دیدگاه زیبا و تأثیرگزار عبدالله عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
بنام الله یزدان پاک، خداوند مهربان و زیبا
سلام گرم خدمت همه عزیزان زندگی در بهشت
سلام گرم تر خدمت استاد عزیز سید حسین عباس منش و بانو شایسته و میهمانان رامتین و سمی
اولش که فایل رو باز کردم ببینم ، یه مقدار هنگ کردم ، ادیت فیلم اینقدر عالی شده بود که فکر کردم سریال Lost رو دارم میبینم ، بسیار زیبا کار شده بود. تفاوت را از همون اول میشد فهمید ، خلاقیت مشهود بود ، بدون هیچ صحنه اضافی ، خلاصه و مفید ، خدایی تحسین میکنم این همه عشق به کار ، فکر میکنم تکامل طی شده ، و به پله های آخر می رسیم.
۱- صحنه اول از بیرون در ورودی خانه : تصویر ماشین ، براونی در حال آفتاب گرفتن ، مرغ و خروس ها در حال دویدن ، آفتاب زیبا ، پرنده ای پرواز کنان در پرادایس ،هوای خوب و آسمان صاف (یک زندگی رویایی ، بدون دغدغه ، بهشت واقعی )
۲- صحنه دوم مرغ و خروس و گنی هایی که منتظر غذا هستند (برای بدست آوردن هر چیزی باید بهای آن را پرداخت، باید هزینه کرد ، وقت گذاشت ، تمرین کرد ، ادامه و ادامه تا به نتیجه دلخواهمان برسیم )جوجه هایی که تا همین دیروز تازه از تخم بیرون آمدند ، محصول میدن ، غذا میخوان
۳- صحنه سوم : بره ها و بزهایی که مشغول غذا خوردن هستن ، از درختان زائد تغذیه میکنند(از هر چیزی میشه سود گرفت ، مهم اینه که فکرمون رو به کار ببریم ، هدف داشته باشیم )
۴- صحنه چهارم : صحبت میهمان سریال زندگی در بهشت ، چقدر با احساس صحبت میکنن ، چقدر سبک و چقدر روح لطیفی دارن ، قطعا ایشون و همسرشون تاثیر گرفتن از دوره های استاد و تفکرشون اونها رو به اینجا کشونده ، ما با افکارمون آیندمون رو می سازیم ، ایران ، فنلاند ، امریکا ، مسیر خوشبختی ، با پرورش ذهن و افکار ، خیلی ها چنین حسی را ندارن ، حتی کسانی که به زحمت به امریکا یا اروپا رسیده اند ، باید این ذهن رو ساخت ، درستش کرد ، منفی گرایی دشمن احساسات است . فرقی نمیکنه زن باشی یا مرد ، هر کس به هر چیزی که میخواد با عشق میرسد ، یک زن میتواند از یک مرد بهتر کارهای سخت رو انجام دهد ، عشق میخواد
۵-صحنه پنجم : خانم شایسته و آقا رامتین و همسرشون در حال حذف درختانی که به نظر می آمد فضای زیادی را اشغال کرده بودند (من فکر میکنم اینکه انتظار یک هوای آفتابی در فنلاند داشتن و رسیدن به آن در پرادایس و انتظار من به یک هوای ابری و رسیدن آن همین الان، چه چیزی را به من آموزش میده ؟ انسان ها همیشه خواسته های خاص آن محیط دارند ، اگر من مهاجرت کنم ، قطعا خواسته های دیگری خواهم داشت ، خواسته های جدیدی که هیچ وقت حتی خوابش رو هم نمیدیدم ، یک انسان میتونه یک جا انتظار هوای ابری داشته باشه در یک سرزمین خشک ، یا در یک منطقه اروپایی منتظر یک آفتاب گرم باشه، ما همیشه دنبال نداشته هایمان هستیم ،این درختان زائد آرزوی خیلی از ماست که اطرافمون باشه ، از نظر من هر چیزی زیبایی خودش رو داره ، این ما هستیم که باید زیبایی رو ببینیم ، یاد بگیریم شکر گذار باشیم ، از هر محیطی که هستیم لذت ببریم ، و خدا رو به خاطر داشته هایمان سپاسگزاری کنیم)
۶- صحنه ششم ، تخم مرغهایی که بعد از دو روز مرغ ها گذاشتن ، و چقدر لذت بخشه این صحنه ها ، با دست خودتون اون ها رو تجربه کردید و به خونه میربید.
۷- صحنه هفتم : تعریف وقایعی که گذشت ، خرابی ماشین ، یا بهتره بگیم هدایت پروردگار به سمت بهترین ها
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD229MB15 دقیقه
سریال بهشت قسمت 252
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان
بنام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال بهشت همراه بشم و از آگاهی های اون برخوردار
چه سکوت گویایی
با وجود اینکه کلامی رد و بدل نمیشه اما میشه اینجوری تفسیرش کرد :
سلام بچه های بهشت
امروز ی صبح فوق العاده است ی صبح بسیار زیبا
برونی در کمال آرامش اونجا داره برا خودش آفتاب میگیره
مرغ و خروس ها هم خرم وخندان به گشت و گذار مشغول هستن
و بعد صدای دل انگیزو زندگی بخششون و دست بخشنده ی مریم جان که داره نعمت خداوند رو بر اونها ارزانی میکنه
و اردک های زیبایی که حسابی تکاملشون رو طی کردن و بزرگ شدن
و چیپس چوب هایی که حسابی با زمین یکی شدن و جا خوش کردن توی دل زمین و ی میحط تمیز و دلچسب رو زیر پای مرغ ها بوجود آوردن جوری که آدم از تمیزی مرغ ها و زیر پاشون به وجد میاد
و بزهایی که سرگرم خوان نعمت الهی هستن خوان نعمتی که بی دریغ همه جا هست
چقدر رنگ مخمل زیباست
و اما :
صدایی که صدای مریم جان نیست اما داره آشنا میشه
چقدر زود کمال همنشین در این دوستمون اثر کرد و ایشون هم دوربین به دست شدن
داشتم با خودم فکر میکردم که چقدر فرکانس این دوستان قوی شده و مدارشون تغییر کرده که تونستن در کنار شما مریم جان قرار بگیرن و اون اتفاقاتی رو تجربه کنن که شما مریم جان خیلی وقته دارین تجربه میکنین آفرین به این دوستان .این یعنی اگر اونها تونستن ما هم میتونیم به شرط ماندن توی این مسیر و ادامه دادن و قویتر کردن باورها
چقدر سمی جان راحت داره جلوی دوربین صحبت میکنه آفرین به این اعتماد به نفس .چقدر ساده و صیمی داره حرف میزنه چقدر خودشه و ماسک و نقابی نداره
و یاد آوری قانون توجه و تمرکزی که استاد ازش صحبت میکردن اینبار از زبان ی شاگرد چقدر همین باورپذیرتر میکنه پذیرفتن نقش توجه و تمرکز مثبت رو در جذب اتفاقات خوب و مثبت و نکته ی مهم این یادآوری اینه که این دوستان در زمان حال دارن اون اتفاقاتی رو که از لنز دوربین دیده بودن رو تجربه میکنن .زمان حالی که با زمان حال من و بقیه دوستان یکی هستش و همین باز هم تاثیر پذیری رو بیشتر میکنه
همین توجه و تمرکز بر زیباییهای بهشت هدایت کرده این دوستان رو از فنلاند به فلوریدا چجوری؟ خودشون هم نمیدونن چجوری فقط میدونن که اتفاق افتاد
چقدر وقتی این رو میبینم موضوع هدایت و نقش باورهای مثبت رو در این جریان بهتر درک میکنم و انگیزه میگیرم که من هم که دارم روی باورهام کار میکنم و دارم تلاش میکنم آگاهانه تمرکزم رو بزارم بر زیباییها ی روزی هدایت میشم به اون جایی که دوس دارم چجوریش رو فقط خداوند میدونه و سیستمش من فقط باید طرف خودم رو انجام بدم
چقدر زیبا و ساده قدرت و توانایی مریم جان رو در مدیریت کردن پاردایس توضیح دادن چیزی که همه ی بچه های سایت الان دیگه بهش اذعان دارن و تاییدش میکنن
چقدر با دیدن این سریال من هم دارم تشویق میشم که کارهام رو با عشق انجام بدم از جمله آشپزی کردن برای خودم و عزیزانم رو .همین امروزبعد از دیدن این قسمت باز هم عشق در آشپزی بهم یادآوری شد و تمام لحظاتی که داشتم ناهار درست میکردم عبارت آشپزی کردن با عشق مریم جان توی ذهنم مرور میشد و من هم سعی میکردم با عشق غذا بپزم .از زمانی که من اولین بار این موضوع آشپزی کردن مریم جان رو دیدم از اون موقع تا حالا غذاهای من فوق العاده خوشمزه هستن حتی ساده ترین چیزهایی که درست میکنم چون به عشق آمیخته میشن
توی قسمت قبلی وقتی که اون سایبر اسکواد سر هم شد با دیدن مریم جان پشت اون ماشین من فهمیدم که هنوز باید خیلی روی خودم کار کنم که جلوی ی مرد سوار ی همچین وسیله ای بشم و خجالت نکشم .یعنی میخوام بگم که این سریال و دیدن رفتارهای مریم جان داره کمک میکنه که من نقطه ضعف های شخصیتی خودم رو پیدا کنم و تلاش کنم بهبودشون بدم
البته که با دیدن مریم جان توانایی های خودم هم بهم یادآوری میشه مثلا در مدیریت کردن کارها که من هم همچین نقطه ی قوتی رو دارم که میتونم خیلی از کارها رو همزمان مدیریت کنم و همین باعث میشه که بیشتر خودم رو دوست داشته باشم و احساس قدرت کنم
با این صحبت هایی که سمی جان کردن اگه بخوام ی جمع بندی بکنم از حرفهای ایشون اینه که توی این دور روز ظرف وجودی ایشون خیلی بزرگتر شده و پایه گزاری ی شخصیت جدید در وجود ایشون شکل گرفته که متاثر از بودن با مریم جان هستش و اینجا ست که تحسین میکنم این تاثیرگزاری مریم جان رو که شاید اگر از استاد بالاتر نباشه کمتر هم نیست
و چقدر خوب جهان قانون کبوتر با کبوتر باز با باز رو در مورد استاد و مریم جان رعایت کرده تا دو تا فردی که هردوشن تاثیر گزار هستن کنارهم قرار بگیرن
چه عبارت زیبایی استفاده کردن در مورد پاردایس که اینجا مثل ی کارخونه ی بزرگه .آره اینجا کارخونه ی تولید زیبا نگری و مثبت اندیشی و فراوانی و شادیه که سوختش رو داره شناخت قوانین خداوند و عمل کردن به اونها تشکیل میده
چقدر اونجایی که مریم جان گفتین میخوام درخت اونوری بیفته شما باید بیاین این ور یاد حرفهای استاد افتادم وقتی میخواست درخت قطع کنه و شما دوربین به دست بودن دقیقا مثل هم بودن رفتارتون و گفتارتون
ی چیز دیگه ای که هم توی قسمت قبل و هم توی این قسمت بودن نحوه ی کار کردن شما با ابزارهاست مریم جان قشنگ از پشت دوربین مشخصه که کار بلد شدین از بس که پیش استاد بودین و دستیاری کردین .اینجا یاد حرفهای استاد افتادم که وقتی دوست دارین ی کاری رو یاد بگیرین لازمه که ی مدت شاگردی کنین تا کم کم تکاملتون طی بشه و مسلط بشین .
قشنگ نحوه گرفتن اره توسط شماو برش زدن هاتون و نحوه گرفتن اون توسط آقا رامتین نشون میداد مفهوم طی کردن تکامل یعنی چی . ایشون در ابتدای راه بودن و شما کلی از راه رو رفتین .البته که ی روزی شما هم همونجایی بودین که الان آقا رامتین هستن
چقدر هم این دون نفر هم به هم میان انگار برا هم ساخته شدن معلومه که هم پایه هستن و البته از این به بعد با بودن با استاد و مریم جان هم پایه تر خواهند شد
ولا من که از پشت دوربین هم عاشق این نوع زندگی شدم حالا اگر خودش رو تجربه کنم فکر میکنم بیشتر دوست دارم اما بقولاستاد وقتی دوس دارین به ی چیزی برسین بهش برسین بعدش میتونین تصمیم بگیرین که میخواینش یا نه
چقدر معلومه که سمی جان شوق و ذوق دارن برای تجربه کردن این چیزها
آره مریم جان ما هم هفته ی گذشته سردترین روزهای سال رو اینجا تجربه کردیم
و این دوستان هم که از فنلاند اومدن با دمای زیر بیست درجه هوای اینجا براشون واقعا بهشته
و یادآوری داستان الخیر فی ما وقع توی تمام اتفاقاتی که در طول روز برامون اتفاق می افته و پاداشهایی که بعد از اعتماد به این خیر دریافت میکنیم
و در پایان هم یادآوری اون جمله تاکیدی استاد :
که همه ی انسان ها و شرایط وسیله ای هستن که من رو به خواسته هام برسونن
که برای مریم جان اتفاق افتاد
سپاسگزارم از شما مریم جان و دوستان عزیزم سمی و رامتین عزیز