سریال زندگی در بهشت | قسمت 260

به نام خداوند جان و خرد

سلام استاد جان و مریم عزیز.

چقدر کیف کردم که انقدر حرفه ای داشتید ‌پینگ پنگ بازی میکردید ، واقعا داشتم لذت میبردم

و انقدر مبهوت بازی شده بودم که وقتی تموم شد ،گفتم ااااا چرا تموم شد بزار بزنم عقب دوباره ببینم و اون لحظه چقدررررر دلم خواست که منم بازی کنم و در ادامه تو تمرین این جلسه دلیلشو میگم بهتون استاد جان.شکر خدا بابت رابطه عالی که با هم دارید .موقع شمشیر بازی چقدر خندیدم و ذهن معمارگونه و فعال مریم جان که سریع از اون سه تا سیخ یه شمشیر شبیه شما درست کرد.خب ادم این رابطه خفنو تحسین نکنه ،پس قراره چیو تحسین کنه.چقدر لذت بخشه.چون دقیقا یاد خودم افتادم که سیخ فر مامانمو میزدم به هم بازی میکردم و مامانم فریاد که سیخا خراب میشه نکن.

ولی شما اصلا به این چیزا فک نمیکنید.و چه دستگاه جذابی و از اون جذاب تر گوشتا بود و وااااقعا دلم خواست استاد جان.چون من هم دوره سلامتی با برادرم انجام میدیم و الان یک سال شده و با اینکه این همه گوشت خوردیم این یک‌ سال

فک میکنم این گوشششت خفن ترین چیزی بود که دیدم و نوش جونتون باشه.

و اما تمرین تمرین:

من یک سال و نیم که ازدواج کردم،و مهدی به لطف شما یه تغییر عظیمی کرده و فوق العاده شده و شاید بگم 6 ماه از زندگی یکم بالا و پایین بود و بعد از اون فقط رابطه خوب بود.از لذت هایی که ما با هم داریم تو خونه اب بازی و کشتی استاد.برنامه یه شب درمیونمونه. تا موش اب کشیده نشیم ول نمیکنیم و موقع کشی تا خیس عرق نشیم و کلی میخندیم و خوش میگذرونیم و من عاشق اینم که فامیل میگن شما انگار دوسالتونه.خجالت بکشید و من اونجا میفهمم جای درستی هستیم

تمرین دوم:

این همون چیزی هست که بالا تر گفتم میگم.اونموقع که ازدواج میخواستیم بکنیم بهش گفتم بیا مثل استاد عباس منش یه میز پینگ و پنگ بزاریم تو خونمون به جای دو دست مبل و تلوزیونم نخریم .یعنی تی وی رووم بشه گیم رووم .چون ما به لطف شما استاد تلوزیونمون اصلا روشن نمیشه ‌اگرم بشه سریال زندگی در بهشت یا سفر دور امریکارو دانلود میکنیم تو تلوزیون با کیفیت بهتر میبینیم .مهدی قبول کرد ولی خانواده هامون نذاشتن و انقدر گفتن مگه میشه،خونه بدون تلوزیون .مردم چی‌ میگن و عقلتونو از دست دادید که ما منصرف شدیم و چقدر پشیمونم من چقدر

تمرین سوم:

من و مهدی خیلی مشترکات با هم داریم،یکی از این مشترکات عکاسی هستش و میتونم بگم جفتمون عکاسای خوبی هستیم .واسه همین عاشق اینیم که بریم بیرون سوژه پیدا کنیم واسه عکاسی و بعدش ادیت کنیم و عشق کنیم.از قفسه یه سوپر مارکت گرفته تاااا کوه و جنگل و دریا و ادم

استاد جان استاد جان کلام اخرم اینه که …شکر خدا بابت شما،دوستون دارم