https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/05/abasmanesh-19.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-05-16 08:56:282024-12-31 09:13:51سریال زندگی در بهشت | قسمت 24
224نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به چالش کشیدن خود، آن هم آدم با دستان خودش، خودش را محک بزن،خیلی عالیه .
وقتی آدم مسابقه میده ، تواناییهای خودش را محک میزنه ، می تونه از آنها خیلی استفاده کنه و در کارهای دیگرش استفاده کند؛ چون بیشتر از خودش شناخت پیدا میکنه چه جسمی و چه روحی.
ورزش کردن باعث میشه که فرکانس بالاتر رود ؛ کسانی که به طور مداوم ورزش می کنند آدمهای شاد تری هستند و خودم این را سالها لمس کرده ام؛ انرژی فرد بالا می رود؛ حتی اگر زمانی بی حوصله هم باشی؛ به کسی برخورد میکنیم ؛ از تو توقع شادی و انرژی دارد ؛ پس ناخودآگاه سرحالتر وبهتر می شوی.
کسانی که دائم ورزش می کنند ؛ شناخت بهتری نسبت به خود و حتی دیگران پیدا میکنند؛ این را در کسانی که همیشه در حال ورزش هستند می توان دید و حتی پرسید؛ چون سطح انرژی آنها بالاتر از معمول قرار می گیرد و اگر در آن سطح نگهش دارند و بیشترش هم و بالاتر هم ببرندش؛ آگاهیها را بهتر دریافت میکنند و درک می کنند.
دوست داشتم از این ورزش بیشتر بدانیم سرچ کردم مختصر اینجاها هم می نویسم:
ضد افسردگی – تقویت ماهیچه های کمر و کمر درد و زانو درد دور می شویم- کم خطر است – تقویت هوش و حافظه و مانع از الزایمر – مفرح است – باعث کاهش چشمگیر وزن می شود- تقویت بینائی و دید می شود- در هر سنی می شود از این ورزش استفاده کرد- یکساعت بازی 200 تا 400 کالری سوخته میشود- در این ورزش جسم و ذهن باهم کار می کند.
چه ویو قشنگی داشت جایی که بازی انجام میشد. تمرکزتان درهر لحظه کاملا برایم مشهود بود.
چنان محو بازی خوبتان شده بود اصلا نفهمیدم که یکساعت گذشته است. آفرین
با یک قهرمان صحبت می کرد دقیقا حرفهای شما را می زد؛ می گفت قهرمانی خیلی سخت نیست ولی قهرمان ماندن سخت است ؛ اینکه روی سکو بروی آسان است اینکه روی سکو جایگاهت را حفظ کنی مهم است .
خیلی بازی خوب و لذت بخشی بود من خیلی منتظر بودم بازیتون رو ببینم چون خودم از طرفدارهای این بازی ام ونم دوست داشتم ببینم ری اکشنهاتون توی بازی چجوریه و عکس العملتون توی جاهای مختلف بازی چیه.
بنظرم این بازی خیلی درس داشت بخصوص اون دستی که استاد 10 امتیاز عقب بود و کامبک حرفه ایی زد.
درس دیگه ی خیلی مهمی که از استاد گرفتم این بود که در هیچ قسمت از بازی هرچقدر هم عقب بود بهونه نیورد مثلا یه جا راکت یه لحظه گیر کرد به لباسش، من اگه بودم قطعا میگفتم اخه چرا این اتفاق باید بیفته ولی خیلی ریلکس ادامه ی کار دادن و یکی از دلایل این کامبک های خوبی هم که میزنن حتی زمانی که خیلی عقب هستن هم همین کنترل ذهن و بهونه نیوردنه.
در مورد شانس هم خیلی جالب بود ک ما دلیل نتیجه رو گاهی شانس میدونیم که وقتی کل نتایج را روی دایره میذاریم، می بینیم کنترل ذهن چه تاثیری داشته و شانس چقدر دخیل بوده
راستی استاد خودتون رو واسه یه دست، بازی هیولا اماده کنید که حریفه مرد دست چپتون داره خودشو اماده میکنه🙌
وقتی میتونی ابر قهرمان بمونی ک خودت رو از دیروزت بهتر کنی
چون ممکنه گاهی دور و برت کسی نباشه ک از تو بهتر باشه و برات انگیزه بشه بیشتر رشد کنی،ولی اگه بخوای از دیروز خودت بهتر بشی،همیشه میتونی پیروزیتو حفظ کنی چون همیشه انگیزه ی قهرمان شدن داری
این کاری بود ک من تا ۲۰ سالگی انجام میدادم ولی اگاهانه نبود
هزارتا حرف دارم بگم بابته این فایل و فایل قبلی ولی نمیدونم چطوری بنویسمشون اما بولدهاشو مینویسم…
واقعا فک نمیکردم استاد حتی ب همسرشون وقتی بهونه میارن بگن مستر اکسکیوز.این خیلی درس داشت برای من.بهم نشون داد اگه بهونه گری عزیزترین هات رو بپذیری توی درونت و بگی اره خب حق داره حالش بد باشه چون شرایطش بده و اگه مث من شرایطش خوب بود حالش خوب بود موفق بود،اینجوری گند میزنی ب باورای خودت ،ب اینکه ماییم ک داریم میسازیم توی هرشرایطی و نه هیچ عامل دیگه ای.ماییم ک میتونیم از هر شرایطی بزرگتر باشیم و برسیم ب هدف یا نه…..و حتی وقتی جابجا میکنن جاشونو با خانم شایسته،از این جهت انجام میدنش ک نشون بدن خانم شایسته بابته اون موضوع میز ، مستر اکسکیوز بودن،وگرنه استاد هم باید این سمت میز میباخت !
اصلا هرچی بگم بابته این استثنا قائل نبودن در موردباور ب اینکه ماییم ک میسازیم،کم گفتم.هرچقد میخواد فشار روانی زیاد باشه توی محیط،تهش این ماییم ک یا اونارو ب نفع خودمون استفاده میکنیم یا ب ضرر خودمون……عروس رقصیدن بلد باشه،زمین کجم باشه ، تهش، رقصشو عالی از اب درمیاره
برای مثال من دوران راهنمایی تیزهوشان شرکت کرده بودم برای ورود ب دبیرستان،بجز کتابای درسیم هم کتاب دیگه ای نداشتم و بچه های تیزهوشان کلی کتاب داشتن ک از اونا سوال توی ازمون میومد مث محاسبه عمر هسته اتم و این چیزا ک حتی اسمش توی کتاب علوم ما نبود چ برسه مسائلش…معلم ما ی سوال داده بود ازش گفته بود همچین سوالایی میاد ولی راه حلو نداده بود….من سر جلسه ازمون،رسیدم ب یکی از این سوالا،یهو کپ کردم،متوجه شدم من شب توی خواب این صحنه رو دیدم ک سر جلسه هستم این سوال رو میرسم و توی خواب گزینه ج ک جوابش ۶ بود رو انتخاب میکنم……هنگ کردم ولی اعتماد کردم و گزینه ج رو پر کردم،بعد ازمون از بچه های تیزهوشان پرشیدن گفتن اره جواب گزینه ج میشد!!! میخوام بگم حتی لازم باشه خدا توی خواب تقلب میرسونه ک ب قول استاد ” حق ب حقدار برسه حتما” ب شرطی ک ما اولا بهونه نیاریم دوما عمل کنیم ….و من تیزهوشان قبول شدم! هیچ کس باور نمیکرد کتاب تست یا کتاب اضافی نداشته باشم و قبول شده باشم! یادمه مو ب مو کتابموم رو خونده بودم و باعث شده بود ی ادراک خاصی از هر کتاب داشته باشم و سوالا برام خیلی ساده بیاد….تمرکز تمرکز تمرکز همه چیزه (صدای استاد) …..توی ارشد هم رتبه ام شد تک رقمی فقط با همین روش،درحالیکه سال قبلش با همون شرایط و همون کتابا حتی مجاز هم نشده بودم!!!تفاوته من در یک سال .و جالب اینه هرزمان توی زندگیم متمرکز بودم،باعث شده ادم چند بُعدی باشم،تفریح کنم مطالعه کنم عبادت کنم رابطه داشته باشم و هر روز هر بخش از روزم رو ب انواع کارا بگذرونم ،ولی هروقت تمرکز نذاشتم،تک بُعدی شدم،چون همه چی کش میرفت و انرژیم نشت میرفت و حوصله هیچی نداشتم و بداخلاق میشدم و…مث سال اول ک فقط درس خوندم ولی مجاز هم نشدم،ولی سال دوم همه کاری کردم تک رقمی هم شدم،چون هرکاری میکردم حتی نماز،فقط تمرکزم روی اون بود
قشنگ یاد دوران قبل از ورود ب دانشگاهم افتادم ک از بازی توی کوچه تا مسابقات درسی و ….همیشه با هرچی ک در توانم بود با تمرکز کارمو انجام میدادم با اینکه توی خونه مشکلاتی پیش میومد ک براحتی میتونست تمرکز ذهنمو بگیره ازم…..ولی من اول بخاطر باورای مناسبی ک توی وجودم بود و دوم بخاطر اینکه همیشه ی صدای بلندی توی سرم بود ک میگفت نشون میدم ک من اول میشم ،میترکوندم ……
اما بعد ورود ب دانشگاه چون اشراف نداشتم چ باورا و نگرشای خوبی توی وجودم هست،با انواع ورودی ها بمباران شدم و باعث شد هر اتفاق ب ظاهر نازیبایی توی زندگیمون رو “”بهونه کنم”” واسه خوب انجام ندادن کارام.واسه اینکه تمام توانمو و تمرکزمو نزارم…..در سال های بعد هم ک ی روز تصمیم ب تغییر گرفتم،رفتم و رفتم و ترکوندم و عالی شدم دوباره،تا اینکه پدرم فوت شد و ی باور غلط در من شکل گرفت ک توی اوج موفقیتام ممکنه ی اتفاق دردناک رخ بده و من برای ۳ سال تمام با اینکه موفقیت میخواستم و براش هرکاری میکردم ولی اصلا درِ دریافت رو باز نمیکردم در وجودم چون ته وجودم این بود ک “نه” ،نمیخوامش .اگه وارد اون اوج شادی بشم ممکنه اینبار مادرم فوت کنه یا هرچیزی شبیه ب این…..و از اونجایی ک نمیدونستم این باور در من هست،اومدم دوباره شروع کردم ودقیقا توی اوج بود ک برای خواهرم ی اتفاق تلخ رخ داد جوری ک من مجبور شدم تایم زیادمو برای خانواده بزارم اما همچنان مث سری قبلی تمرکزم سر جاش بود ،کمی هم اون “نه” رو ب “اره میخوام دریافت کنم نتیجه تمرکزم رو” تبدیل کرده بودم،ولی اینبار هم خودم تهش همه رو رد کردم گفتم نه نمیخوام……….
تا اینکههههههههههههههههههههه
این همه مدته دنبالِ ی باور حسابی برای جایگزین کردن بودم ،چون باورایی مث همه اخرش میمیریم یا سرنوشت دیگران ربطی ب موفقیت ما نداره و این چیزا ک هیچ کدوم کاملا اون باور خرابم رو اصلاح نمیکردن و نمیتونستم تهش مث بچگیا بگم اره میخوامش و واقعا قلبمو اماده دریافت بزارم و میخواستم هیچ تغییر جدیدی توی زندگیم رخ نده ولی برای اینکه پژمرده نشم خیلی فعالیت های مرتبط انجام میدادم
ک ی نکته توی بازی استاد و خانم شایسته برای من شد باور جایگزین!✌✌✌
این قانون ک اگه طرف مقابل حواسش نباشه،توپ رو میزنن و امتیاز میگیرن……
برای من حکم رفتار کائنات و خدا رو داشت با من،انگار یهو یکی بم گفت پریا
میخوای بهونه بیار و مستر اکسکیوز شو
اوکی
هم تو میمیری تهش
هم تمام نسل قبل و بعدت
تهش چیزی ک میمونه اینه ک توی این جهانی ک همه مدل موضوعی داخلش هست،هرکدومتون چسبیدین ب تمرکز روی چ چیزایی و هدف اصلی زندگی رو انجام دادین یا نه
حالا خود دانی
زمان داره میره و برای کسی واینمیسته ( منتظر نشدن برای اینکه حریف بازی اماده بشه)
پس
نه خودت بخاطر بهونه هایی ک هیچ ربطی ب موفق شدن تو ندارن ،هدفتو بزا کنار
نه بخاطر کسایی ک برات عزیزن ولی اخلاقشون مستر بهونه اس،و تو میگی کاش اونام شاد باشن تا من بتونم پیش برم،دست از هدفت بردار!!!
مث اینه استاد بگه دیگه agressive بازی نمیکنم چون مریم جان بهونه میاره ک شرایطم خوب نیس اینور میز!!!!!!!و نتیجه اش چی میشه اگه اینکارو کنن؟ میشن مث من ک میدونن مهارت دارن برنده شدن رو خلق کنن کاملا خلق کردن بارها و یقین دارن،ولی بگن نه ولش کن،چ اهمیتی داره،بیخیال،زندگی خوبه،منم ک میدونم مهارت دارم،کافیه پس…..درحالیکه زمان خواهد گذشت و عمر تمام خواهد شد و فرصتی ک هدف ازش فقط نتیجه و برنده شدن نبود،هدف ازش رشد بود بواسطه ی اهداف جدید،تموم شده و تحت هیچ شرایطی هم تکرار نخواهد شد……
واقعا الان میفهمم یعنی چی زندگی مث ابیِ ک توی کف دستت گرفتی و تموم خواهد شد
پس بچش اون اب رو
قبل از اینکه از لای انگشتات ب هربهانه ای بریزه زمین و فقط حسرتش و تشنگیش بمونه……
گاهی وقتا مث الانه من
باور غلط خفنی نداری توی یسری موارد
و حسابی باورات خوبن و اتفاقای خوبم بلدی رقم بزنی
اما خودت همون اتفاقا رو عمدا رد میکنی
میگی اره میدونم اینارو دقیقا خودم خلق کردم
ولی میخوام توی همین زندگی بمونم
ولش کن
و نمیدونی چ باوری داشته باشی ک اون حس موندن توی نقطه امنت رو عمیقا پر کنه،چون خیلیاشون زورشون ب پای اون باور منفی نمیرسه و همش میگی اره میدونم ولی نمیخوام
و واقعا دیگه باورت هم نمیشه ک هدف اصلی زندگی لذت بردن و طعم رشد رو چشیدن باشه،فک میکنی نه بابا زندگی این نمیتونه باشه چون مساویه با اهمیت ندادن ب زندگی! باید بشینی برای بدبختیا ی راه حل پیدا کنی ،تمرکزروی تفریح ب چ دردم میخوره اخه….
و اینجاس ک دیدن زندگی از بیرون،یهو همه اش رو درهم میشکنه و عوض میشی و میگی حالا دیگه همشو میخوام😍😍😍
“این باور امروز،و اون باور دیروز ک حرف استاد رو توی کامنت دوستان دیدم ک توی دنیا همه چی وجود داره،همه مدل اتفاق،این تویی ک تصمیم میگیری ب کدوماشون توجه کنی و وارد کدوم وادی بشی،بشدت کنار هم باعث شد من در دریافت رو باز کنم و اجازه بدم قبل تموم شدن عمرم،خلق هایی ک خیلی توشون ماهرم رو بچشم”
استاد ممنونتونم هم شما هم خانم شایسته عزیزم ک کلی حرف دارم واسه درسایی ک ازشون توی این بازی گرفتم ،اینکه چقد حس ی مرکزیت متمرکز و پر از ارامش رو ب ادم منتقل میکنن با اون سکوت پر مفهومشون و….❤❤❤دوستتون دارم💗
مرسی از شما بخاطر کامنتتون چون باعث شدین چیزی ک خودم بهش نیاز داشتم مرور کنم رو امروز با دیدن کامنت شما ببینم و مرور کنم!!!! اینجوری تک تک کارامون بهم وصله!!! و دستای خدا میشیم بی اونکه بدونیم!
🤣🤣🤣🤣 فقط دقیقه @۳۷:۴۰ 🤣🤣🤣 چه حرصی از آدم درمیاری استاد! 🤣🤣 پودر کردی مریم خانومُ 🤣🤣🤣 استاده تضعیف روحیه حریف هستیا 🤣🤣 همیشه شما توپا رو، جمع می کنی، من لذت می برم دوش می گیرم می پرم تُو دریاچه، همیشه باید توپا رو، جمع کنی 🤣🤣🤣 ولی خدایی مهارت بازیه مریم خانم فوق العاده اس و ماشالا چه کنترل ذهن و روحیه ای داره در مقابل این تضعیف روحیه ای که سعی کردی به مریم خانم بدی 👍👌😊 چه آبشارایی رو آبشارت میزنه 😲👏👏👏👏👏 ماشالا مریم خانوم 👌 عالی بود 🌺🦋
غافل از اینکههههه اینو از استادم یاد گرفتم که همین میتونه خیلی منو جلو میبره..
و من یکی از بزرگترین پاشنه آشیلامو که همون عادی شدن امور برام و عدم شکرگزاری بود رو پیدا کردممم..
خداااا روووو شکررر..
دوست دارم منم همیشه در همه ی موارد ندید بدیدترین ادم دنیا باشم و همیشه همه موارد برام تازگی داشته باشههه..
فایل پر از نکات عالی دیگه بودد که دوستان زحمت میکشن و مینویسن و منم ازش بهره میبرم، ولی دوست داشتم من فقط به این نکته که پاشنه اشیل من بوده تا به الان اشاره کرده باشمم..
دوستتون دارم..💓💓
در پناه خدا هر روزتون بهتر و عالی تر از دیروزتون باشههه
استاد خداییش نامردیه شما یه جورایی دارین نمیدونم اسمشو چی بزارم مثلا از جنگ نرم استفاده میکنید
به شخصه چون خودم ورزشکارم میگم
شمردن نتیجه ها با صدای بلند مخصوصا اگر حریفت عقب باشه و شما هی با صدای بلند بگی 18 به 12 من رو اعصابش خیلی فشار میاد شاید شما نفهمی ولی کاملا تمرکزش رو بهم میریزی و اعصابش خورد میشه و یه جورایی عصبانی میشه.
اصلا کلا حرف زدن و شنیدن توی پینگ پنگ
یه جور به هم ریختگی تمرکزه و گاهی اوقات اخطار داره و داور میتونه اخطار بده که چرا داری تمرکز حریفت رو بهم میریزی.
به شخصه از بازی مریم خانوم که توی این دوقسمت رونمایی هم شدند بیشتر خوشم اومد و مطمئنم اگه شما استاد عزیزم؛ شمارش رو توی ذهنتون انجام بدین و تمرکز مریم خانوم رو با سر و صدا و جیغ و دارتون به هم نزنین دیگه مجبورین برا همیشه شما اخر بازی توپ هارو جمع کنین.😂😂😂😂😂😙😙
در کل سرگرمی خوبیه .توی جنگل .روی دریا.زیر بارون.با عشقت.یه تفریح سالم.بعدشم یه آب تنی و یه بخور بخور خوشمزه.به به
اول که بازی شروع شد باخودم گفتم این سری مثل سری قبله دیگه نکته نداره که بخوام بهش توجه کنم ولی وقتی یذره گذشت کم کم نکته ها اوممدن یاداوری یه سری چیزا اومدن حتی تونستم خودمو جای مریم بزارم و نقطه ضعف ها و پاشنه های اشیلم بهم یاداوری شد که من اگر جای مریم بودم چجوری با وجود باخت میتونستم دوباره لبخندبزنم اصلا .. تا کل روز عصبی بودم .. خیلی چیزای خوبی برام یاداوری شد خیلی خیلی عالی بود این بازی
میخوام چیزای جدیدی رو که درک کردم و فهمیدم بازم واسه خودم یاداوری کنم :
۱- (قانون تکامل)
این بازی واقعا ذهن و رشد میده چقدر لحظه های اخر کنترل ذهن سخته و این کار و هرروز انجام دادن تا ساالها ادامه دادن هربار توانایی ذهن و بیشتر میکنه هربار ذهن و قوی تر میکنه .. این بازی تمرین کنترل ذهن و هنر تمرکز ذهن بصورت شدیییید هست و این خیلی خیلی رشد دهنده س . در مورد خودم یاد باشگاه افتادم و اون روزایی که رفتم باشگاه واسم مرور شد .. من روزای اول خیلی برام با دستکاه و وزنه کارکردن سخت بود اما بخودم میگفتم استراخت میکنم باز دوباره ادامه میدم داشتم رو قانون تکامل کارمیکردم روو کمال گراییم کار میکردم و بخودم میگفتم اینایی که انقدر راحت بالای ۵۰ کیلو وزنه میزنن اینا از روز اول که این توانایی رو نداشتن توام میتونی اما اروم اروم با ادامه دادن ..بادرک قانون تکامل ،و درواقع یادم افتاد که باشگاه برای من یاداوری قانون تکامل بود چون عجول بودنم یکی از اصلی ترین پاشنه های اشیل منه و الان خیلی بهتر شدم نسبت به قبل خیلیییی بهتر شدم و باخودم داشتم میگفتم من بعدکرونا باید دوباره برم باشگاه چون قانون تکامل رو و نتیجه ش رو میتونم با چشمام ببینم و برام یجورایی ملموس میکنه چون به چشمم میبینم که هرهفته دارم وزنه سنگین تر برمیدارم و قانون تکامل رو واضح بهم یاداوری میکرد درحالیکه من با لذت پیشرفت میکردم نه با زجر چون داشتم هرروز رو ذذهنم کار میکردم و هرروز بخودم قانون تکامل و یاداوری میکردم . خیلی خیلی درک این قانون میتونه ازم انسان خونسردتر و باایمان تر و شادتری بسازه انسانی که تمرکز داره اما با ارامش .. مثل مریم که بازی میکنه تمرکزی و حرفه ای اما ارامش داره خیلی زیااااد .. این چیزی به غیر از کنترل ذهن و یاداوری قانون نیس .
۲_ (تمرکز روی یک نقطه)
من اینو فهمیدم که وقتی ادم یکاری روشروع میکنه اولش شاید تمرکزش کمتر باشه فشار ذهنی کمتر و سرعت کمتره اما با گذر زمان و رسیدن به مراحل بالاتر فشار ذهنی بالاتره واین درواقع خیلی خوبه چوون بواسطه ی این فشار ذهنی تمرکز بیشتر میشه و به نسبت سرعت بالاتر میشه .. استرس به مقداری که مارو وادار به تمرکز بیشتر کنه نه تنها بد نیس بلکه خیلی هم خوب و عالیه وکمک کننده س ..
۳_(I CAN CREATE ANY THING I WANT)
نکته ی جدیدی که اومد به ذهنم این بود که اصلا تو این بازی مشخص نیس کی اخرش میبره چون هرلحظه داری یه مدل حرکت متفاوت میزنی و هربار نتیجه متفاوت از نتیجه ی ضربه ی قبله فارغ از اینکه تا قبلش چه حرکتی زدی ، الان هر ضربه ایکه بزنی نتیجه میتونه متفاوت باشه چقدر دقیق و عالی داره شیوه ی ارسال فرنکاس ها رو میگه،
فارغ ازینکه در لخظه ی قبل در روز قبل چه فرنکاسی فرستادی خوب یا بد خواسته یا ناخواسته میتونی در لحظه ی (الان) فرنکانستو تغییر بدی و نتیجه رو هم عوض کنی .. این کار برای ما توزندگیمون هرلحظه داره اتفاق میفته .. ما در هر لحظه داریم فرنکانس ها ی مختلف میفرستیم حالا نقش این اگاهی ها اینه که بلد میشی کنترل فرنکانس هاتو دستت بگیری و اون فرنکاسی که میخوای رو بفرستی و مطابق با اون طبق قانون ثابت جهان نتیجه رو دریافت کنی .. اما زمانی که اگاهی نداری و بلد نیستی فکرهای خواسته و ناخواسته میان و میرن و تو هیچ کنترلی روشون نداری و درواقع اون افکار هستن که دارن تو رو مدیریت میکنن نه تو اونارو و چقدر فرقه بین اگاه بودن و جاهل بودن ،بین کنترل داشتن روی ذهن و کنترل نداشتن، بین خلق خواسته ها اونجوری که خودت میخوای و یا خلق ناخواسته ها ، بین باور کردن و باور نکردن ،بین ایمان اوردن و ایمان نیاوردن،بین خوشبختی و بدبختی ..
پس هیچکس نمیتونه تعیین کنه که در اخر کی برنده س یا بازنده ..فقط خود شخص میتونه انتخاب کنه با استفاده از قانون .مهم نیس در گذشته چه فرنکاسی فرستادی الانو دریاب فقط الان.
۳_(توجه به خواسته ها)
یادم اومد که هرچقدر من بتونم تمرکزمو روی خودم بزارم خود بخود توجه وتمرکزم از عوامل بیرونی برداشته میشه
لازم نیس بجنگم باید یادبگیرم که تمرکزمو فقط و فقط روی خودم بزارم .(گاهی اگه میبینم سرم خیلی تو زندگی مردمه بجای انتقاد کردن و قضاوت کردن و کلنجار رفتن درمورد کاراشون و رفتاراشون باید یاد بگیرم باید اگاهانه ذهنمو کنترل کنم که تمرکزمو روی خودم بزارم ،هرچقدر بیشتر مشغول خودم باشم ازدیگران بهتر وراحت تر غافل میشم ، اینو هرروز باید بخودم بگم )
۴_ (متوجه دو تا پاشنه اشیل درخودم شدم )
۱. اولی اینه که من همیشه از کارای ذهنی تو بچکی بدم میومد و این ادامه داشت تا دبیرستان و.. نمیدونستم چرا انقدر بدم میاد و دوس داشتم کارای فنی انجام بدم کارای یدی که بادست و فیزیکم در ارتباط باشه . با دیدن این بازی دلیلشو فهمیدم .چون همیشه فشار اوردن ب ذهنم برام خیلی سخت بود فکر کردن در مورد انجام یه کار خیلی برام سخت بود فکر میکردم باید ذهنم اکبند بمونه تا ارامشم حفظ بشه . چون نمیدونستم مشکل کجاست و چجوری باید حلش کنم پس صورت مسئله رو پاک کردم و اشغالارو گذاشتم زیر مبل تا دیده نشن ! من سالها مشغول کار یدی بودم و فکر میکردم سختی فیزیکی کشیدن هنره و زمانی که خیلی خسته شدم و رها کردمش حالا متوجه اون باور غلطی شدم که داشتمش اما نمیدونستم چیه : باوری که تو لایه های زیرین وجودم میکفت نرگس بی مسئله بودن ینی خوشبختی اینکه نخوای از قدرت ذهنت استفاده کنی اینکه نخوای یاد بگیری مسائل رو حل کنی و مسئله رو کلن حذف کنی ، نخیر بی مسئلگی خوشبختی نیست عزیزم ،حل کردن مسئله س که میتونه خوشبختی خلق کنه …
اره حل کردن مسئله کار همه نیست اما من خواستم و ازوقتی تصمیم گرفتم بااین اگاهی های ناب استفاده کنم دارم در ابعاد کوچیک مسائلی رو حل میکنم و چقدر احساس خوبی داره از قدرت ذهن استفاده کردن و ذهن و هربار و هربار قوی تر کردن .. چقدر حس خوبیه بدونی خداکنارته و از زمانی که ازش بخوای تو حل اون مسئله کمکت میکنه و چقدر من درارامش دارم مسائلم رو حل میکنم و لذت میبرم و هربار خودباوریم بیشتر میشه ..
۲. دومیش اینه که من همیشه افتخارم این بوده که ادم حسودی نیستم و خودمو که گذاشتم جای مریم احساس کردم که نههه اینطوریام که فکر میکنی نیس قشنگم
زمانی میتونی بگی حسادت نمیکنی که بتونی طرف مقابلتو تحسین کنی ..اول جدیش نگرفتم گفتم من از موفقیت دیگران خیلیخوشحال میشم اما چندروزیه که از طریق نشانه های مختلف احساس میکنم هربار مثلا ماشین فلانی رو تحسین میکنم خونع ی فلانی رو تحسین میکنم اون ته تهای وجودم یذره احساسم بد میشه ینی فعلا داره ازخودش مقاومت نشون میده اما من انقدر باید ادامه بدم انقدر باید با وجود مقاومتم هرجایی که رفتم خوبی ها و موفقیت های دیگرانو تحسین کنم که بعد از چند مدت ذهنم باهام یار بشه و بپذیره ، فکر میکنم تنها راهش همینه و خیلی خوشحالم که دارم چیزهایی رو تووجودم کشف میکنم که سالها بوده ااما من اصلا از وجودشون خبر هم نداشتم .
۵_(قانون تضاد)
خشم استاد این نکته رو یادم انداخت که من یجاهایی هم میخوام یچیزی ر وحل کنم هم مقاومت دارم و چون نمیدونم چه شکلی ذهنمو کنترل کنم و نمیخوام بپذیرم که نمیتونم اینو حل کنم پس باعث میشه من عصبی بشم
این خشم میشه یک تضاد که منو وادار به خواستن میکنه وادار به اینکه بخام راه حلو پیدا کنم. قانون قدرت تضاد رو میشه به وضوح تو این بازی دید ، واقعا انگیزه ای که تضاد میده هیچوقت موفقیت نمیده
حالا میفهمم چرا سازوکار جهان با تضاد میره جلو چون تاثیرش خییلی زیاده چون به شدت به نفع و خیر بشریته
چون پشت این تضادها نعمت هایی نهفته س به خاطر همین تضاد ها بیشتررین راحتی ها برای بشر فراهم شده . چه زیبا گفت خدای حکیم من (بسا چیزایی که اصللا خوشم نمیاد اما ب شدت خیره برام )
بنظرم کنترل ذهن موقع شکست خیلی راحت تره تا زمانی که تو موفق شدی و همه چی اوکیه ، چون وقتی موفق میشی هیچ فشاری بهت وارد نیس عملا هیچ تضادی نیس که اون انگیزه ایجاد بشه پس بقول استاد اونی که میتونه چندبار پشت سرهم برنده بشه خیلی خیلی تو کنترل ذهنش قویه، کنترل ذهن زمانی که هیچ تضادی نیس خیلی خیلی کار سخت تریه
تضاد ها نشونه باخودشون دارن اما موفقیت ها فریب دهنده ن.. اونی که توراحتی زمانی که به هیچ تضادی برنخورده میتونه ذهنشو کنترل کنه و بره ب مراتب بالاتر اون نشان از یه خود باوری و عزت نفس فوق العاده داره! اره این ینی خودباوری این ینی ایمان به خود و خدای خود
این بازی بازی اعتماد بنفسه بازی خودباوریه خدای من چقدر بهم متصل ان قوانین، انگار تو یه زمینه وقتی قوی میشی خود بخود توابعاد دیگم قوی میشی وقتی انسان فقط یه قانون رو درک کنه و اونو ادامه بده همون یه قانون تمام قوانینو در خودش داره .. همین کنترل ذهن انگار تمام چیزیه که باید یاد بگیریم
۶_(خواسته ت رو تعیین کن اما روش تعیین نکن)
این بازی عشق استاد بوده همیشه تورویاش بوده اما هیچوقت فکرش رو نمیکرد که از راحت ترین راه در دسترس ترین راه ساده ترین راه هررروز عشقش رو تجربه کنه اینکه عزیز دلش میل ب بازی داره و دراین حد مشتاقانه و قدرتمند بازی میکنه همون اعتماد کردن بخدا و تعیین نکردن راه رسیدن به خواسته س.. (هرکس به خداوند اعتماد کنه خداوند از جایی که گمان نمیبره به خواسته ش میرسونه)
۷_(زندگی در لحظه)
این برام خیلی عجیب بود که دوطرف جوری دارن جدی و با تمرکز بازی میکنن انگار این بازی اولین و اخرین بازیشونه ، هررروز انگار اولین و اخریشه هررروز… این ینی بودن در لحظه و نبودن در هیچ جای دیگه نبودن در هیچ چیز دیگه ، زندگی در همین لحظه س و بس!!! واقعا استاد باورنکردنیه تااین حد بودن در لحظه ی حال واقعا شما دونفر قابل تحسینید
چقدر خوشبختم که استادی مثل شما دارم من بخودم میبالم که استاد بزرگی مثل شما و مریم عزیزم دارم چرا که انسانهای بزرگ استادان بزرگی دارند خداایا شکرت هزار بار شکرت و در لحظات پایانی :
۸-(قانون احساس خوب = اتفاقات خوب)
کسی که میبازه میتونه دوباره بازی کنه تا با احساس بازنده بودن با احساس بد نره به تخت خواب !!!
قانون اخر صرفا بخاطر دور کردن احساس بد از رقیب گذاشته شده و این چیزی نیست جز یک عشق خالص و بی قید وشرط……………………………………!
سلام
به چالش کشیدن خود، آن هم آدم با دستان خودش، خودش را محک بزن،خیلی عالیه .
وقتی آدم مسابقه میده ، تواناییهای خودش را محک میزنه ، می تونه از آنها خیلی استفاده کنه و در کارهای دیگرش استفاده کند؛ چون بیشتر از خودش شناخت پیدا میکنه چه جسمی و چه روحی.
ورزش کردن باعث میشه که فرکانس بالاتر رود ؛ کسانی که به طور مداوم ورزش می کنند آدمهای شاد تری هستند و خودم این را سالها لمس کرده ام؛ انرژی فرد بالا می رود؛ حتی اگر زمانی بی حوصله هم باشی؛ به کسی برخورد میکنیم ؛ از تو توقع شادی و انرژی دارد ؛ پس ناخودآگاه سرحالتر وبهتر می شوی.
کسانی که دائم ورزش می کنند ؛ شناخت بهتری نسبت به خود و حتی دیگران پیدا میکنند؛ این را در کسانی که همیشه در حال ورزش هستند می توان دید و حتی پرسید؛ چون سطح انرژی آنها بالاتر از معمول قرار می گیرد و اگر در آن سطح نگهش دارند و بیشترش هم و بالاتر هم ببرندش؛ آگاهیها را بهتر دریافت میکنند و درک می کنند.
دوست داشتم از این ورزش بیشتر بدانیم سرچ کردم مختصر اینجاها هم می نویسم:
ضد افسردگی – تقویت ماهیچه های کمر و کمر درد و زانو درد دور می شویم- کم خطر است – تقویت هوش و حافظه و مانع از الزایمر – مفرح است – باعث کاهش چشمگیر وزن می شود- تقویت بینائی و دید می شود- در هر سنی می شود از این ورزش استفاده کرد- یکساعت بازی 200 تا 400 کالری سوخته میشود- در این ورزش جسم و ذهن باهم کار می کند.
چه ویو قشنگی داشت جایی که بازی انجام میشد. تمرکزتان درهر لحظه کاملا برایم مشهود بود.
چنان محو بازی خوبتان شده بود اصلا نفهمیدم که یکساعت گذشته است. آفرین
با یک قهرمان صحبت می کرد دقیقا حرفهای شما را می زد؛ می گفت قهرمانی خیلی سخت نیست ولی قهرمان ماندن سخت است ؛ اینکه روی سکو بروی آسان است اینکه روی سکو جایگاهت را حفظ کنی مهم است .
در پناه خدای عادل
سلام
خیلی بازی خوب و لذت بخشی بود من خیلی منتظر بودم بازیتون رو ببینم چون خودم از طرفدارهای این بازی ام ونم دوست داشتم ببینم ری اکشنهاتون توی بازی چجوریه و عکس العملتون توی جاهای مختلف بازی چیه.
بنظرم این بازی خیلی درس داشت بخصوص اون دستی که استاد 10 امتیاز عقب بود و کامبک حرفه ایی زد.
درس دیگه ی خیلی مهمی که از استاد گرفتم این بود که در هیچ قسمت از بازی هرچقدر هم عقب بود بهونه نیورد مثلا یه جا راکت یه لحظه گیر کرد به لباسش، من اگه بودم قطعا میگفتم اخه چرا این اتفاق باید بیفته ولی خیلی ریلکس ادامه ی کار دادن و یکی از دلایل این کامبک های خوبی هم که میزنن حتی زمانی که خیلی عقب هستن هم همین کنترل ذهن و بهونه نیوردنه.
در مورد شانس هم خیلی جالب بود ک ما دلیل نتیجه رو گاهی شانس میدونیم که وقتی کل نتایج را روی دایره میذاریم، می بینیم کنترل ذهن چه تاثیری داشته و شانس چقدر دخیل بوده
راستی استاد خودتون رو واسه یه دست، بازی هیولا اماده کنید که حریفه مرد دست چپتون داره خودشو اماده میکنه🙌
منتظر جلسات بعد با عشق هستیم💗
وقتی میتونی ابر قهرمان بمونی ک خودت رو از دیروزت بهتر کنی
چون ممکنه گاهی دور و برت کسی نباشه ک از تو بهتر باشه و برات انگیزه بشه بیشتر رشد کنی،ولی اگه بخوای از دیروز خودت بهتر بشی،همیشه میتونی پیروزیتو حفظ کنی چون همیشه انگیزه ی قهرمان شدن داری
این کاری بود ک من تا ۲۰ سالگی انجام میدادم ولی اگاهانه نبود
استاد مطمنم اگه باقویتریت ادم جهان بازی کنی میبری خیلی عالی بود
هزارتا حرف دارم بگم بابته این فایل و فایل قبلی ولی نمیدونم چطوری بنویسمشون اما بولدهاشو مینویسم…
واقعا فک نمیکردم استاد حتی ب همسرشون وقتی بهونه میارن بگن مستر اکسکیوز.این خیلی درس داشت برای من.بهم نشون داد اگه بهونه گری عزیزترین هات رو بپذیری توی درونت و بگی اره خب حق داره حالش بد باشه چون شرایطش بده و اگه مث من شرایطش خوب بود حالش خوب بود موفق بود،اینجوری گند میزنی ب باورای خودت ،ب اینکه ماییم ک داریم میسازیم توی هرشرایطی و نه هیچ عامل دیگه ای.ماییم ک میتونیم از هر شرایطی بزرگتر باشیم و برسیم ب هدف یا نه…..و حتی وقتی جابجا میکنن جاشونو با خانم شایسته،از این جهت انجام میدنش ک نشون بدن خانم شایسته بابته اون موضوع میز ، مستر اکسکیوز بودن،وگرنه استاد هم باید این سمت میز میباخت !
اصلا هرچی بگم بابته این استثنا قائل نبودن در موردباور ب اینکه ماییم ک میسازیم،کم گفتم.هرچقد میخواد فشار روانی زیاد باشه توی محیط،تهش این ماییم ک یا اونارو ب نفع خودمون استفاده میکنیم یا ب ضرر خودمون……عروس رقصیدن بلد باشه،زمین کجم باشه ، تهش، رقصشو عالی از اب درمیاره
برای مثال من دوران راهنمایی تیزهوشان شرکت کرده بودم برای ورود ب دبیرستان،بجز کتابای درسیم هم کتاب دیگه ای نداشتم و بچه های تیزهوشان کلی کتاب داشتن ک از اونا سوال توی ازمون میومد مث محاسبه عمر هسته اتم و این چیزا ک حتی اسمش توی کتاب علوم ما نبود چ برسه مسائلش…معلم ما ی سوال داده بود ازش گفته بود همچین سوالایی میاد ولی راه حلو نداده بود….من سر جلسه ازمون،رسیدم ب یکی از این سوالا،یهو کپ کردم،متوجه شدم من شب توی خواب این صحنه رو دیدم ک سر جلسه هستم این سوال رو میرسم و توی خواب گزینه ج ک جوابش ۶ بود رو انتخاب میکنم……هنگ کردم ولی اعتماد کردم و گزینه ج رو پر کردم،بعد ازمون از بچه های تیزهوشان پرشیدن گفتن اره جواب گزینه ج میشد!!! میخوام بگم حتی لازم باشه خدا توی خواب تقلب میرسونه ک ب قول استاد ” حق ب حقدار برسه حتما” ب شرطی ک ما اولا بهونه نیاریم دوما عمل کنیم ….و من تیزهوشان قبول شدم! هیچ کس باور نمیکرد کتاب تست یا کتاب اضافی نداشته باشم و قبول شده باشم! یادمه مو ب مو کتابموم رو خونده بودم و باعث شده بود ی ادراک خاصی از هر کتاب داشته باشم و سوالا برام خیلی ساده بیاد….تمرکز تمرکز تمرکز همه چیزه (صدای استاد) …..توی ارشد هم رتبه ام شد تک رقمی فقط با همین روش،درحالیکه سال قبلش با همون شرایط و همون کتابا حتی مجاز هم نشده بودم!!!تفاوته من در یک سال .و جالب اینه هرزمان توی زندگیم متمرکز بودم،باعث شده ادم چند بُعدی باشم،تفریح کنم مطالعه کنم عبادت کنم رابطه داشته باشم و هر روز هر بخش از روزم رو ب انواع کارا بگذرونم ،ولی هروقت تمرکز نذاشتم،تک بُعدی شدم،چون همه چی کش میرفت و انرژیم نشت میرفت و حوصله هیچی نداشتم و بداخلاق میشدم و…مث سال اول ک فقط درس خوندم ولی مجاز هم نشدم،ولی سال دوم همه کاری کردم تک رقمی هم شدم،چون هرکاری میکردم حتی نماز،فقط تمرکزم روی اون بود
قشنگ یاد دوران قبل از ورود ب دانشگاهم افتادم ک از بازی توی کوچه تا مسابقات درسی و ….همیشه با هرچی ک در توانم بود با تمرکز کارمو انجام میدادم با اینکه توی خونه مشکلاتی پیش میومد ک براحتی میتونست تمرکز ذهنمو بگیره ازم…..ولی من اول بخاطر باورای مناسبی ک توی وجودم بود و دوم بخاطر اینکه همیشه ی صدای بلندی توی سرم بود ک میگفت نشون میدم ک من اول میشم ،میترکوندم ……
اما بعد ورود ب دانشگاه چون اشراف نداشتم چ باورا و نگرشای خوبی توی وجودم هست،با انواع ورودی ها بمباران شدم و باعث شد هر اتفاق ب ظاهر نازیبایی توی زندگیمون رو “”بهونه کنم”” واسه خوب انجام ندادن کارام.واسه اینکه تمام توانمو و تمرکزمو نزارم…..در سال های بعد هم ک ی روز تصمیم ب تغییر گرفتم،رفتم و رفتم و ترکوندم و عالی شدم دوباره،تا اینکه پدرم فوت شد و ی باور غلط در من شکل گرفت ک توی اوج موفقیتام ممکنه ی اتفاق دردناک رخ بده و من برای ۳ سال تمام با اینکه موفقیت میخواستم و براش هرکاری میکردم ولی اصلا درِ دریافت رو باز نمیکردم در وجودم چون ته وجودم این بود ک “نه” ،نمیخوامش .اگه وارد اون اوج شادی بشم ممکنه اینبار مادرم فوت کنه یا هرچیزی شبیه ب این…..و از اونجایی ک نمیدونستم این باور در من هست،اومدم دوباره شروع کردم ودقیقا توی اوج بود ک برای خواهرم ی اتفاق تلخ رخ داد جوری ک من مجبور شدم تایم زیادمو برای خانواده بزارم اما همچنان مث سری قبلی تمرکزم سر جاش بود ،کمی هم اون “نه” رو ب “اره میخوام دریافت کنم نتیجه تمرکزم رو” تبدیل کرده بودم،ولی اینبار هم خودم تهش همه رو رد کردم گفتم نه نمیخوام……….
تا اینکههههههههههههههههههههه
این همه مدته دنبالِ ی باور حسابی برای جایگزین کردن بودم ،چون باورایی مث همه اخرش میمیریم یا سرنوشت دیگران ربطی ب موفقیت ما نداره و این چیزا ک هیچ کدوم کاملا اون باور خرابم رو اصلاح نمیکردن و نمیتونستم تهش مث بچگیا بگم اره میخوامش و واقعا قلبمو اماده دریافت بزارم و میخواستم هیچ تغییر جدیدی توی زندگیم رخ نده ولی برای اینکه پژمرده نشم خیلی فعالیت های مرتبط انجام میدادم
ک ی نکته توی بازی استاد و خانم شایسته برای من شد باور جایگزین!✌✌✌
این قانون ک اگه طرف مقابل حواسش نباشه،توپ رو میزنن و امتیاز میگیرن……
برای من حکم رفتار کائنات و خدا رو داشت با من،انگار یهو یکی بم گفت پریا
میخوای بهونه بیار و مستر اکسکیوز شو
اوکی
هم تو میمیری تهش
هم تمام نسل قبل و بعدت
تهش چیزی ک میمونه اینه ک توی این جهانی ک همه مدل موضوعی داخلش هست،هرکدومتون چسبیدین ب تمرکز روی چ چیزایی و هدف اصلی زندگی رو انجام دادین یا نه
حالا خود دانی
زمان داره میره و برای کسی واینمیسته ( منتظر نشدن برای اینکه حریف بازی اماده بشه)
پس
نه خودت بخاطر بهونه هایی ک هیچ ربطی ب موفق شدن تو ندارن ،هدفتو بزا کنار
نه بخاطر کسایی ک برات عزیزن ولی اخلاقشون مستر بهونه اس،و تو میگی کاش اونام شاد باشن تا من بتونم پیش برم،دست از هدفت بردار!!!
مث اینه استاد بگه دیگه agressive بازی نمیکنم چون مریم جان بهونه میاره ک شرایطم خوب نیس اینور میز!!!!!!!و نتیجه اش چی میشه اگه اینکارو کنن؟ میشن مث من ک میدونن مهارت دارن برنده شدن رو خلق کنن کاملا خلق کردن بارها و یقین دارن،ولی بگن نه ولش کن،چ اهمیتی داره،بیخیال،زندگی خوبه،منم ک میدونم مهارت دارم،کافیه پس…..درحالیکه زمان خواهد گذشت و عمر تمام خواهد شد و فرصتی ک هدف ازش فقط نتیجه و برنده شدن نبود،هدف ازش رشد بود بواسطه ی اهداف جدید،تموم شده و تحت هیچ شرایطی هم تکرار نخواهد شد……
واقعا الان میفهمم یعنی چی زندگی مث ابیِ ک توی کف دستت گرفتی و تموم خواهد شد
پس بچش اون اب رو
قبل از اینکه از لای انگشتات ب هربهانه ای بریزه زمین و فقط حسرتش و تشنگیش بمونه……
گاهی وقتا مث الانه من
باور غلط خفنی نداری توی یسری موارد
و حسابی باورات خوبن و اتفاقای خوبم بلدی رقم بزنی
اما خودت همون اتفاقا رو عمدا رد میکنی
میگی اره میدونم اینارو دقیقا خودم خلق کردم
ولی میخوام توی همین زندگی بمونم
ولش کن
و نمیدونی چ باوری داشته باشی ک اون حس موندن توی نقطه امنت رو عمیقا پر کنه،چون خیلیاشون زورشون ب پای اون باور منفی نمیرسه و همش میگی اره میدونم ولی نمیخوام
و واقعا دیگه باورت هم نمیشه ک هدف اصلی زندگی لذت بردن و طعم رشد رو چشیدن باشه،فک میکنی نه بابا زندگی این نمیتونه باشه چون مساویه با اهمیت ندادن ب زندگی! باید بشینی برای بدبختیا ی راه حل پیدا کنی ،تمرکزروی تفریح ب چ دردم میخوره اخه….
و اینجاس ک دیدن زندگی از بیرون،یهو همه اش رو درهم میشکنه و عوض میشی و میگی حالا دیگه همشو میخوام😍😍😍
“این باور امروز،و اون باور دیروز ک حرف استاد رو توی کامنت دوستان دیدم ک توی دنیا همه چی وجود داره،همه مدل اتفاق،این تویی ک تصمیم میگیری ب کدوماشون توجه کنی و وارد کدوم وادی بشی،بشدت کنار هم باعث شد من در دریافت رو باز کنم و اجازه بدم قبل تموم شدن عمرم،خلق هایی ک خیلی توشون ماهرم رو بچشم”
💫ی درس دیگه ام بود خیلی دوس داشتم
حتی استاد وقتی میدونه داره میبره بازم میگه خدایا خودت کمکم کن ! ✔
استاد ممنونتونم هم شما هم خانم شایسته عزیزم ک کلی حرف دارم واسه درسایی ک ازشون توی این بازی گرفتم ،اینکه چقد حس ی مرکزیت متمرکز و پر از ارامش رو ب ادم منتقل میکنن با اون سکوت پر مفهومشون و….❤❤❤دوستتون دارم💗
سلام عزیزم..
تبریک میگمممم..
خیلی خوووب به خودشناسیت رسیدی..
افررررررین..
در پناه خدا هر روزت عالی تر و بهتر از دیروزت باشه💐💐💐
سلام… بسیار نکته ارزنده ای رو از کامنت شما دریافت کردم…
سپاسگزارم
مرسی از شما بخاطر کامنتتون چون باعث شدین چیزی ک خودم بهش نیاز داشتم مرور کنم رو امروز با دیدن کامنت شما ببینم و مرور کنم!!!! اینجوری تک تک کارامون بهم وصله!!! و دستای خدا میشیم بی اونکه بدونیم!
🤣🤣🤣🤣 فقط دقیقه @۳۷:۴۰ 🤣🤣🤣 چه حرصی از آدم درمیاری استاد! 🤣🤣 پودر کردی مریم خانومُ 🤣🤣🤣 استاده تضعیف روحیه حریف هستیا 🤣🤣 همیشه شما توپا رو، جمع می کنی، من لذت می برم دوش می گیرم می پرم تُو دریاچه، همیشه باید توپا رو، جمع کنی 🤣🤣🤣 ولی خدایی مهارت بازیه مریم خانم فوق العاده اس و ماشالا چه کنترل ذهن و روحیه ای داره در مقابل این تضعیف روحیه ای که سعی کردی به مریم خانم بدی 👍👌😊 چه آبشارایی رو آبشارت میزنه 😲👏👏👏👏👏 ماشالا مریم خانوم 👌 عالی بود 🌺🦋
اره خیلی خوب بود😂😂😂خدایی اصن تعارف ندارن و همینش منحصر ب فردِ توی رفتاراشون،ک هر چیزی رو متمرکز انجام میدن و با کیفیت، حتی کری خوندن رو
دوست عزیز ولله من که به جای مریم جووون حسم بد شد از این شدت کوری خوندن😁
خداییی مریم جون خیلیییی خوب تونسته ذهنشو کنترل کنه..و این نشون دهنده ی عزت نفس فوق العاده شه
به نام رب تنها مالک و فرمانروای دنیا..
به نام خدایی که من رو خالق زندگی خودم قرار داده است..
سلام سلام..
استااااد اول کامنت بگم که یه لحظه که کوری خوندنا دیگه جدی شد،حسم بد شد وخواستم دیگه نگاه نکنم..
ولی حسی بهم گفت که ادامه بدم..
ودر ادامهههه ی ماجراااا لبخند به لبم اووومد و از ته دل گفتم اخیش..حالا شددد..👌👌
چی حالا شد؟؟
تعریفای شما از عزیز دل..
چقدددر من اینو دوست دارم که طرفین بهم افتخار کنن..
چقددر دوست دارم که خدا رو شکر کنند واسه داشتن هم..
چقدددر دوست دارم قدرشناسی از توانایی هایی که طرف مقابل داره..
چقدددر دوست دارم این تحسین کردن رووو..
چقدددر این سپاسگزاری ارتعاشش بالاست..
چقدددر میتونه حال آدمو خوب کنه..
خدااایاااا شکرتتت..
همین یک اصل رو اگه رعایت کنیم،میتونه خیلی ما رو در زندگی جلو ببرههه..
شکرگزاری یا تشکر کردن،معجزه میکنه..
و دلیل تمام این موارد خوب در زندگی شما همین قدرت بینظیر شکرگزاریتونه..
چه با گفتن و چه با ذوق کردن..
من جدیدا از شمااا یاد گرفتم که مثل بچه هاا ذوق کنم و خدا رو شکر کنم..
اتفاقا مامانم تعجب کرد وقتی واسه یه چیزی عین شما ذوق کردم،گفت واااا چرا عین ندید بدیداااا اینجوری ذوق کردی،انگار اواین بارته داری اینو میبینی😁😁
غافل از اینکههههه اینو از استادم یاد گرفتم که همین میتونه خیلی منو جلو میبره..
و من یکی از بزرگترین پاشنه آشیلامو که همون عادی شدن امور برام و عدم شکرگزاری بود رو پیدا کردممم..
خداااا روووو شکررر..
دوست دارم منم همیشه در همه ی موارد ندید بدیدترین ادم دنیا باشم و همیشه همه موارد برام تازگی داشته باشههه..
فایل پر از نکات عالی دیگه بودد که دوستان زحمت میکشن و مینویسن و منم ازش بهره میبرم، ولی دوست داشتم من فقط به این نکته که پاشنه اشیل من بوده تا به الان اشاره کرده باشمم..
دوستتون دارم..💓💓
در پناه خدا هر روزتون بهتر و عالی تر از دیروزتون باشههه
سلام استاد عزیزم
آآآآآآآآآآآآآآفرین و هزاران آآآآآآآآآآآآفرین
ماشالا به شما 👏👏👏👏👏👏👏👏👏
تبریک ..تبریک…تبریک ویژه😍😍😍
بله !
“این شمایین!”👌
چقدر خوشم اومد که گفتین
“این منم”😀😀😀😀😀
عااااالی بود!👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏👏
شما استاد من هستید..
استاد من بایدم همیشه برنده باشه ..
افتخارمیکنم بهتون …
شما حمایت ما و خدا رو داشتید..
با احترام به مریم خانوم ،حمایت همیشگی من با شماست ..😄😄😄😄😄
استادجان ،شایسته شمایید👌
شایسته ی تمامی نعمات..👌
من هم از شما می آموزم…✌
در پناه حق باشید و همچنان اثرگذار🙏🙏
سلام به شما استاد عزیز و مریم خانوم ورزشکار
اقا من یه نکته بگم
استاد خداییش نامردیه شما یه جورایی دارین نمیدونم اسمشو چی بزارم مثلا از جنگ نرم استفاده میکنید
به شخصه چون خودم ورزشکارم میگم
شمردن نتیجه ها با صدای بلند مخصوصا اگر حریفت عقب باشه و شما هی با صدای بلند بگی 18 به 12 من رو اعصابش خیلی فشار میاد شاید شما نفهمی ولی کاملا تمرکزش رو بهم میریزی و اعصابش خورد میشه و یه جورایی عصبانی میشه.
اصلا کلا حرف زدن و شنیدن توی پینگ پنگ
یه جور به هم ریختگی تمرکزه و گاهی اوقات اخطار داره و داور میتونه اخطار بده که چرا داری تمرکز حریفت رو بهم میریزی.
به شخصه از بازی مریم خانوم که توی این دوقسمت رونمایی هم شدند بیشتر خوشم اومد و مطمئنم اگه شما استاد عزیزم؛ شمارش رو توی ذهنتون انجام بدین و تمرکز مریم خانوم رو با سر و صدا و جیغ و دارتون به هم نزنین دیگه مجبورین برا همیشه شما اخر بازی توپ هارو جمع کنین.😂😂😂😂😂😙😙
در کل سرگرمی خوبیه .توی جنگل .روی دریا.زیر بارون.با عشقت.یه تفریح سالم.بعدشم یه آب تنی و یه بخور بخور خوشمزه.به به
نوش جونتون.
با سپاس فراوان
سلام ب استاد عشق و مریم عزیز وقدرتمندم
اول که بازی شروع شد باخودم گفتم این سری مثل سری قبله دیگه نکته نداره که بخوام بهش توجه کنم ولی وقتی یذره گذشت کم کم نکته ها اوممدن یاداوری یه سری چیزا اومدن حتی تونستم خودمو جای مریم بزارم و نقطه ضعف ها و پاشنه های اشیلم بهم یاداوری شد که من اگر جای مریم بودم چجوری با وجود باخت میتونستم دوباره لبخندبزنم اصلا .. تا کل روز عصبی بودم .. خیلی چیزای خوبی برام یاداوری شد خیلی خیلی عالی بود این بازی
میخوام چیزای جدیدی رو که درک کردم و فهمیدم بازم واسه خودم یاداوری کنم :
۱- (قانون تکامل)
این بازی واقعا ذهن و رشد میده چقدر لحظه های اخر کنترل ذهن سخته و این کار و هرروز انجام دادن تا ساالها ادامه دادن هربار توانایی ذهن و بیشتر میکنه هربار ذهن و قوی تر میکنه .. این بازی تمرین کنترل ذهن و هنر تمرکز ذهن بصورت شدیییید هست و این خیلی خیلی رشد دهنده س . در مورد خودم یاد باشگاه افتادم و اون روزایی که رفتم باشگاه واسم مرور شد .. من روزای اول خیلی برام با دستکاه و وزنه کارکردن سخت بود اما بخودم میگفتم استراخت میکنم باز دوباره ادامه میدم داشتم رو قانون تکامل کارمیکردم روو کمال گراییم کار میکردم و بخودم میگفتم اینایی که انقدر راحت بالای ۵۰ کیلو وزنه میزنن اینا از روز اول که این توانایی رو نداشتن توام میتونی اما اروم اروم با ادامه دادن ..بادرک قانون تکامل ،و درواقع یادم افتاد که باشگاه برای من یاداوری قانون تکامل بود چون عجول بودنم یکی از اصلی ترین پاشنه های اشیل منه و الان خیلی بهتر شدم نسبت به قبل خیلیییی بهتر شدم و باخودم داشتم میگفتم من بعدکرونا باید دوباره برم باشگاه چون قانون تکامل رو و نتیجه ش رو میتونم با چشمام ببینم و برام یجورایی ملموس میکنه چون به چشمم میبینم که هرهفته دارم وزنه سنگین تر برمیدارم و قانون تکامل رو واضح بهم یاداوری میکرد درحالیکه من با لذت پیشرفت میکردم نه با زجر چون داشتم هرروز رو ذذهنم کار میکردم و هرروز بخودم قانون تکامل و یاداوری میکردم . خیلی خیلی درک این قانون میتونه ازم انسان خونسردتر و باایمان تر و شادتری بسازه انسانی که تمرکز داره اما با ارامش .. مثل مریم که بازی میکنه تمرکزی و حرفه ای اما ارامش داره خیلی زیااااد .. این چیزی به غیر از کنترل ذهن و یاداوری قانون نیس .
۲_ (تمرکز روی یک نقطه)
من اینو فهمیدم که وقتی ادم یکاری روشروع میکنه اولش شاید تمرکزش کمتر باشه فشار ذهنی کمتر و سرعت کمتره اما با گذر زمان و رسیدن به مراحل بالاتر فشار ذهنی بالاتره واین درواقع خیلی خوبه چوون بواسطه ی این فشار ذهنی تمرکز بیشتر میشه و به نسبت سرعت بالاتر میشه .. استرس به مقداری که مارو وادار به تمرکز بیشتر کنه نه تنها بد نیس بلکه خیلی هم خوب و عالیه وکمک کننده س ..
۳_(I CAN CREATE ANY THING I WANT)
نکته ی جدیدی که اومد به ذهنم این بود که اصلا تو این بازی مشخص نیس کی اخرش میبره چون هرلحظه داری یه مدل حرکت متفاوت میزنی و هربار نتیجه متفاوت از نتیجه ی ضربه ی قبله فارغ از اینکه تا قبلش چه حرکتی زدی ، الان هر ضربه ایکه بزنی نتیجه میتونه متفاوت باشه چقدر دقیق و عالی داره شیوه ی ارسال فرنکاس ها رو میگه،
فارغ ازینکه در لخظه ی قبل در روز قبل چه فرنکاسی فرستادی خوب یا بد خواسته یا ناخواسته میتونی در لحظه ی (الان) فرنکانستو تغییر بدی و نتیجه رو هم عوض کنی .. این کار برای ما توزندگیمون هرلحظه داره اتفاق میفته .. ما در هر لحظه داریم فرنکانس ها ی مختلف میفرستیم حالا نقش این اگاهی ها اینه که بلد میشی کنترل فرنکانس هاتو دستت بگیری و اون فرنکاسی که میخوای رو بفرستی و مطابق با اون طبق قانون ثابت جهان نتیجه رو دریافت کنی .. اما زمانی که اگاهی نداری و بلد نیستی فکرهای خواسته و ناخواسته میان و میرن و تو هیچ کنترلی روشون نداری و درواقع اون افکار هستن که دارن تو رو مدیریت میکنن نه تو اونارو و چقدر فرقه بین اگاه بودن و جاهل بودن ،بین کنترل داشتن روی ذهن و کنترل نداشتن، بین خلق خواسته ها اونجوری که خودت میخوای و یا خلق ناخواسته ها ، بین باور کردن و باور نکردن ،بین ایمان اوردن و ایمان نیاوردن،بین خوشبختی و بدبختی ..
پس هیچکس نمیتونه تعیین کنه که در اخر کی برنده س یا بازنده ..فقط خود شخص میتونه انتخاب کنه با استفاده از قانون .مهم نیس در گذشته چه فرنکاسی فرستادی الانو دریاب فقط الان.
۳_(توجه به خواسته ها)
یادم اومد که هرچقدر من بتونم تمرکزمو روی خودم بزارم خود بخود توجه وتمرکزم از عوامل بیرونی برداشته میشه
لازم نیس بجنگم باید یادبگیرم که تمرکزمو فقط و فقط روی خودم بزارم .(گاهی اگه میبینم سرم خیلی تو زندگی مردمه بجای انتقاد کردن و قضاوت کردن و کلنجار رفتن درمورد کاراشون و رفتاراشون باید یاد بگیرم باید اگاهانه ذهنمو کنترل کنم که تمرکزمو روی خودم بزارم ،هرچقدر بیشتر مشغول خودم باشم ازدیگران بهتر وراحت تر غافل میشم ، اینو هرروز باید بخودم بگم )
۴_ (متوجه دو تا پاشنه اشیل درخودم شدم )
۱. اولی اینه که من همیشه از کارای ذهنی تو بچکی بدم میومد و این ادامه داشت تا دبیرستان و.. نمیدونستم چرا انقدر بدم میاد و دوس داشتم کارای فنی انجام بدم کارای یدی که بادست و فیزیکم در ارتباط باشه . با دیدن این بازی دلیلشو فهمیدم .چون همیشه فشار اوردن ب ذهنم برام خیلی سخت بود فکر کردن در مورد انجام یه کار خیلی برام سخت بود فکر میکردم باید ذهنم اکبند بمونه تا ارامشم حفظ بشه . چون نمیدونستم مشکل کجاست و چجوری باید حلش کنم پس صورت مسئله رو پاک کردم و اشغالارو گذاشتم زیر مبل تا دیده نشن ! من سالها مشغول کار یدی بودم و فکر میکردم سختی فیزیکی کشیدن هنره و زمانی که خیلی خسته شدم و رها کردمش حالا متوجه اون باور غلطی شدم که داشتمش اما نمیدونستم چیه : باوری که تو لایه های زیرین وجودم میکفت نرگس بی مسئله بودن ینی خوشبختی اینکه نخوای از قدرت ذهنت استفاده کنی اینکه نخوای یاد بگیری مسائل رو حل کنی و مسئله رو کلن حذف کنی ، نخیر بی مسئلگی خوشبختی نیست عزیزم ،حل کردن مسئله س که میتونه خوشبختی خلق کنه …
اره حل کردن مسئله کار همه نیست اما من خواستم و ازوقتی تصمیم گرفتم بااین اگاهی های ناب استفاده کنم دارم در ابعاد کوچیک مسائلی رو حل میکنم و چقدر احساس خوبی داره از قدرت ذهن استفاده کردن و ذهن و هربار و هربار قوی تر کردن .. چقدر حس خوبیه بدونی خداکنارته و از زمانی که ازش بخوای تو حل اون مسئله کمکت میکنه و چقدر من درارامش دارم مسائلم رو حل میکنم و لذت میبرم و هربار خودباوریم بیشتر میشه ..
۲. دومیش اینه که من همیشه افتخارم این بوده که ادم حسودی نیستم و خودمو که گذاشتم جای مریم احساس کردم که نههه اینطوریام که فکر میکنی نیس قشنگم
زمانی میتونی بگی حسادت نمیکنی که بتونی طرف مقابلتو تحسین کنی ..اول جدیش نگرفتم گفتم من از موفقیت دیگران خیلیخوشحال میشم اما چندروزیه که از طریق نشانه های مختلف احساس میکنم هربار مثلا ماشین فلانی رو تحسین میکنم خونع ی فلانی رو تحسین میکنم اون ته تهای وجودم یذره احساسم بد میشه ینی فعلا داره ازخودش مقاومت نشون میده اما من انقدر باید ادامه بدم انقدر باید با وجود مقاومتم هرجایی که رفتم خوبی ها و موفقیت های دیگرانو تحسین کنم که بعد از چند مدت ذهنم باهام یار بشه و بپذیره ، فکر میکنم تنها راهش همینه و خیلی خوشحالم که دارم چیزهایی رو تووجودم کشف میکنم که سالها بوده ااما من اصلا از وجودشون خبر هم نداشتم .
۵_(قانون تضاد)
خشم استاد این نکته رو یادم انداخت که من یجاهایی هم میخوام یچیزی ر وحل کنم هم مقاومت دارم و چون نمیدونم چه شکلی ذهنمو کنترل کنم و نمیخوام بپذیرم که نمیتونم اینو حل کنم پس باعث میشه من عصبی بشم
این خشم میشه یک تضاد که منو وادار به خواستن میکنه وادار به اینکه بخام راه حلو پیدا کنم. قانون قدرت تضاد رو میشه به وضوح تو این بازی دید ، واقعا انگیزه ای که تضاد میده هیچوقت موفقیت نمیده
حالا میفهمم چرا سازوکار جهان با تضاد میره جلو چون تاثیرش خییلی زیاده چون به شدت به نفع و خیر بشریته
چون پشت این تضادها نعمت هایی نهفته س به خاطر همین تضاد ها بیشتررین راحتی ها برای بشر فراهم شده . چه زیبا گفت خدای حکیم من (بسا چیزایی که اصللا خوشم نمیاد اما ب شدت خیره برام )
بنظرم کنترل ذهن موقع شکست خیلی راحت تره تا زمانی که تو موفق شدی و همه چی اوکیه ، چون وقتی موفق میشی هیچ فشاری بهت وارد نیس عملا هیچ تضادی نیس که اون انگیزه ایجاد بشه پس بقول استاد اونی که میتونه چندبار پشت سرهم برنده بشه خیلی خیلی تو کنترل ذهنش قویه، کنترل ذهن زمانی که هیچ تضادی نیس خیلی خیلی کار سخت تریه
تضاد ها نشونه باخودشون دارن اما موفقیت ها فریب دهنده ن.. اونی که توراحتی زمانی که به هیچ تضادی برنخورده میتونه ذهنشو کنترل کنه و بره ب مراتب بالاتر اون نشان از یه خود باوری و عزت نفس فوق العاده داره! اره این ینی خودباوری این ینی ایمان به خود و خدای خود
این بازی بازی اعتماد بنفسه بازی خودباوریه خدای من چقدر بهم متصل ان قوانین، انگار تو یه زمینه وقتی قوی میشی خود بخود توابعاد دیگم قوی میشی وقتی انسان فقط یه قانون رو درک کنه و اونو ادامه بده همون یه قانون تمام قوانینو در خودش داره .. همین کنترل ذهن انگار تمام چیزیه که باید یاد بگیریم
۶_(خواسته ت رو تعیین کن اما روش تعیین نکن)
این بازی عشق استاد بوده همیشه تورویاش بوده اما هیچوقت فکرش رو نمیکرد که از راحت ترین راه در دسترس ترین راه ساده ترین راه هررروز عشقش رو تجربه کنه اینکه عزیز دلش میل ب بازی داره و دراین حد مشتاقانه و قدرتمند بازی میکنه همون اعتماد کردن بخدا و تعیین نکردن راه رسیدن به خواسته س.. (هرکس به خداوند اعتماد کنه خداوند از جایی که گمان نمیبره به خواسته ش میرسونه)
۷_(زندگی در لحظه)
این برام خیلی عجیب بود که دوطرف جوری دارن جدی و با تمرکز بازی میکنن انگار این بازی اولین و اخرین بازیشونه ، هررروز انگار اولین و اخریشه هررروز… این ینی بودن در لحظه و نبودن در هیچ جای دیگه نبودن در هیچ چیز دیگه ، زندگی در همین لحظه س و بس!!! واقعا استاد باورنکردنیه تااین حد بودن در لحظه ی حال واقعا شما دونفر قابل تحسینید
چقدر خوشبختم که استادی مثل شما دارم من بخودم میبالم که استاد بزرگی مثل شما و مریم عزیزم دارم چرا که انسانهای بزرگ استادان بزرگی دارند خداایا شکرت هزار بار شکرت و در لحظات پایانی :
۸-(قانون احساس خوب = اتفاقات خوب)
کسی که میبازه میتونه دوباره بازی کنه تا با احساس بازنده بودن با احساس بد نره به تخت خواب !!!
قانون اخر صرفا بخاطر دور کردن احساس بد از رقیب گذاشته شده و این چیزی نیست جز یک عشق خالص و بی قید وشرط……………………………………!
خیلی زیبا خیلی زیبا
تبریک میگم به خاطر این همه آگاهی که دارید معلومه چقدر روخودتون کار کردید و انشاالله ک به جاهای خوبی برسید
تشکر به خاطر این کامنتی ک نوشتی دوست عزیز
خدایا شکرررررررت💛🙏
خدایا شکرت شکرت ازین که با کامنت هم خانواده ای های عزیزم هربار بیشتر بهم ثابت میشه که در مسیر درست هستم . سپاس از شما دوست عزیزم🌹
به قول استاددددددددددددددد
عاااااااااشقتمممممممممممم
نرگس عزیزم،سلام🌹🌹🌹چقدر زیبا نوشتی، زیبا.
من لذت بردم از این همه توجه و تمرکز روی این فایل زیبا.
راحت الحلقوم شیرینی برایم بود، نگاه و کلام زیبایت عزیز، ممنونم.
خدایا شکرت بخاطر دوستان نابم.
راحت الحلقوم نوش جونت عزیزم 💚💚همیشه در احساس خوب باشی دوست هم فرنکاسی عزیزم🌹🌹🌹