سریال زندگی در بهشت | قسمت 247

به نام الله یکتا

سلام استادجانم ..امروز ۲۷ اکتبر ۲۰۲۲ هستش و من از صبح خیلی زود بیدار شدم که با خدای خودم خلوت کنم و ازش هدایت بخوام..بعد از کلی نوشتن و لذت بردن از فضای بیرون خونه که پنجره ایی بزرگ رو به شهر در طبقه ۱۶هستش و اون هوای ابری زیبای پاییزی دنبال نشانه امروزم بودم

استادجانم میدونی چقدر عاشق این قسمت هستم(نشانه امروز من)…خلاصه بازش کردم و این قسمت زیبای زندگی در بهشت اومد…البته قبلش بگم دیروزم دنبال هدایت بودم که به قسمت عقل کل هدایت شدم و در اونجا یکی از دوستان عزیزهمراه گفته بودن تمرکزتو بزار روی زیبایی ها و پیشنهاد کرده بودن در جواب یکی از سوالات دوستان که هرروز سریال زندگی در بهشت وسفر به دور آمریکارو ببین😍🥰..امروز مجدد این نشانه برای من بود که نگاهتو ببر روی زیبایی ها و چیزهای که آگاهانه حالتو و تمرکزت. میبره سمت خواسته اات و شادی بیشتر و تحسینشون کن…چقدر به این جمله نیاز داشتم..چندروزی بود که ناآگاهانه حواسم رفته بود روی ناخواسته ها و نمیدونستم انگار یادم رفته بود که دارم با خودم چیکار میکنم..اما میدونستم که از مسر درست خارج شدم و به لطف الله مجدد اومدم توی مسیر و اینقدر لذت بردم از این فایل و از همین لحظه که تونستم بشینم و در کمال آرامش این فایل بینظیر رو گوش بدم و ببینم و برای خودم یه لیوان چای داِ تازه دم با بیسکوییت خوشمزه اوردم و نوش جان کردم و از تصاویر لذت بردم….

استادجانم ازتون سپاسگزارم که دارمتون و اینجاست که احساس میکنم که خدا میگه من نزدیکم یعنی چی..هرجا و هروقت که صداش کردم و کمک و هدایت خواستم به راحترین شکل ممکن جوابمو داد و هدایتم کرد خیلی سریع

عهد امروزم و عهد مجدد مریم با خودش تمرکز روی زیبایی ها و آگاهانه کنترل ورودیها…با ذربین و بدون ذره بین

استاد جان من از روزی که شما از نهج البلاغه گفتی که امام علی به پسرش امام حسن گفت ۲نوع رزق داریم واقعا با همه وجود همون رزقی رو خواستم که اون دنبالم بیاد و من اینو تا حالا نشنیده بودم با اینکه سالیان ساله که کتاب نهج البلاغه کنار کتاب قران داخل خونه ست..و خدارا سپاسگزارم که این آگاهیها از طریق شما به ما منتقل شده و میشه

توی این فایل چقدر من شور و هیجان و شادی عمیق رو حس کردم در وجود آدما در هر سنی..چقدر انرژی فوق العاده بود شور و شلف موج میزد و چقدر تحسینشون کردم.اینکه مردم چقدر همسو هستن با این جریان شادی و لذت میبرن…اینکه چقدر فراوانی هست که اون جمعیت کوچی و بزرگ میان بلیط تهیه میکنن و میان که بازی رو ببینن اونم توی شب عید که میتونستن توی خونه باشن و آماده تحویل سال یا هرچیزی دیگه توی این زمینه…اما انگار اومده بودن شادی رو ‌کنار هم و باهم تجربه کنن و چقدرم موفق بودن..انرژی اونارو من اینجا گرفتم از ذوقم گریه کردم چقدر شادی و آرامش رو دیدم اونجا…و در اخر اون صحنه زیبای ابر روی شهر ..خدای من ..میدونی استاد اولین فایلی که از شما دیدم در تمپا و از تراس خونتون و دیدن شهر و دریاچه گفتم خدایا منم عاشق این منظره هستم میخوامش..و دقیقا یادم نیست کی و چقدر بعد از اون خواسته به این خانه در طبقه ۱۶ هدایت شدم و دقیقا منظره شبش اون ویوی دریای وسط شهر ک اون چراغها ..چقدر زیباست و هربار که میبینم خداروشکر میکنم و از شما سپاسگزارم که این زیبایی هارو نشونمون میدید و باعث ایجاد خواسته های جدید در ما میشید ..سپاسگزارم و به الله یکتا میسپارمتون..دوستتون دارم زیاد