از میان نظراتی که شما دوستان عزیزمان در ساعات اولیه انتشار فایل، در بخش نظرات این قسمت مینویسید، نوشتهای که هماهنگ ترین و تأثیرگزارترین نکات مرتبط با این قسمت را ذکر نموده باشد، به عنوان متن این قسمت انتخاب و در بخش توضیحات فایل قرار داده میشود.
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD385MB25 دقیقه
به نام هادی و هدایتگرم
سلام بچه ها
هی میخوام تو نت گوشی یا دفتر بنویسم
بعدش میگم نه بیا اینجا بنویس همیشه هم میمونه و تو هم روند تکامیلیتو میبینی و نوشته هات پخش و پلا نیستن.
قضیه از این قراره که در رابطه با مسئله ازدواجم به چالش خوردم.
انقدر این مسئله منو درگیر کرده که نه خواب دارم نه خوراک نه احوال درست.
امروز بیدار شدم
و حسم داشت میرفت به سمت بد شدن…نجواهاشروع شدن…
اومدم توی سایت و گفتم خدایا خودت آرومم کن. و زدم روی مرا به نشانه ام هدایت کن.
این فایل اومد. فایل رو نگاه نکرده اومدم سراغ کامنت ها و شروع کردم خوندن کامنتا. فهمیدم…. توجه به زیبایی. چیزی ک بارها و بارهاست خدا داره بهم میگه. توجهتو بزار روی زیبایی ها نه ناخواسته هات. کجایی تو! انقد همه حواست پی این ناخواسته ها وتضاد هات رفته ک حتی نمیتونی از روزت از فرصت زندگی کردنت از صحبت کردن با عشقت لذت ببری… راستم میگه… غرق شدم! منی که هربار چیزی پیش می اومد به آقا میگفتم اینم یه چالشه، همراه شدم با موج خرابی!!!
امروز برای چندمین بار خدا بهم گفت فاطی توجهت جای خوبی نیست.و خیلی ساده هم داشت بهم میگفت که جیکار کنم. توجه به زیبایی و هدایت و نتایج حاصل از اون. صحبت کردن و یاداوریشون. توجه به زیبایی هرچند کوچک و کم. خیلی حسم بهتر شد. و اونجا ک استاد گفت الرزق رزقان…. کفتم آره فاطی، تو کنترل کن فکرتو ببین چطور مثل بمب رزق میدوه دنبالت.رزق اتفاقات خوب بدون تقلا کردن.
نتایج یک مقدار کنترل ذهنم رو بگم. یهو یادم اومد.
میخواستم بزنم بیرون؛نمیخواستم پدرم برسونتم ک بدونه کجا میرم. خدا هدایتم کرد، شجاعت داد، قلبم رو مطمئن کرد، بلند شدم، پوشیدم، مامانم گفت میری دانشگاه؟ گفتم آره. اسنپ گرفتم. پدرم گفت حالم خوب نیست شرمنده نمیتونم برسونمت و ماددم گفت گرمه هوا بزار ماشین بیاد دم در. همین. خدافظی کردم و به راحتی زدم بیرون.
خدایا من به هرخیری از سمت تو فقیرم
کمکم کن در مسیر باشم
دفترمو الکی جلو باز کردم تو اتاق ک مثلا دارم مینویسم
و تو هربار به نوشته ای از اون دفتر هدایتم میکنی. نوشته ای در باب وابستگی از دوره روابط بود. نکات استخراجیم. چقدر زیبا و آرامش بخش.و تو کانال تلگرام بازم هدایتم کردی به پیامی از یک دوست نتیجه گرفته… و من فهمیدم نباید قدرت رو یدم دست بقیه. چیزی ک چند روز اخیر درگیرش بودم. خدایا منو ببخش. منو ببخش و از شر نجواها خلاصم کن. اعوذ بک من شر الوسواس الخناس.