دیدگاه زیبا و تاثیر گذار زهرا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
خانم شایسته عزیزم چقدر خوشحالمون کردی از ضبط یک قسمت دیگه از زیبایهای پارادایس چون واقعا طبیعت ما رو به خداوند نزدیکتر میکنه و بی واسطه تر باخداوند صحبت میکنیم و لذت میبریم و آگاهی دریافت میکنیم و خواسته هامون واضح تر و بی ریاتر و خالص تر میشه
پارادایس با برف در این فصل با تجربه تر شد و رشد کرد و به ما یادآوری میکنه که خداوند چه قدرتی داره/درختان زیباش که سرشون سرسبز بود قهوه ای و طلایی شده و همونجوی سایۀ زیباشون روی دریاچه باز هم زیباترشون کرده/کلبۀ گرم شما که غذا به سبک قانون سلامتی و به سبک ثروتمندان /منی که در این مسیر هستم و راضی ام میدونم چه طمع بینظیری داره یه طمع خالص شدن از هر گونه اضافات دیگه که اضافات فقط قشنگتر میکنه ولی مضرِ و انرژی من رو میبلعه!!!
اون رنگ غذای شما رنگ کرم طلایی کتف و بال با رنگ سبز سبزیجات معطر و مجاز با اون بخار زیبا و لعابی که داره بینظیره بی نظیر که من باره و بارها با خواهرم سِودایی تستش کردیم و شکر گذاریی میکنیم و همیشه این دعا رو داریم در زمانیکه غذا رو میخوریم رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الآخِرَهِ حَسَنَهً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ)و میگیم إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ
زیبایی بعدی اون بروونی و مرمری و مرغ و خروس هایی که شما و استاد جان بهشون میرسید و از غذا دادن بهشون لذت میبرید و مثل سلیمان نبی باهاشون حرف میزنید میگید میخندید و درکشون میکنید که بارها به خاطر اینکه مرغ ها تخم میزارن ازشون تشکر کردید و من لذت میبرم از این همه احترام به حتی حیواناتی که مسخر ما شدن
زیبایی بعدی شما پارو کردن برف ها با همون ابزارهای دم دستون که چقدر هم سبک و راحت بودن و کار شما رو هم آسان تر کردن و جلوی راهتونو باز کردید تا برید تو جنگل و زیبایی های دیگه ای رو نشون ما بدید باز هم حل مسئله
زیبایی بعدی بیان مسأله از دید شما که گفتید میتونستید برید به جایی که استاد عباسمنش هست و با سرمای زمستون پارادایس روبرو نشید و به مسائلی که در پارادایس هم پیش بیاد بی تفاوت باشید ولی این حس خوب شما از حل مسأله انقدر با اهرم رنج و لذت خوب شکل گرفته که مشتاق شدید برگردید به پارادایس و پمپ رو خاموش کنید-شیر تخلیه آب رو باز کنید و آب رو از لوله ها تخلیه کنید-غذای مرغ و خروس ها رو بدید و آب هاشون رو مدیریت کنید با برف و شکوندن یخ روی آب هاشون-و حتی خودتون هم به چالش بکشید که با قطعی آب هم میتونید از برف توی پارادایس مثل سرویس بهداشتی صحرایی استفاده کنید و شستشوی ظرف هاتون رو با برف ذوب شده انجام بدید اینها برامون درس داشت البته آموزش های شما فرق میکنه چون حل مساله از نگاه احساس خوب که اتفاقات خوب رو میاره هست.و من اینو میخواستم این الگو ها رو میخواستم چراکه من و سِودا باهم زندگی میکنیم و به لطف الله و آموزه های شما یکسری مسائل رو که باهاش روبرو میشیم رو حل میکنیم وبه احساس خوب میرسیم و اعتماد به نفسمون بالاتر میره و شما و استاد جان بهترین الگو هستید برای ما
زیبایی بعدی ایدۀ استاد جان که قبول نکردن که فقط صورت مسأله رو حل کنن بلکه مثل قانون سلامتی از ریشه مسأله ترکیدن لوله ها رو حل کنن اون هم باز با پرسشهای بهتر و هدایت خواستن از خداوند و عمل به ایده ها که همه رو شگفت زده میکنه و باورها رو عوض میکنه و باز هم حل مساله و باج ندادن به هزینه های بیهوده/استاد حتی باوجود اینکه الگویی در حل این مسأله ترکیدن لوله ها و خراب شدن پمپ نداشتن ولی تسلیم نمیشن در برابر مسأله بلکه مطمئن هستن راه حل های کم هزینه تر بهتر و آسان تر و دم دست تر هست و انجامش میدن و همه رو به وجه میارن
زیبایی بعدی چهرۀ زیبای شماست با موهای جلوی سرتون که از کلاه ریخته بود روی صورتتون که پایین موهاتون قهوه ای روشن بود و چشم های زیباتون و ابروهای ساده شما و صورت ملیح شما رو از این زاویه هم دیدیم و صدای گرم شما که پر از امیده و با همان یقۀ لباس تون خودتون رو از سرمای پارادایس پوشونده بودید همش میگفتم خدا کنه خانم شایسته دوربین رو برگردونه رو خودش ببینیمش دلمون میخواست یه بار دیگه ببینیم شما رو خداروشکر
زیبایی بعدی پرنده های زیبا و عجیب دیگه ای بود در این فصل اومده بودن به پارادایس و روی کلبه ها پرواز میکردن و از آب قندیل بسته روی لبۀ کلبه که آفتاب با تابشش آب میکرد رو نوش جان میکردن و مرغابی های که خرم خرم بدون ترس از اینکه لاک پشت ها بخورنشون داشتن شنا میکردن با این باور که هرچقدر ما لذت ببریم از شنا کردن روی آب در محافظت خداوند هستیم
دیدن این فایل مصادف شده با فایل قسمت 9 و10 دورۀ راهنمای عملی دستیابی رسیدن به رویاها که دارم شکل جدیدی از خداوند رو در زندگیم باور میکنم که منو عاشق این خداوند و قوانینش میکنه و منو آرامتر و با صلح تر به خودم و خواسته هام کرده.
منتظر خواندن نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 2621260MB44 دقیقه
سلااااام سلااااام سلااااام
سلام به روی ماه استادجون ومریم جون زیبای باذوقمون
سلام به خانواده مهربونم
وااااای خدا صبح از خواب پاشی و بیای داخل سایت وبا این صحنه مواجه شی
ازشدت تعجب وذوق چشات گرد شه وبزنه بیرون
پرادایس و بررررررف؟؟؟
محاااااله.دارم خواب میبینم یا بیدارم؟
خدای من عجب تصاویر بی نظیری میشه سرمای برف واون سکوت حین بارش برف رو از اینور دنیا وداخل گوشی حس کرد.
خدایا شکرت که نعمتت برا همس وهمه جا
شکرت که نعمتات باعث شادی وغافلگیری بنده هاته
شکرت که اینهمه زیبایی رو یجا خلق کردی وقلم به دست محشر کشیدی
مریم جونم خرچ خرچ صدای برف زیر پاهات دلمو برد.من عاشق برف تازه ام و این صداش
عاشق صدای سکوتی هستم که حین بارشش اتفاق میفته وانگار که همه سرتعظیم فرود میارن و آرامتر برخورد میکنن اون موقع
من نمیدونستم هوای پرادایس شبیه هوای بندرعباس هست
کما اینکه تابحال بندرعباس نرفتم ونمیدونم هواش چطوره فقط تصورم اینه به شدت گرمه
وچقدر عالی که هوای پرادایس زیبا ملایم تراز بندرعباس زیباست.
چقدر این فایل متفاوت بود چیزی که تابحال ماهم تجربه نکرده بودیم از پرادایس.
داشتم به این فکر میکردم کسانی که تابحال برف رو ندیدن چقدر تجربه جالب وعجیبیه براشون که پرادایس برف اومده.
همونطور که توقع برف تو بندرعباس خیلی عجیبه.
یادمه داداشم تعریف میکرد یکی از اقوام خیلی دورمون چون پدر خانواده نظامی بوده مجبور بودن کازرون زندگی کنند و از همدان(شهر خودم)مجبور به مهاجرت به کازرون شده بودند
چندسال بعد که بچه دارهم شده بودند میان همدان به اقوام سر بزنن که کلی توی حیاط خونه داداشم برف اومده بوده وپسرشون که کوچولو بوده وتابحال برف ندیده بوده وسط حیاط با تعجب باهاشون بازی میکرده وبه داداشم میگفته این نمک ها چیه توخونتون؟؟؟خخخخ
حالا قطعا هستن هنوزم کسانی که چون از شهر خودشون که گرمسیر تابحال خارج نشدن وقتی برف ببینن غریب باشه واسشون.
مریم جون خیلی تجربه زیبایی رو با ما به اشتراک گذاشتید.انگار من به شخصه تو تمام لحظات کنارت بودم و از نزدیک همه چیو لمس میکردم
وااای فقط اونجایی که مرغ ها پف کرده بودن.خیلی با نمک شده بودن.خخخخخ
مرمری که کپ کرده بود از اون حجم برف گمونم،چون تا شما میرفتید سمتش در میرفت.
بروونی که صدای جویدن دونه ها توی دهنش میومد وخیلی خنده داربود.
ای ننه نوش جونت اون آب گوارای خنک قشنگم.
برگهای درختایی که نارنجی بودن و داخل درختای دیگه تو برف زیبایی رو صد برابر کرده بودن
مریم جون مطمئنم اگر استاد خونه بودن کلی باهم برف بازی میکردید.چون جفتتونم شیطون وسرزنده اید.
ایده جلوگیری از ترکیدگی لوله خیلی عالی بود.سپاس از خدای مهربان که به موقع ایده رو تو سر استاد انداخت وبهش الهام کرد.
منی که دختر شهر کوهستانی و،سردسیرم همیشه برف رو و،ترکیدگی لوله رو تجربه کردم تو کل شهرم میفهمم کاملا داستان چیه.
مریم جون این روزها کل کشور اکثرا چند ساعت در شبانه روز برق ندارن
من ولی یاد گرفتم و خودمو عادت دادم جای فحش دادن به دولت وغر زدن که:
وای چرا برق رفت؟
کارهای شرکت مونده.
کارهای خونه مونده
داشتم رو پروژه کارمیکردم اه لعنت بهت
وهزارتا گله وشکایت وناله نفرین جدید
ازقبل ساعات خاموشی رو چک میکنم و قشنگ برنامه ریزی میکنم که زمانی که برق قطع، گوشیم کاملا شارژ شده باشه ازقبل، فایلای سایت دانلود شده باشه.
اگر تصویری باشه میشینم توساعت قطعی نگاه میکنم اگرم که صوتی باشه میشینم گوش میکنم
یا نت برداری هامو مرور میکنم
یااینکه تودفتر سپاسگزاریم یادداشت میکنم
خلاصه نمیزارم برم تو فاز منفی و بطالت
واز این اتفاق به نحواحسن و به نفع خودم استفاده میکنم
تازه ی وقناییم خیلی به نفعمه
وقتی خیلی بد تایمی قطع شه مدیرمون میگه امروز صبح رو نیاید شرکت و از توخونه کاراتونو انجام بدید.فایده نداره اینهمه مسیر رو بیاید وبرگردید.
من کل هفته گذشته شاید بشه گفت 1روز ونصفی شرکت بودم
این مدیریت و به چالش کشیدن خود شما هم مریم جون عجب ایده باحالی بود.اصلا کیف کردم دختر عالی بود
چقدر تحسینتون کردم که انقدر شجاعید که جای چپیدن زیر پتو توی اون سرما میاید و ایده هاتونو عملی میکنید.کارهاتو رتق وفتق میکنید.همه چیو به بهترین نحو مدیریت میکنید.
اینجا برف هفته گذشته دیگه آب شده و فقط ی کوچولو ازش گوشه کنارا مونده
ولی من امروز با شما توپرادایس توبرفا قدم زدم.گوله برف بازی کردم.آدم برفی درست کردم.سرسره بازی کردم.هی برف پاشیدم تو هوا و ریختم رو سرم.هی شاخه درختا رو تکون دادم تا برف رو سرشماهم بریزه
اومدم رفتیم به بچه ها رسیدگی کردیم وغذا دادیم بهشون
کلی ام برف پارو کردم.
مریم جونم ازتون سپاسگزارم خیلی خیلی که این ویدیو فوق العاده رو با ما به اشتراک گذاشتی ومارو تو لذتتون شریک کردی.جای استادجان خالی بود.ایشالا تو پروژه جدید موفق باشن وبه زودی بیان بادست پر.
میبوسمتون عزیزانم
درپناه خداباشید.آمین
مریم عزیزم سلام
کامنت شما رو که میخوندم رسیدم ب اون قسمت که نوشته بودید خیلی خانم هارو دیدید که بابت شغل همسراشون که ازشون دور هستند مدام غرمیزنن ولی خانم شایسته عزیزمون از این فرصت برای خودسازی وخداشناسی استفاده میکنن وبا تنهایی مشکلی ندارند
واقعا چقدر حرفتون برام جالب بود.
منوبرد به خاطرات سالها قبل که با آقایی آشنا شده بودم بابت ازدواج که اون آقا هم شغلشون طوری بود که سفرهای طولانی مدت خارج ازکشور داشتن اکثر اوقات.از همون روزهای اول آشنائیمون وقتی دیگه همو پسند کردیم و داشتیم برنامه خواستگاری واینارو میچیدیم خیلی واضح بهم گفت که با دوری من بابت شغلم از خونه وزندگیمون مشکلی نداری؟نمیشه همش دلتنگی و بی تابی کنیا.اینجوری جفتمون اذیت میشیم و منم اصلا نمیتونم به شغلم بپردازم همش ذهنم درگیرت میشه که الان داره اذیت میشه من نیستم وچیکاربایدکنم.؟
منم چون حقیقتش بهم علاقمند هم شده بودیم و وابستگی بهش پیدا کرده بودم ونمیخواستم از دستش بدم ومشرک هم بودم گفتم میدونم که خیلی سختمه ولی خب کاری ام نمیشه کرد تحملش میکنم ولی توام باید قول بدی توی اکثر سفرهات منو ببری و اینکه تایم کاریت رو جوری تنظیم کن که خیلیم طولانی نشه.
خلاصه که بعد اینکه رابطه ما ختم به ازدواج نشد وجهان مارو از هم جداکرد.وقتی با خودم خلوت میکردم میدیدم که بقول استادحرف مفت میزدم وقطعا تحمل دوریش برام بسیار سخت وزجر آور بوده.
چون اونموقع اصلا از قوانین جهان اطلاعی نداشتم واستادرو هم نمیشناختم.
داشتم خودم روگول میزدم.داشتم فیلم بازی میکردم وهمشم بخاطر ضعف شخصیتی و مشرک بودن و وابسته بودن اتفاق میفتاد.
چقدر جالب که وقتی داشتم کامنت شمارو میخوندم همون قسمتش رو اسم این آقا هم از تلویزیون پخش شد.(صدای تلویزیون داره ازپذیرایی میاد)و خاطرات من مرور شد.
الان که کامنت زیبای شمارو خوندم دقت که کردم دیدم چقدر الان من با اونموقعم زمین تا آسمون فرق کرده.چقدر وابستگی هام به شدت کم شده شایدبگم فقط 5درصدش مونده هنوز.چقدر رشد کردم وبزرگ شدم.چقدر دیدم به این مسائل دوری و دلتنگی عوض شده.
علنا تنهای تنهام.دلم برای هیچکس تنگ نمیشه.بی تاب کسی نمیشم.
بی اغراق فقط ی وقتایی دلم برا فایلای تصویری استاد تنگ میشه.یا صداشون.دلم هوس ی آگاهی میکنه ی وقتایی وبی تاب گوش دادن میشم.
مثل دیشب که در به در توسایت دنبال ی فایل ویدیویی میگشتم که تابحال ندیده باشم توی سفربه دور امریکا یا زندگی دربهشت.ولی چیزی پیدا نکردم
ولی امروز اون فایل اومد.خداروشکر
سحرجانم دختر ورزشکارخوش تیپ
منم مثل شما تا چندسال پیش پیش ازتنهایی وتاریکی خیلی میترسیدم.ولی خداروشکر این باگ شخصیتی ام حل شد وچندین وچند بار توخونه تا صبح تنها بودم و شبم رو صبح کردم واصلا نترسیدم.
خداروشکر که من وشما وهمه اعضای خانواده بزرگ عباسمنشی مون مدام در حال رشد شخصیت هستیم وخیلی از مسائلمون حل شده.
تحسینت میکنم عزیزم بابت کامنت عالیت و نتیجه های مثبتی که گرفتی.بابت شجاعتی که به خرج دادی.
سپاسگزار شما هستم که باکامنتت به من یادآوری کردی که منم حواسم به تغییرات مثبتم باشه وشاکر خدای مهربان باشم.
درپناه خداباشی.آمین