نوشتهی زیبا و تأثیرگزاردوست عزیزمان «سجاد و فاطمه»، به عنوان متن انتخابیِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی میشود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کنندهی زیباییها و نعمتها، مصمم شدهاند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زندهای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شدهاند برای احاطه شدن با نیکیها و نعمتها.
نه فقط نوشتن دربارهی زیباییها و نعمتها، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى میرساند.
نگاه زیبای سجاد عزیز
به نام عشقی که ندیدمش با ایمانی که همیشه کنارمه،
سلام به راه یافتگان عشق و حقیقت، وقتی که 3دقیقه آخر این فایل رسیدم انگار اون زنگ زیبای خداوند بهتر از اکثر اوقات در قلبم به صدا دراومد که خداوند همواره بامنه همیشه دروجودمنه عاشق منه من نزدخدا محبوبم منوقضاوت نمیکنه دروجودمنه من نزدخدا مقدسم باهرشرایط و هر گذشته هر تیپ و قیافه هر سن و سال هر چقدر خطا کرده باشم اما همیشه منو دوست داره و عاشق پیشرفت کردن منه،
خدایا چندروزی بود احساس میکردم وقتی به خواسته ای میرسم و موفق میشم چقدر انگیزه ام کمترمیشه مدام با خودم میگفتم خدایا چه چیزی چه ایرادی دروجودمنه که بعداز حتی موفقیت کوچکی انگیزه میگرفتم اما بی انگیزگیش بیشتراز انگیزه اش بود برام میگفتم درسته باورمو قویترکرده اما یه احساسی درناخودگاهم بوجود میومد که انگار اون طوفان شدتش پایین میومد، میگفتم خدایا چه چیزی داره باعث میشه که اینطور ظرف ذهنیم کوچک بمونه؟ من که خیلی بزرگتراز اینهارو میخوام اما چرا باوجود آگاهی رسیدن به یه عالمه خواسته و اهداف با رسیدن به بعضی خواسته هام انگار میشدم مانند مبارزی که در پایان مبارزه اش کلا عضلاتش سست و رها میشه.
خدایا شکرت این جواب سوال من بود الان استاد در موردش دراین فایل گفتی بهتر برام جاافتاد، درسته این فایل نمادی از ثروت روابط عاشقانه و…. است ،اما برای من حجم عظیمی از نماد ارزش تضاد و عزت نفسه، که بعلاوه خیلی آگاهی های دیگه درونش داره. وقتی تضادهایی در زندگی دارم و در جنبه هایی ضعیف هستم بلکه همینکه به سمتشون حرکت میکنم و چقدر انگیزه دارم برا بدست آوردنشون باعث میشه که یه عالمه ایده پیدا کنم مسیر تجربه کنم با افراد مختلف آشنا بشم یه عالمه به آدمها خیر برسونم کلی کمک بگیرم، کلی کمک کنم به خیلی ها
من همیشه عدالت خداوند رو ازهمون بچگی از بیس و ریشه ای دروجودم احساس میکردم، باخودم میگم اگه هر تضادی که در زندگی هرکس باشه به این معنا نیست که خداوند بخواد یسری آدمها گناه کنن، بدی کنن آدم بکشن مانند جنگ ،، تا باعث بشه یسری آدمهای دیگه موفق بشن، مسیر درست، ایمان، و ثروتمندشدنو پیدا کنن،،
درسته استاد در بعضی فایلها مثلا گفته جنگ و خون ریزی ،بیماری، و ….باعث رشد و پیشرفت شده اما این بحث و موضوع خیلی عمیقتراز این حرفهاست این یعنی بمعنای همونکه استاد میگه بعضی ها مغز حرفها رو باید بفهمن هست، خب استاد مثلا یه بار وسط بازی گفتی خدایا به امیدتو همون لحظه یه امتیاز گرفتی،، برداشت من اینه که در هر زمان و هر لحظه در کاری مسابقه ای، موفقیتی ….بگی خدایا به امید تو، خدا هم واقعا کمکت میکنه اما ممکنه بعضی اوقات اون نتایج دلخواهت رو بدست نیاری چونکه این کنترل ذهن هرلحظه داره رقم میخوره مانند اینه که حتی 1 ثانیه پیش یا 1دقیقه چند روز قبل چندماه قبل چندسال قبل و چندسال بعد از دیگری متفاوته،،
و یاد کردن و نام الله را برزبان آوردن برای کسب هرموفقیت مانند سناریو نوشتنه درسته شاید همیشه دقیق جواب نده اما خیلی اوقات جواب میده، اونم بدلیل ایراد از خودمونه نه جواب ندادن خداوند اون که هیچ زمان تعطیل یا غیرفعال نیست،، اما آمار همیشه اکثرا درست از آب در میاد، مثلا خود من امروز داشتم سناریویی درمورد کسب درآمدم مینوشتم در دفترم که وسط نوشتن یکی از دوستان بهم زنگ زد یه پیشنهاد چندمیلیونی بهم داد اما چونکه اون پیشنهاد در زمینه موردعلاقه من نبود ردش کردم اما گفتم خدایا شکرت همین خودش یه نشونه ای برام بود،، آره واقعا خود من ورزشکارم و بسیار هدفهای بزرگ ، نامحدود، توقف ناپذیر، و نابغه آفرین در رشته خودم دارم و در وجود خودم احساس میکنم این توانایی رو دارم، اما الان واقعا چند درجه بهتر و بیشتر آگاه شدم که خیلی از باورهای اشتباه عمیقتر و ریشه ای تر از این حرفهاست اما با ادامه دادن و درخواست های مکرر از خداوند برای بهبود باورها و کشف به درون خودمون خداوند بهمون پاسخ میده،، چونکه واژه ها هم دارن باهامون حرف میزنن که از کلمات باید فهمید، «خودم،،خدا» هردوتا واژه از یه خانواده ان یعنی همه چی خودمم و خدا هم دروجود خودمه نه بیرون ازخودم فقط باید ازش بخوام و همیشه صداش بزنم ،،
استاد درسته که خیلی ها بدلیل کوچک بودن ظرف ذهنی و قبل از هرموفقیتی موفقیت بعدی رو انتخاب نمیکنن و همین باعث توقف و ادامه ندادنشون و سیر شدنشون میشه، اما میخوام بگم خیلی ها قبل از این بدلیل باورهای اشتباهی که در ناخودآگاهشون هست دیگه ادامه نمیدن مثالش ورزشکارها چونکه خودم ورزشکارم اینو در 99/9دهم درصد میبینم شاید بگم100درصد که افزایش سن و سال ناتوانشون میکنه اما من سالهاست دارم روی این موضوع باورسازی میکنم هر دقیقه و همیشه،، مثلا پریروز یه حسی انگار از طرف خداوند بود بهم گفت همون خدایی که اصحاب کهف رو 300سال در خواب نگه داشت همون خداهم میتونه تا هرزمان که تو بخوای سلولهای بدنتو تازه و جوان نگهداره. همون خدایی که هرثانیه میلیاردها موجود و انسان خلق میکنه و میمیراند رو همون خداهم خواسته ی تو رو اجابت میکنه ،اصلا مهم نیست حتی اگه تابحال تمام آدمها و نابغه ها هم حتی اگه اینو در طول تاریخ باور نداشتن اصلا مهم نیست بلکه فقط خداوند برای تو کافی ست هرزمان کسی تونست ثابت کنه که با گذر زمان خداوند پیر و ناتوان میشه اون موقع تو هم ناتوان میشی ،،من سنم زیر 30ساله اما واقعا بعضی اوقات این باور اشتباه عذابم میده اما خداروشکر میکنم که همیشه دارم روش کارمیکنم و تاحالا هم چندتا دفتر درمورد این زمینه پر کردم،،
خب من یه اعترافی هم کنم چندروز پیش داشتم باخودم میگفتم تاوقتی من دراین سایت نبودم چقدر خیلی اوقات بیشتر انگیزه و پتانسیلم بالا میرفت برای کسب خواسته و موفقیتی و شدیدتر و فعالتر بودم اما از زمانی که با استاد آشنا شدم و تعهد استاد رو برای درست بودن و کسب نتایج از فایلها و دوره ها رو شنیدم چونکه خیالمون راحت تر شده یه خورده سست تر شدم و یه جورایی در ناخودآگاهمون کمرنگ تر شدن احساس مسئولیت دروجودمون و پایین تر اومدن پتانسیل وجودمون چونکه دیگه مسئولیت رو چنددرصد هم درذهنمون دادیم به عباسمنش،، واقعا من که بیشتر آگاه شدم که قوانین خداوند همیشه براساس خیره چه ما شرایطمون و حال حاضرمون بدون دستاورد و تجربه شکست باشه چه با کلی موفقیت و دستاورد باشه همچنان میشه پراز انگیزه و پتانسیل بالا داشت برای پیشرفت و رفتن به مدار بالاتر ،،،
استاد احسنت بهت اکثر بازیها از وسط بازی و اکثرا در زمانهای پایانی میتونی کنترل ذهنت رو بدست بگیری و بازی رو ببری،، مریم عزیز احسنت بهت بجای تضعیف و مقایسه کردن خودت بااستاد بلکه خودتو باورداشتی و مهارتتو بالابردی،، استاد وقتی این همه اشتیاق داشتی از سالهای قبل که پینگ پنگ بازی کنی و بخاطر درخواست و فرکانس های مدام باعث شد که هرجایی هم شرایطش نبود اما با عشق و علاقه و ایمانت به همچین مکانهایی هدایت بشی منم چقدر این رسیدن شما به هدفت باورم بیشتر شد که به بهترین مکانها هدایت میشم برای انجام همیشگی هدفم که عشقمه،،
و اینکه مریم جان بااینکه هنوز درست چهره تون رو ندیدیم اما بیشتر باور میکنیم که برای مشهور و محبوب شدن نیاز به خودنمایی و خیلی کارهای دیگه نیست بلکه قدرت خداوند خیلی عظیمه و کائنات خیلی هوشمنده،، همون معنای درست بودن فرکانس،، خب دوستان عزیز هرچی بگم تمومی نداره میرم کامنتهاتون رو بخونم و لذت ببرم،،
استاد و مریم موفق باشید،،..
نگاه زیبای فاطمه عزیز
بنام خدای عشق
سلام استاد جونم ، سلام مریم عزیزم که به شایستگی در دلم نشسته ای، سلام خونواده ی عزیزم
من اولین بار هست که تصمیم گرفتم دیدگاهم رو به اشتراک بگذارم که مجموعه برداشتم هست از تمام قسمتها و این حس بینظیری هست. دیدگاه من شاید تا حدودی با بقیه فرق داره، یا شایدم من اینطوری فکر میکنم. من با دیدن سریال زندگی در بهشت هر بار بیشتر و بیشتر رشد کردم، هربار بیشتر و بیشتر یادگرفتم و میتونم با اطمینان بگم که نود و نه درصد چیزایی که از این فایلهای بهشتی یاد گرفتم در زمینه روابط بوده و هست.
از مریمِ عزیز که کمتر دیده شدن و بیشتر شنیده، چیزهایی یاد گرفتم که برام حسش بشدت بینظیر بوده. من هر بار این فایلها رو باز میکنم تا مستندی ازتلفیق عشق و احترام رو ببینم و یاد بگیرم و لذت ببرم و شاکر باشم که خداوند من رو در این مسیر اگاهی قرار داد. مریم عزیزم من یاد گرفتم که هرچقدر هم حس نزدیکی و راحتی در رابطه ای وجود داشته باشه ولی بـــــــــاز هم حرمت حرف اول رو میزنه. اینکه شما استاد عزیز رو با ضمائر جمع خطاب میکنین برام بشدت لذت بخش هست
اینکه وقتی استاد بسته های سفارشی رو یکی یکی باز میکردن و شما حتی اطلاع نداشتین محتوی بعضی بسته ها چیه ، به من یاد داد که لزوما نیازی نیست از تمام جیک و پوک طرف مقابلم باخبر باشم اینکه مثلا کی بود بهت رنگ زد؟ رفتی فلان جا چی گفتی؟ و….. اینکه راحت بگیرم، کنترل نکنم و آزاد بگذارم طرفم رو
اینکه شما هربار نظرات و پیشنهادات استاد رو تایید میکنید به من یاد داد: بزرگترین کاری که میتونم در راستای پیشرفتهای همسرم داشته باشم حمایتها و تاییدهای همه جانبه ی من هست نه خالی کردن ته دلشون و دلسرد کردنشون که اگر نشد چی؟
وقتی شما دست به آچار میشین و یا در حد توانتون کمک میکنید به قطع کردن شاخه ها به من یاد داد که: کمک کردن و در کنار همسر بودن هیچ ربطی به پرتوقع کردن و لوس کردن ایشون نداره. بلکه این نوع کمک یعنی همقدم و شانه به شانه از زندگی لذت بردن ☺
زمانی که چکش وسط کار افتاد توی برکه و شما آغازگر شوخی و مزاح شدین به من اموخت : که اشتباهاتِ خواسته یا ناخواسته ی همسرم رو هربار مثل یک پتک نکوبم رو سر زندگیمون و تلخ نکنم لحظه هامون رو، یاد گرفتم از وسط هر چالشی چیزی هست برای لبخند زدن
اینکه طی بازی تنیس در مقابل اون همه استرس و هیجان و کری خوندن های استاد عزیز، شما سکوت کردین و سکوت و سکوت برام چنان قابل ستایش بود که میتونم بگم سر تعظیم فرود میارم در مقابل این همه وسعت
اینکه هربار شما رو با جوراب میبینم به من یاد داد که: مراقب باشم و احترام قائل بشم برای بدنم برای پوستم که سالهاست به من خدمت میکنند و من ناخواسته مراقب نبودم و قدر ندونستم و ……….
اینها فقط چند مثال بود از دنیا نکته ای که یاد گرفتم از مریمم و استادِ جان. مانا باشید و سبز
و در اخر خداروشاکرم بابت اینکه در مداری قرار دارم که میتونم از استاد عزیزم و شما بانوی بزرگ یاد بگیرم و به کار ببندم و لذت ببرم
دوستتون دارم
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD972MB65 دقیقه
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 24276MB65 دقیقه
به نام خداوند هدایتگرم به سمت خواسته هایم به صورت کاملا ساده و بدیهی و عزتمنداته
سلام به پروردگار قدرتمندم،سپاسگزار لطف بی کرانت هستم که یک روز پرازخیروبرکت دیگه برمن منت نهادی و به بنده ی همیشه محتاج به درگاهت هدیه دادی
سلام به دو یار عزیزو عاشق،امیدوارم هرکجاهستید عشقتون همیشه پایدار ودلتون پایبند به همدیگه باشه
ادامه ی بازی پرهیجان و پرازدرسی که امروز قراره یادبگیرم…
یک ساعتِ دوم بازی تنیس بسیار پرهیحان تر و پر درسی بود برام
استاداگه میدونستم بازی تنیس تااین حد به کنترل ذهن و قدرت تمرکز کمک میکنه تابه الان هزاران بار بازی کرده بودم
واقعاحالا قانون مدار رو بیشتر درک میکنم،که انگار این مدت آشناییم باشما بازی تنیس رو خیلی جدی نمیگرفتم،ولی الان اونقدر شوق و هیجان دارم که این بازیو تجربه کنم که حتما تا آخر هفته وسایل مربوط به بازی تنیس رو تو خونه پابرجامیکنم ان شالله
عجب بازی نفس گیری بود،چقدر بارقابت شدید این بازی پیش میره و چقدر لحظه به لحظش رومیشه ازش درس گرفت
دقیقا میشد کنترل ذهنتون رو تو هردقیقه بفهمی که هرکدومتوندتا چه حد دارید متمرکز به کنترل ذهنتون میشید
بازی با15/6به نفع استادتموم شد و مریم جان قصد ادامه دادن رو داشتند
چقدر این ویژگی شمارو تحسین میکنم که هرکدوم ازشما کاملا سرسختانه به خودتون،باخت رو نمیپذیرید و درتلاشید که همیشه برنده ی بازی باشید
یک نکته ی طلایی تواین فایل استاد گفتند:
اینکه هنراین نیست که قهرمان بشی،هنر اینه که قهرمان بودنت رو حفظ کنی
چون بودن خیلی ازثروتمندایی که بعداز کسب کلی ثروت معتاد شدن و رابطه ی عشقیشون رو ازدست دادن،و یجورایی انگیزشون رو برای ادامه دادن از دست دادن
و مثال بارز تر که میشه بهش اشاره کرد،فضانوردان آپلو هست که وقتی به کره ی ماه رفتند همه ی اونها بعداز یه مدتی به بیمارستان روانی رفتند!
چون فکرمیکردند بزرگترین کاررو انجام دادن،و دیگه هیچ انگیزه ای نداشتند برای حرکت کردن و تقریبا همه ی اونها افسرده شدند
خوب همین مثال باید به من این هینت رو بده که یادبگیرم همیشه عضله ی انگیزم رو برای رشدوپیشرفت تقویت کنم و این رو بدونم که همیشه جابرای رشدوپیشرفت هست و این نیست که تا یک جای محدودی آدم میتونه پیشرفت کنه
استاد عجب جمله های نابی رو حین بازی به خودت یاداوری میکنی،همین دلیلومنطق هایی که وسط بازی به خودتون میگید باعث میشه در اکثر موارد برنده بشی،چون همینجملات طلایی خودش باعث کنترل ذهن میشه و اجازه نمیده ذهن نجوا کنه
استادجان داستانی که راجب تنیس تو کشتی بندرعباس تعریف کردید خیلی برام جذاب بود،مخصوصا وقتی گفتید از شدت علاقه به اون آقای روس درخواست دادید که پینگ پنگ بهتون نشون بدن
و چقدر ازهمون اول پشتکار شما برای یادگیری این بازی تحسین برانگیزه که تونستید رقیب شمالیتون رو شکست بدید و به اون کاری کردید که به کل آدمای کشتی بستنی بده
آفرین به استمرار و ایمانی که ازهمون اول تو کارتون داشتید
خیلی جالب تر که حتی تو شرکت تهران هم تااین حد علاقه به اینکه بادوستانتون بازی کنید،واقعا تحسین برانگیزه و قطعا این بازی کمک بسیاری به شماکرده تابتونید قدرت تمرکز و کنترل ذهن رو بهتر درک کنید و در عمل بهتر اجراکنید
چقدر لذت میبرم از ویژگی این چنین افرادی مثل استادعزیز که دقیقا از همون شرایطی که داشته شروع کرده به اجرا کردن چیزی که مورد علاقش بوده،تااا خدا ایشون رو هدایت میکنه به جایی که راحت میتونه میز پینگ پنگ بخره،و وقتی میبینه رقیبی نداره با ربات شروع به بازی میکنه!
عجب اراده و انگیزه ای برای ادامه ی این بازی داشته و خدا یه عشقِ هم پایه ای رو باهاش همراه میکنه که دیگه اون میشه رقیب سرسختش
استاد شمابسیارتحسین برانگیزید که بااینکه بیشتر موقعا بازی رو برنده میشید امااینقدر خوب از ویژگی مریم جان تعریف میکنید،از این که خیلی خوب میتونه بازی کنه و رقیب سرسختی هست
مریم جان تحسینتون میکنم که انقدرعالی همه چیز رو خوب یادمیگیرید وقطعا یک الگوی به تمام عیاری برای من هستید که انقدر زود تو هرموضوعی مهارت پیدامیکنید
و خیلی بیشتر تحسین برانگیزید که اکثر دوستای امریکاییتون رو برنده میشید آفرین به شما دمتون گرم
استادجان قطعا مریم جان تو بازی تنیس رقیب خوبی بوده که شماتونستید انقدر قوی تر بشید آفرین به هردوتون
چه عشق نابی بینتون پابرجاست که بااینکه انقدر تو بازی کری میخونید،اما بعداز اتمام بازی دوباره خیلی نایس و خیلی عاشقانه باهمدیگه رفتار میکنید
البته اون کری خوندنا هم بخاطر اینه که فشار به ذهن طرف مقابل بیاره تا انگیزش رو بیشتر کنه و بهتر بازی کنه
و یه نکته ی حائزاهمیت اینه که حتی کری خوندناتون هم خیلی محترمانست،و هیچ بی حرمتیی بین شما به وجود نمیاد،و اینکه هردوتون با کلمه ی جمع همدیگه رو خطاب میکنید و همین کلمه ی شما به همدیگه تواین بازیِ رقابتی و سرسختانه خیلی تحسین برانگیزه،همین دلیل بر کاردن بنیادین برروی عشقو احترام به همدیگه و همچنین به خودتون هست و این بسباربسیار تحسین برانگیزه،،آفرین به هر دوی شما که احترام هردوتون به همدیگه درهرموقعیتی اولویتتون هست خدارو صدهزاران مرتبه شکر که یهمچین الگوی نابی درمورد رابطه ی عاشقانه تو مسیر زندگیم دارم الهی شکرت بخاطر یک روز پراز درسی که دراین قسمت ازفاایل یادگرفتم
داستان بهبود زندگی من درراستای درس گرفتن از دوالگوی عزیز ودوست داشتنی ادامه دارد…