سریال زندگی در بهشت | قسمت 260

این فایل با زبان تصاویر، پیامی ارزشمند و سازنده برای ما دارد . پیامی که شاید تا الان آن را جدی نگرفته ایم و عاملی برای خوشبختی نمی دانیم.

پیام این است که: قدرت لذت های ساده را دست کم نگیریم.
لذت بردن از همین موضوعات ساده است که درهای زندگی را به روی برکت ها و نعمت ها باز نگه می دارد.
و در نهایت وقتی به مسیر زندگی خود نگاه می کنیم، متوجه می شویم بیشترین شادی و رضایت ما از زندگی، به همین موضوعات ساده اختصاص داشته است.
یکی از لذت های ساده زندگی ما این است که هر روز پینگ پونگ بازی کنیم و از همراهی یکدیگر لذت ببریم.
در شروع کار، هیچ کدام از ما این بازی را بلد نبودیم اما نگاه ما این بود که پینگ پونگ برای ما هم بازی فیزیکی است، هم بازی فکری و راهی برای تقویت ذهن و قدرت تمرکز.
ما در این بازی روی پیشرفت های کوچک تمرکز گذاشتیم و نگران بی نقص عمل کردن نبودیم. اما با ادامه ی این روند و گذشت زمان متوجه شدیم همین فعالیت ساده، چقدر برکت و کیفیت وارد زندگی مان کرده است.
تا همین حالا چقدر در این بازی بهتر شده ایم. مهم تر اینکه یک بازی ساده چقدر برای ما شادی به ارمغان آورده است. این بازی به ما فرصت داده تا دوستی و ارتباط را در سطحی عمیق تری تجربه کنیم و از معاشرت با یکدیگر بیشتر لذت ببریم.
قدرت لذت‌ بردن از چیزهای ساده را در زندگی ات دست کم نگیر. از همین حالا، لذت بردن از چیزهای ساده را در زندگی خود شروع کن.

به پیام این فایل فکر کن و در بخش نظرات این جلسه، نگاه خود را درباره موضوعات زیر بنویس:
مورد اول: نمونه ای از لذت های ساده ای را ذکر کن که موجب شادی و رضایت شما از زندگی ات شده است:
مورد دوم: اگر حرف مردم را کنار بگذاری و به داشته های زندگی ات منصفانه تر نگاه کنی، چه فرصت های دیگری را برای لذت بردن از چیزیهای ساده، پیدا می کنی؟
مورد سوم: چه فعالیت لذت بخشی هست که هم مورد علاقه شماست و هم مورد علاقه شریک عاطفی شما (دوست یا عضو خانواده)؟ مثل یک ورزش مشترک یا یک هنر مورد علاقه یا کاری مثل باغبانی و گلکاری و ..
و چطور می توانید از طریق این علائق مشترک، سطح عمیق تری از ارتباط با یگدیگر را تجربه کنید؟


منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 260
    422MB
    33 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

530 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فهیمه پژوهنده» در این صفحه: 17
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2174 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد عزیز و گرانقدرم

    سلام به مریم شایسته عزیز و مهربانم

    سلام به دوستان هم مسیر و پر از عشقم در این خانواده صمیمی

    اومدم بعد کلی نبودن. بودم فقط اثری و نوشته ایی ازم نبود. امروز این فایل به عنوان نشانه ی من اومد. خیلی بهش فکر کردم و بعد اومدم زدم روی لینک “دیدگاه های من”…واووو باورم نمیشد دوصفحه دیدگاه روی این قسمت داشتم. دیدگاه های خودم و پاسخ به دیدگاه شما دوستان عزیز.

    اومدم دیدگاه اول خودم روهم خوندم ببینم چی نوشتم.

    یکیش اینه:

    abasmanesh.com

    که فقط سپاسگزاری بود و اصلا برای خودم هر چی اومدم نوشتم و اصلا به محتوا و چیزی که متن فایل گفته شده توجه نکرده بودم.

    الان به ذهنم اومد آره من از سپاسگزاری کردن و دیدن داشته هام و اط خدا تشکر کردن لذت میبرم و فارغ از حرف مردم(چیزی که سایت و متن فایل ازمون خواسته) ناخودآگاه کاری رو کردم که لذت میبرم و چقدر من این لذت ساده اما عمیق رو دست کم گرفتم این مدت. نوشتن و از سپاسگزاری نوشتن.

    و کامنت بعدیم رو دیدم به وجد اومدم. پاسخ به سوال ها بود و اینم لینکش:

    abasmanesh.com

    حدود 122 مورد از لذت های ساده و کوچیکی نوشته بودم(کامنتم برای یکسال پیش بود یعنی22 اردیبهشت 1403) که اصلا خودم هنگیدم. جقدر لازم داشتم این چیزا رو به یاد بیارم و چه همزمانی جالبی شد با نوشت ایی که امروز روی تخته وایت برد کوچیک خونمون نوشتم:

    تنــها از تو یاری می جویم که:

    از مسیر لذت ببرم. نه عجله کنم .و نه به تاخیر بندازم.

    فقــط هماهنگ با آهنگ تو حرکت کنم و تــنــها من 1% سهم بندگی ام را درست و به موقع انجام بدم.)تمرکز بر آنچه می توانم بهبود ببخشم.)

    وای که چقدر از نوشتن لذت میبرم.

    چقدر از خوندن دیدگاه های خودم و دوستان لذت میبرم.

    چقدر دیدن استاد و زندگی در بهشت لذت بخشه.

    چقدر عاشق یادگرفتن و درک کردنم و چقدر لذت میبرم.

    چقدر این کار ساده رو لازم داشتم به یاد بیارم.

    من هستم پس از خودم اثر و ردپا هم میذارم با عشق چون عشق میکنم این کار رو انجام میدم.

    خدایا کمکم کن…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2174 روز

    سلام به شما امیرحسین ترابی عزیز

    سلام به شما سمیه عزیز

    چقدر این قسمت کامنت تون پر از درس و آگاهی بود، اونجایی که نوشته بودین:

    “واقعااا بایدتوی زندگی عشق باشه تا حرکتت بده تا خونت رو به جریان بندازه اگه ذوق وسرمستی نباشه تو تاریکی وسایه هستی نور چندانی نمیاد داخل انگار نور حضورش به اندازه ی عشق درونت وابسته هست کم باشه کم میاد زیاد که باشه نور هم با شدت وزیاد میاد داخل”

    چقدر اول کامنت قشنگ نوشتین، نوشتن یا ننوشتن مسئله این است… بنظرم مسئله هر چی هست در درون خودش جواب داره.

    همون جمله های زیباتون جواب مسئله و تمام سردرگمی ها و بی اشتیاقی هاتون هست.

    من نمیدونم چرا نوشتین، چی شد که اینجا هستین اما اینو مطمئنم و با تمام قلبم ایمان دارم قانون اشتباه نمیکنه.

    من اولا شما رو تحسین میکنم برای داشتن پسرهاتون، برای وجود امیرحسین جان

    اینا نشان میده که شما خیلی اطرافتون عشق و نور و خوبی ث زیبایی و نعمت دارین و خودتون هم تا حدی میبینید و میدونید اما چرا اینطور نوشتین یا همچین احساسی دارین.

    چون خودتون رو با تمام تجربیات و خطا ها واشتباه هاتون نپذیرفتین

    مسؤلیت تمامش رو نپذیرفتین.

    اول باید خودتون رو همینی که هست دوست داشته باشین تا به برای خودتون ارزش قائل بشین تا ارزش ها و زیبایی های اطراف تون رو ببینید که اینا اومدن تا شما خوب زندگی کنید، اومدن تا تجربه ها و حس های خوب بهتون بدن. پس سمیه عزیزم خودتو دوست داشته باش خودتو ببخش و به خودت لذت و شادی رو تقدیم کن.

    سعی کن گذشته رو رها کنی و در لحظه اکنون فقط لذت ببری، شروع کن از چیزهای کوچیک و روزمره لذت بردن. من مطمئنم وقتی این متن رو نوشتی یک چیزی در قلبت، در وجودت تو رو به حرکت درآورد این انکشتانت رو به حرکت درآورد و نوشتی. پس ببین که چقدر این عشق در وجودت زیاده ففط تو باید بپذیریش، باید بهش اجازه بدی، فقط باید باورکنی. باید بذاری انرژی عشق و امید و حرکت جاری بشه، مثل کلماتی که اینجا جاری کردی و قطعا این اتفاق اتفاقی نیست. قطعا این خدای هدایتگر تو رو سرشار میکنه.

    من واقعا ازت سپاسگزارم که نوشتین و جاری شدین و میخوام بگم دوستتون دارم

    ممنونم که باعث لذت بردن من شدین و یک عشق رو در من زنده کردین که میگه تو فقط باش من همیشه هستم، وقتی هم خوابی من هواتو دارم.

    سمیه جان از خدای مهربون و سریع الاجباب بخواه و ایمان داشته باش که سریع جوابت رو میده و سعی کن بینا و شنواتر باشی برای دیدن پاسخ هاش.

    من با عشق منتظر خوندن لذت ها و شادی ها و اتفافات خوبتون هستم.

    ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2174 روز

    سلام به شما فهیمه مقاتلی عزیز

    چقدر لذت بردم، چقدر لذت بردم از خوندن اولین کامنتی که الان بعد باز کردن صفحه دیدم.

    ایده این بود بعد از بیدار شدن برم سراغ کارهای عقب مونده و پرونده شون رو ببندم(تمیز ومرتب کردن خونه خصوصا آشپزخونه که حسابی تمرکزی تغییراتی بهش اضافه کردم و هنوز چند روزه گذشته و تموم نشده هی رفتم سراغ کار دیگه یا حوصله نداشتم یا بیرون رفتیم یا مهمون اومده یا ….)خلاصه اومدن به سایت قشنگ مون سر بزنم و خیلی دست داشتم نقطه آبی رنگ داشته باشم اما یک ایده اومد گفت تو نقطه آبی رنگ به یک نفر هدیه کن الان. گفتم بذار کامنت بخونم ببینم اگر حسش اومد مینویسم و کامنت میذارم. وای خدای من شروع کامنتت اون به نام خداها…اون عشق بازی با نام و یاد خدا گفت اینه…باید برای این دوست عزیز بنویسی و برای چند خط اولش تشکر کنی و تحسینش کتی برای حس خوبی که بهت انتقال داد. من چند خط اول رو خوندم و از اونجایی که همسرم هنوز خونه است و داره روی یک کار مشتری اش تو خونه کار میکنه به حسین گفتم میخوای یک کامنت رو دارم میخونم با صدای بلند بخونم گفت بخون. وای دوباره از اول خوندم و تماما احساس شدم که خدا چقدر نزدیکه چقدر از رگ گردن به من نزدیکتره و چقدر دوست داشتم. دارم سعی میکنم با جزئیات بنویسم(همیشه سعی میکردم دنبال خلاصه نوشتن باشم اما با نوشته ی شما و کلا علاقه خودم به نوشتن دارم با جزئیات اکنون خودمو توصیف میکنم برای شما فهیمه جانم) چقدر خوشحالم تو سایت چندتا فهیمه مختلف داریم و هم اسم من هستن حس جالبه یکنفر اسمش مثل تو باشه اما با تو متفاوت ولی در واقع جزئی از تو و یاداوور این که همه آدم ها بخشی از من هستن. خدایا شکرت برای این حس این آگاهی ها….

    خلاصه که خوندم و خوندم و دیدم به به چقدر قشنگ هم لذت ها و سوال ها رو جواب دادی و هم اینکه شما و همسرتون هم دارین مثل ما با هم ، تجربه لذت های ساده بیشتر دنبال میکنید.

    ایده ورزش کردن و داشتن یک همچین سرگرمی هایی عالیه. منم خیلی دوست دارم بدمینتون بخریم با این یکی که داریم بریم دوتایی بازی کنیم.

    چقدر زیبا کل با فایل رو برام با نوشته زیبات مرور کردی. چقدر قشنگ اشاره کردی به تمام چیزهای زیبا و چیزهایی که تو فایل دیدیم. چقدر قشنگ از قدرت نوشتن گفتی و بهم یاداوری کردی. چقدر دوست داشتم نه فقط اول کامنتت رو که حتی تا آخر و آخر کامنتت رو واقعا خدا رو صد هزار مرتبه شکرت

    سپاسگزارم فهیمه جان برای اینکه تعهدت برای این کامنت نوشتن و ردپای زیبات روی سایت.

    سپاسگزارم که هستی و ممنونم برای وجودت عزیزم

    برات از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی روخواهانم.

    ارادتمند شما فهمیه پژوهنده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2174 روز

    سلام به روی ماهتون

    خوشحالم از اینکه با بودن کنار هم به رشد و آگاهی های هم کمک میکنیم و حتی شما هم به من دارید خیر و خوبی میرسونید.

    ممنونم از تمام لطف و بزرگواری تون، سپاسگزارم برای توجه خوبتون از دعای زیبای قشنگ تون.واقعا سپاسگزارم سمیه جان.و چندین برابر این دعا به خودت برگرده عزیزم.

    ببین تو یک جمله قشنگ رو نوشتی از کلمات زیبایی استفاده کردی اما بازم حال کامنتت خوب نبود، نتونسته بودی لذت هاتو بنویسی و گفتی نمیتونی همون چیزهایی که قبلا لذت میبردی الان برات لذتبخش و راضی کننده باشه.(احتمالا لذت هاتو به چیزی گره زده بودی که اشتباه بود درست نبود. و قطعا یک وابستگی در وجودت هست. اونو باید درست کنی عزیزم)

    غیر از اینه که تو خودت رو دوست نداری و منتظر عشقی بیرون از خودت هستی پس برای منی که خودمو شاگرد استاد عباسمنش میدونم باید خیلی خوب بتونم اصل رو بفهمم. اصل مسئله شما با اینکه من نه شما رو میشناسم نه از مسئله اصلی یا مسائلی که در این ماه های اخیر باهاشون روبرو شدی خبر دارم و اصلا فرد کنجکاویی در این زمینه نیستم. جنس حرف هاتون به من اینو رسوند.

    سمیه جان بهتون پیشنهاد میکنم درباره خواست خدا آیه های انشالله و ان تشالله و ان یریدالله تحقیق کن، اصلا تو سایت سرچ کن برو در بخش عقل کل اینجوری خیلی از سوتفاهم هات رفع میشه. خودت ماهیگیری یاد میگیری و مسائلت رو یکی یکی براشون راه حل پیدا میکنی.

    من اینجا خیلی فایل میتونم بهتون از سایت استاد معرفی کنم، خیلی میتونم در حد درکم توضیح بدم اما این خیلی خوبه الان که شما اینجا هدایت شدین خودتون برین متوجه بشین و ببینین شاید شما یک چیزهایی رو اشتباه متوجه شدین یا درک تون از مسائل، از خودتون از خواستن ،از خدا اشتباهه. وقتی خودتون دست به کار میشدید جهان اتفاقاتی رو سر راه شما قرار میده، آگاهی هایی رو سر راه شما قرار میده که برای شما و اون چیزی که الان لازم دارین درست ترینه.پس ازتون میخوام بیشتر تو قسمت های مخلف سایت بچرخید، به عقل کل سر بزنید و موضوعاتی که ازش رنجیده خاطر هستید یا فکر میکنید درست نیست رو از زاویه دوستان دیگه بخونید، فایل های استاد رو در مورد خواست خدا و اصلا خدا ببینید، اینقدر موضوع هست که براحتی چنان اعتماد و عشق و انگیزه و اشتیاقی در وجود شما برمیگرده که خواهید فهمید که هیچ اتفاقی اتفاقی نیست و خدا همیشه همراه شما بوده و هست و خواهد بود. مثل الان که من شاید به عنوان دستی از خدا با عشق نوشتم و قطعا منم مثل همون برگی هستم که به اذن خدا(طبق قانون بدون تغییر خدا هدایت شدم از بین این همه پیام به خوندن پیام شما و جواب دادن به شما)

    فقط اینو بهتون قول میدم اینجا که هستین بهترین جای دنیا هستید. اینجا هر کوچه و پس کوچه اش پر شده از آگاهی و دُر و گوهر که فقط یک مشتاق برای جستن میخواد، یک مشتاق تغییر میخواد، اینجا یکی رو میخواد که حاضره برای تغییر خودش و دنیای اطرافش تلاش کنه…من اون یکی رو در وجود شما میبینم پس سمیه جان برو یک جوینده مشتاق تغییر باش.

    بقول استاد عزیزمون خوب زندگی کنیم و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن کنیم.

    منتظر شنیدن خبرهای خوبی که در راهه هستم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2174 روز

    سلام سعیده جانم

    سلام به روی ماهت دوست قشنگ و خوش قلب من

    سپاسگزارم برای حال خوبت، برای تک تک ردپاها و تلاش هایی که در مسیر بهبود های داری.

    سپاسگزارم بابت اینکه در مسیر توحیدی عمل کردن و هدایت و عمل به الهامات ازت دارم یاد میگیرم.

    تحسینت میکنم برای جملاتی که نوشتی. تحسین ات میکنم برای تمام نتایجی که تا الان گرفتی.خیلی خوشحالم سعیده جان. بدون که دوستت دارم و اینقدر دیدن اسمت که میشه جز بیشترین لایک خورده ها و امتیاز بین کامنت ها برام درس داره. اینکه میگم این آدم ها احساس لیاقت شون بالاست، احساس عزت نفس یا یک سری باورهاشون قوی و خوبه که اینجور بین این همه کامنت دیده میشن. وگرنه کامنت های عالی کم نیستن، وگرنه بچه های فعال تو سایت کم نیستن اما چی میشه که یک سری اسم هاشون بیشتر بالاست؟ اونا چه باورهایی دارند؟ چطور دارند کامنت مینویسند؟ چطور روی خودشون کار میکنند؟چطور عمل میکنند یا اصلا به چی عمل میکنند؟…اینا همش به من میگه بخاطر چهارتا خاطره نوشتنو، طولانی یا کم نوشتن و زیبا نوشتن نیست یک چیزی بالاتر از اون هست.

    من به پشت همه این قضایا فکر میکنم و دنبال درک قانون هستم تا بتونم نه فقط اینجا بلکه تو تمام جنبه های زندگیم اینقدر رشد کنم که از فهیمه قبلیم، ز خودم سبقت بگیرم و بیام بالا، رشد کنم.

    اگر فکر میکنی حرفی نکته ایی هست تو این موضوع تا به من کمک کنه خوشحال میشم نظرخودت رو بگی.

    ممنونم که هستی واقعا سپاس برای وجودت

    بوووس به وجود قشنگ و پر از مهرت عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2174 روز

    سلام عزیزم

    چقدر خوشحالم برای وجودت و این حس داشتن نقطه آبی رنگی که به من امروز هدیه دادی. واقعا ازت سپاسگزارم برای تمام وجودت و بودنت عزیزم.

    ممنون از لطفت اینکه حرف من گوش کردی، کامنتم رو بهش توجه کردی واقعا سپاسگزارم ازتون.

    بریم سراغ سوال زیبا و قشنگی که پرسیدید.

    پیشنهادم خوندن مقاله “رابطه توحیدی عملی و شرک با قوانین کیهانی”

    abasmanesh.com

    اینم لینک اون قسمت با عشق تقدیم شما سمیه جانم.

    راستی اگر توحید رو بیشتر درک کنیم و بعد بخوایم اونو در عمل و رفتار خودمون اجرا کنیم توحید عملی در لایه های بیشتری واقعا درکش سخت میشه و اصلا من خودم توی این موضوع خیلی خیلی تازه کارم.

    اما وقتی این موضوعات رو با قوانین ثابت و سنت الهی و قدرتی که به ما به عنوان انسان و اشرف مخلوفات داده کمی درک ارتباطش راحت تر میشه.

    اگر باور کنیم که ما هم مثل خدا خالق زندگی خودمون هستیم اونم با باورها و فرکانس هامون و هیچ عامل خارجی تاثیر گذار در زندگی ما نیست. عمل و رفتارمون تکیه بر خودمون میشه و هیچ عامل و قدرتی وجود نداره جز قدرتی که خدا در اختیارمون قرار داده و بیشتر میریم به این سمت که اینطوری عمل کنیم و قطعا اینجوری ارتباطش رو بهر درک میکنیم.

    عزیزم پیشنهاد میکنم اینجور سوال های قشنگ رو در بخش عقل کل بپرس تا دوستان ارزشمندمون هم بیشتر ببیند و این عقل کل بتونه بهتر به شما در مسیر رشد و بهبود زندگی تون کمک کنه.

    پیشنهاد میکنم اگر دوست داری با امکانات سایت بهتر آشنا بشی و راحت تر این دُر و گوهرها رو از تو سایت بتونی استخراج کنی بخش راهنمای ویدیویی امکانات سایت رو بهش سر بزن. اینجا همه چی هست و راحت و آسان.

    منو بالای صفحه گزینه سوال دارم بعد بخش راهنمای ویدیوی امکانات سایت. اونجا هر بخشی که نمیدونی چطور ازش استفاده کنی یا اصلا کاربردش رو نمیدونی بهت راهنمایی میکنه تا راحت تر اینجا یعنی تو این سایت بینظیر بچرخی.

    اینم لینکش تقدیم با عشق

    abasmanesh.com

    سمیه عزیز منتظر خوندن ردپاهات و نتایج عالی که خلق میکنی هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2174 روز

    سلام ژیلای عزیز

    من از شما عذرخواهی میکنم با اینکه پیام شما رو خیلی وقته خوندم الان یکهو داشتم به صفحه “پاسخ به دیدگاه های من” توجه میکردم و مرور میکردم که چقدر دوست خوب اینجا دارم، چقدر برام کامنت های زیبا نوشتن یکهو اسم شما چشمک زد و بازش کردم. یادم اومد من به شما جواب ندادم.

    نمیدونم چرا اون روز جواب ندادم. یا کار داشتم یا گذاشتم سر فرصت مناسب که بتونم با تمرکز بنویسم نمیدونم اما کمال گرایی رئ میذارم کنار و از خدا میخوام اون چیزهایی که لازمه یادم بیاره بنویسم تا هم برای خودم مرور بشه هم به شما کمک کنه.

    داستان هدایت شدن و دیدن علیرضا واقعا با عقل جور درنمیاد اصلا منطقی نیست، اصلا نمیشد هیچ جوره برنامه ریزی کرد اما شد اونم در بهترین زمان ممکنی که باید اتفاق می افتاد که خدا بیشتر میدونه و به همه چی و همه کس آگاهه.

    داستان از اونجایی شروع میشه من یک روزی هدایت شدم تا در عقل کل سوالی پرسیدم. فکر کنم زمستان سال 99 بود. و در عقل کل یک دوست عزیز به نام علیرضا یکجوری هدایت شد و به من جواب داد. گذشت و گذشت….

    من اون زمان در خونه زیبا و هدایتی مون که در مشهد اجاره کرده بودیم تو سایت میچرخیدم و خدا منو با جریان هدایتش رسونده به تهران.الان هم که مینویسم در تهران ساکن شدم و از مهاجرت مون بیشتر از دوسال میگذره.

    حالا از یک سمت داستان من پارسال 1401 بصورت کاملا هدایتی رفته بودم برج میلاد. و باز هم هدایتی یکی از دوستان قدیمی رو دیدم که غرفه ترویج علم اونجا داشتن و تلسکوپ و …دیدن اون دوست همانا و وصل شدن به روز نجوم و پیشنهاد به من همانا که در هفته جهانی نجوم باهاشون همکاری کنم. رفتن به خوابگاه دخترانه چمران هم اونم توش هدایت داره باعث شد یک شب که من در اوج تعریف و توضیح موضوعات نجومی بودم و پاسخ به سوال دانشجوهای علاقمند که کلی تو حیاط خوابگاه اطراف مون جمع شده بودند. یکهو در انتهای صحبت هام یک دختر دانشجو و کنجاو و هدایت شده به سمت من و صحبت های من بگه چقدر صحبت های شما منو یاد استادم میندازه(من اغلب آخر هر حرف علمی ام نمیشه اسم خدا رو نگم و به قدرتش و قانونمندی جهانش اشاره نکنم). و کنجکاوی مقدس من باعث بشه ازش بپرسم استاد چه درسی(فکرمیکردم منظورش از استاد های دانشگاه و رشته شون هست.) بعد گفت: استاد سید حسین عباس منش

    و بعد من هم با افتخار گفتم من شاگرد ایشون هستم با افتخار.

    من با دوست عزیزی بنام محبوبه صداقتی واقعا هدایتی به هم اون شب وصل شدیم و ارتباط برقرار شد.واقعا هدایت دو سمت قضیه خیلی زیاده و واقعا این هماهنگی فقط از اون قادر و دانا و توانا و عالم بر همه چیز برمیاد.

    این مکالمه همانا و آشنایی ایشون با من و شماره منو داشتن همانا و گذشت (من فقط در حد تلگرام که برام عکس های یادگاری اون شب رصدی رو که ارسال کرده بود اینجوری داشتمش. نوروز یکهو یاد محبوبه جان افتادم سال نو رو تبریک بگم دیدم دیلیت اکانت کرده و من شماره اش رو سیو نداشتم. گذشت تا خودش دوباره به تلگرام اومده بود و طبق گفته ی خوده محبوبه جان برای تمرین درخواست از من در تلگرام خواسته بود که همو ببینیم. اونم در چه زمانی هدایت شد و در چه زمانی هدایت شدم تا پیامش رو ببینم و با کمال میل دعوتش کردم خونمون.تا همین اوایل اردیبهشت 1402. ایشون اومد و کلی لذت بردیم و بعد تو صحبت ها حرف مهاجرت ما شد و گفت میخوام از طرف یک دوست که ازش خواسته وقتی منو دیده چندتا سوال ازم بپرسه. باز منِ کنجکاو…پرسیدم کدوم از بچه ها. گفت فکر کنم میشناسین از بچه های سایت گفت علیرضا جان. بعد گفتم کدوم علیرضا و توضیح داد انگار تو عقل کل به شما جواب داده. من اسم کسی که بهم در عقل کل پاسخ داده بود رو یادم بود گفــتــم واقعا. تو کجا اون کجا…چطوری اصلا خدای من…

    دیگه خودت حدس بزن اینجا دیگه نهایت شاهکار داستان هدایته…

    و اینجوری شد که با علیرضا جان از طریق محبوبه جان به هم یک روزی یکجایی که اونم در خونه ی ما باشه ملاقات کردیم.واقعا شگفت انگیزه. واقعا خدا شگفت انگیز هدایت میکنه که اصلا در عقل نمیگنجه. اینقدر قشنگ اینقدر زیبا…واقعا فقط باید سپاس گزار خداوند باشم رای این قوانین بدون نقصش. برای این هدایت های بدون خطاش. برای این همه مدیر و مدبر بودنش باید سپاسگزار باشم.

    ژیلای عزیز این یک جورایی خلاصه داستان هدایت شدن و دیدار من با دوستان عزیز سایت بود.

    من در این داستان رهای رها بود، اصلا تقلایی نداشتم، اصلا زور نزدم. من خیلی این خواسته رو داشتم که یکی از بچه های سایت رو ببینم یا با یکی مثل خودم که دنبال همچین آگاهی هایی هست دوست بشم. خصوصا وقتی تهران بودم و به خدا میگفتم یعنی شهر به این بزرگی نمیشه یک دوست از خانواده بزرگ عباسمنش رو سر راه من بذاره. ولی یادم نبود ولی به این خواسته نچسبیدم. پذاشتم اتفاقات خودش بیفته. زور و تقلا نکردم برای دیدن و پیدا کردن دوستان به هر روش و وسیله ایی. گذاشتم اتفاق بیفته.و خدا خودش خوب بلده و این درس بزرگی برای من شد که خدا چقدر خوب میدونه ما رو چطور به خواسته هامون که ما اصلا درموردشون ایده ایی نداریم برسونه.

    باید این داستان رو هیچ وقت یادم نره و برای رسیدن به همه ی خواسته هام از این الگو استفاده کنم.

    اینم لینک سوال من در عقل کل

    abasmanesh.com

    گفتم شاید دوست داشته باشی، ردپای چندسال قبل منو در این سایت ببینی.

    دوست عزیزم ازت سپاسگزارم که باعث شدی باز هم بیاد بیارم و سپاسگزارتر باشم.

    امیدوارم تونسته باشم چیزهایی که باید رو برات از این داستان هدایت الله یکتا تعریف کرده باشم. قطعا داستان بیشتر از این حرف ها جریان داشته و داره من با عقل و درک ناقص خودم این مسیر و جریان هدایت رو درک کردم.و خداوند رو سپاسگزارم برای تمام هدایت هایی که متوجه شدم یا متوجه نشدم. سپاسگزارم برای تمام هدایت هایی که تک تک ما رو میکنه و قشنگ میدونم که همه ی ما از یک روح هستیم و این کارا برای اون و در مقیاس ابدیت کار کوچیکی هست.

    ما و کل جهان در هر لحظه در حال هــدایـــتـیم…

    زیبایی جهان به هدایت شدن توسط یک هادی مقتدر و قادر و توانا و عالم هست که وقعا شگفت انگیزه هدایت الهی

    منتظر شگفت زدگی ها و سورپرایزهای بزرگ و هدایت های بیشتر از خداوند هستم.

    و برای خودم و شما در مسیر هدایت الهی بودن رو از فرمانروای جهانیان خواهانم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: