سریال زندگی در بهشت | قسمت 26 - صفحه 15

306 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Fatemeh گفته:
    مدت عضویت: 1721 روز

    سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااام به استاد عزیزم و مریم جووونم عشق دوست داشتنی که میتونم به جرئت بگم اولین الگوی من توی خانوما هستین که انقدر باخودش درصلحه چقدررررررررر که من ازشما یادمیگیرم عزیزدلم. استادجوونم خدارو هزاران مرتبه شاکرم برای حضوردوتاعشق دوتانمونه انسان توی زندگیم چقدر دوستون دارم چقدر وصف نشدنیه حالم🤗.نمیدونم چجوری بیان کنم که برسونم اون حسو حال الهی ای که داره جاری میشه اهان نه راستی به لطف اموزه های شما میدونم چجوری:) اینجوری که خالق من؟🤔((خدایی که فهمیدم توی تمااااااام کارام توی تمااام کارام کوچیک وبزرگ میتونم ازت درخواست یاری کنم وتو باعشق میگی جون دلم؟ اینجوری انجامش بده دخترکوچولوم🤗😍))لطفا کمکم کن که برسونم اون حس الهی ای که دارم لمسش میکنم و برسونم این حس و حال زیبارو به دونه دونه ادمایی که این کامنت رو میخونن الهی به امیدتو….. 🙏🙏💗 -میدونی استاد قشنگم نمیتونم خودمو بذارم جای شما که چجوری خودتون رو کنترل میکنین بااین حجم ازحرفای خالص و الهی من الان فقط صحبتم باخدا اینه که خداجونم یه وقتایی انقدر باهدایت هات هیجانیم میکنی میگم کاش یه اپشن داشتم به اسم بال میرفتم و کلی پرواز میکردم تاشاید یکم بتونم هیجاناتم رو کنترل کنم.😅🦅 اخ اخ نگم ازهدایت نگم ازخدایی که بهش نزدیک میشی به معنای واقعی فکرمیکنی جهان رو فقط وفقط برای تو خلق کرده. اول ازشرایطم بگم که بگم حالاچرا انقدر هیجانیم:😝 الان ساعت۱۷:۱۸هست روزجمعه تاریخ ۲۱مردادماه چراانقدر دقیق؟چون ۸ روز دیگه تولدمه ومن امسال ازخدا خییییییلی هدیه خواستم و هرروز بافایل های جدید استاد دارم هدیه هایی ارزشمند دریافت میکنم الهی شکرت.قراربود امروز برم سرکار اما عشق من خدای اگاهم گفت بمون استراحت کن استراحتم اینجاست تمام زندگیم شده اینجا برای اولین بار توی زندگیم دارم با صفحه کیبرد کامپیوتر تایپ میکنم و کامنت مینویسم اما انقدر تسلط دارم که میفهمم خدای منه که داره انگشتای ارزشمندمو یاری میکنه فقط دستام داره میره روی کیبرد توصیف نکردنیه.درحال حاضرگوشی ندارم داشتم ها بهترینشم داشتم اما خب الان نیست ومهم نیست بهونه نداریم که میایم سراغ کامپیوتر و هم خودم رو بیشتر باورکردم هم خدام رو که اره همه کار میشه کرد بااین خدا و من حتی این تایپ روهم کوچیک نمیبینم این توانایی ارزشمندم رو که همین الان فهمیدم دارم(الهی شکرت) تماااام نعمتهام رو به لطف استاد عزیزم ارزشمند میدونم چون حقیقتشونم همینه دونه دونه شون ارزشمندن حتی برای سپاسگزارتربودن میگم اگه این نبود چی اونوقت قشنگ میفهمم چی دارم.خدایا سپاسگزارم برای انگشتای توانمندم و این دسترسی ها. بریم سراغ هدایت الله مهربان: دیشب خیییییییییییییلی گریه کردم و حس میکردم تضادها دارن اذیتم میکنن تاکید میکنم حس میکردم ولی الان خندم میگیره حس میکنم داشتم خودم رو برای خدا لوس میکردم اونم باعشق گوش کرد و اشکامو پاک کرد گفت اروم شدی دردونه؟حالا بنویس ازم چی میخوای و انقدررررررررررر ارومم کرد وگفت که نتایج خیییلی رویاایی درراهه دخترکوچولوم که باارامش خوابیدم.😍(اه خدای من کجابودی این همه مدت که بادوخط نوشتن برات انگارهمه چی حل میشه رفیقم همدمم به خدا که هنوز مسائل هستن اماهمه چی خدااااااست میگی خدایا؟ارامش کل کیهان رو تزریق میکنه تووجودت عاااااشقتم همیشگی من💖). دیشب قبل خواب هم انقدررررررر بهم انگیزه داد باجمله ی معروف استادجونم خوابیدم و گفتم حالا که اینطورشد حتما موفق میشم.و چنددقیقه ی پیش اومدم توی بهشت و سوالامو خیلی گنگ پرسیدم وگفتم خدایا هدایتم کن.قربونش برم که من انقدر گنگ میپرسم امااون شفاف و واضح جواب میده😅 خدامه دیگه بهترازخودم منو میشناسه عااااشقتم خاااالقم… و بوووووووم💣💣:معجزه رخ داد الله اکبر ازنشانه ی امروز من. تک تک واژه های دیدگاه انتخابی برای این قسمت مال من بود انگار یه فاطمه ی دیگه اینارونوشته بود اخه خدایا چجوری ازت تشکرکنم ازاین حجم از دقتتتتتت ازاین حجم از سریع الجوابی مگه میشه یه دختر هم سن و سال من باشرایط تمام وکمال من دیدگاه انتخابی این جلسه باشه؟اخ دختر چی نوشتی اخههههههه دقیقا خودمم به خدا انگار من اینارو تایپ کردم خدایا چجوری اخه چجوری خودم رو کنترل کنم چجوری بتونم؟قشنگ اون تیکه حس کردم خودمم که نوشتی:”من زجر تو ترس موندن رو خیلی زیاد کشیدم”.واین جمله مغزم رو منفجرکرد:”من دیگه هیچوقت این ظلم و در حق خودم نمیکنم که توترسم بمونم .. من دیگه نمیتونم تحمل کردن و بپذیرم تو ترس موندن رو بپذیرم .. ” “وارد ترس هام میشم من دیگه نمیزارم ترس ها منو رهبری کنن هرررتررسی هرچقدرم بزرگ اجازه نمیدم منو به عقب برگردونه نمیتونم دیگه بی ایمان بودن و بپذیرم ..ترسو بودن من یکی از پاشنه های اشیل منه” 😭😭😭الله اکبر دلم میخواد تمام متنتو بنویسم.دیشب و یه مدت یکماه دوماه هست که من این قول رو دادم به خودم و باااااکله میرم تو دل ترسام گفتم دیگه اجازه نمیدم من ترس ازهمه چی داشتم ودارم وقول دادم که همیشه روشون کارکنم.منم جایی بزرگ شدم که به شدت ترسو و عاااشق حاشیه ی امن اما من نمیتونستم تحمل کنم پر بودم وهستم ازباورای غلط و ترس اور اما تحمل نکردنه انقدر شدید بود که یه کارایی کردم که باورم نمیشه که من تونستم وانجامش دادم بالاخره. خیلی بهترشدم اما به قول دوست عزیزم که نوشته پاشنه اشیله و نیاز به بهبود دائمی و همیشگی داره. و من اونجایی به خودم باتک تک سلولهام افتخارکردم که کلییییی روی باورام کارکردم و کلی ترسهامو کشتم اما یه اتفاق ناخواسته رخ داد که خیییییلی بد بود خیلی وانگار تمام زحمتایی که برای باورام کشیدم توی یه لحظه رفت چون ریشه ترسام به مراتب قوی تر بود واون باورای جدید عین یه بذر و من نتونستم قضیه رو بدبدونم خیلی سختم بوداما باخداهمه چی اسونه اشک میریختم بااااترس میرفتم توی خیابون زانوهام سست میشد درحد افتادن منی که کلی روی خودش کارکرده بودو تنهایی همه جا میرفت ساعت ۵ صبح میزدم بیرون میرفتم ورزش میکردم شباتوی کوچه های خلوت و تاریک میرفتم باشجاعت کامل ها کلییی روی خودم کارکرده بودم تکاملمم طی کردم یهو بلندنشدم که برم این کاراروکنم(به خدا اگه یکی بهم میگفت یه روزی ازاون حجم ازترسو بودنت تبدیل به این میشی میزدمش😂 و اصلا باورم نمیشد ولی باکارکردن صحیح روی خودم و باور بیشتربه خدا شد وتونستم💪) ولی دیگه اون من میترسید حتی تاسرکوچه تنها بره اما ازیه طرفم میگفتم نمیخوااااااام باترس زندگی کنم نمیخوام باج بدم نمیتونم دیگه باج بدم ازترسو بودن متنفرم و حقیقتش اون شجاعته مزه داده بود بهم وهی میگفتم خدابامنه مراقبمه اماترساانقدر زیاد بود حس میکردم تمام این حرفام الکیه اما الکی نبود”خدا” کمکم کرد پاداش داد حتی نشونه های ترسم رو هم میدیدم امااهمیت نمیدادم میگفتم بدرک هرچی میخوادبشه بذاربشه من نمیتونم لحظاتم رو حروم کنم به خاطرترس.نمیتونم زندگی نکنم به خاطرترس و خدای قدرتمندم رو سپاسگزارم که انقدررررر قدرت افکارمثبت قویه وهمه چیز سریع تغییر میکنه و من الان خییییلی بهترم خدایاشکرت برای هدایت دقیق خدایا شکرت برای این محیط رویایی که ازبین این همه فایل و کامنت و بییییی نهایت فراوانیه اگاهی باتو باهدایت تو صاف می رم به اون چیزی که مال منه یعنی اگه به پیداکردن خودم بود که وای به حالم چقدرزندگی باهدایت الله شیرینه همون زندگی حقیقی که براش ذوق داشتیم که بیایم تجربش کنیم میشه سرزمین شگفتی ها.استادجونم من خیلی نتایج گرفتم خییییییییییییلی رویایی والان فقط دلم نتیجه مالی بزررررگ میخواد ولی باتمام وجودم میدونم که اول باید به اون نتایج میرسیدم همونایی که هیچکس نمیتونه ببینه وفقط من میدونم و خدای من که من چقدرررر قوی شدم و ازلحاظ شخصیتی چه تغییرات بزرگی داشتم اخه مگه بایه شخصیت ضعیف میشه کارای بزرگ کرد؟ معلومه که نمیشه ومن تمام دستاوردامو تاالان لازمه ی موفقیت های مالی بزرگم که درراهن میدونم یکی ازبزرگتریناش ساخته شدن یه دخترشجاع بود و بزرگتریییییییییینش خدا🙂 چون بااونه که شجاعت دارم خداهمه چی میشه برای ادم شجاعت هم میشه اره مابااین خداطرفیم عاشقتم استاد عزیزم به خدااصلا نتونستم فایل رو ببینم و فقط یکبار متن رو خوندم و گفت بنوووییییییس الهیی شکرت که بهم فرصت دادی بنویسم فکرکنم اولین کامنت طولانیمه😅🥰😍 استاد عزیزم و مریم عزیزم ازتون سپاسگزارم الگوهای شجاعت زندگی من عاشقتونم خدا حفظتون کنه و بهترییییییییییییناروسهم قلب مهربونتون کنه که شمالایق بهترینایین.🤩🥰 ویه نکته خیلی مهم هم بگم که چقدر خوووب بود برای خودم و مطمئنم برای تویی که داری میخونی اونم این که من اولین بار بود که تایپ میکردم و با کامپیوتر مینوشتم دلم میخواستEmojiهم بذارم چون عاشق این کارم ولی بلد نبودم و خیییییلی هدایتی یادگرفتم و خواسته ی من اجابت شد. به قول استاد دردل خواسته هاهم بازتضاده وباز ماباید درخواست کنیم و این قانونه. خواسته ی من درلحظه شد کامنت نوشتن و اجابت شد و چنددقیقه بعدش شد Emojiگذاشتن که به سرعت اجابت شد مرسی خدای سریع الاجابم و میخواستم بگم که اینجاااست که میگه: “توپای درراه بنه و هیچ مپرس که خودراه بگویدت که چون باید کرد” و به همین راحتی انجام میشه همه چی و کلیییی چیز یادمیگیری همین الان کلی عزت نفسمم تقویت شد که من ازپس هرکاری واقعا میتونم بربیام حتی کاری که تالان انجامش ندادم. خداجونم یه ایمان ازت میخوام برای هممون که این جمله رو باورکنیم و حرکت کنیم. برای همتون بهترینارو ارزومندم💗💓💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    رسول بنادری گفته:
    مدت عضویت: 1442 روز

    الهی شکرت بابت ی فرصت دیگه ک توی این بهشت زندگی کنم

    همسایه ما هم دوتا دوقولو  کوچولوی نازنین دارن وقتی میان با خواهر کوچیکم بازی کنن منم باهاشون بازی میکنم وقتی میبینم این حد از شوق و ذوق رو لذت میبرم یهو میبینی دعواشون میشه دقیقا بعد 5 دقیقه با هم آشتی میکنن اینقد قلباشون مملو از عشق و پاکیه

    وقتی برات مهمون میاد پدر خونواده و چهار تا پسرش ک اینقدر کنجکاون دوس دار از هر چیزی سر در بیارن

    چقدر لذت بخشه و باعث پیشرفتشون میشه

    و  جوزف چقدر مسئولیت پذیر بود، وقتی همه از دریاچه بیرون اومدن اون تنها موند دید تیوپ توی آب میمونه و دور میشه پرید و اونو آورد بیرون، یاد مامورهای پست افتادم ک چون اون منطقه خیلی ماشا الله بارون میاد و بسته پستی رو میارن در خونه و استاد  یادش میره بیاره دوره بسته پستی قربونشون برم نایلون میکشن، چقدر مردمون مسئولیت پذیرین

    الهی شکر ک این دستگاه رو برا باد کردن تیوپ ساختن وگرنه مگه میشد اینو با تلمبه باد کرد، یه روز باید باد میکردی فرداش میتونستی ازش استفاده کنی

    مسابقه ای ک استاد با بچها داد چقدر حالم رو خوب کرد، اون حد از شوق و ذوق برای مسابقه ایول بابا

    اره از چیزی میترسی برو تو دلش اگه بازم  فکر میکنی نمیشه الگو نشون ذهنت بده ک ادمایی هستن ک چنین کاری رو انجام دادن، اگه الگویی هم ندیدی پسر شاید اولین نفر توباشی ک بهت گفته شده این کار رو انجام بدی

    دانشجو هستم و ترسناک ترین کار برام ارائه مطلبی بود، اولین بار ک با رفیقم دونفری یه طلبی رو ارائه اونم چون مجبور بودم  دادم

     نوبت من ک شد

    با اینکه مطالب رو حفظ بودم، روی برگه هم نوشته بودم اینقدر استرس داشتم ک از رو برگه میخوندم

    انگار توی کبابی پای منقل باشم برگه مثه باد بزن تکون میخورد 😅 اینقد استرس داشتم اصن نفهمیدم چی شد تا تموم شد

    دوباره تغییر نکردم و مجازی شد و مجبور ب ارائه شدم 

    و کم کم همینجوری تکامل ذره ذره طی شد

    و ترم قبل درسی ک  ارائش اختیاری بود من گفتم ارائه میدم و رفتم  ارائه دادم و همین ک رفتم و تموم شد ب خودم گفتم همین بود من اینقدر ازش میترسیدم

    دوستون دارم دارم خانم شایسته و استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    علی اصغر سیمابه گفته:
    مدت عضویت: 1372 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    واقعا یکی از بهترین سریال که چیزای خوب الهامات خداوند بهبود روابط گرفتن ایده دیدن شخصیت های خوب دیدن زندگی کردن درلحظه حال همین سریال زندگی در بهشت هست واقعا سپاس گزار خداوندم که منو هدایت کرد اصلا چند روز پیش بهم الهام شد که بیام سریال رو ببینم از اول با عشق نگاه میکنم

    سپاس از خانوم شایسته و استاد عزیزم

    خب بریم سریال زندگی در بهشت ۲۶

    توی این هوای زیبا و قشنگ اون دریاچه و اون استاد عزیز و همگی چه قدر زیبا و قشنگ بود که استاد اعتماد بنفس داد که اون بچه های خوب و مهربون و باشخصیت زیبا و خداگونه وارد آب شدن بعدش چه قدر واقعا اون بچه نترس و شجاع بودن چه قدر استاد روی خودش کار کرده که افرادی سراهش قرار میگیرن که اونا هم مثل استاد که میگن ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت هست بعدش استاد چه قدر با بچه ها بازی کرد شنا مسابقه اون شخصیت زیبایی اون پسر که یادم رفت کلا بود و کوچکتر که اون وسیله شنا رو آورد این نشون دهنده شخصیت زیبا و رشد شخصی و کیفیت زندگی و اموزش پدر و مادرشون بوده که همچین شخصیتی زیبا دارن اصلا ۴تا داداش کلی با هم زیبا بازی میکنن عاشقانه هر لحظه هیجان دارند و اونجا که استاد گفت اون بچه آخری که میترسید به قول قران یک نفر شما که ایمان بیاره و حرکت کنه بر ۲۰۰نفر پیروزه و تا دید اون برادراش رفت تو آب اونم پل های پشت سرش شکست تبریک❤️بعضی موقعها باید این جوری بر ترس‌هات غلبه کنی من متوجه شدم اون موقع اون بچه استرس داشت نجواهای شیطان داشت اونو میترسوند و اون گوشه بود بعدش دید اینا دارن میرن ایمان آورد نذاشت حسرت بخوره واقعا حسرت خیلی بده اون حس هیجان اون کار ‌مورد علاقت اما اون غلبه کرد برترس ها توکل کرد به خدا از درون خدا باهاش صحبت کرد برو خب دقیقا الهامات خداوند برای اون بچه به نظرت کی داد کی حس شجاعت ایمان داد ؟خداوند بهش الهام کرد خدا به تمام بچه الهام میکنه به همه بعدش تو ببین یه حس بهش گفته بپر منم همیشه ترس داشتم از شنا اما وقتی میدیم این همه دارن شنا میکنن یه حس بهم میگفت بپر من قبلا نمیدونستم اصلا خدا کیه من زمان بچگی سن ۱۶ قبلنا یه حس شجاعت بود که بر ذهن کنترل کنه اون حس خدا بوده واون نجوا شیطان ترس میده به هر حال خداوند هدایت میکنه بعدش غلبه کرد بر ترس‌هاش چه قدر لذت بخش بود هم ترس ریخت هم نگرانی رفع شد و دیگه خوشحاله هم عزت نفسش بالا رفت هم قوی تر شد دیگه بیشتر لذت میبرد و اونجا که استاد خواست بره زیر خونه اونجا هم استاد ترس نداشت و بچه ها وارد ترس‌ها کرد واقعا دمتون گرم استاد که همش میخوای آدم‌ها عمل کنن نه حرف مفت

    و بعدش چه قدر پدر این بچه ها شاده نمیترسه کلا شاده باایمان درلحظه حال چه قدر من لذت میبرم و این نوع افراد که هدایت شدن قطعا خدا وارد زندگی استاد کرده

    خدایا شکرت واقعا زیبا بود من خواستم از تو گوشی بپرم تو دریاچه 😂

    ممنون بابت این انرژی حس خوب

    ممنون از خانوم شایسته عزیز که باعشق فیلم گرفتن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1496 روز

    باسلام خدمت دوستان گرامی

    ادامه داستان خانواده دوست داشتتی وعزیزراین

    به به شناکردن استادبااین بچه های نازنین ومسعولیت پذیر

    چقدردریاچه زیباست بااین اب گرم ولذت بخش.

    چقدراین بچه هاباهم خوبندودرصلحند..

    چقدراستادکودک درونش فعاله بعضی هامیگن این چه کاریه با۴تاپسرکم سن بریم شناوبازی کنیم

    چقدرباخودتون اکی هستیداستادتحسینتون میکنم

    چقدرمن اززمانی که بااستاداشناشدم ترسام کمترشده دقیقاهمین امروزمیخواستم کاری روانجام بدم ولی اولش ترسیدم ویادجمله استادافتادم که توذهنم مرورمیکنم که میگن ازهرچی میترسی بایدبری تودلش ومن این کارروکردم وهیچ اتفاقی نیفتادومن خوشحال شدم ازاین موضوع که ترسهاوجودندارنداین ماهستیم که ترس روبه وجودمیاریم ودرذهنمون پرورشش میدیم نگرانی وجودنداره بایدبریم تودل تجربه های جدیدوادم های جدیدورشدکنیم ازهرجهت توزندگیمون

    ثروت میخوایم بریم تودل ترسهامون

    روابط خوب میخوایم بریم تودل ترس هامون

    سلامتی میخوایم بریم تودل ترس هامون

    خداوندهمیشه باماست میگه توبروجلومن هستم

    نگران چی هستی

    هیچ برگی بدون اذن خداوندبرزمین نمیافتد

    الابذکرالله تطمعن القلوب=یادخداوندارامش بخش قلب هاست

    بیایم هروقت فرصت کردیم یک صفحه ازقران روبخونیم تادیدماازقوانین بهتربشه وخداوندروبیشتربشناسیم

    من خودم تاقبل ازاشنایی بااستادقران میخوندم ولی توجه نمیکردم که واقعادارم چی میخونم به چی توجه میکنم ولی الان وقتی قران میخونم توجه میکنم به معنی ومفهوم ایه تابیشتردرک کنم

    حتی نمازخوندن هم یک نوع توجه به قوانین وخداونده

    خدایاماروکمک کن تاتوروبیشتربشناسیم

    وتوکل کنیم بهت وایمانمون بیشتربشه مثل استادعباس منش وابراهیم خلیل الله ووکه الگوی ماهستنددرایمان وباورکردن تووتوکل به تو

    وارهیچ چیزی نترسیم وفقط روی توحساب بازکنیم

    خدایاشکرت که بازهم تونستم کامنت بذارم وباورهایم تقویت بشه

    درپناه الله یکتاشادوسربلندوسعادتمندوثروتمنددردنیاواخرت باشید

    احمدفردوسی

    ۱۴۰۱/۱/۱۵

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    عظیم خلفی اصل گفته:
    مدت عضویت: 1938 روز

    سلام بر استاد و مریم بانو و تمامی بچه های که وقت میزان و کامنت مینویسند

    و میخوننن این فایل در بود از نکات جالب

    و تاثیر گزاری نکاتی که توش آگاهی داشت

    .قدرت داشت

    .لذت داشت

    .پیشرفت داشت

    .تجربه داشت

    وقسمت جالبی که من ازش برداشت داشتم این بود که استاد گفت نگهداری از امکانات و وسایلی که جهان در اختیار ما میگزاره نوعی از سپاسگزاری هست یعنی خیلی لذت بردم و متوجه شدم که قدر دونستم و حفاظت از امکانات می‌تونه به ما در بیشتر شدن نعمتها وثروتها کمک کنه و هزاران بار هر لحظه سپاسگزار خداوندی هستم که هر لحظه همواره از بینهایت راه ثروت به زندگی من و همه انسانهایی که میخواهند وارد می‌کنه .الهی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1439 روز

    به نام الله یکتا❤

    چقدر این فایل خوووب بود من عاااشق شنام 🤩🤩🤩یعنی یه دریاچه شخصی داشته باشی و هر روز صبح بپری توش چه شووود 🤩🤩🤩

    چقدر افرادی که باهاشون در ارتباط هستید مثل خودتون هستن دقیقا صمیمی و آروم و شاد و خوب و وااای خدایا این روابط رو شما خلق کردی اون بچه ها چقدر احساس خوبی داشتن و چقدررر بهتون اعتماد داشتن 🥲

    پیازچال اگر اسمش رو درست بگم چقدررر خوشمزه به نظر میرسه و اینکه یه چیز جالب برام این بود که استاد اول برای خودش ریخت این تو خون استاده اول عاشق خودشه و برای همینه همه رو انقدر مجذوب خودش میکنه و بعد گفتن اگر میخورن براشون میریزم واقعا یکی از باورهای نامناسبی که تو ایران هست و حتی خود من تعارف های الکی هست نمیدونم چرا و تازگیا اصلا دوست ندارم تو هیچ جمعی حاضر باشم انگار دوست دارم از اون آدم قبلی کنده بشم برم تو غار خداییییی😁

    دیگه یک سری رفتارها برام بی معنیه و حتی تو خودم دارم نگاه میکنم میگم مثلا الان چرا این حرف رو زدم؟یا چرا این رفتار رو کردم ناخودآگاه انگاری داره این خودشناسی برام مفهوم تر میشه بیشتر میتونم تو موقعیت ها حس کنم اون آموزش ها رو و این اتفاق برام بی نظییرههه درسته کم کم داره درکش برام واضح میشه اما همینکه آدم چندماه قبل که هیچ آدم دیروزمم نیستم این برام بهتررررین اتفاق زندگیهههه💃🏻💃🏻

    چقدر این خانواده باشخصیتن اصلا یه جوری هستن که شیطونی کردنشونم شیرینه چقدر با خودشون در صلحن

    اون قسمت که سه تا از بچه ها تو آب پریدن و داشتن بازی میکردن ولی یکیشون موند و مقاوت داشت تو ذهنم الگو سازی اومد انگار میخواست اونم بپره وقتی شادی داداش ها رو میدید و خیلی جالب بود که استاد دقیقا بعدش در مورد الگوسازی تو فایل صحبت کرد🤩🤩🤩

    واقعا تمام جز به جز زندگی ما توش قانون داره فریاد میزنه اصلا داره میگه بیا منو ببین من جلوی چشمتم😄 ولی این ذهن چموش ما باید رام بشه تا بتونه درکش کنم و ببینمیش

    کلی این فایل برام درس داشت و کلی ازش انرژی خوب گرفتم❤❤

    خدایاشکرت برای اینکه هستی و برای وجود شما در زندگیم بسیار بسیار سپاسگزارم🤍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 2066 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم.

    با سلام به استاد و مریم خانم شایسته.

    به به سرزندگی، شور، شور، هیجان، شوق تفریح شادی ثروت پردایس زیبا.

    خدایا شکرت برای این همه نعمت.

    خدایا چقدر این قسمت لبخند رو به لبانم آورد. چقدر خوشحال شدم و شاد. چقدر با دیدن این ویدیو احساس کردم دوباره

    به دنیای بچگیم برگشتم.

    من میدونم استاد روابط شون عالیه ولی واقعا نمیدونستم بچه ها این قدر در حضور استاد احساس شادی و خوشی می کنند. این قدر اعتماد و این قدر روابط زیبا. و مریم جان هم که دورا دور از دیدن تفریح و شادی، احساس خوشی میکردن. چقدر حس اعتماد و تشویق محشره. چقدر عالیه که اون حس شهامت و شجاعت رو با ایجاد اعتماد و با ارامش در بقیه بوجود بیاریم یا زنده کنم. بدون هل دادن بی جا، بدون اصرارهای بیخود.

    جایی که اول استاد توی آب بودند. بعد از ظهر هوا عالی و آب گرم. اول برادر بزرگه Luke : شک داشت و پرسید چقدر اب عمیقه؟ و بعد جواب راحت استاد طوری اطمینان داد که بلافاصله پرید توی آب.

    حالا ژوزف چقدر اب سرده ، اب خیلی سرده؟ و اطمینان بیشتر و بیشتر شد . و پرید.

    حالا جیکوب: گفت من نیگرانم ولی ایندفعه بابا رایان گفت برو برو. یعنی من عاشق پدر خانواده هستم، حمایتگر، شوخ، مهربان در عین حال ریلکس و راحت. چقدر قشنگه این رابطه بین این خانواده. سرشار از شوخی و خنده و انرژی و احترام. چقدر ارتباط برادرها زیباست. از بچه ها یاد بگیریم به تفاوت ها احترام بذاریم و دوست باشیم. ما طوری تربیت شدیم میگم هرکی مثل ما نباشه بر علیه ماست.در حالیکه من خودم یاد گرفتم از تفاوت ها میشه کلی چیز یاد گرفت. قرار نیست کپی پیست هم باشیم‌. و استاد هم بارها و بارها توی دورها و فایل های دانلودی هم گفتند کاری به بقیه نداشته باشید و قرار نیست نه ما شبیه کسی باشیم و نه اونها. برای همینه استاد همه جا روابط شون این قدر عالیه.

    چقدر زیبا اقای رایان گفت : شب عالی

    به پردایس خوش آمدید. یعنی قدر شناسی و احساس صداقتی که از به زبان آوردن این جملات بیرون اومد، بی نظیر بود.

    حالا مسابقه استاد و بچه ها. از کوچکترین فرصت برای شاد بودن استفاده می گردند. یعنی من شما رو تحسین میکنم. همیشه طوری هستید بقیه از در کنار بودن شما خوشحال میشن.

    چقدر این درس عالی بود: افراد به الگوها نگاه می کنند. وقتی کسی کاری رو انجام میده و بر ترس ش غلبه میکنه، این باعث میشه افرادی که از وی الگو برداری می کنند هم بر ترس هاشون غلبه کنند و در دفعات بعدی اون کار رو با ترس کمتر و کمتری انجام بدن.

    ترس ها واهی هستن. این رو من مقاومت دارم. باید کار کنم. البته از شنا کردن میترسیدم، و رفتم یاد گرفتم. از صحبت کردن توی جمع میترسیدم و انجام دادم بارها و بارها. ولی هنوز هم کار دارم . و اون اعتماد که چه کارها نمیکنه.

    قابل اعتمادترین کسی که تا حالا شناختم استاد شما بودید. صداقت تون بی نظیره. خانم شایسته شما هم همینطور. یعنی من یک قولی دادم به خودم، هر وقت خواستم به کسی سر قضیه ای اعتماد و باور کنم، اول حرف ها و اعمال و نتایجش رو تا جایی که دسترسی داشته باشم با هم بسنجم. و البته باید اینقدر خودم روی خودم کار کنم که اولن خودم اون ادم قابل اعتماد باشم در اون حد و ثانیا خدا هم کمک کنه‌.

    پدرشون چقدر با عشق از لذت بچه ها لذت می برد و فیلم برداری می کرد.

    استاد چقدر راحت و زیبا به بچه ها غلبه بر ترس رو یاد دادید. غلبه بر ترس از جاهای ناشناخته و به ظاهر مخوف.

    استاد ماشالله چه شناگری قابلی هستید.

    بعد از افزایش شجاعت بچه ها حالا براتون شعر میخوندند.

    Follow the Siyed

    All the way we go

    واقعا حق با اونهاست. خدایا کمکم کن روز به روز ایمان و باورم رو به آگاهی ها بیشتر و بیشتر کنی. بعضی وقت ها از خودم میپرسم چه طور ایمان و باورم رو بیشتر کنم؟ چیکار کنم که خدای درونم رو بیشتر بشناسم؟

    و حالا خوشحالی رایان

    God bless America.

    خدایا امریکا رو حفظ کنه و برکت بده. و خداوند همه ی شما رو حفظ کنه.

    رابطه استاد و جیکوب. من احساس کردم، جیکوب استاد رو خیلی دوست دارند.

    واقعا چه روز پر برکتی. بعد از این همه خوشی و شادی و شنا و فعالیت، حالا نوبت به جمع کردن هیزم و چوب ها و آتش و پیاز چال. چقدر دهنم اب افتاد. الان که دارم می‌نویسم هم همینطور. ایشالله من هم بتونم امتحانش کنم. چقدر غذای شما رو دوست داشتن مریم جانم.

    چقدر کار تیمی، مسئولیت پذیری، سپاسگزاری، انرژی بالا و قشنگ ، ادی و تربیت شون زیباست. اصلن بچه ها آگاهی ها رو عملن اجرا می کردن. چقدر دوست داشتم، از هر جی استفاده می کردن، مراقبت میکردن و درست سر جاش میزاشتن. خوب همینه که بیشتر دریافت میکردن. با اینکه از خانواده ای کاملن مرفهی هستند اما قدردان نعمت ها هستن. اصلن چرا باید نباشن. وگر نبودند، مهمون شما نمی شدن.

    چقدر هم انفرادی بلد بودن تفریح کنن و هم دسته جمعی و تیمی.

    اصلن کل حرکات و سکنات شما درس بود و لذت.

    خدایا شکرت برای شبی دیگر در پاردایس. امیدوارم روزی بشه که من هم مهمون خونه شما باشم.

    انشالله روز به روز شادتر، سالمتر، موفق تر، ثروتمندتر، .‌ باشید. سپاسگزارم.

    لیلا، روز ۲۶ تعهد. چهارشنبه، ۱۳ بهمن ۱۴۰۰.

    فوریه دوم، ۲۰۲۲

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    الهه رشیدی گفته:
    مدت عضویت: 2233 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان نازنینم

    و سلام به دوستای بهشتی م

    خدایا شکرت که بهم فرصت زیبای زندگی دوباره رو هدیه دادی تا بتونم با عشق زندگی بهشتی م رو همراه خودت ادامه بدم.

    خدایا شکرت که دارم با عشق و با احساس فوق العاده عالی و الهی م و با لذت این کامنت ارزشمندم رو مینویسم.

    خدایا شکرت که ما رو خالق زندگی مون قرار دادی تا بتونیم هر انچه رو که دوست داریم وارد زندگی مون کنیم.

    خدایا شکرت که اینقدر شاد شادم و رهای رهای از هر قید و بند دنیایی

    و این شادی و حس خوب برام یه دنیا اتفاقات خوب رو رقم زده

    خدایا شکرت که تمام وجودم رو پر از ارامش خودت کردی

    ارامشی که بهم یه زندگی بهشتی رو هدیه داده

    زندگی که دارم از تک تک لحظاتش لذت میبرم

    خدا جونم من عاشقتم که اینقدر زیبا ما رو توی اغوش گرم و عاشقانه ت گرفتی و داری به زیباترین زمان ها و مکان ها هدایت میکنی

    من عاشقتم خداجونم که قلب م رو پر از نور هدایتت کردی

    خدایا شکرت که بهم توفیق دیدن دوباره ی این زندگی بهشتی دستان بینظیرت رو هدیه دادی و تمام وجودم رو پر از حس خوب کرده

    خدایا شکرت که دارم صدای پر از ارامش مریم جان رو میشنوم که داره برامون از زیبایی های بهشت و مهمان های عزیزمون فیلم میگیره

    خدای من چه غروبی توی بهشت مون شده و استاد و بچه ها دارن برای خودشون توی این دریاچه ی بهشتی مون کلی لذت میبرن و چه حس فوق العاده ای رو بهمون میده

    ای جانم چقدر این لوک عزیزم رو دوست دارم و چقدر زیبا با اون لبخند بینظیرش داره برامون صحبت میکنه چقدر این بچه ها با خودشون در صلحن و دیدنشون یه دنیا حس خوب رو بهمون میدن

    وااای خدای من وقتی که لوک عزیزم شیرجه پرید توی اب دریاچه منم همزمان باهاش گفتم هووو و چقدر حس بینظیری داشت احساس کردم خودم پریدم توی اب

    من عاشقتم استاد الهی م ؛ من عاشق این خنده های زیباتونم که اینقدر با بچه ها هم پایه هستین برای شادی کردن برای لذت بردن از تک تک لحظات زندگی تون و وقتی که داشتین یکی یکی از بچه ها رو صدا میزدین که بیان توی اب خیلی تحسین تون کردم که داشتین اون انگیزه و شجاعت رو بهشون میدادین که بر ترس هاشون غلبه کنن و بپرن توی اب و از این نعمت خدا لذت ببرن و هم اعتماد به نفس شون با غلبه کردن بر ترس هاشون بیشتر بشه و هم لذت ببرن و بازهم با تمام وجودم شما استاد عزیزم رو تحسین میکنم

    ای جانم به این جوزف عزیزم با اون چشمای خوشگل و چهره ی زیباش که اماده ی پریدن توی اب بود و استاد و پدر عزیزشون داشتن تشویقش میکردن برای پریدن و چقدر شنای عالی داشت جوزف افرین بهش و با تمام وجودم این شجاعت و جسارتش رو تحسین میکنم که به ترسش حمله کرد و با اون حس خوبش پرید و چقدر رنگ اب دریاچه مون زیباست خدایا شکرت

    من عاشق این خنده هاتونم دسنتای بینظیر خدا که دارید کنار بچه ها عشق میکنید و ما هم همین طور داریم لذت میبریم

    استاد وقتی برامون از این اب گرم و لذت بخش دریاچه مون توصیف میکردین دیوونه شدیم و دوست دارم تجربه کنم و یقین دارم به زودی میام و کلی توی دریاچه بهشتی مون شنا کنم و لذت میبرم

    و چقدر استاد زیبا برامون از مسئولیت پذیری بچه ها برامون توضیح دادین و چقدر جوزف عزیزم رو تحسین میکنم که به خاطر این اخلاق زیباشون که رفتن و تیوب رو از اب دراورد و چقدر وجود سپاسگزارشون رو تحسین میکنم و مادر و پدر عزیزشون رو تحسین میکنم که اینقدر زیبا بچه ها رو تربیت کردن

    و چقدر زیبا بهمون یاد دادین که وقتی از یه نعمتی خوب مواظبت کنیم و قدرش رو بدونیم؛ اون چیز هم دوست داره بهمون خیر بیشتری برسونه و وقتی شما دیدن که اینقدر عالی دارن از وسایل خوب مواظبت میکنن و براشون چیزهای دیگه هم دادین تا بیشتر لذت ببرن و چقدر این مهمان نوازی این مهربونی و بخشندگی تون رو تحسین میکنم دستای بینظیر خدا

    من عاشقتم استاد که وقتی دیدن پیچ های نرده شل شده رفتین و اون ابزار هیولایی میل واکی مون رو اوردین و اون پیچ ها رو محکم کردین و اون کار رو همون موقع درستش کردین تحسین تون میکنم الگوی بینظیرم

    خدای من چقدر این بچه ها رو دوست دارم ؛ چقدر ازادی هاشون رو این در لحظه بودن شون رو این لذت بردن شون رو این رها بودن شون رو این در صلح بودن شون رو تحسین میکنم و چقدر دیدن شون و رفتارهای زیباشون بهم حس خوب رو بهم میداد و من عاشق این شادی هاشونم

    و حالا جی کاپ اماده ی پریدن توی اب شده که همه دارن تشویقش میکنن برای غلبه کردن بر ترسش و تجربه کردن شنا توی این دریاچه و چقدر استاد زیبا براشون الگو شدین برای شنا کردن و داشتین بهشون این حس امنیت رو میدادن که بیان توی اب دریاچه و هیچ ترسی نداره و یکی یکی از بچه ها هم پریدن و دیدن که چقدر لذت بخشه و دارن کلی براش خودشون لذت میبرن و دیدن که این ترس هاشون واهیه و چقدر برای ما هم درس داشت که وقتی از انجام دادن یه کاری ترس داریم باید به اون ترسمون غلبه کنیم و وقتی یه الگویی داریم که بر ترس هاش غلبه کرده به ما هم این شجاعت رو میده که ما اون کار رو انجام بدیم و برای دفعه ی بعدی چقدر کار برامون راحت و راحت تر میشه و وقتی حرکت میکنیم چقدر کارها برامون اسون میشه و میتونیم به اون هدف مون برسیم و چقدر زیبا بهمون یاد دادین که تنها راه غلبه بر ترس هامون غلبه بر ترس هامونه.

    خدایا شکرت که دارم این گلدن تایم زیبا رو توی بهشت مون میبینم و چقدر درختا رو زیباتر کرده بود و اقای رایان عزیز هم داره کنار دریاچه نشسته و داره لذت میبره

    ای جانم چه قدر حس و حالم با دیدن این اتفاقات عالی و شاد و پر از انمرژی مثبت عالی ترین شد و حالا دارم مسابقه ی بچه ها رو میبینم که چقدر دارن برای رسیدن به هدف شون با عشق تلاش میکنن

    و چقدر اقای رایان عزیز رو تحسین میکنم که داره به بچه ها انگیزه میده که بپرن توی اب و حتی بچه ها درن به اون یکی میگره برو منم میام و چقدر این هم پایه بودن شون رو این رابطه ی خوب شون با هم رو و کمک دادن به همدیگه شون رو تحسین میکنم

    و چقدر شما استاد عزیزم رو تحسین میکنم که اینقدر زیبا برای بچه ها الگو شدین و این شجاعت رو به بچه ها دادین که بهشتون اعتماد کنن و علاوه بر اینکه بپرن توی اب حتی اون زیر کلبه ی زیبامون رو هم ببین و کلی لذت ببرن و واقعا این ترس ها واهی ن و وقتی که بهشون حمله میکنیم میبینم هیچ ترسی ندارن و چقدر ما خودمون رو از این نعمت های خدا محروم کردیم خدایا شکرت به خاطر این همه اگاهی های بینظیری که دارم تیو این فایل زیبا یاد میگیرم

    خدای من چقدر این اقای راین عزیز شوخ طبه و شاد و باحال بودن و داشتن اینقدر زیبا همه رو میخندوندن و همین شاد بودن شون و همین حس خوب شون یه دنیا حس خوب رو هم به ما هدیه دادن واقعا این خانواده بینظیرن خدایا شکرت

    و حالا بعد از این اب تنی خیلی دلچسب بچه ها دارن بازی پینگ پنگ میکنن و چقدر حس و حالشون عالیه و چقدر هم حرفه ای دارن بازی میکنن و استاد و اقای راین هم داور شون هستن

    و چقدر جی کاپ با استاد رابطه ش فوق العاده ست خدایا شکرت

    وای خدای من چقدر این اتیش شبانه و این پیاز چال خوشمزه مریم جان دیگه این روز زیبا و پر برکت رو زیباتر کرد خدایا شکرت

    من عاشق این بچه هام اینقدر که بهم حس خوب رو میدن و اینقدر زیبا دارن شادی میکنن و برا خودشون بازی میکنن و این ازادی هاشون فوق العاده ست و چقدر این انرژی شون الهی و مثبته و کلی ادم ازشون درس یاد میگیره خدایا شکرت

    واوو چه پیاز چالی شده؛ دهنم اب افتاد ایشالا بیایم توی پردایس زیبامون و این پیاز چال خوشمزه رو با مریم جان درست کنیم و کلی کنار هم لذت ببریم ؛ بینظیری مریم عزیزم

    عاشقتونم دستای بینظیر خدا

    ادامه میدیم این مسیر الهی رو مصمم تر و با اراده ی پولادین مون همراه با الله یکتا

    خدایا تنها و تنها خودت برامون کافی هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2215 روز

      سلام الهه جان خدارو شکر که دوره ی بیست و ششم از سریال بینظیر زندگی در بهشت رو دوباره با یادآوری ورودی خوبی برای افکارت در ساختن باورهای درست و مناسب و قدرتمند خلق کردی .. عزیزم منم یوقت هایی فرصت کنم میام کامنت های تو رو در این دوره ها میخونم که برام یادآوری بشه و مثل کتاب های درسی دوباره بازخونی میشه و کلی خوشحال میشم عزیزم ..

      فقط خواستم تحسینت کنم و بقول خودت ادامه میدیم این راه رو مصمم تر با اراده پولادین بهمراه الله یکتا

      👏👏👏👏👏👌👌👌👌👌💐💐💐💐

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مریم انصاریان گفته:
    مدت عضویت: 1809 روز

    به نام خدای مهربانم

    سلام

    خدایا شکرت برای چشمان زیبایم که دیدن این صحنه زیبا از نور وخورشید و جنگل و دریاچه بهم حس عالی و بی نظیری در اول فایل داد خدایا شکرت

    و لذت ادامه داره هم برای شما هم برای ما،حتما که با وجود این تعداد از انسانهای شاد و پر انرژی لحظات خوبی رو هممون تجربه میکنیم،خدایا شکرت،تجربه این لذتهارو از نزدیک قسمت همه ما بکن خدایا سپاسگزارم

    ،من یکی با اینکه شنا بلد نیستم عمرا بتونم بگذرم از این آب زلال و شیرین و آینه ای ،حتی خودمو مجبور میکنم همونجا شنا یاد بگیرم،هیچ وقت از فضای استخر خوشم نیومده تو عمرم یبار اونم مجبوری رفتم استخر ،ولی عاشق آب روانم مثل همین دریاچه که آبش راکد نیست ،خدایا شکرت برای این همه نعمت و فراوانی نوش جان خودتون و مهموناتون استاد لذتهایی که از فضای دریاچه میبرین،خدایا شکرت

    چه حالی میده پریدن تو این آب واقعا دلم میخواد تجربه کنم😊 خدایا سپاسگزارم که منو به خواسته ام میرسونی

    آفرین به چنین بچه هایی که حس مسؤولیت پذیری در وجودشون هست و مواظب وسایلی که استفاده میکنن هستن،و به قول استاد این رفتارشون باعث میشه که وسایل بیشتری برای لذت بردنشون در اختیارشون قرار بدین، همون قانون خداوند که هر چه سپاسگزارتر باشیم خداوند هم نعمتهای بیشتری بهمون میبخشه،و اصلا چقدر برای خودمون داشتن چنین مهمانهایی باعث خوشحالیمون میشه هزاران آفرین به این بچه ها و پدر و مادری که تونستن چنین فرزندانی تربیت کنن،خدایا شکرت.به نظر من یکی از دلایل اینکه بچه ها احساس مسؤولیت داشته باشن اینه که والدین بیخودی دلشون به حال بچه ها نسوزه و نخوان که همه جوره فقط به بچه ها راحتی بدن و ازشون درخواستهایی داشته باشن که این حس رو در وجودشون رشد بده و از تنبلی و تن پروری دورشون کنه .

    خوب مثل اینکه سر و صدای جوزف و لوک و استاد بقیه رو هم به وجد آورده و تصمیم گرفتن که اوناهم سهمی از لذتهای دریاچه این بهشت داشته باشن خدایا شکرت

    استاد واقعا حق با شماست که وقتی الگوی مناسب داشته باشیم و بر ترسهامون غلبه کنیم راحتتر میتونیم اون کارو انجام بدیم ،واقعا هربار که انسان به ترسهاش غلبه میکنه و لذت میبره از اون کار باعث میشه بتونه بر ترسهای دیگه اش هم غلبه کنه و جسارتش بیشتر میشه برای تجربه های جدید.

    واقعا بچه ها انرژی بینهایتی دارن اون همه تو آب بازی کردن،بعدش هم پینگ پونگ و تازه کلی هم کمک کردن برای جمع کردن چوب و شاخه ها و حالا هم کنار آتیش هم بازی هم لذت ،خدایا شکرت .چه خوب که بچه ها هم از پیاز چال خوششون اومده نوش جان همگی.

    خدایا شکرت برای این روز پر برکت و پر لذت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1583 روز

    به نام خدای زیباییها

    سلام به همه عزیزانم

    خدارو شکر به خاطر این همه نعمت

    استاد چقدر تحسینتون میکنم که عالی عمل کردین وخداوند بهترین نعمتهارو به شما داده

    شما چقدر مسیرتون درست و عملی بوده که خداوند در دادن نعمت به شما وهاب تررین وهاب ترینه

    ، بهترین مکان برای زندگی کردن دریاچه ای که بعداز ظهر با گرمایی طبیعت گرم و با سرمای طبیعت سرده

    دادن این طبیعت بینظیر بینظیر برای زندگی کردن

    چقدر این زندگی و طبیعت رو دوست دارم و از خدا میخوام به منم بده حتی بهتر و زیباتر از این ملک و طبیعت زیباشو

    استاد تحسینتون میکنم به خاطر ساخت باورهای قدرتمند، بهترین باورها بهترین نعمتها رو هم همراه خودش داره

    استاد تحسینتون میکنم به خاطر کودک درونتون، تحسنتون میکنم به خاطر خودتون بودن

    تحسینتون میکنم که حواستون به عزیز دلتون هم هست

    استاد هر لحظه از این سریال و هر قسمت این باور رو در من بیشتر و بیشتر میکنه که مسیر استاد درسته که قانون جواب میده که بهترین کس رو برای راهنما و استاد و رهبری راه خودت انتخاب کردی

    استاد بینهایت ممنونم

    چقدر لذت بردم که هم پسر بزرگ هم کوچیک شنا بلد بودن و پدر با ارامش نگاه میکرد شنا کردنشون رو و لذت میبرد از لذت فرزندانش

    با اینکه در ثروت بزرگ شدن اما ارزش قایل بودن برای وسایل شخصی دیگران هم استفاده میکنن و لذت میبرن هم مراقبن

    من تحسین میکنم نوع تربیت اون پدر و مادر که با ثروتمند بودن اما هم در تربیت فرزندانشون موفق بودن هم وقت میزارن برای تفریح و لذت بردن بچه ها

    به خاطر ترسها و اقدام نکردنها خودمون رو از خیلی از نعمتها و و لذتها دور و محروم میکنیم ترسهایی که واهی و الکیه

    چقدر تحسینتون میکنم که یک دوست خوب برای دوستانتون هستین

    چقدر خوبه ادم دوستانی مثل شما داشته باشه که هم خودش لذت ببره هم فرزندانش لذت ببرن هم با اطمینان به شما به دل ناشناخته ها برن

    پدر از دیدن بازی بچه ها چه لذتی میبره خدایا شکرت

    چقدر لذت بردم از مهمونوازی شما

    چقدر دلم خواست بچه های منم این لذت و این نوع تفریحات و مهمانیهای دلچسب رو تجربه کنن

    استاد ممنون بابت این سریال عالی تمامش لذت و لذت لذته

    خانم شایسته عزیز ممنون بابت فیلمبرداری این لحظات زیبا خدا قوت بانوی نمونه

    کلی لذت بردم کلی خندیدم کلی تحسین کردم کلی خواسته ایجاد شد کلی انگیزه داد برای داشتن بهترینها تا فرزندانم هم لذت ببرن از بهترینها از تفریحات سالم از طبیعت زیبا

    خدای من شکرت به خاطر تمام زیباییها بابت تمام نعمتها

    خدای من به اندازه تمام نعمتهایت سپاس سپاس سپاس مهربان خدای من عاشقانه میپرستمت

    خدای من ، من رو هدایت کن به راه کسانی که به انان نعمت داده ای، امین یا رب العالمین

    در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: