سریال زندگی در بهشت | قسمت 244 - صفحه 10
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/01/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-01-05 06:18:302024-02-14 07:27:45سریال زندگی در بهشت | قسمت 244شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام مریم جانم و به همه دوستانم سلااام🥰
میدونی وقتی فایلو تازه داشتم نگا می کردم چه اتفاقی افتاد؟ وقتی دیدم داری به تنهایی اون بردهارو نصب میکنی گفتم نگا کن دختر خجالت بکش، چند روزه رنگ مو گرفتم منتظرم مامانم برام بذاره اما چون کار داشت هنوزم مونده بود آراشگاهم ۲روزه تعطیله.. خلاصه وقتی شمارو دیدم که داری به تنهایی اینکارو انجام میدی، چنان تشری به خودم زدم که باور نمیکنی فایلو استپ کردم🤣، زودی رنگ مورو آماده کردمو نشستم جلو آینه خودم از صفر تا صدشو رنگی رنگی کردم😇
گردنم درد گرفت اما می ارزید که یاد بگیرم به هیییچ کس وابسته نباشم و مستقل زندگی کنم🥳
این روزا با دیدن فایلای شما هدفم نه تنها حال خوبه بلکه یاد گرفتم به عنوان ۲تا استاد تمام عیار از زندگی شما و استاد، عمل به قوانین رو به صورت کاملا مستند برا مغزم منطقی کنم..من این روزا دلم میخواد هر چیزیو که از زندگی شما دونفر میبینم قووورت بدم، بشه برام یه باور محکم…
عزیزم نمیدونی چقدر با فایلای سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت به ما کمک می کنی🤗.. کسیکه بفهمه این فایلا چقدر ارزشمندن بخدا ازشون غفلت نمیکنه..
مریم جان شاید باورت نشه وقتی یه مدت از فضای سایت دور میشم یه حس بدی میاد سراغم، احساس میکنم دارم میزنم تو خاکی.. من خیییلی مدیون استاد و شمام.. عاشقتونم عشقای من💝
سلام به مریم بانوی عزیز..سلام به استاد عزیزم که جاشون تو این فایل بی نظیر خالی بود..
مریم جان خواستم بگم واقعا برای من یک بانوی نمونه هستید می دونید تمام کارهایی که شما انجام میدید وتوانایشو شکر خدا دارید وتومسیر تکامل خودتون اونها رو یادگرفتید وبعضی هاشون ذاتی هست بعضی هارو آموزش دیدید کنار استادعباسمنش عزیز من هم به نوعی انجام دادم یا انجام میدم هنوزم تو زندگیم…یه جورایی زبانزد هستم از هر نظر به جواریی که همه اطرافیان میگن به قول معروف از هرانگشت مینا هزارتا هنر می باره..
اماااا امااااا…چی بگم از اخلاق وزبونم…
یاد ندارم تا قبل آشنایی با استاد خصوصا قبل دیدن سریال سفر به دور امریکا وسریال زندگی در بهشت کاری کرده باشم بی منت.. از روی عشق..از روی وظیفه…به خاطر رضای خدا..برای لطف در حق خودم یاکسی…به خاطر اینکه سهم من هست وباید انجامش بدم وکسی جز من نمی تونه یا نباید انجامش بدم…
هرکاری میکردم توقع وانتظاری پشتش بود میخواستم یاخودنمایی کنم یا مورد تعریف وتمجید قرار بگیرم ..دیده بشم..دیگران هم برام جبران کنند یا منت میذاشتم یا منتظر تشکر می موندم واگر کسی ازم تشکر نمی کرد یا قدر دان نبود حرص میخوردم خودمو سرزنش میکردم میگفتم دیگه برا فلانی کاری نمی کنم دیگه یه قدمم براش برنمیدارم..اصلا مگه من چنین وظیفه ای دارم اصلا به من چه مربوط…خلاصه که یا از اینور بوم می افتادم یا از انور…اصلا حدو مرض نداشتم..وظایف وعلایق وخواسته هامو نمی شناختم…نمی دونستم عشق دادن چیه وظیفه چیه همکاری ومشارکت توکارها تو خانواده یا هرجایی که من وکسای دیگه ای حضور دارن چیه!!!
مثلا تومهمونی های خانوادگی تمام ظرفهارو میشستم گاهی حتی به اصرار بعد مهمونی اخرشب چه میزبان بودم چه مهمان مثل جنازه می افتادم و به خودم فوش میدادم که احمق چرا اینکارارو میکنی خودتو داغون میکنی آخه!!!
یا مثلا اکثرا به همسرم گوش زد میکردم که کفشهاشو مرتب کنه واکس بزنه یا کتونی هاشو خودش بشوره وجز وظایف اون میدونستم ومیگفتم مربوط به من نیست که خودش انجام بده اگه انجام نمیداد کلی سرش غر میزدم ومنت میذاشتم…
یا مثلا همیشه لباسهاشو اتو می کشیدم وچمدون مسافرتشو جمع میکردم طوریکه اگه خودش قرار بود برا مسافرت وسایل شخصیشو برداره نمیدونست باید از کجا شروع کنه و دست وپاشو گم میکرد وباز من چون سهم اونو انجام داده بودم واجازه نمیدادم خودش سهمشو انجام بده وفقط موقعه ای که ازم کمکی خواست کمکمش کنم برای همین من اکثر مواقع تو زندگیم یا اجازه پیشرفت ویا روبه رو شدن باشرایط و وظیفه ها وحتی تصمیماتی که باید اطرافیانم می گرفتند رو با دخالتهام می گرفتم ویا گاهی انقد ولشون میکردم وبی خیال میشدم یا لج میکردم که به قول معروف دنیاشون رو آب می برد …
از وقتی فایلهای دانلودی سایت رو می بینم خیلی از شما یاد گرفتم مریم جان خیلی…
من با این همه استعداد تو آشپزی تو خونه داری خیاطی نظافت خونه بچه داری آرایشگری تزریقات هنرهای دستی نویسندگی وخیلی چیزهای دیگه اکثرا یه چیز می شنیدم از خودم ودیگران..چه فایده انقد زیبایی همه چیز تمومی اما حیف تو زندگیت شانس نیاوردی حیف شدی!!!!!!
وای وای خدای من..چه مزخرفاتی!! من با باورهای غلط بزرگ شده بودم من هرچی از مادرم وزن های اطرافم دیده بودم رشد کرده بودم …من کسی رو نداشتم که الگوی یه بانوی موفق باشه من زنی رو اطرافم ندیده بودم که خودشو دوست داشته باشه برای شناخت خودش وقت گذاشته باشه واصلا نه تو مدرسه نه تو فامیل وخانواده خانومی ندیده بودم که اول روی شخصیت واخلاق ورفتارش کار کنه ودرکنارش در بعدهای دیگه زنانه اش زندگی خوبی داشته باشه از هر نظر..
کاری که پستش توقع باشه یا از ترس قضاوت باشه یا روی اجبار یا دیده شدن …چه فایده ای داره…
همیشه توی قلبم حس بدی داشتم که چرافلانی که قیافه خوبی نداره وبنده خدا زنی کاملا معمولی هست ولی خوش شانس هست یا چرا فلانی که تحصیلات انچنانی نداره یا خانواده ال وبلی نداره انقد خوشبخته انقد شوهرش دوستش داره…انقد شاده..سرحاله…
من اینهارو می دیدم اما جوابی برای سوالم نداشتم تا اینکه با استاد عزیزم وشما واین سایت واین همه دوستان عزیز با دیدگاههای نابشون آشنا شدم .. کم کم به درونم سفر کردم سعی کردم نقص هامو بشناسم استعدادهامو بشناسم سهمم رو توزندگی پیدا کنم اونو به خوبی انجام بدم باعشق ..
البته هنوز اول راهم از وقتی تمرکزم رو از روی دیگران برداشتم وگذاشتم روی خودم باعشق وبدون توقع همه ی کارهارو انجام میدم..برای رشد خودم برای بهبودی خودم برای شادی خودم برای سلامتی خودم برای زیبایی خودم برای ثروت خودم برای آرامش خودم وبرای رضای خداوند وحالا می بینم که وقتی حواسم به خودم هست چقد همه چیز سرجاشه چقد خوبه من سهممو به درستی انجام میدم وسهم دیگرانو به خودشون واگذار میکنم تا رشد کنند تا تجربه کنن همونطور که من در مسیر تجربه های شخصی زندگی خودم هستم…
مریم جان خیلی دوستتون دارم اصلا زندگی با عشق رو از شما یاد گرفتم …من اصلا نشده بود محض رضای خدا کاری انجام بدم برای حال دل خودم بدون توقع..الان مدتهاست هرکاری میکنم اول برای پیشرفت شخصیت خودم هست بعد برای دیگران…
من میدونم که خیلی چیزها از نظر دیگران توکشور ما جز وظایف یه زن هست در قبال شوهر وفرزندانش…اما منه مینا همون کارهارو هم از روی تمایل قلبی واز روی عشق انجام نمیدادم چه برسه به اینکه کارهایی انجام بدم که اصلا وظیفه من نیست وبرام تعریف شده نیست…
خدارو هزاران بار شاکرم که دارم از شما واستادم وهمه ی دوستانم تواین سایت یاد میگیرم آدم بهتری باشم تا جهان جای بهتری برای زندگی باشه…
(هرآنچه که مرا نکشد قوی ترم میکنید)
شاید باید تا اینجا میومدم واون تجربه هارو از سر میگذروندم که تو این مدت آشنایی باشما یاد بگیرم بدون سرزنش خودم ودیگران بیام نقص هامو بندازم دور وجاش یه عالمه استعداد وتوانایی و قدرت وپیشرفت تو هرکاری رو بذارم تو وجودم به خاطر اینکه هم خودم حس خوشبختی وارامش ولذت زندگی رو تجربه کنم هم اطرافیانم وهم الگوی یه همسر یه مادر ویه بانوی خوب باشم …
خدارو هزاران بار شاکرم …مریم جان خیلی ازتون ممنونم هرچقدتشکر کنم ازتون کمه.. شما دوتا فرشته باعث شدید حتی توبدترین شرایط زندگیم باورکنم دنیا هنوز قشنگیهاشو داره…عشق بدون توقع هنوز وجود داره..میشه از همینجا همین امروز شروع کرد زندگی وروابط بهتری رو تجربه کرد…شما بهم یاد دادید هرآنچکه بیرون از خودم می بینم بازتاب خودمه…بازتاب افکار وگفتار واعمال خودم ..همینکه مسولییت صد درصد زندگیمو به عهده گرفتم دری از درهای بهشت که توش آرامش موج میزنه به روم بازشده…
امیدوارم بزودی از اتقاقات عالی که توزندگی وروابطم میفته براتون بنویسم …
امیدوارم قدر دان اینهمه محبت شما واستاد باشم که خالصانه واز روی عشق هرانچه که آموختید رو به ماهم یاد میدید…
دوستتون دارم در پناه خدا باشید
سلام به همه عزیزان و هم فرکانسی های خوبم
مریم جونم عزیزدلم ک جز بزرگترین الگوهای زندگی من هستین و هروقت میبینمتون کلیییی ذوقتون میکنم این فایل من دیشب گوش کردم و همون موقع هم نوشتم نکاتش رو اما چون نت نداشتم الان ثبتش میکنم
اونجا ک گفتین تواناییتون تو ارگانایز کردن یا همون ساماندهی همه چیز خوب و عالی هستنی
دیدم منم همیشه همینم، همیشه دوست دارم همه چیز دور و برم مرتب باشه
و سعی میکنم همیشه برای هر کاریم ی برنامه و قدم ب قدم برای خودم مینویسم
و سعی میکنم طبق برنامه پیش برم
مخصوصا اتاقم رو هر چند روز ی بار تمیز میکنم و مرتب میکنم
چون اصلا تمیز بودن محیط خودش کلییی انرژی میده برای انجام کارا
اما لیستی ک تهیه کرده بودین و سوالاتی ک پرسیده بودین خیلیییی عالللی بود
همیشه برای شروع کردن مخصوصا یک جایی ک هم حجم زیادی داشته باشه و هم بهم
ریختگی زیاد باشه بقول دوستم ک میگف چشم میترسه اما دست حرکت میکنه
چشم واقعا میترسه و مقاومت میکنه و سعی میکنه هی اینکار رو ب تعویق بندازه
اما وقتی شروع کنیم و اگه با هدف باشه و با طرح سوالاتی مول سوالات شما همراه باشه
حتما حتما هم کارا سریعتر پیش میره هم این ساماندهی کاراتر میشه و واقعا نیاژ نیست
دوباره کاری بشه
اون قسمت ک مریم جون در مورد نردبون و ب تنهایی کار کردن توضیح دادن
وگفتن ک ی زمانی برای تنهایی خودتون بذارین و زندگی خودتونو مدیریت کنید
و تو این فرصت ها ادم توانایی هایی توش بروز داده میشه و اعتماد بنفست بالاتر میره
و این احساس غیروابسته بودن باعث میشه ک تو روابط خیلی رهاتر و بهتر رفتار کنیم
و این فرصت تنهایی باعث میشه ک ما با خودمون ب صلح برسیم
و من الان دقیقا در همین مرحله هستم😍😍 و چقد این فایل در وصف حال منه
و چققققد الان درک میکنم من به تنهایی برای اولین بار ب سفر رفتم و الان هم تو اتوبوس
هستم ک دارم تایپ میکنم در حال حاضر نت نیست چون توکوه هستم فقط نوشتم
ک بعدا نت ک داشتم کپی کنم و کامنتم رو بذارم
میدونم این سفر قراره از من ادم بهتری بسازه قراره بیشتر خودمو کشف بیشتر
بتونم رو اعتماد بنفسم کار کنم با ادمایی ک ملاقات میکنم اعتماد بنفسم رو میتونم
تقویت کنم
واقعا هر چ رهاتر باشیم روابطمون هم بهتر و بهتر میشه من بخاطر همین وابستگیا
روابط خوبی رو تجربه نکردم ومیدونم مشکل از خودم بوده اما دیگه قراره رهاتر باشم
بنام خداوند وهاب من
خانواده صمیمی عباسمنش سلام.
من یه کامنت دیگه بنویسم با اجازه😅
نمیدونم شاید قدر فایلا رو بیشتر دارم میفهمم. یه نکته ای بود داشتم امروز نگاه میکردم گفتم بیام و بنویسم.
من خودم آدم فنی هستم و دست به آچارم ولی امروز که این فایل رو نگاه میکردم از خودم پرسیدم اگه یه کار فنی مثل تخته پیچ کردن بهم واگذار بشه بلدم ؟ و خوب که خلوت کردم با خودم دیدم ترس دارم.
اون عمق وجودم یه چیزی هست میخواد شونه خالی کنه ازش
با اینکه من خیلی تجربه دارم تو این کارها ولی وقتی صحبت از ناشناخته ها میشه احساس میکنم لنگ میزنم و اینجاست که اون نگاه استاد رو باید با خودم مرور کنم که
ترس ها توهم هستن. ترس ها واقعی نیستن.
ترس الکیه
ترس وجود نداره
نباید بزاریم که ترس وارد بشه و بخاد بر من حکومت کنه.
بهترین نگاه تو این ماجرا همون کاریه که مریم جان انجام داد…
اینکه اول یه ارزیابی کرد تا کم کم آشناتر بشه مثلا اون جای پیچگوشتی هارو پیدا کرد و بعد بقیه رو دسته بندی کرد و بله
آدم ممکنه وسط کار متوجه بشه اشتباهی هم کرده ولی بهر حال ما کار رو شروع کردیم و انجامش هم دادیم.
برای من اون قسمت تصمیم قطعی گرفتن و وارد کار شدن ارزشمند بود که سعی میکنم به یاد بیارم بارها و بارها و بگم بزار من وارد شم…الهامات میان. البته که الانم خیلی حرکت ها کردم ولی قشنگ میفهمم داره یه چیزی ته وجودم مقاومت میکنه و نق نق میکنه.
درستش میکنم
بازم مچکرم از سخاوتتون تو آموزش نکات کاربردی زندگی
باسلام وارزوی موفقیت برای گروه عباسمنش به لطف صحبتهای خانم شایسته دیگه لازم شد که حتما زبان انگلیسی را یاد بگیرم چون ایشون تقریبا پنجاه پنجاه انگلیس فارسی صحبت میکنند واین احتمال ومیدم که تا دوسه سال اینده فقط به زبان انگلیسی با اعضای سایت صحبت کنند واون وقت هست که ما از گردونه اموزشها ونکات سایت عباسمنش عقب می افتیم
سلام به خانم شایسته عزیز و استاد عباسمنش عزیزم و همه خانواده صمیمی عباسمنش
چقدر حال و هوای پارادایس رو دوست دارم ، خودتی و خدای خودت و با این همه نعمت و فراوانی ای که هست از بزها و مرغ و خروس ها گرفته تا ماهی های دریاچه و گیاهان و درختان زیبایی که در زمستان اینقدر زیبا شدند و اون باران رحمت الهی که به چه شدتی و قشنگی ای بارید
خداروشکر چقدر فراوانی و ثروت در جهان هست ، من در حال حاضر دارم در شرکتی کار میکنم که در زمینه فروش زمین و ساخت و ساز ویلا فعالیت دارند باورتون نمیشه که چقدر از مردم ایران هستند که دوست دارند برای خودشون زمین یا ویلا بخرند این نشونه فراوانی ثروت هستش که اینقدر آدم های زیادی دنبال رفاه خودشون هستند یعنی واقعاً شرکت تماس های بالای ۳۰تا و ۵۰تا داره
براونی بنده خدا زیر بارون چقدر خیس شد ای کاش یک جایی براش درست میشد در همچین مواقعی اونجا باشه مثل مرغ و خروس ها ، البته فکر کنم براونی اصلاً یکجا نمیمونه کلاً دوست داره راه بره
درسی که از خانم شایسته عزیز میشه گرفت دقیقاً همین کارِ چیدن وسایل ها سر جای مشخصی هستند که قطعاً این هم نشأت گرفته از باورهایی هستش که اول در ذهن ساخته شده به قول استاد عباسمنش اگر بخواهیم باورها رو شناسایی کنیم باید ببینیم که چه رفتاری میکنیم چون تمام رفتارهای ما برگرفته از باورهای ماست که مریم بانوی عزیزم این رو به صورت عملی کاملاً نشون دادند یعنی اینکه همه چیز از ذهن شروع میشه
یک کسی مثل مریم بانو که اینقدر با خودش و خدای خودش در صلح و آرامش هست قطعاً جهان اطرافش هم باید همین قدر مرتب و با نظم باشه و فقط یک انسان با عزت نفس بالایی میتونه از قدرتی که خداوند در اختیارش قرار داده نهایت استفاده رو ببره همین باعث میشه جهان کارها رو براش انجام بده با ایده هایی که بهش الهام میشه با امدادهای غیبی که براش فرستاده میشه این یعنی ایمان
جهان هم که کارش اثبات باورهای ما به خودمون هستش با فرکانس هایی که به عالم هستی میفرستیم و تبدیل اون فرکانس ها به افراد و شرایط و اتفاقات روزمره ی زندگیمون چند روز پیش توی مترو بودم یک خانم مهربون مسنی روی صندلی داخل قطار نشسته بود بعد برگشت به من گفت میخوای بلند بشم شما بشینی!!من گفتم نه عزیزم راحت باش برای چی میخوای بلند بشی اصلاً نیاز نیست گفتش که من عذرخواهی میکنم از اینکه نشستم و شما سرپایی خسته شدی
خب این چه چیزی رو میتونه نشون بده جزء اینکه من فقط با فایل های رایگان استاد عباسمنش تونستم اینقدر باورهامو تغییر بدم که آدم های دور و اطرافم با توجه به مداری که توش قرار دارم متفاوت بشن یا اینکه اون اوایل وارد این شرکتی که الان دارم کار میکنم شدم مدیران شرکت وقتی وارد میشدند بدون هیچ توجهی به کارمندان شرکت میرفتن داخل اتاقشون در حالیکه از وقتی من روی جنبه های مثبت اونا توجه کردم فرکانسی که فرستادم باعث شد که الان هر موقع وارد شرکت میشن اول از همه به تمام کارمندان خیلی محترمانه دست میدن و بعد میرن توی اتاقشون در حالیکه تا قبل از این من ندیده بودم اینکارو بکنند ، این چیزیه که استاد عباسمنش توی فایل های دانلودی گفته بودن که اگر آدم هایی که توی خیابون یا مغازه یا مترو یا جاییکه دارم کار میکنم دری وری باشند یعنی اینکه من خودم دری وری هستم بخاطر همون باورهای محدودکننده ای که دارم یعنی من با تغییر باورهام فرکانس هایی رو به جهان هستی میفرستم که جهان هستی هم با توجه به فرکانس های من آدم های هم جنس با همون فرکانس هامو دور من جمع میکنه ، خب اینا همه باعث میشه که به قوانین بیشتر ایمان بیارم باعث میشه که من بخوام بیشتر بفهمم که همه چیز از خودمه پس باید باورهای من تغییر کنه باید شخصیت من تغییر کنه نه اینکه به قول استاد عباسمنش بخواهیم اَدا در بیاریم سر هر کی بخواهیم گول بزنیم واقعاً جهان رو که نمیتونیم گول بزنیم ، همین باعث شده که مریم بانو و استاد عزیزم الان جایی باشن که با بهشت هیچ فرقی نداره چون وقتی که فرکانس های ما تغییر میکنه جهان ما رو از لحاظ فیزیکی هم تغییر میده واقعاً همینه دیگه به شرط اینکه واقعاً جهادی اکبر درون خودمون ایجاد کنیم و به صورت بنیادین باورهامون رو تغییر بدیم به قول شاعر
باید تا جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
اگر قرار بود همه جزو اون دسته آدم هایی بودند که خداوند در قرآن اسمشون رو صالحان گذاشته همه الان دیگه خوش بحالشون بود دیگه نه کنترل ذهنی نه تغییر باورهایی نه تغییر شخصیتی ، نه اینطوری هام نیست باید فرکانسمون و شخصیتمون تغییر بکند تا دنیامون تغییر بکند اینو اگر بتونیم درک کنیم دیگه هیچ کسی و هیچ چیز برامون مهم تر از تغییر باورهامون نمیشه این یک قراریه بین من و دنیا ، همون قراریه که استاد عباسمنش و مریم بانوی عزیز با خودشون گذاشتن
در آخر هم باید به خودم در اصل بگم اگر میخوام شرایط زندگیم و اتفاقات و آدم های زندگیم تغییر کنند باید خودم تغییر کنم توسط چی توسط دوره هایی که استاد عباسمنش با الهاماتی که از تنها معبود یکتا و فرمانروای عالم هستی گرفته اند استفاده کنم همین
دوستون دارم در پناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشید ❤
بنام خداوند وهاب من
سلام خانواده صمیمی عباسمنش
من دومین کامنت رو مینویسم به یاری الله مهربان.
قبل از هرچیز سپاسگذاری میکنم از کارهایی که ابراهیم عزیز برای وب سایت انجام میده و چقدر خوبه که آدم همچین انسان علاقه مند و کار درستی رو در گروه خودش داشته باشه. خدا قوت ابراهیم جان…من به شخصه از این پلیرهای جدید خیلی خوشم اومد و دمت گرم…
دوم میخام از خوشپوشی مریم جان تعریف کنم و واقعا بگم خداقوت بخاطر تمام کارهایی که داری انجام میدین.
بعد هم از صداقت شما تو آموزش تعریف و تمجید کنم و همینطور سخاوت شما که نعمت بزرگی هستید واقعا
خیلی از ماها قبل آشنایی مون با استاد شاید اینطور بودیم که یه کاری میخاستیم انجام بدیم زورمون میومد. یعنی انگار وزنی به اندازه کوهای دنیا رو روی ما گذاشته بودن…نق هم میزدیم که من چرا حمالی کنم؟
فرقی هم نداره چه زن چه مرد
کار رو زور میدونستیم
چه زن تو کارهای خونه
چه مرد تو کارهای بیرون
ولی چقدر خوشحالم که یه زن میاد اینجوری این کارگاه به این بزرگی رو تنها مرتب میکنه در کنار کارهای شخصی خودش در کنار کارهای خونه اش در کنار کارهای وبسایت در کنار رسیدن به کارهای پرادایس و رسیدن به گوسفندا…
شما این همه فعالیت رو بزار بقل هم بعد نگاه رو هم نگاه:
که با عشششششق تمام اینهارو انجام بدی…بعد با چه نگاهی؟
اینکه خداوند هدایت میکند…
اینکه خدا حامی ماست….
اصلا تماشای این قسمت ذهن تمام ماها را تیون میکنه… اینکه چطور از وقت های تنهایی خودمون نهایت استفاده رو ببریم و خودمون رو تجربه کنیم. اینکه بتونیم بفهمیم من چیو دست دارم…اینکه متوجه شم من وصل هستم به خداوند…صحبت های آخر فایل خیلی به دلم چسبید مریم جان مخصوصا اونجایی که گفتی با خودت تنها باش تا خودت رو تجربه کنی…چون دقیقا تو این شرایطه که انسان با خودش و افکارش روبرو میشه و بعد تصمیم میگیره که بگه همه چیز روبراهه یا اینکه وحشت کنه و دیوانه بشه…
این یعنی ایمان…ما روح هایی هستیم مجرد و چقدر خوب میشه قبل از مرگ بتونیم این تجرد و تنهایی رو با یاد خداوند(اتقوالله) تجربه اش کنیم. وقتی پشت ما به همچین نیرویی گرم باشه وقتی همچطن انرژی رو حس کنیم وقتی بی زمانی و بی مکانی رو انسان تجربه میکنه… وقتی تنها تو شکاف کوه میشینی تا صدای قلب رو بشنوی اونوقت هست که خدا رو تجربه میکنیم…شکااف صخره ما کجای زندگی ماست؟ چقدر من میتونم به خداوند اجازه بدم وارد زندگی من بشود؟ چقدر اجازه دادم وارد بشه و خودش رو تو صدای آب یه رودخونه ببینم؟ چقدر اجازه دادم تا وارد بشه و خودش رو تو یه کلاغ یه پرنده زیبا وارد زندگیم کنه…چقدر اجازه دادم تا وارد بشه و خودش رو تو شیشه های تمام قد، ماشین های لوکس، پله برقی و حتی سنگفرش های خیابون نمایان کنه…
چقدر اجازه دادم تا با همه تار و پود زندگیم یکی بشه و در جای جای زندگیم ببینمش؟
یه بی مکانی و بی زمانی خاص رو تجربه کنم….
مچکرم از چشمای زیبات.
سلام به دوست عزیز آقا مصطفی و همراه این سایت و همچنین این قسمت از فایل.. ممنون دوست گرامی و عزیز که دوباره اومدی و کامنت نوشتی و این نشان از تمرکز و تعهد شماست.. واقعا ممنون و سپاسگزارم برای اینکه نگاه متفکرانه ای که نسبت وجود خداوند داشتید و اینچنین نوشتید 👇👇👇
وقتی تنها تو شکاف کوه میشینی تا صدای قلب رو بشنوی اونوقت هست که خدا رو تجربه میکنیم
چقدر خوبع که اینقدر با احساس شفاف و زلال نوشتید
خدارو شکرت که امروز هم هدایت شدم به این آگاهی که از کامنت زیبای شما دریافت کردم ..
از اینکه کامنت منو خونده بودید و در اینجا اینچنین بیان کردید باعث شد که بیشتر از اینها بخودم یادآوری کنم که خدا هست و خدا هست و خدا هست🌹🙏🙏🙏🙏
چقدر اجازه دادم وارد بشه و خودش رو تو صدای آب یه رودخونه ببینم؟ چقدر اجازه دادم تا وارد بشه و خودش رو تو یه کلاغ یه پرنده زیبا وارد زندگیم کنه…چقدر اجازه دادم تا وارد بشه و خودش رو تو شیشه های تمام قد، ماشین های لوکس، پله برقی و حتی سنگفرش های خیابون نمایان کنه…..
💐💐💐🌹🙏🙏
بهترینع بهترین ها رو براتون آرزومندم روز و شبهای خوبی با انرژی های مثبت آسمانی و زمینی و دریایی رو در همه لحظات زندگی تون رو آرزو میکنم ممنون و سپاس
💐💐💐👏👏👏🙏🙏🙏
رویای عزیز
سپاسگذار خداوندم از دوستای فوق العاده ای که دارم و بهشون میبالم…جمع اندکی که وقتی قلب هامون باهم میتپه همه یه صدای مشخص دارند و اون صدای خداست.
من خیلی کم در پاسخ دوستان کامنت میزارم. اینم باز برای خودمه. برای من بهتره
ولی نتونستم پاسخ شما دوست عزیز رو ندم اونم فقط و فقط به خاطر کامنت پر از حس خوب خودت هست که منم بهش اشاره کردم…وقتی میگی از پله برقی اومدم پایین دقیقا میفهمم اون فرکانس خالصت رو میگیرم. اون حس آرامش اون حس طبیعی زندگی کردن..اون رزونانس قلب..اون بیزمانی و بی مکانی…اون نگاهی که دنیا رو آب ببره ما میگیم بیخیال…اون نگاه انا لله انا الیه راجعون….
ما از خداوندیم…ما…ما…ما..
ما از خداییم مگه خدا ضربه پذیره؟
ما آرام آرام آرام مسیر رو ادامه میدیم و باقیش هرچیییییی که شد همون خوبه اس…
ما رایت الا جمیلا….
و پاداش برای صالحین است.
به نام الله یکتا
سلام خدمت استاد عزیزم مریم جان بی همتا و دوستان هم فرکانسی خوبم .
مریم جان شما فوق العاده ای عزیزم من به توانمندیت واقف بودم اما توی این قسمت از سریال زندگی در بهشت مهر تائید رو زدی 😍 از زمانیکه این فایل رو دیدم فقط دارم تحسینت میکنم کاری کردی کارستون با این همه کاری که داری رسیدگی به پارادایس و مرغ و جوجه ها و داکها و بزها و بزعاله کوچولومون و براونی عزیرمون و به روز رسانی روانشناسی دو که بیصبرانه منتظرش هستم چون محصولش رو دارم و به روز رسانی محصولات دیگه ، یکه و تنها رفتی کارگاه رو اورگنایز کردی کاری که از عهده هر خانومی بر نمیاد دست مریزاد مریم جون دوست داشتنی ام ، الحق که باید عزیز دل استاد باشی جای درست و بهترین جا قرار گرفتی بانوی توانمند و قدرتمند و الگوی تمام عیار من 😍👏
درپناه حق
بنام تنها خالق وهاب و مقتدر
سلام به استاد عزیزم و مریم جان بینظیرم
مریم جان چقدرررر من امروز از این فایل لذت بردم و چقدر شما رو تحسین کردم. خیلی خیلی شخصیتتون رو دوست دارم و الان که بهش فکر می کنم میبینم منم خیلی از رفتارهام شبیه شخصیت شماست و هی سعی کردم بیشتر ازتون الگو بگیرم. البته تابحال این نوع رفتار و عملکردم برام اینقدر مهم نبود ولی امروز که شما از ویژگی شخصیتی خودتون گفتین که ارگنایزر خیلی خوبی هستین منم دقت کردم تو کارام دیدم آره منم خیلی جاها این ویژگی رو داشتم و دارم. منم همیشه سعی کردم جایی رو که توش زندگی می کنم رو به بهترین شکل مرتب کنم. هیچ وقت دوست نداشتم وسایل اضافی دور و برم باشه. و همیشه لوازمی رو خریدم که برام کاربردی باشه. تو خونه تکونی هام تا جایی که تونستم وسایل اضافی و غیر قابل استفاده رو دور ریختم و سعی کردم طوری کمد و کابینتها رو بچینم که بشه بیشترین استفاده رو در کمترین زمان داشته باشم و این باعث شده که کمد و کابینتهای من اکثرا تمیز و مرتب باشه.
نکته بعدی که گفتین بعضی وقتها خودتون تنها باشین و خودتون به تنهایی زندگیتونو اداره کنین:
من تقریبا تمام خریدهای خونه رو خودم انجام میدم. خانمهایی رو دیدم که حتی از وایستادن تو صف نانوایی وحشت دارن و اینجوری خودشونو توجیح می کنن که اگه برن نانوایی مردشون پررو میشه. اما من با افتخار تمام کارهای خرید رو خودم انجام میدم و لذت میبرم از اینکه معطل نمیمونم کسی برای من اینکارو انجام بده. همیشه هر وقت کاری داشتم یا چیزی تو خونه خراب شده تا جایی که بتونم دست به آچار میشم و خودم انجامش میدم و منتظر شوهرم نمیمونم. خیلی وقتها برای خونه مون مثلا طرح یه چیزی رو میدم تا شوهرم بسازه و همیشه هم ایده هام عالی و کاربردی بوده. حتی کمد دیواری خونه مونو خودم طرحشو دادم و با شوهرم تمام کارهاشو انجام دادیم و خیلی لذت بردیم از همفکری و ایده ای که خودمون انجامش دادیم با اندازه های دلخواه خودمون.
امسال موقع خونه تکونی خودم تمام خونه مونو رنگ زدم و چقدر تو این پروسه تجربه کسب کردم از نحوه آماده سازی رنگ و ترکیب رنگها و حتی مدل چتکه دست گرفتن و خیلی چیزای دیگه که مهمتر از همه بالا رفتن اعتماد به نفس و ایمان به اینکه من هر کاری رو که بخوام میتونم انجام بدم.
الانم چند روزه که مغازه مو ریختم بهم و دارم دکوراسیونش رو تغییر میدم تمام کارهای قفسه بندی رو خودم انجام دادم البته که خدا دستهای مهربونش رو برام فرستاد تا یه کارهایی که زورم نمیرسید رو برام انجام بدن اما اصلا روی کسی حساب نمیکردم و گفتم خودم انجامش میدم. حتی برای سوراخ کردن و دریل دست گرفتن، شوهرم گفت خودت میتونی؟ بهش گفتم شاید اولی و دومی رو خراب کنم ولی بعدش یاد میگیرم و اینم از آموزه های ناب استاد یاد گرفتم که هر کاری رو میشه تکاملی یاد گرفت و انجام داد.
وااای مریم جان اونجایی که گفتین مثل کلاف سر در گم بود واقعا درک میکردم چی میگین، چون مغازه منم دقیقا بعد از قفسه بندی جدید همین اوضاعش بود و واقعا اولش همینجور میچرخیدم و نمیدونستم چکارش کنم. ولی بالاخره شروع کردم و جنسای شبیه هم رو جدا کردم، اونایی که میخواستم بیشتر تو دید باشن رو قفسه های جلو چیدم، قفسه های عقبتر رو هم بهمین شکل پر کردم، و به قول شما مهم اینه که از یه جایی شروع کنی.
یه درک دیگه ای هم که از صحبتهای شما داشتم که البته همین الان بهم گفته شد این بود که ذهن منم بخاطر همون باورهای منفی و افکار بهم ریخته مثل یه کلاف سر در گم بود که اون اول که تصمیم گرفتم روی خودم کار کنم و ذهنم رو پاکسازی کنم واقعا نمیدونستم از کجا شروع کنم و کدوم باورو درست کنم. اما با صحبتهایی که با خواهرم داشتیم دیدیم مهمترین ایراد کار ما اینه که هنوز تمرکزمون رو نکات منفیه و با هدایت خداوند به کامنت یکی از دوستان تو روانشناسی ثروت یاد گرفتم که آلارم گوشیمو هر نیم ساعت تنظیم کردم برای توجه به یه نکته مثبت و حال خوب یا پیدا کردن یه فراوانی تو زندگیم و این خیلی عالی بود برام. و تصمیم بعدیم هم کار کردن روی باور فروانیه که یه روز از هفته بریم بازار گردی و فراوانیهایی که میبینیم رو برای خودمون تکرار کنیم. و اینم عالی بود. خلاصه فعلا سر کلاف رو پیدا کردیم 😍و داریم یواش یواش میریم جلو و مطمئنا گره ها رو هم یکی یکی پیدا می کنیم و راه حلش هم بهمون گفته میشه. همونجوری که تا الان گفته شد و خدا هدایتمون کرد برای انجام این کارها. بازم به قول شما مهم اینه که از یه جایی شروع کنی. بعد هدایتها میاد و نتیجه های ریز و درشتی که هر کدومش بهت انگیزه و اعتماد به نفس بیشتری برای ادامه مسیر میده😍 خدایا شکرت😍😍
مریم جانم الگوی بی نظیر و نازنین من عاشقتم و دلم میخواد یه روز از نزدیک ببینمت و بغلت کنم و ازت بخاطر تمام درسهایی که ازت گرفتم تشکر کنم❤️❤️❤️
از خدا میخوام هر روز تو این مسیر مصمم تر و قویتر بشیم و در مسیر موفقیت و شادی و ثروت هر روز ثابت قدم تر باشیم.
خداوندا من به هر خیری که از تو برسه محتاجم، هدایتم کن الله مهربانم🙏🙏🌹🌹
سلام و درود به دوست عزیز م خدیجه شریعتی 🙋♀️🌹🌹
خدارو شکر که امشب هم با خواندن کامنت دوستان در این قسمت شاد و خوشحال شدم بخصوص بعضی از دوستان که مدتی است توی این قسمت ندیده بودموشون واقعا چقدر خوشحال شدم 👏🤣🤣🤣 که کامنت زیباتو خوندم و مرسی که اومدی از این کلاف سر در گم بودن مغازه تون نوشتی و بقول خودت سر کلاف پیدا شده 🤣🤣 و حتما تا الان کلی نظم و ترتیب به دکوراسیون مغازه تون دادید .. به به مغازه ی یک عباسمنشی چه شود😍😎 بخصوص الگوش خانم شایسته جان باشه .. خدارو شکر
خدیجه جان بهترینع بهترین ها رو برای رشد و پیشرفت در همه ابعاد و لایه لایه های زندگی برای تو دوست عزیز و خواهرتون که فکر کنم صدیقه جون هم توی همین سایت هستند آرزو مندم 🤩🤩🤩🙏🙋♀️🌹👏
سلام به همه ی دوستای قشنگم و مریم جانم که عاشقشمم
چقدر از این فایل و کلن دیگر فایل ها چیزای قشنگ یاد گرفتم،
خیلی جالبه برنامه امروزم این بود که به صورت اساسی اتاقمو تمیز کنم ولی گفتم بزار یه سر به سایت بزنم بعد برم که شروع کنم و چقدر درس ها یاد گرفتم ازتون
اول اینکه نگاهتون به مسائل خیلی قشنگه سخت نمیبینی و تو ذهنتون بزرگ نمیکنین که وای اینمه وسیلرو باید جم کنم،و اینکه به صحیح ترین روش مرتب سازی کردید و یه نکته مثبت دیگ اینکه
هرکارو اعم از کوچیکو بزرگو به بهترین شکل انجام میدید💖💖
خیلی به من ایده داد برای تمیز کردن اتاقم
و من خیلی زمان میزارم برای تمیز کردن ولی زودم بهم میریزنشون دقیقن حرفی که شما زدید.
یه چیز قشنگ دیگ که با دیدن شما مریم عزیز بمن اضافه شد این بود که…
من تا قبل از دیدن فایل های زندگی در بهش هر موجودی میدیدم مث مارو و حشره ها و مارمولکو اینا وحشتناک حسم بد میشد و نمیتونستم ذهنمو کنترل کنم.
ولی از وقتی شما به راحتی از عنکبوت و مارمولک همه ی موجودات فیلم میگیری و از زبونشون مثلا حرف میزنی این حس بد در وجوده من از بین رفته و با دیدنشون دیگ حسم بد نمیشه…
و یه نکته ی قشنگ دیگ که تو دوره ی دوازده قدم درمورد آرایش کردن توضیح دادی انقلابی در درون من به وجود آورد نمیگم تونستم مثل شما با نداشتن ارایش خیلی با اعتماد به نفس باشم ولی من هر روز ارایش میکردم حالا هفته ایی بک بار شدهو تصمیم گرفتم هزینه هایی که واس لوازم ارایش میکنم به جاش خدمات پوستی برم و مسئله رو عمقی حل کنم نکه صورت مسئلرو پاک کنم.
در کل بگم هر روز شخصیت های خوبتونو دارم در خودم اینجاد میکنم مثلا تمیز بودنت خیلی بهم حس خوبی میده که منم خیلی تمیز باشم
و هر روز از شما و استاد چیزای قشنگ یاد میگیرم. خدارو صد هزار مرتبه شکر که در مدار دیدن اینهمه زیبایی هسنم