبود و حسرت هایی تو زندگیم داشتم و دارم که اگه بخوام بگم واقعا شاید خیلیا تعجب کنند و بگند نه بابا، مگه تو این دوره زمونه کسی اینجوریم زندگی میکنه.ولی نمیگم، نه برای اینکه خجالت میکشم ، نه من با همه ی اعضای این سایت راحتم چون باهاشون در یک مسیرم، چون نمیخوام تمرکزم روی ناخواسته هام بره حرفی راجع به کمبودهام نمی زنم. اما میشینم از همون نعمت هایی که دور و برمه سپاسگزاری می کنم، و روی خودم کار میکنم و ادامه میدم.چند شب پیش نشستم فایل تغییر باورها به روش استاد عباس منش و عزت نفس فایل چهارم که شما در مورد تغییر باورها میگین رو گوش دادم.و دیگه اشکم در اومد که چرا هنوز نتیجه ای نیومده.لب هام رو گاز می گرفتم از بس به تنگنا اومده بودم.اما گفتم نه مهسا، صبر کن،صبر کن، خدا به صابران پاداش عظیم میده.یه کم استراحت کن و دوباره ادامه بده.اما حق نداری تسلیم بشی.تو یه الگوی بزرگ داری مثل استاد،اونم شرایطش مثل خودت بوده، پس ادامه بده.ادامه بده دختر.بالاخره این کار کردن ها جواب میده.و وقتی تکامل طی بشه،میره روی تصاعد.

    خدایا شکرت.

    ولی استاد، من اونقدر خودمو متعهد کردم که روی خودم کار کنم چون دوست دارم یه روزی در مورد نتایجم با شما صحبت کنم و هی اون روز رو پیش خودم تجسم میکنم که من دارم از نتایجم به شما میگم و اشک شوق میریزم و شما هم خوشحالین و خدا هم از من راضیه.

    داستان زندگی من هم خیلی میتونه برای بقیه الهام بخش باشه.مثل داستان رزا و آقا وحید خیاط که روی خودم خیلی تاثیر مثبت داشت.

    آرزوها دست یافتنی اند.اینو باور کن💛

    راستی، اون ایده ی کفش End plastic waste چقدر جالب بود واسم.خدایا شکرت.چه حرکت قشنگ و انسان دوستانه ای.تحسین می کنم این کمپانی رو.به کل جهان داره خدمت میکنه با این کارش.

    💙خداوند مالک تمام جهانه و بهم این قدرت رو داده که به هههههرررررررررر چچچچچچییییییییییی که میخوام برسم.

    🧡قدرت فقط برای خداست که رب العالمین است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  9. -
    آسیه رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 2296 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنینم و همه اعضای سایت و خانواده بزرگ عباسمنش😍😍

    و به نام خدایی که همواره ما رو هدایت میکنه به سمت آرزوهامون اگر در مسیر درست قرار بگیریم

    نکته اساسی از این فایل همین جمله میتونه باشه که آرزهای ما هیچوقت نمیمیرند ، فقط باید در مسیر قرار بگیری تا به آنچه بیشتر از آرزوها و خواسته هایت برسی

    استاد اول از همه اون لباس و کلاه تیم Tampa bay buccaneers که تنتون هست رو بگم خیلی زیباست ، اون تصویر از پرادایس زیبامون که تو تلوزیون هیولاتون هست خیلیییییی چشم نوازه استاد 😍😍😍😍

    تحسین میکنم این زیبایی هایی که بی نهایته🥰

    آنباکسینگ های خفن امروز که همه اونا برای روشن شدن ایده هایی تو ذهن ماست . ازتون سپاسگزاریم که اینچنین سخاوتمندانه اینکارو انجام میدید .

    ۱- ” رپ ” که برای سالم نگه داشتن غذا تو یخچال ، یا امن بودن وسایل حین جابجایی مورد استفاده قرار میگیره با اون دسته هایی که کنارش قرار میگیره کار رو خیلی راحت تر میکنه . تحسین میکنم این ایده ی کاربردی رو

    ۲- تابلوهایی که برای مزرعه قشنگمون که مریم جان سفارش دادن با اون نوشته ها و جملات زیبا از تخم مرغ گذاشتن مرغا تا تحسین مزرعه زیبامون و محدوده ورود ممنوع خروس ها 😂

    مرسی مریم جان که مزرعه زیبامون رو زیباتر میکنید

    ۳- هدبندهایی که استاد سفارش دادن تا اون هدفون ها از گوششون بیرون نیان ، مواقعی که رو تخت هستن و غلط میزنن

    ممنون استاد که به آرامش عزیز دلتون هم توجه میکنید وقتی خواب هستند با صدای بلند ویدیو یا فایل نگاه نمیکنید

    ۴- انواع و اقسام طی و خشک کن برای تمیز کردن شیشه ها ، تیغ برای تمیز کردن گازتون

    مریم جان چون به تمیزی و نظافت خیلی اهمیت میدن هدایت میشن به وسایلی که کار تمیزی رو هم بهتر و هم تمیییز ترررر انجام بده

    ۵- فندک برای گاز و فایرپیت

    ۶- سوییچ روشن خاموش کردن که هوشمند و قابل کنترل هست و از هر کجای دنیا میتونی کلید ها رو روشن خاموش کنی

    واقعا تحسین برانگیزه هم این وسیله هم سازنده این وسیله و ایده

    ۷- مایع دستشویی یا ظرفشویی که برای خود شرکت آمازون هست با اون لوگوی قشنگ آمازون

    ۸- شارژر خفن برای اپل واچ که کار باهاش رو حین شارژ راحت میکنه

    ۹- دوربین هایی که ضد برف و بارون و باد هستند و فقط نیاز به اینترنت دارن و با باتری کار میکنند ، خیلی خفن هست که به برق نیاز نداره و باتری ش میتونه تا ۲ سال کار کنه و تو اون محیطی ک دوربین هست رو چک کنی و خیلی خیلی هوشمنده

    واقعااااااااا جالب و قشنگه که با باتری کار میکنه

    اخه چطوری باید تحسین کرد اخه

    ۱۰- ترموستات گوگل که بجای پنل های معمولی قرار میگیره و هوشمند هست و میتونی وقتی سفر هستی و تو خونه نیستی دمای خونه رو اونجوری تنظیم کنی که میخوای مخصوصا اگه گل و گیاه تو خونه داشته باشی 😍

    ۱۱- جوراب های ساق بلند به تعداد زیاد برای فصل زمستون😂

    ۱۲- توری محافظت کننده از وسایلی که امکان داره ماشین لباسشویی رو ضربه بزنه یا اگه کفشی خواسی بندازی بتونی تو این توری های خوشگل بذاری و بشوری با خیال راااااحت راحت

    ۱۳- هودی های زیپ دار طرح ارتشی هر چند تا که تو آمازون هست رو سفارش میده استاد عزیزمون ، چون هم بشدت علاقه داره و هم اونقدر آزادی مالی داره که سفارش بده

    ۱۴- لباس کار یه سره برای کار تو مزرعه مون

    ۱۵- هارد ۱۴TB برای فایل های زندگی بهشتی مون و سفرهای بهشتی مون که بتونه اون حجم از زیبایی های موجود رو تو خودش ذخیره کنه

    ۱۶- قفسه های دیواری که بتونیم موقع خواب موبایل یا هنزفری یا هر چیز دیگه مون رو بذاریم داخلش ، بدون اینکه صبح که از خواب بیدار میشیم دنبالش بگردیم

    ۱۷-اسپیکر سیار از شرکت دیوالت که ضد ضربه هست و رنگ زرد زیباش خیلییییی قشنگه

    ۱۸-روغن زیتون های فیلتر نشده و کره محلی یا GHEE که چه پکیج امن و قشنگی داشته ، امیدوارم غذاهای خوشمزه ای باهاش طبخ کنید و البته با ما هم به اشتراک بذارید طبخ غذاهتون رو ، اخه مریم جان شما خیلیییی قشنگ آشپزی میکنید 😋😋😋

    ۱۹- کیسه های نگه دارنده جوراب ، کفش و هر چیز دیگه که خیلی شیک و مرتب توش قرار میگیره و اصلا تو دید هم نیست

    ۲۰- عینک باحال که هم برای محافظت از چشمهست و هم برای محافظت از صورت و اون نیم کلاهی که حین کار برای امنیت ازش استفاده میشه

    مرسی که انقدر به امنیت خودتون حین کار توجه میکنید

    ۲۱- استاد برای عزیز دلشون چای سبز سفارش دادن

    ممنون استاد

    چقدر ایده خوبی که با خرید این چای سبز ها بخشی از سود تعلق میگیره به تحصیل بچه های کشاورزان هندی

    و چقدر ثروتمند شدن باعث گسترش جهان میشه و چقدر ثروتمند شدن معنویه 😍😍😍

    ۲۲- و اما کفش های خفن و باحال استاد عزیزمون که از شرکت های مختلف ، تو طرح ها و رنگ های مختلف هستن

    استاد به جرات میتونم بگم همه کفش هاتون قشنگ هستند ولی اون کفش رنگی رنگی تون که از asics بود و مث پر کاه بود خیلییی قشنگ بوده و اون کفش قهوه ای که مخصوص trail بوده و اون کفشتون که رنگش لنگه به لنگه بوده خیلییی قشنگ بودن

    استاد همه کفش هاتون ، همه خریدهاتون مبارک شما و عزیز دلتون باشه 😍😍😍

    واقعا درست گفتید همه این کفشا شاید اصلا به کارتون نیاد ولی با دیدنشون هر بار آگاهانه توجه میکنید به اینکه میشه به آرزوها رسید ،

    کسی که سالهای سال آرزوی داشتن کفش کتونی رو داشته و برای یه کتونی که تو مسابقات هندبال جایزه میگیره انفدر سپاسگزاری میکنه بابت همون کتونی حتی زمانی که زیره کفش از بین میره ، میرسه به روزی که کتونی میخره فقط برای دکور خونه ش

    شاید اونایی که تو مسیر عباسمنشی نیستن و ببینن اینهمه کتونی ها رو اصلاااا نتونن درک کنن ولی ماها که تو این سایت هستیم میتونیم بفهمیم توجه کردن آگاهانه یعنی چی ، میتونیم بفهمیم آرزو نمیمیره یعنی چی ، میتونیم درک کنیم از هیییچ به همه چی رسیدن یعنی چی

    میتونیم بفهمیم چون داریم هر رووووز ورودی های درست از طریق این سایت و این فایل ها وارد ذهنمون میکنیم

    استاد چطور تحسین کنیم ، چطور سپاسگزاری کنیم که ذره ای حق مطلب ادا بشه

    خدایا تو حقیقت محضی ، تو تنها هدایتگر ما هستی زمانیکه در مسیر درست باشیم . ❤❤❤

    خدایا ما را به راه کسانی که به آنها نعمتِ ثروت ، عشق ، شادی ، سفر ، آزادی …دادی هدایت کن

    آمین یا رب العالمین 🤲🤲🤲

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  10. -
    سودا مختاری گفته:
    مدت عضویت: 1957 روز

    به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی

    سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیزم

    خوب امروز هم یه روز پر از فراوونی دیگه تو پارادایس چه انباکسینگ های هیولایی چقدر وسایل باکیفیت و کاربردی خریدید مبارکتون باشه

    رَپ مشماء مخصوص کشیدن رو ظرف مواد غذایی که داخل یخچال می ره و یا برای کشیدن دور وسایل خانه موقع جابجایی که اخیرا برای دور قفس داکی ها هم به کار اومد با دسته های که کنارش بود کار راحتتر و تمیزتر انجام میشد

    تابلوهای مزرعه مخصوص مرغ و خروسها با تصاویر و متنهای باحال ،شیشه پاکن و شیشه خشک کن برای راحت تر پاک کردن شیشه ها ، فندک برای روشن کردن گاز و کاردک تیغی برای تمیز کردن گاز ، جا مایع دستشویی که خیلی شیک و ساده بود و سیستم چشم الکترونیک داشت و کیسه های مخصوص کفش کتونی و یا بعضی از لباسهای نرم که میشه بندازی داخلش و زیپ رو بکشی بندازی تو ماشین لباسشویی ، شارژر ساعت اپل ،دوربین که به فضای باز مثل روی درخت وصل میشه باطریش تا دو سال کار میکنه و ضد آب و بارون و مقاوم و جمع و جور و شیک ،هارد چهارده ترابایت ، کیسه ای که کنار تخت وصل میشه و راحت گوشی و سیم شارژر و هنذفری توش جا میگیره ،هد بند برای نگه داشتن هنذفری رو گوش تا استاد راحت فایل ها رو صبح زود ببینه و مریم جانم در آرامش بخوابند ،دیوالت اسپیکر بسیار مقاوم ومحکم ضد آب و ضد ضربه که کنار فایر پیت راحت بتونند تو سرو صدا با کیفیت بالا صدای فایلها رو بشنوند ،روغن زیتون تصفیه نشده و اصل ،روغن حیوونی اصل ،کیسه های جا کفشی که رو دیوار یا داخل در کمد راحت وصل میشه و کفشها رو توش میزارید ،عینک کارگاه که کل صورت رو محافظت میکنه و نوع دیگش که پیشونی رو هم کاملا میپوشونه و از برخورد براده های چوب با چشم و صورت محافظت میکنه ، چایی سبز در دو مدل هندی این خریدهای متفاوت با کیفیت وپر کاربرد و بسته بندی های عالی مبارکتون باشه چقدر ابزارهای کارا و مفیدی بودند

    حالا نوبتی هم باشه نوبت هودی های زیپ دار طرح کمو مورد علاقه استاد فوق العاده خوش رنگ و زیبا و خوش جنس و برااااااازنده شما بودند طرح شکاری کموهای رنگ های سفید طوسی، سبز سفید تیره و روشن استاد سلیقتون رو همیشه تحسین میکنم واقعا زیباترین رنگها و طرح رو خریدید مبارکتون باشه به شادی و سلامتی بپوشید

    کتونی ها از همه برندها زیباترین و با کیفیت ترین طرحش رو خریدید برند آدیداس ،پوما ،نایکی ،ای۶.،و….. چققققققققدر خوش رنگ و طرح وجنس عاااالی بودند استااااااااد واقعا برازندتونه شما لایق بهترینها هستید خیلی زیبا کنار هم رو میز پینگ پونگ چیدید چقدر خواسته در من ایجاد شد چقدر باور اینکه میشود میتونی روزی همینجوری از بهترین برندها کتونی بخری و از داشتنش لذت ببری

    آرزوها نمیمیرند استاد شما روزی در آرزوی داشتن یک جفت کتونی بودید و چقدر از داشتن یک کتونی چینی که تو مسابقات هندبال به عنوان هدیه گرفته بودید خوشحال بودید و شکرگزار که می تونید ساعتها باهاشون پیاده روی کنید ولذت ببرید و امروز کلکسیونی از کتونی ها از بهترین برندها خریدید و تو قفسه میچینید جلوی چشماتون تا ایمان و باورهاتون تقویت بشه که میشود میشود به هرچی که میخواهی برسی فقط آرزوها و رویاها دفن نکن در مسیر درست حرکت کن ادامه بده نگو چجوری ؟کی؟ از کجا؟ فقط تو مسیر درست ادامه بده توکل کن به خدا و خواسته ها تو فراموش نکن همه چی تغییر میکنه وقتی تو مسیر درست ادامه میدی میتونی به خواسته هات برسی

    کتونی ها چه رنگ و کیفیتی داشتند سبک مثل پر کاه خوشرنگ مثل رنگین کمون هفت رنگ چقدررررررر خوشگل بودند استااااااااد چقدر شما با سلیقه ای به خدا همشون خوشگل بودند واقعا انتخاب سخت هست اما اگه من بخوام بگم از ردیف اول از سمت راست اولی ،سومی،پنجمی و ششمی،از ردیف دوم از سمت راست اولی ،سومی،پنجمی ،ششمی،از ردیف سوم از سمت راست اولی، چهارمی ،ششمی فوق‌العاده زیبا بودند اون کتونی کلاسیکه و اون کتونی که زیرش طوری حالت بود یا اون یکی که هر جفتش یه رنگ متفاوتی داشت و اون کتونی که زیرش سبز چند رنگ بود عااااالی بودند مبااااااااااارکت باشه استاد جان

    استاد چقدر حس عالی داره چیزی که روزی براتون آرزو بوده مثل همین کتونی ها موتور سیکلت الان انقدر زیاد و با کیفیت هستند که الان جزء دکور خونه هست و انقدر زیبا آرزوت رویات خلق شده و اگاهانه بهش توجه میکنی و به یاد میاری که خواسته ها رو میشه خلق کرد و ایمانت رو صدها برابر تقویت میکنی که میشود

    چقدر ثروتمند شدن باشکوه معنوی و خیرخواهانه هست چقدر میتونه زندگی رو برات لذت بخش تر کنه مثل خود خداوند مثل بهشت هرآنچه که میخوای رو خلق کنی در همون لحظه که میخوای تهیه اش میکنی خدایا چقدر فراوونی و ثروت وزیبایی بی نهایته بارونی که داره قطراتش رو دریاچه می باره بازم فراوونی رو فریاد میزنه خدایا منم به فراوونی و ثروت هدایت کن تا به تو خدای درونم نزدیکتر بشم نزد تو عزیزتر بشم الهی امین خدایا نان پاره ز من بستان

    نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد

    وان را که منم مأوا آواره نخواهد شد

    وان را که منم خرقه عریان نشود هرگز

    وان را که منم چاره بیچاره نخواهد شد

    میچرخم و میرقصم و مینوشم از این جام

    بیخود شده از خویشم و از گردش ایام

    از خویش برستم من بر سجده نشستم من

    خویشم همه غیر آمد از غیر گسستم من

    بت خانه زدم آتش آتشکده را خاموش

    لات و هول و عزا از پایه شکستم من

    میچرخم و میرقصم و مینوشم از این جام

    بیخود شده از خویشم و از گردش ایام

    این عشق الهی است حق لایتناهیست

    این عشق الهی است این شور خداییست

    استاد جان شما لایق بهترینهاید شما توحید رو در عمل اجرا کردید و هدایت شدید به اینهمه فراوونی به خلق کردن خواسته هاتون مثل خود خود خدا خدایا هدایتم کن تا منم خلق کنم خواسته هامو چون منم میتونم اگر مثل استادم باور کنم و عمل کنم خدایا شکرت در مدار دیدن اینهمه فراوونی بودم

    استاد و مریم عزیزم عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای: