دیدگاه زیبا و تأثیرگزار صفا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
بِسمِ اللّهِ الرّحْمٰنِ الرَّحیم
سپاسگزاره خداوندم که فرصت دوباره دیدنِ سریال پربرکت و پراز درس رو به من داد تا ازآگاهیهای ناب این سریال دوباره برخورداربشم
سلام و درود بی انتها به دواستاد همیشه فعال و همیشه پایدار در مسیره خان نعمت الهی و همیشه آماده برای اجرای ایده های خلاقانه و گرفتن نتیجه های متفاوت در هر موقعیت از زندگیشون
و سلام به تمامی دوستان عزیز و بامحبت درمسیره انعمت علیهم
به امیدخداوند وباتوکل بر یادونام او پروژه ی کاریِ درکارگاه شروع میشه با درج صفحه ی چوبی به عنوان قاب و رنگ کردنش توسط مریم جان و اماده کردن صفحه ی چوبی برای دستگاه لِیت توسط استاد زبردست
من عاشق ایده های خلاقانه ی شما هستم که هرچیزی تابه الان اجرا کردید یک ایده ی متفاوت ازبقیه بوده و یک نتیجه ی متفاوت تر ازبقیه…
وقتی که باورت این باشه که خداوند خدای ایده های خلاقانست اون وقته که به خداوند اجازه میدی ایده هایی بهت الهام کنه که خیلی متفاوت تر از بقیه ی ایده ها نتیجه بهت میده
خدایاشکرت امروز قراره که جای باغچه ها هم عوض بشه و بخاطر شرایط بعضی از بذرهای سبزیجات باید جایی براشون انتخاب بشه که بهترین شرایط برای نورپردازی اونها توسط خورشید خانوم بشه
خیلی جالبه حتی خلق و خوی بذرای گیاهی هم شبیه ماآدما میمونه که بعضی هاشون برای رشدشون نیازه که تو آفتاب باشن و بعضی هاشون خیلی نیازی به نور زیاد ندارن
خیلی ازما آدما هم باذهن منطقیمون اصرار براین داریم که تواون شرایطی که قبلا زندگی میکردیم برای همیشه اون شرایط رو ادامه بدیم،درصورتیکه ممکنه باتغییره شرایط روحیمون اونمحیط و اون منطقه دیگه باما سازگارنباشه و بنابراین باید طبق شرایط روحیمون شرایط محیطمون هم تغییرکنه که درکنارش کلی مزایای دیگه برای رشدوپیشرفتمون داشته باشه
دقیقا مثل جابجایی باغچه که علاوه براینکه برای رشد بذرها این جابجایی مفیده،مزایای زیادی درکنارش برای بانوی مزرعه و مردِ مزرعه و اون نمای زیبایی که به جلوی کلبه ی چوبی میده داره خدایاشکرت
خدایاشکرت امروز لَری جان که یکی از بی نظیرترین دستان خداوند برای کمک رسانی به استاد هستن اومدن که کارگاه رو چل چراغونی کنن،چقدر تو بی نظیری که تواین سن انقدر قهرمانانه از پسِ هرکاری برمیایی
وقتیکه باورت این باشه که در کل جهان آدمهای مهربون و وفاداری هستن همیشه وهمه جا به کمک تو میشتابند،مهم نیست که پیرباشه یاجوون
تحسین میکنم این آدم دوست داشتنی رو که بدون هیچ توقع و انتظاری تاحالا بی اندازه به استادجان کمک کرده،ازیک برادر و ازیک فامیل نزدیک به تو نزدیکتر و مهربونتر خدایاشکرت.
ای جانم به این بره های نازنین بااون اسمای خوشگلشون که اینقدر آرومن،اینقدر بهشون مهربونی کردید که حالا اونا اومدن مهربونیشونو به شمانشون بدن و بگن ما شما رو نمیبینیم دلواپس میشیم اومدیم جویای حالتون بشیم
یک ایده ی خلاقانه ی دیگه که استاد خیلی متفاوت تر از همه دوباره ایده اجرامیکنه که درکناراون ایده لذت هم ببره
چه ترکیب فوق العاده ای از کدنویسی ایده میتونی بسازی که درکناراجرای ایدت لذت نهایی رو هم ببری
واون چیزی نیست جز نصب فایر پیتِ قابل انتقال به هرجای مزرعه و گذاشتن یک چای داغ صحرایی آتیشی روی اون،درعین حال که میتونی مسئلت رو که همون سوزوندن کُنده درختای مانع رفتو آمد رو بااون آتیش داغ ازبین ببری
خدایاشکرت چه آتش زیبایی شده و اون قوری زیبای صحرایی چه چای لذیذی شده باشه توسط دستان بی نظیر مریم بانو،نوشجانتون
چه فوتِ میلواکیی هم میکنه این آتش زیبارو خدایاشکرت،درزمان کوتاه بارسوندن یک اکسیژن هیولا کل ریشه رو این دستگاهِ فوتگر ازبین میبره
اون مورچه مهندسا هم نقشه معماریِ ماهرشون هم در دل این کنده درخت نمایان شد
خدایاشکرت به یک نتیجه ی مطلوب برای انتقال باغچه ها رسیدیم و بهترین جای مناسب برای نورپردازی به کل بذروگیاهامون خواهدبود
فک کنم غواص مهربونمونم اومده درون بچه رو پیداکنهای جونم چه باحال سرشو تکون میده خدای من
خدارو شکر بعداز مدتها مسئله ی اساسی کارگاه که همون ناودون بود داره حل میشه،یک تیم فعال و بی نظیر دارن کارشون رو به بهترین نحو ممکن انجام میدن
تحسین میکنم تیمِ کاریِ بروبچِ امریکایی رو که همیشه باامکانات کامل و بدون نقص به محل کار میرن،چه قدر برام این کانتینر جالب بود که باتجهیزات کامل و برنامه ی کاریشون رو هم نوشته بودن
و اون نوشته هم برام خیلی جالب بود ایستادن درمقابل پرچم و زانو زدن درمقابل صلیب
تحسین میکنم اون انرژی فوق العادشون رو که با پخش یک موزیک به خودشون انگیزه ی کارکردن میدن
خدایاشکرت ببین چقدر فراوانیِ باران تو فلوریدا زیاده که برای هر ناودونی توهر سمت چهار تا هدایتگر داره نصب میشه که بارون به سمت جنگل روانه بشه
عجب سیستم هیولایی داخل کانتیتربود،که به اندازه هرساختمونی ناودون جِنِریت میکنه و تمام مسائلی که درگذشته با نصب ناودونای تیکه تیکه بارون نشتی میداد الان بایک دستگاه قابل حمل که میتونه یک ناودون یک دست به صورت شیک ومجلسی بهت تحویل بده همه چیز حل وفصل شد
خدایاشکرت کلی تجهیزات داخل کارگاه انجام شد،از نصب قفسه،از نصب پرژکتورای هیولا،و الان به امیده خدا ناودونیهاهم نصب شدن و قراره یک نظم و انضباط خوبی به کارگاه داده بشه
یک فن خفن هم استاد خریده که همیشه هوای کارگاه عالی باشه برای انجام پروژه های هیولا به امیده خدا
وقتی که براین باور باشی که زندگیت هربار به سمت فراوانی و بهبود بهتر پیش میره،اون وقت بااون فراوانیی که روانه ی زندگیت میشه میتونی همه ی مسائل زندگیت رو بهبود بدی
فراوانیِ پولی،ارامش،سلامتی و عشق که همه ی اینها بهم گره خوردن و وقتیکه همشون رو باهم تو زندگیت بخوایی اون وقت میتونی راحت به مسائل زندگیت بپردازی
اگه پوله زیاد داشته باشی ولی سلامتی نباشه نمیتونی به مسائلت بپردازی،اگه سلامتی باشه پول نباشه بازم گیری که چطور مسئلت رو حل کنی
اگه پول باشه آرامش نباشه،به هیچ ایده ی کارسازی هدایت نمیشی،و اگه آرامش باشه و پول نباشه،به هرایده ای هدایت بشی مسئلت حل نخواهد شد
اما اگه همه اینارو بخوایی و براین باورباشی که میتونی همه رو یکجا داشته باشی
اون وقت مسیره زندگی برات مثل یک روده جاری روون پیش میره،و وقتی سلامت باشی،ارامش داشته باشی،ثروت بی نهایت داشته باشی راهکار مسائل و اجرای اونها مثل یک آب خوردن برات پیش میره
خدایاشکرت الان مریم جان و استاد اومدن برای واکسن زدن فاز سوم مادرنا،ان شالله در سلامتی کامل به سرببرید
اوننوشته برام جالب بود که داروساز در دسترسه که باخوشحالی هرسؤالی که درمورد داروهاتون دارید رو پاسخ میده
و خیلی جالبه که میشه یک داروسازی رو انتخاب کنی که درمورد داروها باهاش مشورت کنی
چقدر واقعا همه ی ادما تو فلوریدا مهربونن هرکجا که میری فقط باادمای مهربون و بایک محیط اروم مقابل میشی.
ای جانم به اون سینگل مام که باتکوندنش طوفان به پامیکنه
خدایاشکرت یک همزمانیی شد تا مریم جان از دستگاهِ رپِ ناودونِ تولید به مصرف برامون فیلم بگیرن،مریم جان شما همیشه درزمان مناسب و مکان مناسب هدایت میشید برای گرفتن تصاویر فوق العاده و جالب
اون اقای مهربون هم که توضیحات لازم رو برای دستگاه رپ ناودون دادن،درحین انجام دادن عالیِ وظیفشون بهتم میگه که چطوری این دستگاه کارمیکنه خدایاشکرت
وقتی که تو باخودت در صلح باشی باادمایی هم در هرشرایطی برخورد میکنی که اوناهم باخودشون درصلحن،و من این روواضح از زبان تصاویر درسریال پر برکت بهشتی میبینم
که این استادان عزیز اونقدر باخودشون در صلحن که فقط ادمای مهربون باهاشون برخوردمیکنه
و در اخرهم تایادم نرفته یک تحسین فوق العاده به استاد بگم که اینقدر خوب تونستن لاغرکننشما فوق العاده درهرکاری هدفتون رو دنبال میکنید
ان شالله که در پناه رب العالمین شادوسلامت و ثروتمند در همه ی شرایط زندگیتون باشید
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD512MB33 دقیقه
بنام خداوند رزاقم.
سلام و درود خدا ..به نشانه امشبم…
سلامی دوباره به یاران بهشتیم..مخصوصا اینروزا،”در راستای ، ایده الهامی ؛ که خداوند مرا هدایت کرده.دارم قدم برمیدارم….
دقیقا متوجه این نگرش شدم..هر چقدر تسلیم خداوند میشم.هر چقدر بیشتر بهش ، ایمان و توکل ؛پیدا میکنم…ایده ها و الهامی که اون لحظه ، در مسیرم قرار میگیره….کاملا متفاوته با چیزی که فکرم داره نجوا سر میده…
من برای حل مسئله ام..از خداوند هدایت خاستم..با دو مورد خیلی ساده تونستم،”جلوی خیلی از نشتیهای ذهنمو بگیرم…
میدونی !.. هر چقدر بهش:وابسته تر میشم.هر چقدر در مسیر خداوند قرار میگیرم.هر چقدر از خودش تقاضای کمک میکنم…بیشتر ناتوانی و وسوسه های فلج کننده ذهنمو درک میکنم..
دقیقا این دو مسیر ..زمین تا اسمان برام متفاوت میشه…..
یادمه گذشته ها بخاطر این وسواسهای ذهنی..خیلی خودمو تو دام شیطان مینداختم..همیشه خسته و کوفته بودم.همیشه ناله و غر غر کردن…میفتادم..
امروز که داشتم روی یه ایده الهی کار میکردم. یه لحظه احساسم بد شد..و هر کاری میکردم .اونچیزی که میخاستم درست نمیشد..
همون لحظه جهنم ،افکارمو ، مشاهده کردم…فورا کارمو کات کردم..و چسبیدم بکاری .که ذهنمو کنترل کنم. از اون فضایی که در دام ذهن هست دوری کنم..
و فورا خودمو بستم به صحبتهای خوب .بکاری که خیلی علاقه دارم…کلی حال و احساسم خوب شد..و با توکل بخودش…
مرحله بعدی رو گذاشتم برای فردای زیبای دیگر…انشالله…
این سریال…به من داره یاداوری میکنه…که یادم باشه..قدم به قدم پیش برم..و بیشتر از خداوند هدایت بخام…
نوشته دوست عزیزم صفا جان..تعمق قوی ایی در درونم ، براه انداخت..که منم با همین نگرشها…و بر این باور توحیدی این مسیر رو ادامه بدم..
این باور قوی (که باورت این باشه که خداوند خدای ایده های خلاقانست اون وقته که به خداوند اجازه میدی ایده هایی بهت الهام کنه که خیلی متفاوت تر از بقیه ی ایده ها نتیجه بهت میده)….
اره مثل ایده فایر پیت…مثل ایده امروز از طرف خداوند.و هدایت شدن بجایی ،که بتونم الهام خداوند رو درک کنم و در مسیرش:قدم بردارم..
امروز صبح..خداوند یه پشه ایی ،بسمتم هدایت کرد..وقتی این موجود بسمتم میاد.روی ذهنم کارای جنگولک بازی در میاره…داره بهم میگه قراره یچیزی پیش:باید باید بتونی ذهنتو کنترل کنی..این برام علامت شده..دقیقا بعداش…من باید بتونم .ذهنمو در مسیر درست قرار بدم..
یه خبر رسانی ،واسم شده…
گفتم خدایا این نشانه ایی برای منه!..اره در مسیر بیزنسیم باید یه مسئله قوی تری رو حل کنم.اون ایده قبلیه .درست و صحیح نبوده..یکمم حقیقتا بهم ریختم…ولی بخودم قول دادم..تسلیم خداوند باشم..
اون لحظه ایده بعدی بهم الهام شد…بکاری:بسمتی !..به لطف خدا عالی پیش رفت..جوری که مطابق به شرایطم ،الانم” هست…
الان نزدیک به 9 روزه.روی این ایده الهامیم کار میکنم..ولی این فایل مهر تاییدی بر قلبم شد..
با توکل به الله .من در مسیر درستم….
بر این باور …
منم این مسیر الهامیمو ادامه بدم..کم نیارم.و بزارم قدم به قدم این شالوده صحیح.با شرایط الان..چیدمان بشه…
انشالله به امید خداوند…
نکته بعدی…اینروزا خیلی منو به تعمق،”وادار نموده…که من یه ثانیه نمیتونم از مسیر خداوند دور بشم..جوری در این مسیر وابسته شدم..اینقدر وابسته شدم..که یه لحظه دور شدن..جهنم را با تمام معنا می چشم..
چون قبلا با همچنین پکیچی زندگی میکردم…الان بیشتر دارم درکش میکنم..
دقیقا مثل همون بذر سبزیهایی که …نمیتونن تو شرایطی باشن..که سازگار با خاسته هاشون ،”نیست..
افکار و فرکانس منم اینروزا…دیگه حتی نمیتونه با یه ثانیه گذشتشم،هماهنگ باشه…
هر روز صبح زود که از خواب بلند میشم به لطف خودش با سوره حمد…دیر یا زود از خواب بیدار شدن.بدون استثنا تمریناتمو شروع میکنم..
و هر موقع کارم گیر میکنه.خیلی خوب رها میکنم و شروع میکنم روی کنترل ذهن…
تمام دقیقه هام…شده درک خودشناسی و خداشناسی..
که واقعا هر چی جلوتر میام..ناتوانی و ضعیف بودنمو بیشتر درک میکنم…
نتایج با ،.ایده خداوند ..زمین تا اسمان با ایده ذهنم متفاوتر میشه…
ذهنم..فقط گفته هاش فقره..امروز بهم گفت..تو فلان وسیله رو نداری..برو از فلان شخص کمک بخاه تا بهت کمک کنه…
و من داشتم براش منطق میوردم..که نگاه کن.اگه برم از فلان شخص کمک بخام..هزینه ، مسافتی و هزینه ، زمانی داره …بعدا میخاد با هزار تا منت و داستان سرایی منطقی ایشون شروع بشه..دقیقا جهنم رو براش شرح دادم…و ذهنم صداش کم شد..
ولی به محض اینکه از خودش (خداوند)کمک میخام…
بهم میگه اینکار رو انجام بده.همون نرم افزار گوشیت ،” با این قسمت فلان کار رو انجام بده… بعدا ،خیلیم عالی ؛ انجام میشه…
دقیقا همینجورم شد..
با یه ایده ساده..مثل گذاشتن فایر پیت روی تنه های درخت.و دستگاه فوت کن.میلواکی هیولا..تو یه ان اونو به نابودی کشوند…چقدر ایده ساده و کارا..میتونه باشه….
چقدر همجوره….ایده خداوند…ما رو راضی تر و خوشحالتر…و متوکلتر و با ایمانتر میکنه..
چقدر به خدای خودت مینازی که از روح خودش در تو دمیده…
من یه مسئله اساسی شخصی داشتم..چیزی که افراد میلیونها تومن خرج میکنن.و بعضا..از نظر مالی . و زمانی و مکانی…براش میجنگن!…
ولی به لطف خدا،” یه ایده ساده شب تو خواب بهم الهام کرد..
حقیقتا یه مشکل برام پیش اومد..و یکم دلسرد شدم..
یه روز بخودم نهیب زدم..که چرا در مقابل الهام واضح خداوند داری دریغ میکنی.!؟
و سعی کردم تسلیمش باشم و یه ایده اومد..به این روش انجام بدم..
کل مسئله ام..حل شد..مسئله ایی که واقعا ،”یکی از نیازهای اساسیم بود…براحتی و درستی.،ختم شد.
و خیلی مسئله داشتم.که قدم به قدم پلن به پلن..طی کردم الان شهد شیرین گهربارشو میچشم!
بنظرتون ، اینکار کیه!؟
الهام از طرف خداونده! ….که با تسلیم بودنو ایمان و توکل بهش…داره انجام میشه..اینم به سهولت و اسانی و احساس خوب..و سپاسگزار بودن،”بیشتر در برابرش!..
انشالله که بتونیم.مانند اون بزر،ها…خودمونو بشناسیم..خاستهامونو بشناسیم..و در مسیرش قدم بردارییم.براحتی از جایی که فکرشو نمیکنی..خداوند تو رو اسان میکنه به اسانیها!
بقول استاد..خدایا سپاسگزارم.که با باورهای توحیدیم تونستم زندگیمو به دست تو بسپارم!
توحید همه چیزه…وقتی از خدا کمک میخام فورا..آماده مهیا..در کمتر از چند لحظه..هدایتشو میسپاره…
اینقدر هدایتش و الهامش نابه..که میگم..پسر دمت گرم…
در نهایت میخام …سپاسگزار خداوند و این سریال زیبای زندگی در بهشت باشم..که لطفشو شامل ،” حال من کرده …تا برای همیشه” بنده.گیشو ..بجا بیاورم….
به امید روزهای توحیدی عالی دیگر..و اسان شدن به اسانیها.با ایدهای ناب بهشتیش!…
بنام خداوند نشانها!
بنام خداوندی که همه چیز از آن اوست.
خدایا من به غیر از تو هیچکسی را ندارم هر خیری از جانب تو به من برسه من ناتوانم.من فقیر و محتاجشم.!
خدایا سپاسگزارم که مرا براه راست هدایت نمودی.تا در اینراه با الهاماتت، زندگی خوشبختی را در دنیا و آخرت برای خودم رقم بزنم!
درسهای این فایل….حل مسائل ،برای تک به تک کارهای روزمرمون از کوچکترین.تا بزرگترین بود.!
دقیقا از موقعه ایی که من در مسیر الهی قرار گرفتم…
اوایل که تضاد پیش میومد یکم برام سخت میشد و خیلی زود من بهم میرختم.فکر میکردم اگه تضاد پیش میاد..یعنی من هنوز همون آدم قبل هستم…
خیلی زود بازم مثل گذشته از کوره در میرفتم.و یکم بهم برمیخورد…ولی چیزی که بیشتر سوقم میداد که تو این مسیر بمونم بخاطر الهامات پروردگار.و نتایجی که وارد زندگیم شده بود.و ترس از دور شدن در مسیر بیشتر قوی ام می نمود..(چون جهنمو به چشمم دیده بودم)
بعد که تکاملم کم کم بهتر شد…
دیدم نقطعه بولد پیشرفتم.اینه که من بیام مسائلمو کم کم حل کنم..چالشها برای بزرگتر شدنه منه!
و کم کم بازم با قانون.فهمیدم این اصل و بنای پیشرفت منه…قبلا برای کوچکترین مسئله هم زود بهم میرختم.فکر میکردم من آدم بدبختی هستم که این ناخاسته ها برام پیش میاد!
کم کم که جلو رفتم و طبق الهامات سریع خداوند فهمیدم…
آه!این موضوعیه که من باید بیشتر روش کارکنم.
و با حرکتهای کوچک بعد از حل کردن اونها..چقدر من خوشحالتر و اعتماد بنفس و عزت نفسم اوج گرفت…
الان خیلی راحت شدم.و همین خلاقیتها برای کوچکترین حل مسائلم.چقدر باعث بزرگ شدن شخصیتیم شده…من چه چالشهایی رو حل کردم.
حتی از آموزشهایی که برای روند کارم خرید کرده بودم که واقعا برام سخت بود…تونستم حلشون کنم و کم کم پا روی ترسهام بزارم.و الان گیرایم خیلی قوی شده…(بعد از 15سال در این حیطه.بخاطر باورام.خودمو ضعیف میدونستم تو یادگیری این موضوع)
همه بخاطر اینه که خداوند داره بهم کمک میکنه!
من همه رو از وجود پروردگارم میبینم.پروردگاری که هر لحظه یار و یاورمه و بهم کمک میکنه و دوستداره من همیشه تسلیمش باشم.و همین تسلیم بودن..
.
که پروردگارم در قرآن بهم گفت!
بگو پروردگارم پاک و منزه هست .وعده او انجام شدنی هست…شرطش اینه که خشوع داشته باشی…
امروز خداوند پیامی رو برام فرستاد…
بهم گفت:
5نشانه از خداوند که بندگانشو دوستداره!چیه؟
گفتم خدایا چقدر تو بخشنده و مهربانی چقدر دوستداری من بنده تو همیشه خضوع و خشوع در مقابلت داشته باشم…
و این مسیر درست رو وارد زندگیم کردی تا معنای زندگی کردن رو بیشتر بچشم!
چقدر درکنارت آرامش دارم.حتی جاهایی که فکر میکردم کسی میتونه به من ضربه بزنی و اون حس شرک سراغم می اومده تو بهم دلداری دادی!گفتی نترس من کنارت هستم.
خدایا شکرت که بهم کمک کردی با خودم در صلح باشم.و اون حس اطمینان و اون حس آرامش باعث بشه تا بیشتر لحظاتم احساسم خوب باشه!
و این حس خوب…همه جوره منو قوی میکنه تا بیشتر با خودم در آرامش باشم و بیشتر صدای قلبمو برای تک به تک کارهایم بشنوم…و راه آسانتر رو برای قدم ها و گام های بزرگترم بردارم….
معنای زندگی رو بیشتر درک کنم…
زندگی اینقدر برام زیبا شده…اینقدر نور الهی تو چشمانم مانند این کارگاه زیباتون قوی شده…که جز زیبایی و حل کردن مسائل برای رشد و پیشرفتم چیز دیگری رو نمیبینم!
من سپاسگزار این خداوندم که مرا وارد سرزمین کرد…
که بتونم همه جوره در تمامی جنبه های زندگیم قوی باشم.
و شخصیتی درونی و بیرونی بیشتری برای خودم رقم بزنم.
و میدونم یسری ضعفهایی هم در کنارش هست که بازم نیاز به بهبودهای دائمیه..مانند پروژه ساخته شده پردایس..که باید هر روز روی خودم کار کنم!
بازم سپاسگزار خداوندم که مدارمو قوی کرده برای گامهای قویتر…مانند پردایس زیبامون. و هر روز خالق زندگیمون باشیم…و بدونیم تو مسیر درست هست که میشه در تمامی جنبه ها زندگی موفق باشیم!و این موفقعیت ما..سرچشمه اس..از هدایت پروردگارمون که درونمون همون قلبم نهادینه شده…
راه بزرگ کردن قلب اینه!که هر روز رشد و گسترشش بدییم.اینم با باورهای قوی توحیدی…
و ذهنمونو خاموش کنیم،.و تربیتش کنیم بصورت تخصصی،برای رشد بیشتر برای دریافت الهامات پروردگارمون برای زندگی زیبا و الهی گونه!
و زندگی توحیدی وار و مسیر راست را به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز.و دوستان عزیزم تبریک میگم.انشالله این مسیر راستی که هر کدام با خلاقیتهای درونیمون پیش میریم بتونیم زندگی زیبایی رو برای رشد و پیشرفت خودمون و گسترش جهانمو رقم بزنیم!…
و برای خودم به یادگار بمونه!قدر این ارامش درونی و در صلح بودن با خودم را بیشتر بدونم..و این سبک آرامش را در تمامی جنبه های زندگیم بکار بببندم.و بدونم این طبیعیه که ما همیشه در هر شرایطی حالمون خوب باشه و قدردان هر ثانیه از نفس کشیدنمان را بدانیم!.و تا ابد این طبیعی بودن را ادامه بدهیم.
و بدونیم این آرامش همجوره ما رو سوق میده بسوی پیشرفتها!
و ناگفتنه نمونه..باورهای قدرتمند کننده.خیلی تاثیر گذار در برابر نجوای شیطان…(برای وجودم بیشتر باورهای قرانی.(توحیدی) که در طی شبانه از خوراکمم، برام مهمتر شده.)..پس هر چه تسلیمتر ..بهمون اندازه با ایمانتر… و شکستن بتهای درون با نور الهی! از طریق باورها قدرتمند کننده….