این فایل با زبان تصاویر، پیامی ارزشمند و سازنده برای ما دارد . پیامی که شاید تا الان آن را جدی نگرفته ایم و عاملی برای خوشبختی نمی دانیم.
پیام این است که: قدرت لذت های ساده را دست کم نگیریم.
لذت بردن از همین موضوعات ساده است که درهای زندگی را به روی برکت ها و نعمت ها باز نگه می دارد.
و در نهایت وقتی به مسیر زندگی خود نگاه می کنیم، متوجه می شویم بیشترین شادی و رضایت ما از زندگی، به همین موضوعات ساده اختصاص داشته است.
یکی از لذت های ساده زندگی ما این است که هر روز پینگ پونگ بازی کنیم و از همراهی یکدیگر لذت ببریم.
در شروع کار، هیچ کدام از ما این بازی را بلد نبودیم اما نگاه ما این بود که پینگ پونگ برای ما هم بازی فیزیکی است، هم بازی فکری و راهی برای تقویت ذهن و قدرت تمرکز.
ما در این بازی روی پیشرفت های کوچک تمرکز گذاشتیم و نگران بی نقص عمل کردن نبودیم. اما با ادامه ی این روند و گذشت زمان متوجه شدیم همین فعالیت ساده، چقدر برکت و کیفیت وارد زندگی مان کرده است.
تا همین حالا چقدر در این بازی بهتر شده ایم. مهم تر اینکه یک بازی ساده چقدر برای ما شادی به ارمغان آورده است. این بازی به ما فرصت داده تا دوستی و ارتباط را در سطحی عمیق تری تجربه کنیم و از معاشرت با یکدیگر بیشتر لذت ببریم.
قدرت لذت بردن از چیزهای ساده را در زندگی ات دست کم نگیر. از همین حالا، لذت بردن از چیزهای ساده را در زندگی خود شروع کن.
به پیام این فایل فکر کن و در بخش نظرات این جلسه، نگاه خود را درباره موضوعات زیر بنویس:
مورد اول: نمونه ای از لذت های ساده ای را ذکر کن که موجب شادی و رضایت شما از زندگی ات شده است:
مورد دوم: اگر حرف مردم را کنار بگذاری و به داشته های زندگی ات منصفانه تر نگاه کنی، چه فرصت های دیگری را برای لذت بردن از چیزیهای ساده، پیدا می کنی؟
مورد سوم: چه فعالیت لذت بخشی هست که هم مورد علاقه شماست و هم مورد علاقه شریک عاطفی شما (دوست یا عضو خانواده)؟ مثل یک ورزش مشترک یا یک هنر مورد علاقه یا کاری مثل باغبانی و گلکاری و ..
و چطور می توانید از طریق این علائق مشترک، سطح عمیق تری از ارتباط با یگدیگر را تجربه کنید؟
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 260422MB33 دقیقه
به نام خداوند هدایتگرم.
سلام به استادِ عزیزم و مریم جانم.
سلام به همه ی دوستانِ عزیزم در این سایتِ ارزشمند.
الان داشتم فایل درس های زندگی از یک بازی رو گوش میدادم مجدد، هدایت شدم اینجا تا بنویسم از سوال های مرتبط این فایل.
با تشکر ویژه از مریم جانم و سوال های جذابی که در توضیحات هر فایل مینویسن تا درکِ مطالبِ هر فایل برامون آسان تر شه.
نمونه هایی از لذت های ساده که موجب شادی و رضایت من تو زندگی ام شدن:
*وقتی از پنجره آشپزخونه و اتاق، درختانِ قشنگ و باغچه ی پشت خونه مون رو میبینم، مخصوصا وقتی پرنده ها آواز میخونن و صداشون اکثر مواقع میاد، باد میپیچه تو برگ های درختان، گل وسط باغچه رو میبینم، درخت انار و توت سفید رو به روی آشپزخونه رو میبینم و مثل امروز وقتی کبوتر ها میان مهمونِ پشتِ لبه ی پنجره میشن خیلی لذت میبرم و همونجا دایم میگم خدایا شکرت منو آوردی تو این بهشتِ چسبیده به خونه مون.
اینکه فقط کافیه وارد آشپزخونه یا اتاق بشم و مستفیض شم از این حجمِ زیبایی و طراوت و شادابی و انرژیِ مثبت. الان هم دقیقا داره باد میاد و برای من به شدت هیجان انگیز تره. خدا رو بی نهایت شکر.
*وقتی تمرینِ روزانه ی خط با دستِ چپم رو انجام میدم، شگفت انگیزه که بعد از ماه ها تمرین مستمر روزانه حالا دارم دست خط چپم (دست غیر مسلطم) رو میبینم که انقدر قشنگ و خوش خطه و کلی لذت میبرم.
هم تمرینه واسه کسب یه مهارت، هم واقعا لذت میبرم.
اوایل که سخت بود، ذهنم میگفت ولش کن، مداد رو بده دست راستت و خودتو خلاص کن، جلوش ایستادم گفتم نه میخوام بنویسم تمرین کنم و مطمئنم خوب میشه و شد به لطفِ خدا.
با رعایتِ قانونِ روندِ تکاملی بهتر و بهتر شده، همچنان هم میخوام ادامه بدم تا بهتر و بهتر بشم و مسلط بشم با دست چپ هم بنویسم مثل دستِ راستم.
*وقتی هر روز میرم پیاده روی، خدا هدایتم میکنه از مسیرهای جذاب برم، درختها رو میبینم مخصوصا الان که تو مسیرم پر از درختهای شاتوت و توت سفید و انار هست، هم دیدن میوه ها هم دیدنِ گلِ انار منو به وجد میاره، گلهای رنگی رنگی رو میبینم، سایه ی درختان رو استفاده میکنم تو مسیرم، مخصوصا وقتی باد میاد و هوا خنکه یا بارون میاد، از تجربه ی همه ی اینا تو مسیر و پیاده رویم خیلی لذت میبرم، کلا یکی از تمرینهای توجه به نکات مثبت و زیبایی های روزانه ام، تو پیاده روی پوشش داده میشه.
* لذت میبرم وقتی موقع ورود و خروج از مجتمع مون با آقایون محترم و خوشروی اتاقِ نگهبانی سلام و احوالپرسی دارم. لذت میبرم وقتی هدایت میشم و خدا بهم میگه براشون چای و … ببرم.
* لذت میبرم هر روز برای همسرم آشپزی میکنم با عشق، اونم نوشِ جان میکنه و تشکر میکنه. برای خودمم طبقِ دوره قانونِ سلامتی غذا آماده میکنم و می خورم و کیف میکنم از مزه ی غذاهام، روغن زیتون روی سالادم و …
* هر روز که خونه مون رو میبینم لذت میبرم که تمیز و مرتبه، هر چیزی سر جای خودشه و نظم داره.
* لذت میبرم هر روز واسه خودم و همسرم چای دم میکنم، بعضی وقتا چوب دارچین میریزم داخلش، گاهی اوقات هل، گاهی گل محمدی، گاهی هم هیچکدوم.
چند روز پیش هم یکی از همسایه هامون که رفتم خونه شون و یه حاج خانم پر از انرژی مثبت و سپاس گزار هست بهم بهارنارنج داد که بریزم تو چای.
نگم از بوش، عطرش…
دیوانه ام میکنه این عطر…
از اینکه این کوچولوهای دوست داشتنی و معطر انقدر طعم خوبی به چای تازه دم میدن لذت میبرم.
* لذت میبرم هر روز و مستمر فایلهای استاد رو گوش میدم و میبینم.
کیف میکنم کامنت های دوستان رو میخونم، کامنت میذارم، کلی انرژی میگیرم میام تو سایت. کامنتهایی که جدیدا میخونم فوق العاده هستن و کلی لذت میبرم از نوشته های دوستان عزیزم.
*لذت میبرم وقتی تحسین میکنم زیبایی های طبیعت رو، قربون صدقه ی گل و گیاه و پرنده ها و هاپوها و … میرم با عشق، وقتی پروانه سفید کوچولوها رو میبینم بیرون که نشونه های منن.
وقتی تحسین میکنم آدم هارو برای کارها و رفتارهای قشنگشون، لباس های قشنگشون، حرفهای قشنگی که میزنن، تغییرات و رشدشون رو که میبینم.
*لذت میبرم وقتی دفتر خوشگلمو که عکس پیشی های بامزه داره روی جلدش، رو باز میکنم و از نکات مثبت و زیبایی ها و سپاس گزاری های اون روزم توش مینویسم، لذت میبرم از لطافتِ کاغذ و مداد نوکیِ زردِ خوش دستم که رفیق ترین رفیقِ منه هر روز و باهاش کلی مینویسم و خوشحالی میکنم.
با همین اتود همیشه مینویسم، تمرین خط و هر یادداشتی رو با همین رفیقِ جانِ جانانم مینویسم. دفتر و کاغذ و اتود و پاک کن مدادی ام اعضای تیمِ دوست داشتنیِ منن تو روند کار کردن روی خودم.
*لذت میبرم آهنگ های پوشه عشقم خدا رو گوش میدم که تشکیل شدن از ملکا محسن چاووشی، یا رب حمید هیراد، مثل هیچکس احسان خواجه امیری، اسماء الحسنی، ربنا استاد شجریان، احساسِ عجیب بهنام صفوی و
Michael Jackson – Give Thanks To Allah
که دوتای آخر از پیشنهادهای دوستای عزیزم از همین سایت هست.
* از طلاهایی که دارم استفاده میکنم و لذت میبرم، هر از چندگاهی تعویض میکنم و با بقیه شون هم لذت میبرم. کلا دارم تمرین میکنم داشته هامو استفاده کنم و کیف کنم از داشتنشون و استفاده کردنشون تو لحظاتِ زندگیم، به عبارتی انرژی شون رو به جریان میندازم.
همینطور هر لباسی تو کمد و کشو هست میارم بیرون و استفاده میکنم، هیچکدوم برای مبادا نیستن باید استفاده شن و دارم اینکار رو میکنم.
فکر میکنم هم اونا خوشحال میشن که استفاده میشن و من لذت میبرم، و هم عملا دارم سپاس گزاری می کنم که دارمشون با استفاده کردن ازشون.
همینطور ظروف و وسایل خونه رو.
چرا انقدر با جزئیات میگم؟ چون قبلا اینطوری نبودم.
خیلی چیزها تو کمد و کشو و کابینت ها بودن که استفاده نمیشدن و مونده بودن در فرصتِ بهتر یا یه روز خاص استفاده شن، اما دیگه اینطوری فکر نمیکنم مدتیه به لطف آموزشهای جذاب استاد، در لحظه همه رو میارم بیرون و باهاشون کیف میکنم.
جالبه با هر بار استفاده از وسایل خودم خیلی خوشحال میشم و تحسین میکنم خودمو برای این ایجادِ تغییر در افکار، رفتار و عملکردم.
خدایا ازت ممنونم برای همه ی داشته های مادی و معنویِ ریز و درشت که دارم و از استفاده کردنشون لذت میبرم.
*لذت میبرم وقتی پنجره ها رو باز میکنم هوای تازه میاد، صدای باد میاد، صدای آواز پرندگان میاد و …
* لذت میبرم عکاسی میکنم از زیبایی ها
از لذت های مشترک با همسرم:
*حضور در طبیعته که جفتمون کیف می کنیم، چه تو محل زندگی مون چه در مسافرت.
با هم راه میریم و قشنگی های طبیعت رو میبینیم.
طبیعت این فرصت رو به جفتمون میده حسابی انرژی بگیریم ازش و حالمون رو خوب کنیم، بعدش پرنشاط تر میشیم و فرکانسمون مثبت تر میشه و از قشنگی هایی که دیدیم با هم حرف میزنیم.
کافه و رستوران رفتن با هم، هم خوشحالمون میکنه.
یه کبابیِ باصفا به اسم بلوار تو محله جیحون تهران هست که صاحبش یه آقای خیلی مهربون و باصفاست، اوایل ازدواجمون رفتیم اونجا یه بار و من شیفته ی کباب کوبیده اش و حُسنِ خلقِ صاحب اونجا شدم از بس که این آقا مشتی و باصفاست و یه خاطره عالی برام خلق شد.
یکی از لذت بخش ترین جاهایی که با همسرم میریم همین کبابیِ باصفاست که دیگه شده یکی از محل های محبوبِ جفتمون.
هر بار یه خاطره ی جدید و لذت بخش خلق میشه برام اونجا.
کتابفروشی، شهر کتاب، نمایشگاه کتاب رفتن هم جزو لذت های مشترکمونه. هر چی به کتاب ربط داشته باشه دوتامونو به وجد میاره.
یکی دیگه از لذت های مشترکمون همین سایت و گوش کردن و دیدن فایلهای استاد هست. در مورد آگاهی های سایت با هم صحبت میکنیم. هر کدوم مون هم روی حیطه ی مورد نیاز خودش کار میکنه.
* الان که نه (قانون سلامتی)، ولی قبلا از خوردن بستنی قیفی دستگاهی تو خیابون خیلی لذت میبردم و یکی از تفریحات مشترکمون بود که کلی خاطره خوش دارم ازش.
اینکه انقدر راحت لذت میبردم از بستنی قیفی دستگاهی هم جداگانه خوشحالم میکرد علاوه بر مزه ی خوبِ بستنی. حسِ کودکانه ام بیدار میشد.
* کلا هر کاری که منو وصل کنه به کودکی و سادگی و رهایی از آسیب های بزرگسالی و حرفِ مردم منو خوشحال میکنه، برای همین وقت گذروندن با بچه ها، بازی و معاشرت و گفتگو باهاشون اغلب یکی از لذت بخش ترین کارهایی هست که انجام میدم و خودم حسابی کیف میکنم.
ممنونم استاد جان و مریم جان که با این و فایل و سوالها و تک تکِ فایلهای ارزشمندی که به اشتراک میذارین، باعث میشین تو خودم سفر کنم، خودمو بهتر بشناسم، روی خودم کار کنم، نقاط قوت و ضعفم رو بهتر بشناسم، باورهای درست و غلطم رو بهتر بشناسم و روی بهبودِ خودم بهتر کار کنم.
سپاس گزارتونم که دست های عزیزِ خدا هستین تا آگاهی ها و درس های مورد نیازم برای رشد و بهبود رو به دستم برسونین.
خیر، برکت، سلامتی و بهترینها در دنیا و آخرت نصیبتون بشه هر لحظه.
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
به نام خداوند مهربان و هدایتگرم.
سلام آقا عظیم.
خیلی ممنونم که این کامنتِ عالی رو نوشتین.
این جمله شگفت انگیز بود:
وقتی شروع کنی علی رغم تمام هدفها از مسیری که در اون هستی لذت ببری و سپاسگزار داشته ها باشی و قیافه مظلوم واقع شده ها رو توی مسیر نگیری خداوند از تمامی راهها شروع میکنه جهان رو برات هماهنگ کردن
خیلی بهتون تبریک میگم برای خلقِ خواسته هاتون.
امیدوارم لحظه به لحظه مهارتتون برای خلقِ خواسته هاتون بالاتر بره و لذت ببرین از مسیر و هر چیزی که در مسیرِ خلقِ خواسته هاتون به وجود میاد.
مثالِ باغِ زردآلو عالی بود، کیف کردم از مدلِ صحبت کردنِ خدا باهاتون.
چقدر خدای قشنگی داریم.
بهمون درس میده، جایزه میده، هدایتمون میکنه، همیشه و تحتِ هر شرایطی کنارمونه و از ما حمایت میکنه، دائما حضور داره و ما رو دوست داره.
خیلی لذت بردم و شاد شدم و انرژیم بالاتر رفت از خوندن کامنتِ شما.
به قولِ دوستان، فقط به دادنِ 5 ستاره به کامنتتون راضی نشدم و دوست داشتم تو یه پیام بهتون بگم چقدر خوبه که کامنت نوشتین و این حسِ خوب رسیدن به خواسته ها، داشتنِ حالِ خوب و نگاهِ توحیدی داشتن رو به اشتراک گذاشتین با بقیه.
روز به روز شادتر و موفق تر باشین کنار عزیزانتون در آغوشِ خداوند.
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
سلام مریم جان
چقدر قشنگ به تصویر کشیدی لذت هایی رو که تجربه میکنی تو زندگیت.
خیلی روان و جذاب نوشتی، کیف کردم از خوندنِ کامنتت.
از بازی ها بگیر تا مرغ و خروس و کارهای هنری.
همشون عالی هستن و لذت بخش و شاد کننده.
انجام دادن کار هنری که عالیه، آدم غرق میشه و متوجه گذرِ زمان نمیشه.
منم اوریگامی کار میکنم و خیلی لذت میبرم.
اینو تو کامنت خودم یادم رفت بنویسم، الان که شما از کارهای هنری نوشتی تازه یادم اومد.
و اینکه همین اوریگامی چقدر در مسیر زندگیم از بهار 99 تا الان، بهم درس های مختلف داده که باعثِ بهبودم شده.
یعنی هم لذت داشته هم به شدت تاثیرگذار روی زندگیم.
انقدر جذابیت داشت و داره که تو این 3 سال کلی باهاش رفیق شدم، کلی حس خوب برای خودم و بقیه خلق کردم…
با کلی آدم جذاب به واسطه ی همین دوست عزیزم آشنا شدم.
اوریگامی، برای من یکی از دست های خداست که برام کارهای بزرگی کرده و میکنه.
تو هر کدوم از دوره های اوریگامی که شرکت کردم کلی چیز یاد گرفتم، رو در رو شدم با چالش های بزرگی که حلشون کردم، اعتماد به نفسم بالاتر رفت و به خودم افتخار کردم.
خدا رو شکر میکنم که وارد زندگیم شد و لحظات نابی باهاش ساختم و میسازم.
واقعا ازت ممنونم مریم جان که یادم انداختی چه دوستِ خوبی تو زندگیم وارد شده و موندگار شده.
خیلی آروم وارد زندگیم شد و باهامه.
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
سلام سارا جان.
عالی بود، عالی…
از هر خطی که نوشتی لذت بردم…
برای من پر از درس و آگاهی و یادآوری هست کامنتت.
مرسی که وقت گذاشتی و نوشتی.
مرسی که ارسالش کردی.
مرسی که انقدر دقیق کلیدها رو نوشتی.
حتما پیامتو ذخیره میکنم تو نوت موبایلم.
راهکارهای عالی تو کامنتت جمع آوری و ارائه شدن.
دقیقاً برای من نوشتی، ممنونتم عزیزم.
چقدر این عبارت شگفت انگیزه:
من نمیدونم خدایا خودت درست کن زندگی مو در همه ابعاد
صبح ها از خدا میخوام منو به انجام بهترین کارهای اون روز هدایت کنه…
انقدر قشنگ هدایت میکنه، عاشق زمان بندی ها و چیدمان هاشم، وقتی کارها رو موازی انجام میدم کلی وقت اضافه میشه بهم، تازه کارها رو دارم با لذت انجام میدم هر بار…
مثلا ظرف شستن و مرتب کردن پیرامونم واقعا برام جذاب شده…
موازی کار کردن رو از مریم جانم، خانم شایسته عزیزم یاد گرفتم، مخصوصا که انرژیم هم بالاتر رفته با دوره سلامتی ذوقم واسه تمیز بودن خونه و انجامِ کارهای خونه خیلی بالا رفته، خیلی متفاوت شدم با سمانه ی پارسال…
خدایا شکرت، مریم جان، استاد جان، سپاسِ بیکران.
مریم جان، شما خیلی حقِ استادی گردنِ من دارین.
ممنونتم عزیزم.
باورهای توحیدی، تسلیمِ خدا بودن، سپاس گزاری، لذت بردن از داشته ها در لحظه، تحسینِ دیگران، اتصال به خدا، صلحِ درون، کلید واژه های جذاب این کامنت برای منه.
*
امشب یه کم درک کردم مسئولیت زندگی و رفتارها و عملکردم با خودِ منه. دستِ منه، خودم فرستادم پیش پیش…
ربطی به چشم زدن، تشویقِ دیگری یه پیمودنِ مسیرِ غلط و … نداره.
بهانه ای وجود نداره.
عاملی خارج از من نیست.
خودم انجام دادم، خودم انجام ندادم.
خودم حرفشو زدم، خودم حرفشو نزدم.
خودم ذهنمو کنترل نکردم.
اول و آخر خودمم که انتخاب میکنم و باید پای تصمیم و عملکردم بایستم…
چه درست چه غلط…
تصمیماتِ من، مسئولیت پذیریِ منو میطلبه.
سمانه جون، موعظه ی دیگران راحته، بکن نکن واسه دیگران راحته، خودت چند چندی با خودت؟
مسئولیت رفتارت رو میپذیری؟
واسه بهبود و جبرانش حاضری چیکار کنی؟
بهاشو پرداخت میکنی؟
یا فقط برای دیگران بالای منبر میری که چنین است و چنان؟
یه شرایطی پیش اومد امروز…
عصر رفتم بالای منبر برای یه بنده خدا که چرا کاری که باید، رو انجام نمیدی….
شب، با رفتار و عملکرد نادرستِ خودم سرِ یه موضوعی روبه رو شدم…
جهان آینه است
جهان میچرخه، برمیگرده سمت خودمون، دیر و زود داره سوخت و سوز نداره…
جهان آزمون میگیره بلافاصله…
واسم لازم بود روبه رو شم با خودم و ببینم خودم چیکارم؟ چند چندم با خودم و عملکردم.
فقط حرف میزنم یا انجام هم میدم…
فردا صبح جدی باید به بهای پرداختیِ واسه کارم فکر کنم…
خدایا مرسی برای این سایت ارزشمند، استاد عباس منش، مریم جان، دوستانِ سایت، کامنت های سرشار از آگاهی تو سایت که بچه ها سخاوتمندانه با هم به اشتراک میذارن، حالِ خوبی که بعد از خوندن و نوشتن کامنت دارم، جریانِ آگاهی در سایت، اینکه با کنترلِ ذهن و توجه به نکات مثبت چقدر میشه حالِ آدم و شرایط آدم عوض شه …
وای خدایا، چقدر کامنتها خوبن…
چطوری انقدر خوبن
چطوری انقدر خوب مینویسن بچه ها و دست میذارن رو اصل ها و دائما تکرارشون میکنن
هر کسی به مدلِ خودش
یکی از دیگری بهتر و بهتر و بهتر…
مگه میشه؟
هر بار هدایت میشم به یه کامنتی، از تو دلش یه عالمه واسم نکته و درس خارج میشه.
یعنی چی میشه بچه های اینجا انقدر متفاوتن با دنیای بیرون؟
خودِ من میام اینجا تا تغذیه شم، بعد برم بیرون و تلاش کنم و تلاش کنم و تلاش کنم…
تمرین کنم درس ها رو روی خودم و عملیاتیشون کنم…
وای که چقدر درکِ چیکه چیکه ای آگاهی ها میچسبه بهم…
منو همین بس که درک کردم باید روند تکاملی مو طی کنم و تو مسیر لذت ببرم…
به قولِ یکی از بچه ها چه عجله ای هست؟
آروم و پیوسته و لذت بخش جلو میرم، کلی کیف میکنم در لحظه با هر آگاهی که بهش عمل میکنم و نتیجه شو میبینم…
اینطوری دلیلِ هر چیزی رو بهتر درک میکنم، میتونم اصل رو بهتر بفهمم…
خدایا هر لحظه به هدایتِ تو سخت محتاجم.
خدا رو شکر اینجا جائیه که میتونم با خدا، از تهِ قلبم صحبت کنم، و آدم هایی هم اینجان که حسشون نسبت به خدا عشقِ مطلقه.
اینجا، خودش یکی از بزرگترین نعمتهای منه.
هر طرف رو نگاه میکنم، به هر چی فکر میکنم، هر فایلی رو باز میکنم، هر کامنتی رو که میخونم، همش نور و برکت و آگاهیه.
به هر طرفی رو میندازم عطرِ حضورِ خدا اونجاست…
مگه چی میخوام دیگه از دنیا و زندگیم…
امشب از اون شبای خاص شده برام…
همون چیزی که چند ساعت قبل از خدا خواستم…
که با هم کانکت شیم …
مثل وقتایی که اشکم درمیاد از گفتگو باهاش…
اشکم در نیومد امشب، غرقِ حیرت و شگفتی شدم از جایی که الان داخلشم…
از فرکانس سالمِ محیط…
از حضورِ پررنگِ خودش اینجا…
که هر کدوم از بچه ها از خدا میگه، بیش از پیش عاشقِ خدا میشم…
که چقدر دوست داشتنیه و آدمای اینجا عاشقِ خدا هستن…
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه
سلام آقا عظیم.
ممنونم از پیامتون.
خدا رو بی نهایت شکر برای این سایت ارزشمند که محیط امن و دنجی رو فراهم کرده که به راحتی افرادی که هم فرکانس هستن دور هم جمع شن و با هم گفتگو کنن و بهتر و بیشتر یاد بگیرن.
قبل خوندنِ کامنتتون دقیقا داشتم برای خودم یه مورد در قسمت راهکار های عملی برای بهبودِ خودم مینوشتم که به پیامِ شما نزدیکه:
سمانه جان به محضِ بیداری و در هر لحظه ای از شبانه روز، در موردِ همه چیز (سوال، خواسته، حل مسئله، بهبودِ حال و …) از خدا هدایت بگیر و باور کن و امیدوار باش.
خدا در بهترین زمان، وقتی تو آماده باشی و ظرفیتت بالاتر بره تو رو هدایت میکنه به پاسخِ سوالت یا راهِ رسیدن به خواسته ات.
در مسیرِ رسیدن به خواسته ات یا دریافتِ هدایتِ خدا هم سعی کن لذت ببری از زندگیت با همه ی داشته ها و شرایطی که همون لحظه داری.
در حال تمرین کردن این موارد هستم، اما خدا خودش هدایتم کرد که بنویسم.
که به نظرم هم تاکید میشه با نوشتنش، هم میتونم بارها مرورشون کنم تا بهتر درکشون کنم تا تبدیل به باور بشن.
جالبه، از وقتی شروع کردم به نوشتن راهکارها (کاملا هدایتی بود و هست) ایده اومد این موارد رو در آینده تو یه کامنت خواهم نوشت، که اولین مقصد یکی از اون راهکارها تو پاسخِ کامنتِ شما بود.
هم خوشحالم، هم از شما ممنونم که با نوشتن پاسخ باعث شدین منم بنویسم.
خدا رو شکر میکنم که من هم در فرکانسِ خلقِ خواسته هام هستم.
تحسین میکنم تمام دوستانی رو که در فرکانسِ خلقِ خواسته هاشون هستن، حالشون با خدا و خودشون عالیه.
خیلی ممنونم که این جملات عالی رو نوشتین:
به خودمون یادآوری کنیم هر چیزی رو که بخواهیم خداوند به راحتی و اسونی به زندگی ما وارد میکنه و خداوند به تمامی درخواستها پاسخ میده و هر روز ظرفیت ما رو بیشتر و بزرگتر میکنه و هر روز دلایل بیشتری برای سپاسگزاری از خداوند پیدا میکنیم.
خداوند در زمانِ درستش، خواسته ی مارو اجابت میکنه وقتی ازش میخوایم و بهش باور داریم.
نه زودتر نه دیرتر.
یه مثال که دارم تمرینش میکنم و جواب میده:
صبح تو ستاره قطبی مینویسم من میخوام امروز پاسخِ دوستان داشته باشم.
یه بار زودتر میاد، یه روز اصلا نمیاد، یه بار مثلِ الان آخر شب به عبارتی بامداد میاد…
من از اینکه خلق کردم این خواسته مو خیلی خوشحالم و برام درس هم داره.
سمانه تو هدایت میخوای، و باید به جریانِ هدایت اجازه بدی و صبور باشی و امیدوار، تا در زمانِ درست خودشو بهت نشون بده…
مکانیزمِ خداوند شگفت انگیز و به شدت درست و حرفه ای هست.
اگه چیزی رو در زمان درست و مکان درست و شرایط درستش دریافت کنیم، یعنی در بهترین و شاد کننده ترین حالتِ خودش دریافت کردیم و این باور، اعتماد و تسلیمِ خدا بودن رو می طلبه.
به یاریِ خدا تمرین میکنیم، بهتر و بهتر میشیم طیِ روند تکاملی…
خدا رو شکر برای همه چیز
خدا رو شکر برای همیشه