https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2025/01/abasmanesh-3.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2025-01-25 04:21:082025-05-13 05:13:55سریال زندگی در بهشت | قسمت 262
492نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام و درود و احترام به استاد گرامی و گرانقدرم و خانم شایسته عزیزم و دوستان خوب سایت عباسمنش
دلم باز شد خیلی دلتنگ بودیم از دیدن روی ماهتون لذت بردم
از دیدن پرادایس برفی زیبا خیلی لذت بردم
از دیدن درختان پوشیده از برف با تنوع رنگی سفید و نارنجی و سبز خیلی لذت بردم…
اونقدر تصاویر زیبا و دلنشین و رویایی بودن من اخساس کردم خودم دارم این برف زیبا را تجربه میکنم …
خدایاااا شکرت من عاشق برف و بارونم متأسفانه تو شهری زندگی میکنم که خیلی کم برف و بارون داریم ولی از همون کمش من بشدت لذت میبرم …
شاید اگر اوایل ورودم به سایت چنین تصاویری از زندگی دونفره شما را میدیدم نه تنها هزاران حرف و طعنه و کنایه بود که این چه عشقیه این چه زندگیه این چه دوست داشتنیه این چه زن و شوهریه که ماهها دوری …. و فلان و فلان و ……
اما خدارو هزاران بار میلیاردها بار شکر میکنم ، خدای من گواهه یکی از سپاسگزاری های هر روز منه که من را در این سایت قرار داد و در مسیر هدایت قرار گرفتم ، از وقتی که دارم روی خودم کار میکنم نمیگم صدها برابر اما خیلی خیلی تغییر کردم در همه ی زمینه هااااا ، اونقدر تغییر کردم که الان وقتی شجاعت و استقلال و لیاقت و یکجوررری مَرررررررررد بودن استاد شایسته را میبینم نه تنها اون نارضایتی نیست بلکه بی نهایت و بیشتر از بی نهایت غبطه میخورم برای جسارتشون برای اعتمادشون به خداوند برای اینکه نمونه ی واقعی یک زنِ قوی و قدرتمند را به نمایش گذاشتند…
چطور میشه یک زن به این درجه از استقلال و قدرت برسه ؟؟؟ چطور میشه یک زن به این درجه از جسارت برسه ؟؟؟
چطور میشه یک زن یک مَرد باشه برای خودش ؟؟؟
نمیدونم من شاید به پاسخ واضحی نرسیدم اما گمان میکنم من با کار کردن دست و پا شکسته ی خودم به این اندازه از تغییر رسیدم که امروز برای هر گونه تضادی نه تنها تنم نمیلرزه و کاسه ی چه کنم دست نمیگیرم و دستمو فقط بسوی خداوند دراز میکنم و نه تنها کم نمیارم و ادامه میدم و به آرامش واقعی رسیدم و خدای واقعی را پیدا کردم و دوست بودن با خداوند ، با خدا بودن ، ایمان به خداوند ، زندگی با خداوند، شناخت خداوند، رزاق بودن خداوند ، عالم بودن خداوند ، قدرت خداوند، غفور بودنش ، حکیم بودن خداوند، مهربانی خداوند والفت با کتاب قرآن را یاد گرفتم ، به این درجه از آرامش رسیدم همسرم دخترم پسرم را رها کردم خیلی خیلی با قلبی آرام زندگی میکنم و میخابم ، به این درجه از پاکی و نور رسیدم از مرگ نمیترسم ، به این درجه لیاقت رسیدم همه ی خوبی های دنیا را برای خودم میخام و برای خودم ارزش قائلم و خودم را دوست دارم که زندگیم روز به روز بهتر و قشنگتر شد و …و….و….
پس قطعا با اطمینان باید گفت با کارکردن و تمرکز بیشتر و ادامه دادن در این مسیر میشه به یک نمونه ی بارز یک خانم موفق مثل استاد شایسته عزیز تبدیل شد …. ولی مشکل اینجاست فقط با حرف زدن و نوشتن نتیجه حاصل نمیشه عملگرا بودن مهمه زهره ، همه میتونن حرف بزنن من میدونم باید تغییر کنم
میدونم باید نترسم و بلند شم و حرکت کنم
اما خودم را سرزنش نمیکنم چون تو این 9 ماهی که دارم روی خودم کار میکنم خیلی تغییر کردم خیلی رشد کردم اتفاقات مثبت قشنگی در زندگیم رخ داد
اما مطمئنم بزرگترین تغییر زندگیم بعد از عمل به قانون دوره سلامتی برام رخ میده که به همین زودی به امید خدا استارتشو میزنم …
زنده باد استاد مریم شایسته
درود بیکران بر شما استاد مریم شایسته عزیز
خداوند شما و استاد عباسمنش عزیز را برای هم و برای ما و برای کل جهانیان حفظ کنه ….
خانم شایسته عزیز ممنون از این همه عشقی که با ما قسمت کردی منم عاشق برفم عاشق طبیعت و لذت میبرم از غرق شدن در زیبایی های جهان از غرق شدن در نعمتهایی که در طبیعت هست و تمام سلولها در اون لحظات به اوج عشق سپاسگزاری میرسن، من گریه کردم با تصاویری که گذاشتی با دیدن اون همه زیبایی از خداوند سپاسگزارم که قدم به قدم دارم باهات در پروژه مهاجرت به مدار بالاتر گام برمیدارم و چه جذابه که رشد خودمو میبینم شکر خداوند سپاس ازش که هرآنچه اراده میکنم برام فراهم می شود هر احساسی که میخوام درک کنم بوجود می آید در آرامش در سکون ذهن، و چقدر زیبا شاهد گازی هستم که بدون ترمز چه عالی کار میکنه یعنی بعد تلاش خیلی کوچیک اتفاقات بزرگی رو میبینم که دگرگون میشم، خدایا شکر.
سلام به استاد گرامی و مریمجان شایسته و دیگر دوستان سایت عباسمنش
خدا قوت خانم شایسته که واقعا این نام برازنده شماست.
ممنونم از اینکه اینقدر مهربانانه و باسخاوت زیبایی های پرادایس رو با ما به اشتراک گذاشتید.چقدر لذت بردم از دیدن این معجزه خداوندی.روزی که شما برفها رو از جلوی در پارو کردید ،چقدر درختها زیبا شده بودن .سر درختها نارنجی و بقیه انگار پر از غوزه پنبه شده بود و عکس درختها وقتی توی دریاچه افتاده بود ،صحنه بسیار جذابی رو به نمایش گذاشته بود. خدایا شکرت.
خدا قوت به شما با این مدیریت زیباتون در موقع بارش برف و هوای سرد در پرادایس.قبل از اینکه برفها روی پل یخ بزنه اونها رو تمیز کردید.
لذت بردم از اینهمه شهامت و اعتماد به نفستون در این هوا و ادامه اقامتتون در پرادایس.
شما،طرز فکرتون،مدیریت حل مسائلتون، خلاقیتتون در مواجه با مسائل و عاشقانه فکر کردنتون درباره همه چیز، الگوی من در زندگیه.امیدوارم بتونم این تکامل را با هدایتهای پی در پی خدا روان و زیبا و هدفمند طی کنم.
سلام به استاد عزیزم، مریم جان زیبا،شجاع،موحد و زیبا و دوستان بهشتی م
مریم جان سپاسگزارم از این قسمت بینظیر ، اصن یک فرکانس معنوی و خدایی داشت.
اول از این پرادایس زیبا با چهره ای متفاوت که میشه قدرت خدا رو دید در اون برف با این شدت در فلوریدا، از اینکه هر خواسته ای با قدرت رب امکان پذیره و هیچ ناممکنی نیست و فقط محدودیت در ذهن و عقل و توانایی ماست.
ترکیب رنگای نارنجی، سیاه و سفید تو درخت و انعکاس اون در اون دریاچه ی زیبا، در واقع موجودیت اون درختا در آب فقط یک انعکاس هست در آب و واقعیت نداره، اگر دست بندازیم تو آب هیچی نیست. برای تغییر تصویر عکس روی دریاچه باید تصویر بیرون عوض بشه.برای لمس اون درختا باید ب خودشون دست زد ،نه توی آب
اینم نمود قانون جهان هست،همینقدر ساده، که جهان بیرون فقط آیینه ی درون ما هست، و هر چی میبینیم انعکاسی از درون ماست.و برای تغییر فقط باید ب درون رجوع کرد. نباید با بیرون جنگید.
کانتراست آب سیاه و درختای سفید در شب هم عالی بود
مرمری و براونی هم عالی بودن، چ با صلح درکنار هم بودن
و جمله ی طلایی استاد که هر کسی در هر جایی هست در جای درستش هست.
شاید خیلی وقتا همه مون گفته باشیم خوش بحال مریم جان ک چنین پارتنری دارن مثل استاد،، واینجا میشه گفت تحسین میکنم استاد جان رو ک چنین پارتنر بینظیری دارن.
مریم جان با شخصیت بینظیر شما کم و بیش آشنا بودیم ولی این فایل ترکوند وقعا. عمیقتر ب شخصیتون پی بردم
یعنی چقدر در صلح، چ احساس لیاقتی،چقدر قایم ب ذات و چقدر احساس خودارزشمندی ،شجاعت و توحید در شما بیداد میکنه.
البته میدونم ک ساختن این شخصیت تکاملی بوده، وتکامل هم در مسیر در دل تجربه ها و تضادها اتفاق میفته
همینکه من الان خیلی از اوقات میتونم ب ناخواسته عا و مشکلات زندکیم ب چشم یک فرصت ببینم، و در اونها نکاتی برای سپاسگزار بودن پیدا کنم، یعنی منم در مسیر درستم و باید همینطور خودمو تحسین و تایید کنم.
عاشق اون لحظه ام که وسط صحبتتون اون پرنده ها رو دیدین و سریع تحسین کردین و این درس داره، این نشون دهنده ی شخصیتی هست ک شکارچی نکات مثبت هست.
و اون قسمت ک استاد پشت خط اومدن باید درس بگیرم که خودمو و کاری ک انجام میدم رو ارزشمند بدونم تا جهان منو ارزشمند بدونه و نتیجه ی این کار رو دیدیم،یک فایلی ک هزاران نفر ازتون تشکر کردن و تحسینتون کردن.
و جلسه ی اول شیوه ی حل مسایل،، واقعا این جلسه و این آگاهی بینظیره، یک سپر محکم بهت میده ک هر مساله ای پیش بیاد دیکه خیالت جمعه ک راه حل داره.
منطقی کردن این باور اصلا عملکرد آدم رو احساس آدم رو طرز دید آدم ب زندگی رو تغییر میده
من یک مساله ی خیلی بزرگ تو زندگیم ک سه سال درگیرش بودم حل کرد
چقدر این آسودگی خاطر و خیال جمع بهت میده ک بدون استثنا، این مساله م راه حل داره بلکه راه حلشم ساده ست و از اون بهتر همین الان قابل دسترس هست برای من.
مریم جان تحسین میکنم اینهمه عزت نفس احساس لیاقت و هدفمندی رو، و یک جایی شما در دوره ی کشف قوانین گفتین ک یکی از دلایل اینکه در رابطه وابسته نیستین ،هدف داشتن هست. واقعا آدم هدف داشته یاشه و درگیرش باشه چقدر زنذگی فرق داره، عملا نیاز زیادی ب آدما نداری و حتی وقت کم میاری
امروز برای چندمین بار این فایل بسیار بسیار بسیار زیبا و بهشتی و توحیدی و درس آموز رو نگاه کردم و دوباره از حجم عظیم زیباییهاش گریه ام گرفت
باز دلم خواست بنویسم
چقدر زیباست که مریم جان ذهنشو عادت داده تمرکز بر زیباییها کنه،وسط صحبتهاش دوتا پرنده کوچولوی سبز رنگ میبینه صحبتشو قطع می کنه زیبایی پرنده ها رو تحسین می کنه،بمعنی واقعی کلمه شکارچی نکات مثبته
مریم جانم تحسین بر شما باد
این فایل علاوه بر اینکه از هر جهت و در هر موردی زیبا بود، از این نظر برای من خوشایند بود که از مواردی که مریم جان درباره اش صحبت کرد و نشون داد منم توی خونه باغ جمع و جورمون تجربه کردم
مثلاً همین شیر تخلیه آب، که ما در سه جا توی حیاط قرار دادیم
و اون قندیلهای یخ شگفت انگیز، زمستونا چند بار تجربه کردم که از لبه سقف شیروانی خونه مون آویزون شده فکر کنم دو سال پیش بود که طول قندیلها نزدیک به دومتر بود
برف و راه رفتن توی برفها هم همینطور
تجربه خداوند در طبیعت
دقیقاً همینطوره که مریم جان میگه، وقتی که تو باغچه و حیاط قدم میزنم،به آسمون و ابرها و درختهای بلند سپیدار و انواع درختهای دیگه و پرنده های نشسته روی درختها یا در حال پرواز و اوج گرفته در آسمون و کوههای در همه طرف نگاه می کنم،خود خدا رو می بینم، درخلسه فرو میرم و وصل به خدا میشم
دوست دارم جمله های کلیدی و طلایی مریم جان رو اینجا مرور کنم
من دو روزه آب ندارم ولی ترجیح دادم قضیه رو مدیریت کنم با ایده های مختلفی که دادم و برای من همه چیز لذتبخشه
من خیلی قدر این نعمتی رو که یه جورایی برای من نامرئی شده میدونم
قطعی آب برام نه تنها ناراحت کننده نیست بلکه یک برکته
به شرایطی که بوجود اومده بعنوان یک فرصت نگاه کردم که یه سری کارا رو انجام بدم
آب رو دارم مدیریت می کنم، حیوونا رو مدیریت می کنم…
این کارهایی که انجام میدم یه حسی از حل مسئله رو بهم میده
و یه حسی از اعتماد به خداوند رو بهم میده
اینا میتونه برام مسئله نباشه و من برم پیش استاد و اونجا همه چی راحت و خوب هست ولی من نمیخوام بخاطر اینکه میخوام اینو تجربه بکنم
استاد همین الان پشت خط من اومدن ولی من داشتم فیلم می گرفتم، بعد از اینکه باشما خدا حافظی کنم با ایشون دوباره تماس می گیرم!
ما وقتی که از مسائلمون فرار نمی کنیم و به خداوند توکل می کنیم و اونو کافی می دونیم واقعاً رشد می کنیم
وقتی رشد می کنیم ظرف وجود ما بزرگ میشه
برای اولین بار در زندگیم دارم یک چهره بسیار متفاوت رو در این طبیعت وحشی طبیعت پارادایس تجربه می کنم، برف از ساعتی پیش شروع شده و همچنان ادامه دارد، و این نشون میده همه چیز امکانپذیره
حل ریشه ای مسئله
خدا رو شکر می کنم بخاطر همه نعمتهایی که بما داده، همه نعمتهایی که الان میتونم بیاد بیارم و همه نعمتهایی که برام نامرئی شده و قدرشونو خیلی نمیدونم، از خدا میخوام که من رو از سپاسگزاران قرار بده انشاءالله
خدایا شکرت که فرصت دادی باز هم این فایل رو نگاه کنم بشنوم و در زندگی خودم بکار ببرم
استاد شایسته جونم فدای محبتت و اون چهره و صدای ملکوتی و نورانیت
متشکرم متشکرم متشکرم
دعا می کنم هرآنچه خیر و خوبی در دنیا و آخرت هست خداوند به شما عطا کند
و همچنین به استاد عباسمنش عزیزم دوستان نازنینم و خودم و خانواده ام
ببین دوباره گیر کردم سر عکس خودت و حافظ جان چقدر قشنگه این عکس چه انرژی مثبتی داره، آدم میخواد لُپ حافظ جانو بچشه(بِکِشه)
این که میگن هر خونه ای که توش بچه کوچیک باشه تو اون خونه غیبت نمیشه واقعاً چقدر درسته
قبل از اینکه برای شما بنویسم داشتم ویدیوی لیلی رو می دیدم که یکی دو ساعت پیش سمی جان تو اسکایپ گذاشته بود، لیلی قند عسل دستمال حوله ای بزرگ موقع غذا خوردنشو هی می گرفت جلوی صورتش که دیده نشه و بعد یهو میزد کنار! و بیا ببین که تا کجا دهنش باز میشد از خنده و لذت و شادی! و هر دفه مامانش بهش می گفت دالّی، و هر دو غش غش می خندیدن، منم این طرف میخندیدم
هرچقدر می تونی لذت ببر از بچگی حافظ کوچولوی قند عسل، هرچی بیشر بهتر
ممنونم از پیام قشنگت، کلی حال خوب ازش گرفتم
انشالله باشم و ببینم که نوا جان و حافظ جان و لیلی جان تو سایت کامنت می نویسن
خدا پشت و پناه همه مون باشه و
هست
الهی خودت و خانواده قشنگت شاد و سلامت باشین غوطه ور در دریای الطاف الهی باشین و سعادتمند در دنیا وآخرت باشین
دیروز این فایل دیدم و کلی ذوق کردم و دقیقا خودمو اونجا تصور کردم و یک احساس فوق العاده ای داشتم وقتی تو شب تاریک که داشت برف میبارید
وقتی خانم شایسته گفتید اینجا هواش مثل بندرعباس این سد تو ذهنم شکسته شد که الان جایی که من زندگی میکنم اینقدم گرم نیست پس احتمال داره که برف بیاد چون امسال خیلی بارندگی کم بود سمت ما حالا دقیقا امشب یعنی یکروز بعد اینجا هم داره همین الان برف میباره چقدر این احساس خوبه که یه چیزی رو براش ذوق کنی بعد برای توهم بشه بقول استاد این دنیا واقعا جادویه
همین الان داشتم به خودم میگفتم باورت میشه دیروز توجه کردی به برف ذوق کردی الان داره برف میاد پس همچی میتونه همین قدر راحت و سریع اتفاق بیفته اگر ذهن منطقی ونجواهای ذهن رو بتونیم کنترل کنیم
همچین امکان پذیره من دیروز وقتی داشتم فایل میدیدم با حرفهای خانم شایسته که گفتن تو فلوریدا هیچوقت اینقدر برف نیومده و الان داره میاد یه چیزی تو ذهنم گفت میشود اینجا هم برف بیاد میشود خواسته های دیگه هم بشود و بقول استاد یک درصد باورش کن من دیروز باور کردم ویرایش ذهنم منطقی شد که میشود والان شد و داره اینجا هم برف میاد
و همینجور خواسته های دیگه ای که دارم فقط باید باور کنم که میشود برای خدا که کاری ندارم خدا که به اسباب وسیله نیاز نداره
این ذهن من هست که محدود شده به کمبودها
خدایا شکرت برای اینکه خواسته ها میتونه اینقدر راحت سریع اتفاق بیفته اگه که رها باشیم
بیشتر اینکه برای برفی که الان داره میاد خوشحال باشم برای این خوشحالم که برام منطقی شد که اگه به یه چیزی توجه کنم و احساسم خوب باشه ورها باشم اون خیلی راحت میاد تو زندگیم
خیلی برای ذهنم جواب دندان شکنی بود که میشود همه چیز تغییر کنه وهیچچیز ثابت نیست میشود تو پرادایس برف بیاد درصورتی که هیچوقت اینهمه برف نیومده میشود اوضاع مالی بهتر بشود خیلی راحت ساده اگه من باور کنم که میشود
میشود بعد یه رابطه بد یه رابطه عاشقانه رو تجربه کرد اگه من باور کنم که میشود میشود هیچ چیز دراین جهان ویرایش خداوند نشد نداره
خداوندی که بقول خودش نوقران منو از هیچ آفریده خیلی کارا میتونه برای من انجام بده
ممنون و سپاسگزارم خانم شایسته مهربان از اینکه این فیلم گرفتین خیلی حس خوبیه تو تنهایی تو یه کلبه وسط جنگل برف بیاد تو باشی خدا سکوت خیلی حس خوبیه خیلی انشالله که اینم تجربه میکنم چون حسش کردم زندگی تو یه کلبه چوبی روستایی چقدر حال میده تو شب برف که میاد همجا سکوت سکوت خیلی خوبه
بقول آقای اسدالله زرگوشی رنگ برف رنگ خداست جنسش از خداست وقتی میاد آرام ساکت میاد میشینه پر از احساس خوبه درسته بعدش سرده میشه ولی اون اول که میاد گرمه با سکوت آرامش میاد
ممنون از شما خانم شایسته امیدوارم بیشتر شمارو ببینیم و استاد عزیزم عاشقتونم
اول میخوام ازخانم شایسته عزیز برای این فایل عالی تشکر کنم خیلی لذت بردم خیلی زیبا بود تصویر برف ومخصوصا اون نمای بعد برف و اون حالت مهی که روی دریاچه درست شده بود
سپاس فراوان
وقتی که مریم جان نمای شروع برف رو نشون دادن واون شب سرد رو روز های بعدش رو اولش ترسیدم با خودم گفتم چقدر ترسناکه که تنها توی یه مزرعه بزرگ باشی واطرافت هیچ کس نباشه وتو همچین موقعی که امکان داره برق قطع بشه طوفان بشه یا هر حالت دیگه ای
با خودم گفتم وای چه دل وجراتی داره مریم جان،
چطوری این شبا براشون صبح شده وهمش موقعیت رو از دیدگاه خودم میمیسنجیدم
چرا تنها مدنه چرا نرفته پیش استاد تنهایی اینجا چه لذتی داره وهمینطور این افکار میومد
وقتی چند دقیقه گذشت با خودم گفتم واقعا ایشون جای تحسین دارن ببین تو توی خونه خودت توی شهر باشی چقدر میترسی ونگران میشه اما این بانو چقدر ایمان قوی داره که خودش انتخاب کرده این شرایط رو واینکه اصلا یه لحظه هم فکر نکرده تنهاس همیشه وجود وحضور خداوند رو درک واحساس کرده وچقدر راحت با مسائل برخورد کرده اومده بیرون برفا رو پاک کرده پیاده روی کرده لذت برده غذای حیوانات خانگی رو داده واز تنها غذا خوردن لذت برده
اینکه وجود خودشون رو خوشی خودشون رو به حضور کس دیگه ای گره نزده وزندگی روند خودش رو پیش برده و برنامه هاش رو به خاطر تنهایی کنسل نکرده بی دل ودماغ نشده ومهمترین قسمت نترسیده
میفهمم وبرام ثابت شد که ایشون اعتماد بنفس عالی دارن وخود ساخته هستن چقدر دلم میخوادمنم همینطور باشم
من دوره عزت نفس رو به عنوان اولین دو ه از استاد خریدم البته بعد 6تا7ماه استفاده از فایلهای رایگان ونتایج خوب وتا فایل 6 گوش کردم هر چی مرور میکنم میبینم مریم جان نمونه عملی صحبتهای استاد تو دوره عزت نفس هستن وبادیدن این فایل فهمیدم که چقدر باید روی عزت نفسم کار کنم من که فکر میکنم برای لذت بردن از زندگی باید کسی باهات باشه وتنهایی حوصله سر میره و،،،،
وجالب ایده های ایشون برای حل مشکل کمبود آب که برفها رو ذوب کردن واز ابش استفاده کردن خودشون رو در محدودیت قرار ندادن وبه خودشون سخت نگرفتن که نه اینطوری ظرفا تمیز نمیشه این که نشد راه حل میدونین اینا رو از بهانه های ذهن حدود میگم ، من یاد گرفتم که میشه تو هر موقعیتی به خودت سخت نگیری غر نزنی از هر امکانی که داری برای حل مسائل استفاده کنی
بازم ممنونم از خانم شایسته عزیز امیدوارم موفق وپیروز باشید
خداروشکر میکنم بابت وجود همچین فضای فوق العاده ای ک فقط بودن توی این سایت و خوندن کامنتا بنظرم خیلی زیاد میتونه مدار ما رو تغییر بده ب سمت خوبی ها ب سمت زیبایی ها ب سمت نعمت ها
از شما سپاسگزارم دوست عزیز بابت کامنت ارزشمندتون ک برای من باعث شد بیشتر فکر کنم ب باورهام در مورد روابط مخصوصاً اونجا ک فرمودید ؛
اینکه وجود خودشون رو خوشی خودشون رو به حضور کس دیگه ای گره نزده و روند زندگی خودش رو پیش برده و برنامه هاش رو به خاطر تنهایی کنسل نکرده بی دل و دماغ نشده و مهم ترین قسمت نترسیده
این بخش از کامنت ارزشمندتون برای منم خیلی مهم و ضروری هست ک هر روز ب خودم یادآوری کنم و روی خودم کار کنم تا ؛ از بودن با خودم لذت ببرم و شاد بودن و لذت بردن از لحظه های زندگیم رو ک فرصتی تکرار نشدنی از طرف الله یکتاست ، وابسته ب حضور فرد خاصی یا شرایط خاصی نکنم
من ب شخصه خیلی باید روی این باورها کار کنم تا قوی تر بشم و شخصیتم خود ساخته تر بشه
چون من اصلا ب این وجه از این قسمت این سریال توجه نکرده بودم اما وقتی کامنت شمارو خواندم ، انگار توی گوشم زنگ زد این نکته مهم و دیدم ک من توی این زمینه ضعف دارم و باید بیشتر روش کار کنم
بازهم از شما دوست عزیز سپاسگزارم و براتون آرزوی سلامتی شادی عشق ثروت و سعادت در دنیا و آخرت دارم
پاکیزه مدت هاست که دنبالت میکنم و همیشه تحسینت میکنم و منتظر زمان مناسبش بودم که بیام واست بنویسم
دختر تو بینظیری
من ازت الگو میگیرم چون منم مثل تو دختری هستم که با سن کم وارد این مسیر شدم و به کسایی مثل خودم و خودت خیییلی افتخار میکنم که جدا شدیم از بدنه ی جامعه و دنیامون با دنیای هم سن و سال هامون متفاوته
من خیلی ازت یاد میگیرم ، عشق الله ، لذت بردن از زندگی ، درگیر حاشیه ها نشدن و تمرکز روی اصل داشتن ، احساس لیاقت و عزت نفس داشتن ، ژورنال کردن و شناخت خودت
اینا چیزاییه که من ازت یاد گرفتم و ممنونم ازت که واسمون مینویسی
من گاهی وقتا ازش دور میشم چقدر حالم بد میشه ، گاهی وقتا نجواها پیروزمیشن و من را از معنای زندگی خودم دور میکنند و باعث میشن من برای دیگران زندگی کنم و از خودم دور بشم ، الان که گفتی معنای زندگی یادم اومد که چقدر حس خوبیه که معناشو پیدا کنیم و واسه خودمون و خوشی و دل خودمون عشق کنیم و زندگی کنیم همون جوری که لذت ببریم ، وقتی اون معنی رو پیدا کنیم و خودمون و غرق کنیم توی مسیر خودمون اون موقعست که همه چیز قشنگ تر میشه و اون موقعست که بدون تلاش کردن زیاد پولمیاد رابطه ها میاد ، حال خوب میان و هرچیزی که خوبه در این عالم میاد به سمتمون وقتی هرکسی معنی زندگی خودشو متوجه بشه و بریم دنبال شور و شوق خودمون ، وقتی پیدا کنیم چی واسه من تنها زیباتره ، و درککنیم زیبایی توی سادگی هاست .
خیلی خداروشکرمیکنم که این موقع صبح کامنت قشنگتو خوندنم عزیزم ،
ممنونم از اینکه یاد آوری کردی بهم که بازم دنبال معنی زندگی خودم داخل زندگی خودم بگردم و سرم توی کار خودم باشه و ببینم با چی حال میکنم …
سلام بر پاکیزه عزیز که روح پاکیزه اش عین یه باغ بعد امدن یه بارون حسابی، در فصل بهار ، پر طراوت. عزیزم این دومین پیامی هست که ازت خوندم و عاشقت شدم از بس زیبا مینویسی. بقول ابراهیم ان نوع نوشتار فارسیت هم به زیبایی نوشتارت اضافه میکنه.
چقدر متنی که نوشتی مناسب این روزهای منه، خیلی باخودم درگیرم. یه چالش دارم اینکه خیلی سر پسر کوچکم داد میزنم و بشدت از دستش عصبانی میشم،در حدی که بچم به گریه میفته و ازدستم خیلی ناراحت میشه و از من بدش میاد. هر بار باخودم حرف میزنم ومیخوام حذف کنم این عصبانیتم سر این بچه رو ولی نمیدونم چرا،بشدت از دستش عصبانی میشم. از دست خودم ناراحت میشم. از طرفی دلم میخواد یکی از دوره هامو سروع کنم ، رژیمم رو دوباره شروع کنم ولی هیچ کدوم رونمیتونم یا نمیشه استارت بزنم و انگار از درون خشم دارم از خودم. امیدوارم خداوند هدایتم کنه،امیدوارم بتونم کنترل ذهن کنم و آرامشم رو بیشتر کنم، بااینکه مرتب تو سایت هستم ولی نمیدونم چرا اینجوری شدم. من قدیما خیلی ادم صبوری بودم، امیدوارم مهر من بدل پسرم بیفته ومهر ان در دل من. انگار از دستش عصبانیم که چرا منو دوست نداره. تینا همه سوالهای ذهنم، گاهی میگم مشاوره بگیرم بعد میگم نه، مشاوره نیاز نیست من باید رو خودم کار کنم. مشکل منم.
امیدوارم منم با شکرگزاریها بتونم کمک کنم به خودم که حسم بهتر بشه ، و کنترل ذهنم بیشتر بشه و صبورتر و ارامتر بشم. اگر توصبه ای داری بمن بگو پاکیزه جان.
میدانی مریم وقتی شروع به نوشتن میکنم فقط میخواهم از خدا بنویسم
نمیدانم این عشق با خدا چگونه هست ؟
مثلی عشقی هست که هم خیلی خیلیی ازت دور هست هم خیلیی خیلیی نزدیک ات هست
هم میبنیی اش هم نمیبینی ااش
هر لحظه همرایش هستی ولی بازم دلتنگش میشی
عشق خدا به نظرم چینین چیزی هست !
سلاممممممم به روی ماهت مریم جان
جان و دلم ، عشق جانم ، ممنون هستم که برایم نوشتی
میدانی مریم من فقط چیزی که یاد گرفتیم و در زنده گیم تمرین میکنم برایت میگم و چیزی از خودم ندارم
عزیز دلم ما بعضی مواقع خییلیییی به خودمان سخت میگیریم
خیلییی با خودمان بی رحمانه رفتار میکنیم
خیلییی خودمان را قضاوت میکنیم
بعضی مواقع فکر میکنیم کار کردن روی خودمان چیزی عجیب و غریب هست
باید بیشتر کار کنیم بیشتر فایل گوش کنیم اگراین کار نکنیم عذاب وجدان میگیریم یا فکرمیکنم از همه دنیا عقب ماندیم
یا بعضی مواقع از خودمان خیلییییی انتظار های بیجا داریم
باید همیشه صبور باشیم عالی باشیم همیشه پریفکت باشیم
همیشه بهترین عملکرد داشته باشیم
از خودمان انتظار و توقع بیجا داریم
ما انسان هستیم مریم
ما خشمگین میشیم
ما ناراحت میشیم
ما گریه میکنیم
ما قلب ما میشکنه
………
میدانی بعضی مواقع اون روح قشنگ ما خسته میشود میگه دست بکش ازم !
دست بردار از سرم !
مثل یک پنبه که زیر آب گرفتیم زیر فشارررررررررر هست و گلویش را محکم گرفتیم
همیشه قضاوتش میکنیم
باید فلان باشی
باید فلان عملکرد داشته باشی
این کارت غلط بود
تو چطور این کار را انجام دادی
تو انسانی خوبی نیستی
تو از عهده مسایل زنده گی ات برنمیایی
تو کافی نیستی
و بلاخره اون روح قشنگ ما میگه !!!
دست بردار از سرم بگذار نفس بکشم
بگذار نفس راحت بکشم
بگذار زنده گی کنم
و
تمام اون ناراحتی هایش را به شکل تنش در زنده گی ما نشان میدهد
و راه حل این فقط مهربانی با خودت هست
دیدن خودت هست
مریم جانم با خودت مهربان باش عزیزم
صبح که بیدار شدی به خودت آفرین بگو که با تمام چالش های فرزند داشتن بازم در حد توانت تلاش میکنی مادر خوب باشی
تلاش میکنی مادری کنی
آیا این جای تحسین ندارد ؟چراا همش دنبال ایراد در کارت هستی
چرا همش خودت را قضاوت میکنی
دیدی اگر روی فرزندت داد زدی خودت را سرزنش نکن تو هم یک مریم کوچک زیبا درون خودت داری میدانی اون هم منتظر نوازش توست
اول بابت اون کار خودت را سرزنش نکن تو انسان هستی !
تا وقتی با خودت مهربان نباشی این داد زدن ها تکرار میشود
این بار اگر روی فرزندت داد زدی خودت را سرزنش نکن بجایش برو فرزندت در آغوش بگیر همرایش بازی کن همرایش حرف بزن با جان و دلت برایش عشق بده
ازش معذرت بخواه
و با عشق و نگاهی پر مهر مادرانه نگاهش کن
تجربه مادری را حس کن
هم خودت را در آغوش بگیر هم فرزند را
خودت را بابت این کار قضاوت نکن
میدانی دوای همه چیز عشق هست
عشق که باشه همه چیز زیبا میشود
مریم میدانی زنده گی ما ها هیچ مشکلی ندارد
زهن ما فقط مشکل میسازد
بشین با خودت بنویس
چرا از دست پسرم عصبانی هستم ؟
چی کارش باعث میشود من عصبانی شوم ؟
مثال ::::
دیروز وقتی همرایش حرف میزدم به حرفم گوش نداد این کارش چی ماشه احساسی را در من کشید که باعث شد من سرش داد بزنم ؟
دوست داشتن پسرم چی حسی به من میدهد ؟
چگونه میتوانم از این به بعد به پسرم نگاه کنم که احساس عشق در وجودم داشته باشم ؟
پسرم چی ویژه گی های مثبتی دارد که من با دیدنش احساس خوشبختی میکنم ؟
یک چیز بگویم مریم ؟
میدانی رفتار های اطرافیانی ما نیست که ما را ناراحت و عصبانی میسازد
اون عینکی که به چشم گذاشتیم و با لنز اون عینک به رفتار اون فرد نگاه میکنیم اون نگاهی ما هست که ما را عصبانی میسازد
اون رفتار یک دکمه را درون ما روشن میکند که باعث میشود ما احساس ناراحتی و عصبانیت بکنیم
شاید رفتار های فرزندت این دکمه را در تو روشن کند
که من به اندازه کافی مادری خوبی نیستم
من درست مادری را بلد نیستم
من خوب نیستم
من کافی نیستم
من نمیدانم ولی شناختی که از زهن دارم برایت میگم
شاید این چنین ماشه در تو کشیده شود
که باعث بشود حالت بد شود و عصبانی شوی
باید زهن آگاهی بکنی و بیبینی چی چیزی در اون موقع باعث عصبانیتت میشود
چی رفتاری فرزندت تورا به چی دلیل عصبانی میسازد
آگاه شو بر دلیل عصبانیتت!
بدان که دلیل عصبانیتت رفتار اون فرد با تو نیست
اون دکمه هست که در درونت روشن شده هست عزیزم
این جفای خلق با تو در جهان
گر بدانی گنج زر آمد نهان
خلق را با تو چنین بد خو کند
تا ترا ناچار رو آنسو کند
این شعر چقدر زیبا میگه
میگه هر کس در زنده گی تان هر کاری میکند که باعث درد در شما میشود بدانید که گنج هست
چون نگاهی تو به بیرون هست اون فرد از طرف خدا آمده اون خود خداست آمده تا برایت بگوید به درون خودت نگاه کن
بیبیببن کجای کارت ایراد هست ؟
بیبیبین کجای نگاهت اشتباه هست که باعث میشود تو درد بکشی ؟
و اگر بر دلیلش آگاه شوی و بدانی دیگر درد نمیکشی
چون میدانی که اون دکمه هست که در تو روشن میشود
باوری غلطی هست که نسبت به خودت داری
وقتی آگاه شوی دیگر روی تو اثر نمیکند
مثال میگم ؛
بعضی مواقع وقتی مادرم از کسی نزد من تعریف میکرد من ناراحت و عصبانی میشدم
رفتم با خودم نشستم که دلیل این حال بد و ناراحتی من چیست ؟
دیدم که در من این باور روشن میشود که من به اندازه کافی خوب نیستم
و حالا هر زمانی که مادرم از کسی نزد من تعریف میکند و میبینم ناخود آگاه حالم بد میشود آگاه میشوم که باز همان دکمه در من روشن شده سریع با خودم حرف میزنم که این من نیستم
این یک دروغ هست که من باور کردیم
من به اندازه کافی خوب هستم
من خودم را با کسی مقایسه نمیکنم
بعد حالم خوب میشود و رفته رفته تا حدی که حالا نزد من از کسی اگر تعریف شود حالم آنقدر بد نمیشود چون هر بار زهن آگاهی کردیم
اگر بجای این کار میامدم
همیش خودم را قضاوت میکردم
که چرا من ناراحت میشوم ؟
چرا من اینگونه هستم ؟
چرا من عصبانی میشوم ؟
چرا من خوبی دیگران دیده نمیتوانم ؟
حتما ایرادی دارم ؟
میدانی چی میشد دشمن خودم میشدم از خودم ناامید میشدم و همش این کار تکرار میشد و هی منم قضاوت میکردم خودم را
و هر روز انرژی من صرف این کار بیهوده میشد و احساس بد را تجربه میکردم
آگاهی بر رفتار بهترین گام برای تغییر هست
و در باره کار های مثل کار کردن روی خودت ، رژیم گرفتن ، کنترول زهن بگویم
که نکردن اینا به مراتب بهتر از سرزنش کردن خودت هست
خودت را سرزنش نکن
با خودت مهربان باش
تو همین حالا هم فوق العاده هستی عزیزم
اگر رژیم نمیگیری ولی بعد میایی خودت را سرزنش میکنی بسیارر جفا میکنی در حق خودت
اگر پیش میاید که بابت موضوعی کنترول زهن نمیکنی بعد خودت را سرزنش میکنی بابت این موضوع خیلی در حق خودت جفا میکنی
نکردی فدای سرت
نکردی نوش جانت
فردا انجامش میدهم کاری هست که هر روز باید انجامش بدهم
حالا امروز نشد فدای سرم
من امروز اصلا روی خودم کار نکردم احساسم هم بد بود ولی به خودم گفتم فدای سرم کار میکنم که لذت ببرم نه اینکه زنده گی را روی خودم زهر مار بکنم
رفتم با فامیلم نشستم
گفتم خندیدم و شیندم
غذا نوش جان کردم
اصلا احساس عذاب وجدان نداشتم
و حالا هم آمدم در سایت که دو نقطه آبی دارم
و با عشق کامنت های شما را خواندم
مگر قرار هست چند سال زنده گی کنم که به خودم سخت بگیرم
مگرقرار هست چند سال نفس بکشم که از زنده گی لذت نبرم
اخرش هیچ چیز نیست
هیچ کجا هیچ خبری نیست همین لحظه عشق کن و لذت ببر
من دو شب پیش بابت یک موضوع خیلیی ناراحت شدم تا حدی که گریه کردم
میدانی تمام ماشه های احساسی ام کشیده شد
تو دوست داشتنی نیستی هیچ کس دوستت ندارد
ناحق برای هر موضوع دلت خوش میکنی
اینا نمونه حرف های زهنم بود
من با تمام وجودم خودم را در آغوش گرفتم و برای خودم یک نامه پر از عشق نوشتم که در سایت هم نوشتم و تمام وجودم پر از عشق شد
من در این دنیا خودم را دارم
و خودم برای خودم کافی هستم
هر کاری میکنیم هر تجربه دارم برای رشدم ضروری
و بدانیم در حال تجربه کردن و یادگیری هستیم
پس سخت نگیر
فردا که بلند شدی از خواب نفس عمیق بکش
و بابت فرصت دوباره و عشق ورزیدن دوباره خودت را و زنده گی ات را در آغوش بگیر
همین جملات رو که نوشتم پسر کوچولوم که 1.5 سالش داشت تلویزیون میدید اما امد پیش من،گفت مامان وامد تو بغل من نشست.انگار یه حسی بهش گفت برو پیش مامان. چون مامانش از خوندن کامنتت گریه کرد. انگار واقعا دست گزاشتی رو نقاط حساس مامان. واقعا درست نوشتی، واقعا درست فهمیدی. همه رو درست گفتی ،باید کامنتت رو پرینت کنم و بزارم جایی هروقت خودمو سرزنش کردم جملاتت رو بخونم. چقدر درست گفتی! من همیشه به خودم سخت گرفتم.
اما یه خبر خوب بهت بدم دوروز بود به خدای مهربونم میگفتم کمکم راهی پیدا کنم که داد نزنم سر بچم. خودمو کنترل کنم.دقیقا بعد نوشتن ان کامنت انشب، تو تخت نشستم فکر کردم گفتم دوجا من بشددددت عصبانی میشم این روزا ، یکی سر اینکه پسر بخاطر زدن موسیقی و درام هرچی اسباب بازی و اشغال کف خونه دورخودش جمع میکنه وهمه جارو بهم میریزه، اخیرا بشدت رفته این بی نظمی رو مغزم، بظوریکه رفتم پریروژ اتاقشو تمیز کردم وکلی اسباب بازیهاشون روکلا جمع کردم قایم کردم. و یکی سر اینکه بخاطراینکه لح منو در بیاره به یه سری جاها زبون میزنه، که بشدتتت منو عصبانی میکنه. و تو پیام شما و پیامهای دیگه ان روز بهم گفته شد ازهرچی بدت بیاد بیشتر میبینی، ازون شب گفتم خوب دیگه سعی میکنم جلو خودمو بگیرم با حال کردن بچم حال کنم وگیر به شلوغی خونه ندم. امیدوارم انم کم کم بررگتر بشه وکمتر اینکارو بکنه. یه دلیلشم اینه بردمش کلاس موسیقی و میخوام تو مسیری که فکر میکنیم بهتر بندازیمش، ولی ان عاشق درام و طبل زدن. در حد جنون عاشق این کار.باورت نمیشه پاکیزه جان این پسر کوچولوم چقدر قشنگ ریتم رو متوجه میشه و بادیدن یه اهنگ باهاش بعد دوبار درام میزنه حالا روی هرچی، از بالش گرفته تا لیوان ابش. و من احساس ناتوانی میکردم که اخه چطور مسیر علاقه اش رو عوض کنم.
چقدر من با خودم و این بچه نامهربونی کردم. واقعا باید بارها بخونم پیامتو و انهارو تو مغزم سیوکنم. از خداوند متشکرم که با دستای نازنین تو و با قلب مهربون تو، کلامش رو برمن حاری کرد. خیلی خیلی ازت متشکرم که این همه وقت گزاشتی و این پیام عالی رو برای من فرستادی.
امیدوارم هرجا هستی همیشه همین قدر شاد و آرام و رها باشی وبه زندگی نگاه اسان گیر و زیبا داشته باشی.
پاکیزه جان بی نهایت بابت درک فوق العاده از زندگی و کامنت ارزشمندت تشکر میکنم نمیدونی که چقدر برای من که این روزها به خاطر تضادایی که باهاش مواجه شدم کمک کننده بود و باعث شد به فکر فرو برم و سعی کنم خودم رو بیشتر دوست داشته باشم و ببخشم و به خودم عشق بدم و سعی کنم از لحظه های زندگیم با ارامش لذت ببرم.
من مدت هاست که کامنت هات رو با عشق میخونم و لذت میبرم و ازت چیزهای زیادی یادگرفتم از جمله مهربانی با خودم رو و همیشه بابت نظرات ارزشمندت و درکی که داری تحسینت میکنم اما تا به حال برات کامنت نگذاشتم اما این کامنتت در زمان درستی به دستم رسید و قلبم رو آرام کرد و خواستم ازت بابت اینک هستی و عشق و محبت رو در جهان منتشر میکنی و با نظراتت دریچه آگاهی رو به رویمان باز میکنی تشکر و قدردانی کنم.
سلام به استاد شایسته عزیزم
شیر زن
از دیدنتون کیف کردم
از دیدن این برف زیبا
خدا میدونه چقدر تحسین کردم ویژگی هاتونو و چقدر با همسرم راجب خوبیاتون گفتم
چقدر شما الگو عالی هستین برای من
خدا رو شکر برای این برف زیبا
هر لحظه که این برف رو دیدن از ته قلبم خدا رو شکر کردم
امروز خدا رو شکر اینجا هم برف اومد و تمام لحظات من خدا رو شکر کردم
ممنون بخاطر این فایل زیبا
زیاد زیاد برامون از خودتون بذارید
در پناه خدا باشید
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
بِه نامِ خُداوَندِ بَخشَنده مِهرَبان
سلام و درود و احترام به استاد گرامی و گرانقدرم و خانم شایسته عزیزم و دوستان خوب سایت عباسمنش
دلم باز شد خیلی دلتنگ بودیم از دیدن روی ماهتون لذت بردم
از دیدن پرادایس برفی زیبا خیلی لذت بردم
از دیدن درختان پوشیده از برف با تنوع رنگی سفید و نارنجی و سبز خیلی لذت بردم…
اونقدر تصاویر زیبا و دلنشین و رویایی بودن من اخساس کردم خودم دارم این برف زیبا را تجربه میکنم …
خدایاااا شکرت من عاشق برف و بارونم متأسفانه تو شهری زندگی میکنم که خیلی کم برف و بارون داریم ولی از همون کمش من بشدت لذت میبرم …
شاید اگر اوایل ورودم به سایت چنین تصاویری از زندگی دونفره شما را میدیدم نه تنها هزاران حرف و طعنه و کنایه بود که این چه عشقیه این چه زندگیه این چه دوست داشتنیه این چه زن و شوهریه که ماهها دوری …. و فلان و فلان و ……
اما خدارو هزاران بار میلیاردها بار شکر میکنم ، خدای من گواهه یکی از سپاسگزاری های هر روز منه که من را در این سایت قرار داد و در مسیر هدایت قرار گرفتم ، از وقتی که دارم روی خودم کار میکنم نمیگم صدها برابر اما خیلی خیلی تغییر کردم در همه ی زمینه هااااا ، اونقدر تغییر کردم که الان وقتی شجاعت و استقلال و لیاقت و یکجوررری مَرررررررررد بودن استاد شایسته را میبینم نه تنها اون نارضایتی نیست بلکه بی نهایت و بیشتر از بی نهایت غبطه میخورم برای جسارتشون برای اعتمادشون به خداوند برای اینکه نمونه ی واقعی یک زنِ قوی و قدرتمند را به نمایش گذاشتند…
چطور میشه یک زن به این درجه از استقلال و قدرت برسه ؟؟؟ چطور میشه یک زن به این درجه از جسارت برسه ؟؟؟
چطور میشه یک زن یک مَرد باشه برای خودش ؟؟؟
نمیدونم من شاید به پاسخ واضحی نرسیدم اما گمان میکنم من با کار کردن دست و پا شکسته ی خودم به این اندازه از تغییر رسیدم که امروز برای هر گونه تضادی نه تنها تنم نمیلرزه و کاسه ی چه کنم دست نمیگیرم و دستمو فقط بسوی خداوند دراز میکنم و نه تنها کم نمیارم و ادامه میدم و به آرامش واقعی رسیدم و خدای واقعی را پیدا کردم و دوست بودن با خداوند ، با خدا بودن ، ایمان به خداوند ، زندگی با خداوند، شناخت خداوند، رزاق بودن خداوند ، عالم بودن خداوند ، قدرت خداوند، غفور بودنش ، حکیم بودن خداوند، مهربانی خداوند والفت با کتاب قرآن را یاد گرفتم ، به این درجه از آرامش رسیدم همسرم دخترم پسرم را رها کردم خیلی خیلی با قلبی آرام زندگی میکنم و میخابم ، به این درجه از پاکی و نور رسیدم از مرگ نمیترسم ، به این درجه لیاقت رسیدم همه ی خوبی های دنیا را برای خودم میخام و برای خودم ارزش قائلم و خودم را دوست دارم که زندگیم روز به روز بهتر و قشنگتر شد و …و….و….
پس قطعا با اطمینان باید گفت با کارکردن و تمرکز بیشتر و ادامه دادن در این مسیر میشه به یک نمونه ی بارز یک خانم موفق مثل استاد شایسته عزیز تبدیل شد …. ولی مشکل اینجاست فقط با حرف زدن و نوشتن نتیجه حاصل نمیشه عملگرا بودن مهمه زهره ، همه میتونن حرف بزنن من میدونم باید تغییر کنم
میدونم باید نترسم و بلند شم و حرکت کنم
اما خودم را سرزنش نمیکنم چون تو این 9 ماهی که دارم روی خودم کار میکنم خیلی تغییر کردم خیلی رشد کردم اتفاقات مثبت قشنگی در زندگیم رخ داد
اما مطمئنم بزرگترین تغییر زندگیم بعد از عمل به قانون دوره سلامتی برام رخ میده که به همین زودی به امید خدا استارتشو میزنم …
زنده باد استاد مریم شایسته
درود بیکران بر شما استاد مریم شایسته عزیز
خداوند شما و استاد عباسمنش عزیز را برای هم و برای ما و برای کل جهانیان حفظ کنه ….
سلام مریم زیبا
خانم شایسته عزیز ممنون از این همه عشقی که با ما قسمت کردی منم عاشق برفم عاشق طبیعت و لذت میبرم از غرق شدن در زیبایی های جهان از غرق شدن در نعمتهایی که در طبیعت هست و تمام سلولها در اون لحظات به اوج عشق سپاسگزاری میرسن، من گریه کردم با تصاویری که گذاشتی با دیدن اون همه زیبایی از خداوند سپاسگزارم که قدم به قدم دارم باهات در پروژه مهاجرت به مدار بالاتر گام برمیدارم و چه جذابه که رشد خودمو میبینم شکر خداوند سپاس ازش که هرآنچه اراده میکنم برام فراهم می شود هر احساسی که میخوام درک کنم بوجود می آید در آرامش در سکون ذهن، و چقدر زیبا شاهد گازی هستم که بدون ترمز چه عالی کار میکنه یعنی بعد تلاش خیلی کوچیک اتفاقات بزرگی رو میبینم که دگرگون میشم، خدایا شکر.
ملکا ذکر توگویم که توپاکی و خدایی
سلام به استاد گرامی و مریمجان شایسته و دیگر دوستان سایت عباسمنش
خدا قوت خانم شایسته که واقعا این نام برازنده شماست.
ممنونم از اینکه اینقدر مهربانانه و باسخاوت زیبایی های پرادایس رو با ما به اشتراک گذاشتید.چقدر لذت بردم از دیدن این معجزه خداوندی.روزی که شما برفها رو از جلوی در پارو کردید ،چقدر درختها زیبا شده بودن .سر درختها نارنجی و بقیه انگار پر از غوزه پنبه شده بود و عکس درختها وقتی توی دریاچه افتاده بود ،صحنه بسیار جذابی رو به نمایش گذاشته بود. خدایا شکرت.
خدا قوت به شما با این مدیریت زیباتون در موقع بارش برف و هوای سرد در پرادایس.قبل از اینکه برفها روی پل یخ بزنه اونها رو تمیز کردید.
لذت بردم از اینهمه شهامت و اعتماد به نفستون در این هوا و ادامه اقامتتون در پرادایس.
شما،طرز فکرتون،مدیریت حل مسائلتون، خلاقیتتون در مواجه با مسائل و عاشقانه فکر کردنتون درباره همه چیز، الگوی من در زندگیه.امیدوارم بتونم این تکامل را با هدایتهای پی در پی خدا روان و زیبا و هدفمند طی کنم.
ضمنا ممنونم از پروژه مهاجرت به مداربالا.
در پناه حق باشید،سلامتو شاد و ثروتمند.
بنام رب
سلام به استاد عزیزم، مریم جان زیبا،شجاع،موحد و زیبا و دوستان بهشتی م
مریم جان سپاسگزارم از این قسمت بینظیر ، اصن یک فرکانس معنوی و خدایی داشت.
اول از این پرادایس زیبا با چهره ای متفاوت که میشه قدرت خدا رو دید در اون برف با این شدت در فلوریدا، از اینکه هر خواسته ای با قدرت رب امکان پذیره و هیچ ناممکنی نیست و فقط محدودیت در ذهن و عقل و توانایی ماست.
ترکیب رنگای نارنجی، سیاه و سفید تو درخت و انعکاس اون در اون دریاچه ی زیبا، در واقع موجودیت اون درختا در آب فقط یک انعکاس هست در آب و واقعیت نداره، اگر دست بندازیم تو آب هیچی نیست. برای تغییر تصویر عکس روی دریاچه باید تصویر بیرون عوض بشه.برای لمس اون درختا باید ب خودشون دست زد ،نه توی آب
اینم نمود قانون جهان هست،همینقدر ساده، که جهان بیرون فقط آیینه ی درون ما هست، و هر چی میبینیم انعکاسی از درون ماست.و برای تغییر فقط باید ب درون رجوع کرد. نباید با بیرون جنگید.
کانتراست آب سیاه و درختای سفید در شب هم عالی بود
مرمری و براونی هم عالی بودن، چ با صلح درکنار هم بودن
وای خدا لپ لپی واقعا زیبا بود، بگیری لپاشو بکشی ک انقد خوشگله.
چه سوپ مرغ خوشمزه ای…
آسمون شفاف با ابرای سفید دنباله دار
و جمله ی طلایی استاد که هر کسی در هر جایی هست در جای درستش هست.
شاید خیلی وقتا همه مون گفته باشیم خوش بحال مریم جان ک چنین پارتنری دارن مثل استاد،، واینجا میشه گفت تحسین میکنم استاد جان رو ک چنین پارتنر بینظیری دارن.
مریم جان با شخصیت بینظیر شما کم و بیش آشنا بودیم ولی این فایل ترکوند وقعا. عمیقتر ب شخصیتون پی بردم
یعنی چقدر در صلح، چ احساس لیاقتی،چقدر قایم ب ذات و چقدر احساس خودارزشمندی ،شجاعت و توحید در شما بیداد میکنه.
البته میدونم ک ساختن این شخصیت تکاملی بوده، وتکامل هم در مسیر در دل تجربه ها و تضادها اتفاق میفته
همینکه من الان خیلی از اوقات میتونم ب ناخواسته عا و مشکلات زندکیم ب چشم یک فرصت ببینم، و در اونها نکاتی برای سپاسگزار بودن پیدا کنم، یعنی منم در مسیر درستم و باید همینطور خودمو تحسین و تایید کنم.
عاشق اون لحظه ام که وسط صحبتتون اون پرنده ها رو دیدین و سریع تحسین کردین و این درس داره، این نشون دهنده ی شخصیتی هست ک شکارچی نکات مثبت هست.
و اون قسمت ک استاد پشت خط اومدن باید درس بگیرم که خودمو و کاری ک انجام میدم رو ارزشمند بدونم تا جهان منو ارزشمند بدونه و نتیجه ی این کار رو دیدیم،یک فایلی ک هزاران نفر ازتون تشکر کردن و تحسینتون کردن.
و جلسه ی اول شیوه ی حل مسایل،، واقعا این جلسه و این آگاهی بینظیره، یک سپر محکم بهت میده ک هر مساله ای پیش بیاد دیکه خیالت جمعه ک راه حل داره.
منطقی کردن این باور اصلا عملکرد آدم رو احساس آدم رو طرز دید آدم ب زندگی رو تغییر میده
من یک مساله ی خیلی بزرگ تو زندگیم ک سه سال درگیرش بودم حل کرد
چقدر این آسودگی خاطر و خیال جمع بهت میده ک بدون استثنا، این مساله م راه حل داره بلکه راه حلشم ساده ست و از اون بهتر همین الان قابل دسترس هست برای من.
مریم جان تحسین میکنم اینهمه عزت نفس احساس لیاقت و هدفمندی رو، و یک جایی شما در دوره ی کشف قوانین گفتین ک یکی از دلایل اینکه در رابطه وابسته نیستین ،هدف داشتن هست. واقعا آدم هدف داشته یاشه و درگیرش باشه چقدر زنذگی فرق داره، عملا نیاز زیادی ب آدما نداری و حتی وقت کم میاری
سپاسگزارم از این فایل بهشتی
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ
نباشد جز الله پروردگار
که زنده است و پاینده آن کردگار
لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ
نگیرد خدا را کسالت فرا
نه هرگز به خواب اندر آید خدا
لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ
زمین و سماوات از آن اوست
همه ملک گیتی به فرمان اوست
مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ
چه کس راست در پیش یزدان سزا
شفاعت کند جز به اذن خدا
یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ
ز روز ازل تا به شام ابد
بداند همه چیز از خوب و بد
وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء
به چیزی ز علم یگانه اله
احاطه ندارد کسی هیچگاه
جز آنچه بخواهد خدای نکو
که مردم بدانند از علم او
وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ
بود وسعت علم او بیکران
فراتر ز ارض است و هفت آسمان
وَ لاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ
ندارد بر او زحمتی حفظشان
علی و عظیم است آن بی نشان
===============================
سلام سلام همگی سلام
سلام بر استاد عزیزم
سلام بر عزیز دل استاد که عزیز دل همه ما هست
سلام بر دوستان جان
امروز برای چندمین بار این فایل بسیار بسیار بسیار زیبا و بهشتی و توحیدی و درس آموز رو نگاه کردم و دوباره از حجم عظیم زیباییهاش گریه ام گرفت
باز دلم خواست بنویسم
چقدر زیباست که مریم جان ذهنشو عادت داده تمرکز بر زیباییها کنه،وسط صحبتهاش دوتا پرنده کوچولوی سبز رنگ میبینه صحبتشو قطع می کنه زیبایی پرنده ها رو تحسین می کنه،بمعنی واقعی کلمه شکارچی نکات مثبته
مریم جانم تحسین بر شما باد
این فایل علاوه بر اینکه از هر جهت و در هر موردی زیبا بود، از این نظر برای من خوشایند بود که از مواردی که مریم جان درباره اش صحبت کرد و نشون داد منم توی خونه باغ جمع و جورمون تجربه کردم
مثلاً همین شیر تخلیه آب، که ما در سه جا توی حیاط قرار دادیم
و اون قندیلهای یخ شگفت انگیز، زمستونا چند بار تجربه کردم که از لبه سقف شیروانی خونه مون آویزون شده فکر کنم دو سال پیش بود که طول قندیلها نزدیک به دومتر بود
برف و راه رفتن توی برفها هم همینطور
تجربه خداوند در طبیعت
دقیقاً همینطوره که مریم جان میگه، وقتی که تو باغچه و حیاط قدم میزنم،به آسمون و ابرها و درختهای بلند سپیدار و انواع درختهای دیگه و پرنده های نشسته روی درختها یا در حال پرواز و اوج گرفته در آسمون و کوههای در همه طرف نگاه می کنم،خود خدا رو می بینم، درخلسه فرو میرم و وصل به خدا میشم
دوست دارم جمله های کلیدی و طلایی مریم جان رو اینجا مرور کنم
من دو روزه آب ندارم ولی ترجیح دادم قضیه رو مدیریت کنم با ایده های مختلفی که دادم و برای من همه چیز لذتبخشه
من خیلی قدر این نعمتی رو که یه جورایی برای من نامرئی شده میدونم
قطعی آب برام نه تنها ناراحت کننده نیست بلکه یک برکته
به شرایطی که بوجود اومده بعنوان یک فرصت نگاه کردم که یه سری کارا رو انجام بدم
آب رو دارم مدیریت می کنم، حیوونا رو مدیریت می کنم…
این کارهایی که انجام میدم یه حسی از حل مسئله رو بهم میده
و یه حسی از اعتماد به خداوند رو بهم میده
اینا میتونه برام مسئله نباشه و من برم پیش استاد و اونجا همه چی راحت و خوب هست ولی من نمیخوام بخاطر اینکه میخوام اینو تجربه بکنم
استاد همین الان پشت خط من اومدن ولی من داشتم فیلم می گرفتم، بعد از اینکه باشما خدا حافظی کنم با ایشون دوباره تماس می گیرم!
ما وقتی که از مسائلمون فرار نمی کنیم و به خداوند توکل می کنیم و اونو کافی می دونیم واقعاً رشد می کنیم
وقتی رشد می کنیم ظرف وجود ما بزرگ میشه
برای اولین بار در زندگیم دارم یک چهره بسیار متفاوت رو در این طبیعت وحشی طبیعت پارادایس تجربه می کنم، برف از ساعتی پیش شروع شده و همچنان ادامه دارد، و این نشون میده همه چیز امکانپذیره
حل ریشه ای مسئله
خدا رو شکر می کنم بخاطر همه نعمتهایی که بما داده، همه نعمتهایی که الان میتونم بیاد بیارم و همه نعمتهایی که برام نامرئی شده و قدرشونو خیلی نمیدونم، از خدا میخوام که من رو از سپاسگزاران قرار بده انشاءالله
خدایا شکرت که فرصت دادی باز هم این فایل رو نگاه کنم بشنوم و در زندگی خودم بکار ببرم
استاد شایسته جونم فدای محبتت و اون چهره و صدای ملکوتی و نورانیت
متشکرم متشکرم متشکرم
دعا می کنم هرآنچه خیر و خوبی در دنیا و آخرت هست خداوند به شما عطا کند
و همچنین به استاد عباسمنش عزیزم دوستان نازنینم و خودم و خانواده ام
سلام ب فاطمه جونم
سلام خوشگلم
امیدوارم حالت همیشه خوب باشه و تنت همیشه سالم تا با همین انرژی مثبت بیای و برای بچههای سایت بنویسی تا همه از نوشته هات مثل من لذت ببرند.
دفعه قبل هم که کامنت نوشته بودی دیدم ک کلی از دوستان مثل من برات جواب نوشته بودن و کلی با خواندن متنت کیف کرده بودن
الانم دیدم ک 51 نفر بهت ستاره دادن ک نوش جانت و کلی انرژی مثبت گوارای وجود نازنینت
چقدر قشنگ از ایه های قران استفاده کردی عزیزم
ایه های قران همراه همیشگیت باشه عزیزم
و نکته بعدم ک خیلی خوب بود نوشتن پر رنگ جملات کلیدی مریم بانو بود
خیلی زیرکانه و مبترکانه بود، درود بر این ذهن خلاقت بانو جان
باز هم برای خودت و عزیزانت بهترین های خداوند رو خواهانم.
عاشقتم ️
سلام خانم سلیمی جانِ نازنین.
مامان جانِ زیبا نویس.
بانوی خوش قلم.
کامنت شما باعث شد تشویق شم و امروز تماشای این قسمت زیبا رو کامل کنم برای خودم.
مرسی برای نکات مهمی که بولد شده نوشتین.
کامنتهاتون آسان خوان و خوش درک هستن.
به اسانی خونده میشن به لحاظِ روایت و صحیح نویسی و انسجامِ متن.
برای اینه که تاثیر خودش رو میذاره.
از دل برمیاد و لاجرم بر دل مینشینه.
ممنونم که حرفهای دلتون رو مکتوب میکنین و این لذت و شادی رو علاوه بر خودتون، به ما هم میدین.
یهو یاد سمیه جان و فسقلی جون افتادم.
حس میکنم لیلین جان و حافظ جان و نوا جان سه تا فسقلی تو سایت هستن که تقریبا در بازه ی زمانیِ نزدیک به هم عضو سایت شدن از طریق مامان هاشون.
چون وقتی مامان ها کامنت نوشتن، نی نی ها تو دل مامان ها بودن و مشارکت داشتن و باعث برکت کامنتها هم شدن.
خدا پشت و پناه همه ی بچه ها و والدینشون باشه.
در پناه خدا باشین مامان و مامان بزرگِ نازنینِ خانواده.
نه فقط خانواده ی نازنین خودتون، بلکه برای همه مون.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
سلام بروی ماه سمانه جونم
عزیزمی عشقمی
ببین دوباره گیر کردم سر عکس خودت و حافظ جان چقدر قشنگه این عکس چه انرژی مثبتی داره، آدم میخواد لُپ حافظ جانو بچشه(بِکِشه)
این که میگن هر خونه ای که توش بچه کوچیک باشه تو اون خونه غیبت نمیشه واقعاً چقدر درسته
قبل از اینکه برای شما بنویسم داشتم ویدیوی لیلی رو می دیدم که یکی دو ساعت پیش سمی جان تو اسکایپ گذاشته بود، لیلی قند عسل دستمال حوله ای بزرگ موقع غذا خوردنشو هی می گرفت جلوی صورتش که دیده نشه و بعد یهو میزد کنار! و بیا ببین که تا کجا دهنش باز میشد از خنده و لذت و شادی! و هر دفه مامانش بهش می گفت دالّی، و هر دو غش غش می خندیدن، منم این طرف میخندیدم
هرچقدر می تونی لذت ببر از بچگی حافظ کوچولوی قند عسل، هرچی بیشر بهتر
ممنونم از پیام قشنگت، کلی حال خوب ازش گرفتم
انشالله باشم و ببینم که نوا جان و حافظ جان و لیلی جان تو سایت کامنت می نویسن
خدا پشت و پناه همه مون باشه و
هست
الهی خودت و خانواده قشنگت شاد و سلامت باشین غوطه ور در دریای الطاف الهی باشین و سعادتمند در دنیا وآخرت باشین
سلام خدمت خانم شایسته عزیز و استادعزیزم
وبچه های سایت
دیروز این فایل دیدم و کلی ذوق کردم و دقیقا خودمو اونجا تصور کردم و یک احساس فوق العاده ای داشتم وقتی تو شب تاریک که داشت برف میبارید
وقتی خانم شایسته گفتید اینجا هواش مثل بندرعباس این سد تو ذهنم شکسته شد که الان جایی که من زندگی میکنم اینقدم گرم نیست پس احتمال داره که برف بیاد چون امسال خیلی بارندگی کم بود سمت ما حالا دقیقا امشب یعنی یکروز بعد اینجا هم داره همین الان برف میباره چقدر این احساس خوبه که یه چیزی رو براش ذوق کنی بعد برای توهم بشه بقول استاد این دنیا واقعا جادویه
بقول استاد تو فایل اجابت دعا همچین امکان پذیره همچی شدنیه
همین الان داشتم به خودم میگفتم باورت میشه دیروز توجه کردی به برف ذوق کردی الان داره برف میاد پس همچی میتونه همین قدر راحت و سریع اتفاق بیفته اگر ذهن منطقی ونجواهای ذهن رو بتونیم کنترل کنیم
همچین امکان پذیره من دیروز وقتی داشتم فایل میدیدم با حرفهای خانم شایسته که گفتن تو فلوریدا هیچوقت اینقدر برف نیومده و الان داره میاد یه چیزی تو ذهنم گفت میشود اینجا هم برف بیاد میشود خواسته های دیگه هم بشود و بقول استاد یک درصد باورش کن من دیروز باور کردم ویرایش ذهنم منطقی شد که میشود والان شد و داره اینجا هم برف میاد
و همینجور خواسته های دیگه ای که دارم فقط باید باور کنم که میشود برای خدا که کاری ندارم خدا که به اسباب وسیله نیاز نداره
این ذهن من هست که محدود شده به کمبودها
خدایا شکرت برای اینکه خواسته ها میتونه اینقدر راحت سریع اتفاق بیفته اگه که رها باشیم
بیشتر اینکه برای برفی که الان داره میاد خوشحال باشم برای این خوشحالم که برام منطقی شد که اگه به یه چیزی توجه کنم و احساسم خوب باشه ورها باشم اون خیلی راحت میاد تو زندگیم
خیلی برای ذهنم جواب دندان شکنی بود که میشود همه چیز تغییر کنه وهیچچیز ثابت نیست میشود تو پرادایس برف بیاد درصورتی که هیچوقت اینهمه برف نیومده میشود اوضاع مالی بهتر بشود خیلی راحت ساده اگه من باور کنم که میشود
میشود بعد یه رابطه بد یه رابطه عاشقانه رو تجربه کرد اگه من باور کنم که میشود میشود هیچ چیز دراین جهان ویرایش خداوند نشد نداره
خداوندی که بقول خودش نوقران منو از هیچ آفریده خیلی کارا میتونه برای من انجام بده
ممنون و سپاسگزارم خانم شایسته مهربان از اینکه این فیلم گرفتین خیلی حس خوبیه تو تنهایی تو یه کلبه وسط جنگل برف بیاد تو باشی خدا سکوت خیلی حس خوبیه خیلی انشالله که اینم تجربه میکنم چون حسش کردم زندگی تو یه کلبه چوبی روستایی چقدر حال میده تو شب برف که میاد همجا سکوت سکوت خیلی خوبه
بقول آقای اسدالله زرگوشی رنگ برف رنگ خداست جنسش از خداست وقتی میاد آرام ساکت میاد میشینه پر از احساس خوبه درسته بعدش سرده میشه ولی اون اول که میاد گرمه با سکوت آرامش میاد
ممنون از شما خانم شایسته امیدوارم بیشتر شمارو ببینیم و استاد عزیزم عاشقتونم
به نام خداوند بخشنده ومهربان
سلام خدمت استاد عزیزم ومریم بانوی عزیز
وسلام خدمت تمام عزیزان ودوستان
اول میخوام ازخانم شایسته عزیز برای این فایل عالی تشکر کنم خیلی لذت بردم خیلی زیبا بود تصویر برف ومخصوصا اون نمای بعد برف و اون حالت مهی که روی دریاچه درست شده بود
سپاس فراوان
وقتی که مریم جان نمای شروع برف رو نشون دادن واون شب سرد رو روز های بعدش رو اولش ترسیدم با خودم گفتم چقدر ترسناکه که تنها توی یه مزرعه بزرگ باشی واطرافت هیچ کس نباشه وتو همچین موقعی که امکان داره برق قطع بشه طوفان بشه یا هر حالت دیگه ای
با خودم گفتم وای چه دل وجراتی داره مریم جان،
چطوری این شبا براشون صبح شده وهمش موقعیت رو از دیدگاه خودم میمیسنجیدم
چرا تنها مدنه چرا نرفته پیش استاد تنهایی اینجا چه لذتی داره وهمینطور این افکار میومد
وقتی چند دقیقه گذشت با خودم گفتم واقعا ایشون جای تحسین دارن ببین تو توی خونه خودت توی شهر باشی چقدر میترسی ونگران میشه اما این بانو چقدر ایمان قوی داره که خودش انتخاب کرده این شرایط رو واینکه اصلا یه لحظه هم فکر نکرده تنهاس همیشه وجود وحضور خداوند رو درک واحساس کرده وچقدر راحت با مسائل برخورد کرده اومده بیرون برفا رو پاک کرده پیاده روی کرده لذت برده غذای حیوانات خانگی رو داده واز تنها غذا خوردن لذت برده
اینکه وجود خودشون رو خوشی خودشون رو به حضور کس دیگه ای گره نزده وزندگی روند خودش رو پیش برده و برنامه هاش رو به خاطر تنهایی کنسل نکرده بی دل ودماغ نشده ومهمترین قسمت نترسیده
میفهمم وبرام ثابت شد که ایشون اعتماد بنفس عالی دارن وخود ساخته هستن چقدر دلم میخوادمنم همینطور باشم
من دوره عزت نفس رو به عنوان اولین دو ه از استاد خریدم البته بعد 6تا7ماه استفاده از فایلهای رایگان ونتایج خوب وتا فایل 6 گوش کردم هر چی مرور میکنم میبینم مریم جان نمونه عملی صحبتهای استاد تو دوره عزت نفس هستن وبادیدن این فایل فهمیدم که چقدر باید روی عزت نفسم کار کنم من که فکر میکنم برای لذت بردن از زندگی باید کسی باهات باشه وتنهایی حوصله سر میره و،،،،
وجالب ایده های ایشون برای حل مشکل کمبود آب که برفها رو ذوب کردن واز ابش استفاده کردن خودشون رو در محدودیت قرار ندادن وبه خودشون سخت نگرفتن که نه اینطوری ظرفا تمیز نمیشه این که نشد راه حل میدونین اینا رو از بهانه های ذهن حدود میگم ، من یاد گرفتم که میشه تو هر موقعیتی به خودت سخت نگیری غر نزنی از هر امکانی که داری برای حل مسائل استفاده کنی
بازم ممنونم از خانم شایسته عزیز امیدوارم موفق وپیروز باشید
سلام دوست عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه بی قید و شرط
خداروشکر میکنم بابت وجود همچین فضای فوق العاده ای ک فقط بودن توی این سایت و خوندن کامنتا بنظرم خیلی زیاد میتونه مدار ما رو تغییر بده ب سمت خوبی ها ب سمت زیبایی ها ب سمت نعمت ها
از شما سپاسگزارم دوست عزیز بابت کامنت ارزشمندتون ک برای من باعث شد بیشتر فکر کنم ب باورهام در مورد روابط مخصوصاً اونجا ک فرمودید ؛
اینکه وجود خودشون رو خوشی خودشون رو به حضور کس دیگه ای گره نزده و روند زندگی خودش رو پیش برده و برنامه هاش رو به خاطر تنهایی کنسل نکرده بی دل و دماغ نشده و مهم ترین قسمت نترسیده
این بخش از کامنت ارزشمندتون برای منم خیلی مهم و ضروری هست ک هر روز ب خودم یادآوری کنم و روی خودم کار کنم تا ؛ از بودن با خودم لذت ببرم و شاد بودن و لذت بردن از لحظه های زندگیم رو ک فرصتی تکرار نشدنی از طرف الله یکتاست ، وابسته ب حضور فرد خاصی یا شرایط خاصی نکنم
من ب شخصه خیلی باید روی این باورها کار کنم تا قوی تر بشم و شخصیتم خود ساخته تر بشه
چون من اصلا ب این وجه از این قسمت این سریال توجه نکرده بودم اما وقتی کامنت شمارو خواندم ، انگار توی گوشم زنگ زد این نکته مهم و دیدم ک من توی این زمینه ضعف دارم و باید بیشتر روش کار کنم
بازهم از شما دوست عزیز سپاسگزارم و براتون آرزوی سلامتی شادی عشق ثروت و سعادت در دنیا و آخرت دارم
به نام خدای مهربان و بزرگ
به نام خدای که همه چیز میشود همه کس را
خدای که عشق و نور قلب من هست
خدای که بهترین و بزرگترین حامی من هست
خداوندی که بهترین رفیق من هست
خدای که خیلییی به من نزدیک هست نزدیکتر از رگ گردن
خدای که جان و جهان من هست
خدای که هدایتگر من هست
خدای که پشتیبان و هواه خواه من هست
خدای که هر جا باشم او با من هست
خدای که من را به شدت کافی هست
خدای که فرمانش نافذ هست
سلامممم سلاممممم به همه عزیزانم
سلامم شایسته عزیزم شایسته ترین شایسته دنیا
میدانی من از این فایل چی درسی گرفتم ؟
اینکه باید به معنی زنده گی از درون رسید
زنده گی اونجاست که به معنایی واقعی اش پی میبری و هر روز زنده گیش میکنی
زنده گی اونجاست که با عشق به دو پرنده زیبا نگاه میکنی و لذت میبری
زنده گی اونجاست که به موزیک ملکوتی ملکا ذکر تو گویم گوش میدهی و غرق عشق خدا میشوی
زنده گی اونجاست که با عشق تخم مرغ ها را جمع میکنی و با دیدن شان لذت میبری
زنده گی اونجاست که گرمی خورشید خانم را حس میکنی
زنده گی اونجاست که غرق طبیعیت زیبایی پارادایس میشوی
البته استاد شایسته شما از درون به معنای زنده گی رسیدی
باید به معنی زنده گی از درون رسید
و بیبیینی تو با چی چیزی حال میکنی
و من شجاعت شما را تحسین میکنم
خانم شایسته عزیزم یک چیز بگویم ؟
میدانی وقتی واقعی به معنای زنده گی برسی و حس خوب را درک کنی بعد آن نمیتوانی به گونه دیگر زنده گی کنی !!
نمیتوانی برای دل دیگران زنده گی کنی !
نمیتوانی از حس خوب خودت بگذری
نمیتوانی با این چیز های ساده ذوق نکنی
میدانی اگر زنده گی شما را فامیل من و اطرافیانم بیبیند چی میگوید ؟
فکر میکنید تحسین میکنند ؟
اگر فکر میکنید تحسین میکنند سخت در اشتباه هستید
چون اونا به معنی واقعی زنده گی نرسیدند
زنده گی برای اونا فقط از بیرون هست
همین حالا اگر زنده گی شما را یکی از نزدیکترین افراد زنده گی من می دید میگفت !!!
اینم شد زنده گی ؟
تنهایی در یک زمین بزرگ در این هوای سرد ؟
باز خودت برف را پاک بکنی ؟
همسری که اصلا در فکر خانمش نیست ؟
و هزار حرف دیگر که اصلا نمیخواهم یادی بکنم
…………..
خدا شاهد هست اگر حرفی غیر از حق گفته باشم
این را به این خاطر گفتم که قدر دیدگاهی مان را بدانیم
قدر این را بدانیم که معنی واقعی زنده گی را درک کردیم
قدر این را بدانیم که از درون شاد هستیم و راضیم قدر دان
قدر ساده گی های زنده گی مان را بدانیم
قدر نگاهی زیبای مان را بدانیم
(( همین دیروز یکی از دخترا به من گفت ( پاکیزه هر چیز را زیبا میگوید )
نمیداند که نگاهی من زیبا شده
نمیداند که از پرده چشم من خدا دارد نگاه میکند نه من )
قدر این فایل ها را بدانیم
قدر اینجا را بدانیم
اینجا بوی خدا را میدهد
اینجا آدم ها خیلیییی زیباست
این مکان خیلییییییییی زیباست بوی عشق را میدهد
این را بدانیم که باید به معنی زنده گی از درون رسید
و برای دل خود زنده گی کرد
امروز من یک کاری در انستا گرام داشتم و عکسی را برای مادرم نشان میدادم رفتم داخل انستاگرامش و دنبال اون عکس میگشتم
که بعضی از فامیل های مان توجه ام را جلب کرد منم چند دقیقه به عکس های اونا نگاه کردم
از بیرون خیلیی شیک و مجلسی بودند خدا شاهد هست قلب شان از طریق عکس های شان با من حرف زد
که اصلا نمیدانند رضایت درونی چیست
شادی درونی چیست
احساس خوب واقعی چیست ؟
بعد از بیرون شدنم سرم را درد گرفت من فقط شاید چهار دقیقه مصروف بودم ( عجب چیزی بی معنی هست )
بعد از بیرون شدنم چقدرررررررررر من شکرگذاری کردم برای متفاوت بودنم
برای این مسیرررر زیبا
عاشق شخصیت زیبای خودم هستم
عاشق این زیبایی خودم هستم
عاشق اینم که برای روح خودم بی نهایت ارزش قایلم
عاشق اینم که سرم در زنده گی خودم هست فارغ از هیاهوی جهان
دنبال احساس خوب درونی خودم هستم
من واقعا در این مدتی که در سایت هستم زنده گی را واقعا زنده گی کردیم
من واقعا قدر خودم را میدانم
ارزش خودم را میدانم
چقددررررر خوشحال شدم از خودم
واقعا با تمام وجودم به خودم گفتم من ازت راضی هستم
از خودم خیلییی راضی هستم
وااااااااااااای چقدررررررر خوشحال شدم که من دور دور دور دور هستم از حاشیه ها
صد سال دیگر هم سمت این چیزا برنمیگردم
چون من معنی واقعی ارامش را درک کردیم
حالا شما هم معنی واقعی زنده گی را درک کردین
زنده گی اونجاست که با عشق برای خودت سوپ آماده میکنی
زنده گی خیلییییی زیباست به شرطی که با درون به معنی آن پی ببریم
با قلبم دوستتتتتتتتتتت تان دارم
عاشق تان هستم
مواظب قلب های پاک تان باشید
سلام بهت پاکیزه ترین پاکیزه ی دنیا
حال دلت کوک و متصل به خدا
پاکیزه مدت هاست که دنبالت میکنم و همیشه تحسینت میکنم و منتظر زمان مناسبش بودم که بیام واست بنویسم
دختر تو بینظیری
من ازت الگو میگیرم چون منم مثل تو دختری هستم که با سن کم وارد این مسیر شدم و به کسایی مثل خودم و خودت خیییلی افتخار میکنم که جدا شدیم از بدنه ی جامعه و دنیامون با دنیای هم سن و سال هامون متفاوته
من خیلی ازت یاد میگیرم ، عشق الله ، لذت بردن از زندگی ، درگیر حاشیه ها نشدن و تمرکز روی اصل داشتن ، احساس لیاقت و عزت نفس داشتن ، ژورنال کردن و شناخت خودت
اینا چیزاییه که من ازت یاد گرفتم و ممنونم ازت که واسمون مینویسی
در پناه الله باشی
به نام خدای مهربان و بزرگ
خدای رب العالمین مرا کافی از دیگران هست
خدای افریننده عالم مرا کافی از خلق هست
خدای که نامش شفا و یادش دوا هست
خدای که نور قلب من هست
خدای که بهترین رفیق من هست
سلامممم ژینا جان عزیزم
سلاممم به فرشته زیبایی خدا
ژینا اولا برایت بگویم که تو خیلیییییییی زیبا هستی دختر
و من بار ها زیبای صورت و زیبایی سیرتت را تحسین کردم
نشده جای کامنتت را بیبیینم روی عکس زیبایت زوم نکنم
چون خیلی زیبای عزیزم
قلب بزرگ و دل دریایت را تحسین میکنم
تشکر میکنم عزیزم که برایم نوشتی
خداوند ما را خیلیییی دوست دارد که به مسیر زیبا هدایت کرد
خداوند ما را کافی هست
منم ممنون هستم که برایم نوشتی و قلبم را با نور زیبایت روشن کردی
میبوسمت عزیز زیبایم
مواظب قلب پاکت باش
سلام عزیزم چه اسم قشنگی داری ، پاکیزه جان
چقدر زیبا نوشتی ، معنای زندگی،،،
من گاهی وقتا ازش دور میشم چقدر حالم بد میشه ، گاهی وقتا نجواها پیروزمیشن و من را از معنای زندگی خودم دور میکنند و باعث میشن من برای دیگران زندگی کنم و از خودم دور بشم ، الان که گفتی معنای زندگی یادم اومد که چقدر حس خوبیه که معناشو پیدا کنیم و واسه خودمون و خوشی و دل خودمون عشق کنیم و زندگی کنیم همون جوری که لذت ببریم ، وقتی اون معنی رو پیدا کنیم و خودمون و غرق کنیم توی مسیر خودمون اون موقعست که همه چیز قشنگ تر میشه و اون موقعست که بدون تلاش کردن زیاد پولمیاد رابطه ها میاد ، حال خوب میان و هرچیزی که خوبه در این عالم میاد به سمتمون وقتی هرکسی معنی زندگی خودشو متوجه بشه و بریم دنبال شور و شوق خودمون ، وقتی پیدا کنیم چی واسه من تنها زیباتره ، و درککنیم زیبایی توی سادگی هاست .
خیلی خداروشکرمیکنم که این موقع صبح کامنت قشنگتو خوندنم عزیزم ،
ممنونم از اینکه یاد آوری کردی بهم که بازم دنبال معنی زندگی خودم داخل زندگی خودم بگردم و سرم توی کار خودم باشه و ببینم با چی حال میکنم …
در پناه خداوند باشی
به نام یگانه خالق جهان
خدایااا قلب های مان را با نور خود روشن بگردان
و ما را غرق عشق خود بساز یا رب !!
سلاممم سلاممم بهاره جان عزیزم
عجب چهره ناز دلنشین و معصومی داری بهاره
اسم خودت هم مثل صورتت زیباست
بهاره جان ما همیشه در حال رشد هستیم
گاهی خارج میشویم دوباره میاییم
گاهی دلسرد میشویم و نا امید گاهی هم پر قدرت و با عشق ادامه میدهیم
میدانی مهم چیست ؟
مهربانی با خودت
که در هر دو حالت با خودت مهربان باشی
خودت را سرزنش نکنی و بدانی که تو در حال تجربه کردن و رشد هستی
میدانی بهاره بعضی اوقات با خودم که میشینم خیلیی تعجب میکنم به رفتار های خودمان
میدانی بعضی اوقات ما ناراحت میشویم برای اینکه چرا به اندازه کافی خوشحال نیستیم
بعضی اوقات از زنده گی لذت نمیبریم برای اینکه چرا به اندازه کافی نداریم
بعضی اوقات از خودمان راضی نمیباشیم برای اینکه چرا به اندازه کافی تلاش نمیکنیم
و اون لذت های کوچک
رشد ها کوچک
زیبایی های کوچک نمیبینیم
و همیشه دنبال اون گنده ها هستیم
در حالی که زنده گی به خود خود خنثی هست
اگر تو با ساده گی های زنده گی ات عشق کنی و لذت ببری با اون گنده ها هم لذت میبری وگرنه زهی خیال باطل هست
ممنونم که برایم نوشتی
مواظب قلب زیبایت باش
بوس به صورت ماهت
سلام بر پاکیزه عزیز که روح پاکیزه اش عین یه باغ بعد امدن یه بارون حسابی، در فصل بهار ، پر طراوت. عزیزم این دومین پیامی هست که ازت خوندم و عاشقت شدم از بس زیبا مینویسی. بقول ابراهیم ان نوع نوشتار فارسیت هم به زیبایی نوشتارت اضافه میکنه.
چقدر متنی که نوشتی مناسب این روزهای منه، خیلی باخودم درگیرم. یه چالش دارم اینکه خیلی سر پسر کوچکم داد میزنم و بشدت از دستش عصبانی میشم،در حدی که بچم به گریه میفته و ازدستم خیلی ناراحت میشه و از من بدش میاد. هر بار باخودم حرف میزنم ومیخوام حذف کنم این عصبانیتم سر این بچه رو ولی نمیدونم چرا،بشدت از دستش عصبانی میشم. از دست خودم ناراحت میشم. از طرفی دلم میخواد یکی از دوره هامو سروع کنم ، رژیمم رو دوباره شروع کنم ولی هیچ کدوم رونمیتونم یا نمیشه استارت بزنم و انگار از درون خشم دارم از خودم. امیدوارم خداوند هدایتم کنه،امیدوارم بتونم کنترل ذهن کنم و آرامشم رو بیشتر کنم، بااینکه مرتب تو سایت هستم ولی نمیدونم چرا اینجوری شدم. من قدیما خیلی ادم صبوری بودم، امیدوارم مهر من بدل پسرم بیفته ومهر ان در دل من. انگار از دستش عصبانیم که چرا منو دوست نداره. تینا همه سوالهای ذهنم، گاهی میگم مشاوره بگیرم بعد میگم نه، مشاوره نیاز نیست من باید رو خودم کار کنم. مشکل منم.
امیدوارم منم با شکرگزاریها بتونم کمک کنم به خودم که حسم بهتر بشه ، و کنترل ذهنم بیشتر بشه و صبورتر و ارامتر بشم. اگر توصبه ای داری بمن بگو پاکیزه جان.
از دور روی ماهت رومیبوسم.
به نام خدای که همه چیز میشود همه کس را
به نام خدای که نور و عشق من هست
خدای که جان و جهان من هست
خدای که بهترین دوست من هست
خدای که بهترین رفیق من هست
خدای که مرا کافی هست
خدای که دلدار من هست
خدای که عاشق من هست
خدایی که بهترین یار من هست
میدانی مریم وقتی شروع به نوشتن میکنم فقط میخواهم از خدا بنویسم
نمیدانم این عشق با خدا چگونه هست ؟
مثلی عشقی هست که هم خیلی خیلیی ازت دور هست هم خیلیی خیلیی نزدیک ات هست
هم میبنیی اش هم نمیبینی ااش
هر لحظه همرایش هستی ولی بازم دلتنگش میشی
عشق خدا به نظرم چینین چیزی هست !
سلاممممممم به روی ماهت مریم جان
جان و دلم ، عشق جانم ، ممنون هستم که برایم نوشتی
میدانی مریم من فقط چیزی که یاد گرفتیم و در زنده گیم تمرین میکنم برایت میگم و چیزی از خودم ندارم
عزیز دلم ما بعضی مواقع خییلیییی به خودمان سخت میگیریم
خیلییی با خودمان بی رحمانه رفتار میکنیم
خیلییی خودمان را قضاوت میکنیم
بعضی مواقع فکر میکنیم کار کردن روی خودمان چیزی عجیب و غریب هست
باید بیشتر کار کنیم بیشتر فایل گوش کنیم اگراین کار نکنیم عذاب وجدان میگیریم یا فکرمیکنم از همه دنیا عقب ماندیم
یا بعضی مواقع از خودمان خیلییییی انتظار های بیجا داریم
باید همیشه صبور باشیم عالی باشیم همیشه پریفکت باشیم
همیشه بهترین عملکرد داشته باشیم
از خودمان انتظار و توقع بیجا داریم
ما انسان هستیم مریم
ما خشمگین میشیم
ما ناراحت میشیم
ما گریه میکنیم
ما قلب ما میشکنه
………
میدانی بعضی مواقع اون روح قشنگ ما خسته میشود میگه دست بکش ازم !
دست بردار از سرم !
مثل یک پنبه که زیر آب گرفتیم زیر فشارررررررررر هست و گلویش را محکم گرفتیم
همیشه قضاوتش میکنیم
باید فلان باشی
باید فلان عملکرد داشته باشی
این کارت غلط بود
تو چطور این کار را انجام دادی
تو انسانی خوبی نیستی
تو از عهده مسایل زنده گی ات برنمیایی
تو کافی نیستی
و بلاخره اون روح قشنگ ما میگه !!!
دست بردار از سرم بگذار نفس بکشم
بگذار نفس راحت بکشم
بگذار زنده گی کنم
و
تمام اون ناراحتی هایش را به شکل تنش در زنده گی ما نشان میدهد
و راه حل این فقط مهربانی با خودت هست
دیدن خودت هست
مریم جانم با خودت مهربان باش عزیزم
صبح که بیدار شدی به خودت آفرین بگو که با تمام چالش های فرزند داشتن بازم در حد توانت تلاش میکنی مادر خوب باشی
تلاش میکنی مادری کنی
آیا این جای تحسین ندارد ؟چراا همش دنبال ایراد در کارت هستی
چرا همش خودت را قضاوت میکنی
دیدی اگر روی فرزندت داد زدی خودت را سرزنش نکن تو هم یک مریم کوچک زیبا درون خودت داری میدانی اون هم منتظر نوازش توست
اول بابت اون کار خودت را سرزنش نکن تو انسان هستی !
تا وقتی با خودت مهربان نباشی این داد زدن ها تکرار میشود
این بار اگر روی فرزندت داد زدی خودت را سرزنش نکن بجایش برو فرزندت در آغوش بگیر همرایش بازی کن همرایش حرف بزن با جان و دلت برایش عشق بده
ازش معذرت بخواه
و با عشق و نگاهی پر مهر مادرانه نگاهش کن
تجربه مادری را حس کن
هم خودت را در آغوش بگیر هم فرزند را
خودت را بابت این کار قضاوت نکن
میدانی دوای همه چیز عشق هست
عشق که باشه همه چیز زیبا میشود
مریم میدانی زنده گی ما ها هیچ مشکلی ندارد
زهن ما فقط مشکل میسازد
بشین با خودت بنویس
چرا از دست پسرم عصبانی هستم ؟
چی کارش باعث میشود من عصبانی شوم ؟
مثال ::::
دیروز وقتی همرایش حرف میزدم به حرفم گوش نداد این کارش چی ماشه احساسی را در من کشید که باعث شد من سرش داد بزنم ؟
دوست داشتن پسرم چی حسی به من میدهد ؟
چگونه میتوانم از این به بعد به پسرم نگاه کنم که احساس عشق در وجودم داشته باشم ؟
پسرم چی ویژه گی های مثبتی دارد که من با دیدنش احساس خوشبختی میکنم ؟
یک چیز بگویم مریم ؟
میدانی رفتار های اطرافیانی ما نیست که ما را ناراحت و عصبانی میسازد
اون عینکی که به چشم گذاشتیم و با لنز اون عینک به رفتار اون فرد نگاه میکنیم اون نگاهی ما هست که ما را عصبانی میسازد
اون رفتار یک دکمه را درون ما روشن میکند که باعث میشود ما احساس ناراحتی و عصبانیت بکنیم
شاید رفتار های فرزندت این دکمه را در تو روشن کند
که من به اندازه کافی مادری خوبی نیستم
من درست مادری را بلد نیستم
من خوب نیستم
من کافی نیستم
من نمیدانم ولی شناختی که از زهن دارم برایت میگم
شاید این چنین ماشه در تو کشیده شود
که باعث بشود حالت بد شود و عصبانی شوی
باید زهن آگاهی بکنی و بیبینی چی چیزی در اون موقع باعث عصبانیتت میشود
چی رفتاری فرزندت تورا به چی دلیل عصبانی میسازد
آگاه شو بر دلیل عصبانیتت!
بدان که دلیل عصبانیتت رفتار اون فرد با تو نیست
اون دکمه هست که در درونت روشن شده هست عزیزم
این جفای خلق با تو در جهان
گر بدانی گنج زر آمد نهان
خلق را با تو چنین بد خو کند
تا ترا ناچار رو آنسو کند
این شعر چقدر زیبا میگه
میگه هر کس در زنده گی تان هر کاری میکند که باعث درد در شما میشود بدانید که گنج هست
چون نگاهی تو به بیرون هست اون فرد از طرف خدا آمده اون خود خداست آمده تا برایت بگوید به درون خودت نگاه کن
بیبیببن کجای کارت ایراد هست ؟
بیبیبین کجای نگاهت اشتباه هست که باعث میشود تو درد بکشی ؟
و اگر بر دلیلش آگاه شوی و بدانی دیگر درد نمیکشی
چون میدانی که اون دکمه هست که در تو روشن میشود
باوری غلطی هست که نسبت به خودت داری
وقتی آگاه شوی دیگر روی تو اثر نمیکند
مثال میگم ؛
بعضی مواقع وقتی مادرم از کسی نزد من تعریف میکرد من ناراحت و عصبانی میشدم
رفتم با خودم نشستم که دلیل این حال بد و ناراحتی من چیست ؟
دیدم که در من این باور روشن میشود که من به اندازه کافی خوب نیستم
و حالا هر زمانی که مادرم از کسی نزد من تعریف میکند و میبینم ناخود آگاه حالم بد میشود آگاه میشوم که باز همان دکمه در من روشن شده سریع با خودم حرف میزنم که این من نیستم
این یک دروغ هست که من باور کردیم
من به اندازه کافی خوب هستم
من خودم را با کسی مقایسه نمیکنم
بعد حالم خوب میشود و رفته رفته تا حدی که حالا نزد من از کسی اگر تعریف شود حالم آنقدر بد نمیشود چون هر بار زهن آگاهی کردیم
اگر بجای این کار میامدم
همیش خودم را قضاوت میکردم
که چرا من ناراحت میشوم ؟
چرا من اینگونه هستم ؟
چرا من عصبانی میشوم ؟
چرا من خوبی دیگران دیده نمیتوانم ؟
حتما ایرادی دارم ؟
میدانی چی میشد دشمن خودم میشدم از خودم ناامید میشدم و همش این کار تکرار میشد و هی منم قضاوت میکردم خودم را
و هر روز انرژی من صرف این کار بیهوده میشد و احساس بد را تجربه میکردم
آگاهی بر رفتار بهترین گام برای تغییر هست
و در باره کار های مثل کار کردن روی خودت ، رژیم گرفتن ، کنترول زهن بگویم
که نکردن اینا به مراتب بهتر از سرزنش کردن خودت هست
خودت را سرزنش نکن
با خودت مهربان باش
تو همین حالا هم فوق العاده هستی عزیزم
اگر رژیم نمیگیری ولی بعد میایی خودت را سرزنش میکنی بسیارر جفا میکنی در حق خودت
اگر پیش میاید که بابت موضوعی کنترول زهن نمیکنی بعد خودت را سرزنش میکنی بابت این موضوع خیلی در حق خودت جفا میکنی
نکردی فدای سرت
نکردی نوش جانت
فردا انجامش میدهم کاری هست که هر روز باید انجامش بدهم
حالا امروز نشد فدای سرم
من امروز اصلا روی خودم کار نکردم احساسم هم بد بود ولی به خودم گفتم فدای سرم کار میکنم که لذت ببرم نه اینکه زنده گی را روی خودم زهر مار بکنم
رفتم با فامیلم نشستم
گفتم خندیدم و شیندم
غذا نوش جان کردم
اصلا احساس عذاب وجدان نداشتم
و حالا هم آمدم در سایت که دو نقطه آبی دارم
و با عشق کامنت های شما را خواندم
مگر قرار هست چند سال زنده گی کنم که به خودم سخت بگیرم
مگرقرار هست چند سال نفس بکشم که از زنده گی لذت نبرم
اخرش هیچ چیز نیست
هیچ کجا هیچ خبری نیست همین لحظه عشق کن و لذت ببر
من دو شب پیش بابت یک موضوع خیلیی ناراحت شدم تا حدی که گریه کردم
میدانی تمام ماشه های احساسی ام کشیده شد
تو دوست داشتنی نیستی هیچ کس دوستت ندارد
ناحق برای هر موضوع دلت خوش میکنی
اینا نمونه حرف های زهنم بود
من با تمام وجودم خودم را در آغوش گرفتم و برای خودم یک نامه پر از عشق نوشتم که در سایت هم نوشتم و تمام وجودم پر از عشق شد
من در این دنیا خودم را دارم
و خودم برای خودم کافی هستم
هر کاری میکنیم هر تجربه دارم برای رشدم ضروری
و بدانیم در حال تجربه کردن و یادگیری هستیم
پس سخت نگیر
فردا که بلند شدی از خواب نفس عمیق بکش
و بابت فرصت دوباره و عشق ورزیدن دوباره خودت را و زنده گی ات را در آغوش بگیر
دوستتتتتتت دارم مریم جان شاکر
چقدررررررر تخلص قشنگ داری دختر !!!
بوس به روی ماهت جان و دلم
سلام برتو پاکیزه زیبا ودوست داشتنی. سلام برتو که عشق خدایی وعشق مایی.
همین جملات رو که نوشتم پسر کوچولوم که 1.5 سالش داشت تلویزیون میدید اما امد پیش من،گفت مامان وامد تو بغل من نشست.انگار یه حسی بهش گفت برو پیش مامان. چون مامانش از خوندن کامنتت گریه کرد. انگار واقعا دست گزاشتی رو نقاط حساس مامان. واقعا درست نوشتی، واقعا درست فهمیدی. همه رو درست گفتی ،باید کامنتت رو پرینت کنم و بزارم جایی هروقت خودمو سرزنش کردم جملاتت رو بخونم. چقدر درست گفتی! من همیشه به خودم سخت گرفتم.
اما یه خبر خوب بهت بدم دوروز بود به خدای مهربونم میگفتم کمکم راهی پیدا کنم که داد نزنم سر بچم. خودمو کنترل کنم.دقیقا بعد نوشتن ان کامنت انشب، تو تخت نشستم فکر کردم گفتم دوجا من بشددددت عصبانی میشم این روزا ، یکی سر اینکه پسر بخاطر زدن موسیقی و درام هرچی اسباب بازی و اشغال کف خونه دورخودش جمع میکنه وهمه جارو بهم میریزه، اخیرا بشدت رفته این بی نظمی رو مغزم، بظوریکه رفتم پریروژ اتاقشو تمیز کردم وکلی اسباب بازیهاشون روکلا جمع کردم قایم کردم. و یکی سر اینکه بخاطراینکه لح منو در بیاره به یه سری جاها زبون میزنه، که بشدتتت منو عصبانی میکنه. و تو پیام شما و پیامهای دیگه ان روز بهم گفته شد ازهرچی بدت بیاد بیشتر میبینی، ازون شب گفتم خوب دیگه سعی میکنم جلو خودمو بگیرم با حال کردن بچم حال کنم وگیر به شلوغی خونه ندم. امیدوارم انم کم کم بررگتر بشه وکمتر اینکارو بکنه. یه دلیلشم اینه بردمش کلاس موسیقی و میخوام تو مسیری که فکر میکنیم بهتر بندازیمش، ولی ان عاشق درام و طبل زدن. در حد جنون عاشق این کار.باورت نمیشه پاکیزه جان این پسر کوچولوم چقدر قشنگ ریتم رو متوجه میشه و بادیدن یه اهنگ باهاش بعد دوبار درام میزنه حالا روی هرچی، از بالش گرفته تا لیوان ابش. و من احساس ناتوانی میکردم که اخه چطور مسیر علاقه اش رو عوض کنم.
چقدر من با خودم و این بچه نامهربونی کردم. واقعا باید بارها بخونم پیامتو و انهارو تو مغزم سیوکنم. از خداوند متشکرم که با دستای نازنین تو و با قلب مهربون تو، کلامش رو برمن حاری کرد. خیلی خیلی ازت متشکرم که این همه وقت گزاشتی و این پیام عالی رو برای من فرستادی.
از دور روی ماهتو میبوسم.
سلام به روی ماهت پاکیزه جان عزیزم
امیدوارم هرجا هستی همیشه همین قدر شاد و آرام و رها باشی وبه زندگی نگاه اسان گیر و زیبا داشته باشی.
پاکیزه جان بی نهایت بابت درک فوق العاده از زندگی و کامنت ارزشمندت تشکر میکنم نمیدونی که چقدر برای من که این روزها به خاطر تضادایی که باهاش مواجه شدم کمک کننده بود و باعث شد به فکر فرو برم و سعی کنم خودم رو بیشتر دوست داشته باشم و ببخشم و به خودم عشق بدم و سعی کنم از لحظه های زندگیم با ارامش لذت ببرم.
من مدت هاست که کامنت هات رو با عشق میخونم و لذت میبرم و ازت چیزهای زیادی یادگرفتم از جمله مهربانی با خودم رو و همیشه بابت نظرات ارزشمندت و درکی که داری تحسینت میکنم اما تا به حال برات کامنت نگذاشتم اما این کامنتت در زمان درستی به دستم رسید و قلبم رو آرام کرد و خواستم ازت بابت اینک هستی و عشق و محبت رو در جهان منتشر میکنی و با نظراتت دریچه آگاهی رو به رویمان باز میکنی تشکر و قدردانی کنم.
برات بهترین ها رو از خدای بزرگ و مهربان خواستارم.
سلام به مریم عزیز و استاد دوست داشتنی
خیلی دلمون برای استاد تنگ شده کاش به زودی زود با یک فایل جدید دیگ روی سایت ببینیمشون
و همچنین امیدوارم که پژوهش و مطالعه استاد به یک دوره ی خفن منجر بشه…
و واقعا خداروشکر بابت اینهمه نعمتهای بینظیر واقعا پارادایس الان بهترین منظره رو داره
و به قول استاد با حل کردن هر مشکل از اون مشکل بزرگتر میشیم و اعتماد به نفسمونم بالاتر میره..
مطمئنا که به بهترین نحو ممکن از پس این مسئله برمیای مریم جون…
عاشقتونم زیاااااد