سریال زندگی در بهشت | قسمت 247

از میان نظراتی که شما دوستان عزیزمان در ساعات اولیه انتشار فایل‌، در بخش نظرات این قسمت می‌نویسید‌، نوشته‌ای که هماهنگ ترین و تأثیرگزارترین نکات مرتبط با این قسمت را ذکر نموده باشد‌، به عنوان متن این قسمت انتخاب و در بخش توضیحات فایل قرار داده می‌شود.

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    385MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

263 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Mr Milad» در این صفحه: 1
  1. -
    Mr Milad گفته:
    مدت عضویت: 1603 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان، الله مهربان

    سلام وقت بخیر

    وقتی این همه زیبایی، نشاط و فراوانی رو میشه تجربه کرد چرا غم؟ چرا نا امیدی؟

    وقتی با کارای به ظاهر خیلی کوچیک میشه احساس خوب رو به خودمون هدیه کنیم چرا احساس بد؟ چرا احساس گناه؟

    استاد وقتی به اون لحظه ای که تو کلیپ قبلی اشاره کردین که یک فردی کاملا هدایتی میاد و گردنبندی براتون میاره و شما اونجا قانون رو دوباره گوشزد کردین یاد دو ماه پیش افتادم که رفته بودم دوز اول واکسن رو دریافت کنم. اونجا خیلی شلوغه چون مرکز شهرم هست همینکه از در وارد میشی یه برگه کوچیک به هر فرد میدن که روش شماره داره و بر اساس اون شماره ها با بلندگو صدا میزنن که وارد مرکز واکسیناسیون بشی … کلی آدم با خانواده هاشون میان و کلی شلوغ میشه … من شمارمو گرفتم و رفتم محوطه حیاط اونجا که افراد شماره به دست منتظرن تا شماره ها خونده بشه و اجازه ورود داده بشه.

    به نسبت افراد زیادی قبل از من اومده بودن و همه جلوی در ورودی متمرکز شده بودن به امید اینکه سریعتر برن تو … خیلی ازدحام بود و مسئول اونجام مدام با عصبانیت با بلندگو اشاره میکرد که برید عقب فاصله رو هم رعایت کنید وگرنه اصلا شماره ها رو اعلام هم نمیکنم … گوشه حیات یه صندلی اداری بود و بخاطر اینکه همه سرپا بودن و جلوی در کسی هم نبود بشینه من رفتم نشستم تا شاید یه نیم ساعت 1 ساعت بعد نوبت من بشه … گوشیم رو برداشتم مشغول چک کردن شدم که …

    یه خانوم موجهی حدودا 30/35 ساله اومد سمتم و یه برگه بهم نشون داد همون برگه شماره اولش فک کردم شاید سواد نداره میخواد شمارشو بخونم یا اینکه میخواد بپرسه تا حالا تا چه شماره ای رفته داخل یا اینکه مثلا عجله داره و میخواد که اگه شماره من پایین تره باهاش تعویض کنم اما نه اینجوری نبود ایشون اون برگه رو داد به من گفت من همین الان داخل بودم و واکسن زدم اما شمارمو برخلاف بقیه کسی ازم نگرفت گفتم بدمش به شما … شماره رو داد و رفت من یه چند ثانیه فریز شدم و با خودم میگفتم یعنی واقعا قانون همین الان همین لحظه جواب داد؟ که با بلندگو دوباره اعلام شد تا شماره فلان جا نمونه که شماره تو همون بازه بود و فوری رفتم داخل و بعدشم مراحل واکسن انجام شد کلا 10 دقیقه هم از ورود و خروجم به اون محل طول نگشید …

    خلاصه که قانون کار میکنه خوبم کار میکنه فقط باید از نتایج کوچیک به احتی رد نشیم و مدام مرورشون کنیم تا نتایج بزرگتر بشن….

    این کامنت رو بیشتر بخاطر خودم گذاشتم که یه ردپایی ازم تو سایت بمونه تا بعدا دوباره مرورش کنم و یادم نره که قانون دقیقا رد خورم نداره.

    یه چیزم در مورد این جشن سال نو مردم آمریکا بگم که چقد فراوانی زیاده اینجا … این همه فرد رو با لباسای متنوع سازماندهی کردن و فرستادن وسط شهر ما این صحنه ها رو تو فیلمای ایرانی هم نمیبینیم از بس که به گفته خودشون بودجه محدوده و …

    اینا هر سال خدا میدونه برا چندتا جشن این همه هزینه و زمان میذارن تا کنار هم شاد باشن…

    استاد خیلی کیف کردیم ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: