سریال زندگی در بهشت | قسمت 247

به نام خداوند سمیع و علیم

استاد جانم سلام

استاد در این فایل از رزقی گفتید که دنبالتون میاد و این آسانی که برایتان اتفاق افتاده، گفتید راحت نمیگذرید از این رزقی که دنبالتون میآید و بارها و بارها تکرارش میکنید.

این درسی است که من باید بگیرم.

استاد اخیرا دارم روی این کار میکنم که از قدرت کلامم کمک بگیرم برای کنترل ذهن.

برام در حال آسان شدن هست و قدم های ابتدایی را برداشتم. البته تو نوشتن خوبم. ساعتها میتونم بنویسم از نعمت ها از خواسته هام ولی باید از قدرت کلام هم استفاده کنم.

استاد رزق دنبال منم خیلی هست و این فایل بهم گفت ساده نگذرم. تکرار کنم و تکرار.

من فکر میکنم یک بار دو بار که بگویم وظیفه ام را انجام دادم و تایید و تحسین کردم. ولی چرا بیشتر نگویم.

استاد من به طور معجزه آسایی غذا و مواد غذایی برایم میرسه از سیب زمینی پیاز گرفته تا گوشت و مرغ

همین چند هفته پیش وقتی از ایران برگشتم یکی از معلمانم که به این دلیل که شاگرد داشتیم و باید برای درس دادن می آمد ،کلید مرا داشت.

وقتی از فرودگاه رسیدم دیدم برایم پیغام گذاشته که غذای مورد علاقه ات را قبل از آمدنت در یخچال گذاشتم. ولی استاد من با یخچال خالی رفتم و وقتی برگشتم این چیزها در یخچال بود.

ماست

تخم مرغ

شیر

پنیر

نان

سیب زمینی

پیاز

یک ظرف بزرگ غذا

یک ظرف بزرگ سالاد شیرازی

یک شیشه پر شربت خاکشیر

خیار

گوجه

و من یاد حضرت مریم افتادم و روزی ای که فرشتگان برایش می آوردن.

استاد به فاصله ی چند روز از بازگشت از ایران به یک مسافرت دعوت شدم که من هیچ هزینه ای نکردم، جا حاضر، هزینه رفت و آمد پرداخت شده، غذا حاضر و حتی دایما یخچالم پر میشد از تنقلات و خوراکی

بعد از آن یکی از مشتریانم سیصد هزار تومان اضافه پرداخت کرد که گفت به دخترم هدیه بدهم.

یک مشتری با من تماس گرفت که وقتی برای جلسه با او رفتم مرا به یک مشتری دیگه هدایت کرد و اون یکی مرا به یکی دیگر. و جالب اینجاست دومی دو تا مهد کودک داشت در واقع من با سه نفر ملاقات کردم ولی در واقع چهار مهدکودک از خدمات من استفاده خواهند کرد.

استاد اخیرا تعهد دادم دنبال تخفیف نگردم ولی قسمت جالب ماجرا این است که به فروشندگانی بر میخورم که خودشان در آخر تخفیف می‌دهند.

مثلاً میگوید پنجاه هزار تومان شما چهل و هشت پرداخت کن. استاد به طرز عجیبی این اتفاق برایم می افتد.

مکانیکم هزاران بار ماشینم را معاینه کرد و آب و روغن و وقت گذاشت ولی یک لیر هم نگرفت.

استاد فراوان دارم از این مثال ها ولی باید اینها را میلیون ها بار تکرار کنم. آری من الان فقط باید اتفاقات را تایید و تحسین کنم. باید صحه بگذارم روی قانون بدون تغییر خداوند.

استاد تحسین می‌کنم

آزادی مالی و زمانی تان را

کارتان را که هم عشقتان هست و هم زندگی تان و هم کارتان

استاد کارمندان درجه یک و متعهدتان را تحسین می‌کنم و اینکه به راحت ترین شکل بهترین و با کیفیت ترین ها به سمت شما آمدند.

استاد مهاجرت عزتمندانه تان به آمریکا ، گرفتن پاسپورت آمریکایی تان به راحتی و در بهترین زمان، زندگی در بهترین ایالت و در یکی از گران ترین و لوکس ترین شهرهای دنیا را تحسین می‌کنم

آزادی مالی تان برای خرید هر چیز، چه یک خانه در طبقه ی 28 بهترین برج تمپا، چه خرید نمک هیمالیا به آزادانه ترین شکل ممکن را تحسین می‌کنم.

رد شدن از آی ویش هایتان، از موتور از آر وی ، از ماشین ، از لباس، از کفش، از ملک، از فراوانی مشتری و …………. را تحسین می‌کنم.

نوش جانتان خدا برایتان بیشتر بسازد.