سریال زندگی در بهشت | قسمت 252

به نام بهترین سرآغاز و پایان زندگی

سلام به همگی

اول از هرچیز تبریک میگم به آقا رامتین و خانم سمی که یکی از بهترین و بزرگترین آرزوهاشون برآورده شده و چقدر با تعهد و ایمان کار کردن و ادامه دادن که مهاجرت کردن به فنلاند و بعد که الان آمریکا اونم کجا بهترین نقطه کشور در پرادایس بسیار زیبای استاد و مریم بانو هستن خب ببینید اینا خودش میشه منطق هایی برا ذهن هممون که آقا اونا چطور تونستن و براشون اتفاق افتاده که الان به پرادایس هدایت شدن و رسیدن پس این خواسته و هدف برا بقیه ما هم دیگه یه رویا و دور از دسترس نیست بلکه میتونه خیلی واقعی و قابل دسترس باشه

البته اگه قبلش که مثلا الانه خوب و متعهدانه روی خودمون کار کنیم و کنار افراد منفی گرا نشینیم و رابطه نداشته باشیم که همیشه فقط تصاویر و اتفاقاتی رو میبینند و میخواهند به ما هم اونارو منتقل کنند که نشده و نتونستند و میگن تو هم نمیتونی

البته این یکی از موضوعاتی ست که در وجود خود من خیلی هست اگه کسی یا کسانی بگن فلان کارو نمیشه و نمیتونی انجام بدی اما من انگیزه بسیار زیاد و تعهد بیشتری درونم ایجاد میشه اما از طرفی هم من اگه میخوام تغذیه ذهنی و باوریمو درست کنم نباید همیشه یا هرلحظه خودمو در معرض اون حرفای ناامید کننده قرار بدم و باعث حال بد من بشه بلکه من باید بخواهم و با تمام وجودم روی خودم کار کنم تا واقعا اونجور انتظارهایی رو که از خودم دارم رو بتونم بسازم

وقتی به این فایل نگاه میکردم بیشترین نکته اش برا من این بود که هیچ آرزویی دور از دسترس نیست و منم میتونم خیلی زود به پرادایس هدایت بشم واقعا باید کتابهای رویاهایی که رویا نیستند رو با تمرکز و درک بیشتری بخونیم و باور کنیم که اونا فقط تنها یک رویا نیستند بلکه با طرز باورهای ما میتونند خیلی هم در زندگی وتجربه های واقعی باشند

ببین باور متفاوت چکار که نمیکنه یه خانم تنها توی یه ویلای چند هکتاری شبانه روز بمونی از تنهایی خودت لذت ببری مانند اکثر زندگی مشترک انسانها در نقاط مختلف جهان زندگی نکنی که اگه به همین افرادی که اطراف خود من هستند بگی میشه اینجوری زندگی کرد نمیتونند بپذیرن که هیچ بلکه میخواهند ترورت کنند که تو چی داری میگی مگه میشه یه خانم رو تو خونه تنها گذاشت اونم خونه ای که با این وسعت و هیچکسی هم اطرافش نیست البته نباید ازشون هم چنین انتظاری داشت چونکه اونا اصلا در این فرکانس و مدار نیستند که بخواهند چنین چیزهایی رو ببینند و بشنوند و بفهمند

بلکه باید با همه در صلح بود و به راه خودت ادامه بدی و تمرکزت کاملا رو مسیر خودت باشه،

یکی از الگوهای این مسیر همین آقا رامتین عزیز و خانم سمی عزیز هستن برامون که ببین دیدن و تجربه های پرادایس فقط از فایل ها نیست بلکه با ایمان و باور داشتن میتونی از نزدیک و بصورت واقعی هم تجربه شون کنی انشاالله بعدیش من هستم که برم اونجا رو از نزدیک تجربه کنم و تو یکی از فایل ها باشم،

و هیچ چیز غیرممکن نیست با باور و ایمان به خداوند بخشنده هیچ آرزویی دست نیافتنی و غیرممکن نیست،

یه نکته دیگه اینکه خود من تا الان چندتا پیشنهاد ازدواج با دخترهای مختلف رو رد کردم بااینکه هم اونا راضی بودن و خیلی دلشون میخواست تا یه زندگی عاشقانه رو باهام شروع کنند هم اینکه واقعا افراد بسیار محترم و خوب بودن و منم خیلی ازشون خوشم میومد اما چونکه یه حسی ته وجودم بهم گفت سجاد اگه تو اون زندگی ای واقعا بتونه راضیت کنه رو میخوای نباید با اینا زندگی کنی ،،فقط همین بهم گفته شد،،

و من واقعا آدمی نیستم که بخواهم کلاس بذارم یا بقول بعضی ها خودمو باارزش تر یا بالاتر از بقیه ببینم اصلا بحث اینچیزها نیست بلکه بحث تسلیم بودن و ایمان داشتن به نیروی الهی ست که من همیشه سعی میکنم بهش عمل کنم

و منم بهش گوش کردم و تسلیمش شدم گفتم من الان هیچی نمیدونم و بااینکه یه خورده برام سخت بود اما گفتم من باید اینجا ایمان خودمو نشون بدم و بهش گوش کنم و از اون موقع ها همش میگم خدایا من نمیدونم اون فردی که در زندگی واقعا با من هماهنگ باشه و طبق سلیقه من باشه رو نمیدونم دیگه چه زمانی چه کسی و چه مکانی اتفاق بیفته خودت میدونی من فقط تنها کاری که میتونم انجام بدم اینه که روی خودم کارکنم و رها باشم از نتیجه و مطمئنم خداوند خودش در زمان مناسب منو هدایت میکنه سمت فردی که من واقعا میخواهم باشه مانند رابطه زیبای استاد و مریم بانو که واقعا قابل تحسین و عالیه که میشه هزارتا کتاب ازش نوشت

اینقدر رها،متفاوت،زیبا،ارزشمند،و قدرتمند که من هنوز هیچ کجا از نزدیک ندیده ام

اما خدایا منم چنین رابطه ای رو میخواهم و حاضرم هر بهایی رو براش بپردازم،

دوستان عزیزم و مهمانان عزیز پرادایس و مریم بانو و استاد عزیز بی نهایت دوستتون دارم و همیشه براتون بهترینهارو‌ آرزو میکنم