سریال زندگی در بهشت | قسمت 242

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار سِودا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی

سلام به استاد و مریم عزیزم و دوستان عزیزم

یه بازی نفسگیر یه رقابت تنگاتنگ وزیبا هرشب اینهمه بازی میکنید انرژی میزارید کالری میسوزونید لذت میبرید

تو این بازی میخوام زیبایی این رابطه عاطفی رو تحسین و تایید کنم بیشترین چیزی که تو این قسمت از بازی توجه منو جلب کرد این رابطه عاطفی عالی عشق بدون وابستگی عشق بی قید و شرط ،احترام احترام احترام چقدر دیدن این رابطه قلبمو باز میکنه شاد میکنه سالهای دور این بیت شعر رو شنیده بودم عشق یعنی شادی عشق یعنی آزادی عشق یعنی آغاز ادمیزادی برام جلب بود تکرارش میکردم بعد از یه مدت فراموشش کردم فکر میکنم چون نتونستم نمود عینی این شعر رو تو هیچ رابطه ای ببینیم و بعد از گذشت سالها من هدایت شدم به این سایت و دیدن این رابطه عاطفی زیبا و تونستم نمود عینی این بیت شعر رو تو رابطه شما دو عزیز دل ببینم و بااااااااور کنم که آره هست میشه اینچنین رابطه عاطفی زیبایی رو داشت و به ذهنم یه الگوی واقعی داده شد و تونستم با این الگویی که دیدم با اطمینان بیشتر از خداوند درخواست اینچنین رابطه ای رو بدم و برای خلق این خواسته هییییییچ عامل بیرونی نیست جز اینکه من رو خودم و باورهام کار کنم و بقیه کارها رو خداوند انجام بده هیچ انتخابی نیست یه برخورد فرکانسیه که در زمان و مکان مناسب لاجرم اتفاق میافته

بیست و پنج ست بازی با تمرکز و آرامش و لذت و عشق خیلی بازی زیبایی بود

پیشنهادتون استاد برای اینکه این میز پینگ پونگ رو تهیه کنیم و این بازی لذت بخش رو که باعث تقویت ذهن و تمرکز و جسم میشه خیلی پیشنهاد عاااالی هست به خصوص که وقتی اینهمه تاثیرگذاری رو تو شما دو عزیز دل میبینیم که چقدر اندامتون ورزیده تر شده ورابطه هم که زیباتر و عالیتر میشه همش سوده و سود انشاءالله منم روزی این میز پینگ پونگ رو که جزو خواسته هام شده تهیه میکنم و لذتش رو میبرم

ورزش مفرح و لذت بخش با شرایط ساده و راحتی که داره میشه هرروز بدون هیچ محدودیتی بازی رو انجام داد یه بازی که امکاناتش تو فضای بسته تو خونه محیا میشه در دسترس ترین حالت ممکن و تکاملی آرام آرام بازی به بازی بهتر میشی حتی اگر تکنیک بازی رو هم بلد نباشی میتونی شروعش کنی همراه با لذتی که میبری بازیت و تکنیکت هم بهتر میشه با یه لباس راحتی که تنت میکنی میتونی با همه اعضای خانواده حتی بچه های کوچیک بازی کنی ولذت ببری یعنی محدودیت سنی و وزنی و قدی هم نداره یه بازی بدون محدودیت چقدر اون روزهایی که مهموناتون خانواده آقای رایان این بازی رو تو این خونه انجام دادند لذت بردند و حتی بعدا تو خونه خودشون تهیه کردند و چقدر لذت بیشتری بردند و درعین حال حرفه ای تر شدند

من زوجهایی رو دیده بودم که هر دو شطرنج باز و یا بوکسر حرفه ای بودند که تو خونه هم تمریناتشون رو انجام میدادم و من هروقت می دیدم می گفتم چه خوبه دو نفر یه ورزش رو حرفه ای انجام میدن و حریف تمرینی هم هستند ولی دیدم میشه یه بازی و یا یه ورزشی رو دونفر فقط برای لذت بیشتر تو خونه داشته باشند و هرشب هم با عشق و لذت انجام بدند ولذت زندگی شون رو بیشتر کنند

استاد و مریم عزیزم سپاسگزارم که این مسابقه رو انقدر زیبا برامون فیلمبرداری کردید و بردتون رو استاد تبریک میگم البته که قبلا هم گفتم این بازی با اینهمه تاثیرگذاری و احساس خوب برد برد هست عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    561MB
    36 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

74 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نرگس در مسیر توحید» در این صفحه: 1
  1. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1626 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد مهربانم

    سلام خدمت خانم شایسته ورزشکار

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    عجب بازی لذت بخشی بود

    شروع بازی ۷و۴۰ دقیقه

    پایان بازی ۸و۴۵ دقیقه

    ۵۵ دقیقه بازی هیجان انگیز دونفره

    همیشه تنها بازی میکردن این دو عاشق ولی با فیلم برداری این بازی کلی تماشاچی داشتین و شما از بازی لذت بردین و ما از تماشای شما دو عزیز

    تمرکز خانم شایسته خیلی خوب بود و من ایشون رو در همه ی کاراشون که در فایلها دیدم تمرکز دقیقی دارن و خیلی دوستدارم این شخصیت رو منم ازشون یادگرفتم قبلا داشتم تمرکز ولی الان خیلی بیشتر شده سپاسگزارم از خانم شایسته عزیز

    خیلی دوست دارم تجربه کنم این بازی رو با فرد مناسب

    خیلی لذت بردم از دیدن این بازی

    خیلی عالی و حرفه ای بازی میکنید دمت تون گرم

    سپاسگزارم ♥♥♥♥

    امروز میخوام از عزت نفسم بنویسم

    امیدوارم تاثیرگذار باشه برای دوستانی که میخونن کامنتم رو

    بسم الله الرحمن الرحیم

    از قبل آشناییم با این مسیر میگم

    که عزت نفسم منفی شاید ۱۰۰ بوده

    من از بچگی توسط افراد خیلی تحقیر شدم

    افرادی که بهم نزدیک بودن

    وقتی توی جمع حرف میزدم میزدن تو دهنم

    که چرا این حرف رو گفتی

    کی به تو گفته بود حرف بزن

    توی جمع بزرگترا حرف بزنی بی ادبیه و فلانه…. از اینجور حرفا که حتما خیلی از دوستان این مشکل رو داشتن

    من از همون بچگی از دروغ گفتن متنفر بودم

    وقتی کسی بخاطر اینکه اون حرفی رو که اون طرف میخواست رو بزنم من ترجیح میدادم سکوت کنم ولی دروغ نگم تو بچگی خیلی سر این موضوع کتک خوردم

    اون کتکه رو قبول داشتم ولی دروغ گفتن رو نه

    همیشه اطرافیانم بهم میگفتن تو بی عرضه و ساده ای چون نمیتونی یه دروغ کوچولو هم بگی

    این شد که از همون موقع عزت نفسم کم کم شروع کرد به پایین اومدن

    وقتی به سن نوجوانی رسیدم میترسیدم از حرف زدن در جمع

    وقتی توی کوچه یه اشنا میدیدم حتی نمیتونستم سلام بکنم

    حتی سلام کردن برام شده بود یه ترس بزرگ

    خودم رو قایم میکردم که رو در رو نشم با کسی

    میگفتم نکنه مسخره ام کنه

    نکنه به قیافه ام بخنده

    نکنه به لباسام بخندن

    اینقدر عزت نفسم پایین بود که حتی از اینکه برم جلوی آینه و خودم رو ببینم خجالت میکشیدم

    خودم از خودم خجالت می کشیدم

    وقتی کسی ازم میخواست عکس بندازه قایم میشدم

    من از سن نوجوانیم هیچ عکسی ندارم بخاطر همین

    از صدای خودم خوشم نمیومد

    از همه فراری بودم

    میخواستم فقط تنها باشم بخاطر همین خودم رو به هر کاری مشغول میکردم عاشق فعالیت بودم در همه چیز

    صحبت کردن با یه فرد مخالف برام وحشتناک بود

    نه خوشم میومد جایی برم و نه خوشم میومد کسی پیشم باشه

    نمیتونستم تصویری توی گوشی با کسی حرف بزنم

    از ویس فرستادن برای کسی حتی نزدیک ترین دوستم هم خجالت میکشیدم

    از مغازه رفتن و چیزی خریدن خجالت میکشیدم

    نمیدونستم چه رنگی رو دوستدارم

    همیشه لباسهای تیره میپوشیدم

    شده بودم یه آدم بشدت درون گرا

    خیلی چیزای دیگه ای که الان خاطرم نیست

    با خودم همیشه میگفتم من دوست دارم اینجوری باشم و با همه بتونم ارتباط برقرار کنم ولی در عمل میترسیدم خیلی میترسیدم

    همیشه میخواستم تغییر کنم ولی یه ترس بزرگی داشتم در درونم

    که لطف خداوند شامل حالم شد و وارد کلاس تندخوانی شدم

    با شروع شدن کلاس تغییرات منم شروع شد

    وقتی استادم رو دیدم که با همه ی آدمهایی که تا اون لحظه در زندگیم دیده بودم فرق میکرد و رفتارش و گفتارش دقیقا همونی بود که من فقط در رویاهام خودم رو اونجوری میدیدم بود

    تصمیم گرفتم که دیگه عمل کنم

    تغییراتم از سن ۲۲سالگی شروع شد

    هر تمرینی که استادم میگفتن اولین نفری که انجام میداد من بودم توی کلاس

    میگفت حرف بزن حرف میزدم

    میگفت بنویس مینوشتم

    میگفت راه برو راه میرفتم

    میگفت درخواست کن در خواست میکردم

    هر میگفت انجام میدادم

    چرا انجام میدادم چون میگفتم اگر ایشون اینجاست و اینجوری صحبت میکنه حتما همین مسیرها رو رفته پس با ایمان انجام میدادم

    اوایل خیلی برام سخت وقتی میرفتم و وسط کلاس می ایستادم و میخواستم صحبت کنم تمام بدنم میلرزید

    صدام میلرزید

    از مسخره شدن میترسیدم

    ولی تعهد داده بودم که باید انجامش بدم

    آروم آروم تغییراتم شروع شد

    وقتی یه تغییر کوچولو میدیدم در خودم انقدر خوشحال میشدم که اشکم در میومد

    توی اون کلاس فقط من بودم که تغییر کردم بقیه همون جایی که بودن الانم هستن

    اونا مسخره میکردن

    ولی من الان وقتی اونا رو میبینم انگیزه میگیرم و به خودم افتخار میکنم که خواستم و از بدنه ی جامعه جدا شدم و وارد مسیر زیبای توحید شدم

    توی اون کلاس فقط من بودم که حرفهای استادم رو شنیدم و باور کردم و عمل کردم

    به قول خداوند اونا بر قلبشون مهر زده شده بود و گوشا شون کر بود و چشمانشان نمیدید

    خداوند وقتی جدیتم رو دید تک تک در ها رو برام باز کرد و گفت لذت ببر که الان لایقش هستی

    الان هر جا که برم سرم رو بالا میگیرم و حرفم رو میزنم

    هر جور که بدونم درسته رفتار میکنم

    الان برام زیباترین صدا صدای خودمه

    زیباترین فرد برای خودم خودمم

    بهترین دوست برای خودم خودمم

    من یکی از بهترین بنده های خوب خداوند هستم

    با آشنایی با استاد عباسمنش و خانم شایسته و دوستان سایت این عزت نفسم هر روز هر روز در حال بهتر شدنه

    با ایمان همیشه در این مسیر ثابت قدم هستم به لطف خدای مهربان

    از وقتی که وارد سایت شدم یعنی از سال ۹۸ دیگه رها نکردم این مسیر زیبا رو چون خـــــیـــلــی لــــذت بــــخـــشـــه

    هنوزم خیلی خیلی جای کار دارم الان عزت نفسم به صفر رسیده

    خدایا شکرت که در این مسیر زیبا هستم

    آرزو میکنم همیشه در خوشی ها غرق باشید

    استاد عزیزم آرزو میکنم که هم در دنیا و هم در آخرت سربلند و خوشبخت و خوشحال باشید

    خیلی دوستتون دارم

    ♥♥♥♥♥♥♥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای: