سریال زندگی در بهشت | قسمت 262

سلام و عرض ادب خدمت استاد عباس منش گرامی و خانم شایسته‌ی محترم

سلام و درود به تمام دوستان ارزشمند و بهشتی‌ام

الهی حال دلتون خوب باشه ، ساز دلتون کوک باشه و سرمست از احساس ناب رضایت و سپاسگزاری باشید

امروز صبح ساعت 6:10 از خواب بیدار شدم اومدم توی سایت

چقدرررر لذت بردم وقتی این صحنه رو دیدم این عکس فایل فوق العاده بود

مخصوصاً که اینجا هنوز توی قم برف ننشسته… یه صبح تا ظهر اومد و یه کم نشست ولی روز بعد آب شد

این روز ها به شدددت متمرکزم روی دیدن سریال های سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت

متعهد می کنم خودم رو که امروز می خواهم سپاسگزار و قدردان باشم

متعهد می کنم خودم رو که امروز می خواهم خودم رو مقایسه نکنم و هرجا این احساس حسادت یا دلسوزی اومد آگاهانه جلوش رو بگیرم و اجازه ندهم ادامه پیدا کنه

متعهد میشم که بی قید و شرط عاشق خودم باشم و با خودم مهربون و در صلح باشم

خلاصه آگاهانه صبح به صبح تو پیک آلفا یا همون ستاره قطبی‌ام متعهد میشم که امروز روی پاشنه های آشیلم کار کنم

متعهد میشم که دیسیبلین داشته باشم ، استراتژی داشته باشم

و از این متعهد بودنِ و دیسیبلین داشتنم خیلی راضی‌ام ، خیلی نتایج رضایت بخشی رو این تعهد های روزانه‌ام‌ توی زندگیم میاره

خانم شایسته جان بینهایت سپاسگزارم که به الهام قلبی خودتون عمل کردید و این فایل رو برای من تولید و روی سایت قرار دادید

دیروز به لطف الله داشتم چهار پنج ساعتی فایل سفر به دور آمریکا رو می‌دیدم با زندگی در بهشت و سپاسگزاری می کردم و آگاهانه از اوقات فراغت روز جمعه ام بهترین استفاده‌ای که می توانستم ببرم رو می بردم …

یه قسمتی از زندگی در بهشت رو دیدم

قسمت 58 بههههه شدددددت مورد علاقه‌ی منه ، اصلا این قسمت خودش یه بخشی از دوره‌ی عشق و مودته به خداااا :))) من خیلیییی دوستش دارم این قسمت رو خدایا شکرت هر چقدر ببینم سیر نمیشم

بعد همینجوری که داشتم می دیدم خوابم برد خب ؟؟ تو خواب و بیداری بودم که عاشقانه از خدای خودم خواستم خدایا دوست دارم یه قسمت جدید از زندگی در بهشت بیاد روی سایت

از طرفی خیلی هم دوست داشتم برم شمال چون کلی دوست و آشنا و فک و فامیل داریم ولی فعلاً فقط خواسته‌ام و شرایطش اوکی نبود

حالا فکر کن خداوند چقدرررررر در حق من لطف داشته که این نشونه رو داده آخه قبلش هم کلی نشونه از اینکه قراره برم یه سفر جذاب رو شمال تجربه کنم دریافت کرده بودم ، این قسمت از سریال دیگه حجت رو برایم تموم کرد که قراره یه برف جذاب توی محیط جنگلی شمال رو تجربه کنم

نمی دونم چه جوری قراره این موقعیت فراهم بشه ، چه جوریش کار خدایی هست که ازش زندگی در بهشت رو خواستم پس از دو سال یه قسمت رو برای من آورد روی سایت

تازه قسمتی که توش جنگل هست دریاچه هست برف هست و مرغ و خروس و … همه چیزهایی که من دوست دارم

حالا همین خدا میگه این ها رو بیین لذت ببر شاکر باش و فرکانس های قوی تر بفرست ، دیگه کاریت نباشه من می برمت جایی که دوست داری و تجربه‌ای که دوست داری رو بهت می دهم ، خدا عاشقِ منِ ،خدا نیاز های من رو می دونه… راه رسیدن به نیاز هام هم می‌دونه و خدا بیشتر از من دوست داره که به خواسته هام برسم ، خدا لذت می بره که عشق و صمیمیت ، یه همسر خوب ، یه زندگی پر از رفاه و ثروت و خوشبختی ، خوشبختی رو توی زندگیم ببینه

خداوند بینهایت عاشقمه ، ما قبل از اینکه من بیام تو این دنیا با هم قرارداد بستیم و امضا و اثر انگشت زدیم که ….

من اومدم اینجا بندگی کنم ، خداوند هم اربابی کنه

من توکل کنم یعنی تکیه‌ام فقط به خداوند باشه ، امیدم فقط به خدا باشه و دل ببرم از همه آدم ها ، اگه هم کسی لطفی می کنه بگم این دست خداست ، تشکر قلبی کنم و ده ها برابر با عشق از خدایی که دستش رو آورده برای من تشکر کنم

خلاصه بسپارم به خدا فرمان رو و خداوند هم شرایط لذت بردن و رفاه و خوشبختی رو برایم فراهم کنه

تو بندهای قرار داد نوشته شده ، خداوند اختیار به من داده که با قدرت فرکانس هرچی رو‌که می خواهم خلق کنم

خداوند تو بند های قرار داد تأکید کرده از رگ گردن به من نزدیک تر هست

خداوند تأکید کرده که رابطه ام باهاش ابدی هست و هیچ از بین رفتن و مرگی (به معنای نیستی) وجود نداره

خدا این دنیا رو به من اجاره داده ، گفته بنده‌ی من برو و خوب زندگی کن و کمک کن دنیا هم جای بهتری برای زندگی کردن بشه

نگاه توحیدی و مسوولیت پذیری یادت نره که بند اول قرار داد هست

بند دوم ، تواضع و سپاسگزاری هست که باید همیشه از خدای سخاوتمندم داشته باشم

خلاصه بند های زیادی داره این قرار داد ولی وقتی کل بند ها رو می خوانم چند تا مورد تو کل قرارداد متفاوته با کللللل قرارداد هایی که توی زندگیم نوشتم یا امضا کردم … (می‌دونید که من شغلم مشاور املاک هست دیگه)

موضوع اول اینکه خداوند چقدررررر سخاوتمند هست و چقدر نامحدود هست که این همه بنده آفریده و از روح خودش تکه ای از ذات مقدس خودش در هر بنده آفریده و هیچ از خودش کم نشده

این نشون دهنده‌ فراوانی این انرژی هستش

این نشون دهنده نا محدود بودن و بی انتها بودن همه‌ی نعمت هاست

موضوع دوم این که خداوند چقدر من رو دوست داشته که از روح خودش دمیده و بعد دستور داده که کل‌ فرشتگان که سال ها فقط برای خداوند سجده می کردند برای من هم سجده کنند

یعنی واقعاً بدون اغراق میگم وقتی به این حجم از عشقی که خداوند نثار من کرده فکر می کنم اشکم از خوشحالی در میاد که من چقدررررر با ارزشم چقدر مقدسم چقدر پاک و الهی‌ام خدایا لی نهایت بار شکرت

موضوع سوم که فقط و فقط از پس خداوند برمیاد همچین قراردادی رو امضا کنه و هرگز هیچ قدرتی هیچچچچ انسانی نمی توانه همچین قراردادی امضا کنه اینه که …

اینجا ثَمَنِ معامله صفر هستش …

هیچ مبلغی نوشته نشده که مثلاً خداوند به عنوان صاحب دنیا به من مستأجر چقدر این دنیا رو اجاره داده و من به چه شکل در چند مرحله باید این پول رو واریز کنم به حساب خداوند

ثَمَنِ معامله صفر هست … فقط خداوند که می توانه اینقدرررر سخاوتمند باشه و اینقدر بخشنده باشه و بی حساب و کتاب ببخشه (وهاب باشه) فقط خداوند که می توانه اینطوری من رو به دنیا بیاره بزرگرم و حفظم کنه و همه جوره بهم عشق بورزه و هیچ منتی و هیچ چشم داشتی هم نداشته باشه

این شکل از عشق ورزیدن رو فقط خدا می توانه داشته باشه ، هیچ مادری هم نمی توانه اینجوری عشق بورزه بدون توقع …

آره داشتم این رو می گفتم که …

خداوند از من هیچ پولی هم دریافت نکرده؟

فقط گفته سپاسگزاری کن فقط گفته توکلت به من باشه … همین … و دیگر هیچ

دیگه وقتی به این قسمت ثمن معامله فکر می کنم به قدرت بی انتهای خداوند پی می برم

به بی انتها بودن و فراوانی همه چیز پی می برم

به وهاب بودن و فاضل بودن خداوند پی می برم

قرار بود در مورد زندگی در بهشت بنویسم ولی دارم این روزها روی باورها و نگاهی که به خدا می توانم داشته باشم کار می کنم

از طرفی موضوع قرارداد نوشتن با خداوند هم یه چیزی بود که چند شب پیش موقع خواب بهم الهام شد

و

الان هم خداوند گفت بنویس منم گفتم چشم

شاد باشید ، یا حق