سریال زندگی در بهشت | قسمت 256 - صفحه 3 (به ترتیب امتیاز)

بنام خدایی که بــــــشدت کافیست

ســــلام😍😘

خــــدایا شــکرت برای یک روز دیگه و فرصتی که بهم دادی تا زیبایی های بیشتری رو نوش جان کنم، خدایا شکرت که با انتخاب خودم من رو به این سایت هدایت کردی تا با آگاهانه توجه کردن به زیبایی های بیشتر و بیشتر خودم رو بیشتر و بـــــــــیشترها رشد بدم و این کار رو دارم هر روز بهتر انجام میدم، هر روز بیشتر و بیشتر از اهمیت به حرف های دیگران کنده میشم و آگاهانه کانون توجهم رو به سمت زیبایی ها میبرم و گاهی اوقات حداقل نیمیزارم روی چیزهای نازیبا stop کنه، مثلا حدود یک هفته پیش وقتی بی بی ام و مادرم داشتن با به یاد اوردن اتفاقات گذشته کلی کیف میکردن از حس بدی که نوش جان میکردن و یه جا مادرم از من خواست بینشون ورود کنم و شرکت کنم در بحثشون بدون نگرانی از نگران شدن اونها که خودشون عملا داشتن برای ناراحتی تلاش میکردن کاملا واضح بهشون گفتم من حرفی ندارم و رفتم تو اتاق دیگه کارهام رو انجام دادن.

خـــــــدای من چــــقدر آمریکا فوق االعاده هست چقدر شادی و تفریح و حس خوب تو این کشور بـــــــی نهایته فقـط چون مردمش با خودشون در صلحن، وقتی چنین جشنی که بیشتر صد ساله داره برگزار و تکرار میشه و هر سال شلوغ میشه چون این مردم هـــــمیشه دنبال شادی هستن و هر نقطه ای از این کشور جشنی مراسمی باشه اونا پیشقدم هستن حــــــــتی برنامه ها و رویدادهایی مثل مسابقات ورزشی که اغلب تو کشورهای دیگه که مردم میرن فقط و فقط که برد تیم مورد علاقه شون رو ببینن ولی تو این کشور بـــــــــی نظیر میرن ورزشگاهها تا فقط لذت ببرن و تــــــــمام. خـــــدایا شـــکرت برای این کشور بی نظیر و مردم بــــــی نظیرترش ، خدایا شــــکرت برای هدایت استاد و مریم جون به این کشور بی نظیر

خــــدای من چقدر کیف کردم وقتی امروز وارد سایت شدم و دیدم عکس قسمت جدید روی ویترین سایت هست اونم جه عکسی 😍، عکس استاد و مریم جون کنار هم بعد ۴۵ روز دور بودن از هم، خـــــــدایا شـــــکرت برای این رابطه بی نهایت زیبا و عاشقانه و مستقل استاد و مریم جان که کنار هم بودنشون کـــــــــلی لذت و رشد دار واسه هر دوشون و دور بودنشون از هم دقیقا همینطور ، عـــــــــــاشقتونم😘

وااااااای استاد چه آگاهی ها و نتایح فوق العاده ای داشته باشه دوره جدید سلامتی تون که مثل همیشه اول روی خودتون پیاده میکنید و تا نتیجه هاش رو خودتون نوش جان نکنید نمیاید درموردش صحبت کنید چه برسه بخواید دوره ای آماده کنید ولی هنوز کامل نشده به چه نتایج فوق العاده ای رسیدید استاد چقدر وزن کم کردید👏😍 به قول مریم جان اونم بدون شل شدگی پوست بدنتون ، لباسایی که تا همین یک ماه پیش و قبلش می پوشیدید و تقریبا کیپ بدنتون بود الان کلی تو بدنتون آزاده و به قول خودتون الان دیگه هم می تونید لباسای جدید بپوشید و هم لباسای قبلی تون رو 😍، خــــــــــــیلی بهتون تبریک میگم استاد عزیزم و روی ماهتون رو می بوسم 😘خــــــــــیلی مبارکتون باشه این نتایج بــــــــی نظیر خیلی مبارکتون باشه استاد عزیزم مِدیومی شدنت رو😍 چه لباسای خوشگلی خریدی استاد از اون شلوار مثل ابریشم تون که چقدر قشنگ اسم تیم باکانیرز بصورت طولی نوشته شده روی اون از اون تی شرت سفید خوشگل با گل های کوچیک رز😍 تی شرتای تمپابی باکانیرز که چــــــــقدر واقعا ترکیب رنگ لوگوشون زیبا و بــــــــی نظیره که روی هر رنگی قرار بگیره قشنگش میکنه.

مریم جون لباسای جدید خـــــوشرنگ جدید شما هم خـــــیلی مبارکت باشه. خــــــدایا شکرت برای هدایت تون به سمت اون آرایشگاه با اون خانم خوش انرژی و مثبت 😍

خـــــــــدای من چقدر اتاق خواب استاد و مریم جوم تو برجشون تو تمپا فــــــــوق العاده هست؛ چـــــــقدر من عاشق خلوت بودن اتاق هستم با این پنجره های بـــــــــزرگ طولی شون😍خــــــیلی خوبه. نــــــوش وجودتون باشه استاد جان و مریم عزیزم

راستی از حدود یک سال و نیم من به سمت درست کردن و تهیه پوستر هدایت شدم و اون در حالی بود که قبلش هیچ ذهنیتی نسبت بهش نداشتم و اصلا فکرشو نیم کردم روزی به سمتش هدایت بشم چون اصلا انجام نداده بودم ولی یه دفعه اتفاق افتاد و یه حسی بهم گفت شروع کن درحالی که واقعا حس عجیبی بود و میگفتم آخه چطوری؟ و فقط بهم میگفت تو شروع کن و من فقط شروع کردم و الان امروز کـــــلی بهتر شدم تو این کار و هر بار که انجام میدم حس فوق العاده ای دارم و لذت میبرم تا اینکه چند روز پیش یکی بهم پیشنهاد درست کردم یه کتابچه رو داد که برای یکی از بزرگترین اداره کل های استانمون برای تحویل به یکی از وزاری کشورمون که قراره بیاد داده بشه و من اون لحظه احساس ترس عجیبی سراغم اومد و برای یک لحطه گفتم مـــــــــن؟ چطوری آخه؟ ولی تونستم خدا رو شکر زود خودم رو جمع کنم و به خودم گفتم زینب این یارو بهت ایمان داره بعد خـــــــــودت؟ بعشدم همین پوسترا رو مگه تو قبلا فکرشو میکردی تا چند قدمی این کار هم بیای؟ دیدم راست میگه و یه حس اطمینان و اعتماد به نفسی در من شکل گرفت و گفتم همین پوسترا رو مگه من انجام دادم؟ اگر به ذهن من بود عمرا حتی فکر بهش میکردم، پـــــس کتابچه رو خداجونم واسم درست میکنه، بهش سپردم و دیروز شروعش کردم حتی نمی دونستم اولش رو چطوری شروع کنم ولی یه طرح قشنگی رو بهم گفت و تا آخر هفته که تمام میشه یه چیز خیلی خوب میشه خــــــدایا شــــــکرت؛ من یه نابغه ام و از نبوغم هم استفاده میکنم، خــــدایا شکرت

هر لحظه مون توحیدی تر و ثرودتمندتر در تمام جنبه خا در پناه رب العالمین